نامه به ســـــیاه ســنگ و جهـــانی

 

نگارنده: عبدالحمید بیتا

 

محقق معزز و محترم صبور الله سیاه سنگ و شاعر مفتخر افغان زمین آقای باری جهانی:

 

در آغاز می خواهم درود و سلام های بی پایان خویش را خدمت فرد فرد شما و شریک گفتگوهای انترنتی تان تقدیم نمایم. در قسمت بعدی می خواهم نظر خویش را در مورد این تلاشهای بی شائبه و مملو از محبت شما برای وحدت و برابری در افغانستان بصورت بسیار فشرده در قالب و چوکات قانون و اصول معیاری مدنی در مسیر تمدن بشری ابراز نمایم.


گفتگو و مگو بگو ها کار خوبیست. باید این نوشته ها و تحقیق بر حق هر یک شما بشکل جاویدانی حفظ و در آرشیف کتابخانه های معتبر بحیث ایدیای فنا ناپذیر نگهداری گردند. بناء بحث این باید باشد که ما چطور می توانیم این تحقیق شما را بشکل کتاب معیاری چاپ و برای نسل های آینده انتقال دهیم. اگر اشعار میهنی جناب جهانی و نقد عالی جناب سیاه سنگ در یک کتاب درج گردد باین مفهوم خواهد شد که ما شیر و شکر را در هم آمیخته ایم.

 

بعد از این احترامات خدمت شما جناب معزز محترم صبورالله سیاه سنگ عرض می گردد که نوشته تاریخی 15 آگست 2010 شما تحت عنوان "جهان جهانی" را بحیث یک نوشته و نظر خواندم ولی چیزیکه به نوشته شما ارزش تاریخی و حقوقی داد عکس العمل دانشمندان از جمله جناب خود باری جهانی و محترم ایمل فیضی در این مورد بود. بصورت عادی من نوشته ها را در وبسایت های مختلف مرور می نمایم ولی چندان علاقه به تبصره در مورد آن نمی گیرم. چیزیکه به نوشته شما جناب سیاه سنگ سمت و مفهوم بیشتر داد نوشته خود دانشمند محترم عبدالباری جهانی بود. اول نوشته جناب عبدالباری جهانی زیر عنوان "د سیاه سنگ له دشمنی دکی انتقادی لیکنی ته یوه کتنه" را دقیقتر خواندم و بعد نوشته شما زیر عنوان "جهان جهانی" را هم دقیقتر بار دیگر مرور کردم و همین کار به من انگیزه داد که سکوت خویش را با نوشتن چند سطر مختصر در تائید موضع بر حق شما جناب سیاه سنگ بشکنانم.

در مرحله اول باید به حوصله مندی شما مرحبا گفت که چندین صفحه را وقف نقد و ترجمه اشعار گهربار عبدالباری جهانی نموده اید و همچنان کار و زحمت کشی جهانی صاحب نیز قابل قدر است. ممکن است جهانی صاحب با حسن نیت بخاطر وحدت ملی و یکپارچگی ملت افغان زمین تلاش نماید. من در این مورد نیز شکی ندارم ولی چیزیکه من می خواهم بعرض شما برسانم چیز دیگر است. امید است این نظر ناچیز بنده مورد توجه شما جنابان قرار گیرد. تبصره در مورد تمام نوشته های جهانی صاحب و نقد سیاه سنگ صاحب ممکن است ولی لازم نیست که من در هر مورد بنویسم و وقت شما معززین را ضایع سازم. من بطور نمونه یک مثال از نوشته جهانی را انتخاب می نمایم و نظر می دهم:

جهانی صاحب عقیده دارد:

که تاجک دی که اوزبک دی یو افغان دی

ددی خاوری هزاره ترکمن زما دی

 

طوریکه خود جهانی صاحب اقرار می دارد که وی این نظر را بخاطر یکدلی و وحدت ملی عرضه می دارد ولی من بحیث یک خواننده نوشته های جهانی صاحب این نظر وی را تحریک آمیز و توهین نسبت به مردم ترکمن و هزاره حس می کنم. در یک مطلب، این نوشته جهانی صاحب اگر بخاطر وحدت ملی هم است تحریک آمیز هم است. وحدت ملی از طریق تحریک آمیزی تحقق نمی یابد. امروز ما در قرن بیست و یکم زیست می نمائیم. قرن بیست و یکم قرن بیست نیست، بیا که قرن نزده و تاریخ دوران خوشحال خان ختک و مولانا جلال الدین بلخی را، بطور مثال، بجایش بگذاریم. قرن بیست و یکم ادبیات و شیوه حرف زدن خود را دارد که متاسفانه ارائه مطلب جهانی صاحب در قالب شعر با ادبیات و شیوه امروزی سازگاری ندارد. من تکرار می کنم که ابراز احساسات جهانی صاحب با خواست امروزی هماهنگی ندارد ولو بر اساس وطن دوستی و وحدت ملی افغانستان هم صورت گرفته باشد.

 

در قرن بیست و یکم شرائط جهانی طوری تغییر کرد که هیچکس مالک هیچکس دیگری بوده هم نمی تواند و چنین فکر کردن هم اشتباهست ولی از اینکه خود جهانی صاحب متوجه آن نیست، حرف دیگر است. این عقیده و شعر جهانی صاحب ولو از روی حسن نیت شخصی هم باشد، تجاوز از خط سرخ شرائط قرن بیست و یکم جهانی در یک محیط مدنی برای همزیستی در چوکات یک ملت می باشد. در نظام دموکراسی هر کس مالک خویش بوده و در چوکات قانون دارای حقوق و مکلفیت های مساوی می باشد. ممکن است این عقیده جهانی صاحب ناشی از طرز تفکر ناشی از "ادبیات غنی پشتو" باشد ولی قرن بیست و یکم ایجاب می کند که این نوع ادبیات نیز باید مطابق شرائط زمانی و مکانی جهان تغییر کند. جهان جهانی صاحب نیز باید جهان قرن بیست و یکم باشد نه جهان خوشحال خان ختک یا رحمن بابا!

از طرف دیگر حسن نیت جهانی صاحب مطرح بحث نیست. امروز قضاوت را باید به خوانندگان نظریات جهانی صاحب بگذاریم. وقتی شما جناب سیاه سنگ صاحب از خواندن این نظر متاثر گردیدید، مرا نیز متاثر ساخت. از جهانی صاحب توقع می رود که نوشته های خویش را طبق شرائط  حاضر عیار سازد نه اینکه خوانندگان خویش را توصیه نماید که برای درک نیات نیک او خود را با "ادبیات و نازک خیالی های غنی پشتو" و آنهم شیوه فکر خوشحال خان ختک عیار سازد. خوشحال خان ختک، خوب یا بد، مرد دوران خود بود. امروز دوران دوران خوشحال خان ختک نیست. (من بخاطری از خوشحال خاک ختک ذکر کردم که جهانی صاحب برای توجیه نظریاتش بالای نوشته های خوشحال خان تاکید می ورزد.)

اگر جهانی صاحب براستی هم در مورد وحدت ملی افغانستان دلسوزی دارد لازمست راه هائی را سراغ نماید که نوشته هایش مطابق شرائط زمانی و مکانی روز باشد. ما نباید فراموش کنیم که ما در دورانی زندگی می کنیم که جناب بارک اوباما که یک کینیائی افریقائی اصل می باشد بحیث رئیس جمهور امریکا خدمت می نماید و وی در انتخابات ریاست جمهوری بر حریفش که پدر کلانش افریقائی ها را بحیث غلام در خانه خویش داشت پیروز گردید. امروز ما بجائی رسیده ایم که کلینتون رئیس جمهور وقت امریکا و بلیر صدراعظم وقت انگلستان مطابق تقاضای تمدن بشری از کرده های نیاکان شان مبنی بر غلامی افریقائیان عذرخواهی می کنند ... آنها این کار را از ترس نمی کنند بلکه شرائط مدنی برای آنها چنین دستور می دهد ...  ولی جهانی ما در جهان "پر افتخار" خوشحال خان ختک و هفت بار فتوحات پانی پت احمدشاه ابدالی  غرق و افتخار می کند.

یا مثلا، به تائید شما جناب سیاه سنگ، ترتیب سرود ملی افغانستان توسط جناب جهانی به تائید از زعامت جناب حامد کرزی ولی کوبیدن کرزی بخاطر دوستی با ایران و وصف از این و آن افغان بخاطر کشتار جمعی ایرانیان در تاریخ که در حقیقت یک حرکت تحریک آمیز و بحران فزائی است، آدم را سر در گم می سازد در حالیکه امروز افغانستان بیچاره به هیچ چیز بیشتر از بحران زدائی و همزیستی با همه از جمله ایران ضرورت ندارد. نوشته های جناب باری جهانی آدم را به یک گمراهی نگهمیدارد و خط بین دوست و دشمن را مغشوش می سازد.


این شجاعت و دفاع شما جناب سیاه سنگ مطابق خواست روز و طبق معیارهای قابل اجرای امروزی در جهان مدنی از یک داعیه بر حق مسئولیت بزرگی را بالای هر فرد رسالتمند و چیز فهم افغانستان خلق نموده است. بی تفاوتی در برابر آن خیانت بزرگ نسبت به انسانیت و تمدن بشری خواهد بود. نوشته های شما در چوکات کاروان تمدن بشری قابل تائید است نه بحیث نظر و احساسات یک فرد. مثلا ما نمی توانیم خلاق کتاب "قرارداد اجتماعی" را منحصر به تراوش مغزی یک فرد فرانسوی بشماریم. شما در حقیقت درد دل ملیون ها انسان های خموش را تجلی دادید.


باحترام
عبدالحمید "بیتا"

وانکوور، کانادا

 

 


بالا
 
بازگشت