خوشه چین

 

 

وطن ازماست

 

اگرنخبه گان شریف کشورمان ازهمه قماش های درگیر دراین قضایا سربه گریبان نمایند بهترخواهد بود.

انگشت شمار،شاهان محمد زایی خدمات شایستۀ انجام داده اند که قابل تقدیر است مسیرراهای بحری را از قبل به روی مردم افغا نستان بسته کرده بودند. ورنه این مردم بیچاره را سونامی می بلعید.

مگرخطر زلزله، سیلاب وطوفان ناشی ازبارانهای ابرسیاه، وآتش رفع نگردیده است. تخم این خطرات سه گانه ازقبل((افتراقات گوناگون)) درزمین کشت گردیده است. اثراتش درپارلمان موجود لمس میگردد. اوضاع فعلی افغا نستان کاملاً به یک انفجار مهیب ازجانب دستداندرکاران فاجعه آفرینان جهانی آماده گردیده است.   موج خیزشها وا عتراضات کشورهای عربی به مرورزمان تغیرموقعیت می یابد درکشورجنگ زدۀ ما واطراف آن تمرکز مینماید وبه حیث نقطۀ داغ وهمیشه فروزان باقی نگه داشته می شود.

روزی ازروزها درگذرگاهی طفلکی با مادرخود سر وسازش نداشت فراوان می گریست.ناگهان «کلی» ازراه گذشت مادرطفل از «کل» تقاضا کرد به این طفل دشنام ده که آرام شود.« کل» از ازخدا چنین یک فرصت را تمنا داشت دفعتاً به آدرس مادرطفل دشنام داد. گفت ای مادرته........ جنجال بین «کل» ومادرطفل با لا گرفت. کل می گفت من حرف تورا عملی کردم مادر طفل می گفت که منظورم چنین نبود.کل گفت که با لآخره چاره چی است؟.مادرطفل گفت بروحل قضیه را ازجنگهای سایتهای انترنتی  وشخصیتهای سیاسی بپرس که آفتاب درحال غروب است.

مادر= وطن

طفل= مبارزفعال سیاسی ولی گمراه

کل= مافیای مواد مخدر« چوچۀ شیطان»

دلم میسوزد:

خوشه چین گفت: دلم می سوزد که بعضیها درقهروغضب خدا گفتارشده اند به سنگهای«لعنتی» مبدل گشتند. غیرفعال وبی حرکت مانده اند. سطح جریان آب وجدان جهان انسانیت به «همت» عیاران دردندآبی خرد انسانی بالا می آید. این سنگهای« لعنتی» دارد که درعمق آب از دیده ها پنهان میشود.

انسان

انسان به معنی عشق به ذات حق است، چشم، عقل وگوش وبینی ودست وپا همه وسیلۀ اند برای تکاپو وجستجوی حقیت،عقل بازتاب ونتیجۀ حرکت های است که انسان میخواهد با لوسیله ازپائین به سوی اوج بی کرانها ((خدای خود)) برود.

انسان آفریدۀ خدای بی نیازاست. بناً اول انسان خودرا شناخت وبعد فهمید که خالق بی نیاز اورا آفریده است. بدین مناسبت انسان دارای موقف وجایگاه بلند بالایی است که ازخداوند بی نیاز برای آن داده شده است که ما امروز آن مقام را معنویت  انسان میشماریم.

خدشه دارساختن وسؤاستفاده ازموقف ومقام انسان، برای ادامۀ زنده گی فردی گروهی و هزارویک نوع امراض شیطانی، قابلیت آنرا دارد که برایش نفرین صادر شود.

گفت دشمن وطن:

مـــن یکی از پیش قدمان ام که به دنبـــال پول مــــــــــی دوم

 نامـــوس وشرف وطنــم را پامال  کرده مانند غول میـــدوم

بی خصلت نیم بی هویت نیم به تابعیت از گذشتـــــــگان خویش

 هوشیارم به کار،این طرف وآنطرف به ظاهر مجهول میدوم

لباس قرآنی به تن میکنم، کجکول آویـــــــــزان به گــــــــــــردن

به حکم قاتل بشریت آن خائــــــــــــــن جهان شمول میـــــــــدوم

احزاب به ظاهرمترقی ثبت شده درکشورگویای تایید مـــن انـــد

چوچۀ شیطان منم به سواری شیخ به بدنامی رسول میــــدوم

برای خوشه چین

بی حیایی وچشم سفیدی حدو اندازۀ دارد گـــفت خردمنــــد وطن

من هم چون شما یم به یاری دوستان به شانه مارتول میــــدوم

قصراستبداد را چپه کنیم

چون بلبلان ازمحیط  گرم به سمت شما پریده شـــاخ به شــاخ

درهوای عشق آزادی پفیده به سُرنا کوبیده به دول میـــــدوم

اگرکودتا ی داوود به شکست مواجه می شد خُب بود. گفت این سخن را پیرکارکشته کمرکش کُپ بود ازان تاریخ به این طرف کاروان ترقی آهسته آهسته رونده به سوی پختگی با آوازکَلَب وکُلُب بود. گفتۀ بدخشی مرحوم به مانند امروزبه ظاهر مسلمان نما ها درحال دَرَب ودُرُب بود.اینها همه درحال معرفی چهره های خودبه مانند امروز می بودند،هومانستها وانسانگراها هیجانی و احسا ساتی روشن فکران ترقیخواه مترصد اوضاع نشسته خَپ وچُپ بود. کسی نمی گفت که اینها نا اتفاق اند بین هم درحال دَب ودُب بود.امریکاییها نمیبودند حاکمیت موجودباسازوبرگش بی افتخارمی بودند،خانه ها وپس خانه ها بدون قَب وقُب بود.

    نورمحمد تره کی« ببرک کارمل و حفیظ الله امین» ،چهره های اصلی تغیر وتحول بودند فعلاً راهی تقدیر خود شده اند. اگر کودتای ثور به ناکامی می انجامید.عیبی وجود نداشت(( جاده تخریب نمی گشت بلکه پخته میشد)) دشمنیها خانه به خانه سرایت نمی کرد.صرف کسانی را ما ازدست میدادیم که فعلاً مرده اند. وکسانی که زنده اند(( مرده اند)) به این نام بد گرفتارنمی شدند. وصدها، هزاران خمچۀ جوانان خودرا ازهرقماش که تازه درسطوح با لایی تحصیلات عالی بودند ویا فارغ شده بودند.امروزباخود میداشتیم. وستاره های فضای آبی سیاسی ما دراثرگردش سریع کا ئنات با هم درحال تصادم یکی پی دیگر سقوت نمی کردند.

وطن ازمن است بگفت این سخن را اگرمرداست واگرزن است، پا برهنه ها همه بی نان و بی پیراهن است، درسرزمین وسیع دارای سلسله کوهای بلند ومرتفع،شرق وغرب، قندهار وننگرهار،مرکز،لوگروبامیان،شمال وجنوب افتیده پکتیا وقطغن است.فریاد مادری برخاست که مردان ما درگرو وحشت قرن،اطفال ما بی گور وبی کفن است.

باردیگرمادرفریاد زد: ما زمانی ازین بد بختی جان سلامت بدرمی آوریم که علت جنگهارا بشناسیم.  

  گرچه که چشم کشیهای امریکا واتحاد شوروی سابق علیه همدیگر درجریان بود،گفت وشنید های لفظی قدرتهای بزرگ جهانی را ازگفته به عمل کشانید کشورما به میدان جنگ مبدل گشت ((ارتش سرخ)) بهانۀ واقع شد که جنگهای سراسری وقیام ملی که جامعۀ جهانی را به دوصف متضاد قرار داد تا به طرفهای درگیر درجنگ کمک نمایند،این ارایۀ کمک های لوژیستکی  ونظامی درتدوام جنگ ملت افغا نستان را رو درروقرار داد. ملت ما کشته وقربانی داد.ایالات متحدۀ امریکا ازین ماجرا نفع برد.طرف به زمین خورده عقلش به سرمی آید می خواهد که راه برگشت در پیش گیرد اما درمخالفت((مهره های برسرقدرت مواجه میشود))لیکن طرف فراری برای اینکه بینی خمیری برای خود ساخته باشد، ازریزرف دیگری استفاده کرد.یگانه شخصیتی که توانست با اعلان سیاست(( مشی مصالحۀ ملی)) خلای ناشی ازبرگشت قطعات اتحاد شوروی را پرنماید. همانا بیانیۀ تاریخی شهید داکتر نجیب الله رئیس جمهور برحال بود که برای مدافعان وطن محبوب افغا نستان درمقابل پلان های شوم کشورهای همسایه وحامیان بین المللی شان ((مورال بخشید)).

بلی!سیاست مصالحۀ ملی«حزب وطن» آهنگی بود دعوت برای اثبات انسانیت.  

 ای هموطن! دشمن من وتویکی است توحرف مرا بپذیرتورا سردارمیسازم بعداً دشمنت را برسر دارمیسازم.

 برخیز زجا

 پی آ زادی برخیز

برخیز که 

 پوز ظالم و ستمگر بشکنیم

ای «عیار» زمانه

تا به کی طوق غلامی  برگردن

 تا به کی پای مغرور بو سیدن

با ید که نالۀ خشم آ لود مان

رفته رفته به فریاد آ ید

میوۀ صبر به مراد آ ید

کاخ ظلم از ریشه برباد آ ید

تا آ نجا که زنده گی آ زاد آ ید

درآن وقت یگانه جا گزینی بودبرای قطع جنگ طرفهای داخلی.میبایست که پلان پنج فقرۀ سازمان ملل متحد ((40%+40 % +20 %=100%)) تحت نمایندۀ با صلاحیت آن سازمان حل می گردید. ایالات متحدۀ امریکا از تعهد اخلاقی شانه خالی کرد راه فا جعه آفرینی را درنقش دشمن بشریت کرۀ زمین اختیارنمود.سازونوای جنگ را درافغا نستان نواخت ((کله ها را صاحب کلاه ساخت، خون آشامان را درجان مردم بلا ساخت)) ،بازیگران دیگری را درزیر این سازو نوای جنگ درمیدان پیش کرد خواست که به بهانۀ تروریزم خود(( آسیای میانه& خاورمیانۀ بزرگ)) حضور فزیکی پیدا نماید.

نسل کهن که دیروز به زیردهل فیگورهای مربوط خود می رقصیدند جا داشت که این کار را انجام دهند مگرامروزهمان فیگورپرستان بگونۀ «تف شله» درسایۀ روح فیگورخود بدون صدا رقصیده روا نند.

بلی! شیره وعصارۀ مطالب فوق بیان میدارد تکنالوژی ،علوم معاصر خصوصاً کمپیوتر وانترنت نشان میدهد که جوا نان برخاسته از شرایط شعله ودود درافغانستان،وضعیت موجود را به نفع صلح دوستی وبرابری انسان نپنداشته واشاره میدهند که نظام موجود با تمام روابط پیچیدۀ ملی و بین المللی اش ازریشه تغیر یابد.وبیان میدارند که« آزادی وعدالت» ارمان افغانها است. بیان وتحقق این این مطلب مبارزۀ دوام داروکثرا لجوانب دارد.  

    سکوت جهانیان دربرابرآنچه که فعلاً درافغانسا ن جریان دارد،ساده گرفته میشود.چرا؟؟؟؟؟؟،اندیشۀ بازنگری وجود ندارد جهانیان همان فورمول غلط رفتۀ(( بن)) را هنوزدنبال مینمایند. مسلۀ حقوق بشر قضایای جاری کشورما به یک حرف واهی مبدل گشته است.هوما نیزم را لگدمال کرده اند.جنگ سی وپنج ساله که هنوز پایانش معلوم نیست،انسانهای خبیر وباوجدان بشریت را برویرانۀ های شهرها دهات قصبات ومزارع  ناشی ازجنگ متوجه می گرداند. وضعیت جاری افغانستان به سازمان ملل متحد ومراجع حقوقی بین المللی پیشنهاد مینماید. یک مراتبه سری بزنید به قبرستانها این سر زمین وبعد از مشاهده خواهید گفت که این خلق بی دفاع نباید ازین بیش منتظر مرگهای نا به هنگام باشند.                                                                      دراواخرحاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان درکوچه وپس کوچه زمزمه می شد افغانستان دارد که به جمهوریت شانزده اتحاد شوروی مبدل درحلقه داخل شود.مگر فعلاً بازهم نسل ازوطن فروشان« ذات ماهی خطا نیایی» آقای کرزی رئیس جمهور دیسانت هجومی ایا لات متحدۀ امریکا و نصب شده وتیم رشوت خوروفاسد شان برپیشنهاد پایگاه دائمی نظامی امریکا سرتکان میدهند وابرازموافقت خودرا نشان داده است.

وطن پرست میگوید:زمین ازما ست باغ ازماست باخبرباشی که جریان آب به سوی بیراهه عاقبت خصلت ویرانگری دارد.

چه باید کرد؟

عیاران آن بودند که هستند آنچه که گفته اند کرده اند.

اگردشمن به زنجیر می بند، زنجیر کنده میشود.

 مگرعیاربه تارخام می بندد

درمیان خانوادۀ جنبش وطنخواهانه حمام زنانه نباید ساخت.

عیار نان خودرا زود میخورد وپی کاری میرود به این منظورکه وقت خیلی ها گرانبها است

سیاست بازبیکاراست وقمارباز،حرفهارا به مانند نان میجود،میجود ومیجود.ازبحرهند شوربا تیار مینماید و ازسلسله کوه های هندوکش پارچه های گوشت برای فریب مردم مگرعیاران با وجدان دل میخورند.

حساسیت زمان به باندولی میماند که حرکت عقربه های ساعت را تنظیم نموده است. بیان میدارد که  روز به پایانی خود رسیده است.شب استبداد پردۀ سیاه را هموارمینماید تاکه شیاطین لعین این دزدان چراغ بدست کارهای خودرا به خاطرآرام انجام دهند. شب شبی است، خیلی خطر ناک ازشب های پیشین، سرد وجانگداز،مبارزه پایانی ندارد.شبی است که  درمجموع همه این شب وحشت ناک را به همت یاران به سرعت به پایان برسانیم.درقدم نخست بایدکه ازجنگ ذات ا لبینی پرهیزکرد،التارنا تیف جنگ، تسلیمی بین دوستان به معنی دست همدیگررا فشاردادن است.اما سرسپردگی درراه تطبیق اهداف انسانی مصلحت نمیخواهد.  بدیل! بالآخره جهانیان میدانند که تغیرازدرون به همت خلق افغان یگانه راه قانونی وشکست نا پذیر است. میرویم وباید رفت که صداهای مان را ، توان وانرژی مان را متحد بسازیم ویک پارچه. بالآخره همۀ ما به آنجا میرسیم که نسل بالنده میگوید کشورعزیز ودوست داشتنی ما به همت مبارزان شریف ونجیب ازسفر تاریک دور ودرازظلمت، بخیروسلامت درزیر روشنایی نوررحمت رسید.

 


بالا
 
بازگشت