فاروق فردا

 

نگاهی به کنفرانس روندکابل

 

گذشته از سطحی نگری های برخی از مطبوعات حوزه زبانی افغانستان در سطح ملی و بین المللی مبنی بر  سمت دهی تفکر مردم به سوی امنیت و فساد اداری در افغانستان ،  کنفرانس «روند کابل» بزعم مسوولین دولتی افغانستان سعی برآن دارد تا  اولویت های  ملی افغانی را مطرح کند.شاید سوال برخیزد که فساد و امنیت از  اولویت های افغانستان نیست؟هست. اما این ها و هم چنان مساله ای که مارک سیدویل نماینده ملکی ناتو در افغانستان روز چهارشنبه گذشته  در بروکسل اعلام داشت کنفرانس بررسی می کند تا  مسوولیت کدام مناطق باید به نیرو های افغانستان سپرده شود؟از جمله مسایلی اند که حل آنها به تدویر کنفرانس های ملی و بین المللی نیازی ندارند.این مسایل را صرف کارشناسان می توانند مشخص نموده و مسوولین امور در رابطه به آنها تصمیم بگیرند.

با درک از موقعیت رسانه های داخل کشور که بیشترینه بازتاب دهنده سخنان سخن گو های بی سخن وزارتخانه ها شده اند، مساله بنیادی این است که کنفرانس کابل از سه زاویه قابل بررسی و مطالعه است.

*-بررسی کنفرانس از زاویه دید ناتو.

*-بررسی کنفرانس از زاویه دید افغانستان

*-بررسی کنفرانس از زاویه دید کشور های صدمه دیده از حوادث کشور

 به شمول نماینده گان افغانستان ،هفتاد کشور و سازمان بین المللی ای که درکنفرانس شرکت می ورزند در رؤس سه زاویه فوق اخذ موقع می کنند وهرجهت تلاش دارد که خواست ها ونیاز های خود شان در کنفرانس براورده شوند.مسایل مطروحه از جانب طرفین  اولویت های خودش را دارد  جوانب وتلاش میکنند آن را ارجحیت بدهند، به ویژه دولت افغانستان و ناتو.

شاید توسط مطبوعات حضور یافته درکنفرانس  برملا شود یانه،مگر در جریان کنفرانس یک بحران آرام تقابل میان ناتو و دولت افغانسان  آنهم روی مساله اقتصادی جریان خواهد داشت وهریک از طرفین تلاش خواهد کرد تا  این بحران  را که هویت هردو طرف را متضرر ساخته می تواند به ویژه درنزد اشتراک کنندګان کنفرانس،پنهان دارند.این که  طرفین در پنهان ساختن  وبه اصطلاح جام زهر را نوشیدن  تا چه حد موفق خواهند بود، حرف مربوط به درایت و کاردانی شان است اما کشمکش ها تا اخر همچنان ادامه خواهند داشت.

ناتو سخت علاقمند است که کنفرانس را بسیار عالی و با ارزش جلوه بدهد تا بتواند  در تطبیق فیصله های کنفرانس اتحادمتحدین خود را حفظ نماید. زیرا پیروزی  ناتود در سمت دهی کنفرانس به سوی اهداف قبلامطرح شده یک پیروزی بزرگ هویتی ایالات متحده در میان کشور های حضوریافته  در افغانستان است  که در حال حاضر رو به افول  گرایش یافته است.

بی جهت نیست که سیدویل  نماینده ملکی  ناتو در بروکسل به  ژورنالیستان  اعلام کرد : " این واقعاً هم مرحله مهم در انتقال رهبری و مسوولیت ( به افغانان) در امر تامین ثبات در کشور می باشد".

آیا آقای سدویل نمی داند که افغانستان کشور جدید التاسیس نیست،وتجربه دولت داری و حکومت کردن نیز در میان  مردم آن  پدیده نو و غیر قابل تعریف نمی باشد.اگر ایشان از این مساله چشم می پوشند  پرسش اساسی  تردیگری مطرح می گردد که برای انتقال مسوولیت به افغانها (که معلوم است هدف آنان چه ودر چه سطحی مطرح است)،چه تضمینی برای جلو گیری از برهم ریختن اوضاع در افغانستان به دست آمده است؟اگر هدف ناتو انتقال مسوولیت ثبات در افغانستان، به وازرت های  قوای مسلح کشور باشد،مردم افغانستان به این ارگان ها هیچ امیدی ندارند.در این ارگان ها به جز افراد و اشخاص  روح کتلوی وطنپرستی از روز اول ایجاد آن عقیم گردیده است.این ها به مهره ها و ورباط های کوکی ای می مانند که حتی به عوض «یس» و« نو» جرات بلی و نی را نیز از دست داده اند.تاامروز ملت افغان در جوهر کمی و کیفی قوای مسلح کشور دگرکونی ای را مشاهده نکرده است که بتواند در راستای برانگیختن امیدوار ی مردم ممد واقع گردد.اما هدف اساسی طرح این مساله جلب  توجه مردم افغانستان و هم چنان کشو رهای کمک کننده به خاطر ایجاد قوای جدید مردمی معطوف می تواند باشد که به ابتکار رییس جمهور کرزی درحال ایجاد هست.اگر این قوای مردمی به بهانه همین نام، به خاطر آن باشد که بدیل قوای غیر ملی اردو و پولیس و امنیت تلقی گردد و آهتسته آهسته جای آنان را بگیرد  و آنهم در صورتی که در این قوا در قدم اول به  کارکشته های تعلیم یافته قبلی که چه به نام تقاعد و یا اضافه بست و یا هم نام های وارداتی (دی دی آر) و غیره وغیره از کار برکنار شده اند توجه شود،بازهم حرفی است قابل دقت ومایه امیدواری به  مردم و جهانیان، الی غیر پرسش مردم با قوت خود مبنی بر این که  چه تغییر مثبتی در سه  ارگان ذیربط اردو ،پولیس و امنیت سبب این کار می شود،برجای خود باقی  می ماند.هنوز تصویر های گریز شخص وزیر دفاع دز برابر سه فیر کلاشینکوف در ستدیوم ،از اذهان مردم زدوده نشده است.

تا جایی که روشن است، مسایل کنفرانس ها پیش از پیش تعیین شده وتوافق شده می باشند،ممکن یگانه نکته مشترک میان دولت افغانستان و ناتو نیز همین مساله باشد.واین کار هم در شرایطی  بسرمی رسد که در دولت افغانستان گروه اپوزیسیون که دارند به تدریج خلع قدرت می شوند ابراز مخالتف می کنند.چه برخی از مقامات عالی رتبه دولتی به منظور به اصطلاح خت کردن  اوضاع در صدد بهانه جویی هایی اندتا  با کنار رفتن از اموردولتی بتوانند برای آینده شان نیز راه عقبی ولو تنگی را هم، باز گذاشته باشند.

پیامد های بعدی کار کنفرانس به گونه ای خواهد بود که ناتو وقوای آن به یک شکل دیگر ساختاری خواهند در آمد وحکومت فعلی افغانستان حضورش را نه تنها برای دوره پیشرو بل در آینده نیز از حالا نمایان خواهد نمود.

مساله طالب جزء همین آجندا است. اما امر پیچ وتاب چرخه در باز ی کاغذ پرانی به دست ناتو می ماند نه به دست نیرو های افغان که مسوولیت ثبات !!!را بر عهده می گیرند.

حرف آقای سید ویل در جمله نوشته شده بسیار کوتاه و ساده است اما آنقدر شاخ وبرگ کوتاه و طویلی را در عقب خود دارا است که  برای حل آن ریشه یابی های ویژه در کار می باشد.همزمان با مطرح شدن مساله طالب در افغانستان مساله دست درازی پاکستان در قضیه کشورنیز  مطرح می شود .این مساله چه آشکار و چه پنهان  حضور و سایه اش را در کنفرانس از آغاز تا انجام کار خواهد داشت.

اگر باور شود که پاکستان علاقمند  آن است که افغانستان دارای یک اردوی منظم و قادر به تامین امنیت کشور باشد بدون شک امر ساده لوحانه ای بیش نیست.درحالتی که  اردو و پولیس افغانستان بتواند در ثبات وکشورشان عمل کنند و این ،آن چیزی است که پاکسان هیچ گاه نخواسته است آن را به چشم سر مشاهده کند.زمانی که نواز شریف در مشایعت مجددی به ارگ افغانستان داخل شد و ز دفتر کار مجددی به حیث رییس جمهور و یا اصطلاح آن وقت (ممثل دولت اسلامی )،به پاکستان تلفون کرد ومبارک هو گفت،هدف پاکستان ،آوردن مجاهدین بر قدرت نه بلکه هدف از بین بردن اردوی منظم افغانستان بود که برای پاکستانی ها در جه مبارک هو گفتن را پیدا کرده بود.مثال روشن دیگر این گفته آن است که در یکی از  یازی های رقابت نتخاباتی میان خانم بی نظیر بوتو و نواز شریف شعار عمده نواز خان این بود که به طعنه به بی نظیر می گفت:شما بنگله دیش را از دست دادید و ما اردوی افغانستان را از بین بردیم.

پاکستان در حال حاضر برای نفوذ در قوای مسلح کشور سند قانونی ای نیز به دست آورده وآن عبارت از بورس های تحصیلی  پاکستان به پولیس  و اردوی افغانستان می باشد.بناء  بوی عطر  گل تخم کشته شده دولت فعلی در این قرار داد با پاکستان از همین حالا مبارک ملت افغان باشد.

پاکستان در حال حاضر بر علاوه  نیرو های جنگی کنونی  ،عمال پرورده شده در دستگاه دولتی هم ، برای مداخله در امور افغانستان دارد.تصویب انتقال  مسوولیت،تجارب ،درس ها و پیامد های تعریف ناشده زیادی را در بر خواهد داشت که باید پیش از پیش به آن توجه داشت.

از سوی دیگر برخی حلقات افغانی بدین باورند که آمدن طالب دردستگاه دولتی ممکن د رگام اول به جز آوردن  چند وزیر معدود، زیاد ممکن نباشد، اما چرا؟، دولت افغانستان در صورت مصالحه با طالبان  مجبور خواهد بود که ولایات شرقی،جنوبی وغربی را به  آنان  بسپارد.طالبان  از دیر مدت برعلاوه مسوولین دولتی در ولایات شرق،جنوب وغرب و جنوب غرب مسوولین خود را نیز دارا می باشند.این گروه اکت های قدرت مآبی در برخی ولایات کشور را از همین حال آغاز کرده است.تطبیق قوانین مجرد در برخی از محلات با وجود ادارت حکومتی توسط طالبان گواه این گفته در امروزوفردا بوده می تواند.طالبان تا کنون سه مغازه کست و سی دس فروشی در شهر زیبای جلال آباد  را با بم منهدم ساخته اند.سوختاندن مکاتب دخترانه ،اعدام مردم به  انهام همکاری با دولت و غیره دورنمای  روئند  آغاز شده خویش خوری ها با طالبان است.مردم از این همه مجاهد در طول این سال ها چه دیده اند که حال طالب نیز با آن شانه دهد.به جای اوردن  طالب  وشریک ساختن آن در قدرت بهتر است به مخالفین آن موقع پیشرفت داده نشود این خود راه آرام ساختن عقده های قدرت طلبی می تواند باشد و دولت افغانستان همیشه بر نیروی سوم و یا خط سوم قدرت اتکا نماید.

هدف از مصالحه با طالبان  چه است؟ختم جنگ و یا ازدیاد نیرو در تطبیق اهداف استراتیژیک ناتو؟ در صورتی که هدف ختم جنگ در افغانستان باشد،جنگ افغانستان در حالتی نیست که به مصالحه ای نیاز داشته باشد.شمار جنگنده های مسلح  (حالا هر نامی که شما آن را می دهید طالب یا غیر طالب) از 28 هزار نفر تجاوز نمی کند و جز در مناطق پشتون نشین در جاهای دیگر وجود هم ندارند.با  آنان که دیگر از هیچ نظر پنهان نیست که، کی ها اند و چه ها می کنند؟ برای یک طرفه ساختن کار به کنفرانس ملی و بین المللی نیازی نیست.تفاهمنامه های عادی دولت و سران این گروه ها می توانند عامل کارا در این راستا باشند.واگر هدف این است که نیرویی برای تطبیق اهداف مطروحه استراتیژی ناتو و امریکا باشد،در آن باید به موثریت و امتیازات پاکستان توجه گردد.اگر به شارلتان بازی ایران توجه نکنیم ،در این صورت هر نوع فیصله ای که صورت می پذیرد، برنده اصلی حوادث افغانستان نه امریکا وناتو وکشو رهای متحد آن و نه هم افغانستان جنگ زده است بلکه برنده اصلی این قضیه پاکستان می تواند باشد وبس. پاکستان این پیروزی را زمانی در آستانه کنفرانس پیشواز گرفت و از ان  خود ساخت که تلاش هایش در برکناری وزیر  امور داخله و رییس عمومی امنیت دولتی به ثمر رسید.

کنفرانس که در آن نماینده پاکستان نیز حضور فعال می داشته باشد،به قول نماینده ملکی ناتودر افغانستان حتی روی مناطقی بحث خواهد کردکه کنترول آن به دوش نیروی های افغانن انداخته می شود.ومسلما این مناطق،مناطق شمال نخواهد بود،البته مناطقی خواهند بود که پاکستان به نحوی در آن ها با آسانی دست درازی کرده  می تواند.

ناتو و امریکا سعی میکند که در کنفرانس جمع آوری کمک مالی به افغانستان را در حاشیه قرار بدهد و به حیث موضوع اصلی بر آن تکیه نداشته باشد.چنانچه سدویل نیز آن را خاطر نشان ساخته گفت که  کنفرانس هدف جمع اوری وجوه مالی به حمایت از افغانستان را دنبال نمی کند. در حالی که برای افغانستان  بنیادی ترین مساله همین می باشد.

واما دید  وامید دولت افغانستان  از کنفرانس:

وزیر مالیه افغانستان اعلام داشت که از جمله کمک های صورت گرفته که از ده میلیارد دالر بالغ می گرددمی تواند صرف چها ر میلیارد آن را حسابدهی کند.واین در حالی است که آقایون اشرف غنی احمدزی و انورالحق احدی  دو وزیر قبلی مالیه نیز تحلیل زاخیلوال را می شنوند و دم از دمخانه برون کرده نمی توانند. معنی این حرف روشن است.از همین جهت است که دونر های افغانستان ،یک یک قصه سرمگسک به نام فساد را در میان انداخته اند وآن را تازمانی نشخوار می کنند که باد بادکی بوزد وراهی برای برون رفت از آن پیدا و بعد فراموش همه کس شود.ورنه فساد در افغانستان نه آن است که این ها میگویند بلکه فساد در افغانستان ،آن است که مردم و کشور تاگلو در آن غرق اند و فساد اقتصادی یکی از اجزای مشخصه ای آن می باشد ،نه همه آن.

فساد هم مانند بن لادن به یک پدیده غیر قابل تعریف در افغانستان مبدل شده که وجود فزیکی اش را هیچ کس نمی می بیند و یا نمی خواهد ببیند اما وجود باطنی آن زنگ خطر برا ی هر اداره و هر مقام افغانستان می تواند باشد.

مقامات رسمی کابل قصد دارند در کنفرانس پروگرام ملی "اولویت های ملی افغانی" را که از 23 بخش متشکل می باشد، پیشکش نمایند. حکومت افغانستان در عین حال میخواهد از کشورهای کمک دهنده جهت تحقق ان، قرار معلومات مختلف، از 8 تا 11 میلیارد دالر درخواست نماید. واین مخالف گفته های نماینده ملکی ناتو است.و وقتی سرمنشی ناتو نیز در کنفرانس شرکت می کندو نماینده اش قبلا خط کنفرانس را بیان داشته است در صورت اجازه یافتن  دولت افغانستان مبنی بر طرح این مساله،چه نتایجی از آن انتظار خواهد رفت؟ به نظر نمایندگان مقامات افغانستان، بیش از 80 % تمام وجوه باید از طریق پروگرام های رشتوی افغانستان و فقط 20 % - از طریق سازمان های غیر تجارتی و غیر دولتی محلی، خارجی و بین المللی مصرف شوند.درحالی که این 20 در صد نیز یک امر زاید است اما این مساله یک رشوت سیاسی بزرگ برای کسانی است که در تامین این کمک ها نقش موثر داشته می توانند و در جمع آور آن نیز تاثیر گذار هستند بناء به اصطلاح حق خود می دانند که 20 در صد را داشته باشند.

کاری را که دولت افغانستان قبلا باید میکرد حالا می کند باز هم سر وقت است، می گویند ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است،مگر این را نیز فراموش نکنیم، ماهی را که هر وقت از آب بگیری میمیرد.اگر ماهی از آب کشیده شده دولت تازه باقی بماند،کشور در تطبیق برنامه ملی موفق شده می تواند الی غیر ماهی شاید جان بکندو بمیرد.

از دید دولت افغانستان حرف اساسی و مهمی که کنفران مطرح می کند کار به خاطر بلند بردن سطح زندگی مردم افغانستان است و این مساله با  طرح مساله اقتصادی در کنفرانس و قبولاندن طرح کشور بر ناتو به خاطر از بین بردن (ان جی او )ها و غارتگران پول باد آورده ممکن به نظر رسیده بتواند.

گرچه دولت افغانستان هنوز برنامه ملی اش را بدین منظور به رسانه ها نداده است مگر این که احساس مسوولیتی در این زمینه شنیده می شود این امید واری زنده می گردد  که در دولت افغانستان مهره های وطنپرستی جاگزین شده اند وباید در حمایت از آنان تلاش صورت گیرد که روحیه ایجاد شده تقویت گردیده و گسترش یابد ورنه خطر هجوم مخالفین این طرح هم نه بعید است و نه هم دور از انتظار.

کنفرانس کابل یک درس بزرگی را که ازخود بر جا میگذارد این است که مسووابت دولت فعلی را در قبال خدمت به مردم بالا می برد.این مسوولیت پذیری طبعا یک سلسله دشواری ها را نیز با خود دارد که طراحان قضیه باید بدان توجه داشته باشند.

حرف سوم وآخر، دید کشور ها یی از کنفرانس است که از وجوه بحران در افغانستان و هم چنان از خود این پدیده به نحوی از انحاء صدمه دیده  ومی بینند.پدیده خطر افغانستان متشکل از دو بخش است که عبارتند از مواد مخدر و تروریزم.امروز این دو پدیده فدراتیف روسیه،کشور های آسیای میانه تاجیکستان،ازبکستان،قزاقستان،قرقیزستان را بیشتر می رنجاند.به ویژه ازبکستان را که منابع طبیعی اش هنوز دست ناخورده باقی مانده اند و چشم آز بیگانگان را به طرفش معطوف داشته ست.این کشورها بر خلاف پاکستان و ایران، تلاش دارند که یک افغانستان با ثبات و متکی بر خود در کنار شان باشد.

کشور های آسیای میانه که تا کنون نتوانسته اند ثبات درونی سیاسی  و امنیتی را پیدا کنند و بر اثر دست اندازی های بیگانه گان یک مقدار عقب هم رفته اند هر آن از معرض این خطر، منقرض شده می توانند.دیکتاوری مآبی برخی از سران این کشور ها نیز به منظور جلو گیری از این پدیدها درکشور های شان است.

تا جیکستان فقیر زندگی امروزی اش را بر تجارت موادمخدر افغانستان اتکا داده است.ازبکستان  به مثابه کوریر این مواد  به فدراتیف روسیه عمل می کند چه معتادان در این کشور ها نیز رو به افزایش است.تا زه این که گما نه زنی هایی مبنی بر زنده بودن طاهر یولداش رهبر گروه القاعده ازبکستان هم  تکانه شدیدی برای دولت کریموف می باشد.

فدراتیف روسیه در طول ده سال اقامتش در افغانستان پانزده هزار کشته داده است. واما از سال 1992 بدین سوکه عاملین کشت کوکنار تولید و ترویج این پروسه را در دست گرفتند هر سال بیش از سی هزار جوان این کشور بر اثر مواد مخدری که از افغانستان وارد می گردد.، جان می دهند.

گرچه دولت فدراتیف روسیه برمساله حضور دوباره نظامی اش در افغانستان اصلا فکر نمی کند اما در رابطه به کشته شدن سالانه سی هزار جوانش بی تفاوت مانده نمی تواند.از این جهت علاقمند است که یک افغانستان با ثبات و متکی بر خود و مرفه را در کنار خود داشته باشد.

جاپان و امریکا از بزرگترین وعده دهنده گان کمک به افغانستان اند،این دو کشور محور اصلی کنفرانس خواهند بود،چه در ظاهر و چه در خفا  سعی می کنند که کنفرانس بر اساس  نظریات آنان رهبری شود.مگر فدراتیف روسیه نیز با مشت خالی وارد کنفرانس نشده است. فدراتیف روسیه علاقمند است  که در باز سازی و احیای سایر پروژه هایی که از جانب اتحاد شوروی در افغانستان ساخته واعماار شده اند سهم بگیرد.این پروژه ها نیز نه اندک هستند ونه هم ارزان قیمت.با وجود آن که روسیه می داند تمام بیز های نظامی این کشور که توسط اتحاد شوروی بنیاد گذاشته شده بود بهم ریخته اند اما جانب روسیه معتقد است که دو کشور همسایه و یا نزدیک بهم غیر از این هم می توانند بر روابط متقابل موثر داشته باشند.از این جهت سرگی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه در کنفرانس حضور یافته و  آمادگی کشور ش را به خاطر نجات افغانستان از پدیده شوم مخدرات وتروریزم اعلام می دارد.این که دولت افغانستان از این امکان تا جه حد سود خواهد برد بسته با مسایل و اوضاع بعد از کنفرانس می یاشد.

روسیه ویک تعداد از کشور های دیگر از این زاویه به کنفرانس نگاه میکنند که بتوانند د ر رسانیدن کمک به به خاطر هدف مشخص، نقش شان را ایفا کنند. وحق هم دارند که به منظور دفاع از جان اتباع شان  کشور عقب مانده و از پا افتاده ای را دستگیری کنند. چه با نزدیک شدن روسیه به افغانستان خطوط  سوال های« بلی» و« نی» ایالات متحده  در رابطه به ایران و آسیای میانه  جلی تر می گردد.

 

 


بالا
 
بازگشت