محمد یعقوب هادی

 

بایدعمیق اندیشید

 

از آنجاکه ادبیات واژه ئی بدون تفسیربسیط، درک مسایل را مغلق وپیچیده تر ساخته افکار ما را با نظریات متفاوت و متضاد در باره پدیده ها مشبوع ساخته است. لذا گاهی نظریات مانرا در مورد اوضاع داخلی کشور، و مثال مانرا از درون جامعهء اروپا وامریکا بیان میکنیم، وگاهی هم وقتی بحث جوء مسلط واوضاع جاری پیش می آید، راهکار ها، به فورمولیته سازی های صدها سال قبل رجعت داده میشود.

به نسبت همین اشباع نظریات متفاوت ومتضاد است که گاهی اقتدار دولت را، جامعهء فارغ از ستم د انسته و گاهی هم زندگی در تعمیر سمنتی را رفاه، و پرداخت ماهوار آن، قرارداد رضامندانه دو طرف دانسته میشود. حالا این تاثیر پذیری تا آنجا در ذهن ما رسوب کرده است که گاهی احزاب را مشکل آفرین دانسته وتشویق مینمایم که احزاب منافع شانرا کنار بگذارند وملی فکر بکنند

در همه این موارد در محدوده کشور خود مان ، به کار بست واژه ها توجه میشود تا کار کرد واژه ها. مثلأ با یک نظر ساده وقتی برای تغیر، در حالت زندگی یک خیمه نشین پائین بلند منزل در یکی از خانه های دهلیز یکی از بلند منزل ها و یا مشابه آن راهکاری مطرح میشود این خودش از یک طرف تعریف وضعیت اجتماعی واز طرف دیگر تعریف ماهیت مبارزه است

حالا دیگر همه میدانند که در اروپا و امریکا( جوامع ستم سالار) مردم چادر نشین وجود ندارد هرچند که، مردمی وجود دارد که همان چادر را هم ندارند. اما از منظر اینکه در این جوامع خلاقیت فکر انسانی تنعم معیشت را خلق نموده است که یک اقلیت مفت خوار از آن معیشت استفاده کامل میبرند، نوعیت ستم فرق میکند، که بحث مشابه با جامعه عقب نگهداشته شده ما نیست ونمیتوان رفاه رادر این جوامع درحالی تعریف نمود که فکر انسان خالق دست آورد های شگرفی است. پس برای من پرداخت کرایه خانه رهایشی من یک قرارداد رضایتمندانه نی بلکه جبروتمندانه است، به این معنی که اگراین قرارداد نی پس کدام زمینه دیگر؟ شانس دیگر وجود ندارد جز بی چادر نیشینی که آنان را «هوم لیز» میگویند. همینگونه تمام ضروریات اولیه انسانها در این جوامع از این جبر مستثنا نیست. اینها همه جبری اند که هر روز در زندگی روزمره در این جوامع احساس میشوند. پس این رفاه نیست. لذا در این جامعه پیشرفته برای من پرداخت ویا تادیه پولی که نسخهء ادویه متحدالمال را داکتر باید تمدید نمائید یک جبر( ستم) اقتصادی است ودر وضع درآمد ویا مزد کاری من حتی ستم مضاعف است، که نه تنها پول مزد کارم را بی هیچ دلیل به کسی دیگر میدهم از حیث روانی آرامش مرا هم برهم میزند

تعریف رفاه را تا آنجا که مقبولیت ومعقو لیت دارد با آن چنین برخورده ایم که: رفاه توانائی یک فرد گروه یا ملت برای فراهم آوردن خوشبختی که آدم به اساس تعاریف خوب زندگی کردن، خوب زندگی کند. رفاه آرامشی است که کمک میکند جائی در دل ودماغ آدم باز شود که به اساس آن به الویت های مدنظر اش به یک زندگی سالم ومعنوی دست یابد ودیگر هر روز نگران آنچه که برای حیاتشان الزامیست نباشند

خوب زندگی کردن به هیچ صورت زندگی خیالی نیست اما این ستمگران جهان اند که برای محقق شدن آن موانع ایجاد میکنند. اگر ستمگران جهان برای حفظ منافع شان به قیمت بربادی انسانهای که آنان این موجودات انسانی را موجودات مصرفی میخوانند دیگربه سر نوشت جهان حکم نرانند، خوب زندگی کردن به ساده گی میسر است

م ی هادی


 

1

«گفته میشود دولت کانادا سالانه ملیونها تن گندم را برای حفظ بلانس اقتصادی ( که همان چندنفر اقتصاد سالار است) در ابحار فرو میرزد در حالیکه ده ها ملیون گرسنه در جهان وجود دارد» چنین برخورد های حفظ بلانس اقتصادی در بخش های مختلف بازار های انحصاری دیده میشود

 


بالا
 
بازگشت