محمدعوض نبی زاده

 

دیدگاه های شهید مزاری درمورد نظام فدرالی

 

مردم قدرشناس افغانستان درین روزها شانزدهمین سالروزشهادت استادعبدالعلی مزاری اسطورهءماندگارملی را گرامی میدارند.افغانستان تعداد کثیری ازمبارزین ملی، راازمیان اقوام گوناگون دردامنش پروریش دادندکه توانستند با مبارزات دادخواهانه خودها بنیاد ستم وبیدادگری ملی،رابچالش بکشند وشهید مزاری نیزیکی ازهمین چهره های ماندگارتاریخ ورهبربی بدیل وتعویض نا پذیرملی است که صدای برابری حقوق اقوام درتقسیم قدرت را با تشخیص  درست شرایط زمانی وتقاضای دادخواهانه اقوام محروم کشورمطرح ونظربه درک و شم سیاسی که داشت توانست برای اولین بار شعا رتامین برابری وتساوی حقوق اقوام گوناگون رامتناسب با شعاع وجودی نفوس شان در قدرت ارایه ومبارزه دادخواهانه را دربرابرزورگوئی - تبعیض قومی ونژادی وزبانی وتغییردرساختارادارهء دولتی رارهبری وتا اخربرای انجام این رسالت بزرگ به پیشرفتندولی براساس توطیهءاستخبارات خارجی جان شرینش راازدست داد ونامش را درزمرهءمبارزین ملی تحت اسم بابه مزاری ثبت تاریخ مبارزات عدالتخواهانه افغانستان نموده است .افغانستان سرزمینی است باساختارمتفاوت, قومی , زبانی ومذهبی بابیش از16قوم خورد وبزرگ ، دریک جغرافیائی واحد زندگي وهرکدام ویژه گیهای قومی جداگانه خودها رادارند.ولی هیچیک ازاقوام ازلحاظ تعداد نفوس به تنهائی اضافه ازپنجاه فیصد نفوس عمومی کشوررا پوره کرده نمیتواند که افغانستان رامیتوان سرزمینی ازگنجنيه ها وثروتهای غنی اقلیتهای قومی درجهان نامید،اما باوجود شعارهای کاذب نظامهای حاکم درباره ملت واحد وکاربردمقوله های وحدت ملی تا اکنون درین سرزمین ملت واحد ایجاد نشده است طوریکه شهید مزاری میگفت افغانستان به مردمی تعلق داردکه رنجهای قرون متمادی تبعیض وبیعدالتی رابا تمام وجود ش بدوش میکشند که برای تامین عدالت اجتماعی بایدقراردادهای کهنه درافغانستان دگرگون شوند ویگانه راه حل بحران افغانستان را وحدت ملي وتامین حقوق همهء اقوام به حقوقشان میدانستند.درشرایط پیچیدهء سیاسی ونظامی دهه نودمیلادی که افغانستان به چندین ساحهء قدرت درمرکز, شمال ,جنوب وشرق تقسیم شده بود وخطرجدی آهنگ تجزیه طنین اندازبود وکشوررا بطورعملی خطرتجزیه تهدید میکرد شهيد مزاري برای جلوگیری ازتجزیهءافغانستان طرح نظام فدرالی را پیشکش وطرفدارتحكيم عدالت اجتماعي ورفع ستم تاریخی مظالم گذشته وسهیم نمودن اقوام درتقسیم قدرت, نابودی انحصارقدرت و ایجادفضای دموکراتیک درافغانستان ازطریق تطبیق نظام فدرالي دركشور بود.ولی تجزيه طلبي رابه شدت رد ميکرد.وایشان میگفت چون نظامهای سیاسی درافغانستان ازبسترقومی برخاسته وعامل ستم وخشونت است که حتی براقوام خود نیز رحم ومروت نمی کنند. ازآنجائیکه نظامهای دولتی جهان برمتمرکز وغیرمتمرکزتقسیم میشوند، دولت فدرال دولتیست که برپایهءعدم تمرکزقدرت ویکی ازاشکال دولتهای مدرن بوجودمیآید.وفدرالیسم عمدتا با دوگرایش درساختارهای اجتماعی بشری عرض وجودمینماید:اول گرایش اتحاد ممالک کوچک دردرون یک ساختارکلان بعنوان یک قدرت بزرگ درعرصهء بین المللی، دوم گرایش حفظ هویتهای کوچک درسایهء حقوق شهروندی درساختاربزرگتردولتی با حفظ هویتهای کوچک درقالب یکرژیم حقوقی مشخص است. باید درطرح مشاركت تناسبي اقوام درقدرت باتقسيم قومي قدرت اشتباه نشودچون درتقسيم قومي قدرت مقامات دولتي برمبناي شخصي وموروثي ميان اقوام تقسيم ميشود.درحاليكه درمشاركت تناسبی اقوام،لياقتهاي افراد ومعيارشركت دادن اقوام بميزان نفوس شان درقدرت مدنظراست.نظام فدرالیرا اکثرا ممالک دارای ساختارچندین قومی انتخاب نمودندکه فعلا اکثرکشورهای پیشرفته صنعتی صاحب این سیستم سیاسی درممالک شان هستند وکشورسوئیس یکی ازقدیم ترین کشورفدرال درجهان است وتجربهء نظام فدرالی درپاکستان کشورهمسایهءماکه چهارقوم عمده ازجمله پنجابیها ,سندیها,بلوچها وپشتونها درتشکیل آن نقش قابل توجه داشتندنیزموجوداست.

گرچه برای حل بحران افغانستان دیدگاه های مختلفی ازسوی تحلیلگران مسایل سیاسی ارایه شده است.اما باوجود حضوریک دهه نیروهای نظامی ناتوهنوزهم جنگ وخشونت پایان نیافته وازمیان مردم بیگناه کشورقربانی میگیرند واوضا ع سیاسی و نظامی افغانستان نسبت به سالهای دهه نود میلادی چندان تغیر فاحشی نکرده است و هنوزهم صداوآهنگ تجزیه براساس تداوم خشونت و جنگ وتشدید انقطابهای قومی بلند است که پلان انتقال جنگ از جنوب به مناطق شمال– مرکز و ساحات هزاره جات خطرتجزیه شدن افغانستان را بیشترازگذشته ساخته است برای جلوگیری ازتجزیه و رفع بحران طولانی مدت طرح نظام فدرالی برای رهائی  کشورازخطر تجزیه و بحران درازمدت پنداشته میشود زیرا اگرطرح نظام فدرالی گناه وبدعت میبود امروز پاکستان فدرالی وجود نمیداشت وباید تاحال بچندین پارچه تجزیه میگردید درحالیکه پاکستان کنونی بیک مملکت پیشرفته و اتومی مبدل گردیدند گرچه مداخلات چند دهه اخیر پاکستان درمسایل سرنوشت سازافغانستان همیشه مشهود بوده است درحالیکه پاکستان خودبوسیله یک نظام فدرالی براساس تناسب و ترکیب قومی نفوس اداره میشود اما برای مردم افغانستان نظام فدرالی را با درنظر داشت ترکیب قومی و جغرافیائی جائیز نمیداند که این تفکر مداخله گرانه پاکستان درمغایرت کامل با منافع عمومی مردم افغانستان را نشان میدهد طرح نظام فدرالی نباید مخالفین آنرادرکشورهراسان سازندچون برخی ازنخبگان سیاسی انحصارگراتطبیق نظام فدرالیرادرافغانستان بخاطرطرفداری ازنظام سیاسی متمرکزنادیده گرفته وبرنظام قوم گرایانه صحه میگذارندکه بامنافع جمعی اقوام تحت ستم افغانستان دشمنی شمرده میشودچون سیاست درنظامهای استبدادی، ازمعنای اصلی خود خارج شده وبه دسیسه های تیم حاکم،برتبلیغ شایعه پراگنیها تنزل یافته تااستبداد گری واستبداد پذیری را درتارپود زنده گی اجتماعی اقوام محروم کشورنهادینه وبابرخوردهای عظمت طلبانه گروه های حاکم درطی سالیان متمادی بحران بی اعتمادی ملی را بیشترمیان اقوام این سرزمین ایجاد نموده است اما ساختارواقعیت اجتماعی وجغرافیائی افغانستان، بیشترین ارتباط با سیستم فدرالی دارد ونظام فدرالی پاکستان میتواند جهت الگوسازی برای نظام فدرالی درافغانستان معیارتطبیق قرارگیرد وبراساس فیصله کنفرانس بن که تنا سب نفوس اقوام عمده چهارگانه را معین کرده است که میتوان با اشتراک اقوام ,ازبک,تاجک,هزاره وپشتون  طرح نظام فدرالی را در کشورعملی نمود.تا زمانیکه طرح الگوهای ساخت دولت درافغانستان با ظرفیت شفاف ومبتنی برمدرنسازی دولت؛درحد طرحهای اتنیکی ارایه نگردد،ابهام درین زمینه پایدارخواهد ماند. طرح نظام فدرالی درافغانستان براساس ساختارقومی وجغرافیائی ونزدیکیهای فرهنگی دارای ایالتهای مستقل خواهد بود ورهبران ایالتی فدرال توسط مردم همان ایالت انتخاب ودرمقابل مردم جوابده است وهرگاه ازعهدهء کاربدرستی برآمده نتواند،باردیگرانتخاب نمیگردندودرباره برتریهای نظام فدرالی باید گفت که حکومتهای فدرال ازحکومت مرکزی درسیاست خارجی اطاعت داشته.وهربخش بايد ازقوانين عام کشور پيروی ودربخشهای نظامی و سياسی، بايد تابع مرکز باشندوایالات درداخل یک دولت واحد،تجزیه ناپذیرونیرومندقرارخواهندگرفت وقانون دموکراتیک درنظام فدرالی بحمایت یکدیگررشدمینمایند ومتحدانه برعلیه تبعیض وامتیازوخود برتربینی،خودکامگی واستبداد ودیکتاتوری،ازطریق وضع قوانین ومقررات فرعی،لوایح وپلانهای متودیک راعملی، میکند.سیستم فدرالی منحیث یک نظام دموکراتیک،درهمبستگی،دروحدت ودرجوش وخروش ودررقابت سالم،دررشدوانکشاف عرصه های مختلف اقتصادی واجتماعی وفرهنگی ودرایجادمحبت وصمیمیت بین اقوام کشورورقابت سالم ارتباط تنگا تنگی دارد.اگربصورت واقع بینانه بحران کنونی افغانستان مطالعه شود صفحات شما ل ومناطق هزاره جات مرکزی وپایتخت افغانستان نظربه مناطق جنوب وشرق کشورازامنیت وثبات نسبی برخوردارند که میتوان افغانستان کنونی را بمناطق امن وناامن تقسیم وتطبیق نظام فدرالی را درتمامی قلمرو این سرزمین یکی از راه های غلبه برچالشهاي موجود دانست، الگوی دولت فدرال نمونه ازهمچونگرشی نسبت به حل بحران درافغانستان است باتطبیق يك دولت قدرتمند فدرالی درافغانستان اقوام گوناگون مشارکت خودها را ازطریق حکومتهای ایالتی ومرکزی لمس وبرنظام ریاستی تکقومی سه سده اخیربرای همیشه نقطهء پایا ن گذاشته خواهد شد.وبااستفاده از تجارب کردستان عراق درمناطق شما ل-هزاره جات ومرکزافغانستان بازسازی زیرساختها ی اقتصادی-فرهنگی ونهادهای جامعه مدنی راباید رشد داد تا برای مردم این ساحه زمینهء اشتغال یابی بیشتر فراهم وجلو رشد اندیشه های طالبی والقاعده درین مناطق خشکانیده و به مرورزمان درمحاصره مردمان طرفدارصلح ودموکراسی این مناطق قرارخواهندگرفت.شهید مزاری میگفت که تشكيلات اداري قبلي،درکشورظالمانه بوده، که تاهنوزمیراث شوم آن درین مناطق بیداد میکند چون.نظامهای استبدادی گذشته تقسیمات ملکی تبعیض آمیزی را درصفحات شمال وساحات هزاره نشین کشورعملی وهزاره جات رادربیش ازهفتاد واحدهای اداری وولسوالی ودریازده ولایات وابسته ساختند که بطورنمونه میتوان ازوابستگی ولسوالیهای دایکندی,شهرستان وگیزاب هزاره جات به ولایت ارزگان یاد آوری نمود که بایدمردم این ولسوالیها الی رسیدن بمرکز ولایت ازبالای ولایتهای بامیان ,میدان وردک-,غزنی , زابل ,قندهار وهیلمند عبورمیکردند تا خود را به ترینکوت مرکز ولایت ارزگان میرسانیدند وشما خودقضاوت نمائید که آیا این تشکیلات دولتی ظالمانه وتبعیض آمیزنبوده است؟ و هم چنین درباره تقاضاهای مکررمردم هزاره جات بخاطرتشکیل ولایتهای جدید جاغوری و بهسود و پنجاب نیز وضعیت بدینگونه است که این سه ساحه ازلحاظ ترکیب قومی وجغرافیائی تکثر نفوس ومشکلات چراه گاه ها با اقوام کوچی که نظامهای استبدادی بیش از یکقرن است که ازکوچیها بحیث ابزارفشارعلیه مردم مناطق هزاره نشین استفاده میکنند وعدم تجانس قومی با اقوام مناطق همجوارنیز نیازمندی جدی دارند تا سه ولایت جدید پشنهادی که سالهاست ازطرف مردم آن محلات تقاضا گردیده منظورگردند.

برای دستیابی به راه حل بحران افغانستان تطبیق نظام فدرالی براساس ترکیب وساختار قومی و مناطق جغرافیائی درافغانستان یگانه راه حل بیرون رفت ا زبحران دیرپا وخونین کشورویکی ازراه های حل معقول درجامعه چندین قومی وایجادنظام مردم سالاردرافغانستان بوده که تسهیلات بیشتررا برای مردم کشورفراهم خواهد کرد.تا اقوام گوناگون افغانستان خودها را درسایه نظام فدرالی شریک همه ءمسایل سیاسی این سرزمین احساس نمایند.چون افغانستان سرزمین کثیرالقومی است که هریک ازاقوام چهارگانه کشورسرزمین ومناطق طبیعی وجغرافیائی خویش دارند ودرگذشته ها نیز این ساحات دردوره ءحکومتهای گوناگون بنامهای باشنده گان این منا طق یاد میشدند.با درنظرداشت گذشتهء تاریخی ساختاراداره دولتی درافغانستان وبا استفاده ازتجارب کشورهای همسایه وبراساس تناسب ترکیب اقوام عمدهء چهارگانه وطبق نامهای قدیمهء مناطق مختلف کشور ازلحاظ-ترکیب قومی وموقعیت جغرافیائی وبخاطر جلوگیری ازخطرتجزیه وحل بحران فعلی افغانستان رامیتوان به ایالتها ویا فدرالها زیرنامهای ایالت- ترکستان , ایالت شما ل ویا کوهستانات ,ایالت غرجستان ویا هزارستان مرکزی وشمالی:ایالت جنوبغرب.وایالت جنوب شرقی نامگذاری نمودوهم چنان.برای حفظ هویت قومی وحقوقی اقوام گوناگون افغانستان درستون ملیت وقوم تذ کرهءهویت بایدهرشهروند کشوربنام قوم وملیت که منسوب است تحریریابد یعنی شهروندهزاره بنام قوم هزاره وشهروندازبک بنام قوم ازبک تحریرگردندتاهیچ یک ازاقوام به بهانه تعلقیت قومی زبانی ومذهبی مورد تبعیض وبیعدالتیهای هویتی قرارنگیرند وهمه اقوام کشورخودهارا صاحب سرنوشت مشترک سیاسی درینسرزمین بدانند.طرح پشنهاد درباره نظام سیاسی فدرالی درافغانستان یکطرح ابتدائی ومقدماتی و یکی ازرا ه های حل برای بیرون رفت ازبحران فعلی کشوراست وبرای کسب معلومات بیشتراز دیدگاه های من در باره نظام فدرالی میتوانید مقالات سه گانه مرا درسایتهای انترنیتی مطالعه  نمائید اما ا زنظرمن هنوزهم باید کاری تحقیقی  بیشتری بالای طرح نظام فدرالی صورت گیرد. 

 اندیشه وتفکرسیاسی تقسیم قدرت میان اقوامرا که شانزده سال قبل شهید مزاری مطرح نموده بودوخوشبختانه امروزدرهنگام نیکوداشت ازشانزدهمین سالگردآن شهید بزرگوارزمینه تطبیقی پیدا نموده ومحترم عبدالروف ابراهیمی یکی ازشخصیتهای ازبک تبارافغانستان به صفت رئیس شورای نمایندگان پارلمان کشوردربلند ترین مقام تقنینی دولت کنونی انتخاب گردیده است که بعدازچندین قرن انحصارقدرت برای اولین باریکی ازچهره های سیاسی جامعه ازبک تباربه این مقام میرسدودراصل حقانیت آرمانها ونظریات دوراندیشانه شهید مزاری راثابت مینماید.چنانچه درکشورفدرالی امریکا اقای بارک اوباما یک شخصیت سیاسی سیاه پوست بقدرت میرسد وامروز یگانه کشورابرقدرت دنیا را رهبری میکندودرکشوربزرگ  وپرنفوس هندوستان اقای مانموهن سینگ ازمیان اقلیت قومی سیگ دودوره صدراعظم کشورهندوستان میشود که اوتوانست درطی مدت کارش کشورهندوستان یک میلیاردنفوسی را بیکی از قدرتهای بزرگ اقتصادی جهان تبدیل نماید این دو تغیر درسرزمین فدرالی دردوقاره جهان کنونی اتفاق افتاده است که شباهت بیشتر به این رخداد کشورما نیزدارد.گروه طالبان میخواهند خشونت ونا امنی رادرمناطق شمال , هزاره جات ومرکز افغانستان توسعه داده تاسایه شوم عملیتهای انتحاری این گروه تروریستی درساحات متذکره نیزانتقال یابد براساس گزارشها ی اخیرشماری از رهبران وفرماندهان طالبان بیکی ازکشورهای اروپایی انتقال داده شده بود که برخى از مقامات حکومت بصورت سرى باآنان وارد مذاکره شدند ولی مردم افغانستان میخواهد که پیشبردمذاکرات با طالبان علنی وشفاف باشد ، قرارمعلوم ،این تلاشها برای حفظ منافع پاکستان ازآدرس گفتگو‌ با طالبان،بوده تا مدیریت افغانستان به دست پاکستانیها سپرده وپای طالبان را بقدرت سیاسی درکابل بکشانند، مردم ما حق دارندتا دراین مورد نگران باشند که مبادا این پنهانکاریها زمینه را برای ایجاد بسترتاریک دیگری فراهم کند؛ وبگونه‌ء بسیار پنهانی،میخواهند سایه‌هایی رابرسرنوشت مردم افغانستان حاکم گردانند که خیلی وحشتناک وخطرناک خواهد بود . بحران افغانستان یک معضله درون ساختاری قومی بوده.وتا زمانی که تغیردربسترفرهنگ وسنتهای طا لب سازی صورت نگیردمردم افغانستان همواره با تفکرواندیشه های طالبانی مواجه خواهد بود واکنون که خصلت قبیلوی باشریعت وارزشهای قبیلوی اعراب آمیخته شده وشریعت طالبانی وتروریزم رادرمغزجوانان قبایل تزریق وآنانرا قربانی تعصبات  قبیلوی وشریعت طالبانی ساخته و میخواهد دیگراقوام افغانستان را نیزقربانی تروریسم وافراطگرائی سازند.اگرروابط قدرت درافغانستان برمبنای ارزشهای  دموکراتیک وشگافهای جامعه برپایۀ باورهای شهروندی فعال نگردندوهویت،زبان ,مذهب وفرهنگ اقوام محروم  وتساوی حقوق همه اقوام ، قدرت تامین نشوند امکان به وجود آمدن اعتماد بین اقوام درین کشورناممکن خواهد بود،زیرااعتماد را باید ایجاد کرد،اعتماد باعملکرد صادقانه ساخته میشود.چون اعتماد راهش راازمیان عملکردصادقانه،احترام متقابل وحضوراقوام ویکدیگرپذیری درمیان اقوام دریک کشورچند قومی بازی میکند. و آغازکارسمینار را به نمایندگی از ستاد برگزاری محفل اعلام میدارم

 

روح شهید مزاری شاد،راهش پررهرو وآرمانهایش جاودان باد
                                              
          پنجم - ماه – مارچ – سال -2011-عیسوی

 

 


بالا
 
بازگشت