میرویس بلخی

 

مسئولیت رسانه های جمعی خصوصی در افغانستان

 

حمله اخیر تروریست ها بر کابل بانک در شهر جلال آباد بدون شک یکی از متاثر کننده ترین حوادث بود که در هفته های اخیر در افغانستان رخ داد که در نتیجه ده ها نفر شهید و ده ها تن دیگر مجروح شدند. البته در یک مطالعه بسیار سطحی و نسبی در بین هموطنان، نتیجه چنین به دست آمد که نشر فلم این حادثه و مصاحبه یکی از تروریستان اسیر شده از لحاظ روانی ترس بسیار مفرط بین مردم ایجاد کرد. بدون شک پخش اینچنین فلم ها و مصاحبه ها باعث می شود که مردم تحت فشار روانی ترس دیگر حاضر نشوند به نهاد های دولتی و غیر دولتی کار بکنند و این همان چیزی است که طالبان و القاعده می خواهد.

این نوشته کوتاه و خلاصه متوجه صاحبان رسانه های خصوصی و گزارشگران کشور است که می توانند با حذف اخبار وحشت انگیز که بر منافع مخالفین مردم افغانستان کمک می کند، با نیرو های پلیس و دولت و مردم افغانستان خدمت شایسته و رسالت مندانه خود را انجام بدهد.

با پیشرفت دانش و فناوری و فرایند جهانی شدن، همانطور که دانش، اقتصاد، سیاست و فرهنگ فرامرز شد و حلقه های محدود در پیرامون خود را شکست، به همانگونه جنگ، مواد مخدر و تروریسم نیز جهانی شد و به پیمانه سائر ابعاد از تاکتیک ها و علوم پیشرفته در پیشبرد امور از آن بهر گیری می کنند و به این وسیله دولت و مردم را به شدت تحت نفوذ قرار می دهد.

ایجاد وحشت و انداختن ترس و رعب در میان توده های عوام از فنون بسیار قدیم در میان جنگجویان بوده است که برای دست رسی به پیروزی و کاهش دادن حمایت مردمی مخالفین، در میان مردم ترس ایجاد می کرده اند و به این وسیله مردم هم از ترس اینکه مبادا قربانی این درگیری شوند، خود را کناره می کشیدند و تماشا گر اوضاع می شدند و در نهایت به اصطلاح در هر سازی، دهل می زدند.

فلم، سینما، تلویزیون، رادیو، انترنیت و در کل رسانه های جمعه عوامل بسیار موثر و مخرب در جامعه می باشند. همانطوریکه از آن در فراگیری دانش اجتماعی و غیره بکار گرفته می شود، در تبلیغات دهشت افگنی نیز کاملا از آن استفاده همه بعدی صورت می گیرد و به این طریق با هزینه و خطر کمتر نتیجه بیشتر بدست می آورند.

القاعده و طالبان از چند سال به این طرف با استفاده از پخش فلم های که از عملیات انتحاری و ویرانگر اعضای آن به ثبت می رسد همراه با شعار های دهشت افگنانه ضد دولتی، مردم ملکی و کارمندان دولتی را به شدت تحت تاثر خود در آورده و خود را به عنوان یک نیروی برگشت ناپذیر در اذهان جامعه جا می زنند که با استفاده از عملیات های داوطلب و شهادت طلبانه جوانان خود، همه کسانی را که با دولت همکاری می کنند مورد هدف قرار خواهند داد.

رسانه های خصوصی که در جامعه نوپا در قالب شبه دولت افغانستان با استفاده از مزایای دموکراسی به وجود آمده است، بدون بار مسولیت پذیری راه افراط را پیموده و گزارش و فلم های را نشر می کنند که نا خواسته به تبلیغات طالبان و القاعده کمک می کند و در بین اجتماع ترس ایجاد می کند. نمونه آن نشر مصاحبه ها و گزارش های انتحاری های القاعده است که در آن فرد اسیر شده از عمل خود احساس رضایت کرده و هشدار می دهد که بار دیگر در صورت بدست آوردن فرصت اقدام به چنین کاری خواهد نمود.

پخش تصویر حمله به کابل بانک نیز یکی از این خطا های فاحش است که متاسفانه تلویزیون های ما به شدت انجام می دهند. حالا قضاوت کنید که اگر در کشور مثل افغانستان که زیر خط فقر به سر می برد و کار به آن پیمانه وجود ندارد، اگر یک هموطن در ادارات دولتی به ماموریت نرود و یا در نهاد های غیر دولتی مثل کابل بانک و غیره کار نکند پس چه بدیل به این افراد است که بتواند روزانه امرار معاش کنند و جان خود و فرزندان خود را نجات دهد.

رسانه های جمعی افغانستان پیش از آنکه انتقاد های افراطی از دولت بکنند بیایند یک مسولیت پذیری دیگری را متقبل شوند و این همه دنبال تقلید از رسانه های کشور های غربی نگردند و در کشور خود با سطح و میزان آگاهی و مشکل کشور خود نشرات پخش کنند و هر چه می توانند از نشر فلم ها و مصاحبه های افراد طالب و القاعده جلوگیری کنند و همکار تبلیغات دشمن نشوند.

اگر در شبکه های بی بی سی و سی ان ان و یا هم الجزیره که مرجع تقلید تلویزیون های ما در افغانستان است، پخش این چنین فلم ها و مصاحبه ها صورت می گیرد، آشکار است که جامعه، سیاست و دولت های آنان از خطر پدیده تروریسم در بیخ گوش خود مصون هستند و تهدید از دور می شوند. اما در کشور ما که مرکز عملیات گروه های افراطی قرار گرفته است، پخش چنین فلم زیان های فراوان بار می آورد.

اگر دولت در نشریات سمعی و بصری خود از کوتاهی های خود یاد نمی کند و همواره افکار مردم را بر فعالیت های خود متمرکز می کند، رسانه های جمعی نیز می توانند با نمایندگی از مردم به آنها روحیه بدهد و تا حد امکان تبلیغات تروریستی را تحت شعاع قرار بدهد.

راه امکان آن هم تنها می تواند یک اقدام هوشیارانه صاحبان این تلویزیون ها باشد که با گرد همایی برای پالیسی سازی برنامه های تلویزیونی در مبارزه با تبلیغات تروریسم، تصمیم بگیرند که دیگر اخبار دهشت افگنانه را به آب و تاب پخش نکنند و تا حد امکان می توانند تاکید برنامه های خود را روی مسائل مشکلات درون دولت از قبیل برنامه های انتقادی که در حال حاضر دارند متمر کز کنند.

مسولین دولتی نیز باید با فلم های روی بازار را جمع کنند و وئدو کست های غیر رسمی را ببندند مگر آنائیکه جواز می گیرند و به اصول پا بند هستند.

 

میرویس بلخی

 


بالا
 
بازگشت