خوشه چین

 

 

«شلغم»

شلغم پیام است. معنی ومفهوم «شل» غم می خورد،مخاطبین خودرا می طلبد.

مخاطبین باید قانع باشند که دموکراسی بربنیاد عدالت وبرابری حقوق انسان معنی می یابد. بناً برابری حقوق انسان بربنیاد برابری وعدالت، نظامی را میسازد که مردم آنرا می خواهند.

انسان که نظافت را مراعات نکند حشرۀ مضره پیدا میکند. گوسفند خمندک، گاوکنه، اسپ وخروقاطر،پشه، اینها همه خون مینوشند. اما انسان مستثنی میشود.زمانیکه نظافت را مراعات کرد((درکرکتر واخلاق خود بازنگری کرد)) ازجنجال حشرۀ مضره شدن((فرومایگی وبی وجدانی)). خلاصی می یابد

وطن چه دارد؟= یگان فرومایگان وبی وجدانهای که همه ارزشهای وطن را به پرکاهی می فروشند.

اینهارا فی المجموع میتوانیم بگوییم که درنقش حشرۀ مضرۀ جامعه، خمندک،کنه، پشۀ خرواسپ، عمل مینمایند.

گفته اند که فقرمایۀ بد بختی است.کشورما فقیرنگه داشته شده است.ازین خاطراست که فقروجهالت هردودست به دست هم   که حشره های مضره وخسکهای فراوان درجامعه بوجود بیایند.درجا ها ییکه امکان پیدایش حشره های داده سبب شده است مضره،خمندک،کنه وپشه موجود باشد. بلا شک که مار،غندل وگژدم فرا وان موجود میباشد. حشرۀ مضره خمندک وکنه تحت شعاع نور((آگاهی وآزادی))می میرند.

زمانیکه مارزخمی میشود میگویند که مار زخمی شده است وخطرناک مگر بهترین طعمه است برای مورچه ها ازدست(( توده های ملیونی))حلق آویزمی گردد. هرقوی بدست ضعیف کشته شده است.

دیـــــکتا تورزمـــــان که باداروامـــــــــام شده است

عاقبــــــــت که کشتـــــۀ دست غــــــــــلام شده است

 حضوراعلحضرت محمدنادرشاه افغان

نشان خدمت سرکوبی اشرار شمالی

آمداز«نشان»نفرت مان گفتند خلقهـــــــــای شمـــــال وجنــــــــوب

 دسیسه کار،کشتۀ دست عبدالــــــــــــحق خوش نــــــام شـــــده است

   عهد وپیمان کرده ام تکیـــــه به وجـــــــدان کرده ام گویــــم راست 

خلقهــای و طــــــن کشتــــــه به این نـــام وآن نـــام شــــــــــده است

ازدیدن نشان عدالت میکشدخجالت، گفت خردمند محل ازیــــــن وضعیت

چرا؟ نادرقاتــــــل دارای مرقــــدوحبیب الله کلکــانی بدنـــــام شده است

آفتاب انسانیت بیا به خاطریاران حضورکن

مردم مارا ازایــن هوای وحشی گری دورکن

وقتی که به بدرقۀ عشق میهن  مـــــی روی

  ازکوچه های خلق پا کفیدۀ ما هم عبــورکن

 تبصره: ترسم ازین است که حریفان بی مسلک، به نوشتۀ من پهلوی منفی ندهند.اعلان میدارم که خلق لوی پکتیا وانسا نهای با احسا س ودراک مردم لوی پکتیا به منزلۀ نورچشم من میباشند، امید که موسی  خان ، خان مناس، ومیرو لی ولطیف والیبالران سالهای1343- 1345 ازجوانان پکتیای آنوقت دارا لمعلمین کابل قید حیات باشند آنها با هنرنمایی خویش دروالیبال کپ قهرمانی را به نفع دارا لمعلمین صاحب می شدند.

جسارت وقهرمانی،دلاوری(( حفیظ الله امین سید محمد گلاب زوی ومرحوم محمد اسلم وطنجارهمراه عبد القادرهراتی ، شیرجان مزدوریار،محمد رفیع وسائر نظامیان)) را برا سرنگونی سه صد ساله حاکمیت استبدادی سلطنتی «خانوادۀ آل یحی» ازنظر دورنمی اندازیم .

ازنخبگان این ولا تقاضا میدارم که به مردم خود توصیه نمایند ارباب قدرت(( ماکیا والستها)) همیشه این کار شان بوده است افتراق را بوجود بیاورند وبه نفع بیگانگان خدمت کنند. بگویند که این پدیدۀ ننگین است که که خانوادۀ نادرغداربه مردم باشرف مردم پکتیا تحفه کرده است. شمال وجنوب سروپای کشور،شرق وغرب دوبغل کشور شهرکابل زیبای ما قلب با عاطفۀ مادر وطن است.

شل درینجا اشاره به شخصیت های است که درهرمرحلۀ تاریخی ازحادثه ها عوامل جنگهارا ازقدیم الایام به تجزیه وتحلیل گرفته(( مهره های کلیدی)) که به امراض نوکرمنشی«ایدیولوژی»مصاب شده بودند را معرفی مینمایند میگویند که اینها درنقش خمندک گوسفند درجامعه عمل کرده بودند. میگویند که  شناخت شخصیت ها ((یکی ودو)) کافی است. ازینها دوری جویید، آنها که درزنده گیشان ماتم آفریدند. بیاد دوران نوکرمنشی شان نباید موزیک غم نواخت. طرفها ی درگیر جنگ را برای پرهیز ازجنگ دعوت میدهند و برای جنگ افروزان  نفرین می گویند.

شل غم می خورد.مطلب است که بین اطفال قدونیم قدبه گونۀ سوال ذهنی مطرح می گردید. درصورت جواب درست. جواب دهنده موقف (( باهوش ،ذکی وهوشیار)) را با خود میگرفت.جواب میداد که شل در لب دریا نشسته ناگهان دید که مرده بی جان درسطح دریا،دریا اوارا باخود میبرد.شل که احساس انسانی داشت میدانست که توان شنا کردن را ندارم به جزنا راحتی کاری از دستش ساخته نمیشود.

انسانهای غبی،دارای هوش ضعیف فکرنمی کنند مرده که مرد بی روح وبی نفس است.جواب داده نمیتوانستند.اما انسانها دارای ذکاوت عالی میدانند که اهل خبره،قلم بدستان،دانشمندان وتحلیل گران باوجدان،چشمان بینا دارند،گوشهای شنوادارند، شعله ودود آتش جنگ همیشه فروزان را می بینند، مطالب دلخراش میشنوند.تنها کاری که از دست شان می آید.همین است که مینویسند،مینویسند ومینویسند.

همانهایکه می نویسند ومینویسند.اگردقیقاً متوجه شوی مخاطبین خودرا صدا میزنند. میگویند که هیچ طبیبی را ندیده باشی برای مریض خود دوای غلط را توصیه نماید. بلکه اگرخلاف رشته وتخصصش باشد.مریض را به دوکتورمتخصص معرفی میدارد.متخصص میداند که در تداوی ومعالجۀ انسان حیات انسان مطرح است.بناً نزد طبیب با وجدان وبا شرف مسلکش قابل احترام است.                                                                                                                        دریک کشورمکلفیت ومسؤلیت رهبری اداره سیاست وحاکمیت،ازهمه عمده ترتوجه به مصئونیت مردم عمده است که باید دولت متضمن حیات مردم خود باشد.بد بختانه که درافغانستان همچویک فرهنگ ریشه ندوانده است.  

نویسنده:مینویسد که نوشتۀ من مخاطبین خودرا میطلبدکه مخاطبین بایدبگویند واقعاًکه حاکمیتها دردوره های مختلف،انواع استبدادیافرادخاص درمقابل خواسته های عادلانه وبرحق رعایای خودبه گونۀ سگهای دیوانه عمل کرده اند.

شل غم میخورد: به مخاطبین خود میگوید شما دست اندرکاران سیاست گذاریها،کودتای زمان داود خان را محکوم بکنید. وبگویید ملت را به مخالفتهای پسر بچه های داخل ارگ دخلی وغرضی نبوده، برناحق درگیرماجرا ها شده اند وباید بگویند که درین عمل نا بخردانه دست غیبی دخیل بوده است که ازیخن داودخان گرفته کشان کشان درمیدان کشانید.سازوبرگ این ماجرارا به حیث نیروهای حمایوی هوا خواهان سویتستها عمدتاً« خلق وپرچم» تشکیل میداد وبخش پرچم نسبتاً نزدیک تربه سائرین درمقامات تصمیم گیریها سهم خودرا داشت. تعین افراد درپست های دولتی وتقرریهای ولسوال ها وسارنوالها نوع ازشریک بودن درساختار نظام بوده است که حریف را درآن هنگام شاپرهای ماهره میزدند. ثمرۀ این شاپرزنیها حاصل خودرا درکودتای ثورداد. همین قسم کودتا های هفت ثورخون چکان وهشت ثور وجدان وعزت تکان و 6 جدی  که سه نفر ازطریق هوا ومتباقی دردرون تانگ وارد کشورساخته شدند. غرش تو پ وتوپ خانۀ اتحاد شوروی آنها را تا به تپۀ تاج بیک رهنمایی کرد شخص یاغی وباغی(( حفیظ الله امین)) از فرمان خویش را کشتند. به جایش کس دیگری(( کارمل عزیزرا)) نصب کردند.حالت پیش آمده را مرحلۀ نوین وتکاملی انقلاب ثورنام ماندند.«شل» غم میخورد مخاطبین خودرا ازمرحلۀ خون چکان ومرحلۀ تکاملی انقلاب ثور می طلبد که شما باید ازلحاظ وجدان وشرافت اقرارکنید وبگویید که همۀ ما درگیرتوطئۀ شده بودیم ورنه آنچه که درخط مشی سیاسی ما گنجانیده شده بود با لایش خط بطلان کشیده شد وزلید به اختیار بیگانگان قرارگرفت وبیگانگان ازنقاط ضعف عقب مانده گی سیاسی ما سوء استفاده کردند. دستان مارا ازعقب بستند به مانند دو تخم ازیک مادربا هم جنگاندند فی المجموع به خاطر اهداف استراتیژی خود ما را به همرای ملت ما روبه رو ساختند. چنانچه که همین اکنون ایالات متحدۀ امریکا وواروپا عمل مینمایند.

خَرمُرد

نوشتۀ من درینجا مخاطب ندارد. چرا که وجدان بشری وهومانیزم انسانی درین دوره ها رنگ خودرا کاملاً با خته است.

 خَرمُرد اصطلاح بازی است که دراطراف جوانهای قدونیم قد هنگام دویدن این طرف وآنطرف اگر یکی ازطرفین می غلطتد بالای او خودرا می اندازند میگویند که خَرمُرد، خَرمُرد،خَرمُرد.بعد ازسقوط حاکمیت مرحوم((حزب وطن))،خائنین حزب دمو کراتیک خلق افغا نستان((حزب وطن)) با فرهنگ سوزان ویرانگران نهادهای اقتصادی جامعه ووطن فروشان مسلکی در بارخانوادۀ سلطنتی، سربه سرهم افتادند صحنۀ خرمرد را بوجود آوردند.شما خود ازفرهنگ خرمرد به ذهن خود تان نتیجه استخراج نمایید.  

  نظام ها درهرمرحلۀ زندگی به کاروانی میمانند که ازنقطۀ حرکت به سوی هدف، به موانع رو به رو میگردند درکمین دزدان ورهزانان وقطاع الطریقان می افتند.

مگرثمک عیاری را درکار است تا کاروان را به سرمنزل مقصود برساند.

کاروانها ازبرکت تکنالوژی،خروشترواسپ قاطررا به موتر، ریل و طیاره مبدل گردانید. آگرآنوقت برای رسانیدن کاروان به  هدف عیا ری را ضرورت اشد احساس می شد.

مگر امروز،رانندگان زمینی هوشیار وپیلوت های هوشیار درکار است که بعد ازاجازۀ کارکنان هوا شناسی وقطعات کشفی زمینی دست به کارشوند. تا کاروان حله را به سیستان انتقال دهند.درینجا کاروان حله عبارت است برنامۀ کاملاً تنظیم شده

که افغا نستان را ازچنگال وحشت وجهالت قرون اوسطایی نجات داده به شاهراه تمدن جهانی رهنمون سازد.

درهردورۀ تاریخی که درجوامع بشری فسادضناعت وپستی ورضالت،اعمال وحشی گری به اوج خودرسیده است وحتی خردمندان فرهیخته آن زمان ازگزند حوادث بی نصیب نمانده است.خداوندبی نیاز پیغمبران را آفریده است تا جامعۀ بی سرو سامان  رابه راه درست سوق واداره نماید.

ما درجامعۀ قرارداریم که ازلحاظ مذهبی بیان میگردد حضرت محمد آخرین پیغمبراست.با اعتقاد به این مطلب که علمای دینی وارثان پیغمبران اند.

عیاران درطول تاریخ حتی قبل از اسلام تا به امروز.دارای صفات عالی انسانی بوده اند.  

 جوانمردي وفتوت درميان كشتي‌گيران وورزشكاران هم رايج بود ويكي ازنامورترين پيشروان آنان يكي جوانمرد قصاب بود. پهلوان محمود خوارزمي متخلص به قتالي ومعروف به پورباي ولي ـ ياپورياي ولي مـهم ازآنان بودند.
درميان اهل فتوت هرفني (صنفي) مرشدي دارد.مثلاً ابونصرعبدالله مرشد نساجان، عُمربربري مرشد خبازان،سلمان مرشد آرايشگران و داود(ع) مرشد آهنگران بود...حضرت یوسف علیه اسلام وحضرت علی کرم ا لله وجهُ
از پیشروان عیا ران بوده اند. با این وصف(( مردمان آگاه با خبروبا استعداد،حرفه وپیشه خودکفا بوده اند. صداقت درعمل، راستی، وفا به وعده وعهدو قول شرف، انسان دوستی، دفاع ازحق مظلومان درمقابل ظالمان، ارج گذاشتن به عزت وشرف خانواده ها، شجاعت درگفتاروکردار، دروغ نگفتن نیکی را به انجام عمل نیکی جواب دادن،به ناموس وعزت دوستان عقارب رفقا وهموطنان به نظر بد ننگریستن....{{پاس آب ونمک}} ازین قبیل فضایل اخلاقی دیگر.«شل»غم میخورد درینجا پیامی است برای اهل بینش ودانش. اززمان سقوت سلطنت تابه امروز،همۀ ما به چشم وسردیدیم که دولت مردان ومخالفین دولت مردان ازراست افراطی شروع تابه چپ افراطی وتکنوکراتها وحامیان بین المللی شان((امپریالیزم وکمونیزم)) چه جنایات نا بخشیدنی نیست که درحق این ملت بیچاره انجام نداده است وسناریو هنوزبه پایانی اش نرسیده است. ادامۀ وضع وجدانها بیداررا آزارمیدهد  و ازهرگوشه وکنارصدای وحدت خواهی برای نجات ازین با لا میشود،مگرطوریکه هریکی وحدت را طبق امیال وآزوهای شخصی وگروپی سمتی خودمیخواهند نه آن طوریکه عیاران مطرح ساخته اند.

  عیاران گفته اند که وطن را باید ازحلقوم نهنگ نجات داد ما به گونۀ قطرۀ باران دربحرجنبش وطن خواهان وآزاد اندیشان ودگراندیشان می بینیم همیشه پیشنهاد ازجانب عیاران برین بوده است که هنوزنا وقت نیست همه طرفها(( احزاب،گروه ها به شمول شخصیتهای مستقل)) (( برنامه با لای برنامه از مجموع برنامه ها برنامۀ واحد ساختن است)):

با رها کردن بزدرگله شریک رمه میشوی

فارغ ازتنــــهایی و صاحب همـــه میشوی

مادرو پدر،برادروخواهردرکنــارت نشسته

صاحب  ادی، آتــــه، آیــــه عمــه میشوی

صداقت را پیشه کــــن وجــــدان را قاضــی

بری و زمه فا رغ ا لبال ازواهمه میشوی

 

هم گور است هم کفــــــن است

هم دهل است هم اتــــن است

ازقرصک پنجشیرچه می پرسی

پای کوبی و سازقطــــغن است

درمهمان خانه مهمــان فراوان

خوش صدای آفتابه ولگن است

 

 

 


بالا
 
بازگشت