نوشتۀ ج. فیروزکوهی

 

 

انتخابات و جنگسالاران ولایت غور

 

سرنوشت مردم ما به دست کیها رقم میخورد و کیها از آنان در پارلمان افغانستان که مظهر ارادۀ مردم افغانستان است، نمایندگی میکنند؟ این پرسشی است که هر انسان با احساس از خود میپرسد.

 

در حقوق انتخابات سخن از  دو حق اساسی است: یکی حق انتخاب کردن یک شهروند و دیگری حق انتخاب شدن یک شهروند. از همین حالا هویداست که هردو حق به ناز و مشاطه بازی جنگسالاران غور نمیخواند.

 

انتخابات عادلانه و شفاف بیانگر تحقق حقوق بشری شهروندان در زمینۀ حقوق انتخابات است که در قانون انتخابات کشورها بصورت گویا مسجل میگردد. اما پروسۀ انتخاباتی برای انتخاب شوندگان از آغاز تا پایان روندی است پر مشغله و پر کشاکش که در آن کاندیدها برای پیروزی در انتخابات به مبارزۀ مسالمت آمیز و قانونی خویش تلاش میورزند.

 

هدف از مبارزه در انتخابات در اصل، نه جنگ، بلکه توضیح برنامه و دیدگاهها در مورد نظر نامزد انتخاباتی در بارۀ مسایل کلیدی و مبرم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ولایت و یا کشوراست.

در کشورهای مردمسالار و دموکراتیک، این پروسه کمتر از روند قانونی عدول میکند. اما در کشورهای که تجربۀ درست در راستای دموکراسی و انتخابات ندارند، مانند افغانستان، مبارزۀ انتخاباتی بیشتر از سوی عدۀ که امکانات مالی و حکومتی دارند به بیراهه کشانیده میشود، بویژه اگر از دست دادن مقام برای شان مشهود باشد. آنان تلاش میکنند به هر وسیلۀ که شده رقیبان انتخاباتی را که بصورت بالقوه امکان انتخاب شدن برای شان موجود است، از صحنه حذف شوند. حذف عطامحمد دهقانپور دولتیاری یکی از روشنفکران بنام غور از لیست نامزدان که براساس طوطیۀ سازمان یافتۀ جنگسالاران غوری بوقوع پیوست، یکی از مثالهای زنده اینگونه تلاشهاست.

 

از آنجاییکه مفسدان و رشوتپرستان در دستگاه اداری و غیر اداری دولتی در افغانستان لانه کرده اند، و سوء استفاده از امکانات دولتی برای حصول پول بیشتر رسم و هنر است تا استثنأ و عیب، در چنین اوضاع داشتن حق به پشیزی نمی ارزد و سخن از آرمان حقوق و حکومت قانون، سخت خنده ناک مینمایاند. این است که سر نوشت مردم به دست نامردمان بیسواد و جنگسالاران فاسد و جنگ افروز رقم میخورد.

چون ولایت غور یکی از عقبمانده ترین ولایتهای افغانستان است و مردم دیگر ولایتها و شهر کابل با جنگسالاران این ولایت آشنای ندارند، ازین رو تصمیم گرفته ام جنگسالاران و قاچاقبران این ولایت را یک به یک به مردم افغانستان آشنا بسازم. تا مردم بدانند که سرنوشت شان به دست کیها رقم میخورد و کیها از آنان در پارلمان افغانستان که مظهر ارادۀ مردم افغانستان است، نمایندگی میکنند.

 

جنگسالاران و قاچاقبران واقعی غور اینها اند:

 

١ محمد ابراهیم ملیکزاده

 محمد ابراهیم ملیکزاده که پیشاوند داکتر را به پیش نامش افزوده یکی از مشهورترین جنگسالاران غور است. این فرد که از صفت بیسواد بودن خود رنج میبرد ناگزیر صفت داکتر را به بیش نامش افزوده تا از حس بیسواد بودنش که ازآن واضحاً رنج میبرد، چیزی کاسته شود. خود محمد ابراهیم ملیکزاده بهتر میداند و همه مردم غور نیز میدانند، که محمد ابراهیم ملیکزاده غیر از یک کورس سه ماه در پاکستان در زمان جنگ داخلی تا کنون یک ساعت هم به صنف و یا اتاق پوهنزی طب یا کدام مؤسسۀ عالی دیگر ننشسته است.

حتا اگر او به پوهنزی تب هم  درس می خواند که نخوانده است، بیدون گرفتن دیپلوم نمیتوان او را داکتر نامید. زیرا برای داکتر شدن رنج و زحمت تحصیل و گرفتن دیپلوم به صورت قانونی نیاز است. اینجاست که متل مشهور مردم ما صدق میکند که میگویند: «ناخوانده ملای مادر» شده است.

افزودن نام داکتر به پیش نام، خود یک گستاخی بزرگ و بی احترامی به صدها انسانی است که با کشیدن صدها رنج و زحمت دیپلوم داکتری گرفته اند. افزودن نام داکتر بیانگر جعل و تقلبی است که در نامش هویداست.

ابراهیم ملیکزاده یکی از مشهور ترین جنگسالاران در ولایت غور است. او خودش نیز، خود را در میان دوستانش جنگسالار مینامد. این شخص را میتوان جنگسالار ترین جنگسالاران نامید.

 

زیرا:

اول، او تمام سلاح ها و مهمات را بعد از سقوط طالبان در غور از شش ولسوالی آن ولایت غصب کرد و غیر از عدۀ کمی از سلاحها و مهمات کهنه و درد نخور که او به دولت تسلیم نمود، دیگران را که از شش ولسوالی غصب نموده بود برای استفاده احتمالی برای جنگ و جنگسالاری پت کرد.

 

دوم، در همانزمان که این شخص والی غور بود قاچاق مواد مخدر، علاوه بر فساد و رشوه، یکی از منابع در آمد این شخص بود. طوریکه در زمان ولایتش از هر موتر قاچاق صد هزار افقانی به خاطر امضای عبور میگرفت و بدون امضای ابراهیم ملیکزاده هیچ موتری از مرز غور خارج شده نمیتوانست.

  

سوم، او یکی از هموطنانش قیوم خان تیورگی را که یکی از بهترین قوماندانان مجاهدین بود، ازینکه با او مخالفت داشت، به بهانۀ دوستی و آشتی کردن بخانه اش دعوت کرد و سپس در مجلس ناجوانمردانه یکجا با همراهانش به قتل رسانید.

بعد ازآن عدۀ دیگری از قوم همان قیوم خان تیورگی را که در هرات تجارت و زندگی داشتند، و میتوانستند بر ضد او به مقامات دولتی شکایت کنند، به شمول عبدلغنی خان تیمن را در هرات بکشت.

چهارم، افراد این شخص در سال 2004 همراه با افرادی تحت امر ظاهر نایبزاده در هرات بر ضد اسماعیل خان و پسرش حمله کردند که در نتیجه پسر اسماعیل خان، بنام ميرويس صادق وزیر هوانوردی آن وقت کشته شد.

 

پنجم، در سال گذشته حمله بر ضد ملا مصطفی را سازماندهی کرد حال اینکه این مسأله کار دولت است، ولی باز هم به شکست خودش منجر شد.

 

باید گفت که زورگویهای کسانی چون محمد ابراهیم ملکزاده باعث این می شود که افرادی مانند ملا مصطفی خان خود را در کنار دولت محفوظ و مصؤن نبینند و مجبور شوند از دولت بدور بمانند. ورنه ملا مصطفی با طالبان کدام وجه مشترکی ندارد. 

 

محمد ابراهیم ملکزاده یگانه جنگسالار و یگانه فردی از ولایت غور است که به غصب زورگیرانۀ زمینهای شیرپور مردم کابل فعالانه دست داشت و از پولی که از راه نامشروع و غیر قانونی بدست آورده است، خانه ای در شیرپور بالای املاک غصب شده ساخته است.

برای این فرد داشتن مقام دولتی به معنای مسؤلیت در برابر جامعه نیست، بلکه سوء استفاده از آن است. محمد ابراهیم ملکزاده در تمام دورۀ وکالتش در ولیسی جرگه کمترین پیشنهاد یا طرحی برای بهتر شدن وضع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی غور نکرده است. اکنون نیز کاندید شده است.

 

٢ مولوی دین محمد

مولوی دین محمد یکی از جنگسالاران دیگر ولایت غور است. با وجودیکه نام این فرد مولوی است، اما نیمچه ملای بیش نیست. با وجودیکه نامش به دین مبین اسلام پیوند خورده است، اما اعمالش به دستورها و احکام دین مبین اسلام ناسازگار است. این شخص در عمل یکی از جنگسالاران مهم در غور است.  او برای کاندید شدن عدۀ از سلاحها و مهمات کهنه و درد نخور را به دولت تسلیم نمود، دیگران را برای استفاده به جنگ و جنگسالاری پنهان نمود.

یکی از شنیع ترین کارهای این ملا، کشتار تمام اعضای خانوادۀ قاضی جبار کاسی است. قاضی جبار خان تنها به خاطر دفاع از حریم و خانه و خانوادۀ خود از تجاوز این فرد که در اسلام یک دین و وظیفه است، مورد غضب این ملا قرار گرفت. این ملا تمام اعضای خانوادۀ قاضی جبار خان را بکشت و سالها بعد خود جبار خان را که از ترسش گریخته بود، تعقیب نمود تا اینکه سرانجام او را نیز به قتل رسانید. در تمام دورۀ وکالتش در ولیسی جرگه کمترین پیشنهاد یا طرحی برای بهتر شدن وضع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی غور نکرده است. اکنون نیز کاندید شده است. معلومات بیشتر در مورد این فرد به نوشته های بعدی موکول میشود.

 

٣ داود غفاری

این شخص امروز سناتور شده است. تمام هستی و دارای امروزین این فرد مرهون قاچاق غیرقانونی مواد مخدر و آثار باستانی از ولایت غوراست، که قانوناً مربوط تاریخ و فرهنگ مردم افغانستان محسوب میشود. قاچاق آثار تاریخی وظیفۀ حرفوی این شخص است.

کندن کاری مناطق مختلف در دولتیار از جمله زیارت مشهور «خواجۀ مرادبخش» در ولسوالی دولتیار، از کارهای غیرقانونی این فرد است. این زیارت که در بالای یک تپه قرار دارد، یکی از زیارتگاههای مشهور در منطقۀ دولتیار است. درسال ١٣٧٣ به هدایت داود غفاری، در «کشک بهار» دولتیار، کند وکاویهای غیر قانونی صورت گرفت که ظرفهای بسیار ارزشمند و سکه های پربهای متعلق به دوره های قبل از اسلام بدست آمد که توسط این فرد از همانجا به غارت و قاچاق برده شد. داود غفاری هم اکنون بصورت فعال در انتقال و قاچاق مواد مخدر بصورت روزانه دست دارد. معلومات بیشتر در مورد این فرد به نوشته های بعدی موکول میشود.

 

ادامه دارد...

 

 

 


بالا
 
بازگشت