هدایت حبیب

 

برای تدویر کنگرۀ وحدت صدایی خود را بلند نماییم !

 

   طوری که اطلاع داریم ، به تاریخ 29 سرطان مطابق به 20 جولای کانفرانس جهانی در پای تخت کشور بنام « کانفرانس کابل » تدویر یافت . رسانه های داخلی و خارجی از دیدگاههای متفاوت و زاویه های مختلف ، جنبه های گوناگونِ کانفرانس را به برسی ، تحلیل و ارزش یابی گرفتند . ولی هیچ کسی یکی از اهداف اساسی آن را که عبارت از تلاش برای تحکیم موضیع ، و اتحاد نظر و عمل واپسگرا های داخلی با ارتجاع منطقه و جهانیست یادنکرد . 

 از آن جا که به مشاهده می رسد ، در کشور هر روز یکی از اشخاص مدبر ، خبره، صادق ، انسان دوست ، وطن پرست و کاردان از ملی گراها و دموکراتان از کار دولتی دور میگردند ، و به جایشان افرادی از واپسگرا ها نصب می شوند . طالبان به حاکمیت و ادارۀ امور دعوت می گردند . مناسبات دولت افغانستان با سیاه ترین دولت واپسگرای آسیایی یعنی پاکستان تحکیم می یابد . برای همرنگ ساختن سیاست ، کار و عمل دولت افغانستان با ارتجاع اعراب سعی پیهم بعمل می آید . 

 دولت امپریالستی روسیه هم آرام نه نشسته خوشباوران افغان را از کشور های مختلف دعوت می نماید ، و به اصطلاح دایۀ مهربان تر از مادر کانفرانس مهاجران افغان را تدویر می کند ، که هدف از آن تجدید پیمان و دیدار با همکارانش از یک سو و به بهای بدبختی بیشتر مردم افغانستان گرفتنِ اِنتقام و رقابت با امریکا ، از راه تحریک مهاجران و تاثیر گذاری برای دشوار ساختن بیشترِ وضع اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی افغانستانِ  پا مال شده از سوی دیگر است .

 این جدو جهد ها در راستای یاد شده ، چیز نو و پوشیده نیست ، از « کانفرانس بُن » تا « کانفرانس کابل » ، که چند کانفرانس دیگر نیز در میان گذشته است ، همه به همین سمت سعی به عمل آورده اند . ولی چون سیاست ووسیله رسیدن به اهداف انسانی نیست، به آن نایل نمی گردند . امید است که هیچ گاه به آن دست نیابند .

 راد مردان ملی گرا و دموکرات ، از غم و درد مردم کشور دور نبوده اند . برای زدودنِ سمهای پاشیده شده از جانب واپسگرایان واعمار میهن ، وسیله های تجمع نیرو را ایجاد نموده اند . یکی از آن جمله نهضت فراگیر ترقی و دموکراسی افغانستان است . گرچه بنیان گذار فقید آن نا به هنگام درگذشت . اهداف و اعضای نهضت یتیم شدند ، سکان نهضت بدستانِ نارا ضیانِ ناهمگرا ، بد سابقه و عقده مند افتاد . اما صفوف آن به علاوۀ جذب اعضای انفرادی ، در پی وحدت با سایر سازمانهای هم مانند برآمدند . و با آرزوی مشابه از جانب حزب متحد ملی افغانستان مواجه گردیدند . در نتیجه در اثر حسن نیت ، آرمان و مساعی مشترکِ صفوف هر دو سازمان تا سرحد بهم پیوستن تشکیلات پیش رفتند . امید و مژده این بود ، به زودی کنگرۀ وحدت تدویر می یابد ، سازمان واحد و رهبری واحد ابجاد میگردد . سوگمندانه این مهم بدون هیچگونه دلیل اصولی و مرامی به خاموشی گرایید .   کاره های اروپایی ما ، بهانه های غیر موجه وخنده آوری را پیش می کشند : از جمله میگویند مرکز یعنیرهبری نهضت در کشور تدویر کنگره را نمی خواهند . حقیقت این است ، که بد خواهانِ ما یکی پیِ دیگر به کشور سفر نمودند ، افرادی را مسموم ساختند ، پروسه تدویر کنگره را زهر پاشی نمودند . 

 گاه می گویند که : حزب متحد ملی شامل جبهۀ ناسالم است . این موضوع نیز ریشه و پایه ندارد ، زیرا به اساس میکانیزم تدوین شده برای وحدت مدتهاست ، که حزب متحد ملی عضو کدام جبهۀ نیست ، ولی کاره های ما سند میکانیزم وحدت را نخوانده اند ، زیرا به وحدت علاقه وعقیده ندارند . 

  گاه عنوان می کنند که : مذاکره برای وحدت ، با سازمان های دیگر نیز در جریان است ، زمانی که آن سازمان ها آمده شدند ، سپس کنگرۀ یکجایی تدویر می یابد ، این نیز فریب محض است . اکنون نهضت و متحد ملی آماده هستند ، ضرور است که برای دلگرمی و سرگرمی صفوف به مبارزه ، و پایان یافتن انتظارات بی حد حصر شان کنگرۀ وحدت تدویر یابد ، مسلم است ، که بعد ازین رویداد سنگ بنایی به وجود می آید، سازمانهای دیگر نیز ترغیب میگردند ، وقت که آماده شدند ، کنگرۀ دوم می تواند بر گذار گردد . درهمین کشوری که زندگی دارم ، حزب چپ همه ساله کنگره اش را دایر می کند . چه مانع وجود دارد ، ما نیز می توانیم همه ساله کنگرۀ سازمان خود را بر گذار نماییم .  گاه می گویند که : کنگره مصارفی را ایجاب می نماید ، که بودجۀ آن در دسترس نیست . این بهانه از همه بد تر و شرم آورتر است . اگر برای انتخابات نیم فیصدۀ یاُس آور وخجالت آور بیشتر از شصت هزار اویرو را به خوردنی ونوشیدنی مصرف نمی نمودند ، برای مصارف مالی بیشتر از بیست کنگره کفایت می کرد . گذشته از آن اگر کنگره به وقتش تدویر می یافت ، به جای دو سازمان ، یک سازمان ثبت می گردید ، عوارض صرفه جویی شده از درک ثبت سازمان ، مصارف کنگره را تمویل می نمود . با وجود این ، قیاس بالمثل نکنند ، صفوف سازمان واحد خسیس نیستند ، باز اعانه خواهند پرداخت ، تا کنگره از لحاظ مالی آبرومندانه تدویر یابد و تا آنجا که اگر خواسته باشند ، افزون بر نوشیدن ، با نوشیدنی غسل نیز خواهند توانست .

مانع اصلی تدویر کنگره این است ، هرکارۀ سازمان ما ، بوزینه باز زادۀ دهقان حرفه، با اینکه در زرنگی ، تردستی و ترفند سر آمد روزگار است ، ولی مانند من از نعمت سواد وتحصیل محروم است . بنابر این کمبودی نزد خود و دیگران حقیر ، کوچک، ناتوان و ناتمام به نظر می رسد . 

« گربۀ مسکین اگر پر داشتی      تخم گنجشک از جهان برداشتی »

در کارزار انتخابات با حریفان رقابت سالم وسازنده نمی تواند ، به اعضای کارا و  صاحب مناعت طبع سازمان که بیشتر چیز فهم و دارای تحصیلات عالی اند قابل پذیرش نیست . و از سوی دیگر تقلا می نماید ، تا فرمانروایی اش را بالای سازمان کماکان حفظ نماید . برای تاُمین این مامول ، با مشورۀ رهبر پشت پرده نشین اش و دست یاران پیش پردۀ خود ، می خواهد یکی از مطیعترین سکرتران تحصیل کرده اش را  به رهبری سازمان واحد نایل گرداند . چون برای انجام این کار مجال و زمان لازم است ، بنا بر آن تا مساعد شدن این فرصت باید کنگرۀ وحدت به تاُخیر افتد . این است اساس عدم تدویر کنگره . 

روی همین منظور است ، که از میعاد تدویر جلسه شورای اروپایی برای انتخاب ریس آن دو ماه گذشته است ، ولی کرسی نشین ، به اریکه سخت چسپیده است ، تا با استفاده از این پوزیشن ، برای کاندید شدن به رهبری سازمان واحد سوی استفاده کند . همچنین مسول تشکیلات شورای اروپایی را به جای انتخاب مقرر نموده است ، تا از وی در اعزام نماینده گان دل خواه به کنگره استفادۀ نا مشروع نماید . 

 رفقای صفوف سازمان واحد روی کردم به شماست !

  وحدت چیزی نیست ، که ما برای تفنن انتخاب کرده باشیم و برای سرگرمی خود تحققش بخشیم . بل وحدت ضرورت مبرمی شرایط کنونی و زمان موجود در کشور ماست .                                                                                                رفقای ارجمند ! 

 برای توضیح و درک بهتر این تنگنا به شما پیشنهاد می نمایم : لحظه یی سر به جَیب فرو بُرده پا به دامن درکشیده ، بیند یشیم ، که اگر خود ما در زیر آواری گیرمانده باشیم، مجرای تنفس مان مسدود شده باشد ، آواز در گلویی مان خفه گردیده باشد ، چه حالی داریم ! برای نجات با چه سرعتی ، چه تعداد نیرویی را تقاضا و آرزو می نماییم ؟ تا هرچه زود  از آن عذاب طاقت فرسا و رنج جانکاه نجات یابیم .

اکنون مسلم است ، که اکثر مردم بیچارۀ ما در کشور از نگاه اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی ، امنیت به چنین حالتی قرار دارند ، بنا بر آن باید درک کنیم ، در نظر بگیریم ، و کار وعمل خود را عیار نماییم ، که آنها نیز برای نجات شان ، چه تعداد نیروی را     ( که همه عناصر ملی و مترقی کشور هستند ) و با چه سرعتی نیاز و تقاضا دارند . 

اطلاع داریم که ، به اساس احصایه همین ماه سرطان وزارت صحت عامه کشور 65 فیصد اهالی مملکت به بیماری روانی دچار هستند ، از جمله تکلیف 45 فیصد شان چنان حاد است ، که باید هرچه عاجل تر مداوا و کمک در یابند ! پس درین حالت ما با چه سرعتی و با چه تعداد نیرویی به سوی مردم کشور بشتابیم ؟

 از یک طرف می بینیم ، که واپسگرا ها به طور سرسام آوری برای تحکیم موضیع وهمبستگی خود ، جهت حفظ و تحکیم خفقان موجود ، بالای مردم کشور ما تلاش می ورزند ، و از سوی دیگر افرادی از ردۀ بالای سازمان ما از وحدتِ نیروی نجات جلو گیری می نمایند ، که عمل هردو طرف به یک نتیجه می انجامد . اتهام نمی بندم که کاره های سازمان ما عمال ارتجاع و امپریالیزم اند ، ولی اگر نیک بنگری این حقیقت را نیز نمی توان پنهان کرد ، که عمل شان با ارتجاع کوردینه شده معلوم میشود ودر یک سمت سو حرکت می نمایند . تکرار می نمایم آنها وحدت نیرو های واپس گرایی جامعه را تقویت می نمایند و این ها وحدت قوتهای پیشروندۀ جامعه را تخریب می کنند . واضح است که عاقبت کار هر دو طرف ویرانی و تخریب خانۀ مشترک مان منتهی می گردد . اگر ارتجاع موشها را توظیف نموده اند ، که از زیر تهداب خانه را تخریب کنند ، هر کاره های سازمان ما نصب ناوه را به بام خانه اجازه نمی دهند ، تا از بالا باران خانه را ویران نماید . پس مسلۀ که باید عمیقاٌ درک شود این است ، که تا کی ما صفوف سازمان وسیلۀ تاَمین اهداف خود بزرگ بینانۀ چند نفر عظمت طلب گردیم ؟ که فقط انسان را افزاری برای رسیدن به مقام ، منزلت ، قدرت و اهداف خود می دانند و بس . در برابر رنج و عذاب انسانهای دیگر هیچ گونه احساس ندارند !                                          درین حالت باید از عقل سلیم ، موضیع گیری و قضاوت بدون حب و بغض ، بدون    پرده پوشی و پرده دری و شهامت وطن پرستانه و انسان دوستانۀ قاطع کار گرفت . هرچه زود تر باید همین مار های افعیی خاموش را از درون آستین سازمان بیرون راند. زیرا نه تنها در مفکوره و عمل این ها وحدت با سایر سازمان ها مشابه دیده نمی شود ، در اثر بر خورد نامطلوب شان ، بیم جدایی ها نیز می رود .

رفقای آگاه و عاری از هرگونه تعصب ، به شما پیشنهاد می نمایم ، که همه برای انتخاب ریس و مسولین شعبات شورای اروپایی حزب واحد و سپس برای تدویر هرچه عاجل تر کنگرۀ وحدت صدای خود را از همه جا رساتر و رساتر بلند نماییم !  

    هدایت حبیب

    31 جولای 2010 

 

 


بالا
 
بازگشت