ز. دره وال

سالمرگ قهرمان ملی« !» احمدشاه مسعود «رح »«؟! »

 

در اين جای شک نيست که افغانستان از لحاظ موقعيت جغرافيايی خويش، هميشه طرف توجه ابر قدرت ها بوده است. اين خصوصيت و موقعيت اگر در کوتاه مدت به نفع کشور و باعث رونق اقتصادی و پيشرفت های اجتماعی و فرهنگی گرديده است، متأسفانه بيشتر زمينه سازِ مصيبت، جنگ، تجاوز و ويرانی برای اين مرز و بوم نيز بوده است.

همين موقعيت جغرافيايی(کوهپايه های بلند هندوکش و پامير، حايل در ميان دو ابر قدرت)، براي آن قابل توجه بوده و در تسخير آن تلاش  می شد، تا بتوانند با جابجا کردن وسايل تخنيکی(دستگاه های رادار و راکتهای دور بُرد)، حرکات نظامی را در تمام آسيای ميانه، چين، هند و پاکستان، تحت کنترول و مراقبت داشته باشند.

کابل ګیرک در اسارت!           

انچه به کارنامه ها ی قهرمان افسانوی احمد شاه مسعود ارتباط دارد باید عرض شود که،

 در سال 1363 خورشيدی، در جريان جلسه کادر ها و فعالين«خاد»، يک پارچه ياد داشت به نجيب الله رئيس خاد افغانستان که در هيات رئيسه جلسه حضور داشت، داده شد. فقط در شرايط نهايت ضروری چنين مزاحمتی به رهبران داده ميشد، لذا معلوم بود که خبر مهمی بايد باشد. جلسه فعالين خاد، همزمان با عمليات تصفيوی مشترک (نظاميان افغانی و شوروی) در ولسوالی پنجشير در جريان بود.

داکتر نجيب الله  شهبد پرزه خط را بر داشت و به همه ابلاغ كرد که: يکی از قوماندانان برجسته پنجشير احمدشاه مسعود، بدست نيروهای امنيتی افتيده است.

هنوز چند دقيقه يی سپری نشده بود، که ياد داشت ديگری و اما اينبار از جانب مشاورين روسی، به هيات رئيسه سپرده شد و باز هم اين داکتر نجيب الله بود كه ياد داشت را قرائت نموده  گفت: احمد شاه مسعود هنوز در محاصرهء نيروی های امنيتی قرار دارد و عنقريب دستگير خواهد شد، عمليات تصفيوی موفقانه جريان دارد.

بلی خوانندهء عزيز! احمد شاه مسعود در همان عمليات دستگير شد، اما در عوض انتقال به اينسو(کابل)، به آنطرف آمو دريا، يعنی توسط هلی کوپتر مخصوص به قلمرو اتحاد شورویِ وقت(کولاب تاجکستان) انتقال داده شد، که بعد از توافقاتی دوباره آزاد گرديد. يکی از توافقات همانا قطع آتش بس ميان او و دولت بر سر اقتدار بود. قابل ذکر است که بعد از آن احمد شاه مسعود  با مصونیت به فعالیت  های مخفی در  ادارات دولتی پرداخت .

 بعد از اعلام مشی مصالحه ملی، بی جهت نبود که پُست مقام وزارت دفاع برای مدت سه ماه برای مسعود خالی گذاشته شده بود . ولی مسعود نخواست آنرا اشغال نمايد. زیرا شاید برای به قدرت رسيدن اش هنوز وقت بود و او می خواست تنها و مستقل، دروازه ای کابل را بکوبد و قدرت را بدست گيرد، چنانکه در حوادث ثور دوم کوبيد و بسيار خوب هم  کوبيد(!)

 اواز پلان های روس  و اختلافات  ببرک کارمل ، کشتمند ، نور ، بریالی و کاویانی با نجیب ا لله اﮔاهی داشت  و پیوسته توسط فرید مزدک و یارمحمد و شبکه های استخباراتی در جریان  قرار داده میشد . مسعود کاملا اﮔاهی داشت که  مسکو در وقت مناسب  شورای نظار و جمعیت اسلامی را  با ح د خ ا « حزب وطن»تعویض خواهد کرد  . مسعود بخوبی می دانست که او يکی از«ريزرف» ها در سياستهای بعدی مسكو است و لذا منتظر انکشافات بعدی شد.  که در نتیجه در حوادث ثور دوم درنتیجه ی یک زدوبند و معامله ضد ملی و از طریق کودتای بعضی رهبران نظامی  وسیاسی حزب وطن  به قدرت رسید .

فلم مستند جدید ی که توسط کارکنان تلویزیون حقیقت در رابطه با فاجعه ی سقوط دولت ج . ا  بنام   «  در امتداد فاجعه ی سقوط » به شکل دی ، وی ، دی تهیه  و پخش گردیده و هم اینک در یوتیوپ به نمایش ګذاشته شده است ، بهترین ثبوت  این ادعا است که دولت  ج.ا  با کودتای یک تعداد از رهبران سیاسی و نظامی آن زمان  در یک معامله وطن ستیزانه و ضد مردمی با گروه شورای نظار و مطابق پلان و  پروژه های استخباراتی  روسیه ، ایران و سایر کشور های ذینفع  سقوط داده شد .

 من باری  پنج سال قبل از انتشار ویدو کلیپ ها درسلسله ای از نوشته  هایم تحت عنوان «  فروپاشی از کجا اغاز شد؟» عوامل سقوط  و فروباشی دولت ج.ا و حزب وطن و کرکتر ها کلیدی و موثر در آن سقوط را  به تحلیل گرفته بودم که در شماره هاي ماهنامه ی"آزادي" چاپ دنمارک منتشر شده بود.

خوشحالم که امروز بعد از نشر این فلم تمام آن چهره ها که به حیث سازمان دهندگان کودتا قلمداد شده بود به وسیله این فلم به صورت مستند به تصویر کشیده شد و با این رسوایی  حتما سیاه رو شده هر که در او غش بوده است  .

 فلم « در امتداد فاجعه ی سقوط» بیانگر تصویری و مستند ﮔوشه یی از واقعیت های دردناک  و فاجعه بار تاریخ و نشان دهنده ی مشبک بودن ابعاد توطیه علیه استقلال،حاکمیت ملی ، تمامیت ارضی و وحدت ملی کشور  است . 

 این فلم چهره ی آن رهبران  حزبی - جهادی را سیاه کرد که با دروغ و ریا به مرد م از  صداقت ، وفاداری درتعهدات مبنی بر خدمتگذاری به آنها وعده میدادند  ، به خاطر  رنج های بیکران خلق  افغانستان مشت ها را گره میکردند شعار های انقلابی سر میدادند و یا جهاد ازادیبخش «!» را با شعار های الله اکبر نعره سر میدادند  .

این فلم  ، برای  نسل جوان و نسل  های آینده ی کشور  یک برهه ی تاریخ کشور شان را به طور  مستند  به نمایش گذاشته است .

چون تصاویر خود سخن میﮔویند نمی خواهم بیشتر در زمینه تماس داشته  باشم . در اخیر  از تلاش و زحمات دست اندرکارانی  که در تهیه ی  فلم  مستند تلاش نموده اند  اظهار سپاس و قدر دانی  مینمایم وبرای شان در این عرصه موفقیت های مزید ارزو می کنم .

پایان

 

 

 


بالا
 
بازگشت