مهرالدین مشید

 

بحران اقتصادی کشور در امواج توفندۀ فساد حاکم در کابل

 

حاکمیت فاسد در افغانستان اوضاع اقتصادی کشور را به فساد خطرناک سیاسی و اقتصادی کشانده است . عامل اصلی فساد در افغانستان نظام حاکم است که تمامی کارمندانش غرق در فساد بوده و این فساد از راس اهرم نظام آغاز و تا قاعدۀ آن به بد ترین حالتش ادامه دارد . نظامی که در یک ساختار مافیایی نیرو های خاصی را به هم بافت داده و در یک بافت محکم سیاسی زیر چتر حمایت امریکا گروههای مافیایی اعم از حلقات سیاسی فاسد ، قاچاقبران مواد مخدر ، موسسات "انجویی " و شرک های قرار دادی امنیتی و ساختمانی داخلی را در بافت استواری با کمپنی های فراملی و  بین المللی دور هم جمع کرده و برای تاراج دارایی های مردم بیگناه و بیدفاع افغانستان متحدانه و همدست عمل مینمایند  . 

هر گاه ساختار نظام سیاسی کشور طی سال های اخیر بویژه بعد از سقوط طالبان اندکی ریشه یابی شود . در مورد هر یک از زمانداران آن بویژه  وزرا و مقام های عالی رتبۀ آن از آغاز دولت موقت تا کنون  اندکی مکث گردد و کارکرد های آنان به بررسی گرفته شود . اول از همه چیزی که درذهن آنسان تداعی میگردد ؛ همانا ویژه گی مشترک المنافع بودن آن است که  حامد کرزی در تبانی با گروههای تاراجگر و متهم به جنایت بشری ، برای بقای قدرت خویش وارد بدترین و افتضاح بار ترین معامله شده است . در هر تصمیم خویش بدون توجه به منافع مردم بیچارۀ افغانستان ، بیشتر برای حفظ منافع خودش فکر کرده است که همانا بقای قدرت و ماندن در سکوی آن است . شکی نیست که در این گزینش ها دغدغۀ ناچیزی پیرامون بهبودی زنده گی مردم داشته است ؛ اما این وسوسه ها به مراتب سبکتر از آن نگرانی هایی بوده که برای  خودش داشته است .

جناب کرزی در انتخابش تنها مصلحت های درون گروهی موتلفین خود را در نظر نداشته ، در این زمینه توجۀ بلندی داشته است و با همه مانورهای به ظاهر دشمنانۀ رقبایش فرهنگ مدارا و تحمل را از دست نداده و به شیوههای گوناگونی عمل کرده است تا اول قامت بلند گروۀ رقیب خود را با امتیاز دهی در قدرت دو نیم نماید ؛ در صورتیکه این گونه چراغ سبز نشان دادن ها کاری را از پیش نبرده ، به سرعت به مانور دیگری پرداخته و کوشیده است  که تور سیاست خود را با چنگال های تیز بگشاید و آ نرا به سوی هدف خود پرتاب نماید تا بتواند  با گزینش استثنایی یک شخص یا دو ویا اضافه تر از آنرا به تور خود در آورد . وی در این تور زدنها و به دام افگندن ها مهارت ویژه یی دارد ؛ زیرا او میداند که در برابر تورش مردان با وقار و مغروری قرار ندارند که سر غرور به آسمان سایند و چه رسد به آنکه رقبا آرمان آه گفتن آنان را با خود در گور ببرد ؛ بلکه به عکس او در برابر این تور "پول بوی" و "پلو بوی" مردان نهایت شکمبو ، ضعیف نفس و بی اراده را می بیند که حاضر اند ، همه چیر حتی آبروی خویش را برای "قدرت " و ثروت فدا نمایند . بدون شک پیروزی افغانستان پهلوانی مانند جناب کرزی در برابر این گونه افراد خود فروش و خدا فراموش امری ممکن و حتمی است . چکری یکی از پهلوانان نام آور این معرکه است ؛ گرچه او از چنگال قانون فرار داده شده ؛ اما کارنامه های سیاۀ او نه تنها به مثابۀ لکۀ سیاهی بر جبین جناب کرزی خود نمایی دارد ؛ بلکه از این هم درشت تر بر پیشانی ولی نعمت اصلی او یعنی استاد برهان الدین ربانی رهبر جمعیت اسلامی ،  رهبر جبهۀ متحد ملی از حامیان سر سپردۀ انتخاباتی داکتر عبدالله و رییس جرگۀ صلح نقش بسته است . گرچه داکتر صاحب عبدالله در آنزمان از سرد مهری های استاد نسبت به خود آگاه بود و به مانور عجیبی دست زد .  وی به امریکا رفت  و هواخواهان او در رستوانت چیری بلاسم در ایالت ویرجینیا محفلی را برگزار کردند که در آن به نوشتۀ افغان جرمن (1)، جز افسانۀ "سر منگسک "  سیستم  فدرالی از برنامۀ دیگری خبری نبود . نویسندۀ  مضمون این گونه نشست ها را شکاری برای "گاری شرونی" ها خوانده است که در آینده هم در موقع ضرورت بازهم به دفعات مانند گذشته دربدل خدمات (تحفه های لکس ) پیشکش نمایند وهمان مغازه های "بورلی هلی" خواهد بود که در بدل 30 و 40 هزار دالری (دریشی ) بر شماری ا ز اهالی فقیر ترین مملکت دنیا سودا نماید . گاری شرونی ها این بخشش ها را به این امید واری عرضه کنند که گویا :  خدمتگاران وفادار همیشه آمادۀ خدمت اند .

بعید نیست که  این کم مهری های استاد در حصۀ او سبب شده است تا (2)حزب جدیدی را برای غیر مرکزی ساختن نظام افغانستان تاسیس نماید. به نوشتۀ نیویارک تایمز (3) : داکتر عبدالله در این سفر با مشارو امنیت اوباما ، وزیر خارجه و مقام های پنتاگون در امریکا مذاکرات پیهم داشت ؛ اما به نوشتۀ  این روزنامه هیج کدام به مذاکرات او اهمیت نداده  و او را تحویل نگرفتند . از این اظهارات از زبان خودش به این روزنامه پیدا است که گفته بود : روش مقامات امریکایی با او تاسف آور است  .

این مانور های داکتر عبدالله در میان سرد مهری های استاد و سست اراده گی همراهانش مانند صدیق چکری در موجی از سر گوشی هایش با مقامات کاخ سفید او را در دو راهه قرار داده و این شک و تردید ها را برانگیخته که گفته شود :

ترسم نرسی به کعبۀ  اعرابی       این راه که تو میروی به ترکستان است

 چکری نا صادق و بدنام که روزی از بریبیون جمعیت اسلامی و جبهۀ متحد مردم را برضد دولت کرزی فراخوان میداد و روز دیگر از همین تریبیون دولتی مساجد  را برای پوشاندن فساد و رشوت خود فراخواند که گویا او بیگناه است و برای دادخواهی او نماز گزاران به پا خیزند .

کرزی زمانی که خویش را با این گونه افراد فاسد و حامیان بی ارادۀ او مقابل می بیند ؛ حق با او است که بر آنان همیشه بغرد و به اصطلاح با پنبه "حلال " شان نماید . کرزی دریافته است که غریدن در برابر آنانیکه با همه گردن کلفتی های ظاهری بالاخره در بدل وعدۀ ناچیزی مانند اعطای چند سفارت به سرعت تغییر مواضع کرده و تا حد دهن کجی در برابر او کرنش مینمایند ، خیلی ساده تر از جنگ تبلیغاتی و رویا رویی های دراماتیک با غرب است . 

تور جناب کرزی با خنجر آبدار قدرتش تنها قامت راست گروهها و رقبای سیاسی اش را به زودی خم نساخته است ؛  بلکه او از این هم تر دست تر عمل کرده و برای به دست آوردن دل حامیان خارجی اش "قد ناقد "مردان معلوم الحال و شناخته ییرا نیز شکستانده و به سرعت در شکار خود در آورده است . آشکار است که تکنوکرات های مورد نظر غرب بویژه امریکا ، بریتانیا ، فرانسه ،  آلمان  و... به گونۀ اهدافی مشخصی در زیر خنجرش قربانی می شوند ، قربانی نه ؛ بلکه این ها  با برخاستن و قد راست کردن از شاقه ترین کار های دشوار و خجالت آور و یگانی هم اندکی با آبرو تر با اشغال مقامی در واقع سرنوشت مردم ما را به قربانی گرفته و می گیرند . به گونۀ مثال از تک سواران این قماش به عنایت الله قاسمی وزیر سابق ترانسپورت که متهم به اختلاس ملیون ها دالر و جلالی سابق وزیر داخله که هنوز هم خانه اش از تحفه های خاص از  قالین گرفته تا خسته و پسته به اصطلاح می ترکد ، می توان به گونۀ "مشت نمونۀ خروار" می توان اشاره نمود . اولی بعد از افشای دزدی هایش به سرعت از افغانستان فرار کرد و جناب رییس جمهور هم به پاس خدمات صادقانۀ وخدمت گزاری های بی شایبۀ او از هیچ گونه کمک و فراهم آ وری تسهیلات  برای فرارش دریغ ننمود . دومی هم به همگان آفتابی است که حتی بعد از برکناری اش از قدرت حوصلۀ یک روز ماندن در خانۀ آبایی خویش را نداشت و فردای آنروز به کشور متبوع خود امریکا رهسپار گردید .

به نمونه های  دیگر این گونه بازی هایش بعد در آوان انتخابات و بعد از انتخابات می توان اشاره کرد که چگونه در تحت یک معاملۀ پنهانی دستان دو رقیبش احدی و احمدزی را بست و شکار شان نمود . شاید در این بازی ها اندکی دست حامیان خارجی اش نیز دخیل باشند ؛ اما آنانیکه سر های خویش از یخن ها و حتی گردن های شان  یک متر بلند تر بر می افرازند ، چگونه همه چیز را یکباره زیر پا گذاشته و گذشته را زود فراموش میدارند . گیریم دراین معامله ها به امتیازات فراوان مادی دست می یابند ؛ اما در برابر آن ، چیز های بزرگتری را که از دست میدهند ، هرگز وسوسه نمی شوند .  هر چند چشمان خویش را از شرم بر زمین بدوزند ؛ اما این زمین دوزی ها هم پایانی دارد که در موردش اندکی باید فکر کنند  .

هدف از یاد آوری حرف های بالا بجای مقدمه اشاره به عمق فساد در نظام کرزی است که چگونه فساد در دولتش بصورت روز افزون شیوع و گسترش می یابد و به سوی نهادینه شدن میرود  . در این راستا تا کنون به موفقیت نایب قهرمانی فساد رسیده است و شاید  چندی بعد به مقام اول صعود نماید . در کنار ضعف مدیریت و ناتوانی های کرزی  برای عدم  ایجاد یک "سیستم" در اداره اش می توان یاد آور شد که علت اساسی و اصلی ناکامی او برای ساختن یک ادارۀ سالم در افغانستان علاوه بر وابستگی های روز افزون سیاسی و نظامی اش به امریکا و بریتانیا و... مصلحت نگری هایی است که در  سازش با رقبای خود تا حال به عمل آورده است . بیش از آنکه او در فکر ایجاد یک ادارۀ منضبط و استوار با مدیریت کارا باشد ، بیشتر به اندیشۀ دوستان خارجی و داخلی خود بوده تا مبادا خدای نخواسته گوشۀ چشم کم لطفی نسبت به او نمایند . دشواری حکومت فاسدش به این جا انجام نیافته و از این هم گسترده تر میگردد . او با این رویکرد حکومتی را در درون حکومت خود به بار آورده که هرگز یارای ادارۀ او را نداشته و از ادارۀ آن به کلی عاجز است  ؛ زیرا مهرههای حکومت او یک سر ندارند که نزد او باشید ؛ بلکه سر ها و پا های کاذب و ناکاذب  دارند که اگر یک سر آن نزد کرزی باشد سر ها و پا های دیگر  آنان به هر سو سر و پا میکشند . این سر و پا  کشی ها تیغ از دمار حاکمیت فاسد کرزی بیرون کشیده و چند محوری و چند پارچگی را در دایرۀ قدرت در کابل به بار آورده است .

کرزی هم در میان این چند دستگی ها سر و پای خویش را گم کرده و ادارۀ کشور از نزدش شاریده است . بجای آنکه او به مسایل اساسی کشوری مانند ساختن نظام ، ایجاد سیسم در ادارههای دولتی برای رفاۀ همگانی و شگوفایی زنده گی مردم بپردازد . به عکس در این مدت تمامی فهم و درایت خویش را برای به دام افگندن مخالفان خود به کار برده است تا چگونه منتقدین دو آتشۀ خویشرا با اعطای مقامی خاموش ساخته و با افگندن چیزکی به حضور عالی شان شعله های افروخته در درون آنان را اندکی مهار نماید . در این تصمیم گیریها هر گز پروای آن را نداشته و ندارد که این جناب  با اخذ رشوت و دامن زدن به فساد در اداره اش چه بلایی رابر سر مردم می آورد . 

کار گزاراننش هم با اغتنام از فرصت و درک تنگدستی های او هر چه که دل شان می خواهد ، همان طور انجام میدهند ؛ زیرا آنان میدانند که مقام را کس دیگری برای  آنان اعطا نموده است و اگر صد بار هم کرزی برای برکناری آنان اقدام نماید ؛ بازهم حامیان و ولی نعمتان اصلی آنان  در راه میرسند و بصورت فوری به نصب آنان مبادرت مینمایند . این در حالی است که حامد کرزی تنها با رقبای سیاسی مافیایی خود رو برو نبوده رقبا و یاران مافیایی دیگری نیز دارد که بریدن آز آنان برایش امر ساده یی نیست .  این مافیا مانند مور در وجود قدرت او خانه کرده و حتی نزدیکترین عضو خانوادۀ او را فراگرفته و کرزی  ابزار اهداف مافیایی خانواده گی اش قرار گرفته است .  این مافیا ها بصورت فراگیر در تار و پود قدرت حاکم رخنه نموده و سیستم سیاسی واقتصادی کشور را به نفع خود بافته است . این مافیا بصورت انحصاری نبض اقتصادی را در دست دارد و در تبانی مشترک با مافیای سیاسی قدرت تیغ از دمار مردم بیرون منینمایند . این مافیا زیر پوشش اقتصاد بازار و سؤ استفادۀ آشکار از آن گروپ های تجاری ، امنیتی ، اقتصادی و شرکت ها و کمپنی های امنیتی ، اقتصادی و ساختمانی را تشکیل داده اند . در بسیاری از کمپنی ها مقامات ارشد دولتی اعم از معاونان رییس دولت ، وزرا و پایین تر از آنان شریک هستند .  سهم وزرایی مانند وزیر دفاع و خانوادۀ کرزی در وطن گروپ به همگان آفتابی است  . شماری از وزرا با اعطای  جواز فعالیت یا سپردن پروژه برای بازسازی برای  شرکت های ساختمانی در فیصدی مفاد این شرکت ها شریک شده اند و وزرایی با دادن جواز فعالیت یا خصوصی سازی شرکت های مخابراتی مانند "افغان تیلی کام" سهم مشخصی در مفاد این شرکت ها به دست آورده اند .  این گونه سازش های و معامله های پشت پرده سبب شده است که با دست به دست شدن پروژه ها قیمت آنان بیش از  حد افزایش یافته و کیفیت کار هم پایین آید و به همین گونه معامله گری وزرا با کمپنی های مخابراتی با پا در میانی دلالان آنان سبب شده که قیمت مخابراتی در کشور کاهش پیدا نکند . از این هم بد تر فشار هایی که ناشی از شکایت های مردم بر این کمپنی ها وارد می گردد ،  نه تنها سبب کاهش قیمت مخابراتی نمی شود ؛ بلکه با باز شدن باب چانه زنیها برای وزیر صاحب میزان رشوت بلند رفته و قیمت ها سنگین تر از گذشته بر جای شان باقی میمانند . مقامات ارشد دولتی با استفاده از ضعف مدیریت در کشور و بویژه متهم شدن برادرش احمد ولی کرزی در قاچاق مواد مخدر  وارتباط و همکاری او با استخبارات امریکا هر زمانی چاق تر شده و خنجر ها را تیزتر از گذشته بر گلوی مردم میگذارند . این ها که خویش را در برابر بازپرس رییس دولت مسؤولیت پذیر نمی بینند . نه تنها پروای قانون شکنی را دارند ؛ بلکه با این گونه اعمال قانون شکنی ها و قانون گریزی ها در کشور را افزایش هم میدهند .

به گونۀ  مثال به یک مورد از این گونه بی تفاوتی های مقام شماره اول دولت می توان اشاره کرد :  ادارۀ اصلاحات اداری که بعد از تاسیسش متهم به رشوت گیری و خویش خواری است .  از مدت زیادی بدین سو با وجود شکایت های پیهم به نحو انحصاری به کار خود ادامه میدهد .  این گمانه زنیها را به بار آورده که گویا گماشتگان در این اداره سرقفلی مناسبی برای گمارنده و ولی نعمتان خود داده اند که بدون هرگون وسوسه یی نه برای ادای و ظیفه ؛ بلکه برای پر کردن جیب های خود مصروف هستند . کارمندان این اداره د رکنار اتهامات وارده بر آنان از معاشات بلندی برخوردار هستند که شاید کار مند ارشدی در دولت امریکا از چنین معاش بلندی برخوردار نباشد . احمد مشاهد رییس این اداره در کنار معاش دولتی خود ، ماهیانه 14000 دالر زیر عنوان معاش تخصصی (سوپر سکیل) میگیرد .  راحیله هاشم  صدیقی یک تن از کارمندان دیگر این اداره ماهیانه   14000 دالر امریکایی اخذ میدارد . روح الله عثمانی  یک تن ازکارمندان دیگر این اداره  10000 ، میر احمد  جاوید        8500  ، فرهاد عثمانی  8500  ، زبیر گرامی       3500 و یک تن خارجی به نام "دیلیت" به ترتیب در حدود 4000 دالر امریکایی ماهیانه زیر نام سوپر سکیل معاش اخذ میدارند . روزنامۀ سرنوشت با استفاده از سایت  انترنیتی بینوا به حساب خانه های جناب داکتر مشاهد چنین پرداخته است :

یک خانه در سرک 15 وزیر  اکبر خان ، یک خانه در شیرپور ( چور پور معروف به خانه های مواد مخدر )  ، یک خانه در مکروریان ، یک خانه در کارتۀ پروان ، یک قصر زیر ساختمان در قلعۀ مراد بیگ و یک خانۀ زیر ساختمان در قرغه . (4). از مقایسۀ گذرای این ملکیت ها با در آمد سالیانۀ این جناب به ساده گی می توان ملتفت شد که سر نخ این پول ها به جا های دیگری نیز بسته اند که علاوه بر گرۀ خوردن با رشوت  های کلان دالری به منابع مالی مرموز دیگری نیز سخت گره خورده اند .

در این آشفته بازار فساد اداری کشور که فساد سیاسی و اقتصاد به اوجش رسیده است . این نهایت خود فریبی و خوش باوری نخواهد بود که پذیرفت ؛ رییس دولت از ادارۀ اصلاحات اداری ودارایی های کارمندانش هرگز خبری ندارد . تنها با این حرف می توان خود را قناعت داد که در این میان معامله یی در کار است که سر از حق سکوت دهی ها بر می آورد . در زیر سایۀ چنین معامله گری های حق سکوت پردازانه است که مافیای سیاسی و اقتصادی به مانور های خطرناکی برضد مردم ما پرداخته و پول های کمک شده به مردم افغانستان بصورت زنجیره یی در جیب شماری انگشت شمار سرازیر گردیده است . این آشفتگی و بحران سبب شده که گروههای مافیایی بی به نام شرکت های امنیتی بر دولت فرمان رانند و شاهرگ های اقتصادی کشور را در انحصار خود در آورند . مردان نترسی به نوشتۀ نیویارک تایمز (5)مانند مطیع الله ها در درون دولت ، دولتی را ایجاد نمایند . این روزنامه مطلبی را زیر عنوان "شرکت های خصوصی از پول های امریکایی صاحب ملیون ها دالر شدند" نوسته است شخصی به نام مطیع الله مالک یک کمپنی امنیتی در ارزگان است که امنیت سرک صد کیلومتری از ترینکوت تا زرنج را به عهده دارد و در هربار عبور قطار های امریکایی 6 هزار یا ششصد هزار دالر از امریکایی ها  اخذ میدارد . وی صاحب ملیون ها دالر گردیده و قدرت عزل و نصب ماموران دولتی را دارد .

در این آشفته بازار بی پرسانی ها است که ساز نور (6)رفیق چکری و خزانه دار سابق وزارت حج و اوقاف به زندان کشانده می شود ؛ درحالیکه او در برابر این  پرسش  آژانس خبری اسوشیتت پرس گفت : در مورد هدف انتقال 362000 دالر امریکایی از جده به کابل چیزی نمیداند . این سوال باید از چکری سرپرست سابق وزارت حج و اوقاف و خلیلی معاون دوم ریاست دولت شود . او مدعی است که دراین پول هر دو شریک اند .

کرزی با طفره رفتن از  واقعیت های موجود در افغانستان می خواهد با ایجاد یک نوع هیاهوی تبلیغاتی  وبا افگندن رقبای خویش در هالۀ ابهام و با برگزاری جرگه هایی مانند جرگۀ صلح تیر را به اهداف سیاسی خود نشانه بگیرد . رادیو دوچه ویلی (7) در گزارشی در این رابطه  چنین تبصره کرد : ثبات افغانستان به معنای ایجاد ثباتی در گذر زمان است . این صلح یا از طریق حاکمیت یک فرد توانا یا از طریق توازن قدرت ایجاد خواهد شد . به ادامه ار تلاش های کرزی برای ایجاد موازنۀ قدرت برای ورود قدرت های غیر قابل  اعتماد دردستگاۀ حکومت سخن گفته است تا برای مردمش نشان بدهد که او مرد آنان است و نه عنصر غرب . در آخر این استراتیژی او را مناقشه آمیز بررسی کرده است .

این در حالی است که در کشور فساد اداری بیداد میکند ، فقر جانکاۀ حیات ملیون ها افغان را تهدید مینماید .  مافیایی گوناگون درکشور دست به دست هم داده اند و در زیر چتر روابط اقتصادی مافیایی مانند احتکار زنجیره یی و حادثه سازی های کذایی اقتصادی بحران های اقتصادی در امواج توفندۀ فساد حاکم در کشوردامن بزنند  تا هر روز بر میزان فقرا در کشور افزوده شود ، صد ها تن افغان از بیکاری روانۀ کشور های همسایه شده و ده ها تن  آنان که از بیکاری به این کشور پناه برده اند ، بوسیلۀ حکام ایرانی اعدام شوند . 42 ملیارد کمک های بین المللی برای مردم افغانستان به تاراج رفته و به جیب مافیایی داخلی و بین المللی رفته اند . بصورت تخمینی  می توان گفت که هرگاه ده ملیارد دالر از این کمک ها صرف اعمار و فعال ساختن موسسات تولیدی می شد . هزاران بیکار به اردوگاههای کارگری بسیج می شدند و در آنصورت بحزان های اقتصادی کشور تا حد آشفتگی ها و لگام گسیحتگی های خطرناک  با این حجم دامنگیر مردم ما نمی بود .

 

 

یاد داشت ها :

 

1 - سایت افغان جرمن ، افغان جرگه ، شمارۀ 138 ، اول جون

2 - رادیو آزادی ، اخبار صبح ، 20 فبروری ، اول حوت

3 - خدمتگار ، شمارۀ 65 ، 22 می

4 - ویسا ، شمارۀ 1225 ، 8 جون ، 18 جوزا

5 - رادیوآزادی ، اخبار  صبح ، 7  جون

6 -  سازنور به اتهام اختلاس در هنگام انتقال  این پول در میدان هوایی کابل دستگیر شد و  به پانزده سال حبس محکوم گردیده است . سرنوشت ، شمارۀ 94 ، 26می

7 -  تبصرۀ دویچه ویلی در مورد جرگۀ صلح ، روزنامۀ ملت ، شمارۀ 381 ، 8جون

 

 

 


بالا
 
بازگشت