افزایش رقم خشونت علیه زنان درافغانستان

 


لیزا سروش

 

 

 شکنجه و خشونت که يکي از هولناکترين جنايات علیه انسان است به نوعی در تمام جهان وجود دارد اما گراف افزایش رقم خشونت علیه زنان و عدم باور به نیرو زن و تغییر جایگاه زن درساختار ذهنی جامعه شدیدا مذهبی و سنتی افغانستان خاطر نشان میسازد که شاید حکومت آقای کرز ی اعتماد بین المللی خود را به نزد مامورین امریکایی و کشور های همپیمان از دست دهد.

با انکه بحث روی زندگی زنان ازمناظرمختلف فقهی وحساسیت آن درجامعه سنتی افغانستان، کار یست پر هزینه اما برای نگرش مثبت و موافق باحضور زن در جامعه و در ضمن مفاهیم چون "اسلام"، "زن" و عدم اگاهی زنان از جایگاه خودشان خصوصآ بی سوادی نمیه مطلق حاکم برجامعه زن قدرت استدلال زنان را محدود ساخته و زنان نتوانستند برای ایجاد حلقات خودجوش به دفاع از خود شان در قراء و قصبات به پاخیزند و زندگی پر درد شان همیشه خبر ساز گذارشات رسانه ها و نهاد های مدافع حقوق زن شده است.

تسلط و جایگاه زن در جامعه افغانی بحث دامنه داریست اما این بحث توهم با قرائت و تحریف از فقه و اسلام سیاسی یا شکل گرفته ویا مواجع شده است همان گونه که زنان در دوره های مختلف سیاسی رژیم های کمونیزم، مجاهدین و طالبان زیر شکنجه و درد زندگی داشتند هنوز هم چال و فریب به بهانه های مختلف به خاطر سوء استفاده سیاسی از وجود زنان با قرائت غالب از آموزه های اسلامی درافغانستان برای سر کوب جایگاه زن و برای اینکه حلقات معیین یعنی قاتلان مردم بی دفاع و کرزی باا ستفاده از نفوس آنها به اریکه قدرت بماند ودر دولت کابل بنشینند، اولتر از همه حق زن افغانی را زیر پا میکنند و با گروه های دیگری یعنی جنگ سالاران و بنیادگرایان که زن را نه به عنوان نصف از پیکرجامعه بلکه در جمع ابزار میدانند زد بند مینمایند.

قدر ت و نفوذ سیاسی ناقضان حقوق بشر در کابینه کرزی با عث نقض بیشتر حقوق زنان در افغانستان شده است، من از ماه ها به این طرف انتظار دارم تا ا زکدام سایت خبری و یا از کدام ارگان نشراتی میشنوم تا در مورد چند جنایت که یکی پی دیگر در یک ولایت و یک قریه اتفاق اقتاده بشنوم اما انقدر دایره فساد به اوج خود رسیده که حتی مردم را نیز از مسوولیت های اجتماعی شان دور رانده است،ا ینجا دسته ی از دخترانی اند که قربانی خشونت شده اند اما کسی فریاد شان را نمیشوند.

دختری نو جوان که شاید سن اش در حدود پانزده سال باشد و چهار سال قبل مادر خود را از دست داده است، در یک خانواده فقیر زندگی میکرد، این دختر که مسوولیت تمام مشکلات خانه پختن نان در تندوروتربیه خواهروبرادرو دها کار دیگر را به عهده داشت به نزد یکی از خویشاوندان خود که پسر جوان بود درس می خواند این پسر جوان روزی این دختر را با مواد مسموم کننده ی بی هوش میسازد و بالایش تجاوز میکند به قول مادر کلا ن اش این دخترتا دو روز چندان به هوش نبوده و نمیدانست برایش چی اتفاق افتاده، این دختر که در عین زمان نامزاد کسی دیگری بوده بعد عروسی اش میدانند مورد تجاوز صورت گرفته این دختر به اثر لت و کوب و فشار خانوده شوهرش خود را اتش زده اما به واسطه مادر شوهرش نجات یافت اما این پسر متجاور از اینکه فامیل اش ارتباط به حزب اسلامی دارد و اکنون هم از همان منبع حمایت میشود هرگز مورد پرسان دولت قرار نگرفت و مردم محل هم به نسبت موجودیت سلاح خاموش شدند و خانواده دختر نیز از مقابله این مرد متجاوز عاجز ماند.

به همین ترتیب قربانی دیگر تجاوز جنسی بعد عروسی اش از طرف فامیل شوهرش به پلیس معرفی شد دختر بالای کسی که به وی تجاوز کرده بود اقرار کرد و آقای متجاوز برای چند روز " مهمان" مقام پلیس این ولایت در زندان شد خانواده پر قدرت اش که حمایت جناح های مختلف و دولت فعلی را داشتند توا نستند بعد از چند روز بیان دختر را تغییر دهند و دختررا مجبور نمایند تا از داشتن رابطه نامشروع خود با دو کس اقرار نماید و پلیس با اخذ پول متجاوز را از زندان رها کرد.

ضمنا داستان غم انگیز دختری نوجوان دیگری در ولایت هرات که سال قبل بعد از تجاوز حمل میگیرد اما خانوده اش تصور میکنند که این دختر دچار کدام نوع تومور است و به نسبت مشکلات اقتصادی نمیتوانند این دختر ا به نزد داکتر ببرند زمانی این دختر از درد شکایت میکند وی را به شفاخانه میبرند خبر میشوند این دختر اماده ولادت نوزاد است شفاخانه را ترک میکنند و میگویند این دختر ما نیست و دختر هم بعد از شنیدن این که حمل دارد به "شوک" میرود و با الاخره نوازد دختر به دنیا میاورد وبعد از لحظات چند پلیس جنایی دختر را از شفاخانه به زندان  میبرد و بعداز بیست روز درزندان به فروش میرسد اما معلوم نیست توسط پلیس و یا کی ؟ داکتر توبا داکتری که این دختر را ولادت داده بود در حالیکه اشک میریخت میگفت "من به فامیل اش عذر کردم شما بگوئید این عروسی کرده طفل اش را به کسی بدهید تربیه کند انها قبول نکردند و بعد به پلیس گریه میکردم این دختر هوش ندارد بگذارید صحت یابد اما کسی گوش نمیکرد ".

بد دادن و ازرواج های اجباری دختران زیر سن غیر قانونی، فروش دختران از جمع تراژیدی دیگر است که هر سال حیا ت دها دختر را به خطر مواجه میکند.

پتونی دختریست که به اثر روابط محرمانه با پسری منزل را ترک کرده و خواهرش را که هنوز سن قانونی ازدواج را ندارد "بد " داده شده است.

اسما به اثر ظلم پدرش که یکی از قومندان های محلی است مجبور به فرار از منزل شده است وی گفت پدرم برای اینکه بتواند از نفوس مردم محل استفاده بیشتر کند مرا به یک مرد سرمایه دار که عملا در قریه ما زندگی میکنند نامزاد میکردهر قدر برایش گریه کردم حرفم را قبول نکرد مرا می خواست بکشد در حالیکه " در دست و پایش اثرات شدید ضرب و شتم هم دیده میشد" خانه را ترک کردم.

خانم لیلا که با شنده باغ ریس " چهلستون"شهر کابل ومادر دو فرزند به گفته خودش نا مشرع است، سه بار تو سط پدرش در زمان طالبان به فروش رسیده و اکنون وی را به تن فروشی برای بدست اوردن پول مجبور ساخته است.

ضمنآ تجاوز بالای دختر زیر سن سیزده ساله از جانب ملامسجد قریه " درداخل مسجد"،این دختر مصروف آموزش مسایل دینی با سایر هم سالان خود در مسجد بود ". فرار دادن"ربودن" دو دختر مکتب از مسیر راه مکتب توسط افراد مسلح و تجاوز برادر یک قومندان بر دختر همسایه اش که با عث باردار شدن و بلاخره سقط جنین اش شد.

موجودیت سلاح های غیر قانونی، عنعنات حاکم بر منطقه، نبود حاکمیت قانون، فساد اداری ظلم و استبداد باعث قربانی روز افزون دختران شده است پس چی باید کرد تا نطفه این جنایت و خشونت عیله زنان را از ریشه خشکانید ؟ مدعیان امروزی آزادی زن افغانی، طالبان، جنگ سالاران و کابینه کرزی را به عنوان «جنگجویان آزادی "خلق کرده و به زن افغانی تقدیم کردند. موقعیت سرد" بی تفاوتی" دولت کرزی موجب شده است تا در جاهایی که کنترل کمتری دارند، وضعیت زنان روز به روز خراب شود و بیشتر خشونت را متحمل شودند.

هر چند خشونت علیه زنان سنگسار، بد دادن، تن فروشی، ازدواج اجباری و تجاوز جنسی در افغانستان پديده تازه‌اى نيست امادر شرایط فعلی چنان ماهرانه این خبر ها را در لفافه شرع و جرم،خصوصآ جرم مسائل اخلاقى و ناموسى گره میزنند که برای جهانیان هم چيز برای دفاع با قی نمیماند و در واقع در برابر چشم نيروهاى وابسته به ارتش قوای ايتلاف، ملل متحد، کمیسیون مستقل حقوق بشر و گزارشگران سازمان های بین الملی (عفو بین الملل و دید بان حقوق بشر ) صورت میگرد.

 با انکه بازسازى دموكراسى در افغانستان در شمار اهداف والا بحساب میآيد و برا ی تحقق ان سالانه کشور های همکار افغانستان را حمایت میکنند اما این کمک ها اثرات نه چندان مثبت در زندگی زنان داشته است. و این را باید پرسید چگونه دموكراسى است ؟ كه ما از سال ۲۰۰۱ تا كنون سرگرم ايجادش هستيم که نتوانست حامد كرزى رهبر كابلستان با فرمانداران و ايلخانان حاكم بر مناطق دور دست حاکم شود.

هر چند فعالان حقوق زن براىرفع تبعيض و نابرابرى جنسيتى" تساوی حقوق زنان با مردان " کا ر میکنند ومدت هاست که در بين همه فعالان جنبش زنان اين توافق وجود دارد كه قوانين بايد اصلاح شوند ولی به نسبت موجوودیت سنت ها ی حاکم و عنعنات نا پسندیده شاید بار این رنج را سالهای دیگری هم زنان افغانی به دوش بکشند.

در حال حاضر که مى توان طيف های را ميان فعالان جنبش زنان افغان در مورد تغيير قوانين بازشناخت و این سبب شد تا نمايندگان زن درمجلس بتواننداصلاحاتى كوچك در قوانين مربوط به ازدواج و نکاح نامه بیاورند اما با انهم شکل فقی قوانین شاید نتواند بیشتر به زندگی اجتماعی زنان تغیرقابل ملاحظه بیاورد.

اکثرآ خانواده ها دختران شان را مالکیت خود محسوب کرده هر نوع ظلم را علیه شان اعمال میکنند وآنها را چون متاع معامله مینمایند، زن افغانی که در برداشت و نگرش جامعه مذهبی ـ سنتی و در تحريف از متون دينى مظلومیت ومحرومیت و سر نو شت اش همواره باتاریخ باورهای دینی گره خورده در قید حاکمیت و بنیاد مرد سالاری، عنعنات، بی سوادی و سنت های حاکم جامعه با محدودیت جنسیتی وسنت های خرافاتی توام با باورهای و اعتقادات مذهبی زندگی اش درچار شالودگی بوده است.

به گونه مثال اتحاديه علمای دينی افغانستان به دعوت برهان الدين ربانی، رهبر جميعت اسلامی فيصله کردند که در قانون اساسی جديد بايد کلمهً دموکراسی حذف شود، چراکه دموکراسی با شريعت اسلامی درتضاد است و نيز نبايد زنان بامردان متساوی الحقوق شناخته شوند، زيراکه در شريعت اسلامی زنان از حقوق مساوی با مردان برخوردار نيستند و همچنان زنان نبايد درموسسات غير دولتی بکار بپردازند و بنابرين قانون اساسی جديد بايد کاملا يک قانون اساسی اسلامی باشد. ( بی بی سی، 30 اگست،1382)

این میرساند که به نزد اکثر مردان خصوصآ سیاسیون مذهبی جزسرکوپ زن هیچ قرائتى که زمینه ساز یک تحول عظیم در زندگی زن باشد وجود ندارد و از جانب حقوق و جایگاه انسانی برای زن که انسانی تر از دین و سنت باشد حقوق و آزادی زن را در جامعه که همواره زنان را زندانی کرده است تثبیت کنند باور ندارند.

اسم ها تغییر خورده اند.

 

 


بالا
 
بازگشت