محمد عوض نبی زا ده

 

حضوراقوام دردولتهای افغانستان

 

سرزمینیکه درتاریخ معاصرجهان بنام افغانستان یاد میشود وچهارقوم عمدهءتاجک-ازبک -هزاره- وپشتون با تفاوت تعدادنفوس ناچیزبا یکدیگرهمراه با دیگراقلیتهای قومی درآن زندگی دارند.که میتوان افغانستان را یکی ازکشورهای اقلیت قومی درجهان نامید. بنا برتحقیقات دانشمندان  داخلی وخارجی گروه قومي پشتون تباردرقرن پانزده وشانزده ميلادي ازنواحي كوه‌هاي سليمان درغرب رودخانه‌ سند،به سمت خراسان وسرزمينهاي حاصل‌خيز جنوب وجنوب شرق افغانستان امروزی سرازیرشدند که با عقب راندن ساكنان بومي اين مناطق،سرزمينهاي آنانرامتصرف ودراين نواحي ساکن گردیدندوپس ازقتل نادرشاه افشاردرسا ل-1747 م.اولين حكومت افغانستانرا احمدشاه درانی درشهرقندهاراساس گذاشت وحکومت او بيشتردرجنگهاي كشورگشايانهء سرزمینهای دیگرسپری شد.اماجانشينان وی،مصروف جنگهای داخلي برسرجانشيني متمركزگردیدندکه درجنگهای قدرت میان اولادهء تیمورشاه انسانهای بیگناه اقوام محروم بحیث سربازان ,افسران ودفترداران دستگا ه های اداری واجرا کننده ء فرامین سرداران درانی دردوطرف متخاصم جانهای شانرا ازدست داده که- تلفات بزرگ اقتصادی وانسانیرا اقوام محروم ازقدرت منحیث مواد سوخت این جنگها متحمل میگردیدند .باسقوط حاکمیت قبیلهء سدوزائی , قدرت به قبیلهء محمد زائی درراس به امیردوست محمد خان انتقال یافت وجنگهای خونینی میان برادران امیرودیگروارثین این قبیله نیزبوقوع پیوست ومانند دورهء سدوزائیها اقوام محروم ازقدرت تلفات بزرگی را ازلحاظ انسانی واقتصادی متقبل شدندودرین دوره سه قوم عمدهء ازبک, تاجک وهزاره ازجانب امیرعبدالرحمن جلاد قتل عام گردیدند و باوجود آنکه اقوام محروم کشورهمه مشکلات ودشواریهای دوطرف جنگهای داخلی برسر جانشینی ودفاع ازحاکمیت ملی برعلیه تجاوزخارجی را بردوش حمل میکردند و ده ها مبارز و جنگ آوران قهرمان جانهای شیرین شان را درین راه قربانی مینمودند ولی درنهایت تمامی امتیازات سیاسی- القابهای قهرمانی و افتخارات معنوی  بخاطردفع وطرد مداخلات خارجیها .بنام امیران, شاهان و سرداران دوقبیله سدورائی ومحمد رائی درتاریخ نظامهای تک قومی تعلق میگرفته است.امیرعبدالرحمن سفاک بخشهاي وسيعي ,ازخاك افغانستانرا از اين كشورجدا وضميمه‌ء امپراطوريهای استعماری وقت كرد واو براي انحراف افكارعمومي وبخاطر پيشگيري از قيام مردمی به اتخاذ سياست نفاق بياندازحكومت كن میان اقوام کشوراقدام نمودکه تصفيه‌- قومی,نژادي‌ , مذهبي ساكنان بومي افغانستان وغصب سرزمينهاي حاصل خيز آنان را درمركز، شمال و شمال شرق كشور، روي دست گرفت و با اين كار، تضاد ملي را براي هميشه دركشورنهادينه نمود و وارثان عبدالرحمن مستبد نيز، روابط و مناسبات اجتماعي و سياسي ميان اقوام افغانستان را برپايه‌ء تبعيض ونابرابري استواركرده وهمه‌ء امكانات، امتيازات وفرصتهاي سياسي،اجتماعي، فرهنگي واقتصاديرا درانحصارحاکمیت تک قومي قرارداد ومانع دستيابي عادلانه وبرابرديگراقوام به فرصتها وامكانات كشورشدند.که بعدا شرایط اختناق آورسیاسی افغانستان درتحت تاثیررخدادهای سریع دموکراتیک دردنیا فضای نسبی تنفس سیاسی را برای اقوام محروم  کشورفراهم کرد.ولی بازهم در پالیسی تبعیض وتعصب نظام استبدادی تک قومی نسبت به سه قوم عمدهء دیگر کدام تغیری زیادی رونما نگردید.مردم عذاب دیدهء اقوام محروم کشوردرطی مدت چندین دهه ء اخیرنظامهای استبدادی تکقومی:– سلطنتی -جمهوری تاجدار, جمهوری دموکراتیک, دولت اسلامی مجاهدین , امارت اسلامی طالبان وجمهوری اسلامی کنونی را همراه با مداخلات نظامی خارجی, قتل عامها تخریب شهرها و خسارات فراوان اقتصادی تجربه کرده است گرچه حکومتهای تک قومی درقا لب چهره ها ی سیاسی گوناگون, خاندانی -احزاب طرفداراید ئولوژیهای چپ وراست , گروه طالبان وخاصتاحکومت فعلی باوجود سردادن شعارهای فرا قومی متاسفانه ازانحصارگرائی قومی دست نکشیده وبصورت زیرکانه ترتبعیض وبیعدالتی رابراقوام محروم انجام میدهند.گرچه بعد ازسقوط رژیم طالبان وحضورجامعه جهانی درافغانستان، موجی از هوسها و شعارها ی مطالبات دموکراسی خواهانه درکشور پدید آمد.که این موج توانست در مدت زمانی نه چندان طولانی نیروهای موجود درجامعه را درخود هضم نماید؛ که حتی متحجران کج اندیش، نژاد پرستان، تبارگرایان و انحصارگرایان، نیز با یک چرخش سریع ظاهرابه مدافعین دموکراسی لیبرال مبدل گردیدند ولی این خوشبینیها دیری دوام نیافت که مجددا حکومت تک قومی فضای سیاسی را بر اقوام دیگر محدود تر ساخته وسیاست تبعیض ونفاق میان اقوام دیگر را بادادن امتیازات کوتاه مدت به برخی ازافراد مربوط به سه قوم عمده را درپیش گرفت وسیاست نفاق افگنانه امیرعبدالرحمن را درمیان اقوام دیگر رایج وتداوم بخشید ونظام های انحصارگرای افغانستا ن درمراحل گوناگون به جعل احصائیه نفوس کشوربرای بیشتر نشان دادن نفوس قوم حاکم  دست زد وحفیظ الله امین یکی ازرئسا ی جمهورسه دهه قبل به قلم خودش نفوس کوچیها رامطابق به تمایلات برتری خواهانه ء قومی خویش درکتاب احصائیه عمومی اضافه کرده بود وموازی با آن حکومتهای قبیله ای کوشیده است تشکیلات نظام حکومتی افغانستان را نیزدرمرکزومحلات براساس خواست انحصارگرایانه قومی خودها تغیرداده ومقامهای کلیدی وحساس دولتی درهمه ساحات  نظامی و ملکی را به حق طبیعی وتغیر ناپذیر قوم حاکم  مبدل و تثبیت نمودند که در چندین دهه اخیرسه قوم عمده ء ازبک , هزاره  وتاجک براساس فرمان رسمی صدراعظم هاشم خان ازشمولیت دروزارت خانه های خارجه– دفاع -داخله وامنیت ملی-ممنوع و قدغن شدند واجازه نداشتند که فرزندان این سه قوم عمده به موسسات تحصیلی اردو, پولیس, استخبارات , وبورسهای خارجه شامل شوند وبحیث دپلومات هنوزهم این اقوام در وزارت خارجه کمترراه پیدا میکنند و بطورنمونه قوم هزاره صرف یکنفرسفیردر چوکات وزارت خارجهء کشوردارد. درکابینه کنونی اقای کرزی ترکیب قومی و تناسب حضوراقوام, ازبک , هزاره , تاجک , ایماق , ترکمن , بلوچ , پشه ای ,نورستانی وغیره مجموعا کمترازبیست فیصد میرسد که برخی ازاین اقوام حتی یکنفرهم درکابینه کنونی اقای کرزی ندارند ولی هشتاد فیصد متباقی اعضای کابینه را نمایندگان قوم حاکم تشکیل میدهد که این تناسب غیرعادلانه وظالمانه ء حضوراقوام محروم کشوردر کابینه فعلی شباهت زیادی با ترکیب قومی کابینهء رژیمهای استبدادی  یک قرن گذشته داشته که هیچگونه تناسب لازم را با میکانیزم توافقنامهء کنفرانس بن وبستر وحدت ملی ندارد حکومت انحصارگرای اقای کرزی همه شاهرکهای عمده ءاقتصادی – سیاست های دفاعی ,منیتی- خارجه و فرهنگی کشور را مانند صد سال گذشته در انحصار قوم حاکم قرارداده است که خلاف معیارهای حقوق شهروندی , جامعه مدنی و اساسات دموکراسی پنداشته میشوند.متاسفانه هنوزهم دردستگاه قوه اجرائیه دولت افغانستان مانند گذشته تناسب حضوراقوام محروم  بشکل سمبولیک وظاهری منحیث دفتر داردر برخی ازمقامات حکومتی به نمایش گذاشته میشوند تا افکارعامه مردم کشوروجهانیان را فریب بدهند اما اوضاع درقوه های قضائیه و تقنینیه , ( پارلمان ) نیزدرباره شمولیت وسهم دادن به اقوام دیگربد ترازقوه اجرائیه دولت است گرچه اين سه قوم عمدهء غیر پشتون، باآنكه فشار اصلي مشكلات ومصايب كشوراز قبيل پرداخت ماليات، دفاع از تماميت ارضي، خدمت درنظام عسكري دفاعی و امنیتی وغیره را بردوش حمل میکنند ،اما ازدسترسي برابربه فرصتها و امكانات  سياسي و اجتماعي درسه قرن اخیرهمواره محروم بوده‌اند. درگذشته يكي از مهم‌ترين موانع براي مشاركت عادلانه‌ء اقوام محروم در تصاميم كلان جمعي و حاكميت ملي،تقسيمات تبعيض‌آميزملکی و اداری بود كه در مناطق اقوام پشتون نشين براي هرصد هزار الی صدو پنجا هزارنفریک ولایت در نظر گرفته شده بودو لی درمناطق اقوام غیرپشتو ن که نفوس برخی این ولایات از پنجصد هزار الی یک میلیون نفرمیرسند نیز تشکیل یک ولایت مدنظر گرفته شده بود وهمچنان برای مناطق پشتون نشین از 5 تا 15 هزار نفر يك ولسوالي درنظر گرفته شده بود ودرمناطق  اقوام غير پشتون، که جمعيت برخي  این ولسواليها ازمرزصدهزار نفرهم ميگذشت نیز تشکیل یک ولسوالی را قایل شدند.که در نتيجهء این تقسیمات ملکی ظالمانه ازيك ولایت دارای صد هزارنفری پشتون نشین و از یک ولایت تقریبا دارای یک میلیون نفری جمعیت غیر پشتون نشین نماینده گان مساوی وبرابر به پارلمان معرفی میشوند واز یک ولسوالي با پنج هزار نفری جمعيت واز ولسوالي ديگر با صد هزار نفری جمعيت، هر كدام، يك یک نفر نماينده در پارلمان ميفرستند تقسيمات اداري وملکی افغانستان تا هنوز بربنياد تبعيض و نابرابري استواربوده وتشکیل ولايات وولسواليها تا اكنون برمبناي نفوس حقیقی اقوام ساکن و تناسب وسعت جغرافیائی هرمحل تنظیم وعیارنگردیده است واين نابرابريها،تاهنوزبا شدت بيشتر،وجود دارد و تقسیمات ملکی افغانستان از آغاز تاکنون همیشه مورد اعتراض دایمی سه قوم عمده – هزاره , ازبک , تاجک و دیگر اقلیتهای اتنیکی کشور بوده است ولی متاسفانه قوم حاکم هیچ گاهی آماده ء شنیدن تقاضاهای دادخواهانه این اقوام نبوده و همواره ازآن طفره رفته اند قوم حاکم  تشکیلات محلی ولایات جنوب و شرق کشوررا خلاف معیارهای قبول شده جهانی بوجود آورده است نفوس این ولایات را  جعلی - غیر واقعی و مطابق به تمایلات سیاسی قوم گرایانه خود تثبیت و براساس همان نفوس جعلی تعداد ولایتها را درمناطق جنوب وشرق  کشور نظر به مناطق بود وباش سه قوم عمده دیگر ده ها مراتبه بیشتردرساختاروتشکیلات دولت رسمیت داده است در حالیکه هریک از سه قوم دیگر بطورجداگانه برابربا نفوس قوم حاکم تعداد نفوس شان میرسند و لی تعداد ولایات ایجاد شده در مناطق این اقوام به مراتب کمتر از نفوس حقیقی آنان هستند. حکومت تک قومی تلاش کرده است که با اضافه کردن تعداد ولایات جنوب وشرق تعداد زیادتری ازنمایندگان را ازین ساحات درپارلمان انتخاب ومعرفی کرده ودرسیاستهای کلی وعمومی افغانستان در قوه مقنینه تاثیر گذاری بیشتر نسبت به سه قوم عمده دیگر داشته باشد برعلاوه ءآن یکتعداد ازسناتوران انتصا بی نیز ازطرف رئیس جمهور به مجلس سنا معرفی  وده فیصد اعضای پارلمان را کوچیها تشکیل میدهد که این حق نامشروع از طرف قوم حاکم برای کوچیها رشوت سیاسی  پیش کش گردیده است درحالیکه کوچیهای پشتون تباراکثرا اتباع پاکستانی بوده وبرخی از آنان ما لک بلند منزلها سرایها ترانسپورتهای باربری درشهرهای بزرگ کشوراند .کوچیهای پشتون تبار یکباردرمحلات زیست دایمی و باردوم بحیث کوچی ازحق رای دهی درانتخابات پارلمانی وریاست جمهوری  استفاده میکنند.بناء اگر کوچیهاجزء مردم افغانستان باشند، در روز رأي‌گيري درهرمنطقه‌اي كه به سر ميبرند، بايد به يكي از نامزد‌هاي دلخواه خود از همان منطقه رأي بدهند ودرغیرآن هیچگونه تناسب وتوجيه معقولي بامعیارهای جهانی ازلحاظ حقوقی ندارد براساس همین تقسيمات ناعادلانه‌ء ملکی و اداري گذشته ترکیب قومی پارلمان فعلی كشور ,قرار ذیل است”- که قوم پشتون 118 كرسي, اقوام  تاجيك وايماق 53 كرسي , قوم هزاره 30 كرسي , قوم ازبك 20 كرسي وسايراقوام 28 كرسي بوده است.كه متأسفانه درنظام به ظاهردموكراتيك كنوني، نیزوضعيت براي اقوام محروم چندان فرقي نسبت بیک قرن گذشته نكرده است وشعاردموکراسی وانتخابات هم نتوانسته بستر وحدت ملي به معناي واقعي كلمه را به ارمغان آورد.طوریکه درین اواخیرآقای کرزی کوشش دارد تا تشنج واختلافات قومی میان اقوام گوناگون کشورراتشدید کرده واوضاع سیاسی وامنیتی افغانستان رانا امن بسازدتا نیروهای جامعه جهانی درمبارزه برضد تروریزم جهانی به مشکلات بیشتر مواجه گردند.بنا برین نخبگان سیاسی سه قوم عمده ودیگراقلیتهای قومی رسالت ملی و وطنی دارند.تا در انتخابات پارلمانی پیشرو کاندیدان سه قوم عمده ء ازبک , هزاره وتاجک ازتعدد بیشترکاندیدان درحوزه های انتخاباتی کاهش بعمل آورند وسعی نمایند که پس ازشناسايي نامزدهاي داراي بيشترين مقبوليت مردمي  باید کاندید دارای مقبولیت مردمی کمتر به نفع کاندید مستحق کنار بروند  و با توجه به تواناييهای جمعيتي منطقه، به نفع يك يا دو تن از اين كانديدها وارد عمل گردند.نامزدهاي مزبورهوادارانشان را درصحنه‌ء انتخابات حفظ تا حضور حداكثري مردم تأمين شود.ونخبگان فكري جامعه اعم ازعلما، روشنفكران، طلاب علوم ديني، دانشجويان، نويسندگان با درك درست وصحيحي كه ازوضعيت كشوروموقعيت وجايگاه اقليت‌هاي قومی دارند،ميتوانند ،نقش مهمي درهماهنگ‌سازي رقبا وجلوگيري ازتشتت آراء رأي‌دهندگان ايفا كنندو بدین ترتیب کاندیدان بیشتر زمینه ء راه یابی به پارلمان را از میان اقوام غیرحاکم پیدا خواهند نمود،.

 

اول - ماه – اگوست – سال - 2010

 


بالا
 
بازگشت