سرور منگل

 

  چند حرفی سیاسی درحاشیه وپس از پایان اجلاس کمیسیون تفاهم ووحدت اعضا وسازمانهای ایجادشده ازبدنۀ حزب وطن ... هالند. 2011 .01 .29

  

قبل ازورود بگفت وشنود مسائل سیاسی ـ سازمانی متعلق بمردم وکشورما ، ازبیان مسرتی باید حرف زد که در دیدار با رفقا برایم دست میدهد وبرطبق معمول برای هر دیدار  گفتنی های زیادی مانند سایر رفقا باخودآماده میداشته باشم ، اما فرصت ( زمان ) نه تنها بمن ، بلکه بهمه مان امان نمی دهد تا گفتنیهارا که بیشتر ازخودما بهمه مربوط است باهم تبادل وسره کنیم وناگفته نباید گذاشت که متاسفانه عدۀ ای زیادی ازما با حاشیه رویی وصحبت های دورانی، وقت گیرومجادله های لفظی تحمیلی ازخود وخودیها فرانمی رویم، همواره با ادعای بلندو بالادرخود بیشتر فرو رفته و بیرون نیآمده ایم. خود محوری که همواره برسرما حاکم است ، زمان وفرصت ها را ازما گرفته وهرروز بیشتر عرصه رابرهمه ما تنگترساخته است. اما این بدان معنی  نیست که عدۀ ازماازآن مستثنی اند.  

 بطورطبیعی روی سخن بیشتربسوی عدۀ است که دراجتماعات سیاسی متشکله حاضرازهمه بیشتر مسئول اند، اما حساب  پس نمی دهند، زیراآنان مدعیان امتیازات گذشته اندوازاشتباهات ، کمبودها، انحرافات تباه کننده وکشنده که درجریان سالهای متوالی مبارزه سیاسی ـ سازمانی «چه دراپوزیسیون ودوران حاکمیت وحضوراردوهای شوروی وجنگ وتبعیت برده وارکه مارا به امروزپیوند داده است» هنوز نبریده ویکسره خاموش اندواگرهم کسی ، چیزی گفت ونشرکرد باید بامشت دهانش را بست وقلمش را شکست. مسئله وسوال جدی اینست که چه وقت وزمان می توانیم با چنین شیوه های ازگذشته درامروز وارد محاسبه سیاسی شدواز تجربۀ دیروز که درآن از بد وخوب،ازمبارزه جانبازانه  وقهرمانانه تابزدلی، توطئه ونوکرمنشیهای آگاهانه وخود ستایانۀ فراوانی غالب بود واکثرا به امروز ما راه کشوده وبرای کار برد ـ  سیاسی ـ سازمانی ابتکاری  نه تنها کار آمد ندارد، بلکه دست وپا گیربرای ذهنیت اجتماعی ـ سیاسی تحول طلبانه درعمل است . سوالی ازهمه جدیترومهمتر جنبش امروزی اینست که ازچه راه های وبا چه مطالبات وخواسته های از کجا سربیرون میکندودربرابرکی وچی وبا چی تداوم واستادگی خواهد کرد؟ مسلۀ اینکه چی نیروهای سیاسی وسازمانی را بمیدان خواهد آورد؟

 قبل ازهمه دربرابربخشی عمدۀ ازپرسشهای بالاباید صراحت داد که جنبش های امروزی بیش ازهرچی ، نقش جوانان درآن نیرومند وتعین کننده خواهدبود وازشیوه ها وروشهای ازگذشته که بیشتر بدورخودوهم بغرض تاثیرگذاری ،انسجام وایفای نقش ترقیخواهانۀ سیاسی ـ سازمانی با موازین ازدیروزازقبل فورموله شده وتعین شده عملی نخواهد شد. زیرا بپا خیزی جنبشی که همواره وپیهم به اثرآگاهی ومطالبات  سیاسی ـ اقتصادی، اجتماعی وصنفی که درخود خشم ونفرتی راازدولت ،اداره فاسد وناکارآمدونظامیان قلدرخارجی  رانهادینه می میکندروزی بعرصه می آیدوحاکمان رابه تنگنا برده ،احزاب سیاسی راغافلگیروازجنبش اگر طرد نگوئیم ،به تجرید وانزوا میبرد.

 منظوراز احزاب سیاسی در امروزاست که هنوزدرخود همآهنگ نیستندوجوانان را در صف خود ندارند وبا تکیه برشیوه ها وموازینی خود محورانه وبریده ازمردم ونیروهای سیاسی جوان وتازه که همه روزه بعرصه مبارزه سیاسی ـ سازمانی با آگاهی های جدید وجدیدترومطالبات سیاسی ـ اجتماعی ، اقتصادی وسازمانی بیشتر وفراترگام برمیدارندوبمیدان می آیندسازگار نیست ؛ هم چنان سازمانها، حلقات سیاسی متشکل شده از بدنه حزب وطن نیز ازاین امر بالا مستثنی نیستندومتاسفانه بدترودرهم ترازدیگران  درقطعات کوچک وسمبولیک درخود تنیده اند که درهرم ساختاریشان ازبالا تا پائین نه تنها همآهنگ نیستند،بلکه ازسنین پنجاه پائینترافرادی را بمشکل می توان  درمیانشان شناخت. منظوراینست که درگذشته قبل ازسالهای دهۀ 70 نهضت ونیروهای آن کاملا جوان وپائینتر ازسنین چهل را دربرمیگرفت، دینامیک ومتحرک وانقلابی بودومیشد برآن تکیه کرد، اما برعکس، آن نیروهای جوان  دیروزدرامروزدیگر دیالکتیک ثمر دهی فعال ودینامیک خودرا بپایان برده ، تنها می توانند درانتقال تجربه گذشته ازدیروزبه امروزمبتنی بربرداشتهای جمع گرایانه نه انزوا طلبانه ومنقطب ، کار آمدخودرا درخدمت نسلی قرار دهندکه به جنبش امروزو بالترتیب آینده  سیاسی ـ سازمانی جنبش کشورروح وجان می بخشند، نباید خودرا درملکوت وهیجان گذشته ورخوت امروز ازآنان جدا کردومشروعیت ضمنی سازمان سیاسی رابرای عدۀ ازطرفداران فراهم ساخت وبرجنبش درحال انسجام تحمیل کرد. بدلایل لفظی وعملی فراوانی ازگذشته درامروزمیتوان خودیها را توجیهی کرد وبطورمحدود بقناعت عدۀ رساندوتنها بخود متکی شدوتوکل داشت بدون آنکه کار آمد داشته باشد وبس.

 ازنسل مبارز دیروزبهراندازه ادعاهای برمبانی  ملی ، وطنی ، طبقاتی ، منطقوی ، زبانی ومذهبی و... بلند وبالای مطرح شده باشد کارآمد موقتی دارد وراه بمنزل نمی بردوباید ازخود فراترو فراتررفت ودرحدی کارآمد سیاسی ـ سازمانی با نیازجنبشی که برسرراه نسل جوان شکل میگیرد خودرا وفق دادوکارآمد ساخت.  زمان درحال تفاله ونابودساختن وروفتن کهنه همواره برسر راه است، هنوز نیآموخته ایم تا با بازی زمان خودرا همساز سازیم وبطور کم وبیش برای بیرون رفت ازآن با آن مقابله کنیم ؛ باردیگردرگیرگذشتۀ ایم که بجزء تجربه وآموزش که گرانترین ارمغان وودیعۀ آنست که بیاری آن بشریت تا اینجا آمده است،اما «بدنصیبی» ما افغانها هرروزاز کاروان زمان بعقب فاصله گرفته گرفته ایم وحاضرنیستیم تنها قسمتی ازرسالت تجربه زمان خودرا به نسل جدیدارائه داریم، برعکس همواره میخواهیم تالب گور پیشآهنگ ورهبرباشیم ولورهبر ازسه تا پنج نفر!

 ازحرفهای کلی که بگذریم : طبق معمول بروفق پرواگرامهای جلساتی تفاهمی، چه درسکرتریت کمیسیون وهم جلسات کمیسیون ،همواره ازصحبت های همدیگربهره داشته ودرطی آن نظرات وپیشنهادیهای بغرض بهبود کاربکرار وتکرار ارائه شده واز میان آنها با ملاحظات وعاقبت اندیشهای مصلحت جویانه به چندتایشان صحه گذاشته تا اینجا آمده ایم. اینجانب ممکنست درحلقۀ دوستان  ازکم کار ترین وکم پیشنهاد ترین افراد بوده باشم؟ منظوراین نیست که کدام معیار مقایسوی فعالیت را بین رفقا به پیش میکشم . صرفا می خواهم بعرض برسانم که مقولۀ دوران ظهور سرمایه داریست که میگوید: "وقت طلا است" که هنوز از آن نه گسسته ایم واین زمان (وقت ) است که برما حاکم است.  نه تنهاهمه روزه این طلا ها ( وقت ) را بهدریا ازدست میدهیم، بلکه لحظات ،فرصتهای حیاتی خودرا نیزکوتاه ساخته ازدست میدهیم.  منظورم خدای ناخواسته آن نیست که کارنمی کنیم ، بنوعی باهم مشغول ، دررابطه وتفاهم ایم ، نباید فراموش کرد که موفقیت های هم داشته ایم ، برعکس باید تاکید کرد که کافی نیست ، زیرا طی  این زمان، کارمشترک ما ، جلسات متعددی سکرتریت وکمیسیون ، جلسات آمادگی ومشاوره بغرض اخذ تصمیم بطور متوسط ازسه تاشش ساعت ادامه جلسات ( حدوسط چهارونیم ساعت درهرنشست) ، وارد گفت وشنود بوده ایم که همواره بیشتر بروکراتیک وتخنیکی بوده تا کاری وسازنده . به استثنای چند تصمیم قاطع ودرخط مستقیم ، سایر تصامیم درحواشی یا موازی با آن ، صرفا ابزارها را رنگ وپالش زده وبکار نه انداخته ایم.  

 رفقای نهایت گرامی وعزیر!  منظورم ازاین مقدمه کوتاه، نه نقد ازخوداست ونه نقد وبررسی ازکارما ؛ بلکه برحسب معمول باید نظروپیشنهادبرای بهبود داد وآنرا به بحث وارزیابی کشیدتا باشد درجمع ما گره کشا گردد. برعکس جلسات گذشته ازارائه پیشنهادات، صرف به چند نکته مرکزی توجه را جلب میسازم تا باشد ، یک انگیزه برای ورود به بحث وگشایش در های جدید برای اجلاس بعدی ما ممد واقع شود:  نباید فراموش کرد که ؛هرنظمی اجتماعی از خانواده وجامعه تا دولت وسازمانهای سیاسی ومدنی تا بازار ومراودات ملی ـ جهانی از اقتصادی ـ پولی ، تا فرهنگی ، اخلاقی ودینی وغیره . همه وهمه برمناسبات انسانها تکیه دارند که باهم درتبادله کالا ومحصول ، محصولات فزیکی، فرهنگی ، سیاسی، مالی ، اخلاقی ودینی وغیره درداد و گرفت اند .همانطوریکه طی این تبادله کالا ها ومحصولات ( اعم ازدادوستد کالائی وفرهنگی ، اداری وسیاسی ) عنصرسودجوئی وضرروسایررابطه ها وضابطه های افراد واجتماعات ازهمدیگر متاثروبرانگیخته شده ، مبارزه ، رقابت ، برتری جوئی ومقابله ، تضاد ، همآهنگی واشتراک ، انسجام وهمگونی ، اختلاف وغیره مفاهیم عقلی، حقوقی وزبانی رابرمیانگیزد . این انگیزشها که بیشتربا مفاهیم روحی ، عقلی وحقوقی مفهوم میگردندـ درعمل روزمره انسانها ومراودات کار برد عملی وروزمره دارند. ما حزبیهای دیروزحزب وطن ازاین امرنه تنها مستثنی نیستیم ، بلکه برای آن قیمتی گزافی پرداخته ایم! 

درجهان امروزی پیشرفته ـ مفاهیم فوق ، ازقالبهای روحی ، صرف عقلی ـ حقوقی وزبانی ( منطقی)، به قوانین مشخص ، سازماندهی درفن ومهارتهای تخصصی ـ علمی وفنی وعملکرد ها وغیره بکار روزمره نزول نموده اند و بدسترس اند . همه روزه چه دراروپا وسایر کشورهای پیشرفته ، صرفنظر ازمخالفت وموافقت من وتو تمام عرصه های کاری حیات اجتماعی .... روزمره جریان داردوگشایش بیشتر وپیشتر را نصیب این جوامع نموده است . منظور ازاین توضیح مختصر درخورفهم ما ، بما اجازه میدهد تا درکارخویش آنرا بحیث ابزاری که ازتجربه زمانی بدرستی بیرون آمده بکار گیریم . شاید بسیاری از رفقا درهمین لحظۀ حاضردرذهن خود آنرا بحرفهای درمقیاس وسیع وتکراری همه روزه به یاوه سرائی تکراری بباد انتقاد ودست رد برآن بکشند، اما هنوز فرصت است تا کمی آنرا بحضورشما با یک استنتاج کوتاه ومختصر ارائه وتوضیح دارم ، امید حوصلۀ چند لحظه درنگ وتامل را برمن ببخشید! 

 توجه کنید ! 

 ازلحاظ زمانی وسازماندهی ها( جلسات ما ) ،بحثها ومشاوره ها وتصامیم وغیره درکارما زمانی درحدی اضافه ازلزوم را دربر گرفته است وهم اگربگزارش سکرتریت توجه گردد، بحث های مشاورتی ما درکمیسیونهای تفاهم وسکرتریت ، حجم ضخیمی ازکارکردها وتبادل نظرهای راسرهم بندی کرده ایم که راه بمنزل نبرده است وهمواره گره کشا نیست وگره ئی است. با معذرت از صراحت ، ممکنست درنظر رفیق دیگری معکوس ورضایت بخش باشد ، با آن سر منازعه ندارم ، بلکه درحدی با همه همنوائی دارم وبرای همین هدف ، این صحبت توضیحی را بخود حق داده ام تادربرابرشما بر شیوۀ کار یکنواخت ، اگر اجازه داشته باشم بگویم که ؛ بیشتر« اداری» وتخنیکی است تا « سیاسی وسازمانی » ، تقلیدی است تا ابتکاری !  

  شیوۀ کار راکه همواره فکرکرده ایم مارا بسازندگی میبرد ـ برعکس مارا به ناسازی برده است . هرآغازموفقیت آمیز تر از انجام آن بوده است . دلیل آن روشن است وآن اینکه ؛ هرامری آغازین ، به  مثابۀ ناظروفاعلی می ماند که ازبالا، بیرون وازدوربه  پدیده سیاسی ـ سازمانی وهم بطورساده وابتدائی که درجلوه ظاهراست وقابل دسترس می نماید درنگاه اول با چنین  جلوۀ ساده نگریسته می شود. 

اما برعکس ،عملیه های اجتماعی ـ سیاسی وسازمانی که بیشترعقل گرا اند، بیشترسازوکارشان تکیه میزند بر افراد ، اجتماعات ونخبه گان سیاسی ـ سازمانی ، فنی ـ علمی که درفکر کردن ، سیلقه وانتخاب طریقه کاربردی وصد ها زهرمار دیگر  ازهم متفاوت اند . چنین محیطی مملو ازافرادی نخبه ( بجای روشنفکر بکاررفته ) همواره از محورعقلگرائی اراده فرد ، به نقد این اراده وعقل فردی تا ترسب عقل جمعی واراده جمعی مبارزۀ ای ست هم دشواروخردمندانه که به عقلگرائی جمعی راه باز میکند .    افرادنخبه مشکلات وجنجالهای فردی وجمعی ابتدائی بحیث ناظروتماشا گرسیاسی ـ سازمانی یا شرکت کننده درهردوعملیه ، مشکلات فراوانی برسرراه خوددارندوهم ناگفته نباید گذاشت که حل مشکلات نه تنها زمانبراست ، بلکه فرصت ها را نابود میکند وامکانات را محدود . ازاینجاست که بجا گفته اند زمان و فرصت راازدست ندهید ! وبه امکانات نباید پشت کرد ،  زیرا برشالوده استفاده ازفرصت ها ، امکانها وزمانست که کارسیاسی ـ سازمانی را آهنگ وسرعت داده وزمان را به اختیاردرمی آورد . 

 شیوه کارسیاسی ـ سازمانی را که میخواهم توجه را بدان معطوف سازم مبتنی برپرنسیپ کارسیاسی ـ سازمانی مشترک است که همه بخوبی ضرورت آنرا میدانیم وبرای اینکارجلسۀ  تاریخی ( 02011 .01 .29 هالند) وسایرنشستها ی  متوالی ودور ودرازسود مند وغیرسودمندرا با چانه زنیها ، پرخاشها وصمیمیتها که گاهی مارا درفاصله ازهمدیگرقرارداده وهم عقل وآگاهی بما تازیانه می زند تا دوباره باهم نزدیک میگردیم ازهمینجا سرچشمه و آب میخورد ـ که همه ما بترتیبی کم وبیش ازآن سر درمی آوریم وبه آن مصروف میگردیم ودوباره آنرا درمقطع کوچکتر ازسرمیگیریم ، دلیل آنهم موجودیت ضریبهای ذهنی ـ حساسیتی یا بیشتر سازمانی وسلیقوی وغیر سیاسی حاکم برما است که تا هنوز نشکستانده ایم  یا درما نشکسته است وازتخمه آن بیرون نشده ایم وهم بدیگران اجازه نمی دهیم ، تا بحیث افرادسالم سیاسی با حقوق مساوی درعمل ، مسئلۀ سیاسی ـ سازمانی ، سازمان واحد سراسری رابا حفظ کثرت گرائی وحفظ چندگانگی ، دراشتراک سیاسی ـ سازمانی  باهم درکثرت وگوناگونی سازمان دهی کنند. شاید هم گفته شود که بفرمائید راه باز است ، اقدام نمائید! اینجا مسئله بیشترازاقدام برتعقل عملی وخود فهمی آنست که بعقیده من این زمینه دراروپا بخوبی آماده شده است. به این دلیل که این مسئله رابحیث یک مسئله عاجل عملی وقبل ازآن بغرض  اشتراک وبحث وراه گشائی بکارسیاسی ـ سازمانی فراتروبیشتر کوتاهتر، مسئله راقابل توجه وبحث میدانم.     ممکنست هنوز نزد رفقا ابهام وغلط فهمیهای ناشی ازدیدشان، یاهم موقفهای شان درتشکیلاتهای سیاسی جدید یا هم آنقدر زنجیرهارا پاره نکرده اندو در اوهام آن بند اند. بهر دلیل وعاملی هنوز ما درجای سابق خود قرار داریم . ( سابق بمفهوم امروز، عصر گمپیوترواطلاعات جمعی وپیشرفتهای دیگیتالی که جهان را به دهکدۀ نزول یا ارتقا داده است وهم درجای سابق بمفهوم کاری کمیسیون ت . و...) 

 رفقای گرامی ! امیداست منظورم درک شده باشد ، برای درک بیشتروبیرون شدن هرچی بیشتر ازابهام بچند جمله کاری روی آورده رفقا را مخاطب می سازم اینکه : اینهمه که دراحزاب وحلقات وکمیسیون تفاهم و...گرد آمده ایم نه بطورتصادفی ونمایشی؛ بلکه مبتنی برشناخت ازحیات سیاسی وسازمانی همدیگردردیروزکه تحت مقولۀ ای خدمت بمردم با ادعای ترقی ونیکبختی مردمی که ازآنان شناختی کمتر داشتیم ، قربانی دادیم وکمتر ازیک ونیم دهه حاکمیت دولتی واقتدارسیاسی را به رهبری حزبی که نام آخری آن «حزب وطن» ورهبرآن شهید داکتر نجیب الله بود خودرا متعهد می دانستیم اشتراک داشتیم . ازدیروز به امروزآمده ایم ونمی توانیم مسئله امروز بین خودیها را دربین خود حل کنیم ؟ وهمواره به دیروزتکیه می زنیم وبه امروز وفرداپشت داده ایم ؟ 

مسئلۀ که کمی ممکنست دارای حساسیت جانبی باشد ، باید دربرابر رفقا مطرح گردد . بمنوال مثال کاری ما درکمیسیون تفاهم ووحدت ... از مدتها به اینطرف دردوارگان کاری   که اولی کمیسیون ت . و. احزاب .حلقات واشخاص که هنوزفعال است ودوم سکرتریت آنست که وظایف آن جمع وبست مواد مباحثات ، تعین زمان ومکان ، اشکال سازماندهی های مشورتی وغیره رابرای بحث وتصامیم بکمیسیون ارائه میدارد. کاردرهمین دوسازمان یا تشکیل خلاصه ومتمرکزودرجریان است وممکنست رضایت عده ای را نیز فراهم سازد ، نکتۀ را به اجازه شما برآن اضافه میکنم که ازخود وهمه باید پرسید؛   چه درطی این چندسال رضایت مارا فراهم ساخته ؟ وچه درکار ما منجمدوگم است ؟ قبل ازهمه باید اعتراف کرد که افرادی این دوـ سازمان یا ارگان کاری ازامکانات تفاهمی واشتراکی خوبی هم برخوردار اند ، سوال من دربهبود کاراین دوارگان ازطریق کشیدن آن به ارگانهای همگانی . یعنی فرا رفتن وبیرون شدن ازحلقات دورانی معین . 

  بطریق مثال :   می توانیم باهم درمورداشتراک همه حزبیهای علاقه مند دریک شهریا کشور یا منطقه بطورنمونه ، عدۀ ازپرسشهای عام ( مفاهیم عام بجای برنامه  )راهمگانی بسازیم وتجمع بروفق همگرائی ووحدت ، بغرض تصمیم گیری به طرف حزب واحدآنرا بحرکت اندازیم . سکرتریت وکمیسیون تقریبا درطی کارها وجلسات متوالی خود زمینه های این همگرائی ودرنهایت ادغام شدن درمجمع سراسری را قسما آماده ساخته است.  این نظریه برانحلال احزاب حاضرمتشکل که موجودیت شان دستآورد همگانی مربوط به بخشهای ازحزب وطن است ، پافشاری وتکیه ندارد. همگرائی جمعی سیاسی ـ سازمانی درتضاد با کثرت گرائی نیست ، بلکه وحدت سیاسی ـ سازمانی را غنی وتوانا میسازد . طرفداریک دیالوگ رویا روی ، نه لفظی وتئوریک ، بلکه برعکس ، عملی ، سازنده ، همه گیرومشترک درسطح سراسری اروپا ازشهرها به ایالات ، کشورها ومناطق بین افغانها تعمیم داده شودو هیچکس وگروپ وحزب ازشرکت در آن ، از قبل مستثنی ساخته نشوند.بخصوص هنگامی که کمیسیون تفاهم و... طی اجلاس اخیر29 جنوری 2011 هالندوظایفی مشترکی عملی جدیدی رانشانی کرده است. خواست همگانی اجلاس با حفظ تنوع اندیشه وفکروبرداشتهای متفاوت ازشرایط حاضرووضعیت جاری که هنوزخلای حاکمیت پس ازتسلیمی حاکمیت بمجاهدان توسط هیچیک از نیروهای داخلی تامین نشده واینک یکدهه است که با تکیه برنیروهای خارجی بطور نسبی بمسئله خلای قدرت درقبال دولت حاضرپاسخ مثبت وجود ندارد، نباید غافل شدکه چنین اوضاعی با تکیه برنیروهای خارجی پایدارنیست. 

  اینکه : مسئلۀ جنبش غافگیرانۀ توده های مردم که جنگ ، فقر، بی قانونی ، زورگوئی ومهاجرت وصدها درد ورنج رادرخود نهادینه کرده است، بسیاردورنیست روزیکه این جنبش مانند طوفانی بنیاد کنی درشهرهای مملواز فقروتوهین، فحشا وتجاوز،بی قانونی واستبداد، بیداد کندوبه خشک وترآتش زندودرآن پیش ازهمه آنانی خواهند سوخت که بیشترازهمه به لاف زنی وخود جلوه گرائی وخود محوری خواسته اند همه را نفی کنند.

 نمیتوان بعجله حکم کرد که جنبش مردم در تونس ، مصر، یمن ، اردن وسایر کشور های عربی وغیرعربی ایران، افغانستان وپاکستان وغیره دیریا زود، شدیدتروبراندازتربعرصه  کشورما خواهد آمد یاخیر؟ آنچه که روشن است ،جنبش  های همگانی مردم وانقلابهای که غربی ها میخواهند با رنگها آنهارا ازهم تفکیک کنند، بسراغ ما نیزدیریا زود خواهد آمد، نه تنها دولتها،بلکه دامن احزاب ، سازمانها ورهبران سیاسی را خواهد گرفت وآنانرا غافگیرخواهد ساخت. 

 مسئله دیگری راکه می خواهم اینجا مطرح سازم، عبارتست از انتخابات ریاست جمهوری وانتخابات پارلمانی است که عدۀ ای بیشماری از اعضای حزب وطن دیروزـ درآن شرکت داشتندو نتوانستند قبل ازشرکت درآن ، بمسئله حضور مشترک سیاسی، شرکت وعدم شرکت ( تحریم)،طرح مفاهیم مشترک سیاسی در رابطه بمردم، موضع مشخص درموردحضور نیروهای خارجی ،دولت وارگانهای اداره ، قانونگذاری وقضا وغیره ، یا بمعنی دیگرخواستها ومطالبات مشخصی را برای تعمیم آگاهی سیاسی ـ سازمانی اقشارمختلف ازمردم درحد اقل آن مشخص وارائه دارند.تنها کاندیدا شدن وسینه به پیش کشیدنها کار ساز وعملی نیست،بلکه عواقب ناگواری داردکه امروز به آن همه مواجه ایم. هم ناگفته نماند که آقایانی که به این سنگربا بی ملاحظه گی وبا عدم آگاهی سیاسی رفتند، نه خود نتیجه داشتند ونه هم حمایت گرانشان، تنها اگر گفته شود که سرافگندی برای همه فراهم شد، امیداست برای استعمال این کلمات مرا می بخشند.   کمیسیون تفاهم و... قبل ازآغازانتخابات وهم درپایان آن حداقل ، به این مسئله توجه داشت وآنرا مطرح ساخت،اما بنابرمحوریت احزاب درکمیسیون تفاهم و...  نه تنها نتیجه مطلوب نگرفت، بلکه ازبرداشت مشترک نظری وعملی ،سیاسی وسازمانی نیز بدورماند. 

 درقسمت دوم این نوشته کوشش خواهدشد تا بخشی از مسائلی سیاسی ـ سازمانی نظری وعملی مربوط به انتخابات ( ریاست جمهوری وپارلمانی ) را که به اثرتقاضای سکرتریت کمیسیون تفاهم طی یک جلسه وسیع پاسخگوئی کمیسیون تفاهم و...، سه کاندیداتوررفقا ؛ داکتر اصغرخیل منگل ، ملک بابا، داکترمرتضی کیوان حاضر شدندوصحبت هایشان برجنبه های اقناعی تکیه داشت وبه پاسخ گوئی ، سوال وبحث فرصت نبود، یا نداشتند. دیگران حتی دراین عرصه از درون با خود، با ابهامی ازخود راضی قناعت وسکوت کرده اند.  «مضحکۀ انتخابات » بقولی عدۀ ازطرفداران نظریه «تحریم  شرکت درانتخابات ریاست ج.وپارلمانی » زمینه دادتا غیرسود مند بودن چنین شرکت سیاسی ـ سازمانی (صلح آمیز وقانونی ) رابیشتر بسود دستگاه دولتی حاکمیت واشغال نظامی تاکید بگذارند. 

  علاوه برآن ، شرکت ضعیف ، پراگنده وغیرسیاسی ـ سازمانی عدۀ بطورانفرادی ازاحزاب وورشکستی آنان، زمینه های عدم اعتماد وبی باوری رادر جامعه، بین دوستان وهواداران  حزب وحاکمیت حزب وطن بیشتر تغذیه کردو زمینه های یک دولت بنیاد گرای نظامی واسلامی وابسته به اسلام گرائی افراطی راآماده ساخت وبراشتراک  نیروهای ملی ـ دموکرات وحلقات روشنفکری وحتی هویت دولت حاضر ناکارآمد واشتراک تکنوکراتهای  مربوط بغرب راکه حضور نظامی غرب را توجیهی میکنند ، تاثیر منفی وآنرا بخطر مواجه ساخته است.

 

  سرور منگل                                                                        2011 .02 .03    


بالا
 
بازگشت