حشمت الله آروین

 

 

دست آورد جرگه مشورتی صلح!

 

 اتفاقات غیرمنتظره در رابطه به  استقبال  از جرگه مشورتی صلح ، طالبان وحکمتیار حملات انتحاری وشلیک راکت را بروزچهارشنبه 12-3-1389 مطابق 2.6.2010 از دست آورد مذاکرات جرگه صلح به حامد کرزی ارمغان داد، که اثرات آن باعث برکناری امرالله صالح و حنیف اتمر دو مقام ارشد دولت افغانستان ازپست وزارت داخله و امنیت ملی  شد. بحث و گفتگو های همگون در مورد برکناری دو مقام ارشد دولت افغانستان بیشترطرف توجه مجالس خصوصی نسبت به رسانه های رسمی میباشد . حامد کرزی را درمورد منظوری استعفاء دومقام ارشد دولت عاجز وصدورامرآنرا خارج ازکشور میدانند ، که درعقب برکناری این دومقام ارشد دولت یک توطئه ای سیاسی قبل ازحملات انتحاری وشلیک راکت طراحی و وجود داشت، که در انتظاربهانه و فرصت مساعد بودند . این موضوع مبین آنست که قدرت های استعماری با کمک و همکاری گروه های طالبان ، حکمتیار ورهبران پاکستان نتنها برای اشغال افغانستان ، بلکه  برای مسلط شدن کنترول اسیای میانه کاروتلاش میکنند. با توطئه و دسایس که نمیتوانند فعالیت های دامنه دارضد تروریستی شخصیت های سیاسی ووطن پرست کشور مهار کنند، بااشکال وبهانه های مختلف درتلاش تجرید آنها ازصحنه ای سیاسی میباشند . چنانچه دراین راستا افغانستان  بنا به اثر تقابض استعمار وقوع و نوع دسایس توطئه های مذبوحانه همیش یا باعث به انزوا کشانیدن شخصت های سیاسی ،علمی ودانشمند کشورمیشود، ویا اینکه جان هایشان را درهمین راستا میگیرد. دراین مثال عبارت از شهید محمد هاشم میوندوال،  شهید موسی شفیق ، شهید احمدشاه مسعود، شهید محمد داود، شهید دوکتور نجیب الله ، وغیره شخصیت های ملی دیگر که ملت افغانستان با وجود شان افتخار ومی بالیدن جان هایشان را دراین راه از دست دادند. اما قابل اشاره میدانم یک سلسله اشتباهات زیربنایی ناشی ازعدم نهادینه کردن مکانیزم درسطح رهبری دستگا ه حکومت نیز وجود داشت ، که شخصیت های ملی کشور را طرف انتقاد میبرد. اما باآنهم در راۀ حفظ استقلال و نوامیس ملی کشورخویش تا پای جان مبارزه و به استعمار تسلیم نشدند. بهمین اساس بدون ارائه دلایل مواجه و مقنع سبکدوش شدن امرالله صالح ازمقام ریاست امنیت ملی باوجود اینکه دلیل استعفای خویش را عدم توانایی وشکست درامور وظایف محوله که نتوانست قبل ازشلیک راکت و حملات انتحاری جلوگیری بعمل می آمد ، ارائه میدارد.اما این منطق هرگز درافکارونظرات اذهان عامه بسنده شده نمیتواند . اعتراضات مستقم وغیر مستقم ازجانب شخصیت های سیاسی وملی درداخل و خارج از کشوربنشر میرسد که آی اس آی  پاکستان وحامی آن را  مقصرو مداخلگر درامورافغانستان میدانند. زیرا به همه معلوم و قابل تفهیم است، که حامد کرزی بدون استیذان همکاران خارجی خود که تمول کننده مصارف جنگ و بازسازی درافغانستان استند، درهیچ امری اقدام نمیکند. اگرطالبان وحکمتیار به اثرسهل انگاری، امرالله صالح وحنیف اتمر دروظایف شان موفق به حملات انتحاری و شلیک راکت درداخل کابل شدند. پس نیروهای ناتوبا رهبری امریکا وپشتبانی 43کشورهای غربی که بمنظور مبارزه علیه پدیدۀ شوم تروریزم وارد افغانستان شده اند ، چرا در طی مدت نه سال با داشتن هرگونه وسایل و تجهیزات نظامی که در مرز افغانستان وپاکستان مستقر هستند، جلو فعالیت و اعمال تروریستی را گرفته نمیتوانند ؟

 باید بتوجه برسد، امریکا با داشتن هرگونه وسایل تکنالوژی بحد پیشرفته در سطوح مختلف  که امروز پا به سیاره های سماوی گذاشته است ، و فردا قادر به تسخیرآن شود . چرا نمیتواند مرزهای افغانستان و پاکستان را تحت کنترول خویش بیاورد . چطور امکان دارد، طالبان از مقابل چشم آنها بگذرند، و وارد حملات انتحاری و شلیک راکت بجانب کابل شوند؟

چرا نیروهای قدرتمند ناتو و 43 کشور خارجی، قادربه قلع وقمع طالبان و القاعده شده نمیتوانند؟

 آیا نیروهای  ناتو و43 کشوردرطی مدت بیش ازهشت سال با کدام سیاره های سماوی درجنگ گیرومنجمد شده اند، که راۀ بیرون رفت ازمنجلاب آن دشواری های را بوجود آورده است؟ نه کند که با بشقاب  پرنده  می جنگند؟

 چرا بیم وهراس دارند و نمیخواهند منظوراصلی شان را درقبال افغانستان شفاف تصریح کنند؟

تا چه وقت درحاشیه حرکت و ملت افغانستان را با انواع و اشکال مختلف تحت شکنجه قرار میدهند؟ 

بگونه مثال: طالبان درهفته گذشته " طفل هفت ساله ای" را درولسوالی سنگین ولایت هلمند بجرم جاسوسی به دارآویختند. این هم یک دست آورد بزرگ ازمذاکره جرگه صلح برای حکومت کرزی است.

 آیا علمای اسلام چنین حکم طالبان را واجبه  ای اسلامی میدانند؟

 آیا خداوند درقرآن عظیم شان درمورد جرم اطفال صغیر چه حکمی را عنایت فرموده است؟

آیا مجازات یک طفل معصوم از دید قرآن ولوبه هرجرمی که  محکوم باشد، قابل اعدام پنداشته میشود؟

فرض علمای اسلام درهمین راستا چه خواهد بود مکث .. خاموشی و یا صدورفتوا علیه چنین جنایت.

  بنآ عملکرد امرالله صالح درمقام امنیت ملی افغانستان تا حد که پالیسی وسیاست حکومت اجنبی به آن اجازه میداد، بیشترازمیزان صلاحیت رسالت خویش را ایفای نمود، که باعث تجرید موصوف از مقام امنیت ملی شد.  گسترش تشت وتشدید بحران فرهنگ تفرقه بی انداز وحکومت کن چالش دیگری است که پیکر ملت مستضعف افغانستان بعد از طی طوفان حوادث سه دهه تازه سرپا می ایستاد، بازهم هدف تیرآی اس آی پاکستان وحامیان آن قرار گرفت .

 تقررو برکناری مقام های ارشد دولت مطابق به اصول قانون دموکراسی و پارلمانی رابظه به تصمیمگیری شورای ملی که خانه ای  ملت است، دارد . همانطوریکه درآغاز وزرای پیشنهاد شده ، رای اعتماد را از شورای ملی بدست می آورند . درمورد برکناری آنها نیز شورای ملی یگانه مرجع تصمیم گیرنده در امورکشور است ، نه مقام ریاست جمهوری.

بنآ حامد کرزی باید استعفاء دو مقام ارشد دولت را بتاسی ازاصول دموکراسی  به شورای ملی ارجاع  و شورای ملی درمورد غورو مداقه مینمود . قانون های نافذ شده درکشورهای عقب مانده عمومآ شکل استعماری را بخود دارد که صلاحیت شورای ملی ویا پارلمان کشور را مردود و محدود میسازد. ازاین جهت شهروندان کشور دررابطه بموضوعاتی سیاسی و اقتصادی که درکشور چه میگذرد اجازۀ تجسس وتحقیق را ندارند.

 8.6.2010

                   

 


بالا
 
بازگشت