چشم اندازی به روزگار ادبیات بدخشان

در چند سال اخیر

 

صدیقی لعلزاد

 

سخن در باره ی بدخشان و بدخشانیان کار است دشوار و کوه است پر فراز و نشیب که خمیازه کشیدن و عرق ریزاندن برای هر محقیق و پژوشگرحق است تا غرور سپیداران را بلد شود و چهار راه ی آزاد مردان تاریخ را دریابد که کی ها خوب درخشیدند و کی ها بر حق بودند تا چشمان دوشیزه ی تاریخ برای تفکیک این سخن چار نماند. به هر رنگ اگر از خیابان اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بگذریم و دوری بزنم به طرف جاده های فرهنگی در میابم  که بدخشان با وجود که یکی از چراغ داران ادبیات و فرهنگ کشور بوده . اما در سال های اخر که میتوان این سال ها را سال های جنگ، بد بختی، خشونت و انفلانزای گونا گون سیاسی نامید.  گفته می شود که در این سال ها از گذشته ی خوب و پر رنگ فرهنگی بر خودار نبوده.  اما به این معنا هم نیست که هیچ کار صورت نگرفته گفته، ما هم به گفته های دیگران سر بجنبانم ویا دست به چانه نشست سکوت کنیم.

درست است دولت و دولت مردان ما  در این باره گام های چندان بلندی را نه بر داشته اند.  اما چراغ شعر و ادبیات از روزنه ی شاعران و نویسندگان بدخشان همیشه درخشش داشته است که این را نمیتوان نادیده گرفت. حال این موضوعات ( این پدیده ها را در عنوانک های کوچک بریتان میگذاریم) تا معلوم شود که چه گپ ها شده و گذشته.

خانه ی نویسندگان بدخشان: چه پیش از دوره ی مقاومت چه در دوران مقاومت و چه پس از مقاومت در این سر زمین خانه ی نویسندگان "اتحادیه نویسندگان" وجود داشته  و این اتحادیه گاهی قامت بلند میکرده و گاهی هم از نبود پشتبان و همایت کننده دل سوز چون درختک صحرای از بی پرورشی می شکسته. این اتحادیه را که گفته میشود تا اوایل دولت کرزی گاه گاهی دایر میگردید و در آن نویسندگان از گوشه و کنار بدخشان اشتراک میکردند و شعر می خواندند، نقد میکردند و دیگر کار های ادبی نیز جریان داشته است  این اتحادیه که  زیر چوکات ریاست فرهنگ بوده در دوره ی حکومت  انتقالی از هم پاشیده  یا به سخن دیگر این نشست ها دیگر ادامه پیدا نکرده  تا اوایل سال 1388 با تاسی انجمن فرهنگی_ ادبی  دریچه ی باز در حمل 1388 توسط عده ی از نویسندگان جوان بدخشان به شکل آزاد و مستقل به فعالیت آغاز کرده که در این باره در پایان بحث خواهیم کرد.

سیمینار ها و همایش های مهم در سال های اخیر: در این اواخیر محفل ها و نشسته های بی سابقه ی در بدخشان سبز شد که میتوان از گردی همای یا  انتخاب 20 بهترین شاعر که از طرف ریاست اطلاعات و فرهنگ وتیم صدای آزادی و به ابتکار عده ی فرهنگیان برگذارشد یاد کرد که برای انتخاب این شاعران دو تن از نویسندگان و شاعران بر جسته کشور از انجمن قلم دعوت شده بودند  و محفل های دیگر چون: سیمینار تحقیقاتی مخفی شناسی  ( در باره ی شناخت شاعره ی معروف سیده مخفی بدخشی)، مغموم دروازی، شهید سید متقی ضمنی، فراق بدخشی و استقبال از اشعار و شخصیت صیاد بدخشی برگزار شده بود که میتوان این گردی همای را از هر نگاه ارزشمند و قابل قدر خواند. گفته می شود این سیمینار ها و محفل ها از طرف ریاست اطلاعات و فرهنگ بر گذار گردیده است. و همچنان ساختن اتحادیه ژورنالیستان، اتحادیه هنرمندان و ساختن جامعه مدنی که از ساختن این نهاد  که کار های مهم و کلان در بدخشان میتوان یاد کرد. اما آنچه که در سیمینار مخفی شناسی درد آور بود این که پولی را برای ساخت مرقد بانو مخفی بدخشی جمع آوری گردیده بود اما نه تنها مرقد آن بانوی سخنور ساخته نشد بلکه از هزینه ی متزکره هیچ حوالی در دست نیست.

کتاب های که در این اواخیر چاپ شده: درسال های پسین این کتاب های از نویسندگان بدخشانی به چاپ رسیده است:  گاه گاه به خودم از ولی محمد آسیون، بهار بیداری و موسم خموش از غفران بدخشانی، یک تبسم توت از نورالعین، یاد ها و لحظه ها از صبغت الله خاکساری، گلادیاتورها هنوز هم میمیرند و ماهیان از رگ های ما گریختند از مجیب مهرداد، گزینه طنزی خطبه های مولوی مایکل از نجیب الله دهزاد، اشک چکیده از ساعی بدخشانی، فرهنگی عامیانه ی تاجیکی بدخشان از دکتر عنایت الله شهرانی، بانو سخنور و آزاده سیده مخفی بدخشی به کوشش داکتر سیداکرام الدین حصاریان و به اهتمام آثارالحق حکیمی، گذرگاه خورشید از اسماعیل خراسانپور، علامه مولانا محمد سلیم طغرا گرد آورنده کمال الدین غبرا، گلچین اشعار مغموم دروازی، دیوان مصرع از مولانا عبدالله مصرع، غرور پامیر گرداورنده خالد سلیمی، توفان شمال از قربان محمد پساکوهی با اضافات صاحب نظر مرادی، محمد ولی خان دروازی از دکترعنایت الله شهرانی، قهرمانان آزادی و استقلال از مرتضا حامد،  گزینه ی اشعار مولانا حسرت بدخشی، تاریخ باستان شغنان از دکتر خوش نظر پامیر زاد است و کتاب های ارزشمندی که بعد از سال های دراز دوباره به چاپ رسیده اند از این قرار است: تاریخ بدخشان از میرزا سنگ محمد بدخشی، ارمغان بدخشان از شاه عبدالله بدخشی، سنگسار در تکسار مجموعه داستان از عبدالقدیم هوشنگ، و سخنوران دروازی ها از نجیب الله بیضای. این کتاب از آن جمله اثر های است که در پنج سال اخر منتشر گردیده اند.  و شاید در این اواخر نویسندگان بدخشانی در برون از بدخشان کتاب های زیاد را به چاپ رسانیده باشند. اما کتاب های که در بالا از آن ذکر گردیده از آن دسته اثر های است که به بدخشان آمده و به خصوص در کتاب خانه ی کوچک انجمن دریچه ی باز دیده شده است شاید کتاب های دیگر هم نشر شده اما نویسنده ی این سطور و دوستان انجمن فرهنگی­_ادبی دریچه باز درباره ی این کتاب ها چیزی سراغ ندارند.

رسانه ها در بدخشان: رسانه ها که یکی از وسیله مهم خبر رسانی است و کشور های جهان را به دهکده ی کوچک مبدل کرده. ولی با تاسف در بدخشان بسیار کم رنگ دیده می شود. در شهر فیض آباد به جز از رادیو تلویزیون ملی بدخشان دو رادیو دیگر هم است که یکی رادیو ملی و دیگر رادیو آمو که به جز از ساحات شهری در جای دیگر صدای شان شنیده نمیشود. به غیراز این در ولسوالی های بهارستان، جرم و کشم  رادیو های محلی نشرات دارند. و رسانه های چاپی در بدخشان را میتوان چنین دسته بندی کرد: جریده ی بدخشان، ماهنامه ی سیمای شهروند، هفته نامه ی ابتهاج، ماهنامه ی شاهین و فصل نامه ی مخفی بدخشی. هر چند در سال های اخر نشریه های دیگر نیز وجود داشته اما در شماره ی اول و یا با چاپ چند شماره متوقف گردیده اند که میتوان از این نشریه ها یاد کرد: هفته نامه ی صدای بدخشان، هفته نامه ی  بام جهان، طلوع فجر، نوای اطراف، نوای کوکچه، صایقه ها، فریاد جوان، نوش و نیش و جریده ی امید است.  در میان رسانه های چاپی تنها نشریه که دوام دار باقی مانده است تا حال ماهنامه ی سیمای شهروند است و بس، هر چند از نگاه حدود و اندازه هفته نامه ی صدای بدخشان خوبتر درخشید اما با تاسف که با نشری چند شماره از چاپ باز ماند. جریده ی بدخشان که در سال 1325 در لباس هفته نامه به فعالیت آغاز نمود و یکی از نشریه های پر درخشش و پر خواننده در میان رسانه های کشور بود اما امروز نه تنها پیش رفت نکرده بلکی در ورق های سفید A4 با گیسوان افتاده ی در پانزده روز یکبار با کمی و کاستی فروان به نشر میرسد.

افسوس که رفتند عزیزان بدخشان: در سال های پسین شخصیت های بلندی را خاک به آغوش خویش فراه خواند و چراغ شعر شان را برای همیش خاموش ساخت و دستان قلم گیر شان برای همیشه از کار ماند که عبارتند از: عبدالستار ناطق، عبدالعلی جویان، آقا محمد مطلب، تاج البیضا بیضای، نصرت الله ناله و ذکیه ذکی است. رفتنی این چهره های برجسته ضایعه بزرگی نه تنها برای بدخشان است بلکی برای جامعه ی فرهنگ پرور کشورهم ضایعه ی بزرگ به شمار میرود.

بدخشان و انجمن فرهنگی- ادبی دریچه ی بار: ستاره ها از سر شب تا پایان شب می جنگند تا سپیده ی از قله ی کوه ها نمایان شود و در اثر همین مبارزه است که صبح با نشانی روشنانی پدید میاید. شاید یک عمر جوانان بدخشان همچو ستاره ی در برابر شب جنگ و مبارزه کردند تا صبح سپیدی پدیدار شود.

آری تعداد از جوانان بدخشان، شب را با همه تاریک هایش شکسته اند و صبح سپید را با دریافت دریچه ی باز پیدا نموده اند. انجمن فرهنگی_ ادبی دریچه ی باز نهاد فرهنگی است که در فروردین (حمل) سال پار با گشودن پرده اش توسط ولی محمد آسیون با عده ی جوانان فرهنگ دوست به وجود آمد و یک با دیگر لباس سکوت را از تن این نسل باورمند کشید و فریاد زد، بیا با هم نفس بکشیم! . این انجمن توانست در مدت کمی کار های زیاد و سبز را انجام بدهد.  در این انجمن فرهنگی_ ادبی "دریچه ی باز" هر پنج شنبه نشسته ها و گردهمای های توسط یاران و علاقه مندان دریچه ی باز بر گذار می شود و در این سربه سرشدن ها شعر، داستان و نقد  در لا بلای لب ها تیوری پردازان انجمن دریچه ی باز چکر میزند.

انجمن فرهنگی_ ادبی دریچه ی باز تنها انجمن است که در میان شاعران و نویسندگان جوان بدخشان شعر نو "سپید" غزل معاصر و نقد و نقد پزیری را رایج کرده است.( البته منظور از این جوانان کسان هستند که در بدخشان رشد و نمو کرده اند) و پرچم سبز غزل معاصر را بلند کرده اند.

در خانه ی فرهنگی_ ادبی دریچه ی باز اگر از دوربین واقعیت ببینی در میابی که گروی در پرتو صمیمیت و مهربانی گرد هم جمع شده نفس عاشقانه میکشند و میگویند:

هر کی با ما بود از نیرنگ باید بگزرد

از فراز پشته های سنگ باید بگزرد

بر"دریچه" مین های دوستی را فرش کن

دشمنی روزی بیاید لنگ باید بگزرد

                               "مشعل"

دریچه ی باز و بیست بهترین: انجمن دریچه ی باز مدت کمی فعالیت نکرده بود که همایش بیست بهترین بر گذار شد  و در این کانکورچهارتن از جوانان دریچه ی باز برنده اعلان گردیده اند البته برای انجمن دریچه ی بازبسا بلند و افتخار آفرین بود که در این مدت کم بر آن دست یافته بود.

دریچه ی باز و سفر نخبه گان: در سال گذشته (1388) فرهیخته گان و فرهنگیان زیاد بر این و لایت سفر کرده و از انجمن دریچه ی باز دیدار کرده اند که برای یاران دریچه ی باز این سال را سال خوبی میتوان گفت که در پرتو سالار های سخن گذشتانده اند.

همچنان یاران انجمن درماه فروردین (حمل) 1389 شب شعری را در بدخشان برای اولین سالگرد انجمن فرهنگی_ ادبی دریچه ی باز و آمدن بهار بر گذار کردند که میتوان آن را در بدخشان استثنای خواند که در تاریخ این ولایت همچو یک شب تکرار نشده است و درآن شاعران و نویسندگان از گوشه و کنار بدخشان اشتراک کرده بودند.

خوب خوانندگان عزیز! این بود گزارش که در پنج سال اخیر در بدخشان از وضعیت ادبی سخن گفت اما آنچه در این گزارش آمده است میتوان از آن به گونه ی یک عکس سیاه و سفید یاد کرد چرا که این گزارش نمیتواند از وضیعت فرهنگی بدخشان یک گزارش مکمل باشد و امید وار هستیم که این نبشته تا جای بتواند برای تو خواننده ی عزیز! معلومات دهید. تا درود دیگر پدرود.

نویسنده: صدیقی لعلزاد

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت