مهرالدین مشید

 

انقلاب های سبز و مخملین و بهم خوردن  توازن نیرو ها در شرق میانه

 

موج سرشار از خشم و نفرت بر ضد زمامداران مستبد و سفاک عرب خیلی پر شتاب و توفانی از شاخ افریقا این سرزمین قیام آوران بزرگی چون حسن البنا ها ، سیدقطب ها ، خالد اسلامبولی ها ، راشدالغنوشی و دهها جان بر کف دیگر عصیانی و شتابان تر از گذشته به حرکت در آمده است . این موج از سرزمین هایی بر پا خاسته است که پیش از این دهها عاشقان آزادی و آزاده گی ها با خون های پاک خود خط های سرخی را از مرز های آنها به سوی شفق تاریخ کشیده ، باغستان های سرخ شهادت را سیراب خون گردانیده بودند ، بذر انقلاب را در افق های خشکیده و تفتیدۀ استبداد کاشتند و خود به صفوف خونین مبارزان تاریخ پیوشتند  تا باشد که روزی از ژرفنای خون و پهنای روح آنان درخت عصیانی دیگر و انقلابی تازه به بار و برگ بنشیند .

آری  اکنون در این سرزمین های شهادت پرور و شهامت گستر انتظار به پایان رسیده ، بار دیگر نهال انقلاب از زیر خاک وخاکستر استبداد روییدن گرفته و نسیم عصیان به نوازشش کشیده است .  این موج به گونۀ اشباحی در جنگل انبوۀ ظلمت پرورده شده ، آرام آرام قد کشیده و استوار تر، آگاهانه تر و مدبرانه تر از گذشت قامت افرازی دارد . حالا که دیگر فرصت انتظار به پایان رسیده رو به عصیان گذاشته است ، عصیانیکه به گونۀ مشت کوبنده بر پیکرههای فرسودۀ  زمامداران خود کامۀ عرب وارد می شود ، از فرق تا پای شان را شگافته و نقش زمین شان میگرداند . گلوی قدرت استبدادی آنان را شگافته و یکی پی دیگر از اریکۀ قدرت به زیر می افگند .

این موج از تونس آغاز شد ، کشوریکه دو دهۀ پیشتر شاهد رویداد دردناکی بود . رویدادیکه ریشه در استبداد زین العابدین داشت . او توانست در یک انتخابات جعلی در سال 1989آرای مردم را بدست آورد و حزب النهضت به رهبری راشد الغنوشی با وجود دخالت گستردۀ بن علی در انتخابات توانست که 17 در صد  آرا را برای خود اختصاص بدهد ؛ اما بن علی باز هم نتوانست او را تحمل کند و او را به تبعید واداشت ؛ گرچه غنوشی ها در کنارسایر آزادی خواهان تونس یکی به دنبال دیگر ناگزیر به ترک تونس شدند ؛ اما نطفه های رویش و زایش برای تغییر را در آن سرزمین کاشتند و امروز به بار و برگ نشسته است . این موج در اولین حرکت زین العابدین را به دور زد ، از قدرت بر انداخت و از تونس به سعودی فرار کرد .

این قیام هنوز در تونس آرام نگرفته است که موج قزایندۀ آن سراسر جهان عرب را فراگرفت و تند باد حوادث تونس برج و باروی دولت های استبدادی در سرزمین عرب را به لرزه درآورد . این توفان به سرعت شاخ افریقا را در نوردید و به سایر کشور های عربی بویژه اردن و یمن رسید . تند باد حوادث در تونس چنان دگرگونی های سریع را به دنبال داشت که زمامداران اردن و یمن بصورت غیر قابل انتظار دست به اصلاحات زده و اولی الغای کابینۀ خود و دومی هم با اعلان کناره گیری از قدرت بعد از پایان دورۀ ریاست جمهوری اش ، خواست با ترفندی دیگر گلوی تظاهر کننده گان را خفه نمایند ؛ اما با توجه به شناخت مردمان آن کشور ها از خصلت های زمامداران شان هنوز دست از اعتراضات گسترده برنداشته و به شدت هر چه بیشتر به آن ادامه میدهند . چنانکه به گزارش رسانه ها همین اکنون 20 هزار جوانان یمنی به جادههای آن کشور ریخته اند و خواهان برکناری علی صالح رییس جمهور یمن هستند .

این موج گرچه مایۀ نگرانی وسیعی در کشورهای جهان بویژه عربی شده است ؛ اما خیلی تند و با شدت تر از سایر کشور ها زمامداران مصر را بیشتر زمینگیر کرده است و در حال روبیدن تخت و تاج حسنی مبارک است . مبارک با گزینش معاون ، اعلان کرد که در  انتخابات آینده اشتراک نخواهد کرد و صرف آرزو دارد تا پایان ریاست جمهوری خود پایشرایط را برای انتقال آماده بسازد ؛ اما معترضین خشمگین مصری به این وعدههای هوایی مبارک توجه نکرده و هر روز بیشتر از روز دیگر به تظاهرات خود تشدید بخشیده و برکناری مبارک در راس کمترین خواست های آنان قرار دارد .  هزاران جوان مصری در شهر های گوناگون آن  کشور بویژه در میدان آزادی مصر با مشت های گره کرده و عزم آهنین فریاد بر می آورند که مبارک برو ، برو .

میارک خواست که با ترفندی کهنه کارانه معترضین مصری را به فریب بکشد ؛ اما جوانان معترض مصر به این سخنان مبارک گوش نکرده و به تظاهرات خود با صفوف گسترده تر ادامه میدهند . او این اظهارات را همراه با مانور های نظامی به عمل آورد. چنانچه در روز دهم تظاهرات گروهی از حامیان مبارک سوار بر اسپ ها و شتر ها مسلح با کارد ، قمه و چاقو جوانان بیدفاع را در میدان آزادی مورد حمله قرار داده و گروهی هم از عقب بام های میدان آزادی تظاهر کننده گان را مورد حملات بمبی قرار دادند . در نتیجۀ این حادثه 10 تن کشته و بیشتر از 1600 تن جراحت برداشتند . مبارک خواست تا با اتخاذ سیاست چانه و فشار جوانان مصری را فریب بدهد ؛ اما جوانان مصری دست از اعتراض برنداشته و همین اکنون دو ملیون تن جوانان مصری در شهر های قاهره ، اسکندریه و سایر شهر های مصر دست به تظاهرات زده و مرکز تجمع آنان میدان تحریر در قاهره است . این تظاهرات که بوسیلۀ جوانان مصری موسوم به "جوانان ششم اپریل" رهبری میگردد . از حمایت 22 گروۀ سیاسی در مصر برخوردار بوده و بزرگترین شاخه در میان مخالفین حزب جنجالی اخوان است که به قدرت رسیدن این حزب نگرانی هاییرا در جهان به بار آورده است .  

حزب اخوان المسلمین که در سال 1928 بوسیلۀ حسن البنا در مصر تاسیس شد . فراز و فرود زیادی را در طول مبارزات خود پیموده است  . این حزب که بربنای اسلامی تاسیس شده و رهبر آن به حاکمیت نظام اسلامی باورد داشته و پیریزی نظام سیاسی و اجتماعی اسلامی را یگانه رویکرد برای رهایی و شگوفایی جهان اسلام میدانست  . پیش مرگان این حزب در آزادی کانال سویز نقش تعیین کننده داشتند ؛ اما بعد از سرنگونی جنرال نجیب و به قدرت رسیدن جمال ناصر در مصر مناسبات اخوان با دولت ناصر خراب شد . ناصر به سرکوبی بیرحمانۀ این حزب پرداخت . چنانکه سید قطب یکی از رهبران و نظریه پردازان مهم این جنبش بعد ازسپری کردن هشت سال حبس به چوبۀ دار آویخته شد ؛  گرچه این حزب پس از آنزمان به شاخه های گوناگونی تقسیم شد و اما باز هم به فعالیت های مخفی خود در جامعۀ مصر ادامه داد .  دو گروۀ الجهاد والهجره و الجهاد و التکفیر شاخه های اخوان اند که به پیروی از اندیشه های سید قطب در کتاب " چراغی بر فراز راه" جهاد برضد رژیم سادات را امری شرعی می پنداشتند و او را فرعون می خواندند . چنانکه خالد اسلامبولی یکی از اعضای الجهاد در هنگام رژۀ نظامی بر روی سادات تیر اندازی کرد و او را کشت .

بعد از کشته شدن سادات ، حسنی مبارک به قدرت رسید و تاکنون قدرت مصر را دارختیار دارد ؛ گرچه او در این مدت انتخابات را برگزار کرده ؛ اما در هر انتخابات با استفده از قدرت دولتی به جعل و تذویر دست زده و نخواسته از قدرت کنار برود . اخوان در تمام این مدت با اشتراک در انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی بصورت غیر رسمی حضور خود را در جامعۀ مصر حفظ کرده است . چنانکه حزب اخوان در در انتخابات سال 2005 به رغم فشار ها و بازداشتهای رهبران پان حزب توانستند 20 در صد کرسی های پارلمان مصر را بدست آورند . در پارلمان سابق مصر اخوان 84 عضو داشت . این حزب باز هم بخاطر جلوگیری از تبلیغال مخالفانش بعد از انتخابات مصر محمد عبادی یک شخص میان رو را بحیث رهبر خود برگزید . این حزب که توانسته است ، آزمون های دشوار را پشت سر بگذارد ، فراز و فرود زیاد مبارزاتی را پیموده و اکنون به پختگی کامل سیاسی رسیده است . در این حزب نظم خوبی موجود بوده و رهبران آن کمتر تمایلی برای نظریه های رهبران قبلی اخوان داشته و بیشتر متمایل به حزب رفاه و ترقی و توسعه در ترکیه است . رهبرن این حزب خلاف پیش داوری های غربی ها روش بیشتر میانه رو بوده و با تندروی های سیاسی پشت داده اند . این حزب آنقدر قربانی ها داده که در دراز راۀ مبارزه هاون تندروی ها را در سندان نبرد به نرمش کشانده است . چنانکه اخوان با حمایت از رهبری البرادعی پشتیبانی خود را از تشکیل حکومت وحدت ملی به اشتراک تمام گروهها اعلان کرده است .   این حزب به نقش زنان در جامعه ارج نهاده و وجود شاخۀ زنان این حزب به نام "اخوت المسلمه" به رهبری زینب الغزالی نماد روشنی از حمایت این حزب از نقش زنان در جامعه است. شماری رهبران آن مانند عبدالمنعم ابوالفتوح در گفت و گو با  شبکۀ العربیه گفت که اخوان قب از همه  خواهان ترقی و پیشرفت مصر است . این نشاندهندۀ این است  که جنبش اخوان علاقمندی خاصی به پیشرفت های مصر داشته و منافع ملی مصری ها را مقدم  می شمارند .  چنانکه موضع کنونی اخوان در برابر حوادث کنونی مصر پرده از نبوغ سیاسی و اجتماعی این حزب بر میدارد . اخوان با این که در عقب پرده نقش فعالی در رویداد های کنونی مصر دارد ؛ اما هرگز احساساتی عمل نکرده و خود را در عقب حوادث پنهان کرده و خالی از احساسات خوب عمل میکند . چنانچه زمانیکه البرادعی مخالفت خود را برای مذاکرات با مبارک اعلان کرد . این مخالفت را باحمایت اخوان تقویت نمود ؛ در حالیکه رهبران اخوان بصورت علنی موضع نگرفتند ؛ اما با این هم غرب  تبلیغات زیادی را بر ضد اخوان به راه فگنده که گویا با بقدرت رسیدن این حزب دموکراسی در مصر آسیب دیده و ارزش های حقوق بشری متضرر میگردد . غرب در تبانی با مبارک به نحوی می خواهد ، ثمرۀ انقلاب مردم مصر را قربانی خواست ها و سیلیقه های  سیاسی و اقتصادی خود نمایند . اخوان المسلیمین را بهانه یی برای روپوش اهداف خود قرار داده اند . اخوان المسلمین با استفاده از تجارب یک قرن مبارزانی که در عرصۀ مبارزاتی خود به پختگی شایان توجهی رسیده است  ، با دیدی باز به دنبال حوادث رفته و تصمیم های خود را خیلی مدبرانه و بدور از احساسات عملی میسازد . چنانکه رهبران این حزب با توجه به نگرانی ها و بهانه جوییهای غرب ، نخواستند ، آرزوی های انسانی هزاران جوان مصری را به بازی بگیرند ، بعد از چند روز سکوت چنان موضع استوار و بجا اتخاذ کردند که مشت کوبنده را بر دهن تمام مخالفان بهانه جوی خود فرو بردند .  چنانکه روزنامۀ "شروق" (1)چاپ قاهره  نوشت : اخوان المسلمین اعلان کرد که در  انتخابات ریاست جمهوری اشتراک نخواهد کرد . این تصمیم اخوان بصورت واضح نبوغ فکری و تدبر سیاسی رهبران اخوان را به نمایش گذاشت که چگونه قادر اند در مواقع دشوار برای رهای و رفاۀ مردم  خود از منافع گروهی گذشته و منافع حزبی را قربانی منافع ملی خود نمایند . از سویی هم رهبران اخوان درک  گردند که راندن سکان قدرت در کشوری مانند مصر که وارث بد ترین فساد در یک نظام استبدادی است ، عملی ساده نیست و هر گونه تقدم برای بدست گیری چنین نظامی در مرحلۀ اول معنای مرگ سیاسی اخوان را خواهد داشت . شاید هم آنان با انتباه گرفتن از پیشامدهای ننگین و شاخ چنگی های ننگین زمامداران جهادی افغانستان ، به مثابۀ عملی باز دارنده ابراز موقعیت کرده و برای جلوگیری از شکست های مرگبار سیاسی صریع اعلان کردند که هر گز برای اخذ قدرت در مصر مبارزه نکرده ؛ بلکه برای رهایی مصریان برخاسته است ، تنها در این زمینه اتمام حجت مینماید و هدف نهایی اش تحول و تغییر مثبت در مصر است و بس . چنانکه همزمان با تبلیغات غرب ، جوانان اخوان المسلمین بر دیوار های اهرام مصر نوشتند :  مصر افغانستان نیست و ما  کشور خود را ویران نمیکنیم . ´این شعاد طعنۀ ننگینی بر ریش جهادی های افغان است که خویش را از ییروان اسلاف اخوان میدانند ؛ اما چنان جفا ها به حق اسلام روا داشتند و مردم افغانستان را قربانی قدرت خواهی های تاراجگرانۀ خود نمودند که حتا ریش بزرگمردان رهبران قدیم و جدید اخوان را نیز به استهزا گرفتند و کلاۀ آنان را در معرض معامله قرار دادند و هر دو را بیرحمانه به تاراج بردند .  رهبران اخوان هم با توجه به افتضاح های این ها گویا از متن قیام با قیامی دیگر برخاست و گفت : مصر افغانستان نیست و مصری ها کشورخود را دوست دارند و دوستی وطن هم کمتر از تکلیف الهی نیست . مصری ها این سخنان خود را با این حرف آذین بستند : اخوان المسلمین در انتخابات آینده اشتراک نخواهد کرد . این سخن تنها سیاست نه ؛ بلکه مشت کوبنده یی بر دهن توطیه گران داخلی و خارجی جامعۀ مصر بود که رهبران اخوان در شرایط حساس و نقطۀ عطف تاریخی کشور خود بر زبان راندند .

امریکا بعد از شکست اسلام سیاسی در دهۀ هشتاد و معامله گریهای افتضاح بار رهبران جهاد افغانستان توانست ، زیر نام مبارزه با تروریز تمام مخالفان  خود بویژه نهضت های اسلامی را سرکوب نمود . امریکا با شکستن اسلام سیاسی در دهۀ هشتاد بر  تمامی نگرانی های خود به تاسی  از ظهور "بنیاد گرایی به مثابۀ کمر بند سبز خطرناکتر از کمونیزم" پایان بدهد و با ضربۀ آهنین مبارزه با تروریزم بر آن مشروعیت بخشید ؛ اما خیزش های سبز – مخملی در شاخۀ افریقا بویژه بعد از سقوط مبارک امریکا را خیلی نگران گردانید و هراس از آن دارد ، کمربندی را که برای جلوگیری از ایجاد آن اضافه تر شش ملیارد دالر امریکایی در دهۀ هشتاد به مصرف رساند ، اکنون دارد ، دوباره احیا میگردد .  احیای این کمربند خطر جدی یی منافع امریکا را در منطقه تهدید میکند . بویژه با شکستن زنچیرۀ مصر نه تنها معادلات سیاسی در منطقه بهم می خورد ؛ بلکه توازن قوا در شرق میانه را نیز برهم میزند . بویژه این که مصر به مثابۀ مادر حیثیت مرکزی و محوری را برای جنبش های اسلامی دارد . یک سلسله خامی های سیاسی و بی تدبیری ها در موجی از وابستگی های سیاسی نهضت های اسلامی در دهۀ هشتاد وجهۀ تمام جنبش های اسلامی را زیر سوال برد و با احیای این جنبش در مصر تحت رهبری رهبران هوشیار و مدبر اخوان المسلمین در واقع جرس احیای جنبش های اسلامی را به صدا در خواهد آورد  .  این حرکت در زنجیرۀ وسیعی جنبش های خفتۀ اسلامی را در سراسر جهان از خواب سنگین بیدار خواهد کرد ؛ زیرا پیروزی مصری ها به مثابۀ نفخی جدید روح تازه را د پیکر خواب آلود نهضت اسلامی خواهد دمید که سبب ایجاد تحولات چشمگیر در درون رهبری آنان خواهد شد که کنار زنی هبران سازش کار و معامله گر آنان را در پی خواهد داشت . طبیعی است که امریکا در عقب این گونه تحولات خواب آرامی را برای تاراج ملت های مظلوم انتظار نخواهد داشت . نگرانی امریکا بیشتر از دست دادن منافعش در منطقه است تا وسوسۀ به خطر افتادن دموکراسی  .   

به صراحت گفته میتوان که نگرانی های غرب در مورد مصر به خطر افتادن دموکراسی و حقوق بشرنیست ؛ زیرا از 30 سال بدین سو دموکراسی در مصر تحت حاکمیت مبارک سخت ضجه میکشد . مبارک طی 30 سال زماممداری خود در مصر با زیر پا گذاشتن بار بار دموکراسی قدرت را در ان کشور غضب کرده است ؛ اما امریکایی ها به رغم این نقض های پی در پی هیچگاهی نگفتند که دموکراسی در مصر به خطر افتاده است . آنچه مسلم است این که امریکا هراس از  این دارد که مبادا جنبش اخوان با نفی معاهدۀ کمبدیوید معادلۀ مناسبات امریکا در شرق میانه را بهم بزند . دوستی مبارک با امریکا ریشه در ارزش های دموکراسی ندارد ؛ بلکه ریشه در فرمانبرداری کورکورانه و دهن بستۀ مبارک از سیاست های امریکا به نفع اسراییل در شرق میانه دارد . از همین رو غرب سر و صدای زیادی را بر ضد حزب اخوان بلند کرده و حتا پیش از به قدرت رسیدن این حزب کوس جنگ جدید مصر با اسراییل را سرداده اند . چنانکه شماری  مقامات غربی همین حالا ابراز نگرانی می کنند که با در گرفتن جنگ میان اسراییل و مصر ، انتقال نفت جهانی دچار خطر خواهد گردید و با بسته شدن کانال سویز کشتی های نفتی باید دور جهان را بگردند تا به اروپا و امریکا برسند . این نگرانی های پیش از وقت غرب پرده از این واقعیت بر میدارد که غرب همیشه نگران منافع اقتصادی خود در جهان است نه نگران نقض دموکراسی ، اگر دموکراسی را می خواهد ، صرف آنرا برای تامین منافع خود در جهان می خواهد و زمانیکه منافعش به خطر افتد . بصورت فوری دست از دموکراسی برداشته و به رویکرد دیگری رو می آورند . چنانکه چرخش مواضع مقامات امریکایی و اروپایی در افغانستان گویای روشنی از این گونه حرکت های زیکزاک امریکا پیرامون دموکراسی گلوی خود را تا کام پاره می نمود ؛ اما اکنون اوباما می گوید که امریکا نه برای تامین دموکراسی ؛ بلکه مبارزه با تروریزم به افغانستان هجوم آورده اند ؛ زیرا افغانستان یک کشوری قبیله یی بوده و برای اعمار دموکراسی آماده نیست . بنا براین دموکراسی بهانه یی برای تحقق بخشیدن تهاجم ها و حق کشی های غرب برضد کشور های فقیر جهان است و از آن به مثابۀ چماقی بر ضد این کشور ها استفاده میکند .

حکومت فاسد و ناکارای حامد کرزی در افغانستان نمونۀ خوب دموکراسی تیپ غرب در افغانستان است که مانند تیغی بر گلوی مردم افغانستان سنگینی مینماید . فساد حاکمیت در کابل کمتر از فساد برخاسته از فساد دموکراسی در غرب است که با افزایش تبلیغات رسانه ها بر ضد حاکمیت فاسد کرزی ، به عوضی که فساد کاهش یابد ، برعکس از گذشته هم بیشتر می شود . آنچه که از نگرانی های غرب در جهان اسلام بویژه اکنون در مصر قابل فهم است ؛ همانا به خطر افتادن منافع غری وامریکا است ، نه به خطر افتادن دموکراسی و ارزش های آزادی و حقوق بشری . وحشت ها ، هتک حرمت ها و تجاوز به حیثیت انسان ها در زندان های ابوغریب بغداد ، خلیج گوانتامو ، بگرام و سایر زندان های امریکا که تا کنون هم به شدت خود ادامه دارد ، گویای روشنی از الگوی دموکراسی امریکایی است که به مثابۀ لکۀ ننگین بر پیشانی انسانیت خود نمایی دارند .  امریکایی ها بر عبور از حریم خط قرمز چنان کرامت انسان ها را به بازی گرفتند که اکنون هم بوی رسوایی آن از سیمای رامز فیلد ها وزیر دفاع سابق امریکا به مشام میرسد . چنانکه روزنامه های امریکا در این اواخر او را مورد توبیخ قرار دادند که بعد از رسوایی های زندان ابوغریب حاضر به استعفا نشد .  شاید در این سخن نوعی غلط فهمی رسانه یی در امریکا باشد ؛ زیرا آنجه در ابوغریب واقتع شد ، تنها دستان فیلد های دخیل نبود ؛ بلکه در آن زیر پا گذاشتن حرمت انسان ها دست بوش دراز تر از او بود و مهمتر این که رویداد های به گونۀ زندان ابو غریب برخاسته از سرشت دموکراسی امریکایی است که هنوز هم در زندان های امریکا در جهان ادامه دارند .

رویداد های کنونی که از شاخۀ افریقا بصورت تندی وزیدن آغاز کرده  و یکی پی دیگر بساط رژیم های استبدادی عرب را می چیند .  این وزش خشم آلود که از تونس آغاز شده به همان سرعت زین العابدین را از قدرت برافگند و اکنون مبارک را در مرکز تند باد خود قرار داده و زود است که مقاومت او را نیز بشکند جنانکه روزنامه "شروق " نوشت که گروههای مصری به شمول وفد ، ناصری ، تجمع و اخوان باب مذاکرات را با معاون مبارک آغاز کرده اند . معاون مبارک گفت که تمام خواست های گروهها پذیرفته می شود . او افزود  که با  اعلام مبارک مبنی بر عدم اشتراکش در انتخابات آیندۀ مصر هشتاد در صد خواست های مردم پذیرفته شده است . بحث بر سر انتقال قدرت آغاز شده و شاید به زودی مبارک مصر را ترک کند و قدرت را برای معاون خود تسلیم نماید .  همزمان با تحولات سریع در مصر تظاهرات شدید در یمن بر ضد علی عبدالله صالح ادامه دارد . اردن از این وزش در امان نماند و بعد از تظاهرات مردم در آن کشور ملک عبدالله حاضر به انجلال کابینۀ خود شد و یک جنرال را برای تشکیل کابینۀ جدید توظیف نمود .  در سوریه اوضاع به طرف انقلاب به پیش میرود ، جوانان از طریق فیز بوک و موبایل ها دعوت به گردهمایی کرده و قرار است که تظاهرات وسیعی در آن کشور بوقوع بپیوندد . شاید تغییر اوضاع در سوریه به مراتب دشوار تر از سایر کشور های عربی باشد ؛ زیرا مردم آن کشور زیر حاکمیت استبدادی بشار الاسد و وارث جمهوری سلطنتی حافظ الاسد باید راۀ دراز تری را برای شکستاندن زنچیر های استبداد پپیمایند و  حتا خطر سرکوب شدید جنبش نوخواهی در آن کشور متصور است . سایر کشور های عربی  مانند سعودی  و دیگر کشور های خلیج نیز در لبۀ تیز این رویداد قرار دارند ، دیر یا زود موج این انقلاب برج و باروی کاخ های آنان را همراه با کنگرۀ فاخته های آنان فرو ریزد .

تحولات مصر و چگونگی نتایج آن تاثیر شگفت آوری بر سایر کشور های عربی و غیر عربی مسلمان بر جا خواهد گذاشت و فرو ریزی زنجیر های استبداد در سراسر جهان عرب را به دنبال خواهد داشت ؛ بویژه این که این توفان رخ به کاخ زمامداران سعودی داشته و زود است که تخت و تاج اخلاف آل سعود را به لرزه در می آورد . لرزه در کشور مرموزی به راه خواهد افگند که نوکر گوش به فرمان امریکا بوده و در عین حال مرکز تمویل مالی تمام گروههای تند رو اسلامی است .

از همین رو است که مقامات امریکایی و اروپایی رویداد های مصر را به دقت  نگریسته و بصورت دقیق و حساب شده در موجی از نگرانی ها  موقف خود را اعلان میدارند؛ زیرا ترس از این دارند که این حرکت بساط مزدوری ها در جهان عرب را به هوا بلند نماید . جوانان عرب مسؤول بخشی از عقب مانی های همراه با تنگدتسی و فقر خودامریکا و سیاست های غیر عادلانۀ اقتصادی آن میدانند . این ها بدین باور اند که غرب و امریکا با حمایت حکام مستبد عرب منابع سرشار نفتی کشور های شان را مورد بهره برداری های سیاسی و اقتصادی خود قرار داده است .  برای زمینه سازی این بهره گیری از اضافه تر از نیم قرن بدین سو سرنوشت عرب ها را زیر پوشش رویداد شرق میانه با حمایت آهنین ازاسراییل به بازی گرفته است . حق ویتوی امریکا در شورای امنیت چراغ سبزی برای کشتارها جنایت های اشغالگرانۀ اسراییل در شرق میانه  است که هر روز دهها انسان بینگناۀ فلسطینی قربانی و آماج گلوله ها و بمب های اسراییل میگردند . اکنون جوانان عرب بیدار شده وخوب دریافته اند که دوستان و دشمنان ملی و بین المللی آنان چه کسانی هستند .  این ها چنان به آگاهی های ملی و فرهنگی خود رسیده اند که حتا با پشت پا زدن به منافع گروهی ، زبانی و قومی بر سکوی دفاع از منافع ملی  خود تمکین کرده اند .  وقوع رویداد ها در جهان اسلام و بویژه در دنیای عرب جوانان عرب را به پختگی سیاسی رسانده و توانایی این را دارند که در روشنایی حوادث گذشته تصمیم های َآگاهانه و مدبرانه اتخادذ نمایند. در واقع نگرانی های غرب بویژه امریکا بیشتر ریشه در این خود آگاهی جوانان عرب دارد که خود آگاهی انسانی ، تاریخی و جغرافیایی آنانرا بر انگیخته است .

جوانان عرب که بسیاری از آنان پدران و نزدیکان خود را در جنگ های افغانستان از دست داده اند . از روبداد های گذشته و کنونی افغانستان درس بزرگی گرفته اند و با آگاهی تمام دست به عمل زده و نمی خواهند که حوادث ناگوار افغانستان در کشور های آنان تکرار شود و امید های مردمان شان  قربانی یک سلسله توطیه های ملی و بین المللی گردد .  چنانکه تدابیر کنونی برای جلوگیری ار تاراج ها و غارت گری ها و حفاظت خانه های مردم گواۀ روشنی بر تانی و تدبر انقلابی آنان است . اکنون صد ها جوان عرب بصورت داوطلبانه از خانه های خود نگاهداری  میکنند ؛ اما باز هم نمی توان تمامی نگرانی هایی را که در پیش است ، نادیده گرفت و نسبت بر آن بی توجه بود ؛ زیرا در هر کشوری ضد انقلابیون در کمین بوده و با کنار رفتن مقطعی و مخفی شدن های محیلانه ، در لباس دیگر دوباره ظاهر شده و به گونه های مختلف در پی تخریب آرمان های انقلابیون میشوند . در این گونه دست بازی ها و توطیه گری ها دستان نیرومندی بازی میکند . دراین زمان است که شماری نیروی مخفی در درون سارمان های انقلابی در لباس انقلابیون تیشه بر ریشۀ اهداف انقلاب مردم میزنند . چنانکه در افغانستان دیده شد که چگونه عمال استخبارات کشور های خارجی زیر پوشش رهبران و فرماندهان جهاد بر ضد آرزوی های مردم ایستاند و به آرمان مردم خیانت کردند .

این گونه هراس در هر کشوری وجود دارد ، بعید  نیست که  در مصر هم عمال رژیم زیر نام انقلابیون درنقاب دیگر دست به تخریب انقلاب زده و خواست های مشروع و انسانی مردم مصر را به باد بدهند . حالا بر رهبران و جوانان عرب است که هوشیاری را حفظ کرده و به دور از منافع گروهی ، زبانی و قومی  منافع ملی کشور های شان را مقدم شمرده و منافع اولی را قربانی منافع ثانوین نسازند تا باشد که سرنوشت آنان خدای نخواسته به سرنوشت مردم مظلوم افغانستان برابر نشود و با عقب زدن استبداد و تجاوز ارتش سرخ ، استبداد طالبانی و تهاجم امریکا  را به استقبال بگیرند . حال بر جوانان عرب تحت رهبری رهبران خردمند آنان است تا با کار و پیکار خستگی ناپذیر فصل نوین مبارزاتی را در بستر تحولات سیاسی و اجتماعی جهان اسلام باز نمایند و خلاف گذشته با ایجاد انقلاب های سبز هر  چه  یاسمین تر و مخملین تر باب تازۀ  تحولات سیاسی – اجتماعی را در جهان پیریزی نمایند .  این در حالی است که جوانان مصری میدانند که بازی تازه آغاز شده ، هنوز توطیه های زیادی در راه است و خطر غیر قابل انتظار دخالت ها و و ابستگی ها در پیش روی آنان قرار دارد ؛ اما آنچه مهمتر است ، جلوگیری از فرسایشی شدن قیام ها در کشور های عرب بویژه در مصر است . هرگاه این حرکت سرکوب گردد ، طبیعی است که یک دور فرسایشی مرگبار را در پی دارد که وابستگی های اقتضادی و استخباراتی کمترین خسارۀ آن خواهد بود . برای جلوگیری از چنین پیش آمدی باید فرصت کنونی را غنیمت شمرده با تدبر و دقت بیشتر عمل کرده و با استفاده از رویکرد های سیاسی آگاهانه به رفع معضل بپردازند . در غیر این صورت فاجعۀ در پیش خواهد آمد که نه تنها تمامی آرزوی های جوانان مصری را به خاک و خون یکسان خواهد کرد ؛ بلکه قیام های سراسری زنجیره یی  استبداد شکن عرب را نیز به یاس مبدل کرده  و امریکا با استفاده از فرصت چنان ضربۀ دیگر بر پیکر زخمی نهضت های َآزادی بخش عرب وارد نماید که یک قرن دیگر هم سر حال نیایند .

 

منابع :

1 - رادیو آزادی ، اخبارصبح ، 5 فبروری 

 

 


بالا
 
بازگشت