دپلوم انجنیر حسن پیمان

 

 

نوروزعنعنۀ باستانی

امپراطوریهای دهاقین برزمین است

   نوروزباستان که هزاران سال سابقۀ طولانی دارد،همزمان با دامپروری وکشاورزی اغاز میگردد،دامپروران وکشاورزان،نخستین امپراطوران کشت وکاروتولید ونخستین علم برداران جنبش وحرکت،که با ابتدائی ترین وسائیل تولید(گاواهن)بر روی زمین هستند که این روز خجسته ومیمون را با جشن وبا پای کوبی وسرور،باشکست یخ وسرد وسرمای شدیدزمستا ن و سکوت طولانی واستحالۀ ان،باتهیۀ وسائیل ووسائیط ضروری تولید دست داشتۀ خویش امادگی  میگرفتند ووارد کارزار کشاورزی میشدند.این بهارنو بنامهای نخستین فصل سال ویا میلۀ نهالشانی،میلۀ دهقان یاروز دهقان،جشن نوروزویا میلۀ گل سرخ از ان درباغها،در دشت ودامنه ها وتپه های پوشیده ازلاله های سرخ وگلهای رنگارنگ،تجلیل به عمل می اوردند.وبعداشماری از امپراطوران سلاطین وزمامداران حاکم هرانچه را که درهمین روز انجام میدادند ویا با این روز پر میمنت وخجسته  مصا دف واقع میشد ،این روزمیلۀ باستانی وجشن دهقانی ونهال شانی را به کارنامه های خود سجل مینمودند ،به مرور زمان این شاهان وامپراطوران وزمامداران به ان رنگ وبوی دیگر بخشیده وسال به سال خوان خویش را رنگینتر ساختند که،از سنتهای مثبت عنعنوی پسندیده مردم وکشاورزان ما از دوران جامعه بدوی به این طرف به میراث مانده است.اگرما بالای دسترخوان خود (هفت سین یا غذای که حرف اول ان به -س- اغاذ میگردد)مثال(سماروق،سبزی،سلاد،سیر،سمنک ویا سرکه و..)درست میکنیم همه نمادی ازدست اوردهای دهقانان وازجشن وسرورو خرمی وخوشحالی دهقانان وازمحصولات کشاورزی ومحنت کشی کشاورزان دامپروران وباغداران ماست.ویا به همین منوال دراین روز عنعنوی تاریخی اگر(هفت میوه)درست مینمائیم ازقبیل(سنجد،انجیر،زرد الوی خشک ،چند قسم کشمش،پسته وبادام وچهارمغزو..)ویا لباسی که میپوشیم،تمامأ دست اورد و محصول عرق ریزی وابلۀ کف دهاقین وباغداران ومالداران  ومحصولات کشاورزی محسوب میشوند،که درحقیقت امرجشن نوروزی از ابتدائیترین مراحل تارخی بدوی دوران امپراطوری کشاورزان ودامپروران ویا مالداران بالای زمین تا کنون به میراث مانده است که به  مرور زمان به تدریج مورد توجه شماری زمامداران وسلاطین وامپراطوران حاکم واقع میگردد واین روزرا چون روز نویک روز باستا نی وعنعنوی ومنحیث یک عید بزرگ درنخستین روزسال با صرف همچو غذا ومیوه ها باد وستان خویشاوندان خود جشن میگیرند وپای کوبی مینمایند وبه یک دیگر تبرک میگویند ونخستین  روزسالرا روز عنعنه وی نوروز ویک روز پرمیمنت واغاذ تقویمی سال وحلول سال نورا گویند که دراسیای میانه وماورائوانهرودرمجموع کشورهای اسیا وحومۀان وبویژه در افغانستان وایران وغیره مناطق هم کیش ودارای عنعنات مشترک،نوروزرا به طریقه های مختلف وبا شکوه جشن میگیرند وحتی درامریکا دختران کالاهای سبز میپوشند وروی خودرا برنگهای سبزبه گو نۀدهاتی ومحلی برنگ سبزه های زمردی ارائیش میدهند،وازاین روز خجسته ومیمون استقبال به عمل می اورند.

این جانب نیزبخود میبالم که دراین روز میمون وپر فیض وبا سعادت یعنی روز نوروز مصادف با اول حمل یا فروردین ماه،به روز جمعه در شهر میمنه مرکزولایت باستان فاریاب دریک خانوادۀروشنفکر ودهقان کم زمین چشم به دنیا کشوده ام ووارد شصتمین بهارزندگی خود میگردم،یعنی این جشن تولدمن مصادف میگردد باجشنهای ولادت وبیداریهای تمامی نباتات وحیه جانات وتمامی ذیروح در طعیت.ا- نوروزبه تمامی ذیروح در طبعیت جان تازه،نفس تازه،انرژی وایمان وحرکت تازه ونو میبخشد وبیدارباشی میدهد.نوروز ونسیم بهاری انگیزۀجنبش وبیدراری ووسیلۀ تحرک وتحول ودگر گونیها در طبعیت است،نوروزیعنی فرایند بهاروشگوفه های ارزوها،سبزه وگل ومستی بلبلان وپیامبر سروروخوشیها وفیض وبرکت است. دراستانه حلول این روز  پرمیمنت مردم ما باخانه تکانیها  باپاکی وستره سازیها،باسال پاروکهن وبا همه رنج وظلمت ان وبا همه فساد وفجائیع نا گواریها ونا خوش ایندیهای ان،وداع میگویند واین سنت پسندیده ملی وعنعنوی تاریخی را برای سالیکه درپیشروی دارند ،سال با سعادت وسال بی بلا وبی مصیبت وسال نیک میخوانند.و

  اما باتأسف  بیاد دارم که در کشورما نوروز وجشن وخوشی مردم ما همیشه شهید ساخته شده،به توپ وراکت بسته  نموده اندوبه دار اویخته شده.ونوروز وسبزه ها وگلهای ما را همیشه خونین ساخته اند وقتل نموده اند،جلورشد گل وسبزه را گرفته اند پامال نموده وپژمرده ساخته اند،بلبلان چمن را به توپ وراکت وبه حصار بنددیده اند.خنده را ازلبان اطفال،مادران وخواهران وزنان وبرادرا ما عمدأ گرفته اند،و با تأسف که نوروز مقدس باستانی ر نگ وبویوعنعنوی مردمی مارا نیزرنگ وبوی سیاسی داده اند وبالای ان تیکه داری مینمایند.ا؟- وباید با براه انداختن پهلوانیها،بزکشیها،قچ جنگی ها شترجنگی ها،مرغ جنگیها وکوک جنگی ها وتخم جنگیهاو...ازاین روز عنعنوی در ولایات ومنجمله درپای تخت کشور درکابل ازاین روز استقبال گرم به عمل اورده و،بیشتر انرا رنگینتر وسرور افرین تر مینمودند،ودست اوردهای کشاورزان ودامپروران ماکه طی یک سال محنت کشی وعرقریزی پارینه خود به این روز به مرکز وولایات بهترین جنسهای اصلاح شده ازمحصولات کشاورزی ودامپروری خودرا حضورمردم ومقامات دولتی وتماشاچیان طی یک رژه در معرض نمائیش قرار میدهند،باید با تحائیف وجوائیز نقدی وجنسی بعد از درجه بندی محصولات شان برای تشویق بیشترشان درجهت ارتقا سطح (فی واحد تولید)با کمیت وبا کیفیت عالی،مورد تحسین وتفقد ونوازش قرارداده میشدند،وانواع این غذاها ومیوه ها وجوسهای را که این زمامداران میخورند ومینوشند ویا انواع لباسها وکفشهای چرمی که میپوشند ویا مورد استفادۀگونا گون قرار میدهند حاصل دست رنج این رنجبران اند،حداقل یادی ازاین موئلدین شریف مینمودند که لذت ان برای شان  بیشتروخوردن ان نیزطفیلیگرانه نمیبود.ا؟ وبابراه انداختن این فعالیتهای ضروری عنعنوی دراین روز،نام نامی خراسان را نیزبییشتر ازهروقت دیگر زنده واین عنعنات پسندیده مردمی وتاریخی انانرا مجددا به نحو بهتر وخوبتری احیا مینمودند.ا.ا.ا

واما پرسش اساسی اینست که این همه خدمات را ،کی مینمودند؟ایااقای کرزی وبا رژیم نیمه طالب فاسدان ویا زمامداران بی فرهنگ  وقاچاقچیان ومافیای تریاک ان؟ هرگزنه وصرفا نظامهای فدرالی دموکراتیک میتواند تمامی این خدمات را انجام وبه این سوالات پاسخهای لازم وقانع کننده ارائیه نماید،وهیچگونه توقعی دراین راستااز رژیم مرکزی ومطلق العنان وانحصارگرقدرت سیاسی وجود ندارد، نظر به ماهیت ضد تولید وتکامل خودوضدیت باکشاورزان وکشاورزی خود ،چرا بجای انکه ساحۀکشت وزراعت وتولید انرا بالا ببرد وکشاورزان را تقویه وتشویق به کشاورزی ودامداری کند،؟چراساحۀکشت وتولیدخاشخاشرا توسعه ودهقانرا با دادن پول پیشکی وبه ذرائیع مختلف برای کشت تریاک،درگروگان نگیرد..ا؟ ودرغیران دهقانرا به پاروی زمینش تبدیل کند ویا چون اسحاق زی های ناقل درسرپل شبرغان درسرزمینش دهاقین اوزبیک را گردن بزند وبعدا بالای ان بزکشی نموده وجسد مرده رابسوزاند.ا؟ واین هم یک شمه ای از نمونه های بیدادگریهای نظامهای فاشیست ومطلق اعنان مرکزی دراین جامعۀ اسیردرچنگ استبداد طرازفاشیستی است.ا.ا-و

هرروزتان نوروز

نوروزتان پیروز

دپلوم انجنیر حسن پیمان

 

حمل سال1389-امریکا

 

شگوفه های ارزو

ای بهار اوج ارزو ای نوید شرافتها

بیا ازملک دل بر چین همه تخم شرارتها

نسیم صبحگاهی ازچمن بوی سمن ارد

بهار امد بهار صلح ودوستی وسعادتها

امدیم پاک ازازل نا پاک بودن عارماست

ره مردان راستین است ره کیش نجابتها

افتراق و خصم وکین ما وتو ازبهر چیست

دراین راه خطا کی باشد حاصل جزندامتها

بکام خویش محارسازیم به حق نقش طبیعت را

اگرازقلب پاک ریسیم همه تا رفاقتها

شورمستی بلبلان اندرچمن ازسر گرفت

کزخزان رفته دربزم بهار طراوتها

زمستان دیگری ازاشک خونین در گذشت

ای بهار التیام زخم ،بیاورطبابت ها

کنون شائیسته میباید دگرسازیم شعارخود

گل مهر ومحبت زنده باد مرگ بر نفاقتها

گرکندتوفان رحمت دشت دلها دربهار

برد زنگ کدورتها زرخ گرد ملالتها

بجای نفرت وبد بینی گزینی بایدت

بهار اخوت والفت  نوید بخش صداقتها

دربهارگل شگفت گلهای وحدت جاودان

ای دیار دوستی وسرزمین رفاقتها

بهار نو نوای نو امید وارزوهای نو

بیا ای پاکبازنهیم باهم سنگ عدالتها

بلبل شوریده را در جشن نوروز دیده ام

روز زاد لاله بودش پاسبان جراحتها

شکوه ها ازفتنه گر پار باغ داشت بلبلان

تمیزرنگ نمی زیبد ببند باب نفاقتها

گرشکست دی پای بلبل دام کین باغبان

عشق وایمانش فزون شد تا فزون شد حسادتها

گل وبلبل بهم سازند وبر غارتگران تازند

بشکنند دستان گلچین،درب دژ حصارتها

بلبل ازجوراسارت چون قفس درهم شکست

 گل عشق نوین دارد به گلزار سعادتها

به کف ار قلب خونین یتیم وبیوۀ غمگین

تا بیابی سجدۀ راستین وراز عبادتها

هر ذرۀ زرخیز خاکم منبع مهرو وفا

ای کشور افتاب و چشمه سارسخاوتها

کارگرو دهقان کند اخر شگوفان این وطن

رشک فردوس جهان دارد بهارفلاحتها

 ببال اکنون تو ای دهقان که وقت کشت وکارامد

 بسازخرم وطن ازکار وپیکار ورقابتها

لاله های سرخ دامانش به امواج نوین

سرود فتح میخوانند به صحرای رفاقتها

پای کوبی سزد دهقان به جشن سوسن وسنبل

 داغهای سینۀ لاله است نوید متانتها

صبح دم دیدم پری وش درتماشای چمن

گل رویش بهاران داشت زنرمی ولطافتها

زاندازنگاه مست ومخمورش خجل نرگس

چه اهو چشم مه پاره خط وخالش قیامتها

بناز"پیمان"جهان جنبد به نوروز روز زاد تست

زمین پوشد قبای سرخ به این جشن ولادتها

 

دپلوم انجنیر حسن پیمان

امریکا

 

 


بالا
 
بازگشت