احمدشاه عبادی

 

عدالت جهان خواران

 

سايت غيرحکومتی  ويکی ليکس بروز 25 جولای به تعداد 91000 اسناد مستند از وقايع جنگ در افغانستان را به نشر سپرد که عمده ترين اقلام آن عبارتند از :

......   روايت های پشت پرده جنگ افغانستان در فاصله سالهای 2004 تا آخر سال 2009 ، کشتار هزاران نفر بيگناه افغانستان.

ـ سازماندهی عمليات های مخفی " بگير و بکرتان در فاصله سالهای 2004 تا آخزت ، به محاکمه کشانيده نمی شوند.شان در سايت های ويکی ليکس و روزنامه های معتبر جهان ، نيوريارک تايش " بوسيله نظاميان امريکايی

ـ تجهيز و کمک همه جانبه طالبان و ارتقای توان رزمی آنها بوسيله پاکستان

ـ افشای چهره واقعی زمامداران مکار و جنرالان دوروی پاکستان که در ظاهر متحد ايالات متحده امريکا در جنگ با تروريزم و در خفا متحد تروريستان ميباشند. متکی بر اسناد متذکره روز نامه گاردين نوشت که در ماه اپريل 2007 استخبارات پاکستان به مقدار 1000 موتر سايکل به گروه حقانی متحد طالبان در عمليات های رزمی و انتحاری داده است. راديوی آلمان طی تبصره بر محتوای اسناد افشا شده تائيد نمود که :   پاکستان بصورت فعال با شورشيان افغان همکاری کرده است. به نمايندگی شبکه استخباراتی خود اجازه داده است تا در جلسات مخفی استراتيژی بصورت مستقيم با طالبان ملاقات کنند، آنهائيکه شبکه های مليشه های جنگی را عليه نيروهای امريکايی در افغانستان بکار انداخته اند و حتی طرح قتل رهبران افغانستان را می ريزند.

سردمداران ايالات متحده امريکا و پيمان اتلانتيک شمالی و بعضی کشورهای عضو آن در مورد نشر اين اسناد عکس العمل های مختلفی نشان داده اند.

بارک اوباما رئيس جمهور امريکا از درز اسناد محرمانه در رسانه های گروهی ابراز نگرانی نموده طی مصاحبه مطبوعاتی اظهار داشت : " من نگران افشای اطلاعات حساس از ميدان نبرد هستم که بطور بالقوه ميتوانند بعضی از افراد و عمليات را در معرض خطر قرار دهند."

عکس العمل ها و هم تبصره های وسيع رسانه های گروهی معتبر جهان از جمله روزنامه نيويارک تايمز ، روزنامه گاردين و مجله شپيگل و ديگران نشاندهنده آنست که محتوای اسناد نشر شده و تاثير آن بر اذهان عامه جهان دارای اهميت فراوان ميباشد.

مذاکرات ستراتيژيک که در باره تعيين سرنوشت افغانستان ادامه دارد و آنرا دولت وارده کابل و حاميان خارجی آن پيش ميبرند از آنجائيکه مسئله مصالحه با هريک از نيروهای سياسی ويا نظامی افغانی و منجمله با کته گوری های مختلف طالبان بمثابهً بخشی از اهالی افغانستان براساس منافع ملی و طی مذاکرات بين الافغانی با ميانجگری سازمان ملل متحد نميباشد و از همينرو است که بازگشت صلح و ثبات را به افغانستان ناممکن ساخته اند. شايد ميخواهند که مردم افغانستان بايد مجبور شوند تا کاملا خود را با سناريوی که جهان خواران برای شان تدوين کرده اند انطباق دهند. اين اساس هستهً درونی فشاری است که به افغانستان وارد ميکنند. زمانيکه افغانستان در دههً نود سده پيش در سراشيب سقوط نظام قرار گرفت امپرياليزم با وجود آگاهی از خطرات که اين فروپاشی دربرداشت با نقشه های معينه در راه اين فروپاشی قدم برداشتند. علی الرغم آنکه بخوبی از تضادهای بنيادی راست و چپ و بخصوص خطراتيکه مردم افغانستان را تهديد ميکرد آگاهی داشتند اما  ستراتيژی تعيين شده بوسيلهً آنها خواست مشخص و بدون چون و چرا آنها که خواهان کامل نفوذ در افغانستان و بدينگونه توان تاثيرگزاری بر نواحی وسيع اين حوزه مدنظر است فوق العاده تشويش آور است.

نه تنها امريکا بلکه بسياری از نيروهای امپريالستی از جمله اتحاديه اروپا ، در راس آن انگلستان در تهيه و تدارک  سناريوی اين ستراتيژی نقش کليدی داشت و امپرياليزم ميخواست به خواسته خود که نخست فروپاشی کامل و بعدا اشغال افغانستان ، اين کشور پهناور و زيبا برسد. بهای اين فروپاشی برای مردم بلاکشيده افغانستان  بسيار سنگين بود. افغانها زمانی ذريعهً بن لادن و زمانی بوسيلهً  مجاهد و طالب ووقتی هم توسط جنرال های پاکستان مجازات شدند. و بهای سنگين جنگ و مصايب ناشی از آنرا ، جنگی که طولانی تر از هر دو جنگ جهانی ميباشد ، کماکان ميپردازند. چرا؟! حتما بخاطريکه کشور شان در چهار راه آسيا واقع شده است!  اندازه سنگينی اين همه مصائب و بهای بزرگ برای اربابان مستقر در واشنگتن ، لندن و بروکسل کدام فرقی ندارد.

درهم پاشيدن افغانستان کافی نبوده ، امپرياليزم برای کسب کامل قدرت در کشورهای اين منطقه بايد آنها را به شبه مستعمرات تحت فرمان خود درآورد و اين مستعمرات نبايد توان و خواستی برای داشتن سياست های مستقل از دستورات آنها داشته باشند. بناء به همين دليل سردمداران جهان سرمايه داری کاملا در تضاد با قوانين بين المللی و اساسنامه ملل متحد ، افغانستان را مورد هجوم نظامی قرار دادند و آنرا اشغال کردند.

جنگی که به بهانه تروريزم براه انداخته شده به هيچصورت به اين هدف پيش برده نشده و هيچگاه در صدد اعطای حق حقهً افغان ها به آنها نمی باشند ،  کشور مستقل و آزاده دموکراتيک ، خانهً فراخ و زيبا برای ساکنان آن اينها اند حقوق مشروع و طبيعی مردم افغانستان که از آن محروم ساخته شده اند.

آنچه برافغانستان ميگذرد ، هر انسان باوجدان را متاثر ميسازد ، زيرا در آنجا موضوع سرنوشت اين شخص و آن شخص نيست بيشتر از آنست. صحبت از آنست که جهانخواران به عنوان فاتحين خواهان از بين بردن استقلال آن ميباشند تا سرانجام نظم خود را بر مردم اين  کوشهً جهان تحميل کنند. استقلال ديگران برای غارتگران جهان اهميتی ندارد. چنانچه سرنوشت مردم بلاکشيده ما از بيست سال بدينسو برای اينان و سازمان ملل متحد کمترين اهميتی نداشته است. افغانها ميپرسند که چرا  جنرالان و زمامداران دوروی پاکستان که اعمال زشت شان در سايت های ويکی ليکس و روزنامه های معتبر جهان  نيوريارک تايمز ، گاردين و مجله شپيگل و ....به نشر رسيد و افکار عامه جهان را متاثر داشته است ، به محاکمه کشانيده نمی شوند.

 

 

 


بالا
 
بازگشت