خوشه چین

 

شهرانقلاب

 

اگرمی خواهید که با حیثیت با وقار،با ناموس،با وجدان معرفی شوید درخود انقلاب دگر وارد نمایید((گفتارنیک،پندارنیک،کردارنیک)) را با مغزسرد،قلب گرم ودستان پاک درعمل پیاده نما یید. لطفاً  مهربانی کرده درمکتب عیاران انقلابی ثبت نام شوید.

وطن داران عزیز گذشتۀ ما خیلیها روشن بود. تنها افتخارکردن به گذشته مشکل را حل کرده نمیتواند. ضرور است که فرهنگ خودرا دوباره سازی نماییم برویم تا به آنجا "بهتر ازآن چه که بودیم " شویم.  

 

آواز تیشه امشب از بیستون نیامد
گویا به خواب شیرین فرهاد رفته باشد

تفنگ «عیا ری» ازخراسان امیر حبیب الله کلکانی خادم دین رسول الله صدا داشت

صدای تفنگ عیاری ازخراسان که دردره ووادی می پیچید وندای آزادی سرمیداد. ازبرخورد با سنگهای خورد وریز کوه و دره صدا بر می آمد که زنان باعفت و مردان با ناموس وبا شرف، گوشه گوشۀ کشور درطول تاریخ هریک به سهم خویش، دل وجان وجهان خویش را برای حفاظت از ناموس و استقلال کشور دریغ نکرده اند.

کی گفت این سخن را؟

خوشه چین به نماینده گی عیاران انقلابی!

عیاران انقلابی فراتر ازمحل، سمت، زبان، نژاد، قوم ، ملیت ومذهب قد بر افراشته اند.عیاران انقلابی معنی ومفهوم خیلی وسیع وکثیرا لبنیاد دارد که بعد ها بالایش تبصره صورت می پذیرد.

عیاران انقلابی صرف برای اعادۀ حیثیت حقوقی امیر حبیب الله کلکانی دست وآستین برزده اند. میگویند که مستحق مقبره است. اواسیر گرفته نشده بود. او به صفت یک امیرحاکم کشوربود.نه ماه مکمل بنامش خطبه خوانده شده بود. به احترام قرآن به حساب عیاری برای نادرخان تبریک گفته بود.

عیاران انقلابی خواهان این مطلب اند که بخاطر بلند بردن موقف واعتبارشاهان مستبد، این دزد ان قانون، فروشندۀ خاک وناموس وطن این نوکران اجنبی و خائنان ملی ازبیان القاب نا موزون که به حیثیت وقارزحمت کشان کشوروقشرپائینی جامعه صدمۀ معنوی میرساند جداً پرهیزصورت بگیرد.

شهربه معنی آبادی بزرگ، جاده های پررفت وآمد،درکنارجاده دکانها پهلوی هم قطار، وارپارتمانهای فراوان، مرکزدادوستد معاملات.گویا که تعریف شهربدون انقلاب((زورحاکم))ازکتاب نصرالله کاتب مؤلف کلیلۀ ودمنه گرفته شده است.درچنان یک شهر بزرگ همیشه خرتابع فرمان بوده وروباه مکارسواربرپشت گرگ وشتربی عقل بسته به دنبال خر،چریده وچریده درین شاخه وآن شاخۀ درخت،درجریان سفراشک ازچشمانش جاری که چرا به دم خربسته شده است.

اگرشهررا مبدل به شُهره کنیم، شُهره به معنی معروف ومشهور،ازلحاظ داشتن موقعیت بزرگ،تراکم نفوس، اشخاص متمول ، گداهای فراوان، دانشمندان رشته های مختلف فیلسوفان، دزدان وطراران مختلف النوع، وبازاریهای تن فروش ومعامله گر سرکها، اپارتمانها، سرای گدامها،محابس ، دفتر پولیس وقطعات انتظامی وغیره وغیره جاده ها.زمانی بلخ بامی(( محل تلاقی راه ابریشم)) ازچنان آوازۀ بانام ونشان انسانیت بین المللی برخورداربود. وغزنی با چنین یک آوازه ازجانب جامعۀ جهانی به رسمیت شناخته میشود یونور ستی اش به حیث عروس فلک نگینۀ تاریخ جهان است. همین قسم شهرهای تاریخی دیگر، چون شهرغلغله،شهربامیان کابل شاهان، بگرام شاهان دروۀ غوریان وسامانیان..وغیره وغیره قابل یاد آوری است. اتفاقات پیهم کنترول شهرها را برهم زده جنگ این پدیدۀ وحشت قرنها با مضمون کاملاً وحشی گری اش آمده است شهرها را با همه مال و متاعش به خاکستر مبدل کرده ورفته است برای بازماندگان شهربه جزاز تودۀ خاکستر چیز دیگر بجا نمانده است.

بعدش ازشهر کابل ودیگر شهرهای افغانستان این ناله از سینه ها با لا میشود.

یعنی دنیای وحشت منظرۀ از دست اندرکاران خودرا درصفحۀ تاریخ با رنگ درشت وروشن رسامی مینماید.

واقعاً که تاریخ رسام خوب وبلند گوی خوب است صدای بیگناهان ومظلومان را بلند نگه داشته. وچهره های زشت و کریه را به معرفی میگیرد.

 بقایای اتحاد شوروی سابق آنقدرکثیف نبود که مواد فاضلۀ جهان سرمایه کثافت خودرا زننده تر نگه داشته است.

شهرکثیف جاده کثیف،کوچه کثیف، خانه کثیف

جک کثیف،سفره کثیف پیاله کثیف، آب کثیف

شعبه کثیف، دفترکثیف، اداره کثیف نظام کثیف

چرم کثیف، رابرکثیف، رهبرکثیف، مقام کثیف

اگرامروزدلهای ما ازدید این متنظره ها شاریده است،آماده ایم که فردابخاطر پاک کاری ازین همه کثافتها شانه های ما بشارد.

امیرجان صبوری ازدل وجان ناله می کشد

شهر خالی جاده خالی کوچه خالی خانه خالی
جام خالی سفره خالی ساغر و پیمانه خالی
کوچ کردن دسته دسته آشنایان عندليبان
باغ خالی باغچه خالی شاخه خالی لانه خالی
* * *
وای از دنیا که یار از یار می ترسد
غنچه های تشنه از گلزار می ترسد
عاشق از آوازه دیدار می ترسد
پنجۀ خنیا گران از تار می ترسد
شه سوار از جاده هموار می ترسد
این طبیب از دیدن بیمار می ترسد
* * *

ساز ها بشکست و درد شاعران از حد گذشت
سالهای انتظاري بر من و تو بد گذشت
آشنا نا آشنا شد
تا بلي گفتم بلا شد
گریه کردم ناله کردم حلقه بر هر در زدم
سنگ سنگ کلبۀ ویرانه را بر سر زدم
آب از آبی نجنبید خفته در خوابی نجنبید

* * *

چشمه ها خشکید و دریا خستگی را دم گرفت
آسمان افسانۀ ما را به دست کم گرفت
جام ها جوشی ندارد عشق آغوشی ندارد
بر من و بر ناله هایم هیچکس گوشی ندارد
* * *
بازآ تا کاروان رفته باز آید
بازآ تا دلبران ناز ناز آید
بازآ تا مطرب و آهنگ و ساز آید
پاگل افشانان نگار دلنواز آید
بازآ تا بر در حافظ سر اندازیم
گل بیفشانیم ومی در ساغر اندازیم

انقلاب:عبارت است از،«تغیرات کمی به سوی تغیرات کیفی» تغیرات کیفی وبنیادی درتمام شئون زندگی،اقصادی اجتماعی وسیاسی یک جامعه بربنیاد خط ومشی که ازجانب حلقه،یا گروه سیاسی ویا حزب سیاسی صورت بپذ یرد.

      میتواند ارتجاعی باشد و یا میتواند پیش رونده باشد.

درافغا نستان به استثنای انقلابات فکری آنهم توام با پذیرش قربانی های فراوان ونسل کشی ولشکرکشی یک قوم علیه سر زمین قوم دیگری دیگرهیچ انقلابی بوقوع نپیوسته است.

فقط درمواردی میتوان گفت که حاصل تمامی جان فشانیها صرف مسخ چهره های سیاسی((چپ وراست)) است ازانسانیت به دورشده اند خلاف برنامه دست زده اند چنانچه که همین اکنون ازخوان کفروبیگانه تغذیه میشوند .

عاشق ومعشوق باهم دعوا داشتند

عاشق گفت: که عیاران عاشق تراند تا به عاشقان. وقتی که تو یک عاشق هستی تنها تیررا به هدف خود می اندازی جهان خودرا وسعت می بخشی. اما عیارخودش تیر است به سوی هدف تا جهان را برای دیگران وسعت ببخشد.معشوق گفت: کاش عاشقان همان عیاران بودند وعیاران همان عاشقان.

بدین حساب عیاران این عاشقان علم معرفت عاشقان سرزمین، زادگاه مردم افغا نستان کنون درعرصۀ مبارزۀ سازنده گی پا را پیش کشده اند. بلی!

آریانا سرزمین آزاد مردان تاریخ

طرف افتخار است

خراسان زادگاه عیاران

قابل حرمت است

افغا نستان سرزمین حاکمان مستبد، ووطن فروشان بنیاد گر

برمردم ننگ است.

سه چیز گنده نمیشود

1- اخلاق

2- علم

3- نمک

میرویم که ازین سه چیز، اخلاق، علم ، نمک، شهر بسازیم قبل برینکه شهربسازیم ضروراست که به تعریف وماهیت این سه چیز بپردازیم.

الف- اخلاق: مجموع خوی وعادت، دست آورد، ازمحیط زیست، محیط تعلیمی وتربیتی، محیط کار، وکرکترعالی انسانی است که به او ازلحاط معنویت طرب وشادابی می بخشد.

جمع ازادبا شعرا نویسندگان،هنرمندان  باوجدان((سعدی شیرازی)) بحیث معلم اخلاق قرن های دیگری به جا خواهند بود. اما رهبران هرزه وبی عرضه درنقش کثیف ترین مواد فاضلۀ عصر قابل روبیدن ازکثافت دانی تاریخ اند. اگرتوضح دهی هزاران روی های نازک به درد می آید وصد ها استخوان میده خواهند شد. آدمی که سیال باشد به اشاره پی می برد. سرانجام بعد از فروکش نمود مدو جذر طوفان، کثافتها روی هم ته نشین میشوند. آب پاک قابل نوشیدنی، حرکات ماهی هارا درعمق ترین نقطۀ دریا به نمایش میگذارد. عقاب بلند پرواز با دیدن این رویت به دنبال طعمۀ خود، ازعمق دریا ماهی را در چنگ خود می آورد.

حوادث سه دهه اخیروقت به وقت نشان داد که گنهکاران چپ با گنهکاران راست برای فرارازمحاسبه جبهات نا مقدس دیگری را برای تداوم وحشت ودهشت درکشور زیرعنوان(( سمت، قوم، ملیت،مذهب)) سازمان دهی کردند. باخبرباش که استبداد با تمام خصلت نو گرائی و کهنه گرا ئی اش زیرامواج یورش، خرد ورزی وانسان گرائی قرارگرفته است.انسان گرائی که ازکورۀ آهنگران شعله بلند می کند. قد می کشد. نور می درخشد. درختانش به ثمر می نشیند.  

بلی! انقلاب ازفی نفسه درخود طوری که از نامش پیدا ست برای وضعیت حال وموجود((حاکمیت مافیا سالاری)) خیلی خطرناک است.حال را باتمام قوت ونیروی منفی که دارد به نسبت خشن بودنش ودلگیر بودنش وکهنه بودنش، ومزخرف بودنش، میگیرد میسوزاند به خاکستر مبدلش میسازد.

ب- علم: ازترکیب وتعامل هایدروج واوکسیجن((آب)) است که حالت سه گانه را به خود میگیرد. مایع  جامد، گاز،همراه گرمی مخالفت ندارد. گازمیشود، آزادی را می پذیرد، به همرای سردی مخالفت ندارد. راهی زندان گردیده منجمد یخ بدان میشود. فضای ترس وحشت می آفریند.

ازمنازعات گرمی وسردی بی تأثیر نمی ماند، آسیب پذیرمی گردد راه فرار درپیش گرفته ازجمع گازات و قطرات راه نجات خورا سازماندهی میبنمایند. با آهنگ شتابنده وصداهای بلند رعدو برق درمسیر حرکت انقلابی خود بعضی ها را ازلای رعدوبرق محو می کند. بعضی موانع را ازراه سیلاب ها. زمانیکه گرمی وسردی درتبادلۀ باهمی برای پیاده سازی صلح به نتیجه میرسند آب بنا به خصلت عالمانۀ که دارد، محبت را پیشه کرده کدورتها را ازمیان می بردارد، دردل زمین جگرسوخته نفوذ مینماید، ازکاکلکهای سبزه وگل گرفته به سطح می آورد، سبزه و گل بادیدن مهر ومحبت خدائی که ازآسمان آبی برایش روادیده است. سینه چاک قلب پرازخون،به گونۀ لاله داغ بردل  با لبان پرازخنده شکایت گرزمستان ظالم ستمگر می شود،آب با دیدن منظرۀ ، عدالت را پیشه مینماید، سیلان نموده درمسیرحرکت خود همه تشنه هارا سیراب مینماید، سیراب شده ها پاداش نیکی را به رنگ زیبای سبزینه جواب میدهد.حاصل نقش آب درشهرانقلاب بهار که گاو مراقب گوسالۀ، گوسفند مراقب برۀ. خر مراقب کرۀ، سگ مراقب کچک، پرنده ها همه مرقب پرانچه های خواند. درین شهر انقلاب به می پردازند.

ج- علم: نور، نام خداوند بزرگ قادروتوانا است.در دربار خداوند متعال کمی وغمی وجود ندارد.هرقدرکه نورمیخواهی برایت میدهد، تحفۀ داشته باشی درذهن وخرد. تاازین چراغ بتوانی ملیونها چراغ دیگریرا درتاریکیها روشن نمائی از تاریکی چراغ های که خاموش شده اند را روشن بسازی.

نورتعامل هایدروجن وهیلیوم است، که ازثرسوزش آن شعله بوجود می ازشعله نورتصاعد نموده و به سرعت 360000 کیلومتر درثانیه درخدمت سائرنظام شمس عمدتاً زمین میرسد. محبت میدهد، دلگرمی محبت درمیان انسانها نتیجۀ بخشش نوری است که خداوند متعال ازآفتاب به بندگان روی زمین می فرستد.عاملین استفادۀ نا جایزرا بنام دزدان چراغ بدست یاد مینمایند.                                                                                                                                 این دزدان چراغ بدست به روایت داستانها ی شفاهی زرتوده خرهای امپریالزم میباشند. ببینیم چرس وهیروئین ولدوی خریک سان رنگ دارند.هیروئین مهمترین منبع عایداتی جهان سرمایه است.

د- نمک: در زندگی روزمره زمانی که صحبت از نمک می شود، منظورمان نمک آشپزخانه (سودیم کلوراید) است. نمک در قدیم بسیار ارزش داشت، به طوری که به سربازان به عنوان حقوق، نمک پرداخت می کردند.
نمک یا سودیم کلوراید(
NaCl)، یک ماده ی مرکب کیمیاوی است که از دو عنصر سودیم و کلوراین تشکیل یافته است. این ماده عامل شوری آب اقیانوس ها و بحر ها می باشد. از نمک به عنوان طعم دهنده ی غذا یا به عنوان نوعی ماده نگهدارنده استفاده می شود.
سودیم کلورایدنوعی ماده ی حیاتی بر روی کره زمین است.اغلب انساج ومایعات بدن،حاوی مقادیر متفاوتی نمک می باشند. غلظت یون سودیم درخون با تنظیم سطح مایعات بدن مرتبط است.انتقال تحریکات عصبی را یون های سودیم تنظیم میکنند.
از حل نمودن 9 درصد سودیم کلورایددرآب، محلول فیزیولوژی به دست می آید. چون این محلول به پلاسمای خون شباهت زیادی دارد، به همین دلیل به این نام معروف است. از محلول فیزیولوژی به عنوان مایع جایگزین در طبابت استفاده می کنند. از این محلول معمولاً برای کمک به بیمارانی که به هر دلیل آب بدنشان از دست رفته استفاده می کنند. انسان ها قادرند که با عرق کردن، مقادیر زیادی نمک از بدن خود ترشح نمایند.
در طول تاریخ از زمان های بسیار قدیم سخن از نمک به میان آمده است. مثلاً داستانی از همسر حضرت لوط آمده که زمانی که از دستور فرشتگان سرپیچی نمود و به شهر بدکاران بازگشت، تبدیل به مجسمه نمک شد.
در قدیم،
نمک جنس با ارزشی برای انسان محسوب می شد. در دوران امپراطوری رم، گاهی از نمک به جای پول استفاده می نمودند. در طول تاریخ، این ماده جریان جنگ ها، خط مشی مالی دول مختلف وحتی شروع انقلاب ها را تحت تأثیرخود قرار داده است. از قرن بیستم قبل ازمیلاد، درکشور چین به نمک مالیات تعلق گرفت.درآن زمان تجار،ارزش نمک را برابربا کتاب وطلا می دانستند. امپراطوری رم تصمیم به کنترل بهای نمک گرفت و گاهی قیمت نمک را بالا می برد تا بتواند هزینه ی جنگ های خود را تأمین نماید و گاهی قیمت آن را پایین می آورد تا حتی فقیرترین افراد هم بتوانند از این ماده مهم دررژیم غذایی خود استفاده کنند.  

عیاران بنا بر داشتن، آگاهی، زیرکی وزرنگی وخرد ورزی،آزاد منشی و آزادی خواهی، صداقت، امانت داری، تقوا، وجدان پاک وبی آلایشی، احترام به ناموس وطن، دفاع ازمظلومان، درمقابل ظالم وستمگر،هوشیاری، زرنگی، وجوانمردی،موقع شناس وتشخیص موقف  شخصیتها، پاس و احترام درمقابل نیکوئی ها، واحترام گذاشتن به خانواده های که درآنجا دعوت شده اند ونان خورده اند.  درنقش نمک جامعه به حساب می آیند.بدین حساب عیاران این عاشقان علم و معرفت عاشقان به سرزمین خود، وزادگاه بوده 

میگویند که:

  پروردگارا!!!


تو خود خوب میدانی که اگر افغانها با این تنوع آب و هوا با این منابع طبیعی زمینی و زیر زمینی ، با این کوه و خاک و دریا و با این وسعت سرزمینی ،با این موقعیت جغرافیایی خوب و با این جمعیت که سیل خروشان جوانانش لرزه بر تن دشمنان افغان می اندازد و با این هوش و استعداد و سرشار از عشق میهن دوستی  وخواست و تمایل ذاتی پیشرفت و دانش آموزی و با این غرورملی و دلسوزی و از همه مهمتر با داشتن سوابق تمدن و تاریخ  روشن خود  براینکه افغانها هر کار ناممکنی را ممکن کرده است متحد شوند ,اگر یکدل شوند و باغبانی دل سوزبرآنان ازمیان خودشان برگزینند بهترین و پیشرفته ترین و آبادترین سرزمین برای خود خواهند ساخت.
 خدایا !!!
بگذارچشمانمان باز باشد تا بیگانه و خویش خائن, بر ما به هر دلیلی استیلا پیدا نکند و ما را بازیچه نگرداند و اموالمان را به غارت نبرد و ما را به جان هم نیندازد و القاب و دشنامهایی که سزاوار خودشان است را به گلهای زیبای اقوام و مردم این باغ گل زیبا , که شکوهش رشک بر دل حسودان و جن و انس می اندازد,نسبت ندهند و تخم حسد و نفاق و دشمنی را که ثمره اش علفهای هرز است را میان ما خشک گردان و شرشان را به خودشان بازگردان.                                      

بعد ازرازونیاز به دربارخدا ، برایش وعده میدهیم که ما عیاران بنده گان تومیباشیم، ما عیاران به ذات اقدس الهی تعهد می سپاریم، به بنده گان خدا خیانت نمی کنیم ووعده میدهیم زمینکه ما ل تواست وتوآن را برای ما  باشنده گان این خانۀ مشترک دادی، شهرانقلاب را درآن به نمایش میگذاریم که مردم بادیدن منظرۀ آن شهر معنی شهر انقلاب را بدانند.

درشهرانقلاب، انقلاب را ازجمع این سه کلمه همراه با تعاریف ومعنی اش اخلاق - علم – نمک آغازمینمائیم، انقلاب درخود واردشهر انقلاب شدن، به معنی، انقلاب فکری را {{ ازجادۀ(( انقلاب فرهنگی)) تعامل ، تسامح ، تساهل}} تاسرحد انقلاب علمی و فنی وبازتاب آنرا برای دگرگونی ذهن وخرد خویش تابه درک ناخود آگاه برای شناخت مقام با شکوه وعظمت انسان ارتقا می بخشیم.

 وطن داران عزیز گذشتۀ ما خیلیها روشن بود. تنها افتخارکردن به گذشته مشکل را حل کرده نمیتواند. ضرور است که فرهنگ خودرا دوباره سازی نماییم برویم تا به آنجا "بهتر ازآن چه که بودیم " شویم. 

 

 

 


بالا
 
بازگشت