دستگیر نایل

   نیم نگاهی به سریال ها

وچند پیشنهاد به وزیر فرهنگ

 

      با ساقط شدن حکومت طالبان در سال 2001 میلا دی که در افغانستان آزادی های مدنی،مطبوعات و رسانه های بیشمار عرض وجود کرد ند، و دهل و کرنای دموکراسی نواخته شد، پیوسته در رسا نه ها، تلویزیون های بیرون مرزی و مصاحبه های خصوصی گفته میشد و میشود که نشرات و برنامه های تلویزیون های افغا نستان، بسیاری از ارزش های دینی،اخلا قی، فرهنگی، کلتوری و زبانی را خدشه دار میکنند و هر کدام به ذوق و سلیقه ومنفعت خاص خود و مطابق به نرخ بازار! برنامه ریزی می نمایند.که به اصطلاح حکومتی ها،هم ( وحدت ملی) را صدمه می زنند و هم فرهنگ، اخلاق و سنت های اجتماعی مردم را آسیب پذیر می سازند.

       از ان جمله تلویزیون آریا نای آقای بیات و تلویزیون دولتی ( ملی) را میتوان نام برد.تلویزیون آریا نا که از سال 2005 به اینسو به نشرات خود آغاز کرده است، ضمن نشر برنامه های متعدد و البته سود مند، پیوسته سر یال های ایرانی،هندی و پاکستانی را هم به نشر می رساند.که بلا وقفه ادامه دارد.و ظاهرا قصدش اینست که گویا به مردم، سر گرمی پیدا کند.وزیر پیشین اطلا عات و فرهنگ ( جناب کریم خرم ) که از نفوذ اقتصا دی و فرهنگی کشور های هند و ایران در افغا نستان بیم داشت، و ما یل بود که پاکستان در همه زمینه ها پیشقدم باشد، توانست نشر یکی دو سریال هندی را متوقف سازد.اینکه ایشان تا چه حد دشمن تجدد خواهی ودموکراسی بود، میتوان ده ها من دفتر نوشت.

       جناب سید مخدوم رهین،که پیش از کریم خرم وزیر فرهنگ بود و برای بار دوم هم که از پارلمان افغانستان رای اعتماد گرفت، نیز این مسا له در پارلمان مورد بحث قرار گرفت و به توقف دادن انعده از برنامه ها وسر یال هایی که مغایر فرهنگ ،دین وسنت های اجتماعی مردم افغا نستان است،تاکید بعمل امد.جناب وزیر استدلال کردند از انجا که در افغا نستان، سریال های افغانی ساخته نشده و مردم افغانستان به فیلم های هندی از سالها به اینسو عادت کرده اند، ما ناگزیریم تلویزیون ها را در نشر این فیلم ها و سریال ها، آزاد بگذاریم.

       از این عملکرد ها چنین نتیجه میشود که هر وزیر کابیهء حکومت اقای کرزی،به یکی ازکشور های خارجی دلبستگی دارد که هرکس، برای مقصد خود،دلبری میکند.اگر جناب وزیر به یاد داشته با شند،نماینده ی کوچی ها در پار لمان از ایشان پرسید که اگر رای اعتماد به دست اوردید آیا با همین لباس (دریشی ونکتایی) به وظیفه می روید یا اینکه لباس ملی!! می پوشید؟ به نظر این نماینده،لباس ملی همان است که آقایان حامد کرزی وکریم خرم بتن دارند و دیگر لباس ها همه غربی اند.جناب وزیر، با لبخند معنی داری، ضمن شرح برنامه کاری خود،پرسش وکیل کوچی ها را بی پاسخ گذاشتند.

     البته پرسش نمایندهء کوچیها،بیمعنی،تعصب آمیز،یک اندیشه قبیله ای ودر واقع، در مخالفت با تجدد خواهی وزنده گی مدنی امروزه بود.چون سر شناس ترین روشنفکران قبیله ( انورالحق احدی و اشرف غنی احمد زی ) پیوسته با دریشی و نکتایی به دفتر کار خود می روند و در کنفرانس های بین المللی هم با همان لباس،شرکت می کنند و از متجدد.ترین شخصیت های سیاسی و کادر های ملی امروز کشور هم میباشند.

       هم پیش از این ، وهم در زمان تصدی وزارت شما، دهها بر نامه و مصاحبه های غرض آلود ، تخدیر کننده ،و فاشیستی به نفع یک قوم در تلویزیون دولتی ( ملی ! ) اجرا میشوند که بیش از همه، اسما عیل یون، مشاور وزارت آموزش و پرورش،حبیب الله رفیع عضو اکادمی علوم و حلیم تنویر، مشاور ارشد وزارت فرهنگ، شرکت میکنند.و جالب این که چندی پیش، معین وزارت اطلاعات وفرهنگ، تیمور شاه اسحاق زی نیز، گل دیگری را به آب داد و گفت که اول افغان هستیم،بعد مسلمان وسپس انسان!! وشما بخاطر حفظ به اصطلاح مصلحت های ملی! از معین خود نپرسیدید که معنی این گپ ها چیست؟

      جناب وزیر! اگر برای یکبار هم ممکن باشد، برنامه های ویژه فرهنگی و ادبی تلویزیون ملی! و این سر یال هایی را که در تلویزیون آریانا نشر میشوند،تما شا کنید.که خوش تماشا یی است!.از یکسو، سر یال های ایرانی همراه با روضه خوانی ها، ترویج فرهنگ سیاه پوشی، مذهب و ارزش های انرا ابزاری برای دستیابی به مقاصد سیاسی قرار دادن، و هر سال نما یش این تکرار مکررات و از سوی دیگر ، نشر موعظه های خشک و بیروح واعظان خشک مغز و رهبران مردم گریز، لاف زن وشکم پرست که هیچگاه چراغی فرا راه گم کرده ای نه نهاده اند و جز بخا طر مقام و طعام، بخاطر عوام، هر گز نه اند یشیده اند و نه تنها درما نگر درد های جا نکاه مردم نیستند، بلکه راه های چاره و درمانگری را هم به روی آنها، بسته اند.وتا انجا که پیوند ها و رابطه و سنت های مردمی را نیز سست تر، مشکلات ملی، قومی، ومذهبی را مشکل تر گردانیده

         در این شکی نیست که شگوفایی صنعت فیلم سازی در کشور هند، یکی از دست اورد های بزرگ، در قرن بیستم این کشور هنر خیز وهنر پرور است.ومردم دنیا، شاهکار هایی از صنعت فیلم سازی هند را در بیش از نیم قرن، شاهد بوده اند..مگر این سریال های مبتذل و بیمایه و فاقد ارزش هنری را کی ها تولید کرده و به بازار هنر عرضه مینمایند.؟معلوم است که کار دلا لان هنر و تاجران هنرسینمایی است.که ما، کاری به تجارت ان ها نداریم. مگر آیا نشر این سریالها به درد مردم ما میخورند؟ وعطش سیری ناپذیر مردم ما از هنر، بویژه هنر سینما را بر طرف میسازند؟ ما اگر سریال های انچنانی از خود نداریم، باید تماشاگر سریال های این چنینی باشیم؟

        این سریال ها به خا نواده ها می اموزانند که چگونه دست به توطیه بزنند، و از کدام وسیله استفاده کنند تا  شیرازهء زنده گی یک خا نواده را از هم بپاشند، و چگونه بر سر منافع و هدف های نا پاک و آزمند، کودکانه و جاهلا نه باهم بجنگند.البته کم نیستند فیلم های جنگی و جنا یی غربی هم که به جوا نان کشور ما یاد می دهند که چگونه اسلحه، مواد مخدر و انسان ها، استعمال، قاچاق و ترور میشوند.( حنا،دلهن، زهره، سادهنا و آفرین) که ظاهرا کرکتر های مثبت و مظهر نیکی ها بنظر می رسند، در واقع ، تمثیل حما قت های انسانی و ( دن کیشوت ) های قرن بیست و یکم اند که پیش از انکه غم و درد خود را با دیگران شریک سا زند و متحدانه با توطیه ها و دشمنی ها بجنگند،خود قهرمان حادثه ها می شوند و به عروسان خانواده های ما نیز می اموزانند که کتمان جرم کنند، ظلم پذیر باشند،پنهان کاری کنند و زمانی حقیقت را به نمایش بگذارند که شیرازه ء خا نواده ء انها از هم پاشیده است.

      این بازیگری ها و حادثه افرینی های باور نکردنی ودور از واقعیت ها که هرچند در فیلم های هندی بیسابقه هم نیستند:« چند بار مردن وباز زنده شدن وروح یکی، در تن دیگری در امدن و باز همان نقش را اجراء کردن، ( ساگر و وید یا ) در سر یال دلهن غرق شدن در آب و چند سال پس از ان زنده شدن ( سندرا ) در سر یال دلهن، رقابت و دشمنی خواهر بزرگ ( سندرا ) با برادر و خواهران خود بر سر منافع مالی وکسب اقتدار،و خود خواهی های بیش از حد ( سندرا ) تا سرحد نابودی خا نوادهء خود در سر یال دلهن، ایجاد فضای بی اعتمادی در خانواده براه انداختن بیمورد عبادات افراطی مذهبی ( با پای برهنه از روی اتـش گذشتن) نمایش بت پرستی دریک جامعه مذهبی مانند افغانستان، دهها کیلو متر پیاده راه رفتن تا زیارت به خاطر رسیدن به مراد در سریال( زهره) همه و همه جز خرافات پرستی، سنت گرایی قرون وسطایی، دیگر پیامی به خانواده های ما نداشته است.

     شاید این سنت ها وعملکرد ها در سر زمین بزرگ هند چندین ملیتی وباور مندی های گوناگون، جزء فرهنگ وارزش ها باشند، مگر برای مردم ما که نیست وظیفه ء هنر، تلطیف عواطف انسان ها رشد شخصیت و به کمال رسانیدن اندیشه های انسان درباره ی زیبایی ها،شناخت حقیقت ها واحساس زیبایی پسندی است.« مفهوم واقعی زنده گی، در زیبایی ونیروی تلاش به سوی هدف است.وهنر،باید هدفی بس عالی داشته باشد.» ونه پخش و نشر ابتذال ، سنت ها و فرهنگ رو به زوال رفته و ایجاد فضای بی اعتمادی در میان خا نواده ها. این سریال ها، جز تبلیغ نا هدفمندی، وبذر تخم نفاق و دشمنی در کشتزار اندیشهء خانواده ها ، دیگر پیامی به بیننده ء خود ندارند.

            در همین ماه ها، چند سریال دیگر به نام های (بدایی، نری وریزی و خواهش ) نیز با همان رنگ وبو و پیام ها، در تلویزیون ار یا نا به نمایش گذاشته میشوند.هدف و پیام این سریال ها نیز بی مایه تر و مضحک تر از گذشته ها است.و دیده میشود که خشو، زن ما ما و زن برادر(سادهنا ) که از پدر ومادر صغیر مانده است، بخاطر به بخت رسا نیدن دختر سیه چرده ء شان از یکسو، و دست یا فتن به پول ذخیرهء سا دهنا از جا نب دیگر، دست به چه توطیه ها، جفا ها وبی انصافی ها درحق آن دختر صغیر وبی پناه می زنند.در سریال (خواهش ) هم میبینیم که ( ناز) زن برادر وعمه خشوی عروس ( آفرین ) و( ثانیا ) معشوقه ء ( آزان ) همان توطیه هایی را براه می اندازند که در سریال ( بدایی ) جریان دارد.در واقع، همه حادثه ها و صحنه آرایی ها یکدست  اند و هیچ حادثه و جریانی تازه ونو در سریال ها دیده نمیشود.

       بد بختانه آنچه خشونت ، ظلم، بد رفتاری ها وتوطیه هایی که در حق عروسان خانواده ها در این سریال ها جریان دارند، از جانب زنان خانواده ها اعمال میشوند؛ ونه مردان خانواده ها.( سندرا) در سریال( دلهن ) ( عمه و زینت ) در سریال ( زهره ) عروس ،زن وخشوی ما ما، در سریال ( بدایی ) ( عمه وناز ) در سریال (خواهش) همه زنان توطیه گر، خشونتگرا، و فتنه انگیزی اند که سبب اذیت و آزار عروسان خانواده ها میشوند. بالعکس، شوهر وخسر ویدیا، شوهر وخسر زهره ماما،در سریال بدایی وخان در سریال خواهش،مرد های مهربان، دلسوز و دوستدار عروس خانواده ی خویش اند..

        مردم ما، مصیبت های فراوانی را طی سال های جنگ، متحمل شده اند.نباید انها را با بر نامه های مبتذل و زیانبار و تهی از معنو یت، خرسند کرد باید توا نایی بیدار کردن احساسات واقعی و صاد قا نهء مردم را در خود جستجو کنیم.و بجای ویران کردن خانه های غمناک و درد آلود مردم، زنده گی آزاد تر و خا نه های پخته و خالی از خشم و کینه ونفرت، برای انها، آباد کنیم.

      روابط تنگاتنگ شبکه های تلویزیون های خصوصی با مافیای اقتصادی وکمپنی های فیلم سازی کشور های همسایه ( پاکستان ایران وهند) ، سبب شده است که نشر اینگونه فیلم ها وسریال ها در کشور ما بازار خوب پیدا کند.این شبکه های تلویزیونی، بجای انکه به درد و آلام وزنده گی رقت بار مردم افغانستان بیندیشند،به فکر سود وسرمایه اند.واز انجا که افغا نستان دچار آشفته گی بازار سیاست، اقتصاد و فرهنگ شده است، اینها نیز دست و آستین بر زده اند تا ازاین آب گل آلود، ماهی های خالدار و رنگین سود را فرا چنگ آورند.در اینجا است که نقش نهادهای آموزشی وفرهنگی، برجسته می گردد تا به ویژه نسل جوان کشور را ازاین آشفته بازار،ونفوذ فر هنگ های بیگا نه،نجات دهد.در این میا نه، نقش دولت ،به ویژه نقش وزارت اطلا عات وفرهنگ، که لله الحمد شخص وزیر از نخبه گان فرهنگ و دانش است ، خیلی بر جسته تر است.

        سکوت وزارت فرهنگ در برابر هجوم ونفوذ فرهنگهای بیگانه، ( بخصوص که از در ودیوار ها، لوحه ها پلاکات ها، شعار ها، نشریه ها ورسانه ها بمشاهده می رسد)، وفرهنگ ستیزی های قبیله گرایانه ء افراد و نهاد ها، در واقع به تا بوت فرهنگ مردم، میخ فولا دین کوبیدن است.وزارت فرهنگ و نهاد های آموزشی که اکنون حمایت جهانی با خود دارند، باید بیداری ملی، احساس وطن دوستی وحفظ آثار ومیراث های جلیل تاریخی و ادبی را به مردم خود ، زنده سازد.میراث های تاریخی و فرهنگی هرات، غزنی، بامیان، هلمند، ننگر هار و بلخ، مانند گذشته بغارت برده میشوند و امروز ها، دهها پروژهء آشکار و نهان علیه ارزش های فرهنگی و تاریخی اقوام و ملیت های این سرزمین بنام های مختلف در حال اجرا شدن است.

       سکوت شخصیت های فرهنگی و نهاد های مربوط،  در داخل وخارج از کشور،مرگ این میراث ها و ارزش ها را زود رس میسازد.نبا ید درچنین کشوری کثیرالملیه، فرهنگ قبیله گرایی،و برتری طلبی های قومی و زبانی را اجازه داد.چشمداشت روشن فکران و اهل فرهنگ و دانش،از شما فقط همین است.

 

 


بالا
 
بازگشت