سید همایون شاه عالمی

 

 

در صفحات  ِ تاریخ

 

 

 

 

بخش چهارم

 

آسیایی های  ِ نخستین

 

این مبحث و این عنوان ساحهء بسیار وسیعی را در بر میگیرد که چنین مقالات گنجایش آن را ندارد  و لی به طور مختصر آنچه در اثر پژوهش و جستجو ها به دست آورده ام به شما خوانندگان محترم تقدیم میدارم.

 

آسیا

 

وسیع ترین و پُر نفوس ترین قاره ی زمین که در قسمت های شرقی  نیم کره ی شمالی قرار گرفته و %6/8 قسمت کره ی خاکی زمین را احاطه نموده است. یعنی %29/9 از مجموع قسمت خشکه ی زمین را در بر دارد.

 

 

نقشه کشور های آسیایی

 

نفوس قاره آسیا تقریباً به 4 هزار ملیون( 4 بلیون) نفر میرسد مه %60 نفوس انسانهای کره زمین را در بر میگیرد.

 تراکم جمعیت نفوس در قاره آسیا قرار جدول ذیل:

 

نام   ِ کشور

پایتخت

منطقه

جمعیت

تراکم

(ک.م۲)

(۲۰۰۲-۰۷-۰۱ تقریبی.)

(ک.م-۲)

ماکائو

ماکائو

۲۵

۴۶۱٬۸۳۳

۱۸٬۰۰۰

سنگاپور

سنگاپور

۶۹۳

۴٬۴۵۲٬۷۳۲

۶٬۴۳۰

مالدیو

ماله

۳۰۰

۳۲۰٬۱۶۵

۱٬۰۷۰

بحرین

منامه

۶۶۵

۶۵۶٬۳۹۷

۹۸۷

بنگلدیش

داکه

۱۴۴٬۰۰۰

۱۳۳٬۳۷۶٬۶۸۴

۹۲۶

(تایوان)

تایمه

۳۵٬۹۸۰

۲۲٬۵۴۸٬۰۰۹

۶۲۷

فلسطین

رام الله

۶٬۲۲۰

۳٬۳۸۹٬۵۷۸

۵۴۵

کوریای جنوبی

سئول

۹۸٬۴۸۰

۴۸٬۳۲۴٬۰۰۰

۴۹۱

لبنان

بیروت

۱۰٬۴۰۰

۳٬۶۷۷٬۷۸۰

۳۵۴

جاپان

توکیو

۳۷۷٬۸۳۵

۱۲۶٬۹۷۴٬۶۲۸

۳۳۶

هند

دهلی جدید

۳٬۲۸۷٬۵۹۰

1,198,003,000

۳۱۸

سریلانکا

کلمبو

۶۵٬۶۱۰

۱۹٬۵۷۶٬۷۸۳

۲۹۸

اسرائیل

اورشلیم

۲۰٬۷۷۰

۶٬۰۲۹٬۵۲۹

۲۹۰

فلیپین

مانیل

۳۰۰٬۰۰۰

۸۴٬۵۲۵٬۶۳۹

۲۸۲

ویتنام

هانوی

۳۲۹٬۵۶۰

۸۱٬۰۹۸٬۴۱۶

۲۴۶

کوریای شمالی

پیونگ یانگ

۱۲۰٬۵۴۰

۲۲٬۲۲۴٬۱۹۵

۱۸۴

نیپال

کاتماندو

۱۴۰٬۸۰۰

۲۵٬۸۷۳٬۹۱۷

۱۸۴

پاکستان

اسلام آباد

۸۰۳٬۹۴۰

۱۴۷٬۶۶۳٬۴۲۹

۱۸۴

جمهوریت مردم چین

(پکنگ)

بیجینگ

۹٬۵۹۶٬۹۶۰

1328020000

 

۱۳۴

تایلند

بِنکاک

۵۱۴٬۰۰۰

۶۲٬۳۵۴٬۴۰۲

۱۲۱

اندونیزیا

جاگارتا

۱٬۹۱۹٬۴۴۰

۲۳۱٬۳۲۸٬۰۹۲

۱۲۱

کویت

کویت

۱۷٬۸۲۰

۲٬۱۱۱٬۵۶۱

۱۱۸

ارمنستان

ایروان

۲۹٬۸۰۰

۳٬۳۳۰٬۰۹۹

۱۱۲

سوریه

 

دمشق

۱۸۵٬۱۸۰

۱۷٬۱۵۵٬۸۱۴

۹۳

آذربایجان

باکو

۸۶٬۶۰۰

۷٬۷۹۸٬۴۹۷

۹۰

ترکیه

انقره

۷۸۰٬۵۸۰

۶۷٬۳۰۸٬۹۲۸

۸۶

گرجستان

تفلیس

۶۹٬۷۰۰

۴٬۹۶۰٬۹۵۱

۷۱

کمبودیا

 

پنوم پن

۱۸۱٬۰۴۰

۱۲٬۷۷۵٬۳۲۴

۷۱

مصر

قاهره

۱٬۰۰۱٬۴۵۰

۷۰٬۷۱۲٬۳۴۵

۷۱

قطر

دوهه

۱۱٬۴۳۷

۷۹۳٬۳۴۱

۶۹

مالیزیا

کوالالامپور

۳۲۹٬۷۵۰

28,310,000

۶۹

تیمور شرقی

دیلی

۱۵٬۰۰۷

۹۵۲٬۶۱۸

۶۳

میانمار

یانگون

۶۷۸٬۵۰۰

۴۲٬۲۳۸٬۲۲۴

۶۲

پرونئی

بندر سری بگاوان

۵٬۷۷۰

۳۵۰٬۸۹۸

۶۱

اردن

عمان

۹۲٬۳۰۰

۵٬۳۰۷٬۴۷۰

۵۸

ازبکستان

تاشکند

۴۴۷٬۴۰۰

۲۵٬۵۶۳٬۴۴۱

۵۷

عراق

بغداد

۴۳۷٬۰۷۲

۲۴٬۰۰۱٬۸۱۶

۵۵

تاجکستان

دوشنبه

۱۴۳٬۱۰۰

۶٬۷۱۹٬۵۶۷

۴۷

بوتان

بوتان

۴۷٬۰۰۰

۲٬۰۹۴٬۱۷۶

۴۵

افغانستان

کابل

۶۴۷٬۵۰۰

۲۷٬۷۵۵٬۷۷۵

۴۳

ایران

تهران

۱٬۶۴۸٬۰۰۰

۶۸٬۶۲۲٬۷۰۴

۴۰

یمن

صنعا

۵۲۷٬۹۷۰

۱۸٬۷۰۱٬۲۵۷

۳۵

امارات متحده عربی

دوبی

۸۲,,۸۸۰

۲٬۴۴۵٬۹۸۹

۳۰

لائوس

وین تیان

۲۳۶٬۸۰۰

۵٬۷۷۷٬۱۸۰

۲۴

قرغزستان

بشکک

۱۹۸٬۵۰۰

۴٬۸۲۲٬۱۶۶

۲۴

عمان

مسقط

۲۱۲٬۴۶۰

۲٬۷۱۳٬۴۶۲

۱۳

عربستان سعودی

جَده

۱٬۹۶۰٬۵۸۲

۲۳٬۵۱۳٬۳۳۰

۱۲

ترکمنستان

عشق آباد

۴۸۸٬۱۰۰

۴٬۶۸۸٬۹۶۳

۹٬۶

روسیه

مسکو

۱۷٬۰۷۵٬۲۰۰

۱۴۴٬۹۷۸٬۵۷۳

۸٬۵

قزاقستان

آستانه

۲٬۷۱۷٬۳۰۰

۱۶٬۷۴۱٬۵۱۹

۶٬۲

مغولستان

اولان باتور

۱٬۵۶۵٬۰۰۰

۲٬۹۵۱٬۷۸۶

۱٬۷

           

 

 

بر میگردیم به نگارش های آندنا کومارا سوامی: در مباحث گذشته در باب پیشینه (هند- و سومریان) و (هند و- آریایی ها) تذکر داده شد که یاری دهنده ما در مورد هنر های نخستین هند و آسیای غربی خواهد شد.

 

 در واقع طیف و دیدگاه وسیعی از نقش مایه های ِ که از دوره های موریایی شونگا و اوایل (آندرا) بدست آمده است، مربوط به پیش از تاثیرات (هلنی) اند؛ دارای ویژگی های منطقه آسیای غربی اند. این ویژگی ) آشوری،Hittite ها از حضور یک فرهنگ موازی در میان اقوام سومری ، حتی (

میسنی ، (کرتی) ، (ترویایی)،( لوکیایی)، (فینیقی) هخامنشی و تورانی حکایت میکند.

 

    

    

 

تصاویر از عهد سومریان

فهرستی از عناصر هنری مورد استفاده در فرهنگ های مذکور را در زیر میآوَریم:

(Griffon جانوران اساطیری نظیر ِ شیر بال دار، انسان، اسب، شیر دال- (

) ؛ طرز نمایش جانوران متنوع : تن ها به صورت نیم رخ Triton و انسان ماهی(

ارائه شده اند؛ در حالی که سر ها حالات گوناگونی نیم رخ، روبرو یا به عقب برگشته

 

دارند؛ ترکیب دوتایی جانوران به صورت روبرو یا پشت به پشت (قرینه) است. جانوران معمولاً در حالت جنگ یا در حال آرمیدن تصویر شده اند، نقوش کتیبه ای )و ) و (اوریسا )- درخت زندگیBharhut موجود در محراب یا کنگر های بهارهوت ( 

 

                               

        

تصاویر از عهد فنیقی ها

نماد های کوه و آب- نقوش برگ نخلی، نیلوفر آبی، نیلوفر صورتی، خار و نقوش پیچ دار و زنجیره ای، سرستون های به شکل (لوتوس) معکوس یا زنگ ( که به سرستون های پرسپولیس شهرت دارند) و سر ستونهای طوماری ؛ و سر انجام نقوش و نماد های روی سکه ها .

 

                   

 

تصاویری از عهد میسنی ها

نقوش یاد شده به همراهی نقوش دیگری چون : مشبک (شبکه یی ) ،  مار پیچ، )      )   تا به امروز در هنر های عامیانه ی  Svastika طوماری، لابیرنت و سواستیکا (

هند و سیلون حضور گسترده خود را حفظ کرده اند.

 

داریوش کبیر پادشاه هخامنشی

از نمونه های قابل توجه ، تعداد زیادی از نقوش حیوانی است که در آن ها دو یا چند جانور با یک سر واحد تصویر شده اند. طراحی چنان انجام شده که این سر باهر یک از بدن ها، تناسبی صحیح و منطقی دارد. نقوش شیر های با ویژگی های مشابه را میتوان بر روی یک گلدان ( اتروسکی ) متعلق به قرن ششم ق .م روی ستون نرده ای

(گاروا) متعلق به عهد (شونکا)، همچنین هنر قرن شانزدهم (سینهالی) مشاهده کرد.

 

                                  

تصویر از عهد آسوری ها                           تصویر از دور هخامنشی ها

 

طرح 4 گوزن از نمونه های قبلی قابل توجه تر است. این نقش که بر روی یک گلدان (کالسیدیسی) متعلق به قرن ششم ق.م- نقش شده و بی تردید به گفته ی (مورن جین) از یک پارچه ی شرقی بر گرفته شده، بعد ها بر یکی از سر ستون های غار شماره (1) (آجانتا) خود نمایی میکند.

 

همین نقش را در یک طراحی قرن نزدهم راچپوت و سر انجام در آثار قرون 18 الی 20 جنوب هند میتوان یافت. طرح مخالف ترکیب فوق ، به صورت یک پرنده ی دو سر است. این نقش ابتدا در حتّی در( بغاز کوی) دیده شده و سپس بر پایه ی استوپای جینی در تاکسیلا ، و پس از آن به عنوان یک نقش رایج در جنگ افزار های عربی و اروپایی کار گرفته شده است.

 

 

-  آجنتاGreat Bodhisattva-

استوپای استوانه ی شکل عهد کوشان که در( بدسا) به جای مانده کاملاً به مقبره ی فنیقی ، واقع در (امریث) در شمال سوریه، شباهت دارد، فرم کتیبه یا محراب (بهارهوت) را میتوان به صورت برآمده ، هم بر مقبره ی مذکور و هم بر یک(کدوروی) بابلی مشاهده نمود.

 

حفاری های لیدیایی و مقبره های سنگی یک پارچه بجای مانده از (پینارا) و (زنتوس) در ساحل جنوبی آسیای صغیر، تا حدی به تالار های صخره ای (چایتا) شباهت دارند؛ True Archبا این تفاوت که چارچوب در های لیدیایی عمودی است. طاق حقیقی و یا

که مدتها پیش از دوره حکومت مسلمین به صورت وسیع لیکن پراکنده در هند وجود داشته است، در سایت های سومری و دیگر مناطق باستانی بین النهرین قابل مشاهده اند.

 

((بال روی شانه)) از عناصر دیگر مشترک بین فرهنگ های مذکور است. این عنصر در برخی از سفالینه ها و تندیس های خدایان هند حضور دارد. نقش یکی از سفالینه های اولیه هند ، که نقش یک ایزد باند بر آن حک شده ، قرابت زیادی به یکی از اشکال یافت شده در (اور) دارد.

 

از مواد فوق که بگذریم ، مابقی شباهت ها فنی و صنعتی است مثلاً هند عاج (دندان فیل)یا عاج دار کردن و دندانه دندانه کردن طلا اصالتاً مربوط به سلسله ی ششم مصر است و از ویژگی های بارز فرهنگ های (ترویایی) ، میسنی و فرهنگ های پیش مسیحی  ِ مدیترانه ای است.

 

همین هنر از وجوه مشخصه ی هنر زر گری هند بوده، و در جواهرات یافت شده در برخی مناطق باستانی چون( توردر) واقع در بخش (یوسف زائی) در ناحیه (پیپراهوا) در نیپال ، همچنین در (تامیل) جدید ، و نواحی (سینهالی) در سریلانکا یافت شده است.

 

از سوی دیگر هنر مرصع کاری با جواهر، که به نظر میرسد اصالت هندی دارد، تا پس از عصر اسکندر در جهان مدیترانه دیده نشده است. سفالگری مدیترانه شرقی که ) انجام می شد در (کارسادا) دیده شده ، و در سریلانکا Beaten Pottery به روش (

از ایام کهن تا دوران نوین کار برد داشته است. شیشه های اولیه آسوری و هندی نیز دارای ترکیبات مشابهی بوده اند.

 

بدین ترتیب چنانچه از جنبه سبک (هنری) آثار صرف نظر کنیم و صرفاً از دیدگاه مواد و مصالح، به موضوع بنگریم هنر های تزیینی هندی دارای هویت مستقلی نیستند، بلکه وجوه مشترک بسیاری با هنر های مشابهی آسیای غربی دارند.

 

واقعیت این است که فرم های رایج در هنر هند برای اولین بار در عهد ِ (موریا) و (شونگا) ظاهر شدند. و در بسیاری از این فرم ها { نظیر فرم شیر در سر ستون سارنات} شواهد تأثیرات هنر هخامنشی به وضوح دیده میشود. لذا طبیعی است که نتیجه گیری کنیم که طیف وسیعی از نقش مایه های آسیای غربی و ایرانی ها در دوره موریایی به هند وارد شده اند.

 

(Motif) نکته ی که باید همواره بخاطر بسپاریم اینست که استفاده از یک نقش مایه

و به عاریت گرفتن آن { از یک فرهنگ و منطقه ی دیگر} لزوماً به این معنی نیست که نقش مذکور در همان زمان ابداع (نو آوری) و برای نخستین بار ظهور کرده است؛ مسلماً فرقی که برای اولین بار بر سنگ نقش شده بر رواج آن بر چوب در دوره های کهن تر دلالت میکند.

 

هیچ کس در هنر های پیش موریایی در هند تردید ندارد، هنر های چون مجسمه سازی و معماری با چوب، قالب سازی با گِل ، عاج تراشی ، برش سنگ های سخت، شیشه گری ، پارچه بافی و فلز کاری همگش با طیف (تخیل و دیدگاه) وسیعی از نقوش، رواج فراگیر داشته اند. نقوش یاد شده ، دامنه ی وسیعی از طرح ها را از ساده ترین نوع نظیر نقطه و خط  حکاکی و نقاشی شده روی سفالینه ها و النگو( دست بند و بازو بند) های صدفی، تا نقوش بسیار پیچیده ی چون نمایش تصاویر انسان را در بر گرفته بودند.

 

تصور اینکه تعداد از نقش مایه های آسیای غربی ، به ناگاه { و بدون آمیزش با هنر بومی} توسط صنعتگران فارس عهد (آشوکا) وارد هند شده اند، بدین معنی است که بپذیریم که هنر بومی  ِ پیش  ِ موریایی ، به دلایل غربی و ناشناخته از میان رفته است.

 

لیکن میدانیم که سنّت حفظ نقوش پیشین در هویت هنر های سنتی هند بطور مدام حضور داشته ، { و نمونه های از آن نیز از دیر باز بدست ما رسیده} است. لذا اعتقاد به محو یک هنر ، بدون باقی گذاشتن ردّ پای ، غیر ممکن و چه بسا خیال پردازانه خواهد بود.

 

همه مطالب فوق این واقعیت را به اثبات میرساند که موضوعات و نقوش هنر پیش موریایی نمی توانست تا تفاوت عمده ی با هنر موریایی و شونگا داشته باشد ؛ جانوران خیالی نقش برگ نخل، نقش گل، سرستون های زنگی( لوتوس وارونه) می بایست عناصر مشترک و آشنای صنعتگران عهد (ناندا)  و( آشوکا ) بوده باشد.

 

هندوستان از قرن ها و شاید هزاره های قبل از میلاد ، بخش اصلی  ِ از شرق باستان بوده، که از مدیترانه تا دره ی (گنگ) امتداد داشته است. قدمت برخی از این نقوش  تزیینی فراگیر – که بهتر است از آن ها به عنوان نقوش  ِ نمادین یاد کنیم- چون (اسپیرال) و (سواستیگا) به همراه برخی از صوَر اساطیری  ِ شان – نظیر نیایش       خورشید ، آتش، یاکشا ها، ناگاها و یک الهه عریان که احتمالاً به همان گذشته دور باز میگردد.

 

اما نقوش پیچیده تر و یافته های صنعتی میتوانند از سر چشمه های متفاوتی سیراب شده باشند؛ به احتمال قوی منشأ اکثر موارد اخیر جنوب بین النهرین بوده ، و ریشه ی مابقی را باید در هند یا مصر جستجو کرد. 

 

تأثیر این گونه ملاحظات بیرون کشیدن هند از انزوای ِ است که در آن گرفتار شده است . در پس هنر حاضر (( هنر مشترک نخستین آسیا قرار دارد که امواج آن تا دور دست ها وسعت یافته و مناطق گوناگونی را از سواحل یونان تا انتهای غربی ایرلند ، اتروریا، فنیقیه، مصر، هند و چین – به یک اندازه تحت تأثیر قرار داده است))

 

هر آنچه که بدین دوره ی هنری تعلق دارد، میراث مشترک اروپا و آسیا است . جلوه مختلف این هنر چه در هند یا مناطق دیگر در ادوار مختلف تا به امروز خویشاوندان یکدیگر اند و نباید آنها را عاریتی انگاشت.

 

تبصره: نویسندگان راستین و صادق که اصالت و رسالت خویش را به درستی درک نموده اند همیشه حقایق را به وضوح شرح نموده تعصبات عجولانه ی نژادی ، قومی و رنگی را به یکسو گذاشته به معنویت جوهر انسانی فکر میکنند.

 

و اما بدبختانه هستند تاریخ نویسان که فقط و فقط فکر شان را متمرکز به افتخارات منطقه و قوم شان ساخته و از دایره ی کوچک طایفه گرایی هرگز نمیخواهند به دنیای بزرگ انسانی و انسان گرایی بیرون آیند.

 

گرد عجز

 

قرص  ِ  خورشید  به انگشت  چرا  پرده کنی

نشود   پرده دل   ِ خویش    چه   آزرده  کنی

چو درخت است بشر، طایفه ها شاخه و برگ

کم  بکن برتری  در  ریشه   کجا  خُرده کنی

شو به  هر   فرد  بیا   گوهر   ِ  انسانی   بجو

فرق  در گور کجا؟  خواجه  و  یا  برده کنی

آن بزرگان  همه  رفتند     و    نهادند   علوم

زنده  نتوانی  و   دعوای  سر   ِ   مرده  کنی

نور  ِ خورشید  به هر گوشه  به یکسان  تابد

علم   ِ عالم چه  به خود بسته و افسرده کنی ؟

نتوانی   تو به    زر    راز   ِ   حقایق  پنهان

ز چه  در کثرت  ِ اسباب دل   و گرده  کنی

چه بنازی تو بر آن عالمی کز قوم  ِ  تو  بود

فخر  ِ بیهوده بر آن   کِرده ی   نا  کرده کنی

تا به پاکی  ِ دل   ِ خویش  (همایون)  شده ام

گرد  عجزم  تو ز هر    نکته   برآورده کنی

 

سید همایون شاه (عالمی)

13 فبروری 2010م

وزیر اکبر خان مینه

کابل - افغانستان

 

 

++++++++++++++++++++++++++++++++++++

 

 

 

بخش سوم

 

دوره شایشوناگا – ناندا

 

در نیمه ی اول قرن ششم ق م . یک دوره مشخص تاریخی آغاز گشت. پادشاهان دو سلسله شایشوناگا ( 642الی 413 ق م ) و ناندا ( 413 الی 322 ق م در منطقه (مگده)

 حکم میراندند. در میان پادشاهان سلسله( شایشو نا گا) ،بیمبیسارا   (Magadha)

 ) و شرنیکا – بنیان گذار شهر( پاتا لیپوترا ) معاصرSrenika) &(Bimbisara)

مهاویرا و بودا بودند.

 

) مگه دا :- در (مهاجاناپادا) یا (مناطق هند باستانی)شهرमगध( Magadha-

( مَگَده) ایجاد گردید ، هسته و مرکز مناطق باستانی هند در آن زمان ( بِهار) بود که در جنوب (گنگا) موقعیت داشت. پایتخت اولی آن (راجاگاها) یعنی (راج گهر) مدرن بوده و بعد ها (پاتالیپوترا) یعنی(پتنه ) مدرن شد اما ( مَگَده) وسعت یافت که حتی قسمت های بهار و بنگال را دربر میگرفت.

 

 

           

 

)   نشان امپراطوری (مگادا) و تصاویر از آثار این شهر  Magadha(

 

{ 491 ق م } बिम्भिसार– بیمبیسارا:-

Bimbisara

 

در سال( 543 ق م ) یکی از شاهان امپراطوری (مگادا)، (بیمبیسارا) بود و مربوط سلسله سلطنتی (هاریانکا) میشد.

 

در این دوره متون متاخر (براهمانا ها) ، ( اوپانیشادها) و (سوترا) های اولیه شکل گرفتند، و جاتاکا های بودایی نیز برای اواخر این دوره شواهدی در بر دارند.

اشارات متون ودایی به غرب،ناچیز و یا اندک است ؛ اما میدانیم که در قرن ششم پیش از میلاد داریوش (هخامنشی) بخشی از دره ی سند را به حکومت خود ملحق کرد و در زمان فتح اسکندر (327 ق م ) نیز، دره ی سند مرز میان هند و ایران بوده است.

 

در آن زمان بخشی وسیعی از پنجاب و سند – که امروز خشک و قابل زرع نیستند ، خاک حاصلخیز و پربرکت داشتند.

 

کتب متأخر ودایی از پیشرفت دانش آن عهد در باره ی فلزات حکایت کرده اند. در کتب به قلع  ِ روی ِ نقره و دو نوع ( آیاس) که از آنها به مس و آهن تعبیر کرده اند، اشاره شده است. از لباس های پنبه ی ، کتانی و پشمی نیز یاد شده؛ بر یکی از خرقه های کتانی مربوط به مراسم (راجاسویا) نیز نقوشی از ظروف آیینی سوزن دوزی شده است.

 

برخی از این متون بر وجود بنا های چند طبقه دلالت دارند. کلبه های مدور و مربع از جنس آجر (خشت) نیز بخشی از معماری آن وقت بوده است.  نام بشقاب، پیاله و قاشق های طلا، چاقو های آهنین ، سوزن، آئینه، تخت خواب های مرتفع ، چوکی و تخت های سلطنتی ، ادوات موسیقی ، سنگ آسیاب ، بالشت (پشتی) دستار ( که شاه در مراسم راجاسویا) به سر میکرد؛ دانشجویان پس از فراغت شان به سر میکردند و یا (وراتیا) ها میپوشیدند. تاج، جواهرات و ظروف سفالین و یک کشتی نیز در ارتباط با مناسک آیینی در کتب مذکور و قید شده است.

 

تردیدی نیست که در قرن هشتم ق.م یا پیشتر از آن ، خط در فرم ابتدائی حروف (براهمی) نزد مردم منطقه شناخته شده بود، اما متون دینی ترجیحاً به طریقه ی شفاهی انتقال می یافت. (جاتاکا) ها و منبع دیگر از 18 دسته صنعت کاران و زینت گران نام برده اند که از میان آنها میتوان به چوب کاران ، فلز کاران، چرم کاران، نگار گران و دیگر پیشه ها اشاره نمود. فلز کاران با لقب (کامارا) واژه ی که هم اکنون نیز برای صنعتگران تراز اول در جنوب هند و سیلون استفاده میشود. 

از دیگران ممتاز گشته اند . اختصاص محله های خاص به صنعتگران در روستا ها، و تجمع هنرمندان پیشه های گوناگون در خیابانها و بازار های شهر ها، همانند سنت های کنونی سیلون – در آن ایام نیز رایج بوده ؛ و نام عاج کاران نیز در کنار دیگر صنعتگران درج گردیده است.

 

اگر از آثار عتیقه قبل از تاریخ صرف نظر کنیم ، دیگر آثار مربوط به ادوار پیش (موریایی) نسبتاً اندک اند. در میان اشیای یافت شده از حفر مقبره های (کپه ای) قرن هفتم ق.م. در ناحیه ی (لوریا ناندانگره)یک پلاک طلا با نقشی از یک زن عریان کشف شده است، مدعی است که در ایالت (کرالا) = (مالابار) سابق موفق به کشف مقبره های صخره ای  ِ مربوط به دوران ودایی شده است.  

 

جالب ترین  ِ این مقابر ، یک استوپه ی میان خالی با ستون مرکزی میباشد. در وسط این اتاقک مدور – که بخشی از نیم کره ای است، ستونی بسیار باریک قرار دارد؛ که به احتمال قوی بر اساس طرح خیمه های تک ستونی یا کلبه های کاه اندود قدیمی بنا شده است.

 

لانگهرست در نوشته های خود به مقبره مشابهی اشاره کرده، و (لوگان) نیز چند نمونه از این قبر ها را ذکر کرده که برخی از نمونه های مدور آن ، دارای دهانه ای در ناحیه سقف هستند.

 

مقادیر جزئی از آثاری که قطعاً پیش موریایی هستند، از سایت های مختلف کشف شده اند که مهمترین آنها تپه ی (بهیر) واقع در (تکسیلا) است.

 

دور نمای  ِ از تپه ی بهیر

 

 

از حفاری این منطقه تعداد مهره و شماری سنگ های سخت صیقل شده (با چرخ تراش) دو صفحه ماسه سنگ صیقلی ، و نقش برجسته های سفالین( که برخی از آنها به الهه زمین مکشوف از( لوریا )شباهت دارند) بدست آمده است.

 

یافته های این ناحیه ، و دیگر نواحی مشابه نشان میدهد که صنعت شیشه سازی پیش از عهد موریایی به اوج  ِ خود رسیده بود. فناوری برش و صیقل سنگ های سخت نیز در قرون چهارم و پنجم ق.م ، تا بالاترین درجه ی کمال صعود کرد.

 

این هنر در عهد موریایی نیز رونق و کمال خود را حفظ کرد. که نهایت  ِ اوج ِ این صنعت بود و از آن پس هیچگاه راه ترقی را نپیمود. از چند سایت دیگر نیز آثار سفالین بدست آمده که عبارت از : (ناگاری)، ( بهیتا)، (باساره) و( پاتالی پوترا) میباشند. 

 

 

 

سید همایون شاه عالمی

6 فبروری 2010م

وزیر اکبر خان مینه

 کابل -  افغانستان  

 

 

 

 

 

++++++++++++++++++++++++++++

 

بخش دوم

 

دراودیان و آریایی ها

 

Dravidian peoples

 

مردمان دراویدی: مربوط به مردمانی میشود که به زبان های فامیل (دراویدی) مکالمه داشته اند. که بیشتر در مناطق جنوب نیم قاره هند ساکن بوده اند. ولی بخش دیگری از این مردمان ساکنان هند مرکزی، سریلانکا، بنگلدیش، پاکستان ، افغانستان و ایران میباشند.

بعضی از علما معتقد اند که مردمان اصلی تمدن ( هندو والی) یعنی :

Indus Valley  Civilization

هستند، مردمان زبان دراویدی با داشتن متکلمین در حدود (30 الی 70 ملیون) هر کدام : (تلیوگو)ها، (تامیل)، ( کانادیگا) (مالایالیس) میباشند. و دیگران با نفوس در حدود ( یک و نیم) ملیون عبارت اند از ( تولوواس) ، ( گوندس) و(براهوی)

 

اثری از درویدیان

 

 

لست مردمان  ِ دراویدی:

 

الف - براهوییان :- متعلق به رده بندی گروپ شمال دراویدیان اند. که در ایالت بلوچستان پاکستان قسمتی از سیستان  ِ ایران و مناطق زرنج ( نیمروز) افغانستان بود و باش داشتند و ازینکه توسط مردمان بلوچ احاطه شده و در محیط اکثریت بلوچ زندگی کردند به مرور زمان با اقوام بلوچ مخلوط شدند.

 

ب -  مردمان ( گند) ویا ( گوند) گروپی از دراویدیان که بشکل قبیله ی و قومی در قسمت های هند مرکزی ساکن بوده بزبانهای قومی صحبت میکردند.

 

ج - مردمان  ِ (کانادیگا) مربوط رده بندی گروپ جنوبی دراویدی اند. عموماً در قسمت های شمالی ( کریلا) و ( کرناتاکا) و جنوب  ِ ( مهارا شترا) مسکون اند.

 

) و یا( کیی) شاخه ی دراویدی Kui د-  کهند :- مردمان قبیله یی اند که بزبانهای (

 تکلم مینمایند اکثر در شرق هند یعنی ایالات چون (اوریسا) ، (اندهارا پردیش) ساکن هستند.

 

ه – مردمان ( کوداوا) مربوط شاخه های جنوبی داراویدی اند، در (کوداگو)و یا        ( کوورگ) واقع در مناطق (کراناتاکا) مسکون هستند. 

 

و -  مردمان کروکه :- مربوط رده بندی گروپ شمالی دراویدی اند که در هند و بنگلدیش به چشم میخورند، یگانه زبان بومی است که در بنگلدیش تکلم میگردد. 

 

ز – مردمان (مالایالی):- مربوط گروپ جنوبی زبانهای دراویدی اند. ساکنین  ِ (کرالا)، (لکشاد وپ) و قسمت های ( تامیل نادو)،( کرناتاکا)،( مهاراشترا) ، دهلی و مناطق شرق وسطی هند میباشند.

 

ح- (تامیل):-  مربوط گروپ دراویدی جنوبی هستند. معمولا در ً( تامیل نادو)، سنگاپور، (اندامان)،(نیکوبار)، ( سریلانکا)، (مالیزیا) قسمت های (کریلا) ، (اندراپردیش) (کرناتاکا) و افریقای جنوبی دیده میشوند.

 

ط – (تیلوگو) این مردمان مربوط گروپ جنوبی دراویدی اند. رسماً با گروپ مردمان مرکزی دراویدی صنف بندی شده اند ولی فعلاً بطور ویژه مربوط دراویدی جنوبی 2 و یا قسمت های مرکز جنوب شمرده شده اند.

 

ی – ( تلو وا) مربوط رده بندی جنوبی دراویدی اند و در سواحل (کرناتاکا) و شمال (کرالا) دیده شده و به صورت متناوب بنام ( تلو نادو) مسمی شده اند.

 

 

 

پارت و دراویدی ها

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پارت و دراویدی جنوبی

 

پارت و دراویدی مرکزی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پارت و (تامیل-کانادا)

 

 

 

پارت و تلیگو

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پررت و تامیل- تودا

 

 

پارت و کانادا

 

پارت و تلیگو

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پارت و تامیل کوداگو

 

کانادا

 

تلیگو

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پارت و تامیل-مالایالام

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پارت و تامیل

 

مالایالام

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تامیل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

.

Dravidian دراویدی  -  در هزاره ی دوم پیش از میلاد ، جمعیت قابل ملاحظه ی اقوام دراویدی با سر منشاء غربی ، یا به احتمال قویتر از تیره ی بومیان خاک هند در دوره ی (نوسنگی) ، به طور پراکنده در سرزمین هند رحل اقامت افکندند. این دراویدیان قاعدتاً همان (داس) ها یا (داسیو) ها اند که با اقوام فاتح آریایی جنگیدند. در کتب مقدس (واد ها) به شهر های آنان اشاره شده و از ایشان به لقب (آناسه) به معنی  ِ

بی دماغ ( بی بینی) یاد شده است. این لقب اشاره دقیق و واضحی به ویژگی های نژادی قوم دراویدی دارد.

 

از جمله عناصر اصلیت دراویدی میتوان از نیایش عضو تناسلی مردانه ، الهه مادر،

یا (کشاها) ، (ناگاها) و دیگر ارواح طبییعت نام برد.

 

Dravidian  با تصدیق منشاء جنوبی دراودیان، و        اصلیت شمالی آریاییان  میتوان نتیجه       گرفت که با درگیری و پیروزی قوم         شاهوار آریایی در شکل گیری های قبایل   دراویدی و آمیزش تدریجی فرهنگ های   دو قوم ، رفته رفته پذیرش و تبادل          عناصر اعتقادی نیز به وقوع پیوست.

  در اثر ظهور فرهنگ ترکیبی جدید، از     یک سو نیایش فالوس { اشکال ساخته      شده  شبه عضو تناسلی مردانه} و الهه

  مادر{ پیکرک های زن متعلق به قوم

  مغلوب} تداوم یافت، و از سوی دیگر ، 

مروج رایج دراودیان  نزاع نماد گرایی  Abstract Symbolisms

 جای خود را به شمایل نگاری انسان وار:

 Anthropomorphic Iconography

  سپرد.

 

و بدین ترتیب غلبه قوم فاتح در عصر شکل گیری دیانت منسجم و آئین ( بهاکتی) آغاز گشت.  (Bhakti (

 

قاعد تاً عناصر دراویدی ، نقش عمده در کلیه امور مربوط شکل گیری و مراسم آئینی نیایش اصنام ، یعنی (پوجها) که از (یجنا) متمایز است ، ایفا میکردند. طرح معماری کلبه های خیز رانی دراودیان که (تودا) خوانده میشد، بعد ها در غار – معماری بودایی به عنوان پیش طرح برای ساخت طاق های بشکه یی شکل و قوس های نعل اسبی در نوع ابتدائی (چایتیاها) مورد استفاده قرار گرفت.

 

{ لفظ چایتیا به معنی نیایشگاه یا محل عبادت است.}

این واژه در معنای عام خود ، هر مکان و محلی را که به عبادت مربوط میشود در بر (U) میگیرد. اما چایتیا به عنوان اسم خاص در سنت بودایی به تالار های شکل  ِ

اطلاق میشود که در دل صخره ها حفر شده اند.} طاق های قوسی رایج در هند، در سایر مناطق جهان نادر اند. بنا های ساخته شده از تخته سنگ (نَیز) که بسیاری از معابد قدیمی به آن شیوه بنا شده اند، ریشه ی دراویدی دارند.

تبادلات دریایی اولیه هم، که با ماهیگیری مربوط میشده، قاعدتاً دراویدی بوده است. از دیگر عناصری که ریشه دراویدی دارد صنایع صدفی است. استفاده از الگو های ساخته شده از صدف،و شیپور های درست شده از صدف های حلزونی ، که در جنگ یا مناسک آئینی مورد استفاده قرار میگرفته ، از منابع دراویدی دوره حماسی به عاریت گرفته شده اند.

 

سرگذشت ادوار نخستین تاریخ دراودیان در( دکن) و جنوب هند مبهم و نا معلوم است. همین قدر میدانیم که فرهنگ دراویدی در مناطق فوق در قرون پیش از میلاد به مرتبه از رشد اقتصادی، نظامی و ادبی رسیده بود. و در قرن سوم پیش از میلاد امپراطوری کبیر (آندرا) پهنه ی دکن را از شرق تا غرب زیر سلطه داشت.

 

   :Andhra  مختصری در باره تاریخ امپراطوری (آندرا)

 

در داستانهای حماسی سانسکریت سلطنت (آندرا) ذکر شده است، مانند ( ایتاریا براهمانا) در حدود هشتصد قبل از میلاد( مهابهاراتا) همچنان از (ناتیاساسترا) ی (بهاراتا) در قرن اول پیش از میلاد از (آندرا) یاد شده است.

 

 

آثار و مجسمه های اشکال و اجسام از (کاکانیا) در( وارانگال) پایتخت سلطنت

 (هند -شالوایتی)

 

در قرون اولیه میلادی در منتهای جنوبی هند ، پادشاهی مقتدر و کامران (پاندیان) در پایتخت خود، (کورکای) استقرار داشت. سه قرن اول میلادی عصر زرین فرهنگ (تامیل) به شمار میرود.  از این دوران مقادیر متناوب منابع مکتوب به جا مانده که رشد و اوج شعر، موسیقی، نمایش، پیکر سازی و نقاشی حکایت دارد. در همین عصر داد و ستد با روم ، و قصبات هند و اندونزی به اوج خود رسید. اقلام صادراتی عبارت بودند از : فلفل(مرچ) دارچین (دالچینی) مروارید و یاقوت  ِ کبود

 

در اینجا لازم است اشاره ی نیز به آثار پیش  ِ تاریخ هند کنیم که مکان و زمان دقیقی برای آنها مشخص نشده است. نمونه های از اسکنه های سنگی – تخته سنگ های طبیعی که توسط انسان های ادوار کهن مورد استفاده بوده است (ایولتس) و آثار سنگی تراش خورده ( مربوط به دوران پالئولتیک)  در هند و سیلون یافت شده اند. در میان بقایای فرهنگ (نوسنگی) که عمر نوع کهن آن قابل پیشبینی نیست، ولی انواع متاخر آن مربوط به اوایل تاریخ مسیحی میشوند- میتوان از ابزار رایجی چون (جنگ ابزار

 نام برد. (Dolmens) های جنگی) ، ظروف سفالین و مقبره های تخته سنگی 

 

در شمال هند عصر مس ظاهر شد که بخشی از آن به دوره ی نوسنگی هم پوشانی داشت (مثل موهنجو دارو....) جنگ افزار های ساخته شده از مس، از بسیاری از مناطق کشف شده اند ، که از میان آنها منطقه (گونگریا) به واسطه یافت شدن زیورات نقره ی حائز اهمیت خاص است.

    

   

 

نمونه های از کار های مسین کشف شده از تمدن دوره ی سند

 

انواع ابزار جنگی مانند تبر های ساده و شانه بردار ، سر نیزه های ساده و خاردار ، شمشیر و زوبین ، که به طور عمده دارای اشکال زیبا و تزئیناتی ظریف اند .

از عصر مفرغ ( دور  ِ آهن) خبری نیست و از آثار مفرغین نیز تا قرن اول میلادی نمونه ی در دست نداریم.

 

قدمت کار برد آهن به اوایل هزاره ی اول پیش از میلاد باز میگردد، حتی شاید پیشتر از این ، نزد آرییان شناخته شده بود. حقایق نظیر : فقدان مس در جنوب، دوام فرهنگ استفاده از سنگ و آهن، روش های سخت آثار  ِ صدفی که نیاز به اره های ظریف  ِ آهنی دارد، اینکه جنگ ابزار های آهنی(با قدمت  ِ ناشناخته) از مشخصات سایت های پیش از تاریخ جنوب هند به شمار میروند، وفور  ِ سنگ  ِ آهن و آثار مصنوع موجود، و این واقعیت که اهالی هند و سیلون در قرن دوم پیش از میلاد، فولاد را می شناخته اند.  همگی گواه بدین اند که آهن و فولاد از روزگاران کهن نزد هندیان شناخته شده بود.

 

و اینکه احتمالاً این فلزات در هند کشف شده اند و البته قرایینی نیز در مقابل این نظریه وجود دارند، از جمله اینکه در متون اولیه (ودایی) از آهن یاد نشده) اقوام حتی ) از حدود 1500 سال پیش از میلاد از آهن استفاده میکردند.Hittites (

(کهالیب) ها که از جمله همسایگان و حتی هم نژاد آنان بودند، به کشف فولاد شهرت دارند؛ به هر حال همین اقوام بودند که این دانش و فهم را به یونان انتقال دادند.

 

وجود شاخه های زبان (موندی) در هند، که با زبانهای غیر خمری قرابتی ندارد، به      که در دره های ایراوادیSino-Tibetan این امر اشاره دارد که اقوام چینی – تبتی

 ، (منام) و (مکونگ) و جزایر اندونزی رحل اقامت افکنده اند، در ایامIrawadi

کهن به هند نیز وارد بودند.

 

)Negrito احتمالاً یکی از عناصر پیش دراویدی در جنوب هند، وجود ِ نژاد (

 است؛ آقای (هورنل) با یافتن یک Proto- Malay نگریتو- یا (مالئی) های نخستین 

قایق (یک بادبانی)،اولین ارتباط هند و شرق را ردیابی کرده است. (سیلوین لیوی) به بقایای زبان پیش دراویدی از طریق یافتن واژه های مشابه در نام  ِ اماکن ( در جنوب و شرق هند) تاکید کرده است.

 

آریایی ها که از منشاء آنها نمیتوان با قاطعیت سخن گفت، همزمان در هند و غرب آسیا ظاهر میشوند. جدایی هند- و آریایی ها را میتوان در حدود 2500 پیش از میلاد    و یا اقوامKassites   تخمین کرد. رد پای نام های آریایی را میتوان در میان کاسیان

منسوب به (عیلامیان) که در حدود 1747- 1180 پیش از میلاد در (بابل) حکم رانی داشتند نسبت داد.

 

مختصری در باره عیلامیان و سومری ها:

 

{عیلامی ها در برخی ادوار تاریخی تحت نفوذ دولت سومری بین النهرین بودند.ولی در سال 2280 ق م  عیلامیان که در اوج قدرت خود بودند، ( اور) پایتخت سومریان را اشغال و غارت کردند و رب النوع آنرا به اسارت بردند. سومر مستعمره و باج دهنده ی عیلام شد و نهایتاً در 2115 ق م در عصر فرمانروای  ِ ( ریم سین) دولت مشترک سومری- اکدی را به طوری نابود کردند، که ملت سومر هیچگاه نتوانست از خرابه های تاریخ سر برآوَرَد. مشیر الدوله پیرنیا در این مورد مینویسد:

دِمورگان و سایر نویسندگان فرانسوی به این عقیده اند که غلبه ی عیلامی ها بر سومری ها و مردمان بنی سام نتایج تاریخی زیادی را در بر داشته است. توضیح اینکه عیلامی ها به قدری با خشونت و به قسمی وحشیانه با ملل مغلوب رفتار کرده اند، که آنها از ترس جان از مسا کن و اوطان خود فرار کرده هر کدام به طرفی رفته اند.

بنا بر این عقیده دارند که در راس خلیج پارس و بحر ین سکنی داشتند، به طرف شامات رفته و شهر های فنیقی را تاسیس کرده و در تجارت و دریا نوردی معروف شدند، گروهی که رب النوع (آسور) را پرستش میکردند، به طرف مناطق وسطی رود دجله و کوهستان های مجاور آن رفته شالوده دولت (آسور) را نهادند.

 

مهاجرت ابراهیم (ع) با اقوامش به فلسطین و بالاخره هجوم ( هیکوس ) های سامی نژاد به مصر و تاسیس سلسله ی از فراعنه در آن مملکت نیز از نتایج غلبه ی عیلامی ها بر ملل سامی نژاد بود. اما (کینگ ) به این عقیده است که غلبه ی عیلامی ها در ممالک غربی دوام نیافته ، زیرا عیلامیها ، چون استعداد اداره کردن مملکت را نداشتند و غلبه ی آنها بیشتر به تاخت و تاز شبه بود، نتوانستند ممالک مسخره را حفظ نمایند. }

 

تصویر یک زن  ِ عیلامی

 

 

همچنان در میان ایزدان آریایی که توسط اقوام (میتانی) مقیم (بغازکوی) واقع در (کاپادوکیا) در 1400 ق م میزیسته اند ، جستجو کرد.

 به نظر میرسد که آرییان حدود 2000 تا 1500 ق م از طریق افغانستان و هندو کش وارد هند شدند؛ ابتدا در مناطق بالایی دره سند رحل اقامت افکندند و سپس به ترتیب در ارتفاعات دره رود خانه ی (گنگ) و نواحی (ویندهیاس) و (نربدا) در ساحل دریا ساکن گشتند و سرانجام به منتهای جنوبی هند در دکن داخل شدند.

 

آریایی ها و ودایی ها نجار های زبر دستی بودند، خامه های از چوب بنا میکردند و با ارابه های چوبین خود به ورزش و مسابقه می پرداختند. در زمینه فلز کاری نیز تبحر داشته اند و ظروفی از جنس آیاس ( به احتمال زیاد مس) برای مصارف خانگی و آیینی میساختند و زینت آلاتی از طلا بر خود میآویختند.

 

آن ها با فنون بافندگی ، دوزندگی و سفالگری آشنا بودند. در کتب کهن قراینی قطعی مبنی بر رواج تصویر سازی ارایه نشده است ، اما ممکن نیست مصنوعات فوق الذکر

عاری از تزئیناتی قابل ملاحظه ی بوده باشند. بلکه به احتمال قوی هنر آریایی ها دارای ویژه ی (تزئینی) بوده، و به کلام دقیق تر ، این هنر با ویژگی های تجریدی(انتزاع) و نمادین ، به گفته ی ( استر ژیگوسفکی): خصلت شمالی داشته است. همین نویسنده چگونگی هنر های نخستین آریایی ها را به هنگام جدایی (هند – و – آرییان) به طریق زیبای توصیف نموده است.

او این هنر باستانی را :

(The ancient art of Alti- Iran)

که ما قاعدتاَ میباید آنرا در هند یافت کنیم ، با نام (مزدایی) مشخص کرده است. (هوار نا) که مطلوب از همان (وارونای) هندی است (( موجب جاری شدن آب های روان در چشمه ها،جوانه زدن گیاهان از خاک،دمیده شدن ابر ها توسط باد، تولد انسان ها، و اداره گردش امور خورشید، ماه و ستارگان میگردد.))

 

این نگارش به لحاظ بیان هنری ، در منظر گاهی قابل تبیین ( واضح سازی) است که:

(( از یک جهان بینی فلسفی مبنی بر اهمیت فرم و نه استوار بر تقلید و بازسازی صورت اشیای طبیعی)) نشات گرفته باشد.  هنر مزدایی شامل مناظری است که در آن ها خورشید و ابر ها، زمین با گیاهان و چرند گان ، و آب ها منظره های با رودخانه و درختان آشکار ، مناظر آشکار، ترکیبات هندسی و نمادین از پرندگان،جانوران و رویندگان به نمایش درآیند.

 

منسوجات مزین و آویزه های تزیینی ، که از ویژگی های اقوام کوچ نشین است، نیز از عناصر هنر مانوی بشمار میآیند. همه موارد فوق ، پیش قراولان دیوار نگاره های اند که در آنها نقوش رسمی گیاهان در محدوده های مشخص به صورت تزیینی ترسیم شده اند.

 

عنصر جوهر ین این گونه آرایش ، ایجاد نقش است ، نه باز نمایی ، این گونه مناظر را میتوان به وضوح در نقش سکه های سوراخ دار ، نقش های اولیه ی بودایی ، نقاشی های غار (آجانتا) نگارنده های راچپوت ، و هنر های عامیانه مورد استفاده در تزئینات آیینی بسیاری از منسوجات مشاهده کرد.

 

                          

   

به هر حال هنر و فرهنگ هند، آمیخته ی از نبوغ  ِ دراویدی و آریایی است که در آن بیان نمادین و نمایشی با زبان و تفکر انتزاعی و صریح با یکدیگر عجین شده اند.

 

نماد های آریایی در (استوپا ) های (بهارهوت) و (سانچی) در طرح های محیط اطراف و تزیینات و نقوش دیده میشوند؛ هنر کو شانی با وجود  ِ تندیس ها و شمایل ها ، که ریشه در آئین ( بهکتی) دارد، اساساً هنر دراویدی است . تندیس اندرا شانتی در شهر (بودگایا) بر نفوذ خصایل آریایی بر نوع بیان هنری دراویدی دلالت میکند؛ همین تاثیرات مبانی کیفیات جوهرین شمایل های ( ستوه اَی) در ادوار بعد قرار گرفت.

 

تندیس های بودایی عهد گوپتا، پیکره ی (مهشوارا ) در جزیره ی (الفنتا) ، لینگام های عصر(پالاوا) و مجسمه های متاخر (ناتاراجا) همگی محصول برخورد دو نظام معنوی اند.

 

در پس این صورت ها ، یک نیت و انگیزه واقع گرایانه وجود دارد که در قالب          طرحی کاملاً خیالی تبلور یافته اند { یعنی بلور سازی شده اند) Crystallization

لذا هر شمایل در عین اینکه یک نماد است یک وجه نمایشی نیز دارد؛ پس نیایش گر به رغم آگاهی ازین که صوَر جسمانی خداوند (شمایل ها) چیزی جز تَصَورات نیایشگران نیست ، متقاعد میشود که شمایل مذکور به معبود مورد نظر شباهت دارد.

رد  ِ پای همین امتزاج را میتوان در دوره ی میانه مشاهده نمود. در این دوره مفاهیم نقیضی چون زهد و نفس پرستی – که در تفکر بدوی ، متضاد و مانع الجمع شمرده میشدند- به لحاظ نظری و عاطفی با یکدیگر به آشتی رسیدند. این آشتی را باید به معنای واقعی  " ازدواج شرق و غرب " و یا شمال و جنوب در حد کمال خود دانست، که به قول هبه کنند گان ( یعنی تحفه دهندگان) شمایل ها برای هر ذی شعوری ( مایه ی خیر و هدایت است).

 

حاصل این برخورد را نباید یک امتزاج سطحی صرف میان فناوری های هلنی و هندی تصور کرد، بلکه این آمیختگی در نتیجه ی تضارب گرایش های معنوی و تمایلات نژادی اقوام مختلف پدیدار گشته و منحصر به محدوده ی زمانی خاصی نیسا، چنانچه میتوانست حتی پیش از کار برد فلز نیز تحقق یافته باشد.  

--------------------------------------------------------------------------------

ماخذ: کتاب (آناندا کومارا سوامی) و منبع مختلف انترنتی

 

 

 

 

سید همایون شاه (عالمی)

10 دسامبر 2009م

وزیر اکبر خان مینه

کابل - افغانستان

 

 

 

++++++++++++++++++++++++++++++++++++

 

 

بخش اول

 

هند و – سومریان

 

مدت ها است که کشف مهر های خاص و بی مانند در هند، از منطقه ی دره ی سند ، فراگیر شده است. حفاری های اخیر در دو منطقه ی (هاراپا) در ایالت پنجاب، و (موهنجو دارو) در سند، از وجود شهر های پهناور با بنا های آجری پیش رفته پرده بر داشته است.

وفور اشیای باستانی کوچک در اکتشافات این مناطق، از دوره انتقال از عصر حجر به عصر مس حکایت میکند. این یافته ها در لایه ی زیرین کشفیات مربوط به عهد (کوشان) ولی با فاصله ی اندکی از سطح زمین یافت شده اند.

 

اما وجود چینه های عمیق تر ، از این واقعیت خبر میدهد که فرهنگ دوره سند، دارای پیشینه ی طولانی و کهن تر در همان ناحیه بوده است، تمدن که ما از آن با عنوان تمدن بومی یاد میکنیم .

 

به گفته ی ( روستووتسف)  ((هر قدر که در مورد عصر مس آگاهی مان بیشتر میشود به اهمیت آن پی میبریم)) این عصر موجب شکوفایی مراکز برجسته ی حیات فرهنگی در سراسر جهان، خصوصاً در مشرق زمین گشت.

 

 

دیوار های بجا مانده از تمدن موهنجو دارو در پاکستان امروزی

 

حال به نام های آشنا و معروفی چون عیلام، بین انهرین و مصر، میتوانیم ترکستان، شمال قفقاز و سر انجام دره ی سند را اضافه کنیم.

 

تبصره: مرحوم پوهاند (رشاد) معتقد بودند که کلمه ی (کند) در زبان سانسکریت یعنی (مسکن) و شهر از این رو کلمه ی (سمرقند) را شکل تغییر یافته تلفظ (سومیر کند) بیان داشته اند که سومیر کند به مفهوم ملک  ِ سو میریان) الله و اعلم (عالمی)

 

میتوان گفت که هر قدر در عمق تاریخ، به گذشته های دور تر میرویم به فرهنگ مشترک نزدیکتر میشویم. و به پیش میآییم، تفاوت ها عمده تر و اساسی تر میگردند.

 

 در همه جا با خصایل چون مادر سالاری،Chalcolithic فرهنگ مس – سنگی

نیایش الهه مادر و عبادت نیرو های باروَری طبیعت ، همراه بوده و همواره منشهء ظهور و ثبت تحولات بزرگی در زمینه های هنری گشته است. یکی از این گونه,   و تمام شرق  باستانGanges Valley فرهنگ ها روزگاری از مدیترانه تا دره گنگ

گسترش داشته است.

 

علاوه بر بنا های آجری (خشتی) و مقادیر محدودی از دیگر مصالح ساختمانی ، آثار دیگری نیز از دره سند باقی مانده که از آن جمله است تندیس مردی ریش دار از جنس سنگ آهک.

 

پیکر شاه – کاهن، موهنجودارو، 2000ق م (5/17) سانتی متر ارتفاع داشته و از سنگ صابون بنا یافته ودر موزیم کراچی در پاکستان است.

 

 

 

الهه مادر ، موهنجو دارو در موزیم کراچی

 

پیکر های کوچکی از جانوران مانند (کرکدن) که روزگاران کهن در خاک حاصلخیز آن منطقه میزیسته ولی بعد ها منقرض گشته اند، نیز بخشی از این اکتشافات را تشکیل میدهند.

 

به غیر از تندیس های سفالین نقوش انسانی دیگری یافت نشده اند { البته بعد ها تندیس های فلزی و سنگی از انسان به تعداد بسیار محدود به دست آمده اند که یکی از مشهور ترین آنها تندیس دختر رقصنده است از جنس مس. لیکن یک کتیبه ی لعاب دار آبی رنگ یافت شده که پشت آن حاوی نوشته های تصویری است و در جلو دارای نقشی از یک انسان نشسته به حالت مراقبت است. در سمت راست و چپ او افرادی زانو زده و او را نیایش میکنند، در پشت این شخص یک ناگا (شاه مار اساطیری) دیده میشود.

 

تشابه ترکیب بندی این اثر با آثار متاخر بو دایی مربوط به دوره تاریخی قابل توجه است. ظروف سفالین نقش دار و رنگ آمیزی شده نیز به دست آمده اند که میتوان آنها را با سفالینه های پیش تاریخ بلوچستان قیاس نمود؛ در این جا اشاره به این نکته مفید است که در منطقه ی بلوچستان زبانی بنام برهوی که از بقایای کلام دراویدی است ، یافت شده : این منطقه از دیر باز به عنوان حلقه واسط احتمالی میان دراودیان هند و غرب مورد اعتنا بوده است . دیگر آثار مکشوف را مهره ها و تزئیناتی از صدف و عقیق ، حلقه های سنگی ، النگو های لعاب دار بدلچینی ، هاون های از سنگ آهن، و مهمتر از همه مهر های تشکیل میدهند. در این مصنوعات از آهن خبری نیست . اسب نیز (نزد ساکنان این تمدن) جانور ناشناخته بوده است.    

 

 

 

پیکره دختر رقصنده، موهنجو دارو از مس ساخته شده و دارای 14 سانتی متر بلندی بوده و در موزیم دهلی نو نگهداری میشود.

 

مهر ها از جنس عاج (دندان فیل)یا بدلچینی ( سفالینه و گلی) های آبی و سفید{ سفال و سنگ} و به شکل مربع یا { بیضی} بوده اند و در ناحیه ی پشت، برآمدگی  ِ سوراخ داری  ِ { که محل عبور ریسمان بوده} جهت آویختن، داشتند.

 

نقوش روی این مهر ها طیف (شبح و تصور) وسیعی از طرح ها را ، شامل گاو کوهان دار { یعنی گاوی که در پشتش برآمدگی است که ما به اصطلاح آنرا گوپان میگوییم}و گاو  ِ بی کوهان، فیل و ببر { کرکدن، گوزن،خرگوش،کروکودایل و گاو یک شاخ} در بر میگیرند.

نقش درخت انجیر معابد با جانوران خیالی دو شاخ، که از دو سو ، سر خود را به بدنه درخت چسبنده اند از نقوش دیگر یافت شده بر مهر ها است.

 

 

 {این نقوش با طرح های درخت زندگی و گیل گمش  یافت شده و در تمدن کهن { ایران، آریایی و بین النهرین مشابهت های بسیاری دارد و احتمال روابط این تمدن ها و فرهنگ های مربوطه را قوت میبخشد}.

 

علاوه بر این نقوش، مهر ها حامل طیف وسیعی از علامات خط تصویری مورد استفاده در آن تمدن است که هنوز رمز گشایی نشده اند. در میان جانوران ، تصاویر گاو نر و فیل در نهایت استادی نقش بسته اند؛ در حالیکه پیکره های ساخته شده از سنگ آهک، به لحاظ زیبای شناختی ، بیشتر نمایانگر نوعی تنزل و پس رفت اند.

 

دیدیم که میان آثار فوق و اشیای یافت شده از سایت های سومری بین النهرین – خصوصاً کیش و شوش ( مورخ هزاره پنجم تا سوم پیش از میلاد) شباهت های کلی وجود دارد. این شباهت های کلی در برخی موارد به مشابهت های کامل تبدیل میشود:

 

مورد اخیر را میتوان در یکی از مهر های لعابدار سنگ صابون سومری مکشوف از کیش، که به لحاظ خط و فرم گاو نر کاملاً مشابه مهره های دره سند است. ملاحظه کرد.

 

اما این قرابت صوری بیشتر بر وجود روابط تجاری میان دو طرف دلالت دارد تا وجود یک زبان مشترک قومی.

 

ظرف سفالین کوچک مربوط به آئین تدفین که در دو منطقه یاد شده ، چنان بهم شبه اند که اساساً نمیتوان آنها را از یکدیگر تمیز داد. ضمناً، تابوت های سفالین و پایه کوتاه مکشوف از سایت های جنوب هند نیز دارای سر منشاء بین النهرینی اند.

 

از سوی دیگر مهره های عقیق یافت شده در کیش با خطوط سفید بر زمینه سرخ  ِ سنگ نقش شده اند. آهکی شده موضعی  ِ سطح سنگ در نواحی منقوش موجب ظهور خطوط سفید گشته است.

 

این روش در غرب بین النهرین ناشناخته بوده ، در صورتی که در ادوار بعدی ، در هند رواج فراگیر داشته است. قرائن تاریخی فوق احتمال انتساب روش مذکور را به یک مبدا هندی قوت میبخشد.

 

طرح بعضی از قایق های هندی ، خصوصاً نوع سبدی ( که از حصیر= نمد بافته   میشود و روی آن را  با پارچه های چرب شده ضد آب، یا پوست می پوشانند) دارای مشخصات بین النهرینی) است.از سوی دیگر یافت شدن صدف های حلزونی در شوش، و چوبهای ساج و سرو در بابل، از وجود تبادلات دریایی در قرن هشتم پیش از میلاد حکایت میکند. احتمالاً این داد و ستد ها در ادوار دورتر نیز برقرار بوده است.

 

همان گونه که اشاره شد، قدمت بسیاری از مکشوفات دره ی سند بی تردید به هزاره سوم و چهارم قبل از میلاد باز میگردد، ولی این بدان معنا نیست که آن عهد و ادوار اخیر با شکافی جدی از یکدیگر تفکیک شده اند. قدمت بخشی از بقایای (آثار معماری) موهنجو دارو بین 1000 و 1400 پیش از میلاد تعیین شده است.

 

ظروف مکشوف از موهنجو دارو

 از سوی دیگر قدمت اشیای عتیقه فرعی مکشوف از نواحی باستانی هند چون (بساره) ، (تاکسیلا) در سایت (بهیر ماوند) (پاتالی،  پوترا)و برخی از سایت های پیش از تاریخ جنوب هند، حد اقل به قرن پنجم پیش از میلاد باز میگردد.

 

چون مطالعات مربوط به کهن یافته های  هند و سومری مراحل ابتدائی خود را سپری میکند، برای برداشت هرگونه نتیجه ی قطعی هنوز زود است. اما حد اقل میتوان این احتمال را منظور داشت (( که این تمدن – که نظر اجمالی بر آن داشتیم – در دره ی سند پرورش یافته ، و همچون تمدن فراعنه که منحصراً به منطقه رود نیل محدود بوده، تمدن در سند نیز مختص و بومی منطقه خود بوده است))؛ و اگر این نظریه رایج را که – سومریان عناصر تحمیلی و ارادتی در بین النهرین بوده اند – بپذیریم،

(( آنگاه به وضوح میتوان این نظریه را ارائه نمود که هند گاهواره تمدن های مذکور بوده، و این که بابل و آشور ، و کلاً فرهنگ های آسیای غربی از آن سرچشمه گرفته اند))

 

---------------------------------------------------------------------------

معلومات فوق نبشته های (آناندا کومارا سوامی) است ، وی مدت زیاد عمر خود را در انگلستان سپری نموده و در رشته های زمین شناسی، و کانی شناسی تحصیل کرده ، به عنوان زمین شناس بکار مشغول شد.

کتاب وی بنام مقدمه ی بر هنر هند در 224 صفحه توسط دکتر امیر حسین ذکر گو ترجمه شده که حاوی عکس های جالب از آثار باستانی میباشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سید همایون شاه عالمی

25 اکتوبر 2009م

وزیر اکبر خان مینه

کابل - افغانستان

 

 

 


بالا
 
بازگشت