خوشه چين

جبهۀ متحد ملی فراگیر

 

آغازکارما ((بسم ا لله الرحمن الرحیم)) وانجام کارما((خدا خیرت بدهد)) میباشد.

 بتاریخ 29/1/2011 درصالون هوتل آروزودرجلسۀ مشترک کمیسیون تفاهم ووحدت احزاب وسازمانهای سیاسی وشخصیت های مستقل برای تدویر مجمع عالی نگارنده بیانیۀ در رابطه وضع خون آلود نظامی وسیاسی  واقتصادی کشورم ابرازداشتم  ونظریات انتقادی خود را روی صفحۀ کاغذ نوشته بودم ودرفرجام این طوربیان داشتم.

راه علاج – «آرشیف آریایی»

 راه علاج این است که روشن فکران اختلافات گذشته ووابستگیهای گروهی را کناربگذارند.ازتعصبا ت وجاه طلبی وهمکاری بادولت صادقانه صرف نظرکنند. درپروگرام یگانه درچهارچوب جبهۀ متحد ملی فراگیرمتحد شوند.

    شعار اصلی پایان اشغال بدست آوردن استقلال وآزادی وطن،وحدت ملی، برادری وبرابری انسان،دموکراسی درنظام پارلمانی واقعاً منتخب مردم بر اساس قانون اساسی که از ارادۀ مردم بوجود آمده باشد بخواهند. درغیرآن این چنین گردهم آئیها وگروه بازیها،جنگ وجدل زبان هیچ دردی را دوا نمی کند ومفادآن به دولت مرتجع واشغال گران حامی آن میرسد.مردم وطن جفا میکشند وقربانی میدهند وما روشن فکران تماشا بین خواهیم بود.                                                                     ازمتن راه علاج این جملۀ بامعنی ((جبهۀ متحد ملی فراگیر)) نزد خوانندگان به حیث فرأ خوان پذیرفته شد. 

استقبال عظیم مردم ازفرأ خوان برای ایجاد(( جبهۀ متحد ملی فراگیر

)) نمونۀ بارز ازهمسویی وهمگرایی وهمصدا یی میباشد که درشرایط حساس تاریخی رهنمایی رهایی بخش شده می تواند. این حرکت فی نفسه برای تعویض یک نظام منفور وفاسد کارا می افتد.

اقدام دلاورانۀ «عیاران» گروهی ازکارگران ودهاقین،محصلان،استاذان،معلمان وفعالان سیاسی درداخل وخارج کشور درارائۀ طرح ساختار((جبهۀ متحد ملی فراگیر)) جواب به موقع است که قاطبۀ ملت افغان به آن نیازمند میباشند.                                  درحالی است که نخبگان ترک زبان وتاجک زبان ما که اصلاً سرمایۀ ملی ما میباشند جایگاه خویش را درسیاست های موجود کشورما ن آن طوریکه شاید وباید نیافته اند. بنا چار دست به دامن ترکها دراز کرده اند.

نخبگان هزارۀ ما به افغانها متعلق میباشند وسرمایۀ ملی ما هستند.با آنکه درطول تاریخ کشور،نسل کشیها هارا تا به استخوان لمس کرده اند.عاقبت کاررا برای نسلهای  بعدی خویش سنجش نکرده اند،برای تسکین درد به طورمؤقت دست را به دستانی تسلیم داده اند که ازبازو قطع میشود.

عقب نشینی ارتش سرخ  درنقش ((بینی خمیری))مناسبات کادرهای رهبری حزب دموکراتیک خلق و(( حزب وطن)) را با ((شورای نظاروحزب اسلامی آقای حکمت یار)) افتراق ملی((شمال وجنوب و تاجک پشتون)) چنان گره خائنانه زد که نسل های بعدی به نا چار کفارۀ گناه هان رهبران غیرمسؤل را بپردازند.

عیاران درمعالجۀ این همه بدبختیها مجبور مکلف اند که پا را درمیدا ن پیش کشند وبخواهند که همه اقوام وعقاید درجهت اعمار جامعه جایگاه شایستۀ خویش را اشغال نمایند.

در سرلوحۀ جبهه شعار اصلی(( استقلا ل و آزادی وطن،وحدت ملی، برادری وبرابری انسان)) را درذهن ودماغ نسل آگاه وآینده نگر،حک ساخته است، شعارسرمیدهند که ما ازمیراث شوم جنگ وجدل های(( سیاست مدارهای کهنه)) بدمان می آید. ما ازسیاست های به تاریخ سپرده شدۀ (( ماویزم وسویتیزم،اخوانیزم)) که شیرازۀ نظم اجتماعی جامعۀ (( آب ونمک وناموس پرستان )) را برهم زد تنفرداریم. ما نسل جوان،ازتمامی حرکات وسکنات غیراخلاقی وغیرانسانی که درعمل ازجانب بعضاًعلم برداران مکاتب سیاسی بجا مانده است تنفرمان می آید. ما می خواهیم که خود را از گورستان سیاسی  کهنه گرایی ایدیولوژیک  نجات دهیم. ما نسل نوین ، برای همرزمان خود نوید میدهیم که لوکوموتیفی میباشیم برای اتحاد ملی،آزادی، رهایی ملی و با ورهای ملی ازقید و اسارت بیگانگان.

درمجموع ما نسل نوین با روشن فکران که مسؤلیت را نمی پذیرند. مارا نصیحت های پدرانه مینمایند وجایگاه بلند ازما مطالبه میدارند خدا حافظی مینماییم ازدید «عیاران» بهترآن است که زخم ناسورجامعه اگربا  مرهم زبان سگ صحت یاب میگردد.

سگ باید زخم را لیس بزند.

 «فرأ خوان برای ساختارجبهه ملی» پلت فورم چند سازمان سیاسی که خواستها وایدیالها شان تحریر یافته است نبوده. بلکه فصل مشترک ارمانها و ایدیالها ی سراسر کشور میباشد که ازحلقوم ملت به صدای بلند بیرون  میگردد. فرأخوان برای ایجاد جبهه ملی فرأگیردرشرایط دشوارسیاسی داخل کشور بیان میدارد که این فرأخوان بنیاد فکری وعملی را با خود به همراه می آورد که ازشفافیت وصداقت عمل برخوردار خواهد بود ومکرراً بیان میدارد که نظام دست نشانده فاسد و استبدادی بنیادش متزلزل وقابل تعویض است. فلهذا فراخوان طرحی است برای تغیرنظام.

فرأ خوان برخلاف تحولات وتغییرات چهاردهه اخیر هوشدار میدهد ازخشونت بپرهیزید نه اینکه بپرهیزید ازماجراجوئیها خود داری نمایید. طوری سیروحرکت خودرا سازمان داده بتوانید که  دولت مفسد وناکاره ازموجودیت خود درآن وحشت داشته باشد.سرانجام فراخوان بارعایت ازتمامی موازین ومقررات ملی وبین المللی«حلقۀ طنابی باشددرگردن دولت مفسد که خفک شود» دوستانی که دراروپا ودیگرکشورهای جهان،درنازونعمت تنبلی عادت کرده اند، یگان گیلاس چای شیرین وتلخ مفت ورایگان برایشان میرسد ودرگوشۀ خلوت با یاران دیروزی خود داستانهای دنباله دار دوران عیش ونوش خودرا زمزمه میکنند به مانند دینه روز ازجاهای دورجوانان بی دفاع مارا به خیزش انقلابی فرأ میخوانند. کوشش دارند که باردیگردر ریختاندن(( خون جوانان کشور)) برای سرنگونی نظام سرمایه گذاری نمایند وخود بعداً ذریعۀ واسطۀهوایی دیسانت شوند کاریکه هرگزتکرارنخواهد شد.

عیاران ازعان میدارند که خواست عادلانۀ مردم بیدفاع ورنج کشده ورنجدیدۀ ما براین است که افغانها جامعۀ آزاد داشته باشند. چنان که حوزه های ملی راه خویش را به عرصه های بین ا لمللی ببرد(( بحیث مرجع)) برای انتخاب نظام دلخواه مردم، کشورهای آزاد متمدن را برای همکاری وداوری فرأ خواند.

با توجه به این مطلب که عیاران ((بعنوان قطرۀ ازبحر بیکران مردم تحول پسند خودرا درأس این فرأخوان قرار نداده ومی پندارد که فرأ خوان متعلق به همه است امید است که برای تطبیق دقیق فرأخوان سخنگو های رسمی برای جبهۀ متحد ملی انتخاب گردد.

همۀ ما وکسانیکه آرزوی افغا نستان آزاد را دارند با ((با حفظ اختلافات سیاسی،عقیدتی خویش)) تپش دل درهوای آزادی وسر افرازی وطن خود دارند.

میتوانیم همه باهم با نوشیدن یک پیاله چای سیا ویاچای سبزدستان همدیگر فشاردهیم.

آغازکارما ((بسم ا لله الرحمن الرحیم)) وانجام کارما ((خدا خیرت بدهد)) میباشد.

با احترام

عبد الشکور ((خوشه چین))  

 

+++++++++++++++++++++

 

عیارانیم ما

{{عزاداری سه روزه براین است که همه گریه کنند غم ها همه با قطرات اشک دیده ازدلها بیرون آیند، روزاول مراسم خاک سپاری روز دوم وسوم دعای خیر وطلب آمرزش به روح وروان متوفی(( حزب وطن& دموکراتیک خلق)) از بارگاه ایزد متعال است که دیگرآمدنش نیست}}

 همه گویندکه مرحومی مکتبی بود برای تربیت وآموزش انسان نوین،کمتر توانست که ثمردهد،گناه ازمکتب نبود.به حق که متوفی درعمرکوتاه خود،درمدت چهارده سال فعالیت سیاسی با وجود فرازونشیب  وجنجال های ذات البینی{{افسانۀ دموکراسی ملی ودموکراسی خلقی(نمایندۀ دربارونمایندۀ سی آی ای) وتعدد احزاب مشابه}} درگیروجنجال بود اونتوانست ویا فرصت آنرا پیدا نکرد که به شاگردان می آموخت. خوردن میوۀ نا رسیده انسان را به دل دردی غیرقابل علاج مصاب میگرداند.هنوزلکه های تعصبات وکینه های دوشخصیت(( گردن کلفت)) علیه همدیگرکه دوشاخۀ حزب را درگروخود گرفته بودند. ازمیان برداشته نشده بود. بارغم دولت داری بدوشش گذاشته شد. ازهمین جا است حزب دموکراتیک ((خلق))&((وطن)) افغا نستان درسن ((جوانی)) نا مرادگشت و(( مرد)).

انا للهِ واِ نا اِلیهِ راجِعُون

 به امید آن روزیکه کشورما صاحب استقلا ل وحاکمیت ملی خود گردد وحاکمیت ملی مطابق به نیاز ملی وخواست بین ا لمللی شرایط فعالیت احزاب سیاسی را آماده سا زد. دعای خیر میکنیم احزاب که ازمیان مردم سر بالا مینمایند ودرخدمت خلق قرار میگیرند. درسن جوانی نمیرند.

جوانه مرگی بسیارسخت است.

اگراین حزب جوانه مرگ به مرض مزمن گروهی،سمتی، محلی.......(( سرطان)) درگیرنمی شد برحق یک تعداد شخصیتهای نام آور با وجدان خدمت گذاران حقیقی و انسان دوست را پرورش داده بود،درطی حد اقل پنجاه سال کادرهای بینظیر را درشرایط نوین بین ا لمللی تربیت میکرد.این افراد تربیت یافتۀ معاصردرک میکردند که بهترین عرضه کنند گان راه وروش تربیت انسانی اند وآغوش جامعۀ جنگ زده بحیث نخبگان طرازیک برای شان بازاست.  

کسی ازمن پرسید که کجارفته بودی اوروزگم و شوپیدا، درجواب گفتم که رفته بودم درمیان جنگل، عقابانی رادیدم که فراری بودند، ازشدت گرمای روزگار، درگوشه وکناری(( عقابانی)) نشسته بالای تخم، پرها تکیده ولاغرضعیف وناتوان، علت لاغری را دانستم که مدت زیادی شده است که تخم ها جوچه نداده اند. به بار امتحان تخم را اززیر پای عقاب برداشتم بعد از ملاحظه فهمیدم که تخمها همه گنده شده اند چوچه نمیدهند. دلم برای این عقابان سوخت درزمان بیشتر ازدهسال پیوسته سینه زنی  کرده اند روی تخمها نتوانسته اند یک عقاب بلند پرواز ازمیان تخم بیرون آورند. بناً ضرور پنداشته میشود پرندگان را که به طورمجموعی میان جنگل ازفرط لاغری که آخرین نفسها هارا می کشند. بیرون آورد ودریک لانه دوباره آب ودانۀ مقوی داد. تا که درفضای نوین تخم های جدیدی برای چوچه کشی بگذارند.

ماعیــــارانیـــــم،عیارانیم ما

غم کشان را ،غم گسارانیم مــا

مستمندان جان ما،جانان ماست

خصم سرسخت غـــدارانیـــم ما

مـاعیــــارانیـــــم،عیارانیـــم مـا

راه مانی،راه منصور،راه ماست

هم تبـــار سربــه دارانیـــم مـــــا

هم چوکاوه،کــــاوۀ آهنگـــــران

دشمن ضحاک،مــــارانیم مـــــا

مـاعیــــارانیـــــم،عیارانیـــم مـا

چون ابومسلم عیار نامـــــــدار

ازخراســــان، ازخراسانیـــم ما

دین ما آئین فرزانگــــــی است

عاشق فرزانـــه انسانیــــــم ما

مـاعیــــارانیـــــم،عیارانیـــم مـا

                          «شهبال»  

بلی ازسیاهی وسردی سکوت مرگبارونگبت بار برمیخیزیم، دیگردرپوستۀ جسد مردۀ بیجان نه چسپیده، بازی با کلمات را که جزضیاع وقت چیزی دیگری به ارمغان نیاورده ازان صرف نظرمینماییم.

درسرزمین جای آرام می جستم؛

ولی برای من در زمین جای آرام نیست

طعم آن تلخ وشیرین بود( گاهی این وگاهی آن)

درپی آرزوهایم بودم ولی مرا برده کردند.

آه! اگربه قضا رضا داده بودم ،آزاد بودم

                                      «منصورحلاج»

{{عزاداری سه روزه براین است که همه گریه کنند که غم ها همه با قطرات اشک دیده ازدلها بیرون آیند، روزاول مراسم خاک سپاری روز دوم وسوم دعای خیر وطلب آمرزش به روح وروان متوفی(( حزب وطن& دموکراتیک خلق)) از بارگاه ایزد متعال است که دیگرآمدنش نیست}} جادۀ سرخ میهنی را به روی آزاد مردان دلاور این نسل نوین، آزادی دوست بازمیگردانیم، میگوییم کاری را که وظیفۀ تاریخ است او بدوش میکشد.

برای انقلابیون نمی زیبد.

برای دگراندیشان،سازش با بیگانه بی ننگی است

برای وطن پرستان بی ننگی نمی زیبد.

 درپهلوی زیارت خوابید ن کارملنگان است.

برای آگاهان وآزادگان ملنگی نمی زیبد.

گذاشتن وطن بدست تجاران، هیرویین،چرسی وبنگی

 این ماران،ماران زنگی نمی زیبد.

 تو سربازوطنی تحت پوشش ارتش بیگانه.

پوشیدن دریشی پلنگی نمی زیبد

وطن ما مقدس است وجای عبادت.

درین وطن ازین به بعد

 جنگ خرس با پلنگ نمی زیبد

 

 

 


بالا
 
بازگشت