میهن فدا  --  محشور

 

گر ندانی غیرت افغانییم          چون به میدان آمدی میدانییم

 

 

   وحشیا ن سربرآورده از قم  درصد د انتقام از فرزندان اشرف و محمود 

 

 

             هما نطوریکه محمد نادر شاه,  پیش ازآنکه یکجا بابرادران خویش کابل را فتح ؟! نماید, پیوسته تاکید میکرد که مشتاق قدرت و سلطنت نیست و کار وپیکارش برای باز گشت امان الله خان  و اعاده ی پادشاهیی او میباشد . ولی پس ازداخل شدن به ارگ،  نی تنها که سلطنت را غاصبانه ، غصب کرد که هرانکی را که نام از امان الله میبرد , مجرم جنایتکار دانسته وسر به نیست میکرد کنش های ظالمانه و غدارانه ی او   در برابر غلام نبی خان چرخی و خانواده اش  به همه گان روشن است .

         روح الله خمینی رهبر کودتای ماه دلو ۸ ۱۳۵ خورشیدی ایران همانند نادر خان در درازنای تلاش به قدرت رسیدن میگفت که مشتاق قدرت نیست و پس از سقوط سلطنت محمد رضا پهلوی دوباره به مسجد و مدرسه رفته و مصروف تدریس طلاب خواهد شد .  ازهمینرو نیرو های موجود ضد سلطنت با تمام امکانات در خدمت او قرار گرفتند . خمینی همانند نادر خان  نه تنها که قدرت را غصب کرد بلکه ، همینکه از استحکام پایه های قدرت خود مطمین گشت هر آنکه را مخالف سیطره ی  خود حس میکرد سر به نیست مینمود . بد قولی ، نامردی و تارو مار نمودن متحدین ودوستان دوران انقلاب ؟! در نخستین  ماه های پس از پیروزی عملی گردید .    

      با در نظر داشت حقایق بالا ، رژیم برسر اقتدار ایران از همان بدو پیدایش بالای خدعه ، فریب و  بدقولی بنا نهاده شده و پس از مرگ خمینی ,  پیروانش دو آتشه تر ، در  همه گستره ها هم در درون وهم در بیرون مرز های ایران ،  آن سیاست هارا دنبال وپیاده میسازند .  

اخند های سوار بر توسن  ثروت های بدست آمده از فروش  نفت و گاز و پسته ،  آنهم  به بهای بسیار بلند ، جولان جاهلانه ی شانرا در دو جهت ، نخست قلع و قم همه نیرو های مترقی ، تحول طلب ،وداد خوا ه  ودو دیگر نظامیگری دیوانه وار ،آغاز کردند .  

   آخند های قمی ازهمان روز های نخست اقتدار شان , برای پیاده شدن ایندو سیاست که دست رسی به جنگ افزار هسته یی ، مداخله در کار های درونی کشور های همسایه ، مسلمان و سایر کشور ها جزو جدا ناپذیر آنها ست ، تلاش وتقلا ی دیوانه وار نموده ومینمایند . ازینرو پا گذاشتن تیو کرات های متحجر و متعصب بروی صحنه ی سیاست و اداره ، باماجرا جویی و جنگ طلبی همرا  بود . چنانچه هنوز رژیم اخندی دو ساله نشده بود که جنگ خونین و تباه کن ایران و عراق را براه انداخت . در درازنای این جنگ بیهوده به هزاران انسان آرزومند زنده گی ، منجمله صدها جوان ومیانه سال افغان که برای کار وزنده گی به آنجا هجرت کرده بودند ،کشته  و معیوب  و به ارزش صد ها بلیون دالر ثروت ملی دو کشور تباه گردید .  خمینی همه دوران حکمروایی اشرا در جنگ با عراق سپری نموده و تنها چند ماه محدود آخر زنده گی اش را آنهم در حال بیماری شاهد پایان این جنگ بود .

    اگرچه حکمرانان ایرانی در درازنای موجودیت شان در برابر کشور ومردم افغانستان پیوسته ازسیاست زور گویی ،  تجاوز ودشنمی استفاده کرده اند که شرح دراز دارد . درین نوشته دید گزرایی به سیاست های پر از تعصب ، کینه توزی ، تجاوز و اهانت دم ودستگاه بناشده توسط خمینی و شرکا  در برابر میهن و مردم خویش ، میاندازم .

     نخستین ممیزه ی سیاست رژیم ملاهای قم ایران ،  در برابر کشور و مردم ما دو رویی دو رنگی و کازبانه بوده و هرگز و هیچگاهی آخند ها با حسن نیت و حسن همجواری برخورد نکرده اند . رژیم  اسلامی که در باختر بسیار زود مصروف جنگ با کشور عراق شد در خاور ، با تحریک ، تشویق ، تشکل و تسلیح مردم افغانستان که از سیاست های ولونتاریسی حفیظ الله امین آزرده شده بودند مداخله در کار های درونی این کشور را بنانهاد .    تشکیل احزاب نامنهاد ( نه گانه ) تهیه ی جنگ افزار برای آنها ییکه  برای آدم کشی تربیه شده بودند و اعزام آنها به داخل افغانستان نخستین نمودار های سیاست رژیم اسلامی در قبال این کشور بود . پسانها نه گانه بدستور قم وتهران به یگانه (حزب وحدت اسلامی )  تبدیل وبداخل افغانستان ارسا ل و مامور حراست از منافع رژیم اسلامی گردید .   

   هرگاه خواسته باشیم تا سیاست های مداخله گرانه ،سیطره جویانه وظالمانه ی  رژیم اخندی را دقیق بررسی کنیم باید آنرا به سه مرحله  ( ۱۳۵۸  - ۱۳۷۱ ،, ۱۳۷۱ - ۲۰۰۱  ،, ۲۰۰۱ تا امروز )  جدا  کنیم   .

     در مرحله ی نخست ،  سیاست ملاهای ایرانی  مداخله ی آشکار و گسترده  در امور درونی افغانستان بود . ولی در  برخودر های رسمی شان  نشان دادن حسن نیت ,    توام با  دروغ ودورویی  در اصل در جهت نفوذ روز تا روز گسترده تر در بین مردم این کشور بویژه اهل تشیع متمرکز بود . رژیم اخندی برخلاف سیاست های رسمی با دولت آنوقت افغانستان ، در زیر پرده  ، ارتباطات و رفت وآمد هایی داشت چنانچه  چندین بار میزبان داکتر نجیب الله ودیگر بلند پایه گان آندولت بوده و در صدد  گسترده گی بیشتر این روابط بود . چنانچه باری به اطلاع  دولت افغانستان رسانیده بود که حاضر هستند سطح روابط دیپلماتیک را به سفارت ارتقا دهند به شرط آنکه برای پست سفارت شخصی بر گزیده شود که مورد نظر آنها باشد ( ولی این نظر آخند ها را طرف مقابل مداخله در امور کشور خود دانسته و آن شخص را که در آنوقت شارژدافیر بود ، تبدیل کردند ).

     در آغاز مرحله ی دوم ، با به قدرت رسیدن مجاهدین بویژه برهان الدین ربانی دست وزبان آخند های ایرانی در افغانستان باز گردیده و گوی سبقت را از حریف مداخله گر دیگر (پاکستان )  ربودند  . ولی حریف  ,  با به  میدان آوردن طلبان درین گستره نه تنها که پیشی گرفت بلکه صدمات شدیدی هم بر گماشته گان آخندی وارد نمود .  که قتل عام  منسوبین قنسلگری ایران در مزار شریف نمودار روشن آنست . 

     در مرحله ی سوم که سوگمندانه افغانستان نه تنها به میدان رقابت های منطقوی مبدل گردید بلکه به اشغال  دهها کشور و نیرومند ترین سازمان نظامی دنیا درآمد ، باز هم دستخوش مداخلات دیگران عمد تا پاکستان و ایران بود واست . درین مرحله نیز مانند همیشه ، سیاست گذاران جمهری اسلامی در مورد افغانستان برخورد همراه با دروغ ، نیرنگ , معامله گری ودورنگی  داشته اند .   آنها درحالیکه مخالفین دولت فعلی این کشور را دشمن خود ، دشمن صلح و دشمن اسلام مینامند ، نظر به اظهارات منابع ناتو و ایلات متحده,  دولت ایران به طالبان سلاح و مهمات میفرستد تا آتش جنگ را در افغانستان شعله ور نگهدارند .   به این میگویند معامله گری ودورنگی و نیرنگ ! زمام داران دولت آخوندی که رهبر خود  ( خامنه یی ) را ولی فقیه مسلمانان دنیا مینامند و میدانند در بر خورد های دپلوماتیک خود با سوی استفاده از ساده لوحی کارمندان جانب مقابل ، در برخورد ها ودیدار ها ، چنان زمینه سازی میکنند که خا منه یی در جایگاه رهبر کل قرار گیرد .چنانچه در ملاقاتیکه روسای جمهور کشور های افغانستان ، تاجکستان وایران با خامنه یی داشتند ،چنان صحنه آرایی شده بود که گویا این سه نفر به حضور رهبر و پیشوای شان مشرف شده اند .  نخست ازهمه باید گفته شود که برگزیدن ولی برای همه مسلمانان صاف وساده وروشن یک توهین سنگین به آنهاست زیرا ولی و  وصی در حقوق اسلام برای اطفال ، دیوانه ها ، معیوبین و  افراد اصلاح ناپذیر بر گزیده میشود . دو دیگر اینکه به گفته ی  شاد روان شجاع الدین ((شفا ))این دکانداران دین برای رونق بازار شان حتی از ابداع ا حا دیث  من خود درآوردی روگردان نبود ه اند .     همچنان بازهم باسوی استفاده از ساده لوحی کار مندان گستره ی سیاست ودپلوماسی افغانستان ، رییس جمهور اسلامی هنگام اقامت در کابل ، افغانستا ن را به ستیج تبلیغات خود تبدیل نمود  سرانجام زمامداران حق ناشناس  جمهوری اسلامی که باسوی استفاده از مهاجرین و کارگران افغان  ،آنهارا  گوشت دم توپ دشمن خود (عراق )ساختند ، در آبادانی وسر سبزی و باز سازی  کشور خویش از نیرو وانرژی شان استفاده های ظالمانه و استثمارگرانه نمودند . واما در حق این خدمتگزاران خود از هیچ گونه توهین ،افترا ، تحقیر ، تهمت ،بیدادگری وجفا رو گردان نبوده ونیستند .

این همه کبر ونخوت  درپهلوی داشتن کرکتر جلف ،  شاید  از امید دسترسی به جنگ افزار هسته یی که رژیم آخوندی سخت در تلاش به دست آوردن آنست ، ناشی شده است همه همسایه های ایران ، کشور های صلح پسند  وتمام گیتی با قاطعیت در مخالفت به دسترسی ایران به جنگ افزار مدهش هسته یی میباشند و باجدیت از جامعه ی جهانی میخواهند که در جلوگیری ایران درین راستا سهل انگاری نکرده وبا قاطعیت با آن  برخورد کنند .  

     رژیم آخوند ها از همان روز های نخست دربرابر کارگران افغان و پسانتر در برابر مهاجرین افغان برخورد توهین و تعصب آمیز داشته و این سیاست روز تا روز  ژرفتر  و گسترده تر شده  و میشود . در درازنای بیشتر از ین  سی سال ، هرگاهیکه در هر گوشه وکنار ایران کسی مرتکب جرم ویا جنایی سنگین میشد ، انگشت ظن و اتهام بسوی افغان دراز میشد و دژخیمان پولیس و دستگاه جهنمی استخباراتی با شکنجه و فشار گوناگون درصدد مجرم ساختن ان افغان میشدند . در صد بسیار بالای این گمان زنی ها نادرست میبود ولی آن ،  هنگامیکه افغان بیچاره و آواره یا در زیر شکنجه جان داده ویا معیوب شده بود  . اصدار حکم اعدام و حبس ابد برای افغانها یک اصل اساسی و از پیش تعیین  شده بود واست .      درین پسانها رژیم آخوندها واکنش بسیار تند دربرابر قاچاق بران تریاک و هرویین نشان داده و میدهند ( گفته میشود که در رده های بسیار بلند دولتی ایران اشخاصیکه زور کس به ایشان نمیرسد به این کار مصروف اند ) . درین گستره افغان ها آماده ترین دست پاک ،  برای دست اندر کاران جمهوری اسلامی هستند . به مجرد ظن جزیی به دادگاه کشانیده شده و به اشد مجازات که معمولا مرگ است محکوم میشوند . در روشنی اطلاعت بدست آمده بیشتر از سه ویا پنج هزار افغان در زندان های ایران بسر میبرند که بیشترین شان در انتظاربا لا  شدن بر  چوبه ی دار هستند . نخست ازهمه باید گفته شود که گرفتن حق زنده گی ازیک انسان به این آسانی وساده گی آنهم درین سده ی بیستو یکم کنشیست ظالمانه  ودو دیگر اینکه دستگاه متعصب و متحجر قضایی ایران و احکام صادره ی آن به حکم تجربه ،  دادگرانه و مورد قبول نیست .

در روشنی اطلا عا تیکه به بیرون درز کرده است ، سردمداران رژیم آخوندی به دستگاه پولیس ، استخبارات و قضا ، هدایت داده اند که متهمینی راکه دارای صحت خوب باشند به اعدام محکوم کنند و پیش از اعدام  ، اندام های (اعضای ) مهم چون گرده ها  ، چشمها ،قلب  و  جگر شانرا برای  پیوند به ایرانیهاییکه به آنها ضرورت دارند ، بگیرند . هرگاه این خبر درست باشد (که درست هم هست ) این دیگر نه تنها یک کنش ظالمانه بلکه ددمنشانه و غیر انسانی بوده و باید از طرف سیستم های دادگری جهانی مورد پیگرد قرار گیرد . هم چنان این کنش مقامات جمهوری اسلامی در برابر افغانها یک کنش انتقام جویانه و وحشیانه بوده و دولت مردان امروزی افغان را مکلف میسازد تا آنرا پیگیرانه رد یابی نموده و درصورتیکه درست باشد برای کشاندن مسولین رژیم آخوندی  به دادگاهای بین ا لمللی دست بکار شوند . 

در فرجام   سردمداران رژیم آخوندی ایران نخست از همه سلسله ی کشتار افغانهارا پایان داده وگر آنها متهم به جرایمی باشند آن جرایم به سنگینی گرفتن حق زنده گی از ایشان نیست و دو دیگر اینکه سردمداران آن رژیم با این گونه کنش ها در صدد انتقام از افغانها هستند ، فراموش نکنند که آنها دست به کشتن وبستن فرزندان میرویس و اشرف و محمود و ... میزنند نشود که این فرزندان همانند پدران خود آنهارا به افتیدن به پاهایشان وادار کنند . آنها باید بدانند که  بابروتهای شیر بازی کردن فرجام ناخوشایند دارد .

                                                                                                                                                           گر   ندانی غیرت ا فغا نییم              چون به میدان آمدی میدانییم

 

 


بالا
 
بازگشت