م.جمشید                                                                     

  هالند

             

خدمت در دوجها ن ..........

          

 

روزی خداوند تصمیم گرفت. تا حال ا نعده از بنده گان استخباراتچی را که جهان فانی را وعدا و به جهان ابدی پیوسته اند ... همه انها را جمع ومورد برسی قراربدهد......         بعد از بررسی طویل مدت از بین بلیون ها بنده اش  صرف دو شخص توجه خداوند راجلب کرد. که یکی ان جیمز باند یا مامور /007/ و دیگرش شخصی بنام انوارالمشایخ بنت نورالمشایخ ...که برادارزاده پیرکرم شاه و پسر کاکا لارنس عربی میشد.  بود.........

      خداوند متعال باز هم این دو بنده خود رابطور جداگانه و بشکل مقایسوئ مورد مطالعه  و تدقیق قرار داد. بلاخره تصمیم کرفت تا هردو بنده خود را ازنزدیک دیده وبا انها صحبت  نماید......

       از جیمز باند چندان خوشش نیامد به جای قبلی اش سقراعزام نمود... اما اینکه  فردی بنام انوارالمشایخ بنت نورالمشایخ مورد توجه  قرار گرفته  پرسشها رادرمورد ادامه داد. وبعد از  دریافت جوابات........

          خداوند نهایت متحیر وحیران ماند . که چنین بنده را من خلق کردام!؟!

خدا وند به انوارالمشایخ خطاب کرده گفت!  ای بنده من از بدو خلقت کئون ومکان چه در بین ملائک وچه در بین بنده گانم صرف صرف یک ملاک را بنام شیطان لعین خلق کرده ام و بس.....  اما تو بنده با این فعالیت ها و کارروائی هایت در دنیا فانی انقدر پیش بودی که  عقل شیطان لعین هم به تو نمیرسید .و دستها شیطان را ازعقب بسته ئی!!! شیطان صرف یک کسب وپیشه را بلد بود و انهم شیطنت........

           و اما تو کهبا /39/لسان اشنا  و/ 70 /کسب و پیشه داری....کنون من که به خلقت بشر نظر میاندازم که خود خالق کئون ومکان هستم. همچو بنده راسراغ ندارم که من خلق کرده باشم!!!!!!!! پسرعمولارنس عربی بدون اینکه صحبت خداوند متعال ختم شود به صحبتش داخل شده  

گفت...خداوندا  این همه را از پدر و پدر کلان .پدر پدر کلان وو....به ارث برده ام.  و همین اکنون اهل وبیت ما درجهان فانی ودر کره خاکی  مصروف همین فعالیت اند؟؟؟!!  تا توشه راه کمائی کنند. چنانکه من نصیب شدم.

خداوند متعال خطاب کرده گفت تو بنده در این جهان ابدی به چه درد مامیخوری ؟  از تو چه کاری برمیائد؟؟؟

          برادرزاده پیرکرم شاه بلا وقفه در جواب گفت.. شما هم در اینجا در این دنیا ابدی به من اشد ضرورت دارید!

خداوند متحیرانه گفت چطور؟؟؟؟؟ 

            پسر عمو لارنس عربی گفت اگر اجازه دهید خدمت عرض میدارم اینکه بنده را

وظیفه دهید که ازادانه به دوزخ وبهشت رفت و امد کرده و مشغول وظیفه وکسب خود شوم....

باز خداوند فرمود چطور وچوگونه؟؟؟؟؟؟؟

بنده گفت من در بین بهشتی ها فعالیت و کار انجام میدهم تا ان عده افرادیکه داخل بهشت شده اند. تثبیت نمایم  که در ظاهرخود را مومن ومسلمان گفته داخل بهشت شده اند اما در قلب منافق هستند . که جایشان دوزخ وبرزخ است.وهمچنان در دوزخ عین وظیفه راانجام میدهم . وان عده بنده گانت که جرایم وگناه های اعظیم کرده اند واعتراف نکرده اند.       کشف وحضورتان تقدیم دارم. تا به جزائ اعمال گذشته شان برسند وعدالت خداوندی برقرار وتامین گردد..

             خداوند متعال بعد ازتعجب و مکث پرسید.   ایا دردنیائ فانی با شیطان لعین سر خورده ویا بملاقات ات امده بود ؟؟؟

انوارالمشایخ بنت نورالمشایخ جواب داده گفت! من چندین مراتبه ازجناب خلیفه ملائک شیطان لعین تقاضا کردم تا افتخار اشنائی اش را حاصل دارم . اما شیطان لعین این افتخار را بمن نبخشیده.... مفت خر با اشنائی من نشد......... 

 

 


بالا
 
بازگشت