مهرالدین مشید

 

نویسنده : مهرالدین مشید

افشای اسناد ادامۀ توطیه در همسویی امریکا و پاکستان بر ضد مردم افغانستان

 

             باز هم دستان شیطانی از آستین استکبار امریکایی بیرون شد و چرخهای تازه یی در آنسوی کاخ سفید به حرکت در آمد . با به حرکت در آمدن ارابۀ آن صندوق جادویی سر کشید که راز های پنهان جنگ افغانستان را از سال 2004  تا 2009  در خود نهفته دارد . درست این اسناد مسایلی را پیرامون جنگ افغانستان آشکار گردانیده است که بیشتر با استراتیژی بوش رابطه دارد ، نه با استراتیژی اوباما ؛ گرچند ماهیت هر دو استراتیژی در اصل یکی بوده و سکه ییرا ماند که در یک رخ آن بوش و در رخ دیگر آن اوباما نمایان میگردد . هر دو استراتیژی حکایت از فاجعۀ کنونی افغانستان دارد . هدف اصلی از افشای این صندوق اسرار هم پرده کشیدن به روی واقعیت های جنگ افغانستان است تا با تحریف بخشی از واقعیت ها  رویداد های مهمتر آن پنهان نگهداشته شود و با وارونه نمایاندن رویداد ها از عمق تراژید و گسترده گی  فاجعۀ آن کاسته گردد ؛ زیرا این صندوق جادویی در اختیار یک رسانه است که می تواند ، افشا گریها را حسب میل خود به معامله بگذارد و آنها را در معرض مانور های سیاسی و اقتصادی قرار بدهد . از این رو این صندوق مانند سایر سناریو های امریکا به مثابۀ کابوسی در ذهن مردم ما سایه افگنده است که تداوم توطیه های خونین را در عقب آن نگاه مینمایند .  

پس از آنکه اسناد در ساید ویکی لیکس منتشر گردید . روزنامه های امریکایی و اروپایی بخش های از آنرا به نشر سپردند که بصورت کل سه موضوع مهم مانند رابطۀ استخبارات پاکستان با طالبان بویژه گروۀ حقانی ، رابط طالبان با ایران و افشای نام جاسوسان امریکایی در افغانستان ، پاکستان است که شامل مقامات ارشدی در این دو کشور هستند . چنانکه

گاردین ، نیویارک تایمز و شپیگل (1)نوشتند : سایت ویکلی لیکس 76 هزار اسناد محرم را از جملۀ 92 هزار اسناد محرم در مورد جنگ افغانستان در این ساید نشر کرده است . در این ساید اسنادی وجود دارد که از همکاری های نزدیک استخبارات پاکستان و شرکت اعضای بلند پایۀ استخبارات پاکستان در نشست با طالبان و طرح برنامه های تروریستی بر ضد نیرو های خارجی پرده بر داشته است . این اسناد (2)به طور نمونه به دادن 1000 موترسایکل در اپریل 2007 به گروه حقانی توسط استخبارات پاکستان اشاره کرده است  . این روزنامه ها به ادامه  از عملیات های نیرو های مخصوص امریکا  برای کشتن رهبران قبایلی افغان نیز سخن زده  اند . در این اسناد جزییاتی وجود دارد که چگونه طالبان به سلاح ستنگر دست یافته اند . این  اسناد محرمانه از جنوری 2004 تا دسمبر 2009  را در بر دارد . هم چنین این سند  همکاری های ایران با طالبان را افشا نموده و  در یک سند (3) آمده است که ایران هفت تن از رهبران طالبان را به این کشور دعوت کرده بود و برای آنان گفته بود که در بدل کشتن یک سرباز خارجی یک لک کلدار و در بدل کشتن  یک کارمند دولتی 200 هزار کلدار برای آنان می پردازد . افشای این سند جنگ امریکا در افغانستان را دچار چالش نموده و احتمال ایجاد رخنه  در میان هم پیمانان امریکا را بوجود خواهد آورد .

نیویارک تایمز (4)، در مورد افشای اسرار محرمانۀ جنگ امریکا در افغانستان به نقل از مقامات امریکایی نوشت  که افشای این اسرار جان سربازان شان را به خطر می اندازد ، امنیت امریکا را تهدید میکند و این عمل را محکوم کردند . این روزنامه به نقل ازجیمز جونز نوشته است  :  این اسناد نشان میدهد که استخبارات پاکستان در نشست طالبان شرکت میکنند و برنامه های آنان را رهبری و همکاری مینماید . به باور جیمز این اسناد  از سال 2004 تا 2009 ترتیب شده و برابر به زمانی است که اوباما استراتیژی جدید خود را روی تمرکز نیرو های طالبان در مناطق قبایلی ارایه میداد . وی افشای این اسناد را برابر به خطر مواجه شدن جان امریکایی ها و شرکای آنان  تلقی کرده  و این را به عنوان تهدیدی بر ضد امنیت کشورش خواند . گردانندۀ ساید ویکلی لیگ (5)گفته اند که این اسناد از قرار گاههای امریکایی ها در افغانستان به دست آمده است . مدیر ویکی لیکس از افشای این اسناد دفاع کرده و گفت وظیفه محکمه است که قضاوت نماید ، افشای این اسناد جرم است یا خیر . وی خاطر نشان کرد که منابعی که آنان را کمک کرده است  ، نه تنها آنها را افشا نخواهند کرد ؛ بلکه کمک هم خواهند نمود و وی بر اعتماد منابع نسبت به سازمان شان صحه گذاشت .   وی در این اسناد به شواهدی اشاره نموده که بیانگر جنایات جنگی است و باید به آن رسیده گی شود . در هر جایی از این سند نام    حمید گل به چشم می خورد که در راه اندازی عملیات های طالبان نقش دارد  .

بعد از افشای این اسناد یک سلسله تحولات زنجیره یی در موج گسترده یی در سطح جهانی بوجود آمد که از واشنگتن تا لندن ، کابل ، اسلام  آباد ، دهلی و ... واکنش های مختلفی را در پی داشته است .

وحید عمر (6)سخنگوی دولت گفت که دولت افغانستان معلومات مطرح شده در اسناد افشا شده را تحت تحقیق جدی قرار خواند داد . وی افزود که دو موضوع مهم دراین اسناد به خوبی نمایان است که همانا رابطۀ استخبارات پاکستان با طالبان و پنهان کردن شمار کشته شده گان  ملکی است . وی  در ضمن به نگرانی های دولت کابل اشاره کرد که در گذشته ها با  دولت امریکا در میان گذاشته شده است . وی به نگرانی های حامد کرزی اشاره نمود  که گفته است :  مرکز اصلی تروریستان در پاکستان است  ؛ اما  امریکا افغانستان را مرکز نبرد با تروریسم قرار داده و قریه های افغانستان را بمبارد منماید . 

حقانی (7)سفیر پاکستان درامریکا این اسناد را شایعات خوانده  و نظرات یک ساید دانست . وی افزود که کشورش سال ها قبل رابطۀ خویش را با طالبان قطع کرده است . دولت افغانستان افشای این اسناد را دلیلی بر  حقانیت موضع کابل در قبال جنگ کنونی عنوان کرده است که سال ها  قبل در مورد همکاری نزدیک استخبارات پاکستان برای امریکا اسناد و شواهدی را ارایه کرده بود  .  چنانکه حامد   کرزی در یک سفر رسمی خود به پاکستان اسناد استخباراتی را برای مشرف تحویل نمود که  حاکی از آدرس دقیق رهبران طالبان در شهر های کویته ، پشاور و اسلام آباد بود . اسلام آباد به این کشف های استخباراتی که بوسیلۀ مقامات افغان تهیه شده بود ، هر گز توجه نکرده و آنرا نادیده گرفت ؛ اما در این میان واکنش دیوید کامرون(8) به ظاهر خیلی تند معلوم  میشد  و در ملاقات با همتای هندی خود گفت که غرب از همکاری های پاکستان با تروریسم چشم نخواهد پوشاند . وی افزود که پاکستان باید به صدور تروریسم به دنیا پایان داده و سیاست های دو گانه در این مورد را کنار گذارد . هند لشکر طیبه را مسؤول اعمال تروریستی در پاکستان می خواند .

اظهارات کامرون (9)در دهلی واکنش های تندی را در اسلام آباد به دنبال داشت . بعد از این سخنان احزاب پاکستان از زرداری رییس  جمهور این کشور خواستند تا اعزام گروهی از نظامیان این کشور را جهت آموزش به بریتانیا لغو نماید و تنها خودش برای ملاقات با مقامات بریتانیا عازم این کشور گردد . در راس این گروۀ نظامی احمد پاشا رییس استخبارات این کشور قرار داست .  کامرون در پاسخ به این تصمیم اسلام آباد گفت : من اعتقاد به صحبت کردن صریح دارم . وی افزود که در هند در خصوص افرادی در داخل  پاکستان صحبت کردم که بجای ادارۀ کشور مسؤولیت تروریسم را برعهده دارند و وی تاکید کرد که در دیدار آینده اش با زرداری در این مورد " رک  و راست " صحبت خواهد کرد . این اظهارات کامرون تنش هایی را در کابینه و پارلمان این کشور نیز به بار آورد . چنانکه میلیبند وزیر خارجۀ بریتانیا ، کامرون را به پر حرفی در سیاست متهم کرده و گفت که فرق زیاد است ، میان صریح صحبت کردن و پر حرفی نمودن .

پارلمان بریتانیا نیز خواهان (10)غذر خواهی کامرون از پاکستان شد . کامرون د رسفر اخیر خود به هند اعلام کرده بود که پاکستان نمی تواند هم از طالبان حمایت کرده و هم مدعی مبارزه با تروریسم شود .. پارلمان بریتانی زمانی در برایر سخنان کامرون در هند واکنش نشان داد که رییس کمیتۀ دایمی سنای پاکستان (11)درامور خارجۀ این کشور گفت : اظهارات کامرون روابط پاکستان و بریتانیا را تیره مسازد . بعید نیست که در عقب این موضعگیری های به ظاهر اختلافی جنگ های زرگری هم نهفته باشد تا زیر پوشش  آن شیادی های مزورانۀ زمامداران کاخ سفید ، لندن واسلام آباد به نحوی مخفی نگهداشته شود و به روی واقعیت های مشهود در جنگ افغانستان پرده کشیده شود .

باز هم هر چه باشد ، افشای این اسناد موجی از واکنش ها را در سراسر کشور های غربی به دنبال داشت و هر کدام که خویش را به نحوی در عقب بازی امریکا می بینند ، از افشای این اسناد به گونه یی تکان خورده و در یافته اند  که امریکا  با بازی های خطرناکی آنان را با استخبارات پاکستان همسو گردانیده ودر این همسویی غیر مستقیم جان سربازان شان را قربانی برنامه های استخبارات پاکستان با طالبان مینمایند . از همین رو نخست وزیر کاناد (12) افشای این اسناد را مواجه شدن سربازان کشورش به خطر عنوان نمود .

آلمانی ها بعد از افشای این اسناد تکان خورده و اشتراک شان را در جنگ افغانستان در زیر چتر استراتیژی ناکام اوباما مبهم و ناکام ارزیابی کرده اند . چنانکه دیتمار هرز (13) معاون وزارت عدلیۀ ایالت تورینگر آلمان و کارشناس علوم سیاسی در گفت و گو با زود دویچه سایتونگ گفت : افشای اسناد ضربۀ شدیدی بر استراتیژی جدید جنگ امریکا در افغانستان وارد کرد و استراتیژی قبلی اوباما را مورد تردید قرار داد و از تسخیر ذهن و قلب مردم افغانستان بوسیلۀ طالبان سخن گفت . 

کارل تئو دور تسو گوتنبرگ (14) وزیر دفاع آلمان محتوای جنگ افغانستان را غیر متظره نداسته و آنرا از قبل افشا شده دانست  . افشای این اسناد ابتدا در امریکا تکانه های  آرام داشت ؛ اما به تدریج تند گردید .  هر چند در اول مقامات کاخ سفید خواستند ، این افشا گری را از نظر های بیندازند ؛ اما واکنش های جهانی بالاخره بی تفاوتی در واشنگتن را شکست . با آنکه اوباما در آغاز افشای این اسناد را چیز تازه یی نخوانده وگفته بود  که سایت ویکی لیکس به افشاگری  چیز مهمی دست نزده ؛ بلکه کاخ سفید در مورد آنها از قبل  آگاهی داشت ؛ اما وی (15)به زودی  اعضای امنیت ملی خود را خواست و در یک نشست اضطراری  نگرانی خویش را در مورد اسناد افشا شده برای آنان ابراز کرده و گفت : به جز این که ماموریت مادر افغانستان تکمیل شود راۀ دیگری وجود ندارد . وی افرود هنوز کاری هایی در افغانستان باقی مانده که باید انجام شوند  و در ضمن از فرصت دهی تازه برای دولت کابل نیز سخن گفت ؛ در حالیکه این فرصت دهی ها برای دولت کابل جز زمان کشی و زمینه سازی های بیشتر برای گسترش دامن فاجعه در افغانستان چیز دیگری نیست . پترائوس فرماندۀ نیرو های امریکایی در افغانستان برای پیاده گرانیدن کاری های باقی ماندۀ اوباما در افغانستان رهنمود 24 ماده یی خود را به سربازان امریکایی صادر نمود که از آنان به عنوان مهمانان یاد آوری کرده است  ؛ اما وی در این سند  رهنمودی مکلفیت های این مهمانان ناخواسته را خیلی سنگین خوانده  که بخشی از آنها  در کنار تامین امنیت در افغانستان ایجاد حکومت داری خوب و باز داشت بیروکرات های فاسد دولتی در این کشور ذکر شده است که وی در این سند شکوههایی از ناکارآیی های کرزی نیر دارد که وعدههایش را برای محو فساد به سر نرسانده است . همزمان به این خبر روزنامۀ واشنگتن پست (16) ازضایع شدن 12.2 ملیارد دالر در سال در افغانستان خبر داد که از این جمله یک ملیارد دالر آنرا حیف و میل شدن مالیه ، دو ملیارد دالر آنرا رشوت و متباقی آنرا پول های ضایح شده یی خواند که بوسیله های مختلف در افغانستان به تاراج میروند و از میدان هوایی کابل بیرون می شوند . چنانکه چندی پیش رسانه ها از بیرون شدن 4.2 ملیارد دالر طی سه سال از میدان هوایی کابل خبر دادند . در  حالیکه پول اخیر بوسیلۀ قراردادیان خارجی از افغانستان بیرون شده که  با استفاده از ضعف دولت افغانستان صورت گرفته است . این گونه حیف و میل ها در افغانستان بوسیلۀ خارجی ها و شماری قراردادی های خانواده گی داخلی صورت میگیرد که مرجعی برای باز پرسی این تاراج ها در دولت افغانستان  وجود ندارد. با وجود این گونه چپاول های آفتابی باز هم امریکا سخن از افزایش کمک هایش در افغانستان سخن گفته است . چنانکه

روزنامه های امریکایی مانند گرسشن تایمز (17) نوشت که امریکا قصد دارد تا بعد از این پول های زیادی را در افغانستان به مصرف بر ساند واز افزایش کمک های 5 ملیارد دالر امریکا درسال آینده سخن گفت  ؛ در حالیکه کمک های این کشور در سال 2008 را به 1.4 ملیارد دالر و در سال 2010 به 2.4 ملیارد دالر ذکر نمود . امریکا در ظاهر هدف از افزایش کمک هایش را در بخش ملکی کمک به پروسۀ امنیت و ایجاد حکومت داری خوب عنوان نموده است  ؛  اما جوبایدن معاون اوباما چیز دیگری می گوید .  چنانکه او(18) گفت : استخبارات امریکا بعد از افشای اسناد بوسیلۀ ویکی لیکس روش خود را تغییر خواهد داد . وی افزود که امریکا در افغانستان برای دولت سازی حضور ندارد ، بلکه هدف از حصور امریکا در این کشور سرکوب القاعده است  . این درحالی است که از استخبارات پاکستان از سه دهه بدین سو و بویژه بعد از اشغال افغانستان  بوسیلۀ امریکایی ها طالبان را آموزش ، تجهیز و تمویل نمود و منابع مهم استخباراتی افغانسان را در اختیار انان قرار داده در طرح و برنامه ریزی های تخریبی آنا بر ضد افغانستان نقش فعال دارند ؛ اما نیرو های خارجی به عوض سرکوب القاعده و طالبان در مراکز اصلی آنان ، برعکس آنان نیرو های خارجی القاعده وطالبان را برای نبرد در قریه ها  و شهر های افغانستان چنلنج میدهند . هدف از این برنامۀ نیرو های خارجی در افغانستان به جز انتقام جویی از مردم مظلوم افغانستان و کشتار بیرحمانۀ آنان چه خواهد بود . از همین رو مردم افغانستان از سال ها قبل جنگ امریکا در افغانستان را زیر نام  "مبارزه با تروریسم" دسیسه یی خطرناک و جنایت کارانۀ این کشور  بر ضد مردم افغانستان میدانند و کشتارهای  جمعی و بیرحمانۀ مردم ما را در جاده های شهر های کشور به شمول شهر کابل (19) و بمیاردمان ها و راکت پراگنی های کور نیرو های خارجی را بر محل های مسکونی (20) عملی وحشیانه و یک گونه نسل کشی آشکار تلقی مینمایند . از مراکز بین المللی و مراجع مستقل جهانی خواهان با داده گاه کشاندن عاملین اصلی این کشتار ها بوده و رسیدن روزی را لحظه شماری میکنند که بوش ها ، تونی بلیر ها ، اوباما ها ، دیوید کامرون ها ، گیتس ها و سایر مقامات غربی  همرای هم پیمانان آنان که دراشتعال و  دامن زدن  جنگ افغانستان نقش دارند ، به محاکمه کشانده شون و به سنگین ترین مجازات محاکمه شوند ؛ گرچه اکنون این حرف خیالی بیش نیست ، اما رویداد های جهانی چنان بصورت غیر قابل باوری  در شتاب اند که رسیدن چنین روزی دور از امکان نیست .

 اظهارات ضد و نقیض مقامات امریکایی در مورد افشای اسناد جنگ افغانستان این حقیقت را بصورت واضح بیان میکند که اوضاع در افغانستان روز به روز به سوی در  پیچیده گی و آشفتگی میرود که حتی از کنترول امریکایی ها هم در حال خارج شدن است . چنگ افغانستان چنان مقامات کاخ سفید را دچار سرگیچی و بی تصمیمی در مورد افغانستان گرداینده است که برنامه های دراز مدتی را که در قبال جنگ پیش بین بودند ، می بینند که یکی پی دیگری زیر ضرب توطیه های خود شان مانند یخ ذوب میگردند .  پیچیده گی اوضاع جنگ افغانستان سبب شده که  حتی زمامداران کاخ سفید تمرکز ذهنی خویش را پیرامون تصمیم گیری ها در اطراف این جنگ از دست بدهند .  در حالیکه اوباما رییس جمهور امریکا و لیسه کریسته سناتور معروف امریکایی اسناد افشا شده را یک  چیز غیر تازه و امر عادی تلقی کرده و کریسته (21) می گوید که آنان با این گزارش ها پهلوانی ها کرده اند و از همکاری های استخبارات پاکستان با طالبان آگاهی قبلی داشتند و به بهانۀ این که گویا کاخ سفید از در این موارد اغماض نموده است ، از تماس گرفتن با اصل موضوع طفره میرود . چندی پیش هم یک روزنامۀ امریکایی گزارش تحقیقی ییرا به نشر سپرد که پرده از تماس های مخفی مقامات ارشد استخببارات پاکستان با شورای کویتۀ طالبان و دادن طرح های نظامی و استخباراتی آنان برای طالبان سخن گفت ؛ اما امریکایی های چندان این گزارش را جدی نگرفتند ، بدون شک دلیل بی تفاوتی های امریکایی ها در برابر گزارش فوق دلالت بر آگاهی های قبلی شان از این گونه رابطه ها است ؛ اما چگونه شد که با افشای این اسناد مقامات کاخ سفید علیرغم ساده انگاری های  شان نسبت به این مسأله بعد تر از آن احساس خطر کرده و گیتس (22)  وزیر دفاع امریکا گفت که افشای اسناد عواقب جدی و خطرناکی را با نیرو های امریکایی و متحدان اشن به همراه خواهد داشت و افشای اسناد را آشکار شدن تکنیک ها و تخنیک های جنگی سربازان امریکایی خواند که بر حیثیت امریکا لطمه وارد می کند و خواهان به مجازات کشاندن عاملین این گردید  .  وی این سخنان را بعد از نشست مهم امنیتی  اظهار نمود که در آن اوباما نیز حضورداشت و بعد از این نشست بود که مقامات امریکاییی از گردانندۀ سایت ویکلی لیکس خواهان عدم افشای دیگر این اسناد گردیدند ؛ گرچه گمانه زنیها بر آن است که این اسناد نوعی برخورد سلیقه یی و هدفمدارانۀ سیاستمداران امریکایی را د ر قبال اوضاع افغانستان بر میتابد . در این اسناد دو موضوع بیشتر از هر چیزی پر رنگ تر جلوه دارد . یکی افشای رابطۀ استخبارات پاکستان با طالبان بویژه  با گروۀ  حقانی  و دوم هم افشای رابطۀ ایران با طالبان است که این دو موضع چیز تازه نبوده و سال ها قبل رسانه های داخلی و خارجی درمورد این گونه رابطه ها  گزارش های مفصل و تحقیقی را به نشر رسانده اند که امریکایی ها در آنزمان به این گزارش های ا فشا گرانه توجه نکردند ؛ اما اکنون چگونه شده است که امریکایی ها با وجود یک نوع به اصطلاح "شیر و غلط زدن " ها در مورد افشای مدارک ساید ویکی لیکس ابراز نگرانی کرده اند  ؛ زیرا هر روز گزارش های تازه یی از این اسناد در روزنامه های امریکای درز میکند که پرده از ساده انگاری های مصلحت آمیز مقامات کاخ سفید پیرامون آن فرو می افتد و رنگ جدی را به خود میگیرد . چناکه بخش های  اخیر اسناد افشا شده  از وقوع حادثه یی در کابل شبۀ یازدهم سپتمبر و قتل حامد کرزی اشاره دارد که در حادثۀ اولی 22 تن اعضای القاعده به دستور الظواهری مامورت اختطاف طیاره از میدان هوایی کابل و کوبیدن آن بر ارگ ریاست جمهوری و مراکز امریکایی ها و بریتانییا یی در کابل خبر میدهد و در رویداد دومی هم پای استخبارات پاکستان در میان است که یک  مقام آی اس آی مولوی عزت الله را برای قتل کرزی توظیف مینماید و او این ماموریت را برای ملا عبدالباری محول میکند تا با داخل شدن در کاخ ریاست جمهوری در کابل کرزی را به قتل برساند . گذشته از این که عقب این اسناد دست های مرموز سیا دخیل بوده و نشانگر سناریوی دیگر امریکا در مورد جنگ تروریسم است  ؛ اما با انهم در عقب این های هوی اسناد افشا شده حقایقی برملا میگردد که فریب تازۀ امریکا را برای تداوم توطیه در افغانستان در تبانی با پاکستان به نمایش میگذارد که در زوایایی از آن هم دستی هر دو کشور به خوبی پیدا است . چنانکه در عقب دو طرح یکی حادثۀ ترور حامد کرزی و دیگری کوبیدن طیاره بر کاخ ریاست جمهوری در کابل دست آشکار استخبارات پاکستان در همکاری نزدیک با حمید گل  مانند آفتاب هویدا است و این برنامه ها هم زمانی در حال اجرا بوده که مناسبات امریکا با کرزی در حال تنش بوده است . شاید از جمله نگرانی ها و آبرو رفتن های امریکا در منطقه افشا شدن همچو سیاه کاری های استخباراتی اش باشد  که  به کمک نیرو های مخصوص امریکا با همکاری با پاکستان زیر پوشش طالبان در افغانستان باید شکل می گرفتند . دست داشتن شماری جنرالان افغانی و پاکستانی که همکاری هاییرا د رزمینه فراهم میکردند .  از جمله حوادث به وقوع  نپیوسته اند که حدس و گمانه زنی های زیادی را پیرامون ساختار ارگان های امنیتی کشور بر می انگیزد که تحولات زنجیره یی در ادارههای امنیتی کشور را بصورت قطع بیرابطه به آن نمی توان دانست .

گزارش های بعدی  از این سایت بصورت و اضح دلالت بر رابطۀ تنگا تنگ استخبارات پاکستان با گروۀ القاعده و طالبان دارد . چنانکه سایت دی ولت با اشاره به سندی در اگست سال 2006 از نشست اسامه ، ملاعمر ، ملابرادر و ملا داد الله در روستایی در کویته خبر میدهد که حاکی از همکاری نزدیک استخبارات پاکستان با القاعده  و طالبان است .  بر مصداق این شعر  "هر روز از  این باغ ، بری میرسد .  با گذشت هر روز از این صندوق جادویی  اطلاعات تازه به تازه یی میرسد که  هر سندی پرده از روی مخفی کاری هایی میان غرب و امریکا با  پاکستان بر میدارد که گواۀ روشنی بر همسویی این ها بر ضد منافع مردم مظلوم افغانستان است . اکنون که این صندوق جادویی به زبان آمده است و سر  کلافۀ راز های پنهان جنگ افغانستان را یکی پی دیگر باز مینماید . با افشای هر رازی غوغایی تازه از شرق تا غرب دنیا را میگیرد . در این غوغا آفرینی ها بیشتر آنانی نقش دارند که از یک  دهه بدین سو چنگ و دندان را برای کندن گوشت های استخوانین مردم افغانستان تیز کرده اند ؛ زیرا این ها هراس از آن دارند که سر این راز های پنهان چنان به هوا بلند شود که حتی حادثه سازانش را نیز فرا گرفته و با از دست رفتن کنترول افشای  این راز ها جرم حامیان اصلی راه اندازان و عاملین " مبارزه با تروریسم " بر ملا گردد ، زیرا بازی های استخباراتی دو پهلو چه که چندین پهلو بوده و در هر پهلویی که می افتد ، دوستان و د شمنان را در پهلوی دیگر به گونۀ دیگری به ارزیابی میگیرد .  از همین رو است که حادثه سازان سناریوی جنگ افغانستان از واشنگتن تا لندن و همکاران سنتی آنان در اسلام آباد و کابل به هراس افتاده اند که بالاخره این صندوق جادویی به اصطلاح چنان "چشم ها را ببندد و دهن باز نماید "  و رشته هایی از تار های مرموز سخن را در رسانه ها بتند که دست زمامداران را از کاخ سفید تا لندن ، اسلام آباد و کابل در قتل 20 هزار انسان بیگناه و مظلوم افغانستان سخت ببندد . امریکا با همپیمانان غربی و شرقی خود چنان فاجعۀ دردبار را بر سر مردم افغانستان آورده اند که چنین فاجعه ییر تاریخ کمتر در حافظۀ خود دارد . هر روز در کنج و کنار کشور ما دهها انسان بیگناه به رگبار های گلوله و راکت بسته می شوند و هر روز دهها کودک و زن و مرد پیر و جوان بیگناه گروه گروه  قربانی مین های  کنار جاده می شوند که داستان این مین های کنار جاده هم کمتر از داستان این صندوق جادویی اطلاعات افشا شده نیست . شگفت آورتر اینکه  عاملین "فاجعۀ مرگبار افغانستان" خوب میدانند که تروریست ها در کجا زنده گی میکنند ، مراکز آموزش ، تجهیز و تمویل آنان کجا است و  چه کسانی در یک صحنه سازی های مرموز از واشنگتن تا لندن در تبانی نزدیک با استخبارات پاکستان پول های گزافی را دراختیار شان میگذارد و بعد از آموزش و تجهیز به افغانستان فرستاده می شوند .  چنانکه ویکی لیکس در بخشی از اسناد افشا شده از هنکاری نزدیک و تنگا تنگ استخبارات پاکستان برای تمویل آنان پرده برداشته و نوشته است که 80 در صد کمک های مالی برای طالبان بوسیلۀ استخبارات پاکستان آماده می شوند که این پول ها از طریق صراف های آی اس  آی در پاکستان و حتی سراسر جهان در اختیار طالبان قرار میگیرند . چه کسی می تواند باور بکند که امریکا از این همه زد و بند های اسلام آباد بی خبر بوده و بصورت قطع آگاهی از این مسایل ندارد . در حالیکه سی آی ای امریکا نفوذ زیادی در درون استخبارات پاکستان دارد و این سازمان جنهمی اضافه تر از سه دهه در آموزش و پرورش اعضای استخبارات پاکستان نقش تعیین کننده دارد  . امریکا از آغاز جنگ تا کنون اضافه تر از ده ملیارد دالر را برای پاکستان داده است که بیشتر آن در بخش نظامی هزینه شده است . چگونه می توان بر نقش بی خبری امریکا  در مورد زد و بند های استخباراتی پاکستان را صحه گذاشت و باور کرد که استخبارات پاکستان این همه همکاری هاییرا که با طالبان و القاعده نموده است ، بی خبر است . گفتۀ یک تن از سناتوران امریکایی به ذهنم آمد که بعد از سپردن (           ) به امریکایی ها در کویتۀ پاکستان گفت : بر سر سپردن افراد برای امریکا نباید جایزه بگذارید ؛ زیرا پاکستان ها در بدل پول حاضر اند ، مادر خود را هم بدهند . پس چگونه می توان بر ناآگاهی های امریکا پیرامون معامله های استخبارات این کشور مهر تایید گذاشت  . در حالیکه همین اکنون روزانه دهها موتر سلاح  و مهمات بوسیلۀ اردوی پاکستان از طریق سرحدات مشترک دو کشور از راههای نوا پاس در کنر ، خردند در پکتیا، انگو هده  در پکتیکا ، میرانشاه در کویته و  راههای دیگر وارد افغانستان می شوند . بیرابطه نخواهد بود که اندکی از تجربۀ خود دراین مورد سخن بگویم . من در دوران جهاد آزادی خواهانۀ  افغانستان در کنار فعالیت های آزاد فرهنگی در موسسۀ "ویتا" بحیث کارمند ایفای وظیفه مینمودم .  دفتر ویتا که پروژههای زیاد باز سازی را در ولسوالی های آزاد شده تمویل و مواد ساختمانی آنها را از پشاور به آن ولسوالی ها می فرستاد . موسسه ناگزیر بود که برای انتقال مواد ساختمانی و ماشین و آلات باز سازی اجازه نامه یی از اردوی پاکستان میگرفت ، نه تنها اجازه نامه ؛ بلکه یک افسر نظامی هم از سوی مقامات اردوی پاکستان توظیف میشد تا کاروان مواد ساختمانی را تا سرحدات افغانستان مصؤون برساند ؛ زیرا خطر آن میرفت که راه زنان کاروان مواد را به تاراج نبرند . اکنون که جنگ افغانستان به مرحله یی رسیده است که شرایط آن کمتر با سال های 1368 و 1369 متفاوت است . چگونه می توان باور کرد که اکمالات این جنگ بدور از چشمان اردوی پاکستان صورت بگیرد . در حالیکه بیشتر سلاح ها مهمات  از طریق بنادر معروف پاکستان به دست طالبان میرسد و اردوی پاکستان چون دوران جهاد در انتقال و جا بجا سازی آن نقش تعیین کننده و اصلی را دارد .

این جدا از آن بود که هر تنظیمی در تشکیلات ریاست های نظامی خویش مدیریتی به نام "ارتباط خارجه " داشتند که وظیفۀ  آن تامین روابط میان تنظیم و اردوی پاکستان وسپردن گزارش هایی رزم آوران مظلوم افغان بر ضد شوروی سابق بود . هر تنظیمی به خاطر به دست آوردن سلاح ،  مهمات  و کمک های مالی بیشتر تلاش مینمود که بیشترین پیروزی های مجاهدین را به نام خود رقم بزند و تا امکانات بیشتر برای ادامۀ جنگ به دست آورند . این ادارهها زیر رهبری  کمیته های نظامی  شان مجاهدین را جهت آموزش های نظامی خاص به اردوی پاکستان معرفی مینمودند . بدون تردید طالبان که با توانایی کنونی شان در برابر نیرو های خارجی می جنگند ، از داشتن چنین تشکیلات و رابطه با اردوی پاکستان برخوردار هستند . شبکه ییکه با این وسعت با اردوی پاکستان کار میکند و آیا می توان به ساده گی پذیرفت که امریکا حامی درجۀ یک پاکستان از این هم بازی های نظامی و سیاسی  بی خبر است  ؟ هر گز  نه ، پذیرفتن چنین بی خبری را جز خفت عقلی و نهایت ساده گی ( مواد فضلۀ عقل) چیزی دیگری نمی توان خواند ؛  گرچه این اسناد به قول کار شناسان از نداشتن فحوای مسلکی و تخصصی رنج می برد و برای تهیۀ گزارش های آن از اشخاص غیر مسلکی استفاده گردیده است . از کسانی برای تهیۀ گزارش های آن بهره گرفته شده که دسترسی به معلومات در مورد جنگ افغانستان داشته اند ؛ اما هر چه باشد ، این اسناد نمایانگر یک واقعیت تلخ است که همانا همسویی غرب و پاکستان بر ضد مردم  افغانستان و منافع ملی  آنان است .  زد و بند های مرموز پاکستان با غرب  این گمانه زنیها را مردود می شمارد که  شاید فشار غرب بر پاکستان افزایش یابد و این فشار ها به اندازه یی برسد که سبب تجزیۀ این کشور گردد .

این اسناد صندوق جادویی را ماند که امریکا می تواند هر زمانی از آن طبق میل خود استفاده  نماید ، ده ها حادثه را زیر پوشش آن حسب منافع خود علنی و دهها حادثه را که برضد آن است ، مخفی نگهدارد . حوادثی را عنوان نماید که به اصطلاح در حال وقوع بود ، از وقوع  آن جلوگیری شده است و برای امتیاز گیری های سیاسی و نظامی  و اتهام وارد کردن بر دشمنان خود از آن استفاده نماید . از همین رو مردم افغانستان افشای اسناد را تداوم توطیه ها وتراژیدی آفرینی های غرب و پاکستان بر ضد خود تلقی مینمایند .

جالب تر این که گفته می شود ، گردانندۀ ساید ویکی لیکس گفته است که از جملۀ 92 هزار سند از افشای در حدود 5000 آن که حاوی اسناد مهمی اند ، خود داری کرده است . این اظهارات به نحوی پرده از مافیایی رسانه یی امریکا بیرون مینماید که صهیونیست هایی ثروتمندی  مانند "مرداک" در عقب آن قرار دارد . مرداک (23) اکنون مالک نشریۀ " ویکلی استندرد" است که بیشتر از 65000 نسخه تیراژ دارد . وی با وجود شعار ضد کمونیستی برای تلویزیون چین " سی سی تی وی " هم مشوره میدهد . گذشته ازاین که  امریکن فری پرس (24)به قلم "ریجارد واکر" کمیتۀ روابط عمومی امریکا واسراییل زیر عنوان "اییک" نهاد جاسوسی ییکه استراتیژی قدرتمند ترین دولت  جهان را شکل میدهد و یکی از بزرگتری لابی یهودی در امریکا است که هالبروگ های یهودی را در امریکا برای تعیین سرنوشت جنگ افغانستان خط میدهند  . آشکار است که در کشوری که همچو مافیای رسانه یی و لابی های صهیونیستی قرار داشته باشند ، بر مراکز مهم تصمیم گیری های قدرت نفوذ داشته و دو حزب جمهوریخواه و دموکرات  اولی را 65 در صد و دومی را 87 در تمویل مالی مینماید . 

اکنون که طشت رسوایی جنگ امریکا در افغانستان از بام به زیر افتاده و به گونۀ آشکاری پرده از بازی های چند پهلوی امریکا در بارۀ این جنگ برداشته است  و به خوبی آشکار نمود که هدف امریکا از این جنگ کشتار بیرحمانۀ مردم افغانستان بوده و نه تامین امنیت . چنانکه ویکی لیکس سندی را به نشر رسانده است که حکایت از کشته شدن 20 هرار افغان در این جنگ در زمان فرمانروایی رابرت گیتس دارد و هم اسنادی مربوط به افشای فعالیت های نیرو های خاص امریکایی در آن موجود است  و نشانگر این است که این نیرو ها چقدر رهبران قومی را بنا بر راپور های  غلط کشته اند ، باید بصورت جدی مورد تحقیق قرار بگیرند .

 از این گزارش ها دولتمردان کاخ سفید به نحوی تکان خورده اند و واکنش های آنان در این باره آرام آرام  تندتر شده و بر نگرانی هایشان افزوده می شود .  این گرارش ها این ذهنیت را در مردم افغانستان بیدار کرده است که در جنگ بیرحمانه استخباراتی هستی مادی و معنوی خود را از دست میدهند و بدین باور شده اند که  بعد از این نباید یک فیر در افغانستان صورت بگیرد و هر چه زود تر نیرو های امریکایی  جنگ را به محل اصلی  آن منتقل گردانیده و مراکزو پناهگاههای اصلی طالبان در وزیرستان را مورد حمله قرار بدهد . در حالی اکنون 92000 نیروی خارجی در افغانستان مستقر هستند که تمامی مراکز آموزش ، تجهیزو تمویل طالبان در وزیرستان زیر ریش دولت پاکستان و تحت حمایت مستقیم استخبارات این کشور به برنامه ریزی های تخریباتی بر ضد مردم افغانستان مصروف هستند .  امریکا با این همه واقعیت های آشکارافغانستان را مرکز جنگ خویش قرار داده و هر روز دهها انسان بیگناه را به بهانه های گوناگون به خاک و خون میکشند . نیرو های خارجی بصورت بیرحمانه یی جان افغان های بیگناه را با راکت اندازی ها و بمب پراگنی های کورکورانه میگیرند و بصورت علنی از این جنایت خود انکار مینمایند . 

پس از افشای بخش هایی از این اسناد تمامی اعتماد شکستۀ مردم افغانستان در برابر امریکا شکسته تر گردیده و ترک آن حتی بر جمجه های مغز آنان درز کرده است که هرگز اظهارات پاکستان ستیزانۀ اوباما ها و کامرون ها نمی توانند ، در بهم نزدیک کردن آنها کارگر واقع شوند . هرگاه بهم نزدیک هم شوند ، پیکرۀ بیماری خواهند ماند که روح آزردۀ انان را هر گز تلطیف نخواهد کرد . 

حالا که وضعیت در افغانستان بحرانی تر از هر زمانی شده و اوضاع امنیتی این کشور بیشتر از هر زمانی خطرناک گردیده  و در عین حال میزان حمایت مردم افغانستان از نیرو های خارجی کاهش یافته است ؛ زیرا مردم افغانستان به نحوی خود را در جال سیاست های نظامی گرانۀ امریکا دیده و این جنگ را جز نبردی تاراجگرانه و انتقامجویانه چیز دیگری نمیدانند 

اکنون که کاسۀ صبر افغان ها نسبت به جنگ امریکا لبریز گردیده است  و از بی تفاوتی ها ، شیطنت ها ، ناکارایی ها وعدم توجۀ امریکا نسبت به باز سازی کشور شان به تنگ آمده اند . ( امریکا دست به یک ترفند دیگری زده و برای به بیراهه کشاندن افکار واقعی مردم افغانستان و افکار جهانیان پای افشای اسناد 90 هزاری را در میان کشیده است .

از همه شگفت آور تر برای مردم ما این است که چگونه امریکا تا کنون اضافه تر از 350 ملیارد دالر را در افغانستان صرف جنگ نموده  و قرار گزارش های بین المللی تنها 51 ملیارد دالر را برای بازسازی افغانستان کمک کرده که از آنهم صرف 20 در صد آن از طریق دولت افغانستان و متباقی آن بوسیلۀ کشور های کمک کننده به مصرف رسیده است که بخش عظیمی از این پول ها در یک زد و بند خیلی مزورانه دوباره از افغانستان خارج گردیده است . چنانکه گزارش های بین المللی حاکی از آن است که در ظرف سه سال گذشته 4.2 ملیارد دالر از میدان هوایی کابل بیرون گردیده است .

کمک های مشروط جهانی نه تنها از افغانستان بیرون شد و بخش محدود آن هم که به دولت افغانستان سپرده شد ،  دارای چنان شرایط سخت بود که دولت نتوانست ، از آنها برای عملی گردانیدن برنامه های دراز مدت و زیر بنایی افتصادی افغانستان بهره بگیرد . قسمت زیاد این پول ها هم به جیب افرادی انگشت شمار وقرار دادیان خانواده گی ریخته شد . چنانکه  کاخ هایی جزیرۀ  جمیرا در  کشور خلیج مربوط به برادر کرزی ، برادر فهیم و برادر مسعود شهید بر همگان آشکار است .   تمامی قرار داد ها در بافت یک شبکۀ مافیایی برای برادر کرزی و برادر فهیم  و برادران و اقارب دیگر مقامات دولتی سپرده شده اند . این کار به حدی رسوا شد که کرزی در یک سخنرانی رسمی خود از خارجی ها خواست تا قرار داد ها را برای اقارت مقامات دولتی ندهند . واضح است که اقارب مقامات کی ها اند ؛ محمود کرزی و حاجی حسین فهمیم است .  این دو بسیار قرار داد های دولتی را بصورت مسفل و شماری را هم بصورت شریکی به گونۀ انحصاری به دست آورده اند .  این ها اند که برای وزرای رشوت میدهند و قرار داد ها را به دست می آورند .(25) به این ترتیب  مردم عامۀ افغانستان فقیر تر و مظلومتر گردیدند و شماری  دزدان مافیایی صاحب ثروت های افسانه یی گردیدند . مردم افغانستان انتظار روزی را می کشند که این ها و شرکای دولتی شان را که مقامات ارشد دولتی هستند ، به محاکمه بکشاننند . انشا الله که این روز دیر یا زود آمدنی است  و در آنرور به ساده گی "سیاه رو شود هر که  در او غش باشد " 

 

منابع و ماخذ :

 

 

1 -   ویسا ، شمارۀ 1265 ، 27  جولای

 - 2 8صبح ، شمارۀ 930 ، 27 جولای

       3 - رادیو آزادی ، اخبار صبح ، 27 جولای

4 - رادیو آزادی ، اخبار صبح ، 26 جولای

5 - رادیو آزادی ، اخبار صبح 27جولای .

6 - افغان جرگه ، شمارۀ 182 ، 27جولای

7 - رادیو آزادی ، اخبار صبح ، 27 جولای

8 - رادیو آزادی ، اخبار صبح ، 29 جولای

9 – ماندگار ، شمارۀ 383 ، اول اگست ، 10 اسد

10 - ویسا ، شمارۀ 1269 ، اول اگست

11 - ویسا ، شمارۀ 1269 ، اول اگست

 12 - سرنوشت ، شمارۀ 144 ، 28 جولای  

13 - ویسا ، شمارۀ 1267 ، 29 جولای

14 - افغان جرگه ، شمارۀ 184 ، 29جولای

(15)رادیو آزادی ، اخبار صبح ، 29 جولای

16 -  رادیوآزادی ، اخبار صبح ، 30 جولای

17 -  رادیوآزادی ، اخبار صبح ، 30 جولای

18 - ویسا ، شمارۀ 1268 ،  31  جولای

19 - ویسا ، شمارۀ 1268 ،  31  جولای

20 -  کشتار 52 تن در ولسوالی سنگین هلمند

21 - رادیوآزادی ، اخبار صبح ، 30 جولای

22 - رادیوآزادی ، اخبار صبح ، 30 جولای

23 - ملت ، شمارۀ 405 ، 6 جولای

24 - ویسا ، شمارۀ 1140 ، 23 فبروری ، 4 حوت

25 – اشاره به کاخ ها در شاخه های خرمای جمیرای خلیج و تاراج ملیون ها دالر زیر پوشش فساد خانواده گی

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت