به قلم  پروفسورداکتر عبد الواسع اطیفی

 

عنوان کتاب :          شرح احوال وآثار پروفسور غلام محمد میمنگی

نویسنده : داکتر عنایت الله شهرانی

شماره 867 جریده امید

 

سحر د ر شاخسار بوستانی     چه خوش میگفت مرغ نغمه خوانی

 

 

برآورآنچه اندر سینه داری      ســـرودی ، ناله ای ، آهی ، فغانی

 

نقش مقبول وزیبایی « پرندۀ خوشنوا برشاخچۀ انگور» ازخامۀ توانای نقاش فرزانۀ دوران ، پروفسورغلام محمد میمنگی، که در پشتی مصورکتاب ارزشمند احوال خوش خط وخالش نقش بسته ، همین مصراع بالا را درین آستانۀ فصل بهاربیادم آورد و، با خود گفتم دوست نهایت عزیزم د اکترشهرانی بدون تردید همه سرود ها وناله ها وداستان ها وکارنامه های استاد زمان میمنگی را در اثرپرمحتوایش منعکس ساخته وبرشتۀ تحریر آورده است .

 این کتاب قیمت بها وماندگار که د ر سه صدوپنجاه وپنج صفحه ، ازطرف کانون فرهنگی قزل چوپان با ویراستاری آقای برهان الدین نامق وصفحه آرایی ذبیح الله شهرانی وحمید الله شهرانی وهمکاری همایون سرخابی ونجیب الله سرخابی ، با دقت وملاحظات پرتوان بچاپ رسیده است ، همین هفته منحیث تحفه ای ارزشمند ازسیمینار علمی ویژۀ شخصیت هنری ، علمی وسیاسی پروفسورغلام محمد میمنگی ، منعقدۀ افغانستان به دستم رسید . سخن د ر بحثی ازاین گنجینۀ هنر را با این بیت فردوسی آغازمیکنم :

 

زمانی میاسای زآموختن           اگرجان همی خواهی افروختن

هنرجوی وبا مرد دانا نشین       چوخواهی که یابی زبخت آفرین

 

محمد حلیم یارقین د ر باب چاپ تازۀ کتاب مینویسد : « پروفسورغلام محمد میمنگی بدون شک ازستاره گان قدراول آسمان هنرویکی ازشخصیتهای سترگ و فرهیختۀ سیاسی واجتماعی میهن عزیزمان افغانستان است . پروفسوربلحاظ آثارارجناک هنری ونقش وفعالیتهای شایستۀ آموزشی خود د ر گسترۀ هنرافغانستان ونیزبخاطرمبارزات ترقیخواهانه ، بویژه به مثابۀ یکی ازارگان جسوررهبری جنبش مشروطیت اول کشور ، جایگاه والایی د ر تاریخ کشورمان دارد...» ومحمد همایون سرخابی چنین علاوه میکند:« این مجموعه را میتوان بخشی ازتاریخ راستین گذشتۀ کشور دانست ، که درراستای هنروفرهنگ آن رقم زده شده است.

گردآوری چنین معلومات ناب ، ارزنده و بکربا ابعاد وسیع تاریخی ، سیاسی وفرهنگی اش که محصول کار وزحمات دانشمند گرامی وشخصیت فرهنگی کشورداکترعنایت الله شهرانی است. د ر خورستایش بوده وآنرا حاصل یک تلاش جسورانه برای د ر یافت گنجینه های پنهان هنری ،سیاسی وفرهنگی کشورمیدانیم و، این اثرمیتواند بازتاب روشنی ا ز یک بررسی آگاهانه درتثبیت حقانیت وجاویدانه ساختن هویت فرهنگی یک هنرمندمبارزتلقی گردد ... »

دوست فرزانه واستاد پرتدبیرهنر، داکترعنایت الله شهرانی درپیشگفتارش مینویسد: « این کتاب که بجای خویش میتواند بیانگربعضی اززوایای تاریخ معاصرافغانستان باشد ، بیش ازهمه درارتباط به تاریخ میمنه سخن میرود ،

که امروزفقط بنام یک شهرمحدود مانده وولایت بنام فاریاب مسمی شده است . سپس در مورد حیات پرباربزرگ ترین شخصیت هنری وفرهنگی سدۀ اخیرکشور، پروفسورغلام محمد میمنگی وبرخورد شاهان متأخرافغانستان باوی و، هنراورا به بررسی میگیریم وبدنبال آن فعالیتهای مطبوعاتی ویرا با کارکردهای که در زمینۀ معارف و اردوی افغانستان پذیرا شده است ، با سایرکاررواییهایش به ارزیابی می نشینیم ...»

راجع به سیرزندگی پرنشیب وفرازپروفسورمیمنگی فصل علیحده وپرمحتوا وپرمعلومات برشتۀ تحریرآمده که این هنرمند نستوه دوران، د ر سال 1252 ه ش د ر شهرمیمنه ولایت فاریاب چشم به جهان گشوده ، ولی د ر این زادگاه محبوبش د ر آغاز طفولیت ، زیاد بود وباش نتوانسته ، زیرا امیرعبدالرحمن در وقت سلطه اش سعی میکند

آرامش نسبی را ازطریق خون ریزی و دکتاتوری در افغانستان پیاده کند وازهمینجاست که بعد از تسخیرحکومت میمنه واحضار اجباری عبدالباقی خان مینگ باشی ، پدر غلام محمد بکابل ، غلام محمد خان وخانوادۀ اورا بشمول

مادرش ایلرخانم ، بکابل می آورند و ، ازاین تاریخ به بعد بدبختی های این هنرمند بزرگ آغازمی یابد. وی با خانواده اش درسال 1301 درسرای ترکاری نورمحمد خان ، واقع گذرقاضی فیض الله خان، که حکم زندان را دارد ، تحت نظارت شدید دولت قرارمیگیرد.

دیری نمیگذرد که میردلاورخان ، عبدالباقی خان مینگباشی ویکتعداد دیگردر عقب بالاحصار کابل بطورفجیع و ناجوانمردانه سر بریده میشوند ... غلام محمد که اکنون نه ساله شده ، سعی میکند بهمت بازوی خود دست به ابتکار بیازد و ، حربۀ هنر را بمیان میکشد ، تابلوی زیبایی پرندۀ کوچک را برشاخچۀ انگوررسم کرده ضمن عریضۀ تقاضای بازگشت به میمنه به در بار امیر عبد الرحمن میسپارد. روی تصادف غلام محمد به شاگردی طبیب د ربار ، داکترجانگری ، که خود نقاش ورزیده نیزبود ، پذیرفته میشود... غلام محمد با استعداد سرشارش درهنر رسامی راه ترقی وتکامل پیمود، همه ابعاد نقاشی را با شیوۀ ریالیزم آموخت و برای پیشبرد هنر وتکمیل تعلیمات عصرش به مملکت آلمان راه یافت وتا درجۀ استادی وپروفسوری ارتقا نمود وآثار قیمتدار وبینظیری را در رشته های هنرهای زیبا آفرید.

بعد ها پروفسورمیمنگی نظربه کارهای فوق العاده وابتکاری اش وخدمات ارزنده اش در هنربارها مورد نوازش امیرامان الله خان ، که پادشاه هنردوست وترقی خواه بود، قرارمیگیرد . یک اثرنقاشی پروفسورد ر نمایشگاه کابل جایزۀ اول را کمایی میکند... همچنان پروفسورمیمنگی چند نمونه از آثار نقاشی اش را جهت تثبیت مقام هنری به آلمان میبرد و د ر دانشگاه صنایع نفیسۀ برلین د ر جنوری 1922 بحیث شاگرد ممتازبه تحصیل پرداخته وبعد از تکمیل دورۀ مربوطه در بین چهارصد محصل خارجی ، مقام اول را در امتحان نهایی کسب نموده ، که همزمان اورا در رشتۀ هنربا دادن عنوان پروفسوری افتخار می بخشند ... »

د ر همین سلسله استاد شهرانی در صفحه 32 کتابش راجع به محبوس بودن سیاسی پروفسورمیمنگی دردورۀ امیرحبیب الله خان چنین مینگارد : « امیرحبیب الله خان که ازسواد بهره مند بود، ارزش هنررا بخوبی میدانست، ولی باآنهم پروفسورغلام محمد میمنگی را که استاد فرزندان او ازجمله امیرامان الله خان هم بود، ویرا د ر محبس نگه میداشت ... ازیکطرف اونقاش ورسام دربارپادشاه افغانستان است وازجانب دیگردر عین وقت محبوسسیاسی میباشد، که به اتهام مشروطه خواهی با دیگران در قید اسارت رفته است .

به شب نشینی زندانیان برم حسرت       که نقل مجلس شان دانه های زنجیر است

بهرحال ، داکترشهرانی راجع به تأسیس مکتب صنایع نفیسۀ کابل توسط میمنگی د ر صفحۀ 62 کتاب مینویسد...«

پروفسورغلام محمدمیمنگی بعد از سپری کردن ایام تحصیل ومشاهدات مراکزهنری اروپا و، بدست آوردن عنوان پرافتخارپروفسوری ، بروزسه شنبه هشتم حوت 1302 ه ش وارد افغانستان میشود. او بنام مدیر مکتب صنایع نفیسۀ کابل معرفی شده بود، این مکتب باراول توسط امیرامان الله خان و وزیرمعارف فیض محمد خان زکریا افتتاح میگردد. البته قبل از افتتاح ، شخص پروفسورمیمنگی مکتب را تأسیس وموقعیت آنرا تعین وپروگرامهای صنوف مربوطه واعضای تدریس آنرا مرتب ومشخص ساخته بود. پادشاه و وزیر معارف بعد أ در مراسم افتتاح تشریف بعمل آورده بودند ...»

بهرحال ، کتاب ارزشمند هنری تاریخی وپرمحتوا ی دوست نهایت مشفق داکترشهرانی سرتاسر تصاویربزرگان هنر، پادشاهان وشخصیتهای بزرگ و دست اندرکاران عصر وتابلوهای نقاشی ورسامی استاد زمان پروفسور میمنگی ، تعداد زیاد مکاتیب رسمی و اسناد ومدیحه ها و اشعار د ر مورد زندگی وکارنامه های او، معرفی خانواده های هنرمندان وفرزانگان وقت ، از جمله خاندان معروف سرخابی وفهرست آثار و کتب علمی وپژوهشی پروفسورمیمنگی ، خاصتأ ترسیم تشریحی نظام استخوان بندی ( اناتومی ) انسان واناتومی حیوانات و بسا کارهای  علمی و هنری دیگر را د ر فصلهای جداگانه با خط زیبای نستلیق وبا رسم ها و سیماهای مربوطه احتوا میکند.

معرفی مختصر این کتاب ارزشمند و پرثمررا به آرزوی صحت و سعادت و نشرنوشته ها و پژوهشها ی ارزشمند

بیشتراستاد شهرانی ، با ذکر چند مصرع مرثیۀ سرودۀ شادروان غلام احمد نوید به پایان میرسانم :

گربپرسی زمن این مـــدفن کیست ؟                 قبر دانشور نیکو سیریست

این که د ر زیر لــــــــحد پنــهانست                 در هــــــنر نابغـۀ دورانست

گشتۀ از زحـــــــــمت این پاک نهاد                 به وطن مـــکتب صنعت آباد

گرچه خوابــــــــــیده کنون زیر لحد                 نام او زنـــــــده بود تا به ابد

 

 


بالا
 
بازگشت