مهرالدین مشید

 

 

بازگشت طالبان به مارجه و زمینگیر شدن نیرو های امریکایی

 

امریکا در راستای استراتیژی جدید اوباما جنگ مارجه در ولایت هلمند را با بی اعتنایی تمام به حامد کرزی و با کنار گذاشتن او (1) به راه افگند . این جنگ را همراه با سر و صدای زیاد تبلیغاتی زمینه سازی نمود و با ساز و برگ  نظامی بی سابقه یی به این ولسوالی  حمله کرد ؛ اما چرا مارجه و  اینکه چگونه شد ، امریکایی ها جنگ را از مارجه آغاز کردند و چه برتری استراتیژیک نظامی را در فتح این ولسوالی از لحاظ نظامی پیش بین بودند و حالا با راندن طالبان به ادعای نیرو های خارجی به چه میزانی به اهداف خود رسیده اند یا نه . برای آشکار شدن اهمیت جیواستراتیژیک ،  جیو ایکونومیک و جیو پولیبتیک مارجه بیرابطه نخواهد بود تا برای پرده برداشتن از رمز و راز جنگ تریکا در هلمند و اهمیت ترباک آن برای مافیای نظامی امریکا و بریتانیا ، به موقعیت  جغرافیایی مارجه در ولایت هلمند اندکی پرداخته شود .

ولایت هلمند به دو بخش بالا و پایین تقسیم شده است که هلمند بالا شامل ولسوالی های موسی قلعه ، سنگین ، کجکی ، بغران و واشیر است که حکام ولایتی کمتر به آنها دسترسی دارند . در این ولسوالی های کوهستانی دو قوم علیزایی و نورزایی که اولی بیشتر و دومی کمتر زنده گی دارند . مردم این مناطق اکثر زراعت پیشه بوده و با اقتصاد طبیعی زنده گی می کنند . ولسوالی گرشک واقع برشاهراۀ قندهار و هرات قبل از ساخته شدن لشکرگاه که در کنار قلعۀ تاریخی بست و برکرانۀ چپ دریای هلمند موقعیت دارد ، ساحۀ وسطی میان  هلمند بالا وهلمند پایین است . هلمند پایین که کوۀ  لکشرگاه نیز در آن قرار دارد ؛ شامل ولسوالی های نهر سراج ، نادعلی ، مارجه ، خانشین ودیشو هستند . مارجه که در گذشته ولسوالی نبوده و شامل ولسوالی نادعلی بود ، مردم آنر ولسوالی نامیده و با جا به جایی یک ولسوال در به سطح ولایت ارتقا نمود . آخرین ولسوالی هلمند ، دیشو در جنوب غرب ترین ساحۀ این ولایت متصل به ولسوالی چاربرجک ولایت نیمروز بوده  و در شرقی ترین قسمت آن ولسوالی بغران قرار دارد .  ولسوالی دیشو هم مرز با ارزگان در مرکز افغانستان است . سرحدات جنوبی ولایت هلمند هم سرحد با پاکستان است . مارجه از مهمترین راه هایی است که افغانستان را به پاکستان از طریق هلمند به بلوچستان که مسیری سراسر ریگی است ، وصل میسازد و راهی غیر قابل کنترول است .

هلمند در جنوب هندوکش قرار داشته و دارای زمین های زراعتی خوبی بوده و برای زراعت آب و هوای مساعدی دارد . با توجه به آب و هوای گوارا و سرزمین  های حاصل خیز آن مریکایی ها در گذشته ها به این ولایت دلگرمی نشان داده بودند .  امریکایی ها با تاسیس بند ها ونهر ها ، احداث سرک ها وایجاد مکاتب پیش از کودتای ثور کار هایی را در این ولایت انجام داده بودند . چنانکه پروژۀ ساختمانی هلمند در لشکرگاه به  پشتیبانی مالی امریکایی ها کار هاییرا در این  ولایت انجام داده بود و امریکا در داخل شهر لشکر گاه در آنزمان مکاتب عالی را تاسیس نموده بودند که دختران و پسران بصورت مختلط درآن درس می اموختند . بعید نیست که دلگرمی بریتانیایی ها به این ولایت ریشه در علاقۀ قبلی امریکایی ها داشته باشد .  هدف از مافیایی بین المللی از هلمند بحیث مرکز زرع کوکنار انتخاب آگاهانه است که رقابت دو قدرت حاضر یعنی امریکا و بریتانیا را در صحنۀ مبارزه با تروریزم و بهتر بگوییم  جنگ مافیا و یا جنگ تریاک ، در بستر گلهای زیبای خشخاش هلمند سخت به خود کشانده است .

گفتنی است که تاسیس نهر بغرا و نهر سراج بوسیلۀ کمپنی "موریس نودسن" امریکایی در زمان دادوود خان به زراعت این کشور رنگ و رونق قابل توجهی داده بود . اکنون در این ولایت 9500 سرباز بریتانیایی ، 7000 نیروی امریکایی برای نبرد با طالبان حضور دارند . نیرو های خارجی تا حال دو نبرد مهمی را یکی زیر نام خنجر با اشتراک 4000 سرباز امریکایی و 600 سرباز افغانی ویکجا با بریتانیایی ها و دیگری را زیر نام عملیات "پلنگ" انجام دادند . ناتو در این عملیات ها  تا قسمت های خانشین و دیشو بدون کدام مقاومت نیرومند به پیش رفتند . طالبان در این عملیات ها منطقه را ترک گفتند و نیرو های خارجی بعد از تصرف منا طق یادشده ، بدون ایجاد هر گونه تاسیسات دولتی و استحکامات نظامی منطقه را دو باره ترک کردند . دیری نگذشت که طالبان به سرعت مارجه را تسخیر و به اطراف لشکرگاه تا باباحاجی رسیدند . رسیدن دوبارۀ طالبان به اطراف لشکرگاه بعد از هیاهوی فراوان عملیات های خنجر و پلنگ پرده از روی ترفند های خارجی ها در این منطقه بیشتر افگند . با آنکه مارجه بنا بر موقعیت تجارتی و نظامی آن برای طالبان اهمیت حیاتی دارد ؛ اما باز هم طالبان با توجه به ساختار جغرافیای و اراضی خاص مارجه جندان تمایل رویارویی مستقیم با نیرو های خارجی را در آن شهرک را ندارند . 

امریکایی ها با اعزام 15000 سرباز خارجی و 5 کندک از نیرو های افغان زیر چتر حمایت 60 طیارۀ هلیکوپتر جنگ مارجه را به راه انداختند . این در حالی بود که خارجی ها از موجودیت 400 تا 1000 تن جنجگوی مخالف در مارجه سخن میگفتند ؛ اما زمانیکه در منطقه داخل شدند ، حضور جنگجویان  کمی از طالبان را در این ولسوالی  تایید نمودند . سربازان خارجی  به هدف نبرد با طالبان بوسیلۀ هلیکوپتر ها به محل های مهم این ولسوالی به سرعت فرود آورده شدند  .

گزارشگران  (2)در لشکرگاه به نقل از  قوماندان عمومی آیساف در آنزمان گفتند : "در داخل مارجه فیر هایی خال خال روان است و نیرو های خارجی بر چهار راهی ها مستقر شده اند ؛ اما طالبان از  مقاومت سخن می گویند ومردم ملکی هم  این سخن ها را تایید میکنند" .  امریکایی ها این عملیات را شبه عملیات فلوجه در عراق عنوان نمودند  و تلاش کردند که از تلفات ملکی جلوگیری نمایند . خارجی ها از مردم خواسته بودند که از خانه های خود بیرون نشوند . این  عملیات از  بزرگترین عملیات های خارجی ها در هلمند خوانده شد . امریکایی ها نگران بودند که مبادا کار فلوجه دوباره در مارجه تکرار شود ؛ زیرا زمانیکه امریکایی ها وارد فلوجه شدند ، رزمنده گان عراقی عقب نشینی تاکتیکی نمودند ،  با غافلگیر کردن نیرو های خارجی دوباره به میدان نیرد شتافتند و آنان را مورد حمله قرار دادند . امریکایی ها بدون توجه به زنده گی افراد غیر ملکی ، فلوجه را به آتش مبدل کرده  و با خاک و خاکستر نمودن این شهر موجی از خشم و انزجار عراقی ها را برضد خود برانگیختند . مقامات ارشد سیاسی و نظامی امریکایی (3) این عمیلیات را آزمونی خواندند ، از سوی امریکایی ها برای اردوی افغانستان که آیا در این عملیات از خود شایستگی نشان داده می توانند یا خیر .

نیرو های خارجی با وجود تشویش ها فعالیت های سربازان افغان را در جه بندی کرده و تا حدودی قناعت بخش ارزیابی  کردند . گرچه به گزارش منابع موثق سربازان افغان به تاراج خانه ها پرداختند و حتی از چپاول بیک ها و بکس های سربازان امریکایی و ترجمان های افغان آنان هم دریغ ننمودند . مک کرستال (4)فرماندۀ عمومی امریکایی عملیات مارجه را به مثابۀ ارایۀ پیام نیرومند به مخالفان عنوان کرده و از آن تعبیر توسعۀ امنیت از سوی حکومت افغانستان در قلمرو هایش  نمود . . در حالیکه بعد از عقب نشینی طالبان از مارجه هنوز هم اوضاع در این شهرک مبهم بوده و در قریه های این شهرک طالبان بویژه شب هنگام  مسلط هستند . گرچه امریکایی ها بعد از تبلیغات وسیع جنگ مارجه را آغاز کردند و با این تبلیغات خواستند تا مردم محل برای جلوگیری از تلفات ملکی خانه هایشان را ترک نمایند . از سویی هم فرماندهان خارجی  علت سوقیات پر حجم و سنگین در مارجه را جلوگیری از دوام جنگ و جلوگیری از نارضایتی مردم عنوان کردند . گزارش های اولی با وجود مقررات شدید نظامی و تدابیر امنیتی که نیروی های خارجی حق فیر را تا زمان مورد حمله قرار گرفتن نداشتند ،  حاکی از کشته شدن 20 طالب و دستگیری 8 تن آنان بود .

روزنامه های امریکایی ؛ مانند وال استریت ژورنال (5) سوقیات امریکایی ها بر مارجه را  خیلی سنگین و بیش از حد لازم برشمرده و نوشتند : نیرو هاییکه در مارجه به جنگ طالبان رفته اند . خیلی نیرومند تر از طالبان بوده و برتری تجهیزات جنگی آنان به مراتب بیشتر از آنان است . این در حالی صورت گرفت  که امریکایی ها از قبل میدانستند ، طالبان در برابر نیرو های آنان تاب رویارویی را ندارند .

این  جنگ چنان بزرگ ، سرنوشت ساز و حتی زمینه ساز خروج نیرو های خارجی از افغانستان نشان داده شد  که به گونه یی از بی صبری امریکایی ها و بربتانیایی ها در جنگ افغانستان پرده برداشت  و رسانه ها (6)نوشتند : اوباما رویداد های مارجه را در اتاق مخصوصی در کاخ سفید زیر نظر داشته و رخداد های عملیات های امریکایی ها و بریتانیایی ها را در این شهرک از طریق فلم های ویدویی مشاهده نمود  .  اوباما خلاف سلفش در جنگ مارجه به مقابل تلویزیونها قرار نگرفت و برعکس سکوت  اختیار نمود . روند نامجبوب شدن این جنگ از سوی 52 در صد امریکایی ها و اعزام 30 هزار سرباز تازه به افغانستان از جمله چیز هایی است که اوباما را ناگزیر به سکوت کرده بود . از همین رو منتقدان اوباما سیاست های جنگی او را در افغانستان ، درست فورمول بندی نشده  و رویکرد نظامی او را  در افغانستان  نتیجۀ مخالفت های داخلی عنوان کردند  . از  آنرو این جنگ  امتحان استرتیژیکی اوباما خوانده شد و که شاید او بتواند بعد از رانده شدن طالبان از این محل با تاسیس  حکومت  ملکی نیرومند و کار آمد در آن محل به بخشی از دشواری  جنگ افغانستان فایق اید که نشد . مک کرستال فرماندۀ  نیرو های امریکایی (7) یک روز بعد از عملیات در مارجه گزارش مفصلی برای اوباما ارایه کرد . با آنکه امریکایی ها از پیروزی های چشمگیر خویش در این جنگ خبر دادند . همزمان به درگیری در مارجه انکشافات تازه یی در پاکستان رخ داد که به بازداشت ملا برادر منتج گردید و این برای نیرو های امریکایی خبر خوشی بود ؛ زیرا آنان امید وار بودند که با دستگیری او روحیۀ طالبان شکسته شده و در ضمن مورال جنگی سربازان خارجی افزایش می یابد ؛ اما رویترز (8)، از قول قوماندان امریکایی گزارش داد  که نیرو های بحری امریکا  در شهر مارجه به مقاومت شدید چریکی طالبان  روبرو شده اند که عملیات های آنها به کندی به پیش میرود . به ادامه  از عقب زنی نیرو های آنان دو بار از سوی طالبان  خیر داد . چنانکه روزنامۀ چام لی جاپ ترکیه (9)نوشت : برخلاف تبلیغات روزنامه های غربگرای ترکیه که جنایات امریکا را در افغانستان پنهان می کنند ،    قراین نشان میدهد که نیرو های خارجی در برابر طالبان  تلفات سختی را متقبل شده و هنوز هم نتوانسته اند مارجه را تحت کنترول خود بیاورند . هم چنین فرماندۀ بریتانیایی(10) از افزایش مقاومت  طالبان در مارجه سخن گفت و این حرف او را فرماندهان افغان مانند داوود احمدی و کارشناسان نظامی نیر تایید کردند .

پس از چند روز درگیری ها در مارجه فرماندۀ ناتو (11)گفت : برای انجام عملیات مشترک در مارجه دست کم به 30 روز نیاز است . وی تامین نظم در این محل را بعد از انجام عملیات از سه تا چهار ماه پیش بینی کرد . پترائوس  (12)عملیات مارجه را آغاز استرتیژی جدید امریکا دانسته و این عملیات  را نتیجۀ برنامه ریزی های 18 ماهۀ مک کرستال خواند . وی جنگ مارجه را آغاز یک نبرد طولانی دانسته و با اشاره به مقاومت طالبان گفت : این عمیات شاید تا 18 ماه را در بر بگیرد .

جنرال جیمز  قوماندان امریکایی (13)نیز جنگ مارجه را خیلی سنگین دانسته و افزود که خلاف توقع او جنگ در مارجه طولانی تر خواهد شد . فرماندۀ نیرو های پیادۀ بحری امریکا (14)هم گفت  : نیروهای امریکایی مدت زیادی در مارجه باقی خواهند ماند . وی افزود که آنها می خواهند در مارجه حضور عملی داشته و اکنون برای خروج از این محل برنامه یی در دست نیست ؛ گرچه امریکایی ها در این جنگ ادعا های بلند و بالایی برای برای جلوگیری از تلفات ملکی و اذیت و آزار مردم داشتند ؛ اما شورای ولسوالی قومی مارجه (15)گفتند  : در مارجه مانند کربلا محشر بوجود آمده است . در این جنگ خانه های مردم تخریب ، حیوانات شان نابود گردیده است ، باز هم طالبان در اطراف این ولسوالی اختیار دارند .

به رغم ادعا های نیرو های خارجی و دولت در مارجه حکومت ملکی و کارا ایجاد نشد و نتوانست به دست کمی از خواست های باشنده گان آن پاسخ مثبت بگوید و پرداخت پول های ناچیز برای باشنده گان مارجه به گونۀ غرامت (16)نتوانست ، اندکی از دشواری های این مردم را حل نماید .  . چنانکه باشنده گان مارجه  (17)ادعا کردند : در روز از سوی خارجی ها به زحمت هستیم و در شب طالبان ما را اذیت میکنند . کسانیکه در پروژه های دولتی کار میکنند ، از سوی طالبان دستگیر و جزا داده می شوند . در شب ها طالبان ماین گذاری میکنند ؛ اما نیرو های بین المللی باشنده گان محل را به اتهام ماین گذاری دستگیر میکنند .

ناتوانی دولت و نیرو های خارجی در مارجه به اندازه یی مشهود بود که  حتی برید  جنرال لورانس لیکولسن (18)، قوماندان پیادۀ بحری امریکایی ها نیز به  آن اعتراف چنین اعتراف کرد : مردم مارجه بر تعهدات دولت باور ندارند و هنوز مطمین نیستند که آیا دولت در بخش بازسازی برنامه های درست و عام المنفعه دارد یا خیر .

نارضایتی های بیش از حد باشنده گان مارجه به تاسی از ناکارایی و کم کاری دولت و نیرو های خارجی برای تامین  امنیت و اعادۀ نظم ملکی در این محل سبب شد تا مایک مولن لوی درستیز (19) امریکا وارد این شهر شود و برای مردم بگوید که بزودی بازسازی در این شهر آغاز می شود . این درحالی است که باشنده گان مارجه از بی توجهی دولت شاکی بوده و از ادامۀ جنگ در این شهر سخن گفته اند .   

تلویزیون سی ان ان (20)گزارش داد که مردم مارجه در برابر کرزی اعتراض کرده و از ویرانی در این ولسوالی و همچنین بازداشت و کشته شدن افراد ملکی به دست نیروهای ناتو ، چپاول دوکان ها ، تلاشی خانه های خود بوسیلۀ نیرو های خارجی سخن گفتند . این ها را از عمده ترین شکایت های باشنده گان مارجه خواند  .

آشکار است که در برابر این دشواری هایی که مردم مارجه به آن دست و پنجه نرم میکنند . وعده های گوردون براون (21)که گفت : عملیات موفقانه در مارجه روزنه یی از امید را برای مردمان محل بوجود آورده است .  هر گز امید وار کننده برای باشنده گان آن نخواهد بوده و بازگشای اندکترین روزنه یی برای زنده گی بهتر برای باشنده گان مظلوم مارجه  نگردید . با توجه به دشواری های فراوان امنیتی و اقتصادی شهروندان مارجه است که خانم کلینتن (22)وزیر خارجۀ امریکا ار سنای امریکا خواهان دو ملیارد دالر برای کمک به مناطق جنگ زدۀ افغانستان مانند مارجه و قندهار گردید . این پول ها هم مانند سایر کمک های خارجی به افغانستان ، به نحوی به جیب شماری مافیا های داخلی و بین المللی خواهد افتاد . این پول ها بدون آنکه اندکی از رنج بی پایان مردم مارجه بکاهد ، مافیایی ملی و بین المللی این تاجران خون و سرمایه از این پول های باد آورده چند آسمان خراش دیگری  در کابل ، دوبی ، لندن و نیویارک بدست خواهند آورد وبس ؛ زیرا این کمک ها نه در زیر ریش حکومت کابل ؛ بلکه در زیر ریش گرداننده گان اصلی چرخ جنگ افغانستان بعنی مافیای نظامی و سرمایه داری امریکا و بریتانیا در تبانی مشترک  شرکت های جیره خوار آنان مانند "وطن گروپ " و غیره به مصرف خواهند رسید . هرگاه سهمی برای دولت افغانستان هم داده شود . این دولت از پا افتاده و بیمار هم توانایی توزیع و مصرف عادلانۀ آنرا ندارد ؛ زیرا شرکای قدرت مشترک المنافع کابل در چپاول به مراتب تشنه تر از مافیای یاد شده و حتی یک گام پیشتر از آن است . در این میان تنها باشنده گان مارجه خواهند بود که قربانی توطیۀ مالی امریکا می شوند و در خانه های ویران و بدون درواز و کلکین با شکم های گرسنه به زنده گی دردبار خویش ادامه می دهند .

بنا بر حضور نیرو های امریکایی در مارجه زنده گی باشنده گان این شهرک از پیش هم بدتر شده است ؛ زیرا قبل از این زنده گی اکثر باشنده گان مارجه از طریق کشت ، نشترزدن وجمع آوری تریاک از غوزه های خشخاش تامین میگردید که بیشتر از سوی قاچاقبران هیرویین تمویل میگردیدند و زنده گی آنان وابسته به مافیای مواد مخدر بود . جنگ کوچه به کوچۀ امریکایی ها در مارجه چنان خسارات بزرگ را به باشنده گان این شهرک بوجود آورده است که کمک های ناچیز امریکایی ها هر گز جبران کنندۀ آن نیست . این حمله نه تنها ویرانی های زیادیر برای آنان بوجود آورد و ضربۀ محکمی بر کار  و  بار روزمرۀ آنان زد ، بلکه اقتصاد شکنندۀ این شهرک بیشتر شکننده تر گردید ؛ زیرا دهقانان بدهکار مافیا بوده و هزینه های کشت آنان را در بدل هر جریب زمین بصورت پول پیش پرداخت داده بودند .  دهقانان  بدهکار مافیا در مارجه که در گذشته حاصلات هیرویین خویش را بفروش رسانده اند و اکنون با حضور نیرو های خارجی در این محل نه تنها به اندکی از نیاز  های اقتصادی آنان پاسخ مثبت گفته شده ؛ بلکه از این هم بد تر شده و بهم خورده است . خارجی ها کمک قابل  توجهی برای آنان نکرده و حالا از انتهای ناگزیری ها با انبوهی از خوف و هراس در اطراف کمپ ها و مراکز نیرو های امریکایی لالهان و سرگردان بوده و با پاسخ های سربالا و نمیدانم کاری های آنان مواجه اند و درموجی از  پاسخ های سرد منفی و نمیدانم کاری های امریکایی ها شب و روز دردباری را در این شهرک جنگ زده سپری مینمایند  .

وعده های میان تهی و فریب آلود امریکایی ها و دولت فاسد برای تاسیسات ادارۀ ملکی وتسریع روند باز سازی نه تنها کمترین مشکل اقتصادی شهروندان مارجه را از میان برد و به دست  کمی از خواست های باشنده گان مارجه لبیک گفتند  ؛ بلکه با از میان بردن امنیت نسبی در منطقه که از سوی طالبان برقرار شده بود ، هر چه بیشتر به بد امنی در این شهرک افزوده و بر حجم دشواری های باشنده گان این ولسوالی نیز اضافه  نمودند . در این میان چیزی که شگفت آورتر از همه است ، تقرر محمد ظاهر بحیث ولسوال مارجه است که سابقۀ جرمی در آلمان دارد و 4 سال حبس را در یکی از زندانهای آلمان سپری نموده است . چنین تقرری در یک شهرک جنگ زده به مثابۀ پایگاۀ اقتصادی طالبان از نیات واقعی امریکایی ها در جنگ افغانستان پرده برمیدارد . تقرر ولسوال با سابقۀ  جرمی در این شهرک نماد دیگری از بازی دو روی یک سکۀ امریکا  در پیوند با مبارزه با ترو ریسم  و قاچاق مواد مخدر است که گوشه یی از این جنگ مرموز و سر به مهر را برمیدارد . تا کنون امریکایی ها کمترین کاری برای رفع دشواری های اقتصادی باشنده گان مارجه انجام نداده اند و اگر کار های ناچیزی را در عرصۀ بازسازی روی دست گرفتند ، اکنون با بازگشت طالبان (23)و حملات روز افزون چریکی و کمین زدن های آنان بر نیرو های امریکایی و گروپ های  بازسازی بر مصداق حرف "حنای بعد از عید" است  و بس

این در حالی است که هزینه های نظامی امریکا در افغانستان درماۀ فبروری بین  6 تا 7 ملیارد دالر  ذکر شده و هزینه های نظامی امریکا درافغانستان تا 30 سپتمبر برابر به پایان سال مالی امریکا به 105 ملیارددالر پیش بینی شده است  که 66 ملیارد آن تا کنون به مصرف رسیده است . 105 ملیارد دالر شامل پول اضافی است که جهت مصارف نظامی 35 هزار سرباز اضافی امریکا است که از سوی اوباما به کانگرس این کشور پیشنهاد شده است . در سال 2011 هزینه های نظامی افغانستان به 117 ملیارد دالر پیش بینی شده است . (24)

این کم کاری های امریکایی ها در میان بازی های مرموز سیاسی راه را به گونۀ  غیر مستقیم برای بازگشت طالبان بر مارجه هموار گردانیده است و اکنون نیرو های امریکایی در این شهرک دربرابر حملات طالبان زمینگیر شده و هراس عجیبی در میان سربازان امریکایی افگنده است . اوضاع در مارجه حکایت از استقرار نیرو های  امریکایی نه ؛ بلکه حکایت از سفربری های نیرو های 1-6 ( ون سکس) و 2-6 (تو سکس ) بحری امریکا همراه با اضطراب و نگرانی های پیهم را دارد

 

این جنگ نه تنها ضربۀ خطرناکی بر غرور باشنده گان مارجه زد ؛ بلکه دار و دار آنان را نیز از  ایشان گرفت . این حمله خلاف وعده های امریکایی ها در واقع پرده از نیات اصلی آنان برداشت که همانا بازی با غرور افغان ها و سرکوب کردن وقار آنان است . در نتیجۀ این حمله باشنده گان مارجه نه تنها محتاج تر و بدبخت تر شدند که رسانه های بین المللی هر روز به آن اشاره نموده و از باز سازی و اداره سازی در این ولایت خبری نیست ؛ بلکه غزت و وابهت آنان نیز به بازی گرفته شد .

 

 

یاد داشت ها :

 

1 - نیویارک تایمز : در مقاله یی زیر عنوان "کرزی به تاثیر و نفوذ امریکا بی احترام میگذارد" نوشته است : او چندان علاقه یی به ادامۀ حضور نیرو های امریکایی در افغانستان ندارد . عملیات مارجه در حقیقت او در گوشه قرار داشت . به ادامه نوشته است : روزی کرزی خبرنگاران را در قصر ریاست جمهوری خواسته بود و برای آنان گفته بود : امریکا در پی ایجاد آرامش و تامین صلح در افغانستان نه ؛ بلکه در پی توسعۀ و بقای حضور خود در این کشور  است تا قدرت خود را به نمایش بگذارد . به ادامه نوشته است ، کرزی گفت که او می خواهد با طالبان مصالحه نماید ؛ اما امریکایی ها چندان  علاقه به این موضوع ندارند و با اشاره به دعوت احمدی نژاد از سوی کرزی به افغانستان نوشته است که کرزی او را دعوت نمود و از وی به روی فرش قالین های سرخ استقبال نمود تا برای امریکایی ها به نحوی مخالفت خود را نشان بدهد . چنانکه احمدی نژاد  جدی از امریکایی ها خواست تا نیرو هایشان را از افغانستان بیرون نمایند . به سخنان وحید عمر اشاره کرده که گفت : کرزی در شماری موارد با امریکا موافق و در شماری موارد موافق نیست و این از ویژه گی های  اشتراک منافع است .   رادیو  آشنا ، اخبار صبح ، 31 مارچ

2 - رادیو آزادی ، اخبار صبج ، 13 فبروری ، 24

3 - رادیو آزادی ، اخبار  صبح ، 8  فبرور

4 - رادیو آزادی ، اخبار  صبح ، 8  فبروری

5 - رادیو آزادی ، اخبارصبح ، 14 فبروری

6 - رادیو آزادی ، اخبار صبح ، 19 فبروری ، 30 دلو

7 -  رادیو آزادی ، اخبار صبح ، 14 و 15 فبروری

8 - رادیو آزادی ، اخبار صبح ، 16 فبروری

9 - ویسا ، شمارۀ 1137 ، 20 فبروری

10 - ویسا ، شمارۀ 1138 ، 2 حوت

11 - رادیو آزادی ، اخبار صبح ، 19 فبروری ، 30 دلو

12 -  ویسا ، شمارۀ 1140 ، 23 فبروری ، 4 حوت

13 - رادیو آزادی ، اخبار صبح ، 25 فبروری

14 - ویسا ، شمارۀ 1146 ، 11  حوت ، 2 مارچ

15 - ویسا ، شما رۀ 1139 ، 22 فبروری ، 3 حوت

16 – نیرو های بحری امریکای در مارجه بعد از بررسی خسارات وارده از جنگ بر باشنده گان مارجه کمک های ناچیزی       برای آنان نمودند ؛ به گونۀ مثال برای باشنده گان مارجه در بدل تخریب دروازه و کلکینی  15000 افغانی پرداختند

17 - ویسا ، شمارۀ 1167 ، 28 مارچ  مردم مارجه در حالی

            18 - ویسا ، شمارۀ 1149 ، 15 حوت

19 - رادیو  آشنا ، اخبار صبح ، 31 مارچ

20 -  ویسا ، شمارۀ 1152 ، 9 مارچ

21 - رادیو آشنا ، اخبارشب ،6 مارچ

22 - رادیو آزادی  ، اخبار عصر ، 2 اپریل

23 - کرسشن تایمز مانیتور مقاله یی زیر عنوان "حالا زمان آن رسیده است که اوباما از کرزی بخواهد تا استعفا نماید" نوشته است : با وجود افزایش نیرو ها امنیت در شمال افغانستان بهم خورده ، طالبان در مارجه به  حال بازگشت هستند و فساد اداری در این کشور از 79 در صد به 83 درصد افزایش یافته است . لازم است که کرزی استعفا نماید ، حکومت موقتی نیرومندی در این کشور ایجاد و این حکومت بعد از دو سال انتخابات را برگزار نماید . رادیو آشنا ، اخبار صبح ، 14 می

24 -  رزونامۀ امریکایی اس ای تودی ، ریچارد ولف ، ترجمۀ  نثار احمد صمد ، سرنوشت ، شمارۀ 84 ، 15 می

 

 

 


بالا
 
بازگشت