گفت و شنود فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزاد ، با محترم منیر سپاس ، آوازخوان با استعداد کشور ما مقیم المان .

 

من هر روز با ادبیات وموسیقی سرو کار دارم یا مطالعه میکنم و یا می نویسم و یا با پرده های ساز در لحظه رابه لحظه ها تسلیم میکنم ، چاره یی هم ندارم گم شده یی دارم به نام  افغانستان که وطن من وشماست هر چه میکنم درد دوری اش را تسکین نمی توانم تنگ دلی را چه چاره یی است، موسیقی و ادبیات شاید برای من پناهگاه های باشند که تا بتوانم با آنها کمی غم غلط کنم .

 

 

 

آقای منیر سپاس در سال 1345 خورشیدی در گذر بابه قمبر(قنبر) شهر مزار شریف ، دیده به جهان گشوده از سال 1356 خورشیدی رو موسیقی رو آورده . محترم سپاس ، در حال حاضر در کشور المان زندگی می کند موسیقی را عاشقانه دوست دارد . او برای علاقمندان موسیقی البوم آهنگهایش را ارایه داده و علاوه از آن از سال 1360 خورشیدی به قول خودش که" ادبیات فارسی شامل زندگیش شده"  3 گزینه شعریش تا حال اقبال چاپ یافته است . با آقای منیر سپاس ، گفت شنودی داشتم پیرامون زندگی هنر اش که متن آنرا خدمت تو خوانندهء صاحب دل پیشکش می نمایم . 

 

 

رحیم -   چی چیزی و یا چی انگیزه ء باعث شد تا شما سراغ موسیقی را بگیرید ؟

منیرــ انگیزه شاید شوق درونی انسان باشد که در روح انسان از خلقت وجود دارد ، بر علاوه من در خانواده یی تولد و بزرگ شده ام که همیشه با موسیقی بوده اند یا خود شوق نواختن و خواندن داشته اند یا در گرامافون و رادیو ،بعدن نوار  موسیقی می شنیدند

 

رحیم -   موسیقی را چگونه و نزد کیها آموختید ؟

منیرــ  خوب اگر راست بگویم و عزیزان قهر نشوند: موسیقی مروج کنونی در وطن ما بیشتر زیر تاثیر موسیقی های دیگر بویژه موسیقی هندی است ،  گفتن و قبول کردن این حرف هم برای من و هم برای هموطنان دیگرخیلی تلخ و نا خوش آیند است ولی اگر با مغز سرد فکر کنیم محبوب ترین و مشهور ترین هنرمندان افغانستان کی ها استند؟ کدام آهنگ ها را خوانده اند ؛این اصطلاحات موسیقی سُر ،لی ، تال ، ماتره ، گُرمانی ، سرگم، تبله ، سیتار وغیره از کدام زبان و کشور در افغانستان وارد شده است؟  در هر بخش موسیقی  پاسخ  یکی وروشن است آهنگ ها بیشتر اقتباس و کاپی از دیگران میباشد، اول از همسایه ما هند و بعد از غرب و دور دست ها تا امریکا با تصنیف فارسی آهنگ را افغانی ساخته اند و اگر منظورپرسیدن آموزش اساسات موسیقی  باشد همانا هندی است  ومن (سا ری گه مه په ده نی سا) را در هارمونیه و آوازنخست از مرحوم استاد عبدالعلی خوشبانگ که در شهر مزارشریف مشهور به استاد لعلی و از شاگردان استاد بزرگ ،استاد سرآهنگ بود؛ آموختم، بعدن آموخته های خود را نزد ویلون نواز چیره دست کشور و هنرمند عزیز فواد طاهری تازه کردم و فعلن خودم از مواد درسی که از کشور هند برای خویش  تهیه دیده ام  به آموزش خویش  در این راه  بی پایان ادامه میدهم

رحیم -   از نخستین روزهای که تازه آموختن آرمونیه را فرا گرفته بودید و همزمان گاه گاهی زمزمه هم می کردید، عکس العمل ماحول شما آیا تشویق کننده بود و یا  محدود يتهای فرا راه تمرینات تان وجود داشت ؟

 

 

منیرــ من پیش از اینکه هارمونیه بنوازم میخواندم بعدن هارمونیه را یاد گرفتم، در سال 1356 پدرم به نسبت تبدیلی وظیفه اش ازشهرمزارشریف  به شبرغان رفت و مانیز باید آنجا رفتیم آنزمان 10 یا یازده سال داشتم یکروز یکی از همصنفی هایم در لیسه ابن یمین شبرغان به نام جمیل بعد از ختم مکتب من طرف خانه روان بودم او نیز با من همراه شد تا نزدیک تعمیر آمریت فرهنگ آنزمان شهرشبرغان ، میخواستم خداحافظ کنم جمیل برایم گفت که اینجا با گروه موسیقی تمرین میکند و از من دعوت کرد تا با او داخل بروم و موسیقی بشنوم  وقتی داخل اتاق شدیم جمعی از هنرمندان آنجا بودند همه ساز هانیز آنجا بود ،هارمونیه و رباب و تنبور و زیر بغلی ، هنرمند خوب محلی خوان وطن مان با آواز بسیار دلنشینش تاج محمد سرپلی نیز انجا بود و آوازخوان دیگری به نام غفور و برادر جمیل به نام عالم  و دیگران در آنجا بودند ؛ از من که تازه به آنشهر رفته بودم پرسیدند و خواهش کردند که اگر به موسیقی علاقه دارم آهنگی بخوانم من برای نخستین بار بیرون از منزل در سال 1356 آواز خواندم و آن آهنگ مرحوم ساربان ، شعر حضرت ابوالمعانی بیدل بود (( صبح کشور میوات یاسمن بهار است این))البته آن عزیزان تشویقم کردند و در آن گروه مرا نیز شامل ساختند بعد از مدتی تمرین در نخستین برنامه ء کنسرت نیز خواندم ؛آنجا نیز لطف مردم با من بود اصلن با یک اهنگ رفته بودم بعد از تشویق زیاد یک اهنگ دیگر را نیز خواندم حق الزحمه  مایان که در کنسرت میخواندیم فقط دو قطعه تکت کنسرت بود که مادر و خواهر خودم رابا این دو قطعه تکت به آن کنسرت که در سالون سینمای شبرغان بود دعوت کرده بودم، در مورد محدودیت ها باید بگویم فقط یک محدویت  از جانب پدرم بود و هنوز هم است که در عروسی و در مقابل پول نباید آوازبخوانم .

 

رحیم -  از آوازخوانان مطرح کشورما کار هنری و آواز کدام یک از آنها را در کار و ثلیقه ء هنری خود تاثیر گذار می دانید و چرا ؟

منیر ــ خوب بر من نه تنها آواز خوانان و هنرمندان عزیز وطن تاثیر گزار بوده اند بلکه  از کشور هند نیزبر اثر گزار بوده است؛ از افغانستان فکر میکنم انچه از رادیوافغانستان انزمان شنیده بودم بر من اثر کرده است ولی اگر نام ببرم بیشترین تاثیر را مرحوم ساربان و استاد بی بدیل استاد سراهنگ  بر من داشته است و از کشور هند مرحوم محمد رفیع میباشد که آوازملکوتی اش را خیلی عاشقانه دوست دارم  بر علاوه غزل های مهدی حسن را نیز خیلی می پسندم

دلیل پسند آهنگ های ساربان آواز زیبا و اشعارش است  و کمپوز های را خوانده است ، استاد سرآهنگ بزرگوار به دلیل علمی خواندن و اشعار خوب و ناب شعر بویژه حضرت بیدل میباشد  آهنگها و غزل های هنرمندان غیر افغانی تاثیر صدا و اشعار و کمپوز های جاودانه آنهاست

رحیم -  بیشتر شما تصنیف و آهنگ کدام یک از اهنگسازان کشور ما خوانده اید ؟

من بیشتر تصنیف ها و اهنگ هایی را که خودم ساخته ام میخوانم و آهنگ ها و غزلهایی هنرمندانیکه برایم الگو هستند نیز میخوانم یعنی از(استاد سرآهنگ ، مرحوم ساربان و مرحوم محمد رفیع) را میخوانم

رحیم -  در شمار آهنگهای تان تصنیف و آهنگی از خود تان نیز وجود دارد . کدام آهنگ ها است ؟

 

 

در سی دی صبح تمنا بنده که با 14 آهنگ قبلن به عزیزان تقدیم شد و در رادیو افغانستان نیز ضبط و نشر شده است 12 اهنگ از خودم میباشد دو آهنگ اقتباس است یک آن پشتو میباشد و دیگر آن محلی

رحیم -  به نظرشما بخاطریکه یک آهنگ راهش را به دلها باز کند و به یک اثر ماندگار مبدل شود چی چیز های در ترکیب و بافت و ساخت آهنگ مد نظر گرفته شود؟

منیر ــ آهنگ خوب و یا کم خوب را چگونه میتوان تشخیص داد؟ آهنگ خوب به یک باغ زیبا میماند که چهار گوشه دارد

 شعر یا ترانه(تصنیف) خوب ، دیگری سُرخوب یا آهنگ خوب  ؛آواز خوب و سُریله و  تنظیم درست موسیقی یک اهنگ دلنشین و ماندگار میسازد

رحیم -  شما که دور از وطن در دیار غربت قرار دارید به عنوان هنر مند و آوازخوان از مشکلات جدی که به آن مواجه هستید بگوید البته هدفم در عرصه کار های هنری تان است ؟

منیر -  غربت سخت است  نوازنده نیست یا خیلی دور و یا بسیاری عزیزان به مشکلات و بیماری های مختلف ربرو میباشند ،هنرمند خیلی  حساس تر از انسان های دیگر میباشد با اندکی حرف خوش مسرور میشود با اندکی زشتی زندگی پژمرده میشود، در غربت  مخاطب  هنرمند خوب کم پیداو نایاب است ،برنامه های فرهنگی همه وهمه انحصاری و این خود  جفا با فرهنگ است ولی چاره یی نیست باید با همه مشکلات سوخت و ساخت

رحیم -  از کار ها و همکاری های که در این عرصه با آوازخوانان و هنرمندان کشور ما داشتید بگویید ؟

منیر ــ چند سال پیش موسیقی فلم هنری افغانی المانی به نام (میراث تلخ) را تهیه کردم که از تلویزیون نیز نشر شده است باید بگویم که دوری  و شاید بعضی عوامل دیگر مانع میشوند تا بیشتر هنرمندان  دیگررا کمک کنم ، اخیرن هنرمندی جوانی به نام حمید  نوین را در بخش تصنیف و شعر همکاری کردم از 10 آهنگ سی دی اش 6 شعر وارهء آن از من میباشد با این جوان خیلی زحمت کشیدم در حدود شش یا هفت ماه  ، خواستم تا رضایت کاملش حوصله داشته باشم و آهنگ( رفتی) اش را حمید جان نوین کلیپ ویدیو نیز ساخته است .در پیوند ذیل می توان با این هنرمند جوان بیشتر آشنا شد

 http://www.hamidnawin.com/dari/songs

 

رحیم -  بااین همه سالها سر وکار داشتن با موسیقی اگر از شما بپرسم که "موسیقی یعنی چی" پاسخ شما دراین زمینه چیست ؟

منیرــ خوب تعریف موسیقی  و تعبیر موسیقی از نظر هر کس فرق میکند ولی اگر خلاصه بگویم موسیقی یعنی لحن.

 

رحیم -  موسیقی در کشور ما مانند سایر هنرها حالت های پرُ فراز و نشیبی داشته که ناشی از سلیقه های حاکمان در صدر قدرت بوده و می باشد . از تجربه و برداشتهای شخصی تان با توجه به سن که شما درآن قرار دارید آیا دوره شکوفاهی و فراز موسیقی کشورما کدام دوره ویا کدام دوره های سیاسی حاکمیت ها بوده ؟

منیرــ  تحلیل و ابراز نظر در مورد موسیقی افغانستان هر چند در توان بنده نیست ،  کار های فرهنگی  همیشه فراز و فرود دارد و این مربوط به قدرت سیاسی میباشد ، حاکمیت و یا قدرت دولتی در وطن ما همواره تعین کننده بوده است در سرنوشت هنر و هنرمندان ما ، اگر از یک طرف دوران محمد ظاهر پادشاه سابق و  سر داوود را بعضی پر بار مینامند خیلی بی عدالتی ها نیز در بخش موسیقی وجود داشت اگر برای آفتاب سیتار استاد و لایت حسین خان هندوستانی کلید موتر بنز از طرف پادشاه داده میشد و یا انگشتر الماس و طلا به هنرمندان  دیگری هندی تقدیم میشد از سوی دیگر خواننده دربار استاد سرآهنگ و یا استاد رحیم بخش در خانه هایی کرایی زندگی میکردند تا اینکه در سال های اخیر عمرش  استاد سر آهنگ از طرف دولت وقت شاید سال 1360 هجری خورشیدی خانه مکروریان برایش داده شد در سال های بعد از 1357  آهنگهای سیاسی نیز در موسیقی ما راه پیدا کردند هم از طرف دولت وقت و از طرف مخالفین دولت به ویژه در خارج از کشور ،

 د ر وقت طالبان موسیقی بدار زده شد و حرام دانسته شد در حالیکه در قرآن شریف  هیچ آیه و سوره یی وجود ندارد که موسیقی را حرام بداند و نه حدیثی از محمد مصطفی ص در زمینه وجود دارد، متن آهنگ  موسیقی  راشاید مورد بحث قرار داد که آواز خوان چه میخواند .  موسیقی در کشور ما بعداز سقوط  حکومت داکتر نجیب الله دوران خیلی ها بدی را پشت سر گذاشت و بعد از آمدن قوای غربی در کشور و سقوط طالبان  امکانات نفس کشیدن برای موسیقی نیز دوباره پیداشد کمیت زیاد ولی کیفیت خیلی پایین، بدون کوچکترین توجه  به اصالت هنری موسیقی امروز دیده میشود نه شنیده، اگر این مصاحبه را از مسوولین تلویزیون های شخصی چه در داخل و چه در خارج کسی میخواند ، صمیمانه تقاضا میکنم  که هنوز در کابل و در خارج از وطن اساتید خرابات کابل و لیسه موزیک کابل زنده اند آنها را حدا قل منحیث مشاور در بخش موسیقی به کار استخدام کنند تا از یکسو خدمتی به این عزیزان شود و از سوی دیگر کیفیت موسیقی ما بهتر شود وآهنگ ها از لحاظ شعر و کمپوز و سر کنترول شود

رحیم -  وضع موجود موسیقی کشور ما را چگونه ارزیابی می نما یید و برای بهتر شدن رشد کیفی موسیقی چی پیشنهاد های دارید . ؟

منیر ــ وضیعت موسیقی افغانستان را به چند بخش تقسیم باید کرد 1ـ موسیقی محلی وطن مان که همواره اصیل ترین موسیقی ما بوده است  خوب است هنوز هم هنرمندان محلی ما خوب میخوانند 2  موسیقی شوقی و شهری مان که شالوده از موسیقی هندی ، عربی و غربی میباشد که امروز خوبترین و بد ترین دست اورد ها را دارد و میتوان بالای آن زیاد بحث کرداز حوصله این پرسش و پاسخ شاید برون باشد و سوم موسیقی کلاسیک هندی در افغانستان که با موجودیت هنرمندانی چون استاد محمد شریف غزل ، ولی فتح علی ، نعیم نظری، استاد حسین بخش و استاد سلیم بخش استاد الطاف حسین سراهنگ و دیگران ،هم چنان بر جای خود باقیست آنها با وجود مشکلات زیاد زندگی از راه اصیل خود منصرف نشده اند و چشم امید کار های بهتر موسیقی در آینده از اینان و یا پیروان شان میتوان داشت  در بخش موسیقی اروپایی نیز از مهاجرت عزیزان در ملک های غربی انتظار شگفتن گلهای تازه را باید داشت

رحیم -  تا جائیکه من در جریان هستم در دیار غربت هم شما سر به زانو نگذاشته اید بر عکس ، فعالیت های ادبی و هنری داشتید و دارید ،  می شود پیرامون آن همه صحبت مختصر داشته باشید ؟

منیر ـ من هر روز با ادبیات وموسیقی سرو کار دارم یا مطالعه میکنم و یا می نویسم و یا با پرده های ساز در لحظه رابه لحظه ها تسلیم میکنم ، چاره یی هم ندارم گم شده یی دارم به نام  افغانستان که وطن من وشماست هر چه میکنم درد دوری اش را تسکین نمی توانم تنگ دلی را چه چاره یی است، موسیقی و ادبیات شاید برای من پناهگاه های باشند که تا بتوانم با آنها کمی غم غلط کنم  ، در مورد کار های ناچیزم اگر این سه چهار سال اخیر رادر نظر بگیرم در بخش ادبی نشر کتابهای شعرواره هایم به نام های حدیث غربت ،ترنم های تنهایی که کتاب های حدیث غربت و ترنم های تنهایی دفتر غزلهایم میباشند؛ و تبلور معانی شامل مخمسات و الهی نامهء بنده میباشد  که درتبلور معانی 30 مخمس بر غزلیات حضرت بیدل رح سروده ام ،  کتاب ها همه و همه به مصرف خودم و کمک فامیل  در فرانسه ؛المان و کابل جان به نشر رسیده اند،  موسیقی فلم میراث تلخ را ساختم قبلن در بالا خدمت تان نوشتم 3 سفر هنر ی به کشور هند داشتم در حدود 20 برنامه هنر ی داشتم دوبار با تلویزیون ملی هند مصاحبه داشتم و با استفاده از همین سفر یک تعدا آهنگ های خود را به شکل صوتی و تصویری در هندوستان ضبط کردم آهنگی برای مادر نیز ساختم از همان کار هایم خدمت عزیزان تقدیم میکنم

http://www.youtube.com/user/monirsepas#p/a/u/1/GYwSOjlxHFA

 

رحیم -  از کار های که روی دست دارید لطفاً بگوید ؟

منیرــ تهیه چند تصنیف و اهنگ به هنرمندان تازه کار که بعد از نشر آن بیشتر واقف خواهید شد، برای اجرای کنسرت در اکادمی هنر های زیبادرشرق هند و در انجمن فرهنگی موسیقی و مداوا در راجستان هند در ماه دسامبر2010  دعوت شده ام و تهیه چند آهنگ تازه را نیز در سرزمین موسیقی یعنی کشور هند نیت کرده ام

رحیم -  اگر روزی مسوولیت تهیه پخت و پز غذا در خانه به شما واگذار شود کدام غذای دلخواه ء تانرا به اعضای فامیل تهیه خواهید نمود ؟

خوب چه بگویم در این آواره گی که ازاصل خویش دوره شده ایم کباب  وخرابیم ،من کباب  خواهم پخت تا کمی  آن آتش و دود و غبار بامن همنوایی کنند .

رحیم -  اگر روزی شما به یک باغ پرُ از گل های رنگارنگ و مختلف بروید چشمان تان در جستجوی چی نوع گل با کدام رنگ خواهد بود ؟

منیر ــ همه گلها را دوست دارم از لاله گرفته یا گلاب و یاسمن و نیلوفر ازارغوان تا شگوفهء بادام و آلوولی گل لاله شاید قرابتی با من داشته باشد از ازل، رنگش رنگ خون من و داغش حسرت نفس های من

رحیم -  اگر شما به یک باغ پرُ از میوه های رقم ، رقم بروید در بین انواع مختلف میوه ها کدام میوه را انتخاب می کنید ؟

منیر ـ  میوه ها همه نعمات الهی اند مشکل است تنها نام یک میوه را گرفتن ،هر چه پیش آمد خوش آمد نوش جان میکنم کبر ندارم و ادعا نیز.

رحیم -  بهترین چیزیکه موجب خرسندی شما می شود کدام است ؟

منیر ـ اگر بتوانم به انسان دیگری مصدر خدمتی شوم و یا کسی  به دیگری احسان کند خوشحال میشوم

خوش نصیبی است اگر کار به کاری آیی.

رحیم -  با سپورت مناسبات شما چگونه است ؟

منیر ــ من ورزشکار نیستم ولی جسته و گریخته اگر وقت برایم میسر شود آب بازی میکنم و یا در خانه بایسکل ( بقول ایرانی ها) دو چرخه میدوانم و در نزدیکی خانه ام یک توته زمین  نصیبم  شده است برایش باغ میگویند آنجا نیز مصروف میشوم کار در باغ نیز کمتر از ورزش نیست .

رحیم – چی پیام ویا گفتنی دارید ؟

منیر ــ از جناب شما نیز تشکر میکنم که فرصت دادید تا چند دقیقه درد دل کنم ، پیام من آرزوی آرامی و شگوفایی وطن عزیز و مردم شریف افغانستان است موقعیت خیلی حساس  تاریخی در سرنوشت کشور ماست باید همه اختلافات را کنار بگذاریم تا کشور پدران و نیکان ما توته و پارچه پارچه نشود خداوند کریم حافظ کشور ما باشد  هوشیاری سیاسی همره عقل ما . با محبت منیر سپاس

 

http://monirsepas.blogspot.com/

http://www.myspace.com/monirsepasmusic

 

سپاس گرامی ، از شما یک دنیا تشکر که به پرسشهایم پاسخ گفتید .

فضل الرحیم رحیم

14.08.2010

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت