مهرالدین مشید

 

انحراف افکار عامه و گم شدن رد پای جاسوسان اصلی امریکا در سناریوی دیگر

 

افشای اسناد ویکی لیکس توطیۀ ضهیونستی است که گرداننده گی آن را امریکا و اسراییل به عهده دازند و برای توجیه و مشروعیت بخشیندن دسایس خود به چنین ترفندی بر ضد کشور های مظلوم جهان بویژه کشور های خط مقدم جنگ نوین امریکا  دست یازیده اند . چنانکه مطالبی که تا کنون در این اسناد افشا شده است ، بیشتر کشورهای اسلامی را آماج قرار داده است . این موضوع را درذهن ها تداعی میکند که افشای اسناد ویکی لیکس در کنار سایر اهدافش امریکا را یرای گم کردن  اثر پای جاسوسان اصلی اش در کشورهای دیگر یاری نموده است  . از آنچه تا کنون از این اسناد بیرون شده ، به گونه یی دست نامریی و پنهانی را در عقب آن به نمایش گذاشته  و به شیوۀ مرموزی  حکایت از مبارزه  طلبی استخباراتی پیرامون آنها دارد . با توحه به اسناد نشر یافته در رسانه های بین المللی از میان 250 هزار سند افشا شده در ویکی لیکس ، به استثنای چند موردی بخش بزرگ آن پیرامون اوضاع و مناسبات کشور های  در گیر منازعه بویژه کشور هایی است که در خط مقدم یا در مجاورت و یا در بستر جنگ جدید امریکا زیر نام :مبارزه با تروریزم قرار دارند . این موضوع بیانگر این است که اسناد یاد شده به گونۀ گزینشی تهیه گردیده اند .

هرگاه اسناد افشا شده به گونۀ ساختاری مورد بازنگری قرار بگیرند و با دیدی مهندسانه به عناصر هندسی آن نگاه شود . به خوبی آشکار میگردد که چگونه رخداد ها در اسناد استخباراتی به نحو هندسی در بافتی از پیش حساب شده و دقیق در ویکی لیکس بازتاب یافته اند . آنچه که بیشتر گمانه زنی ها را پیرامون این اسناد ،  در دست بازی های استخباراتی تقویت می بخشد ، نبود اسناد سری یی است که ازعلت های اصلی و ضد و بندهای پنهان  مالی ، اقتصادی و سیاسی میان زمامداران کاخ سفید باید پرده بر میداشت . این اسناد هر گز سخن از رویداد های واقعی پشت پردۀ حوادث یازدهم سپتمبر وعلل و عوامل و انگیزههای مخفی در آن پرده برنداشته و از سهم لابی های تسلیحاتی ، نظامی و سیاسی امریکا در این جنگ و منافع هنگفتی را که این جنگ به جیب های آنان سرازیر مینماید ، هرگز سخن به میان نیاورده است . این اسناد حتا اندکترین اشاره به تحقیقات و واکنش های پیدا و پنهانی ندارد که بعد ها پیرامون رخداد سپتمبر صورت گرفته است . در حالیکه بسیار گزارش هایی به نشر رسیده اند که به نحوی حکایت از دستان پنهان استخباراتی در عقب این حادثه داشته که حتا بسیاری تحقیقات مستقل در این مورد به مطبوعات هم راه نیافته اند . این اسناد هرگز به زد و بند لابی های اسراییلی در کنار سایر لابی ها در محور جنگ نوین امریکا در افغانستان نپرداخته است . در حالیکه تا کنون گزارش های زیادی را پیرامون بهره گیری های اقتصادی و مالی از این جنگ به نشر رسانده اند که شخصیت های معلوم الحالی مانند جوبایدن معاون رییس جمهور امریکا  ، گیتس وزیر دفاع امریکا و جیمز جونز در آن دست دارند . چنانکه رسانه های امریکایی  در گذشته چنین گزارش دادند  : سه گروه در امریکا (1)می خواهند که این کشور در بحران افغانستان باقی بماند . از سه گروۀ لابی عبارت از لابی تیل به رهبری فرماندۀ سابق ناتو و مشاور جدید امنیت ملی اوباما جیمز جونز ، لابی اسلحه که نمایندۀ بزرگ آن رابرت گیتس وزیر دفاع امریکا و لابی صهیونیستی به رهبری جوبایدن معاون اوباما نام برده است که این ها  در تلاش اند تا بحران افغانستان دوامدار باقی بماند ؛ زیرا از ادامه جنگ این گروه نفع میبرند و در برکناری کرستال نیز دست دارند . این گروه در صدد دست یابی به چشمه های نفتی تازه و بدست آوردن نفع بیشتر و گسترش نفوذ اسراییل بر کشور های عربی است که بینانگذار این مفکوره هالبروگ  است که در یک خانوادۀ یهودی تولد شده و شریک کار و تجارت هنری کیسنجر یهودی است که رفیق دیگر او مپیلاسویج رهبر خونخوار صرب ها و سابق رییس بانک بلگراد است . وی بر جنایات  او بر ضد مسلمانان در صربیا پرده افگند .

چیزی که از همه شگفت انگیز تر است ، اینکه ویکی لیکس سر نخ اسرار حیاتی امریکا را بار نکرده و کلید های اصلی کاویدن خان های هفت در هفت در بند اسناد محرم امریکا را باز نکرده ؛ زیرا دست یافتن به آنان از هفت خوان رستم باید گذشت . این کاری است که نه تنها برای آسانژ ؛ بلکه برای دیگران هم سهل نیست . با آنهم اسناد افشا شده سر نخ بسیاری اسرار امریکا را بویژه در مورد افغانستان سر به مهر نگهداشته است . به گونۀ مثال به جزییات تلفات ملکی بر اثر بمباردمان طیارههای بدون پیلوت در قبایل ،  کشتار های غیر نظامیان در افغانستان ، عملیات نیرو های خاص امریکا در قبایل نپرداخته و اگر در این مورد چیزی  دارد ، بیشتر از اشارات اندک نیست . این اسناد پیرامون روابط سیاسی و استخباراتی امریکا با اسراییل سخنی به میان نیاورده و هرگز اشاره به حلقات و لابی های اسراییلی در میان کاخ سفید ننموده است. ویکی لیکس تنها در یک مورد به اسراییل اشاره کرده و سندی (2) را به نشر سپرده است که برنامۀ مخفی امریکا و اسراییل را افشا کرده است . دراین اسناد آمده است که امریکا و اسراییل بصورت پنهانی توافق کرده اند که اسراییل باید در نوار غزه به اعمار خانه ها بپردازد . در حالیکه این موضوع مانع  اصلی بر سر راۀ مذاکرات میان اسراییل و فلسطین است  . این سند از اهداف هژمونیستی امریکا و اسراییل پرده بر میدارد که چگونه با بازی های چند پهلو نه تنها حادثه سازی می کنند ؛  بلکه زیر پوشش تبلیغات صلح جویانه تشنج در جهان را دامن زده و به آن بقا می بخشند . از همین رو توطیه های اسراییلی و امریکایی در جهان سکه یی را ماند که در یک روی اسراییل و در روی دیگر آن امریکا ضرب زده شده است . این چندان ناموجه هم نیست ؛ زیرا که یهودی ها بیشتر از هشتاد درصد حزب جمهوریخواهان و بیشتر از شصت در صد حزب دموکرات را تمویل کرده و پول های مبارازات انتخاباتی آنان را می پردازند و بدین وسیله در شکل دهی استراتیژی قدرتمند ترین کشور جهان نقش تاثیر گذار را تبارز داده اند که بر دستگاههای سیاسی ، نظامی و مالی و اقتصادی آن حاکمیت عام و تام دارند و از این هم بیشتر در ساختن استراتیژی آن نقش نیرومند دارد . چنانکه امریکن فری پرس (3) به قلم "ریجارد واکر" زیر عنوان "اییک نهاد جاسوسی ییکه استراتیژی قدرتمند ترین دولت  جهان را شکل میدهد،  نوشته است : کمیتۀ روابط عمومی امریکا واسراییل (اییک ) نشست سالانۀ خود را در 22 مارچ و با حضور نیمی از نماینده  گان کانگرس امریکا و وزیر خارجۀ این کشور برگزار کرد . آژانس فدرال اف بی آی بدون سر و صدا اقدام به انتشار صد ها صفحه از اسناد محرمانه کرد که نشان میدهد قدرتمند ترین لابی خارجی در واشنگتن طی مدت  چندین دهه به سرقت اسرار امریکا مشغول بوده است . وی به ادامه نوشته است که افشای برخی عملیات جاسوسی اییک طی ماه های اخیر موجب شد تا اسناد منتشر شده از فعالیت های جاسوسی این لابی یهودی  چندان تعجب بر انگیز نباشند ؛ اما پرسش مهمی که باید مطرح شود . این است چرا این سازمان همچنان  به طور علنی و به نماینده گی از یک قدرت خارجی به نام اسراییل در واشنگتن دی سی فعالیت می کند . به اساس گزارش " یاد تحقیقات سیاست شرق میانه"دوسیه های طبقه بندی شدۀ " اف بی آی" بوسیلۀ این نهاد دزدیده شده بود که با مطلح شدن پیشتر اسراییل از موضع کاخ سفید ، امریکا در نتیجۀ توافقنامۀ 1984 با اسراییل آسیب های شدید اقتصادی را برداشته است . "اییک" نه تنها اسناد را به موساد داده است ؛ بلکه با دادن این اسناد به اعضای کانگرس امریکا موقف خویش را در میان کانگرس نیزتقویت نموده است .

دست کاری های سیاسی و نظامی درکاخ سفید چنان گسترده و محسوس است که نمی توان از آن چشم پوشی کرد . چنانکه اسوشیتت پرس گزارش داد که راپور ها پیرامون اوضاع افغانستان در استراتیژی بازنگری شدۀ  امریکا به درستی بازتاب نیافته است ؛ بلکه این گزارش تحت تاثیر اهداف مستقیم لابی های نفتی ، اسلحه و لابی های اسراییلی ترتیب و تهیه گردیده و اوضاع واقعی در افغانستان را تحریف نموده اند . در حالیکه ناتو در افغانستان شکست قطعی خورده و مقامات کاخ سفید به خوبی از این موضوع آگاهی دارند و اما باز هم خود فریبی کرده و برای فریب مردم امریکا و هم  پیمانان شان گزارش های معکوسی از اوضاع افغانستان تهیه مینمایند . اوباما در استراتیزی جدید خود جنگ را در افغانستان "برده" حساب کرده است ؛ اما آگاهان سیاسی و نظامی امریکا در روزنامه هایی مانند "میامی هرالد تریبیون" و"نیویارک تایمز" حکایتی خلاف اوباما را نسبت یه این استراتیژی دارند .  این روزنامه (4)ها در شمارههای اخیر خود نوسته اند : 

دستاورد های جنگ افغانستان به اساس بازنگری های جدید استراتیژی اوباما امید وار کننده نبوده و حتا مبالغه آمیز است ؛ زیرا پیروزی هاییرا که دولت امریکا در قبال جنگ افغانستان ادعا دارد ، شکننده و ناپایدار است .

به این  استراتیژی  به دیدۀ شک نگریسته و نوشته اند  که این استراتِیژی چیز نوی به دنبال ندارد .  تنها یک پیام رسا برای حامد کرزی دارد که او برای ایجاد ادارۀ سالم و محو فساد ناتوان بوده و امریکا نیرو های خویش را تا پایان سال 2014 از افغانستان بیرون خواهد کرد . حتا ادارههای مهم استخباراتی امریکا نیز با کاخ سفید در مورد این استراتیزی توافق نظر ندارند . چنانکه شانزده ادارۀ استخباراتی امریکا (5) بررسی های جدید در مورد استراتیژی جنگ افغانستان را خلاف واقعیت های  جاری در جنگ افغانستان عنوان کرده اند . این گزارش خاطر نشان کرده که امریکا در این بررسی به اصل مشکل که همانا موجودیت پناهگاههای و منابع تروریزم در پاکستان است ، کمتر توجه کرده و به عوض تمرکز به اصل مرکز ثقل تشنج در پاکستان به گونۀ حاشیه یی و بیرون محور به جنگ افغانستان نگریسته است .  این دیدگاهها جدا از تکان هایی است که حالاسر از نو انگلا مرکل (6) نخست وزیر آلمان را تکان داده است . او طی طی سفر آخرش به کابل گفت : در این کشور حکایت هایی از جنگ شنیده است که از جنگ جهانی شنیده بود  .

از آنچه گفته آمد ، میتوان اندکی به دست نیرومند صهیونیست ها در رویداد های داخلی وخارجی امریکا اعم از سیاسی ، استخبارات و اقتصادی آن پی برد ؛ زیرا لابی های اسراییل چنان در دستگاۀ حاکمیت امریکا نفوذ دارند و در شکل دهی تصمیم گیری های مختلف آن کشور دست باز دارند که حتا برگی هم اگر در رویکرد های سیاسی و نظامی امریکا به حرکت درآید ، بدون تردید درعقب آن دست اسراییل است . 

در این شکی نیست که اسناد افشا شده متعلق به وزارت خارجۀ امریکا است ؛ اما تردید در این است که چه دستانی دخیل است که در یک رویکردی گزینشی و دست چین به افشای آنها پرداخته اند . این گمانه زنیها نقش کارا و حساب شدۀ اسراییل و لابی های  آن کشور را در بیرون کردن این اسناد از وزارت خارجۀ امریکا تقویت می بخشد .

از سویی هم افشاگران اصلی این اسناد البته آنانی که در سپردن این اسناد برای ویکی لیکس دست مستقیم و اولی را دارا  اند . اهداف متفاوت و در ضمن مشخصی را از پی افشای آنها دنبال میکنند . به مواردی از آن می توان چنین اشاره نمود : 

ایجاد فضای تشنج بیشتر میان کشور های اسلامی و دامن زدن اختلافات میان کشور های عرب و غیر عرب اسلامی ، بویژه ایران با کشور های خلیج در راس برنامه های استخباراتی اسناد افشا شده قرار دارد . چنانکه بخشی اعظمی از این اسناد به مواردی اشاره دارند که کشور های عربی خلیچ را با بهانه قرار دادن موضوع اتومی ایران برضد آن کشور  تحریک کرده و اختلافات میان آنها را عمیق تر تا پرتگاۀ سقوط دامن زده است . آشکار است که میزان افزایش تنش ها میان ایران و کشور های خلیج به گونۀ  آبی است که در آسیاب اسراییل میریزد و امریکا را مجال نفس راست کردن در معضل شرق میان میدهد .

ایجاد ابهام میان امریکا و هم پیمانانش به نفع  امریکا و اسراییل تا  از این گونه کشده گی ها بهرههای سیاسی و نظامی به دست آورند .

ایجاد بد گمانی ها میان کشور های هم پیمان امریکا به خاطر استمرار و دامن زدن به تشنج های منطقه یی است که تشنج دراز مدت منافع استراتیژیک  امریکا  را در منطقه توجیه مینماید .

افشای جاسوسان امریکا  در  کشور های مختلف بویژه در کشور های خط مقدم قربانیان جنگ تروریزم است . بیشتر شامل عمالی اند که گزارش های اطلاعاتی آنان رو به پایان رفته و چیزی برای گفتن ندارند و اگر چیزی برای گفتن  هم دارند ، کاربرد اطلاعاتی ضعیفی دارند . بیشتر شامل جاسوسانی اند که به استفاده نیرزیده و یا برای استفاده های اطلاعاتی بدرد بخور نیستند . در این برنامه شکار جاسوسانی هم دخیل است که امریکا نسبت به آنان مظنون بوده و به این بهانه آنان را بصورت مستقیم و  یاغیر مستقیم به قتل برساند . شاید در آخرین تحلیل بزرگترین جاسوسان امریکا قربانی توطیه های بزرگ ملی و بین المللی آن کشور شوند . بعید نیست که جولیان آسانژ هم یکی از آنان باشد . او هم در یافته است که امریکا در پی نابودی او برآمده است . او از همین رو از نخست وزیر بریتانیا خواهش کرد که او را برای امریکا تحویل ندهد .

یکی از اهداف مهمی که در عقب افشای این اسناد می تواند پنهان باشد ، همانا گم کردن رد پای جاسوسان اصلی امریکا در کشور های جهان است  . به گونۀ مثال ؛ در حالیکه امریکا در اطراف رییس جمهور افغانستان جاسوسان کار کشته  و کار آگاهی دارد که تجربه های سیاسی –  استخباراتی را از نظام های چپ و راست دارند و شمار آنان هم انگشت نشان نیست ؛ اما این اسناد به چند مورد اندک اکتفا کرده که کار استخباراتی آنان ارزش استفادۀ اطلاعاتی را ندارد .

از اهداف دیگر ویکی لیکس افشای قصدی جاسوسانی است  که با افشا شدن شان مجبور شوند تا پایان حیات نوکری امریکا را نمایند ؛ زیرا امریکا میداند که با افشای آنان در کشور هایشان دیگر از چشم مردمان خود می افتند و خواسته و ناخواسته دست به دامن استخبارات امریکا محکمتر از پیشتر گره میزنند ؛ زیرا این افراد گزینۀ دیگری ندارند .

از اهداف مهم دیگر ویکی لیکس با همدستی امریکا و اسراییل به مسخره گرفتن نظام های سیاسی کشور های مختلف بویژه افغانستان است  که به گونه یی پرده از چشم بسته بودن زمامدارانش بر میدارد که چگونه کور کورانه و خیره سرانه به حرف های اشخاص معینی گوش میدهند ؛ در حالیکه اطراف او را دهها مشاور پر کرده است  ؛ زیرا در نظام جمهوری اسلامی افغانستان چیزی که افزون بر همه چیز فراوان پیدا میشود ، آن مشاور است که رییس جمهورش با عزل هر مقامی از مقام قبلی اش یا دلداری شخص معترضی بر نظام یا جلب افراد زور آور و ثروتمند یا ... مقام مشاوریت را دست باز تر برای آنان عرضه میکند و با دادن پول  مولف القلوبی تیغ از دمار شان بیرون میکند ؛ گرچه این ها از قبل سر های سبز را داده اند با سر های رفته زنده گی میکنند . شاید از همین رو  رییس جمهور به مشورت های این ها نیاز ندارد ویا چنان برهمگان این ها  بی باور است و گزارش های رسانه های بین المللبی  مبنی بر اینکه اطرافیان کرزی از استخبارات سیا پول میگیرند وبرای امریکا مزدوری مینمایند ، چنان مغزش را پر کرده که این ها را به کلی از چشم او  افگنده است . او ناگزیر شده که ایشان را چیزی بدهد و در اطراف خود به چم و خم شان وادارد .

چنانکه سندی تایمز (7) به نقل از ویکی لیکس به زبان صبغت الله سنجر نوشته است که معحمد عمر داوود زی رییس دفتر رییس  جمهور معلومات غلط به امریکایی ها میدهد . طبق این اسناد سنجر ، داوود زی را عامل تنش در روابط میان رییس جمهور و متحدین خارجی اش بویژه امریکا قلمداد کرده و گفته است که داوود زی رابطۀ رییس  جمهور را با مردم قطع کرده و او را به یک مرد تنها مبدل ساخته است . در یک سند دیگر در مورد مشورههای داوود زی و کریم خرم به رییس جمهور از قول سنجر آمده است که این مسورهها یک عامل در واکنش های کرزی به رویداد تلفات ملکی و گفت و گو های آشکارش با روسیه می باشد . در سند دیگری از قول سنجر ذکر شده که عمر داوود زی رییس دفتر کرزی ، فاروق وردک و عبدالکریم خرم اطلاعات گمراه کننده یه کرزی میدهند . این سه تن با حزب اسلامی  حکمتیار رابطه دارند و اقدامات آنها این شک رابخصوص در میان غیر پستون ها دامن زده است که تلاش آنها بخشی از یک توطیۀ بزرگتر است  . به نقل از یاد داشت مذکور این سه نفر گوش شنوای کرزی اند ...

در سندی دیگر از قول خانم حمیرا اعتمادی آمده است که وی به سفارت امریکا توصیه کرده بود تا از شریک ساختن اطلاعات با داوود زی خود داری ورزند . از قول جناب صدیقی رییس تشریفات وزارت امور خارجه ذکر شده است  که او داوود زی را در قصر ریاست جمهوری نمایندۀ ایران معرفی کرده است . نظر به این اسناد چه جای مباهات برای خرم و داوودزی و وردک باشد که گرداننده گی مهرهها را در نظامی داشته باشند که تا گلو در فساد غرق است . هرنوع دست داشتن در نصب و عزل مرههای فساد آلود نه تنها گناه است ؛   بلکه شخصیت های این ها هر چه بیشتر زیر سوال می آورد که به قول معروف از رویکردی فراتر از  " با دزد دهن جوال را گرفتن" را ندارد . ویکلی لیکس خواسته است تا با برزگ ساختن به اصطلاح کله های این بزرگان ، با ضرب شصت شگفت آوری شخصیت آنانرا به زمین زند . این در  حالی است که در اطراف حامد کرزی دراز دستانی به مراتب دراز دست تر از خرم ، وردک و داوودزی قرار داردند که در سیاست گذاری های او دخیل اند و به قولی "کلید مهره چلانی" های او هستند . چگونه شده که این ها از نظر ویکی لیکس مخفی مانده است ؛ در حالیکه موضوع طور دیگر است . ویکی لیکس گام های خود را حساب شده گذاشته است ، خط به خط اهداف خود را تعقیب کرده و نشانه ها را درست هدف گیری کرده است . در این نشانه گیری ها نزاکت های سیاسی امریکا را به وضوح در افشا و اخفای افراد در نظر گرفته است .

بعید نیست که درعقب افشای این اسناد به شکل گزینشی نوعی پرده گذاشتن بر شکست های امریکا در عراق و افغانستان باشد  و بدین وسله مسؤولیت شکست خود را به دلیل موجودیت دولت های فاسد و ناتوان در کشور های یاد شده بر دوش آنها بگذارد . زمامداران کاخ سفید و لابی های قدرتمند آن در تلاش اند تا بر روی تاراج ها غارت هایی ملیون ها دالری خود پرده بکشند . این لابی ها با دامن زدن فساد در میان شرکت های بین المللی توانسته اند که ملیون ها دالر امریکایی را غارت نمایند .  چنانکه گزارش جدید "آرنولد فیلدز" (8) سر مفتش امریکایی در بخش پول های کمک شده به افغانستان بصورت صریح از چپاول صد ها ملیون دالر امریکایی در افغانستان خبر داد و افرود که ملیارد ها دالر در افغانستان حیف ومیل شده است ؛ زیرا مرجعی برای  حسابدهی و حساب گیری این پول ها دراین کشور وجود ندارد . وی علاوه کرد که  از سال 2001 تا کنون پول های ضایع شدۀ امریکا در افغانستان اگر به ملیارد ها نمی رسد ، به  صد ها ملیون دالرمیر سند که یا ضایع شده و یا بیجای مصرف شده اند که موارد اخیر در پروژههای برق بیشتر است . امرکیا تا کنون  56 ملیارد به بازسازی و 29 ملیارد دالر در بخش امنیت و 16 ملیارد دالر درامور حکومت داری در افغانستان مصرف کرده است . 

در حالیکه شمس (9) سخنگوی وزارت مالیۀ افغانستان می گوید :  امریکا 32 ملیارد دالر به بازسازی افغانستان کمک کرده است که بیشتر آن بوسیلۀ دولت این کشور به مصرف رسیده  و قسمت اندک آن بوسیلۀ دولت افغانستان به مصرف رسیده اند . ازاظهارات شمس به عمق فساد در  دستگاۀ  دولت امریکا می توان پی برد . از این رو فساد گستری و اتهام فساد روز افز ون بر دولت کابل یوسیلۀ امریکا چندان ناموجه هم نبوده ومعنای "یک تیر و دوفاخته را دارذ ."  شگفت آور اینکه ویکی لیکس در این موارد کمترو حتا هیچ سخن نگفته است .

در این میان آنچه شگفت آور تر از  همه است ، اینکه چگونه میتوان به ساده گی قبول کرد که 250 هزار اسناد محرم از وزارت خارجۀ کشوری مانند امریکا دست چین شده بیرون گردده و برای شخصی به نام چولیان آسانژموسس سایت ویکی لیکس سپرده شده است  . گیریم که آسانژ دارای مهارت های فوق العاده در بخش فناوری های اطلاعاتی بوده و توان نفوذ بر تمامی فایل ها را داشته و هر "کلمۀ عبوری" را میشکند با کشف مینماید ؛ اما چگونه می توان این مهارت ها را با کشف  اسناد محرم رابطه داد ، در حالیکه اسناد مجرم سیاسی امریکا به شکل کتابخانه های انترنیتی درسایت های آزاد موجود نیست .  بعید نیست که این اسناد  مرکزیت خدماتی server))  در وزارت خارجۀ  امریکا دارد و تنها ادارهای مربوط  آن وزارت به آن دسترسی دارند وبس ؛ زیرا این اسناد حیثیت حیات سیاسی امریکا را دارند و به دلیل اهمیت آنان دسترسی  مقامات پایین رتبه بر آن ممکن نیست ؛ پس آشکار است که مقامات ارشد امریکا در افشای آن دست دارند . خواسته اند با ساختن همچو سناریو که بیشتر به فلم های "هالیود" شبه است ،  بار دیگر افکار عامۀ جهانیان بویژه مردم امریکا را از اصل رویداد های آن کشوربه انحراف بکشانند و زمامداران کاخ سفید دلیل برائت خود را از  کشتار های بیرحمانه و هزینه های هنگفت مالی شان بر الزام آوردن ناحق بر دیگران اقامه نمایند .

 

یاد داشت ها :

1 - ویسا ، شمارۀ 1247 ، 5 جولای

2 -  ویسا ، شمارۀ 1376 ، 21 دسمبر

3 - ملت ، شمارۀ 373 ، 29 می ، 8 جوزا

4 - رادیو آزادی ، اخبار صبح ، 21 دسمبر ؛ رادیو آزادی ، اخبار صبح ، 21 دسمبر

5 - رادیو آزادی ، اخبار صبح ، 21 دسمبر

6 - ماندگار ، شمارۀ 473 ، 19 دسمبر

7 - افغان جرگه ، شمارۀ 280 ، 13 دسمبر

8 - رادیو آزادی ، اخبار صبح ، 21 دسمبر

9 - رادیو آزادی ، اخبار صبح ، 21 دسمبر

 

 


بالا
 
بازگشت