دستگیر نایل

 

فصلی از کتاب:( یاد داشت هایی از تاریخ )

 

 

قسمت هفتم

                   عروج ونزول طالبان

        طالبان که پس از جنگ های طولانی، در ماه سبتمبر 1996 م وارد کابل شدند،مصیبت ها و رنج های بیشمار دیگری به شیوه ء دیگر در افغانستان آغاز گردید.این گروه، مردم را با بها نه های الحاد، کمونیست،و مجاهد بودن، وداشتن اختلافات مذهبی، قومی ومحلی، جادوگری وپیمان با شیطان! به جوخه های دار آویختند.ویا به خرمن آتش سپردند.وسپس،به سرکوب خونین اقوام و ملیت های غیر پشتون، شروع نمودند.تعصب قومی و فاشیزم قبیله ای ، توام با سیاست زمین سوزی و فرهنگ ستیزی،از ویژه گی های حکومت داری ان ها گردید.طی صد سال اخیر،جهان با فاجعهء خونینی مانند افغانستان واستبداد دینی همچون حاکمیت طالبان، روبرو نشده بود.

     23 سال است که افغانستان، در آتش جنگ میسوزد.وپنج سال پیش،(سبتمبر 1996 ) که مجا هدان در میان خود میجنگیدند، و گوشت جان یکدیگر را میخوردند؛ طا لبان، که در مدارس دینی پاکستان آموزش دیده بودند، شهر کابل را به تصرف خود در اورد ند و رقبای جهادی خود را به فرسنگ ها دور،عقب راندند.مردم افغانستان،اگر چه پیش از آن، روز های تلخ ومصیبت باری را پشت سر گذرانده بودند،اما ازسبتمبر 1996 به بعد،با استیلای طالبان در کابل،شوم ترین وفاجعه بار ترین روز های زنده گی خود را آغاز کردند.از آن پس در افغانستان، جز غرش تانک ها،توپ وتفنگ ها وصدای قرایت قران وفریاد های موعضه و روضه خوانی، هر چیز دیگر به فراموشی سپرده شد.از آهنگ موسیقی وساز وسرود، حتا در لحظات تنهایی وخلوت گزینی، صدایی بر نمی خاست.تلویزیون، سینما و تیا تر، هنر و فرهنگ تعطیل شد ند و جزء اخلاق غیر اسلا می،تلقی گردیدند.فیلم ها وکتاب ها درچهار راهها ودیوار ها آویخته شده؛ و به آتش کشیده شد ند.دانشگاه ها،وآموزشگاه های دختران تعطیل گردیدند ومدرسه های دخترانه افزود به تعطیل شدن،به کمبود آموزگار، روبرو گردیدند.زیرا اکثر آموز گاران این مکتب ها و مدارس را زنان تشکیل می دادند. این آموزگاران زن،بیرحمانه در پس دیوار های نمناک خانه های گلی و متروکه،به تبعید کشانیده شدند.

         از ان روز که طالبان در افغانستان دست یافتند، موزه های باقیما نده هم به غارت رفتند.و تندیس های چند هزار ساله ومیراث های عظیم تاریخی وفرهنگی نیز، نابود کرده شدند.هر پدیده ای که غیر اسلامی تشخیص داده میشد،محکوم به فنا ونابود شدن بود.در کابل، تنها یک صدا به نام ( رادیو شریعت) جهت گسترش اهداف وتبلیغات طالبان مجاز شناخته شده بود.ودیگر، هیچ!! حکومت (الله ) با خون ریزی وکشتار بیرحمانهء آدمهای موء من وبیگناه در افغانستان آغاز شد وانچه که پس از ان روی داد، بد تر وخشن تر از گذشته ها بود.مردم، مجبور بودند تا ریش بگذا رند، عمامه بسر نهند وطالبان،هر روز ان ها را به زور، به مساجد برای نماز، هدایت می کردند.

کشتار بیرحمانهء یک هزار نفر غیر نظامی در « شیخ علی» و به اتش کشیدن شهرک های انان وقتل هشت هزار نفر انسان های بی پناه وبیدفاع در شهر مزار پس از تصرف دو باره در هجدهم ماه اسد 1377 با حمایت جنگی و لوژستیکی 1500 سرباز و افسر پاکستانی.منابع سازمان ملل، از جمله دید بان حقوق بشر، گزارش دادند که ملا منان نیازی، والی طا لبان در مزار، به مساجد شهر می رفت ودر خطابه های خود میگفت: « هزاره ها، مسلمان نیستند.شیعه و کا فر اند! آنها، افراد ما را در اینجا کشتند و ما باید هزاره ها را بکشیم..» و در خطابهء دیگری گفت: « ما اینجا برای گرفتن انتقام، نیامده ایم.آنچه رخداد، رخداد.اما اگر تابع نشوید،خانه های تان را میسوزانیم و نا بود تان میکنیم.!!..» بنا به گزارش دیدبان حقوق بشر،این سخنان ملا نیازی،از طریق رادیو شریعت نیز منتشر گردید.تعقیب سیا ست زمین سوزی و به اتش کشیدن تاکستان ها و مزارع و بیجا ساختن ده ها هزار افراد ملکی« شمالی » در ریگستان های بکوا ودشت های سوزان جنوب وبه غنیمت گرفتن زنان ودختران جوان این منا طق،به هدف تسلیم شدن مردان انها،از جمله جنا یات بیسابقه ی بشری بود که در تاریخ معاصر افغا نستان توسط طا لبان،به اجرا گذاشته شد ملا محمد عمر رهبر طا لبان،هر روز،فتوای تازه ای صادر میکرد وهمه چیز های خوب و نو،ممنوع اعلان میشد.از جمله : فرمان بیرون کردن ازبک ها ،در ازبکستان، تاجیک ها، در تاجیکستان و ترکمن ها، در ترکمنستان و......

      اما اکنون سکوت وخفقان ، شکسته است.واهنگ زنده گی نو،نواخته میشود.آیا این نوا های شادی بخش وگوشنواز،دوام خواهد داشت؟پرسشی است که آینده به آن پاسخ خواهد گفت تصرف مجدد کابل روز سه شنبه 13 فبروری 2001 م توسط نیروهای اتحاد شمال،به کمک جنگنده های امریکایی،که طالبان را مجبور به عقب نشینی ساخت، سقوط آخرین حکومت بنیاد گرا یی در افغا نستان خواهد بود.ویا رنگ و چهره دیگری بخود خواهد گرفت؟ تحلیل این واقعه از نظر تاریخی، دارای اهمیت ویژه ای است ونقطه حرکتی است بسوی اینده.رادیو دوچویلی آلمان،تحلیلی در این رابط دارد که ذکر بخش هایی از ان بی فایده نخواهد بود:

      « بحران مشروعیت بنیاد گرایی افراطی در جوامع اسلامی، از شمال افریقا تا آسیای مرکزی قبلا تجربه شده بود. در الجزایر، پس از فجا یع بیشماری که  اکثرا توسط  بنیاد گرا یان افراطی صورت گرفت، اقبال عمومی از افراط گرایی بر گشت.در مصر، بنیاد گرایی افراطی، پس از دست زدن به جنا یات بیشمار و تجربهء سرکوب وقتل، در سراسر دولت حسنی مبارک.این گروه ها،یا ترک وطن کردند و یا به امور خیریه روی اوردند.سقوط نجم الدین اربگان وحزب رفاه ترکیه نیز هشداری برای دیگران.شد.در ایران، مردم، با آراء عمومی، نظر مد نی خود را زیر نظر بنیاد گرا یی افراطی با دخالت زیاد از حد دولت روحانیون و ولا یت فقیه در زنده گی روز مره ، ابراز کرده نتوانستند.در اینجا چند نکته سزاوار گفتنی است:

            نخست این که بنظر می رسد عمر بنیاد گرایی افراطی ، همچون جریان مبارزهء چریکی شهری، بیش از دو دهه نبوده است.دیگر اینکه:  دول بنیاد گرا،عا مه ء مردم را درست در جهت مخالف خواسته ها وبرنامه های اعلام شده ء خود، هدایت میکنند.مثلا یکی از مواد بر نامه بنیاد گرایی افراطی، تمایل بر ضد تجدد است.که رنگ ولعاب ضدیت با غرب وکفر را بخود میگیرد.ولی مطالعهء کشور های زیر سلطه ی بنیاد گرایان نشان میدهد که مردم، درست در جهت مخالف این خواسته ها حرکت کرده و به حای غرب ستیزی، به ستایش غیر واقعبینانه و اغراق امیز از تمام مظاهر جهان متمدن، بر خا سته اند.مطلب دیگر اینکه بنیاد گرایی افراطی،تنها در بستر جنگ، و ویرانی وایجاد وحشت وبحران، میتواند به حیات خود ادامه بدهد.....

           اروپا نیز از جریان های مشابهی عبور کرده است.از نهضت رنسانس بین قرن 14 _16 وعصر روشنگری در قرن 18 بعنوان طلا یه های ظهور تجدد ، مورد تا یید قرار گرفته اند.ولی، واقعیت تاریخی این است که ریشه ی دولت مدرن و حقوق فرد ، در پا یان جنگ های مذهبی و انعقاد صلحنامه ی ( اسفالیا ) در سال 1648 است.شاید عمده ترین نتیجه حاصل از این صلح، که به 30 سال جنگ و ویرانی پایان داد،همانا تعیین تکلیف مردم با کلیسا در سیاست باشد.این صلح که در پی ریختن خون هفت ملیون مسیحی بدست آمده بود، نشان داد که نبایستی اختلافات ملی و مذهبی را با سیاست، حل کرد.و باید قدسیت دین را از آلوده گی سیاست، محفوظ داشت.پس تاکید جامعه امروز بر اقتدار دولت مدنی،در تمام زمینه ها ی مربوط  به زنده گی شهر وندان و واگذار دن حوزه ی روحانیون به کلیسا بود.. شاید مسلمانان نیز از پس این تجارب درد ناک ، به نتایجی برسند که این نوع سیاست ها،دیگر ضرورت تاریخی ندارند...»(1 )

(1 ) رادیو دوچویلی آلمان، 23 نومبر 2001  

 

 

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

 

     تخریب تندیس ها در بامیان

               26 فبروری سا ل دوهزار ویک بود و رادیو « شریعت» که سخنگوی طالبان بود،فتوای « شرعی» ملا محمد عمر،رهبر طالبان را به نشر سپرد. که بر اساس آن، تمام مجسمه های تاریخی وآثار فرهنگی که قبل از اسلام بوجود امده بودند، و غیر اسلامی شمرده میشوند، محو و منهدم می سازند.این فرمان، خلا ف آن همه تعهداتی بود که طالبان هنگام تصرف دوبارهء با میان به هیات ملل متحد وجا معهء جهانی داده بودند.

     طالبان، با این اقدام خود، یکبار دیگر عصبیت و تحجر دینی خود را در مقابل دیگر ادیان ومذاهب ، نشان دادند.آن مجسمه ها واز جمله آنچه که در بامیان بودند، نتنها جزء تاریخ و فرهنگ افغانستان بودند، بل ، جزء مد نیت درخشان بشری و میراث عظیم تاریخی و فرهنگی جهان، بشمار می رفتند.با اعلام تخریب مجسمه های بودا، عکس العمل های شد یدی از طرف کشور ها، رسا نه ها ، جامعه ی روشنفکری ودیگر نهاد های فرهنگی نشان داده شد.مقا مات کشور سریلانکا گفتند که دستور نابودی مجسمه های بودا،انها را نگران کرده است.وزارت خارجهء تایلند،این اقدام رایک فاجعه برای بشریت دانست.یونسکو، شعبه ء فرهنگی ملل متحد، مجسمه های بودا را بخشی از تاریخ  وآثار فرهنگی افغا نستان دانست.و از طا لبان خواست که از نابود کردن آن ها، صرف نظر کنند.سفیر ایتا لیا در پاکستان گفت که نابودی مجسمه های بودا،برای مردم افغا نستان، یک تراژدی است.سازمان کنفرانس اسلامی اقدام طالبان را یک عمل غیرعاقلانه خواند.یک رهبرمذهبی در پارلمان هند گفت:«ما،این اقدام طالبان را که یک عمل وحشیا نه است، تقبیح میکنیم. این کار را، بسیاری از دکتا توران دیگر تاریخ هم کرده اند.مانند مصر،فارس،اسکندریه که تمدن ها وکتاب خانه ها را نابود کرده اند.« جت وان سنگ» وزیر خارجه هند، اقدام طالبان مبنی بر انهدام مجسمه ها را یک عمل وحشیانه خواند و گفت که برای نجات مجسمه ها از تخریب،حاضر است که آنها را خریداری کند.کشور تا یلند نیز ادارهء یونسکو را تشویق کرد که مجسمه ها را از طا لبان، خریداری کنند.اما طا لبان،پس از مذاکرات در این مورد، گفتند که آن ها« بت فروش» نیستند، بلکه میخواهند بت ها را بشکنا نند.!!»

         وزیر فرهنگ آلمان ، تخریب مجسمه های بودا در افغانستان را با « کتاب سوزی» نازی ها در سا ل 1933 مانند کرد و گفت: این کار، مرا به یاد کتاب سوزان نازیان انداخت در پیکرهء بودا و تمام آثاریکه ( نا مسلمان) اند، بخشی از ارثیه ی فرهنگی جهانی میبا شند.افغا نستان، پیش از آنکه اسلام وارد آن شود،یک مرکز بودایی بود روز دهم ماه می سال 1939،چند ماه پس ازآنکه هتلر صدر اعظم آلمان شد،نازی ها،بیش از بیست هزار کتاب را در خارج از دانشگاه برلین، به آتش کشید ند.آنان، بر این کتاب ها، مهر« مخرب» را زدند.»

         رییس یونسکو،پس از تخریب مجسمه ها، با اندوه فراوان بیان کرد:« هرگاهی که این گزارش ها را میخوا نم، و یا می شنوم، واژه ها از ذهنم فرار میکنند. من، هیچ کلمه ای را نمی یا بم تا بتواند سنگینی خساره ای را که بر ارثیه های فرهنگی افغا نستان وارد شده است، بیان نماید.من از احساس نا توانی ام که نتوانستم کاری برای جلو گیری از تخریب آنها انجام دهم، شرمنده ام.!!»

      در سال 1992 م رهبر مذهبی هندو ها،مسجد بابری را در هندوستان،تخریب کردند.که سبب خون ریزی های زیاد میان هندوها و مسلمانان گردید.یک نمایندهء طالبان در کلیفورنیا،به خبر نگاران گفت که این عمل، به جواب تخر یب مسجد بابری مسلما نان د رهند است.طا لبان می خواستند برای تخریب تندیس ها دربامیان،دلایل زیادی را جستجو نمایند وعمل خود را توجیه پذیر سازند.اگر این کار، تلافی جویانه هم باشد، آیا کار عا قلا نه و اسلامی بود؟ ملل متحد، یک نما ینده ء خود را به قند هار فرستاد وپیشنهاد هامبنی بر خریداری ویا انتقال تندیس هارا نمود مگر مذاکرات بی نتیجه ماند پاکستان که در پس پرده عامل اصلی تخریب تندیس ها بود،ظاهرا با در نظر داشت روحیه ی منفی جامعه ئ جهانی ، عکس العمل نه چندان شد ید نشان داد.و بد ین منظور، معین حیدر، معاون  وزیر داخله را به قند هار فرستاد تا ملا محمد عمر، بحث و گفتگو نماید.اما ملا محمد عمر به معین حیدر گفت که  دو باره غور کردن بالای این فیصله، نا ممکن است.پاکستان که گو یا از مساعی اش در مورد انصراف طا لبان از تخریب تندیس ها نا امید شده بود،سازمان کنفرانس اسلا می و ملل متحد را، مسوول این عمل طا لبان عنوان کرد.ساز مان های اجتما عی و انجمن نویسنده گان افغان هم،عنوا نی رهبران طا لبان، نامه ار سال کردند تا از تخریب مجسمه ها،انصراف صورت گیرد.از جمله امضاء کننده گان این نامه، رهنورد زریاب،لطیف نا ظمی،اکرم عثمان، سپوژمی زر یاب،زلمی هیواد مل،داکتر احمد جا وید، لیلی صراحت حمیرا نکهت، بیرن کهدامنی وبسیار دیگر بودند.اما بسیار های دیگر، از ترس،از ذکر نام خود ابا ور زیدند.

         شدید ترین عکس العمل دهنده گان مبنی بر تخریب تندیس ها را کشور هایی تشکیل میدادند که جمعیت بودایی ها در ان زنده گی میکردند.انجمن بوداییان در جاپان گفت که:« ..این مجسمه ها که در با میان قرار دارند،در واقع بخشی ازمیراث فرهنگی جهانی اند».بنا بر وحشتی که با اعلام این فرمان، سراسر جهان را فرا گرفته بود،خبر نگار را د یو بی بی سی فردای همان روز، مصا حبه ای داشت با مولانا فضل الرحمن،رییس جماعت اسلامی پاکستان وگلبدین حکمتیار که ازحامیان پس پردهء طا لبان بود.خبر نگار ازمولا نا فضل الرحمن پرسید: « مولا نا صاحب! شما این اقدام طالبان را چگونه توجیه میکنید ، آیا این کار، وجههء شرعی دارد؟ » او، بساده گی پاسخ داد: « جاری ساختن قوانین اسلامی در هر کجای جهان اسلام که باشد، یک امر ضروری است.» خبر نگار باز پرسید: « پاکستان هم، یک کشور اسلا می است. و ادیان مختلف در انجا وجود دارند.و شما بحیث رهبر یک جنبش اسلامی، چرا برضد اماکن مقدس دیگر ادیان چنین بر خورد نمیکنید که عمل طا لبان را اسلامی میدانید.؟ » مولا نا گفت:«افغانستان، یک کشور اسلامی است و پاکستان نیز یک کشور اسلامی است.در پاکستان، قانون اساسی وجود دارد ودر افغا نستان،وجود ندارد.و این،کار خود طا لبان است. که انجام میدهند.طا لبان کرام خود میدا نند که شریعت اسلا می را تطبیق کنند.و آن، مشکلا ت خود انها است..»             زمانیکه خبر نگار، نظر حکمتیار را در زمینه خواست،او گفت: « من نمیدانم چرا جامعه ء بین المللی در مقابل این تصمیم طالبان،اینقدر حساسیت نشان می دهد....پیامبر اسلام خودش، بت ها را شکستاند واسلام به همین منظور امده است...»

        روز دیگر وکیل احمد متوکل، وزیر امور خارجه طا لبان و داکتر انور الحق احدی که به سوالات شنونده گان پاسخ میدادند،ازجمله سوا لات مهم یکی این بود که کسی پرسید: اقدام طا لبان که پشتون ها اند، یک اقدام بد نام کننده برای پشتون ها نیست؟ و نشان نمیدهد که اینها، قوم عقبگرا و ضد فر هنگ اند؟ و یا اینکه این عمل، مربوط میشود به خود طالبان؟»داکتر احدی در پاسخ گفت:« طالبان،از پشتون ها، نماینده گی کرده نمیتوانند.با انکه اکثر طالبان، پشتون ها اند.( حال انکه طالبان، با حمایت اکثریت قاطع پشتون ها بقدرت رسید ند و داکتر احدی هم ازهمان جمله روشنفکران پشتون بود که از حرکت طا لبان در مجامع بین المللی دفاع میکرد و برای شناخت دولت انها تلا ش هایی هم انجام داد ) طالبان میگویند که مطابق شریعت اسلامی،عمل میکنند.نه عنعنات افغانی و پشتونوالی بناء هر کاری که طا لبان انجام میدهند،نباید به پشتون ها نسبت داده شود.»

      سوال جالب دیگر از مولوی متوکل شد.:

« فرق میان طا لبان ودیگر مجا هدین در چیست که انها، موزیم ودیگر آثار تاریخی را غارت کردند و شما، بت ها را می شکنانید؟»

مولوی متوکل گفت:« ..بلی، فرق میان ما با دیگر مجاهدین زیاد است!! ان ها،اثار تاریخی را دزدیدند و ما،چیز های نا جایز و غیر اسلامی را نابود میکنیم.این ، تفاوت ما، از دیگران است.»

یک مرد افغان از کویته پاکستان پرسید:اگر امروز طا لبان با تخریب بتهای بامیان جوا بگو نباشند، و انها محاکمه نشوند، فردا در بارهء خط ( دیورند )و اب ( هیلمند) هم پوشیده و بی جواب میماند جواب طا لبان چیست؟ طالبان باید به مسا یل مهم مملکت فکر کنند با بت های بی زبان و بیجان چرا پیچیده اند که تخریب میکنند.؟»

متوکل چند لحظه سکوت کرد.مثل اینکه جوابی نداشت.همین قدر گفت که «. البته هر کدام اینها، در جایش اهمیت دارد.»

         با اعلام فرمان ملا عمر و انهدام تندیس ها، رادیو ها وتلویزیون های جهان، به نشر راپور ها و نوشتن مقاله ها پرداختند.ازجمله روز نامه های چاپ لندن،درسر مقاله های خود فرمان ملا عمر را به نشر سپردند.روز نامه ( تایمز ) در یکی از سر مقاله های خود نوشت:«  ..مجسمه های بودا ، در سلسله کوه های هندوکش ، در بامیان، تراشیده  شده اند.که تخریب آن ها،یک فاجعه ی فرهنگی برای جهانیان است.افغا نستان دارای میراث های فرهنگی و تاریخی درخشانی است.که هو یت اصلی ان در جاده ء اصلی راه ابریشم قرار دارد.طا لبان، توجه چندانی برای احیای توریزم ندارند.جلو گیری از تخریب میراث های فرهنگی افغا نستان، نیاز به یک فوریت گفتگو برای تلاش بین المللی دارد.این فر مان درست زمانی صادر شد که یک هیات ملل متحد، درحال بررسی ازاشیاء غارت شده ازاثار تاریخی در افغانستان بودند.وزیر خارجه ء طا لبان، پیش از این اعلام کرده بود که انتظار یک فر مان نابودی این اثار تاریخی و فرهنگی از جا نب مقام رهبری طالبان را دارد...»

         روز نامه ء( هرالد تریبیون) و( مجله اکونومیست) هم درسر مقاله های خود نوشتند:« امروز، توجه زیادی به نابود نکردن مجسمه ها است.و توجه کمتر به سرنوشت مردم افغا نستان.روز نامه از قول ملا عمر،در برابر نگرانی های جامعه ی جهانی نوشت که می گوید: «.. ما، تنها سنگ ها را می شکنانیم!!» این سخنان ملا عمر،از لحاظی هم درست است. طا لبان که حالا در خاک افغا نستان تسلط یافته اند، نظام آموزشی، امید ها، و امکانات زنده گی زنان را،عملا نا بود کرده اند.افغا نستان، اکنون کشوری است که با حاکمیت ازهم گسیخته واگر خشکسالی کنونی را هم بران بیفزاییم،مردم این کشور ،در گرسنگی و ترس بسر میبرند.دو ملیون نفر در نتیجه ی جنگ ها از خا نه و کا شا نه ی خود بیجا شده اند و این، سبب محکو میت تخریب بودا است.که سبب محکو میت بین المللی شده  است.، نه سر نوشت مردم!..»

        مجله ( اکو نومست ) هم در سر مقا له ئ خود زیر عنوان ( بت شکن های افغان ) نوشت: « نا راحت کننده است که توجه بیشتر جهان ، به تخریب مجسمه های سنگی بوداست.تا سر نوشت صد ها هزار آواره ای که در ولایت هرات از گرسنگی و قحطی،در حالت مرگ روبرو اند.تصمیم طالبان،مبنی بر تخریب مجسمه های بودا،بیشتر ازکشتار جمعی گروه های مخالفان،بد رفتاری جنسی وتعصب آمیز طالبان با زنان وغیره،جهانیان را بر انگیخته است.این مجسمه ها، قربانی نا توانی تلاش های طالبان عدم شناسایی بین المللی این گروه، شده است...»

           صفحات تلویزیون های جهان، از امریکا گرفته تا اخرین بخشهای آسیا وافریقا ، صخره های حفر شده از مرمی تانک و زخم های خونین و درد آلود ، بنظر می رسید ند.تلویزیون ( الجزیره ) در قطر، تصویر ها و نماهای اندوهبار و تکا ندهنده ای را از جریان ویران نمودن پیکره های بودا نشان میداد که موی بربدن انسان،راست میشد.دراین تصویر ها، در آغاز،صدای انفجار مهیب که همه جا را میلرزاند، با نعره های الله اکبر، همراه میگردید.، شنیده میشد. و سپس، خاک و دود سیاه ، فضا را پر میکرد. وبجای پیکره های بودا، حفره ی سیاهی، دهن باز میکرد.»

         چندی بعد، ( سندی تیلیگراف ) منتشره ء لندن، بتاریخ اول اپریل، از قول ( جورج برستوی ) یک تاجر انگلیسی نوشت : « .......در بازار گرم پشاور، بقا یای دو مجسمه ء بودا را که بر بیشتر از ده لاری بار بود، یک مجسمه ثابت و تعدادی از آثار موزیم کابل را که مشتریان زیادی بشمول یک جا پانی مشتاق، به دورش حلقه زده بودند، دیده است..» مسوول موزیم لا هور پا کستان در ماه مارچ به رادیو بی بی سی گفت که طالبان،هر روز آثار موزیم کابل را آورده و در پاکستان،می فروشند.حتا روز نامهء (جنگ ) که سخنگوی دولت و مدافع طا لبان است،در شمارهء  سوم ماه اپریل 2001 خود، راز فروش بقایای مجسمه های عظیم بودا را از پشاور افشا نمود و نوشت:« این آثار را طالبان به پشاور اورده می فروشند.»

      دیگر مطبوعات پاکستان هم افشا کردند که قطعات بودای بامیان، سر از بازار های عتیقه فروشی های پشاور بر اورده و دلا لان و خریداران عتیقه ،به بازار این شهر،هجوم اورده اند.تا خرید وتجارت باز مانده  های این دو مجسمه ء تاریخی،جیب های خود را پر کنند.گفته میشد که بتاریخ 15 ماه اپریل 2001 م یکی ازاثار عتیقهء مشهور موزیم کابل،در موزیم جاپان،به نمایش گذاشته شده است.( هکیرا هوری) مسول موزیم جاپان،از چگونگی خریداری این اثر ازنزد طالبان پرده برداشت وگفت:« این اثر سنگی، از سنگ مرمر تراشیده شده، پای چپ مجسمه ( زاورش ) الهه ء مشهور یونانی بود که خود را خدای خدایان میدانست.این اثر،چهل سال پیش در (آی خانم) تخار، پیدا شده وسپس به موزیم کابل، انتقال یافته بود..»َ

 

 

+++++++++++++++++++++++++++++

قسمت پنجم

پاکستان و شناخت حکومت طالبان

    وقتیکه در ماه می 1997 م طالبان شهر مزار شریف را تصرف کردند،پاکستان، نخستین کشور خارجی بود که حکومت طالبان را به رسمیت شناخت.به دنبال آن، عربستان سعودی و امارات متحدهء عربی به رسمیت شناختن حکومت طالبان را نیز اعلام نمودند.وگفتند که طا لبان، اکنون 90 در صد خاک افغانستان را در اختیار خود دارند.

     استخبارات پاکستان( آی اس آی ) به حکومت انکشور خبر داده بود که طا لبان 90 درصد خاک افغانستان را تصرف کرده اند.وباقیمانده ی خاک نیز به زودی درکنترول طالبان خواهد امد.با همین اطمینان« آی اس آی» بود که  وزارت خارجه ی پاکستان ، حکومت طا لبان را به رسمیت شناخت.اما پس از اندک زما نی که طا لبان بطور وحشتناک وخونینی در مزار شکست خوردند، وپروتوکول میان جنرال ملک و طالبان نقض شد،وزارت خارجه ی پاکستان دریافت که در شناخت اداره ئ طالبان، شتاب بخرچ داده است.

     پیچیده شدن اوضاع در شمال افغانستان وشکست های پی در پی طالبان در مزار وکابل، حکومت واستخبارات پا کستان را دچار سر در گمی کرد.ناکامی طا لبان، برای ساز مان اطلا عات پاکستان ( آِی اُس ای ) درد سر های جدی را ببار اورد.چنانکه یک چرخبال پاکستانی در شهر مزار، سقوط داده شد.که جنرال آزاد بیک ، برادر جنرال اسلم بیک،لوی درستیز پیشین پاکستان با یازده نفر مشاوران وصاحب منصبان استخبارات پاکستانی،هلاک شدند. وتعداد زیادی هم در جنگها، کشته و اسیر گردیدند.( گوهر ایوب خان ) وزیر خارجه ء پاکستان ، پس از شکست طالبان،در مزار، اعلام کرد که از پنج کشور همسایه ( افغا نستان ایران، تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان ) ، دعوت بعمل می آورد تا در یک کنفرانس منطقه ای ، گرد هم آمده ، راه حل سیاسی افغانستان را، جستجو نمایند. وبه تشنج اوضاع در این کشور، پایان دهند.گوهر ایوب خان گفت که کشور های روسیه و امریکا هم میتوانند در این کنفرانس، حضور داشته باشند.

     مداخلات پاکستان، با شناخت اداره ء طالبان که اکنون آفتابی شده بود وکشور های اسلامی هم به این واقعیت ، پی برده بود ند، پاکستان، به یک انزوای سیا سی قرار گرفته بود.لذا، با پیش کشیدن کنفرانس منطقوی، و پیدا کردن راه حل به قضیه ء افغا نستان، میخواست خود را از انزوا نجات بد هد.تد ویر چنین کنفرانسها که بار ها در ایران، پا کستان وترکمنستان در گذشته ها راه اندازی شده بود، به کدام نتیجه ای دست نیا فت.زیرا پاکستان، برد خود را در پیش کشیدن طالبان،حتمی میدانست.و تد و یر کنفرانس ها، یک بازی ای بیش نبود.حسن نیت پاکستان که اکنون اوضاع در افغانستان به نفع انکشور نبود، با ید این میبود که حکومتی تشکیل داده میشد که گو یا دست نشاندهء پا کستان نمی بود.وپاکستان، ضمانت میداد که دیگر در امور داخلی افغانستان، مداخله نمی نماید.

      تلاش های ناکام حکومت پاکستان تا بدانجا رسید که ( نواز شریف) صدراعظم انکشور ،همراه با گوهر ایوب خان ،بتاریخ 16 ماه جون 1997 به ایران مسافرت کردند.ومذاکرات یک ساعته را با علی اکبر رفسنجانی ،رییس جمهوری ایران انجام دادند.مذاکرات آنها، پیرامون رفع تشنج میان هردو کشور وافغا نستان بود.در قضا یای افغا نستان، مناسبات ایران وپاکستان طی چند سال اخیر،رو به تیره گی نهاده بود.و هر کدام، یکد یگر را متهم به دخا لت در امور داخلی افغا نستان می کرد ند.در پی این ملا قات، هردو رهبر ظاهرا به این اتفاق نظر رسید ند که راه نظامی، وتوسل به زور،راه حل اوضاع افغانستان، نیست.وباید یک دولت وسیع البنیاد که از تمام نیروهای درگیر واقشار مختلف نماینده گی کند، بوجود آید.نواز شریف با شکست طالبان، میخواست مناسبات کشور خود با ایران را بهبود بخشد واختلافات را از راه گفتگو، حل نماید.

         بتاریخ 19 ماه جون، گوهر ایوب خان وارد جمهوری های اسیای میانه شد.او، در سفر خود از ازبکستان، قزاقستان، و تاجیکستان باز دید بعمل آورد.و با مقا مات این جمهوری ها مذا کراتی را انجام داد.نخست وزیر قزا قستان در مذاکرات خود به گوهر ایوب خان گفت که دولت او هنوز هم حکومت برهان الد ین ربا نی را به رسمیت می شناسد.و به پیشنهاد کنفرانس منطقوی، موا فق نیست.در ازبکستان، رییس جمهور کر یموف، با گوهر ایوب خان ملاقات نکرد.ورییس جمهور نظر بایف، هم ملاقات با گوهر ایوب خان را نپذیرفت.لذا جریان مذاکرات در این جمهوری های اسیای میا نه با سردی پیش رفت.اما امام علی رحما نوف، رییس جمهوری تاجیکستان با گوهر ایوب خان به میز مذاکره، نشست.گوهر ایوب خان میخواست به رهبران جمهوری های آسیای میانه اطمینان دهد که در قصد تعرض به خاک همسا یه های شما لی افغا نستان نیست.طا لبان، دولت برحق اند.وعنقریب، تمام خاک افغانستان را به تصرف خواهند اورد.قصد دیگر ایوب خان،این بود که بگوید پاکستان در نظر دارد از طریق خاک افغانستان، مناسبات تجارتی وسیاست نیک با جمهوری های آسیای میانه، برقرار نماید.وافغانستان را،یک دهلیز مصوون تجارتی در منطقه میداند.واین، برای جمهوری های آسیای میانه، حایز اهمیت است.

     در ازبکستان، عبد العزیز کاملوف، وزیر خارجه قصد اسلام آباد مبنی بر تشکیل یک کنفرانس را رد کرد وان را مغرضانه وبی ثمر خواند.سخنگویان جنبش ملی واسلامی وحکومت برهان الدین ربانی هم تلاش های پاکستان را یکطرفه و غیر مسوولانه و عدول از منشور ساز مان ملل متحد و فیصله های شورای امنیت توصیف کردند.و گفتند که پاکستان، در امور داخلی افغانستان، مداخله مینماید واین تلاش ها، مغرضا نه است.عبد الرحیم غفورزی معاون وزارت خارجه ی حکومت ربانی هم در مصاحبه ای با رسانه ها گفت که «: اظهارات گوهر ایوب خان، به سخنان یک وزیر خارجه نمیماند.فکر میشود که به حیث یک قوماندان جنگی حکومت طا لبان، سخن می گوید. و این،مداخله ء صریح حکومت پاکستان، در امور داخلی افغانستان را نشان میدهد...»

        صاحبنظران منطقه را باور بر این بود که کشور های منطقه عموما به دخالت در امور افغانستان، متهم اند. پاکستان،مستقیما متهم است؛ ایران، متهم است،عربستان سعودی وامریکا کشور های آسیای میانه،اگرچه ظاهرا اعلام عدم مداخله کرده اند، اما دخالت ترکمنستان بخاطر انتقال لوله ء گاز از افغانستان، به پاکستان معلوم است. دخالت تاجیکستان همچنان مشهود است.که برای احمد شاه مسعود، پایگاه نظامی در ( کولاب ) سا خته اند.و از حکومت فارسی زبان ربانی، پشتیبانی میکنند.و ازبکستان، حمایت خود از جنرال عبدالرشید دوستم ازبک را هم پنهان نمی نماید.معی الوصف انها، خواهان یک حکومت دارای قاعده ی وسیع در افغانستان میباشند.

      در اواخر ماه جون 1997 م یک دیپلومات ارشد وزارت خارجه ء پاکستان،( افتخار مرشد ) به قندهار ومزار شریف مسافرت کرد.او در قندهار، با رهبران طالبان و در مزار شریف با رهبران جنبش شمال، به بحث و گفتگو پر داخت.افتخار مرشد، پیشنهاد طا لبان مبنی بر رهایی اسیران جنگی طا لبان، از جمله چند رهبر طالب را که در جنگهای 27 و28 می 1997 در مزار، اسیر شده بودند، پیش شرط مذاکرات طالبان با مخالفان عنوان کرد. که از طرف رهبران جنبش شمال،پذیرفته نشد.افتخار مرشد، ماء موریت خود را در ماه جولای ازسر گرفت.وبه قندهار رفت.ودر باره ی دو مسا له ، یگی آتش بس ودیگری رهایی اسیران جنگی، با رهبران طالبان مذاکره کرد.طالبان بیشتر روی رهایی اسیران جنگی، بیشتر تاکید داشتند.در هشتم جولای، وزیر خا رجه ء پاکستان هم سفر خود به ماسکو را آغاز کرد.وبا ایفگینی پریماکوف،وزیر امور خارجه ی روسیه در باره ی اوضاع کشمیر وافغانستان به مذاکره پرداخت.ایفگینی پریما کوف در ملا قات خود گفت که هیچ گروه افغان به تنهایی قادر به حکومت کردن در افغا نستان نیست.او هرچند از دخا لت مستقیم پاکستان نام نبرد، اما گفت که حمایت از یک گروه قو می، جنگ در افغانستان را پایان نمی بخشد.وزیر خارجه ء پاکستان در این مذا کرات هم از تد ویر یک کنفرانس منطقوی سخن گفت ویاد اور شد که پاکستان، به تنهایی نمی تواند از عهده ی این کار مهم بر آید.با همین دلیل، به ماسکو امده است تا در زمینه از مقامات روسی، کمک بخواهد.

        وزیر خارجه ی پاکستان به مقام روسی،همچنان از برخی اختلافاتی اشاره کرد که میان ماسکو واسلام آباد ،پس از تجاوز روسها به افغانستان بمیان امده بود.واظهار خوشبینی کرد که حالا این اختلا ف نظر ها، ازمیان بر داشته شده است.وباید روی قضایای افغانستان و منطقه، مساعی مشترک، صورت گیرد.مقارن همین روز ها بود که افتخار مرشد، به افغانستان دوباره سفر کرد ودر تالقان،با احمد شاه مسعود، وارد مذاکره شد واز وی خواست دونفر رهبران ارشد طالبان را که در اسارت دارند، آزاد سازد.لکن این پیشنهاد او پذیرفته نشد.بتاریخ یازدهم ماه جولای 1997 وزارت خارجه ی پاکستان اعلام کرد که در کنفرانس منطقهء که به پیشنهاد اسلام اباد دایر میشود روسیه وامریکا نیز شرکت مینمایند.به همین منظور،وزیر خارجه ی پاکستان ،در 15 ماه جولای وارد ترکمنستان هم شد ودر ملا قات با صفر مراد نیازوف، از تدویر کنفرانس منطقه ای خبر داد که گویا تحت سرپرستی سازمان ملل متحد انجام خواهد شد.

      این تلاش های حکومت پاکستان، در پی همان شکست سختی بود که طالبان در مزار دیده بودند وپاکستان را از پیشرفت بعدی شان، نا امید ساخته بودند.داکتر ناربرت هول، نمایند ی ساز مان ملل در امور افغا نستان هم که در 15 جولای بکابل آمد، به خبر نگاران گفت که بنابر مداخلات پاکستان، فعا لیت های یکسا له ی او در قضیه ی افغانستان، به ناکامی انجامیده است.او گفت که جنگ افغانها، به یک جنگ اتنیکی بدل شده و علیه یکدیگر، آتش می کنند.وحل قضیه را، از راه توسل به زور میدانند.که بدون شک، خارجی ها ، از جمله پاکستان، در این جنگ ها دخیل است..( 1 ).»

          در پایان ماه اکتوبر سال 1996 ، فاروق احمد لغاری رییس جمهوری پاکستان پس از سفر ها وملاقات ها با رهبران جمهوری های آسیای میانه،با استفاده از صلاحیتی که در قانون اساسی انکشور داشت، بینظیر بهوتو صدر اعظم را از وظیفه اش بر کنار کرد.پار لمان و حکو مت های محلی را نیز در پاکستان، ملغی اعلام نمود.بر کناری بهوتو، استفادهء سوء از صلاحیت ها، اختلاس و بی کفایتی او عنوان شداین اقدام غیر مترقبه، طا لبان را نگران اوضاع ساخت.زیرا حکومت بهوتو، در پیشرفت و ایجاد طا لبان و انکشفات اخیر اوضاع در افغا نستان، دخیل بود.فاروق احمد لغاری پس از برکناری« بهوتو» در مصاحبه ای گفت که« حکومت پاکستان، از هیچ جناح در گیر در افغانستان، حمایت نمیکند.پاکستان، سرحدات طولانی با افغانستان دارد وتشنج در انکشور،باعث تشنج در پاکستان میگردد.حکو مت پاکستان حاضر است با تمام جناح ها مذا کره نموده ، بر تشکیل یک حکو مت با قاعدهء وسیع، کمک نماید.حکومت پاکستان، از تلاش های دکتر ناربرت هول، نماینده ی ساز مان ملل نیز حمایت مینماید.(2 )»

     حمایت اشکار پاکستان از طالبان، تاثیر بزرگ در گسترش وپیشرفت های طالبان در بخش های نظامی داشت. واین نقش را( آی اس آی) بازی میکرد.« حمایت های لوژستیکی آی اس آی توسط بازیگران اصلی عرصه شطر نج افغانستان، تکمیل میشد.مهمترین نیروی طالبان عبارت بود از کادر های افسران رژیم های سابق که بسیاری ازآنها همجوت جنرال شهنواز تنی ساکن پاکستان، که با طالبان پیوسته بود.وماشین نظامی خودرا با مهارت های فنی حیاتی، در اختیار آنها قرار داده بود.وآِی اس آی، بخشی از فرماندهان اصلی جهادی مانند جلا ل الدین حقانی وپیروانش راتشویق به پیوستن به طالبان میکرد.حقانی نیز،پیوند های دیرینه ای با آِ اس ای دارد.همچون ارتباط های طالبان با دوستم که وکمک های فنی ای که او در سال 1995 به نیروی هوایی طالبان کرد.به روشنی، نشان دهنده ء نقش واسطه گرانه ی پاکستان است...از طرف دیگر، موضوع اسلام و شوق الله اکبر برای طالبان، هیچ کاری از پیش نبرد،.بلکه  کار پر زحمت و بر نامه ریزی شده ء سیاسی و نظامی آِی اس آی  بود که رکن اصلی موقعیت طالبان را تشکیل میداد...» (3 )

 

 

( 1 ) رادیو بی بی سی _ 16 جولای 1997

(2 ) رادیو آزادی ورادیو بی بی سی ،.اکتوبر 1996

( 3 ) افغانستان ، طالبان وسیاست خارجی_ صفحات 10_ 107 نوشتهء ولیام میلی .

 

 

+++++++++

 

تجارت هیرویین،و حکومت مجاهدان

 

        دوام جنگ ها در افغانستان،تاء سیسات صنعتی ، منابع زراعتی وتولیدی را از ریشه نابود کرده بود.زمانیکه دهقا نان پس از سقوط حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان و ایجاد حکو مت اسلا می مجاهدین به وطن بر میگشتند، در زمین ها بجای گندم ،برنج و دیگر حبوبات تریاک کشت میشد.زیراهمه مردم سلاح برداشته بودند وعلیه حکومت موجود میجنگیدند.جنگ سا لاران وفرما ندهان محلی،از ما حصل کشت تریاک و تولید هیرویین که به خارج قاچاق میشد، پول های باد اوری بدست می اوردند.ودر محلات نیز حاصل رنج وکار مردم بید فاع را به زور سلاح از آن خود میدانستند و بنام عشر و ذکات، تصاحب می کردند.هفته نا مه ی ( امید ) منتشره در کلیفور نیای امریکا به نقل از کتاب « سیا ست های هیرویین » بقلم ( الفرید مکوی ) مینویسد:

    « ..لاری های اسلحه که « سی آِی ای » به مرکز نظامی پاکستان در کراچی میفرستاد، دوباره پر از هیرویین میشد وپس ازانکه آی اس آی از تفتیش پلیس جلوگیری بعمل می آورد،به امریکا فرستا ده میشد.از هفت رهبر مجا هدین که در پشاور فعا لیت داشتند، گلبد ین حکمتیار،، قدرتمند ترین شان بود.که بیشتر از یک  ملیارد دالر از کمک های مخفی امریکا را در یافت کرد.او که در کمپ های مهاجرین افغان حکمروایی داشت،ومخالفان سیاسی خود را نابود میکرد،یکی از بزرگ ترین دلالان هیرویین در جهان بود.»

( گلبدین، مخا لفان مهم و فعا لان بزرگ سیا سی و اجتماعی و مشران قومی مستقر در پشاور،از جمله:جنرال حکیم کتوازی، داکتر عبد القیوم، برادر عبد المجید کلکا نی، جنرال نظر محمد، وکیل کوچی،هاشم پکتیانی وبسیار دیگر را درپشاور بقتل رسانید) پس ازخروج ارتش شوروی از افغا نستان،این نیویارک تایمز بود که در سال 1989 م حکتیار را دارای « طبیعت شیطانی» خواند.

       «الفرید مکوی» در ادامهء گزارش خود می افزاید:« گزارش های مقدماتی شش ماه قبل بر اساس گفتگو ها با مقامات ملل متحد در منطقه نشان میدهد که افغا نستان به تنهایی خود میتواند سه هزار تن تریاک،تولید کند.این مقدار هر طوری که شما ان را حساب میکنید،تقریبا مساوی به مقدار تریاکی است که درتمام جهان،تولید  میشود »

   خبرنگار هفته نامهء « فارایسترن اکونومی ریو ریو»، در ماه می 1993 م هم گزارش مفصلی از مناطق سرحدی  افغانستان وپاکستان ، در بارهء کشت خشخاش وتولید هیرویین نوشته است: « ......دولت پاکستان، برای راضی ساختن منا طق قبا یل به ترک خشخاش، به مشکلات رو برو است.زیرا باشنده گان این سرحدات، به آسانی دست به اسلحه میبرند و دیر،پابند قا نون میباشند. در گذشته، 52 هزار هکتار زمین مورد کشت خشخاش قرار میگرفت حالا حکومت پاکستان، ادعا میکند که این رقم، به 9600 هکتار، پایین امده است.

      در افغانستان، تدابیر باز دارنده ء تولید مواد مخدر، از اواخر دههء هفتاد به اینسو که جنگ ها آغاز شده وجود ندارد.در طی دو سال اخیر که صلاحیت و قدرت حکومت کابل، از چهار دیوار شهر بیرون نمی رود، وضع به مراتب بد تر شده است.در پاکستان، مناطق دیر وصوات، خیبر و مهمند،مناطق اصلی تولید مواد مخدر اند.یکی از زارعان،بنام خان رسول در منطقهء(فک پاس ) میگوید: بدون تریاک، فا میل من نان و کالا از کجا کند؟ ما از چند نسل به اینسو، خشخاش کشت میکنیم..» در «جتکام»،کلانهای قوم به خانهء ملک شاد خان جمع شده اند و شکایت می کنند که کشور های خارجی،بر پاکستان، فشار می آورند تا ما نع تولید مواد مخدر ، در منطقه شود. ملک منطقه می پرسد که چرا دولت های خارجی،ما را نمیگذارند که تریاک، تولید کنیم؟ اما خود شان، شراب و بم وراکت وصد ها چیز مضر دیگر میسازند وکسی،به انها چیزی نمی گوید.بقول او، این غیر عادلانه است که غرب،هزاران وسایل کشنده تولید میکند؛به ما افغانها بگوید که چنین کاری نکنیم...» وقتی خبر نگار به ان ها یاد اوری میکند که مواد مخدر در دین شما حرام است.یکی از کلانهای قوم،با عصبانیت جواب میدهد:«گوشت خوک هم در دین اسلام،حرام است؛اما برای کسی که ازگشنگی درحال مرگ است،حلال میشود! گفته میشود که بیشتر لابراتوار های تولید هیرویین ازمناطق خیبر ومهمند،به انطرف سرحد وبه افغانستان،کوچ داده شده است دولت پاکستان، تولید « اسیدافید ریک» راکه یک مادهء مورد استفاده برای تولید هیرویین است،منع قرار داده اما حالا این ماده، از آسیای میانه و از طریق افغانستان، به مناطق تولید هیرویین میرسد.» (2 )

      بنا بر ارقامی که در سال 1987 از سوی کمیسیون مواد مخدر سازمان ملل متحد در ( وین ) منتشر شد، چنین تخمین زده شد که 170000 تن هیرویین که  در سر تا سر دنیا در گردش بوده 1700 ملیارد فرانک و15000 تن کوکایین 15200 ملیارد ، و حشیش 86 ملیارد فرا نک در امد داشته اند.بود جهء جها نی مواد مخدر، 14 مرتبه از بودجهء کشور ها یی ما نند فرا نسه، بیشتر است.قاچاق مواد مخدر،حتا از تجارت اسلحه نیز پر سود تر است.افرادی که در کشور های تولید کننده ازمواد مخدر بهره برداری میکنند،برای دفاع ازکشت مواد،در برابر احتمال ریشه کن کردن کشت و کار مواد، نیاز به اسلحه دارند.و از شبهه نظا میان مسلح، درا مر مرا قبت از این مواد، استفا ده میکنند.بعنوان مثال میتوان « کار تل مد لین » در کلمبیا و یا نیرو های « کونسا » در کوهستا نات مثلث طلایی، نام برد.»

         یک نشریه ی آلمانی بنام « شپیگل» از تامیل های سریلا نکا، افغانان، سازمان آزادیبخش فلسطین، کنترا های نیکا را گوا و «ایتا » در اسپانیا هم نام برد.وافزود که برای دهقانان وروستا ییان فقیر،تولید خشخاش و کوکا یین، یک ثروت باد اور است.عقب ما نده گی کشور های فقیر، تشویقی است برای تولید هرچه بیشتر این مواد.بهترین زمینه برای خرچ کردن پول های حا صله از فروش مواد مخدر،جنگ است.درهمه نقاطی که جنگ های آزادی خواهی ویا چریکی برپاست، مواد مخدر هم، بیداد میکند.بنا به گزارش« شپیگل »،گروه های مختلفی ما نند کنترا های نیکارا گوا،ایتا اسپانیا،سازمان آزادیبخش فلسطین، سیکها .تامیل های سریلانکا ، برای تامین تسلیحات وفعالیت های خود،ازمواد مخدر استفاده میکنند.درلبنان،از دهسال پیش،گسترش در زمینهء مواد مخدر، پیدا شده است.برخی از رهبران مجاهدان افغان ( اکنون اکثر رهبران و فرماندهان پرقدرت انها )،موقعیت اول را در قاچاق مواد مخدر دارند.و امروز،جنگهای افغا نستان،حاصل از تولید و فروش تریاک وهیرویین،پیش برده میشود.جنگ در افغانستان،پس از بقدرت رسیدن مجاهدان در سال 1992 م در واقع، با در آمد هیرویین، ادامه مییابد..»(3 )

    نماینده گان ملل متحد وامریکا پیش از آن،با حاجی قدیر والی ننگرهار ومحمد نسیم آخند زاده که ولا یات ارزگان هلمند و ننگر هار را رهبری میکردند ودر امد های هیرویین و تریاک به جیب آنها میریخت،به توافقاتی دست یافته بودند که باپرداخت پول نقد به دهقانان بجای کشت خشخاش از کشت آن جلوگیری بعمل آورند.اما ملل متحد،جریان کمک رسانی را توقف داد وبهانه ای برای کشت خشخاش به دهقا نان میسر گردید.پسانها نسیم آخند زاده (که سر تقسیم بهم جنگیده بودند) بدست چریک های حزب اسلامی بقتل رسید.درشمال وشمالشرق افغانستان هم که خشخاش کشت میگردید،تجارت آن بوسیله ء جنگ سالاران وفرماندهان محلی از طریق تاجیکستان وپاکستان به روسیه ودیگر مناطق دنیا صورت میگرفت.ولا یات بدخشان، تخار، فاریاب بلخ وجوز جان مراکر اصلی تولید وفروش تریاک وهیرویین بودند.     )

  منابع خبری:

( 1 ) هفته نامه ء امید_شمارهء 344 ، صفحات دوم ویازدهم .

(2 ) هفته نامه ئ امید _ همان صفحات.

(3 ) مجلهء شپیگل، چاپ آلمان سال 1997 .

 

 

+++++++++++++

   قسمت چهارم

طالبان، بن لاد ن و تجارت مواد مخدر

         در افغانستان، حدود 73 ملیون هکتار زمین وجود دارد که از جمله 7 الی 8 ملیون هکتار ان، قابل زراعت است.تهاجم ارتش اتحاد شوروی در سال 1979 م در افغانستان که یک کشور زراعتی بود،بحران شدید اقتصادی را بوجود اورد.در سال 1992 م مقدار تولید مواد مخدر در افغا نستان، به 2000 تن می رسید.و75  درصد تولید تر یاک، در ولایت هلمند و ولایات همجوار ان صورت میگرفت.حضور نیروهای شوروی وبمباردمان های هوایی در این کشور، به علاوهء جنگ های دوامدار، زمین های زراعتی ، خصوصیت زراعتی وتولید محصولات خود را از دست داد.دهقا نان، در نتیجهء خرابی اوضاع، به کشور های همسایه پناه بردند.و زمین ها، بدون کشت ماندند. در واقع، یک عامل عمدهء کشت تریاک و تولید مواد مخدر، که راه نزدیک رسیدن به تامین معیشت دهقانان بود، و حالا بجای گندم، برنج، ودیگر محصولات زراعتی، در زمین ها، تریاک کشت میگردید.و رویهمرفته، افغانستان به بزرگترین کشور تولید کننده وصادر کنندهء مواد مخدر در جهان شد.

         کشور های آسیای میانه که در طول قرن ها ، شاهراه عبور کار وان های شتر حامل ابریشم ، ادویه ومواد خوراکه ومال التجاره به آسیا و اروپا بود ند، امروز مواد مخدری که در افغا نستان تولید میگردید،از این راه، به وسیلهء جنگ سالاران افغان، به مافیای منطقه، فروخته میشد واز همین طریق اسیای میانه وپاکستان، به غرب، انتقال مییافت.بخصوص شهر (اوش) قرغیزستان وتاجیکستان که به روسیه میرسید.گفته میشد که شهر «اوش» اکنون مرکز بزرگ انتقال مواد مخدر ، گردیده است.واضح بود که جنگ سالاران افغان ، از طریق فروش و انتقال این مال التجاره، مالک ملیون ها دالر شده بودند.وبیشترین این مواد، از طریق پاکستان و شبکه های ما فیایی آن در آن، دست داشتند.اما هیچ منبع خبری، و اطلاعاتی، مواد مخدر از طریق پاکستان انتقال شده را فاش نمی کرد. حال آنکه در این سرحد طولانی وبیخطر، مواد با لاری ها به پاکستان انتقال داده میشد.

      با همین سبب بود که ملا محمد عمر،کشت خشخاش وتولید هیرویین را بمثابهء یک ضرورت حیاتی به مردم منطقه ئ زیر نفوذ خود، تلقی میکرد.در اوایل ماه نوا مبر 1996 یک کار مند اداره ئ ملل متحد در مصا حبه ای گفت که «  طالبان، در گذشته برای جلوگیری از تولید مواد مخدر ، بهانه می اوردند .حالا هم که سوم حصه خاک افغانستان را در تصرف خود دارند، باز هم هیرویین صادر میکنند.یکسال پیش،طا لبان گفته بودند تا زمان بدست آوردن کمک های بین المللی، در مناطق زیر کنترول خود، کشت خشخاش را منع نخواهند کرد.زیرا تولید تریاک، از عواید زراعتی مردم است.ودهقانان بدون تولید وصدو رآن، زنده گی کرده نمیتوانند.وامکان کشت وزرع دیگر حبوبات، از میان رفته است.اما اکنون دراثر فرمان ملا محمد عمر، تولید و فروش مواد مخدر، که از طریق رادیو شریعت اعلام شد، منع قرار داده شده است.از جمله کشت خشخاش.و کوکنار اما از تولید و فروش تریاک، سخنی نگفته اند....» ( 1 )

       در افغانستان، خشخاش وتریاک، به هیرویین تبدیل شده وبه بازار های جهان تجارت میگردد.افغانستان پس ازبرما، دومین کشور تولید کنندهءهیرویین وتریاک جهان است.در سال 1997 مقدار تولید تریاک، 25 درصد با لا رفت و ان عموما در ساحه ء زیر کنترول طا لبان صورت میگیرد.بقول کار شناسان« تجارت مواد مخدر در جهان امروز،تشکیلات ودرامد افسانوی است.برخی کار شناسان،در امد سالانهء انرا تا سیصد ملیارد دالر تخمین میزنند بخشی از این درامد وکشت وتولید ، در امریکای لاتین وبخش عمده ی آن، در مناطق زیر کنترول طا لبان صورت میگیرد.البته همهء این در امد ها، به جیب طالبان نمی ریزد.معی الوصف، انچه که نصیب طالبان از کشت و تولید وتجارت مواد مخدر میشود، برابر با در امد نفتی برخی از کشور های همسایه است.» (2 )

    تجارت مواد مخدر وهیرویین از افغانستان به خارج، البته به راه های ترانزیتی معینی ضرورت بود که طالبان توانستند توسط مافیای برخی از کشور های منطقه،این راه ها را بخود هموار سازند.واضح است که نگرانی های کشور های غربی هم از ان جهت است که صادرات تجارت این مواد، عمو ما به غرب انجام می پذ یرد.تجارت این مواد که پول های باد اور را نصیب طالبان میکرد، پس از پناهنده شدن بن لادن، بیشتر رونق یافت و طالبان، یک شریک عمده و موء ثر را در این زمینه بدست اوردند.« پیش از واقعات 11 سبتمبر در امریکا، یکی از برا دران بن لادن ، توسط هوا پیمای شخصی، به میلان ایتالیا سفر داشت. که توسط پلیس ایتا لیا، توقف چهار ساعته داده شد. از نتایج باز رسی ها معلوم شد که برادر بن لا دن، چنین تجارتی را سازمان میداده است.شبکه های بن لادن نتنها در ایتا لیا، بلکه در اسپا نیا،المان و برخی کشور های دیگر هم فعال بود ند.که در ان ها افراد کار پخته و متخصص کار میکردند.و ارتباط هایی با استخبارات ومافیای بین المللی داشتند.»(3 )

        این ارتباط ها با شبکه های استخباراتی تا حدی بود که روز نامهء ( فیگارو ) چاپ فراسه روز چهار شنبه 21 ماه اکتوبر سال 2001 در باره نوشت:« اسامه بن لادن، در اوایل سال جاری که بطور مخفیانه به دوبی رفته ودر یکی از شفاخانه های امریکایی مقیم دوبی، تحت مداوا قرار داشت، با رییس ساز مان استخبارات ( سی آِی ای) در دوبی، ملاقات کرد.اما وقتی، یعنی پس از حملات تروریستی در امریکا ، از رییس شفاخانه در این رابطه پرسش بعمل امد، از حضور بن لادن، انکار صورت گرفت....» روز نامه به نقل از یک کارمند بیمارستان تصدیق میکند که در این بیمارستان، بن لا دن در همین ماه، به کویته ء پاکستان وارد شده و باکمک استخبارات بوسیلهء هوا پیما وارد خاک دوبی کرده شد وازانجا، مستقیمن به بیمارستان امریکایی در دوبی،بستری گردید.در این سفر با بن لادن،یک داکتر و( ایمن الظواهری)،رییس سازمان ( الجهاد ) مصر نیز همراه بودند.امریکایی ها یک بیمار ستان مجلل ومجهز ، به بیماران ثروتمند در دوبی ساخته اند که بن لادن در یکی از سرویس های این بیما رستان بستری شده بود...» (4 )

           یک هفته نامه ی چاپ هانگ کانگ در ماه مارچ همین سال هم افشا کرد که بن لادن ، به مرض « کلیه» مصاب شده بود که حال او، نگران کننده بود.و نیاز به در مان عاجل داشت.به گفتهء روز نامهء ( فیگارو) رییس بیما رستان دوبی در تماس تیلفونی این روز نامه، از بستری بودن بن لادن، انکار کرد.و گفت که هیچ زمانی، بن لادن در اینجا بستری نبوده است..با همه مدارک بدست امده، این حقیقت روشن بود که بن لادن،وشبکهء القاعده او، با استخبارات بین المللی و ما فیای ان،روابط نزد یک دارد.تا انجا که با رییس دفتر سی آی ای دیدار می کند. واین رییس،پس از دیدار وگفتگو با بن لادن، بتاریخ 15 جنوری 2001 به امریکا می رود...» (5 )

        بتاریخ دوم سبتمبر سال 1997 م یک تیم سازمان ملل متحد ، وارد افغانستان شده در قند هار ، با رهبران طالبان ، از جمله با ملا محمد عمر، بحث وگفتگو کرد.هیات، بمنظور بررسی اوضاع وپروسهء کمک رسانی بین المللی بخاطر باز سازی افغانستان، سفر کرده بود.ملا محمد عمر،از هیات تقاضا کرد تا برای بازسازی افغانستان کمک های لازم وضروری نمایند.اما مذاکرات آنها به کدام نتیجه ای نرسید.وهیاءت پس از باز گشت خود گفت که در این کشور، دولت مرکزی و قانونی، وجود ندارد .در ماه اگست هم کمک رسان بین المللی از کابل دیدن کرد. و هشدارد داد چنانچه اگر طالبان در سیاست های خود تجدید نظر نکنند، واز جمله حقوق زنان وتولید وصدور مواد مخدر کنترول ننمایند، کمک های بین المللی از افغانستان، قطع خواهد شد.

         با انچه که گفته شد، یکی از انگیزه های اصلی مقاومت طالبان از بن لادن، حفظ و تداوم این تجارت و پول های باد اور حاصله از تجارت ان ، یعنی هیرویین است.انگیزه های دیگری چون حمایت عقیدتی و باور های تند روانهء مذهبی و اسلا می در برخی از کشور های اسلا می است که از اسلا م سیا سی، پشتیبا نی میکنند.یک کار شناس ایرانی هم به رادیو آزادی گفت: « ..بنظر من، مبارزهء اتلا ف جها نی با ترو ریزم، که مرکز ان افغانستان است، ( نتنها افغانستان،بلکه پاکستان بطور اخص) عنوان شده اگر بن لادن وشرکایش نابود هم شوند، در جنوب افغانستان، کسانی باقی خواهند ماند که از تولید وتجارت مواد مخدر ، سود خواهند برد وبرای بقای خود سال ها، مقاومت ونبرد خواهند کرد...»

    

 

 منابع خبری :

(1 ) رادیو بی بی سی و رادیو آزادی نوامبر 2000

(2 ) رادیو آزادی ، 2001

(3 و 4 ) رادیو آزادی و رادیو بی بی سی ، دسامبر 2001  

(5 ) رادیو بی بی سی _نوامبر 2001

 

 

 

++++++++++++++++++++++++++

 

 

 قسمت سوم

احکام وفرامین امارت اسلامی طالبان

 

    افغانستان، در تاریخ بیش از یکصد سال اخیر خود جنبش های ملی وترقی خواهانه، ازجمله جنبش مشروطیت ،نهضت اما نی ، نهضت دمو کراسی و تحولات ترقی خواها نه ای را پشت سر گذاشت.علی الرغم حرکت های ار تجاعی ومقاومت نیروهای عقبگرا با حمایت روحا نیون محا فظه کار و دولت های فاسد ، بیروکرات و وابسته به ارتجاع خارجی،این کشور، دموکراسی نیم بند وپیشرفت های مدنی را تجربه کرد و افغا نستان وارد مرحله ای از رشد اجتماعی،فرهنگی وسیا سی شد.اما طی این دو دهه ی اخیر که حاکمیت سیا سی بدست روحا نیون بنیاد گرا و دکا ندارا دینی افتاد،این کشور دوباره بسوی توحش و نظام قرون وسطایی سیر نمود؛ بنیاد های مدنی از ریشه دگرگون شد.ودست آورد های تمدنی نیم قرن مبارزات ملی و ترقی خواها نه ی مردم، بباد فنا رفت.

            مردم افغانستان شاهد اند زمانیکه رهبران مجاهدان قدرت سیا سی را بدست گرفتند، چگونه میراث های جلیل فرهنگی، تاریخی و ملی بغا رت برده شد وکشور، در نتیجهء جنگهای میان گروهی و قومی، به تل هایی از خاکستر تبدیل گردید.با بقدرت رسیدن طالبان،جنگ وخون ریزی بیش از بپیش ادامه یافت ونظام حقوقی و ارزش های مدنی، نابود گردید و یک حکومت توتا لیتار دینی که هیچنوع نظام حقوقی و قا نونی،جز قا نون دین را نمی پذیرفت،در کشور،حاکم شد.اینجا نمونه هایی از قوانین،فرامین واحکام امیر الموءمنین!( ملا محمد عمر) و دیگر رهبران جنبش طا لبان در حیات سیا سی،اجتما عی و دینی جا معه را می آورم که در این عصر درخشش اندیشه ها،آشتی و گفتگوی تمدن ها، پیشرفت های محیرالعقول تکنو لوژی،تصویب اعلا میهء جهانی حقوق بشر، تعجب بر انگیز برای بشریت امروز است.که چگونه طالبان،مردم و سر زمین ما را با آن تاریخ درخشان و گذ شته های پر از افتخارات فرهنگی ، مدنی و تاریخی ، به قرون وسطی سوق میدهد.و یکباره به عصر جاهلیت، میکشاند.در این فرمانها ، یک امر یا فرمان در باره، پلا نهای انکشا فی، و راه بیرون رفت از فقر،انکشاف زراعت و صنعت، آبیاری و برقی سازی کشور، ایجاد نهاد های مدنی و حقوق شهر وندی کار یابی و تولیدی دیده نمیشود.جز نماز خوانی، کون شویی، ریش گذاشتن وچرکین بودن!! بخشی از این فرامین و فیصله ها را که در (جریده ء رسمی)، ارگان نشراتی وزارت عدلیه در سال 1999 به نشر رسیده اند، بخوانید که چه وحشت آورو مضحک است وریشه در عصر حجر دارد.ونشان میدهد که چه جانورانی بنام انسان ورهبر، در این کشور،بر اریکه ءقدرت نشسته اند.

حکم مقام امارت اسلامی افغانستان

در باره ء طرز معاینه وتداوی مریضان زنانه:

شماره 1844 مورخ 14 .8. 1374

1 _ مریضان زنانه باید به داکتر زن، مراجعه نمایند.باالفرض اگر به داکتر مرد ضرورت احساس شود، حتما باید با زن مریض، محرم شرعی موجود باشد.

2 _ مریضان زنانه و داکتر مرد، هردو مکلف اند تا حین معا ینه نمودن، حجاب شرعی را مراعات نمایند.

3 _ داکتر مرد مکلف است جز به محل مرض زن مریض، به جای دیگر نه نظر نماید و نه لمس نماید.

4 _ محل انتظار مریضان زنانه باید حتما مستور باشد.

5 _در شفا خانه باید نوبت دهندهء مریضان زنانه، معلوم باشد.و در وقت خاص، نوبت داده شود.که مرد، در آن دخیل نباشد.

6 _ در اتاقیکه زن بستر باشد، نوکریوال شب،حین مراجعه ء مریض، مراجعه نماید.وبدون مطالبه ء مریض حق ندارد که به اتاق مذکور، داخل شود.

7 _ بین داکتر پرستار ( مرد) و داکتر و پرستنار ( زن) نشستن وسخن گفتن ممنوع است.اگر به مفاهمه ضرورت پیدا شود، در انصورت، در حجاب باهم مفاهمه نمایند.

8 –داکتر زنانه مکلف اند که درلباس کهنه ازمنزل به شفاخانه بیایند.لباس زینتی بتن نکنندونه زینت دیگر نمایند

9 _کار کنان شفاخانه ها مکلف اند که مطابق اوقات تعین شدهء اوقاف، نماز را با جماعت ادا نمایند.مسول شفا خانه، ملا امام ومسجد و یا محل را برای نماز، تعین نماید.

10 _ هیات تفتیش امر باالمعروف و نهی عن المنکر، هر زما نیکه جهت تعقیب شفاخانه یا معا ینه خانه میروند، هیچکس ممانعت ایشان نموده نمی تواند.در صورت تخلف از مواد فوق، به متخلف جزای شرعی داده میشود.

والسلام _ خادم اسلام

امیر الموء منین ملا محمد عمر( مجاهد )

درفرمان زیر دیده میشود که طالبان چگونه کشور مارا به عصر جاهلیه ءعرب میکشاند.تاریخ وافتخارات ملی ما را که همان هویت و فرهنگ ملی ماست،از ما جدا میکند.تبدیل کردن ( تقویم هجری شمسی) به ( هجری قمری)، که محصول کوشش ها وپژوهش های فرزانگان دانش وفرهنگ سر زمین ما بود،.یک بازگشت به عقب وفرهنگ ستیزی اشکار آنها را به نفع عرب متجاوز،نشان میدهد.(این کار،در حکومت مجاهدان هم که با این گروه متحجر مشترکات فراوانی دارند، عملی شده بود)

            فرمان مقام امارت اسلامی افغانستان

   در مورد تبدیل سال هجری شمسی به سال هجری قمری

شماره ء 13 مورخ 27 |13 | 1420

ماده اول: منبعد تقویم امارت اسلامی افغانستان، عوض سال هجری شمسی، ، سال هجری قمری میباشد.

ماده ء دوم: سال مالی در امارت اسلامی افغانستان، از تاریخ اول محرم الحرام هر سال آغاز و در آخر ذوالحجه الحرام همین سال به پایان می رسد.

ماده ء سوم: ریاست عمومی کار وامور اجتماعی، بر نامه ی عملی کار را مطابق سال هجری قمری، عیار نماید.

ماده ء چهارم: این فرمان، از آغاز سال 1419 هجری قمری نافذ ودر جریدهء رسمی نشر گردد.

                 والسلام _ خادم اسلام   امیر الموء منین ملا محمد عمر ( مجاهد )

       میدانیم که سنگ بنای اولین دولت ملی،(دولت حقوق بنیاد، انتخابی وپاسخگو به مردم) درنتیجه ء مبارزات ملی ترقی خواهان و مشروطه خواهان، در زمان شاه امان الله گذاشته شد.واین نوع دولت، نهاد های دموکراتیک دیگری چون پارلمان و دیوان قضای را مستقل نیز با خود به همراه داشت.شک نیست که طی بیش از ثلث قرن، فراز و نشیب هایی را هم تجربه کرد.اما طالبان که منا فع خود وحامیان بیرونی خود را در تشکیلات چنین دولتی نمی دید ند، طی فرمانی ، نام آنرا به ( امارت اسلامی) تغییر دادند.چون امیر الموء منین فرمان روای بلا منازع است.که هم رهبر مذهبی است و هم رهبر دولتی وهیچگونه مسوولیت و پاسخگویی در برابر مردم، ندارد.و هر نوع حرکت و مخالفت با نظام را میتواند با شمشیر دودمه ئ دین و شریعت، سرکوب نماید.

فرمان مقام امارت اسلامی افغانستان

   در باره ئ تعدیل کلمه دولت، به کلمه امارت :

شماره 10 تاریخ : 27 | 3 | 1420

ماده ئ اول: نام دولت اسلامی افغانستان، به امارت اسلامی افغانستان، تبدیل گردد.

ماده ء دوم: کلمهء دولت، در تمام اسناد تقنینی نافذ کشور به کلمه ی امارت، تعدیل گردد.

ماده ء سوم: تمام ادارت مکلف اند پیشنهادات، مکاتیب، مهر ها، لوحه ها وسایر اسناد مربوط را مطابق ماده دوم این فرمان، عیار نمایند.

ماده ء چهارم: این فرمان، از تاریخ 21 | 7 | 1376 هه ش نافذ ودر جریده ء رسمی، نشر گردد.

  والسلام _ خادم اسلام

امیر الموء منین ملا محمد عمر ( مجاهد )

جهان ماکه اکنون به اثر تامین ارتباطات وپیشرفت تکنولوژِی به دهکدهء مبدل شده وسیستم اقتصادی وبانکداری جهان امروز مارا رهبری میکند،طالبان درپی زنده کردن نظام(عشر وذکات) اند.فرمان زیر را دراین باره بخوانید

          فرمان مقام امارت اسلامی افغانستان

در باره ئ فعال ساختن ریاست عشر وذکات در تشکیل وزارت عدلیه:

شماره ئ 141 مورخ : 7 | 2 | 1376 ش

به شورای محترم سرپرست امارت اسلامی افغانستان!

اسلام علیکم ورحمته الله وبرکاته !

1 _ ریاست عشر و ذکات ، در تشکیل وزارت عدلیه ء امارت اسلامی افغانستان، فعال گردد.

2 _ وزارت عدلیه موظف است مطابق شریعت، سند تقنینی مربوط عشر وذکات را ترتیب وطی مراحل نماید.

3 _ این فرمان، از تاریخ توشیح نافذ است.ودر جریده ء رسمی، نشر گردد.

والسلام _ خادم اسلام     امیر الموء منین ملا محمد عمر ( مجاهد )

    طالبان بجای نان دادن به گرسنه ها، کار و اشتغال به بیکاران، رشد تجارت وصنعت، تعمیم اموزش وپرورش وفراهم نمودن شرایط برای تامینات صحی، فرمان ریش گذاشتن را صادر میکردند.

فرمان مقام امارت اسلامی افغانستان

در باره ء نه تراشیدن وکوتاه کردن ریش:

شماره ء 3409 _ مورخ 4 | 10 | 1375

    به تمام والی صاحبان و اولسوال صاحبان محترم! اسلام علیکم ورحمته الله وبرکاته !

از انجاییکه در افغانستان گناه کبیره آشکار ریش تراشیدن وریش قطع کردن صورت میگیرد،در حالیکه ما اختیار کامل داریم وفتوای عالمگیر است که هر کسی که اختیار دارد دفع منکر بالا یش واجب میگردد .بدین لحاظ، ارزو مندیم هر ولسوال، در ولسوالی خویش و والی در ولایت، جلسه های بزرگ دایر نمایند و به تمام مسلما نان بطور جدی اعلان نمایند که هرگاه در آینده کسی ریش خویش را تراش و یا کوتاه نماید، ما، انرا بندی میکنیم. باز حق شکایت را ندارند.یکماه وقت برایش بدهید و بمجرد تکمیل تاریخ، جزا های کوچک کوچک برای شان داده شود. انشا ء الله نود وپنج فیصد اشخاص، اصلاح خواهند شد.

والسلام _ خادم اسلام

امیر الموء منین ملا محمد عمر( مجاهد )

این هم یک توصیهء عا لمانه! و سود مند ملا محمد عمر به امت اسلامی افغانستان که در صورت عملی کردن آن با شکم سیر وخاطر آرام، مستقیمن به جنت خواهند رفت:

توصیه ء عالیقدر امیر الموء منین

در باره ء بستن دستار به طریقه مسنونه :

به مسوولین ومنسوبین تمام ادارات ملکی ونظامی ! السلام علیکم ورحمته الله وبرکاته!

     از قرنها بدینسو، رسم ورواج طلباء وعلماء طوری بوده که لباس، اخلاق و افعال ایشان را صورتا وسیرتا بر شریعت نبوی( ص) برابر بوده حتا اینکه فساق وفجار!! وقت کدام لباس را رواج مینمودند. ایشان از آن، اجتناب می ورزیدند.مگر متا سفانه همین اکنون بعضی از طلباء و عوام ما نند فاسقان ، طوری دستار می بندند که نتنها طلباء وملایان از ایشان نفرت دارند ، بلکه در بین عوام نیز منفور گردیده اند. لذا توصیه ء من اینست که خود را صورتا و سیرتا به شریعت مبارک نبی کریم ( ص ) برابر نمایید.و دو باره طوری دستار نبندید که خدا نا خواسته با فجار، مشابهت شما نیاید.دستار را بطریقه ء مسنونه!! ببندید مهتممان مدارس و مشران ادارات ملکی ونظامی باید ماتحتان خویش را اصلاح نمایند.

( قابل یاد اوری است که فرمان در بارهء  بستن دستار،دوبار از جانب مقام معظم رهبری! (ملا محمد عمر) صادر شده است.)   والسلام _ خادم اسلام

امیر الموءمنین ملا محمد عمر ( مجاهد )

حکم شورای سر پرست امارت اسلامی افغانستان

در باره ء امحای عکس های ذی روح از اسناد:

به تمام مسوولین وزارت ها .ادارات مستقل ، خصوصا وزارت اطلاعات وفرهنگ !

طوریکه نافذ نمودن احکام شرعی، از وظایف فرضی امارت اسلا می میباشد، لهذا بشما مسوولین محترم بطور تاکید امر میشود که برای هر نوع قرطاسیه و سایر مواد ، یک هیات سه نفری به شریعت آگاه تعیین نما یید تا عکس های ذیروح را که در اسناد وجود دارند، مانند نشان وخت!! داوود و امثال آن طور عاجل ذریعه چسپاندن کاغذ یا رنگ ، محو نماید .بخاطر اینکه مردم، این اسناد را ما نند قبا له یا سایر اسناد بخاطر ضرورت در منازل محفوظ نگاه میدارند.ومسا لهء فقه حنفی است در اتاقی که عکس شیء زنده طور اشکار افتاده باشد، در آن اتاق نماز گزاردن، مکروه تحریمی میگردد.و اعاده آن واجب میبا شد.همچنان به منازل متذکره، ملا یکه ی رحمت، نه می آید.لهذا تاکیدا بشما حکم مینماییم تا هیات های متذکره الی یوم سه شنبه تاریخ 20 | 3 | 1419 معطل نگردند. ودر آینده این کار را وزارت امر باالمعروف و نهی عن المنکر ، تعقیب نماید.تا در آینده از استعمال و چاپ چنین اوراق، جلوگیری شود.خصوصا وزارت اطلاعات وفرهنگ والسلام

       الحاج ملا محمد ربانی، رییس شورای سرپرست

              امارت اسلامی افغانستان

        بخوانید که این دکانداران دین ودر واقع، فروشنده گان دین! ومایهء ننگ وشرم اسلام عزیز، که بقول شیخ اجل سعدی که:( ترک دنیا، به  مردم آمو زند       خویشتن، سیم وغله اندوزند )

 پیام امیر الموءمنین، در باره ء نماز:

اسلام علیکم ورحمته الله وبرکاته !

        مسرورم که به هموطنان گرامی ومجاهد خویش، در مورد این طور یک فریضه ء مهم، امر مینمایم. که در بین کافر ومسلمان،فرق کننده بوده واینطور فریضه است که نبی علیه الصلات والسلام درمورد ان به امت هشدار میدهد که ( الصلات عماد الدین من اقامها فقد اقام الدین ومن هد مها فقد هدم الدین ) برای اینکه فریضهء متذکره بصورت صحیح آموخته شود، به نکات ذیل، توجه کامل نمایید:

1 _ امام مسجد باید در مورد اموزش این فریضه ء مهم ، با مقتد یان خویش، همکاری کامل نماید.

2 _ مقتدیان مسجد باید برای آموزش نماز، به ملا امام مسجد مراجعه نمایند.ودر این کار، شرم نه نمایند.

3 _ متعاقبا محتسبان موظف به امر بالمعروف نهی عن المنکر،وقتا فوقتا میروند وازایشان امتحان اخذ مینمایند

4 _ عنقریب از طریق رادیو های محلی ورادیو مرکزی کابل، در مورد آموزش نماز، نشریهء خاص به نشر رسا نیده خواهد شد.شما، کاملا انرا تعقیب نمایید وهم اعضای فامیل،اعم از زن ومرد را به شنیدن آن،مکلف گر دانید. تا نماز های همه، کامل ودرست گردد.»

والسلام _ خادم اسلام_

امیر الموء منین ملا محمد عمر ( مجاهد )

       در فرمان دیگر درهمین موضوع( فرمان شماره 991 مورخ 10 | 1 | 1419 نماز با جماعت را اکیدا توصیه کرده وبطور اخطار، خبر داده که هر مسوول باید در مربوطات خویش کاملن متوجه این رکن عمدهء دین ( نماز ) باشند.این چند فرمان، وتوصیه های رهبر طالبان که حکم قانون را در کشور داشت ، بعنوان مشت نمونه ای از خروار ذکر شد.از متن و محتوای فرامین بخوبی روشن است که افغانستان در قرن بیستم، بکجا می رود وما، در این عصر روشنگری وآزادی های مدنی، چگونه در دهلیز های سیاه وتاریک قرون وسطا،مانند بره های قربانی، چشم و گوش بسته روانیم.

 

 

++++++++++++++++++++++++++++++

 

قسمت دوم   

طالبان، دشمن  زنان، اموزش و پرورش و فرهنگ

             طالبان پس از تصرف کابل،دومین فرمان خود در باره ی کار مامورین دولت واز جمله زنان را صادر کردند.ملا محمد عمر، با انتشار اعلامیه ای ، به مامورین امر باالمعروف و نهی از منکر  وظیفه داد تا شریعت اسلامی را با قا طعیت تمام ، تطبیق نما یند.پس از انتشار این اعلا میه، مامورین و تفنگداران طالبان ، به زور برچه و تفنگ، احکام اسلا می را در معرض اجراء قرار دادند.امیر خان متقی، وزیر اطلاعات و فرهنگ طالبان در مصاحبه ای گفت: « غربی ها که سیاست طالبان در مورد زنان را ضد حقوق بشر میدانند، زن افغان، از زن دیگر کشور ها،منجمله غربی ها، برتری دارد! آنها، دارای کلتور مخصوص بخود اند.غربیها،حق ندارند چیزی را که در قرآن امده ، انرا مطابق ستاندرد بین المللی، ومطابق شرایط اروپا، عیار سازند.ما، عنعنه های افغانی را بخاطر دیگران، تغییر نمیدهیم.واین، یک اصل قبول شده در اسلام است...»

        بر بنیاد این فرمان، سربازان طالبان، یک زن کمک رسانی صلیب سرخ را بتاریخ نهم اکتوبر 1996 م به جرم رعایت نکردن حجاب اسلامی، لت وکوب نمود که بعدا اداره ی صلیب سرخ آنرا به پشاور انتقال داد.سپس صلیب سرخ،به کارمندان خود هشدار داد که پس از شام،از خانه های خود بیرون نشوند.تا مورد تجاوز وضرب وشتم طالبان قرا نگیرند.

         خبر گزاری اسوشیتید پرس خبر داد که طالبان، شهروندان کابل را با ضرب شلاق ومیله ی تفنگ، جهت خواندن نماز،به مساجد سوق میدهند.ورهگذر ها را که نماز خود را خوانده باشند هم،روانه ی مساجد میسازند طالبان، مکاتب را به روی دختران بسته اند. و روز نامه ها را مصادره کرده اند...» امیر خان متقی، وزیر اطلا عات وفرهنگ طالبان گفت:«علماء در باره ی نشرات روز نامه ها کدام فتوا نداده اند که طالبان مطابق آن عمل کند.این تصمیم، بعدا گرفته خواهد شد. روز نامه ها وسایر ارگانهای نشراتی، باید احکام قران وشریعت اسلامی را منعکس کنند.، نه افکار و گزارش های ضد اسلا می را.ما، طرفدار حکومتی هستیم که به تمام معنا اسلامی باشد.واحکام قران، بدون چون وچرا، عملی گردد...»

    روز نامه های انیس وهیواد،و(ده نیوز) که در زمان حکومت استاد ربانی تا اندازه ای آزادی داشتند، توسط طالبان مصادره شدند.تنها روز نامه ی ( شریعت ) که انعکاس دهنده ء اند یشه ها و سیاست های طا لبان بود، نشرات داشت.کار مندان رادیو تلویزیون، بدون داشتن کدام برنامه و نشرات، به دفتر ها می آمدند و فقط معاش می گرفتند.طا لبان، به سلسله ی فعا لیت های مذهبی خود، در ماه اکتوبر همان سال یک رول فیلم سینما یی را در سینمای زینب، به آتش کشید.ودر محضر شهروندان کابل، سوختاند.تما شا گران صحنه، با حسرت و تاثر به این وضع درد آور هنر سینما نگاه میکردند.و دعای نابودی هنر را در دل، میخواندند.طا لبان میگفتند که دیدن فیلم های سینمایی در اسلام،حرام است.ولو تربیوی هم باشند.طالبان،با وضع کردن قیودات سختگیرانه مذهبی، زنده گی را برای مردم، اختناق اور و مصیبت بار سا ختند.سینما ها و تیا تر و تلو یز یون، مورد  تاخت و تاز بیرحمانه آنها قرار گرفتند و دروازه های این نهاد های فرهنگی و هنری، برای همیش بروی مردم بسته شدند. سر بازان طالبان، دو نفر زن را که در نزدیکی پل خشتی، بدون حجاب روان بودند، با ضرب شلاق ودره، بقتل رسا نیدند.و به امداد گران زن ساز مان ملل متحد و موء سسات خیریه ی بین المللی نیز هشدار دادند که بدون حجاب، بر سر کار خود نروند.وحتا امداد گرانی را که داکتر هم بودند، از کار کردن، منع نمودند.

      در ماه فبروی،1997 رادیو شریعت اعلام نمود که 60 نفر زن به جرم آنکه قوانین اسلامی را عایت نکرده اند، محکوم به جزا گردیدند.همچنان دو نفر زن فرانسوی را که کار مند ضد گرسنگی در کابل بودند، در همین ماه به جرم تر تیب دادن مهمانی واشتراک کارمندان زنان افغان در ان موسسه، به زندان افگنده شدند.پسا نها این دو زن، بنا بر وساطت ابراهیم بکر،معاون سازمان کنفرانس اسلامی، از زندان رها و به پشاور انتقال داده شدند.طالبان،در ماه مارچ 1997م 65 نفر مامورین دولت را که ریش های خود را نه تراشیده بودند،ار کار، بر کنار کرد.رادیو شریعت اعلام نمود که 14 زن و 7 نفر مرد دیگر، به جرم رعایت نکردن قوانین اسلامی، لت و کوب و مجازات شدند.تفتیش و کنترول بر اعمال مردم را طا لبان در روز های عید، بیشتر میساخت.بدنبال این روش های سختگیرانه ی مذهبی، طا لبان فرمان دادند که عکس برداری جا نوران و انسان ها ، ممنوع است. وحتا اگر خارجی ها هم باشند، مجازات میشوند.با همین فرمان بود که یک ژور نالیست ایرانی را در ماه مارچ همان سال از افغانستان اخراج کرد.دلیل اخراج این ژور نالیست ایرانی را پخش ونشر اخبار واطلاعات غلط، از طرف رسانه های ایرانی وانمود کردند.

         طالبان ،در ماه می سال 1998 ، حدود یکصد زن و مرد را به جرم نه تراشیدن ریش ونپوشیدن چادری، مجازات کردند.در دسامبر 1998 م مقا مات قضایی طالبان،پای چپ ودست راست شش نفررا به جرم راه گیری وسرقت، بریدند.وسپس این دست ها وپا های بریده شده را در چهار راهی های شهر کابل،اویزان کردند.پس از گذشت یکهفته،مامورین امر بالمعروف و نهی از منکر، امر کردند که دست و پاها از چهار راهی ها،پایین کرده شوند.طالبان،درماه حمل 1378 دو مرد ویک زن را در محضر عام مردم،به جرم تامین روابط جنسی،دره زدند. بر طبق اظهارات شاهدان عینی،زن که بر سر خود چادری داشت،وبا زدن دره،ناله میکشید ووای خدا میگفت .  این زن که فرزانه نام داشت و25 سا له بود به سبب روابط جنسی با یک مرد، متهم شده بود.مرد، یکماه پیش مجا زات شده بود.اما چون فرزانه وضع حمل داشت،جزای او به آینده موکول شده بود.مادر فرزانه نیز، دره زده شد...» ( 1 )

     با تطبیق این احکام و وضع قیو دات شد ید مذهبی بود که حدود سیصد هزار شهروند کابل، خا نه های خود را ترک گفته به پشاور و دیگر شهر های پاکستان، متواری شدند.حکومت طالبان در کابل، اعلام نمود که برای زنانیکه شوهران خود را در نتیجه ی جنگها از دست داده اند،معاش مستمری میدهد.اما با شرط ا نکه از خا نه های خود بدون محرم شرعی، بیرون نشوند.شیر محمد ستا نکزی، معین وزارت خارجهء طا لبان طی سخنانی گفت که وضع این قیودات برای زنان و تحصیل دختران،یک فیصله ی موقتی است شورای طا لبان به زودی در این باره فیصله خواهد کرد که زنان چگونه کار کنند و دختران چطور به مکتب بروند.اما این سخنان،دام فریبی بود برای فرو نشاندن اعتراض های مردم وجامعه ی جهانی.

    طالبان،پس ازآنکه دروازه های اموزش را بروی دختران بستند وزنان را درکار بیرون ازخانه محروم کردند ،موء سسات خیریه ی بین المللی، مکاتب خصوصی ودستگاه های دستی را در کابل، ایجاد کردند.وزنانی را که شوهران خود را در جنگ ها، از دست داده بودند،وبرای کودکان خود نان می اوردند،به کار،جذب نمودند.تعداد این مکاتب و موء سسات،نزدیک به یکصد باب می رسید.این مکاتب، عموما درخانه های شخصی بود وتوسط زنان، تدریس میگردید.دختران از سن 14 تا 16 سا له هم در این مکاتب، درس میخواندند.کتب درسی و منابع مالی انرا موء سسات خیریه، تمو یل می کردند.بتاریخ 16 جون 1998 مطابق 26 جوزای 1377 ش بر اساس فرمانی، طالبان این مکاتب را هم به روی دختران، بستند.مولوی قلم الدین،معاون اداره ی امر بالمعروف ونهی از منکر طا لبان، وعده داد در صورتی که  اداره های این مکا تب از طریق وزارت معا رف و زیر نظر مستقیم حکومت مکاتب تاء سیس نمایند، با انها همکاری خواهد کرد. اما دختران، از نه سا له به بالا اجازه ئ رفتن به مکتب را ندارند.حکومت ناروی، با این اقدام طالبان، در همان ماه جون، اعلام کرد که کمک های دولت خود را به افغا نستان توقف میدهد.و بیشتر از این کمک به این کشور، بی معنا است.اتحاد یه ئ اروپا نیز با همین دلیل اعلام کرد که کمک های خود از افغانستان را قطع میکند.خانم ( بونینو) نماینده ی اتحادیه ی اروپا در مصاحبه ای گفت که کمک های اتحا دیه ی اروپا به افغا نستان قطع شده است.زیرا طا لبان موافقتنا مه ای را که در ماه می سال 1998 به امضاء رسانیده بودند، نقض کرده اند.

        شورای امنیت سازمان ملل متحد هم اقدامات طالبان را غیر انسانی وضد بشری خواند .یک مقام سازمان ملل در مصاحبه ای به رادیو بی بی سی گفت: « چنین اقدام وجریانی در دنیا کاملن بیسابقه بوده است.حال آنکه  از جمله یک ملیون نفوس شهر کابل، حدود چهار صد هزار آن، نیاز شدید به کمکهای صحی و آب آشا میدنی دارند. کار مندان غیر دولتی، روزانه با چهار هزار کودک وخانواده های بیوه وبی سرپناه کابل، رسیده گی میکردند.این وضع، به سالهای هشتاد وپنج کمبودیا می ماند که رژیم پولپوت ، هرنوع فعالیت انسانی وضد رژیم را بیرحمانه سرکوب میکرد...»

          در اگست 1998 که طالبان برای بار سوم ولایات شمال وشما الشرق، از جمله مزار ، بغلان وپلخمری را تصرف نمودند،بدنبال کشتار جمعی مردم و انجام جنایات بشری،به تعداد 55 هزار جلد کتاب کتابخانه ِ ناصر خسرو بلخی را که از کابل به پلخمری انتقال داده شده بود، آتش زدند.در میان این کتاب ها، صد ها کتب ونسخ خطی قدیمی وارزشمند به زبان فارسی نیز وجود داشت که نابودکردند.طالبان، از تصفیه سازی زبانی و قومی هم دریغ نورزیده وهر نسخه و کتابی که بجز از زبان پشتو بد ست شان امد، محو کرد ند.گویا اینکه مانیفست ( دوهم ه سقاوی ) را در دست داشتند وبر طبق آن، عمل میکردند.آثار هنری استاد ( مشعل )، در تالار ولایت هرات نیز از جمله ء همان قربا نیان فرهنگ ستیزی طالبان بود.

       یکی از شخصیت های برازنده دینی وعالم مشهور معاصر عرب،( فهمی هویدی) برای درک حقیقت وفهم نظریات طا لبان،در ابعاد اسلامی آن،به مسا فرت در داخل افغا نستان پرداخت.و پس از مذاکره و مشوره ها با علمای طا لبان، مقالا تی در روز نامه های معتبر چاپ لندن( شرق الاوسط ) شروع کرد او در این باره نوشت: « ....تمام اسناد طا لبان در مورد زنان، از نظر قران آیات 32_33 – و34 سورهء احزاب است.که خطاب به زنان پیامبر گفته شده( ای زنان پیغمبر! شما مانند هیچ یک از زنان، نیستید« شما بر تر و مصوون تر اید ...» چون رعا یت تقوا کنید.پس در سخن، نرمی کنید.که مرد بیمار دل، به طمع خام افتد.و سخن، نا سنجیده گوید.» و در ایه ء 33 همین سوره امده است:« در خا نه های تان آرام و قرار گیرید وهما نند زینت نما یی دوران جا هلیت،زینت نمایی نکنید.» ودر آیه ء 34 حکم شده:« آنچه از آیات الهی وحکمت در خانه های تان خوانده می شود، بیاد گیرید که خداوند، باریک بین و دانا است.»

    هویدی مینویسد که « همه قیوداتی را که طالبان بالای زنان تطبیق نموده اند،بر اساس همین آیات است.ولی همه علمای عرب وفقها ، این خطاب قرانی را فقط منحصر به زنان پیغمبر میدانند.نه بر همه زنان مسلمان. اما

طالبان ، مخالف نظر همه علمای اسلام تا کید می ورزند که احکام ایات فوق سورهء احزاب، بر همه زنان عالم اسلام قابل تطبیق است.او می افزاید که : مسا لهء زنان در نزد طا لبان، حل است.و این ادعا که میگویند بعد از اشغال افغا نستان و تامین امنیت، به زنان اجازه خواهند داد در بیرون از خا نه اشتغال داشته با شند، یک فریب محض است.همچنان در مورد تحصیل دختران این نیز یک فریب اغوا گرانه است.زیرا انها،سن تحصیل دختران را تا نه سا لگی وانهم فرا گرفتن علوم واحکام شرعی است.قند هار، پنج سال است که در تصرف طالبان است، اما تا کنون یک مکتب دخترانه را باز نکرده اند.واین میرسا ند که انها در وعده های خود، صادق نیستند و در پی فریب جهانیان اند.

     زمانیکه علمای منطقه ی خلیچ وجزیرت العرب علیه تعلیم زنان مخالفت میکردند،وزارت معارف افغانستان در سال 1936 م مکاتب دختران را تاسیس کرد واولین کالج دختران را در سال 1949 ضمیمه ی دانشگاه کابل نمود.اما اکنون طالبان، نتنها افغانستان را به نیم قرن به عقب گردانده اند،بلکه در مسیر معکوس تاریخ،حرکت میکنند....» (2 )

     عبدالرب سیاف گفته بود: « خاک کابل،نجس شده است.باید از خاک حلال!! دوباره آباد شود.» طا لبان هم وقتی کابل را تصرف کردند،گفتند:« ...کابل،شهر پر از گنه کاران! بود.اما اکنون درحال تبدیل شدن به یک شهر نمونه ی اسلامی است.» هدف هردو گروه، ( سیاف وطالبان ) حاکمیت 14 سا له ء حزب دموکرا تیک خلق در افغانستان بود که روس ها را برای حفظ حاکمیت خود به افغانستان اورده بودند.ولی حالا که اعراب ، پاکستانی ها وغربی ها در خاک ایشان حکمروایی میکردند، خاک کابل، داشت که در حال حلال و پاک شدن بود.و گناهان آنها نیز بخشیده میشد.

.          بریدن دست وقطع کردن پای مجرم در این عصر که داعیه ی حقوق بشر در سراسر کره ء زمین سایه افگنده است، نوعی تبه کاری است وعملی است که با توحش وقساوت ، دلا لت میکند.آیت الله شریعتمداری، که یکی از روحانیون بزرگ ایران است، میگوید:«.. مجازات شرعی، هنگامی رواست که حکومت اسلامی نخست زمینه های عینی ارتکاب جرم را از بین ببرد..یعنی اگر فقر ونیاز به لطف وحکومت عدل، ریشه کن شود و باز هم کسی دست به مال دیگری دراز کند، آنگاه، مستوجب عقوبت است..» ( 3 ) مولوی متوکل، وزیر خارجهء طالبان در مصاحبه ای با یک ژور نا لیست خارجی که پرسید: چرا مردم را شما در استد یوم ورزشی که محل تفریح جوانان است،اعدام میکنید؟ گفت:«  اگر شما غربی ها برای ما، جای مناسب که دور از شهر باشد، اباد کنید،که ما، گنهکاران را اعدام کنیم، در اینجا، این کار را نمی کنیم!!!»

___________________________________________

 ( 1 و2 ) هفته نامه ء امید، شماره ء 41 _سال هفتم، صفحه دوم

 ( 3 ) روز نامه ء کیهان،_ شماره ء 764 ؛ سرطان 1378  چاپ لندن.

 

+++++++++++++++++++++++++++++++++++

 

ادامه ی « چشمد ید ها و نظر ها »

      در بارهء حکومت سختگیرانه ی دینی وطراز فاشیستی طالبان، دید گاههای متفاوت از جانب صاحبنظران و کار شنا سان سیاسی و نظامی منطقه وجود دارد که یاد کرد هرکدام این د ید گاه ها، هزار من کاغذ میخواهد.اینجا بخش هایی از نظر و دید گاه یک کارشناس کرد ایرانی را هم میخواهم به ادامه بیاورم( محمود کرد) در نشریه ی ( کار) شمارهء 26 تاریخ 6 تیر سال 1980 زیر عنوان( مسا لهء افغانستان وچشم انداز ها ) مطلب جالبی نوشته است که نقل این مقا له در باره حکومت طالبان،قدرت های بزرگ وهمسایگان افغانستان،بسیار با اهمیت است او مینویسد:«.هنگا میکه طالبان، پس از تصرف کابل،در سال 1996 راهی صفحات شمال افغانستان میشدند، استرا تژیست های مستقر در اسلام آباد، و حامیان شان در پنتا گون و خلیچ فارس، دستیابی به اهداف خود راقطعی می پنداشتند.اهدافی که برای رسیدن به آن،قبل از هرچیز یکسره شدن اوضاع در کابل،توسط نیرویی مطمین، شرطی ضرور بود.چیزیکه قبل از آن، با حضور حکومت اتلا فی ربانی_احمد شاه مسعود، میسر نگردید.اتلا ف مذ کور، بشدت در حال نزد یکی به روسیه، هندوستان و ایران از یکسو و جبهه گیری علیه پاکستان از سوی دیگر بود.و این امر، برای سیاست گزا ران امریکا و اتلاف پاکستانی_ عربستا نی شان که با صرف صد ها ملیارد دلار کمک های ما لی ونظامی و اعزام هزاران نظامی وغیر نظامی به افغانستان ، سال ها تغییر سیاسی این منطقهء بسیار حساس ومهم در اسیا را بسود خود،در دستور قرار داده بودند، قابل پذیرش نبود.

     کشور ما با افغانستان، دارای مرزی طولانی است که از شمالی ترین نقطه ی آن ازمیان قبایل ترکمن تا جنوب که به قلب قوم بلوچ کشیده شده است، ادامه می یا بد.......پس از سقوط دولت دوکتور نجیب الله، وروی کار امدن حکومت اتلا فی ربانی _ مسعود، .. جمهوری اسلامی ایران در تمام دوران این حکومت اتلا فی ، از انجا ییکه به دولت مذکور وبخصوص شخص احمد شاه مسعود که باسرعت درحال نزدیکی به هند وروسیه بود،اعتماد نداشت به جای حمایت وتشویق دولت مذکور در تعمیم قدرت سیاسی، از طریق ایجاد زمینه برای مشارکت هرچه وسیعتر اقوام وقبایل آن کشور در حکومت،با کوته بینی تمام،با حمایت صرف ازیک گروه مسلح شیعه بنام حرکت اسلامی وحتا تقویت گلبدین حکمتیار که در حال جنگ با ان حکومت بود،عمق صحنه را به سیاستگزاران پاکستان سپرد. این مشی غیر مسوولانه اگر چه پس از سقوط شهر مزار شریف، این مهمترین شهر شمال افغانستان که در واقع رهبران جمهوری اسلامی را شوکه نمود، مقداری تغییر نمود ولی هنوز این مواضع، تا اتخاذ یک سیاست روشن واصولی، بسیار فاصله دارد.

      دوکشور بزرک روسیه وهندوستان،علیرغم اینکه هم مرز با افغانستان نیستند،ولی هرکدام بنا بر دلایل متعدد در این ارتباط، از حساسیت جدی و کافی برخوردار اند.هندی که سابقه ی دو جنگ با پاکستان را پشت سر دارند، بخوبی به عظمت طلبی زمامداران نظامی آنکشور، واقف اند.انها دقیقا میدانند که در صورت تحقق طالبا نی شدن افغانستان،این پاکستان است که مزرهای واقعی اش بپای سلسله ارتفاعات پامیر خواهد رسید.ودر چنین صورتی، هندوستان یکی ازاولین کشور هایی خواهد بود که باتوجه به اختلا فات عدیده اش،با انکشور در موقعیتی ضعیف قرار خواهد گرفت....»

    افغانستان، از شمال، در همسایگی تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان واقع است.این دو کشور آخر،که یکی از عظیم ترین منابع نفت وگاز جهان را در اختیار دارند، مدت هاست جولا نگاه کمپانی های چند ملیتی نفت و گاز جهانی اند.کمپانی های نفتی که در اینده ی نزدیک، در صدد صدور روزانه شش ملیون بشکه نفت از منطقه نفتی مذکور هستند، طبعا بیش از هر چیز، به امنیت تولید وصدور آن می اندیشند.لذا، حضور وتسلط طا لبان بر مناطق مرزی این دو کشور،برای انها،امری ضروری بوده است.همین کمپا نیها بودند که با طرح اغوا کننده ی مسالهء انتقال نفت و گاز این دو کشور را از طریق عبور خط لوله از خاک دو کشور پاکستان و افغانستان ، که میتوانست ملیارد ها دلار را، روانه ی اقتصاد بیمار دو کشور مذکور نما ید، عمیقا مشوق طا لبان و نظا میان پاکستان برای یکسره کردن هرچه سریعتر اوضاع در افغانستان شدند....» نویسنده در ادامه ی مقاله می افزاید:

« .....آنچه که فوقا اشاره رفت، ترسیمی خلاصه از اوضاع واهمیت افغانستان، برای امریکا و متحدان پاکستانی وشیوخ عرب خلیج فارس میباشد،افغانستان،زمانی رل ویتنام شوروی را بخوبی ایفا نمود.در ادامه نقش کشوری را میباید عهده دار میشد که در چهار چوب اهداف واشنگتن و اسلام آباد به عا ملی جهت فشار،ایذا و در صورت لزوم، جنگ علیه کشور های دور و نزدیک همسایه گردد.که طبعا در این میان کشور ما، ایران با توجه به اهمیت آن برای غرب ونوع رابطه ای که امروز و فردا با غرب خواهد داشت، یکی از اهداف اصلی این استراتژی باشد.        در راستای اهداف شمرده شده ی فوق،طالبان،با تکیه برعقب مانده ترین تمایلات اقوام پشتون وبا برداشتی بغایت ارتجاعی از اسلام، به رهبری شخصی بنام ملا عمر، که به سرعت خود را امیر المومنین خواند،با همراهی هزاران شبهه نظامی پاکستانی و عرب که بخش مهم آن تحت فرما ند هی اسامه بن لادن ملیاردر عرب ، کسی که ( سیای ) امریکا وکشور های عرب خلیج ، در پروراندنش نقش اصلی را داشتند، قرار داشت برای یکسره کردن اوضاع در افغانستان، تهاجم به آن کشور را در سال 1994 آغاز کرد.

       طالبان که حاکمیت بر تمام کشور را به لحاظ قومی ، از طریق تسلط اقوام پشتون بر سایر اقوام وقبایل غیر پشتون واز جهت مذهبی، بوسیلهء حاکم کردن قرایتی عمیقا عقب مانده از اسلام، تعقیب میکردند،پس از موفقیت های برق آسا در جنوب وسقوط کابل،با کشتار وسرکوب وحشیانه هرگونه مقاومت، راهی مرز های ایران وشمال شدند.... با دلایل پیروزی های سریع طالبان، جدا از کمک های مالی غرب وپاکستان، بدون شک خستگی مردم از تداوم جنگ داخلی در افغانستان،که اتفاقا در دوره ی حکومت اتلافی ربانی_ مسعود وگلبدن حکمتیار به اوج خود رسیده بود را، باید عمده ترین دلیل ان شمرد.این امر، بگونه ای بود که یکی از سیاست مداران غرب، در ارتباط با حکومت وقت گفته بود:« ما، مشاهده کردیم کسیکه ما سا لها او را بعنوان شیر پنجشیر وعقاب افغا نستان می ستودیم، قادر به اداره کردن حتا یک مدرسه هم نبود..»

        نویسنده سپس نتیجه گیری مینماید که «  تفاوت بین علم رهبری یک جامعه با پیچیده گی هایش، وسازمان دهی یک سازمان پارتیزانی، همان راز بزرگی است که معمولا همه گروههای از این دست در سراسر جهان، جدا از هر گو نه تعلق سیاسی پس از رسیدن بقدرت، بدان پی میبرند.این امر بخصوص در مورد جامعه ای چون افغا نستان که علیرغم ساختار قبیله ای اش طی چند دهه ی اخیر ، چه در زمان حاکمیت ظاهر شاه و چه در دوره ای که حاکمیت در دست حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود، دچار تغییراتی جدی در راستای زنده گی شهر نشینی  و مدرنیته شده بود، از اهمیت بیشتری بر خور دار است.این تغییرات مهم، بخصوص طی دوره ی حاکمیت حزب دموکراتیک خلق ، علی الرغم همه چپ روی ها، در زمینه ء گسترش سیستم آموزشی وبهداشت کشور،مشارکت زنان در امور مختلف جامعه ، رشد تکنو لوژی ، بروز روز افزون مظاهر شهر نشینی ، شکلگیری سازمان های دولتی با معیار های کم وبیش امروزی، وموارد دیگر ، بسیار قا بل توجه بود.که این امر خود، بر پیچیده گی های ان جامعه افزوده است..».

      نکته ئ مهم در ارتباط با سیاست امریکا در قبال طالبان، ایران است.رابطه ی خصمانه میان دو کشور ایران و امریکا، نقش بسیار موء ثری در این رابطه ایفا میکند.تا زما نیکه تیره گی مناسبات سیاسی ایران و امریکا از بین نرود، بنظر نمیرسد که علی الرغم وجود برخی تناقضات بین سیاست گذاران امریکا وطالبان ،واشنگتن هنوز راضی به کنار گذاشتن سیاست اولیهء خود در قبال افغانستان باشد.آینده نشان خواهد داد که امریکا،تا کجا حاضر به مقا بله با طا لبان خواهد بود.برخی صاحبنظران امور منطقه، بر این باور اند که در واقع افغا نستان، قربانی سیا ست امریکا، در قبال ایران است.....»

 

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

 

تبصره:

    کتاب:« یاد داشت هایی از تاریخ» را من در سال 1996 م، درست زمانیکه طالبان حکومت برهان الدین ربانی را در سبتامبر همان سال سقوط داد، واحمد شاه مسعود، با ساز وبرگ نظامی اش به ولا یت پنجشیر عقب نشینی کرد، نوشتم و پایان آن با سا قط شدن حکومت طالبان به وسیله ی اتلاف بین المللی با سر دمداری ایالات متحدهء امریکا و تشکیل حکومت موءقت به رهبری حامد کرزی همراه بود.نوشتن این کتاب که بیش ازیک هزارو دوصد  صفحه است و مدت هفت سال طول کشید، هنوز بنا بر مشکلا ت مالی، اقبال چاپ نیا فته است.وآن از شامگاهان غم انگیز دولت دوکتور نجیب الله، دوره حکومت بی سر وسا مان مجاهدان و سالهای فاجعه بار تسلط طا لبان بر افغانستان، سخن میگوید.چون این سال ها رییس جمهور کرزی از اشتی و مصا لحه با طا لبان ، آری آنها یی که با عملکرد های ضد بشری ،پناه دادن به سازمان القاعده ( به ویژه اسامه بن لادن )جنایات علیه بشریت خشونت علیه زنان،ضد تمدن وانسانیت انها سبب شد که بنام تروریست معرفی شوند وشورای امنیت سازمان ملل، اسامی شان را در لیست سیاه درج نما ید، زیاد سخن میگوید، و جرگه بزرگ صلح را هم به همین منظور دایر کرد.وحتا همان داعیه داران دموکراسی و پاسداران حقوق بشر و جا معه ی مدنی که نه سال پیش برای تطبیق به اصطلاح عدا لت ونجات جهان از خطر تروریزم،به اشغال افغانستان اقدام نموده و به بهانه ی مبارزه با تروریزم، حکومت استبدادی دینی وطراز فاشیستی طالبان را سا قط کردند، امروز سخن از آشتی ومصالحه با همان طالبان میگویند ، بخش ها یی از این کتاب را که به شیوهء حکومت داری طا لبان، طرز تفکر آنها در مورد زنان و حقوق مد نی افراد اختصاص دارد، به خواننده گان عزیز تقدیم میکنم.

قسمت اول:

چشمدید ها وابراز نظر ها

          یک تاجر افغان که در شهر خجند جمهوری تاجیکستان زنده گی میکرد، در زمان حکومت طالبان، سفری به افغانستان کرده بود.او که نخواست نامش ذکر شود،در سفر نامهء خود که یک نقل انرا بمن سپرده بود. چنین نوشته بود:« .تصمیم گرفتم که بمنظور یک معاملهء تجارتی از مزار شریف،به هرات بروم. تاریخ 24 حوت سال 1375 بود.رفتم به تکت فروشی شرکت آر یا نا.برایم گفتند که از مزار تا هرات، اصلن سفر هوا یی صورت نمی گیرد.باید به پلخمری بروی و از انجا به کابل،و از کابل به هرات میتوانی سفر کنی.آن روز ها میان قوای طا لبان و احمد شاه مسعود،جنگ های شدیدی در جبل السراج جریان داشت.راه سالنگ هم به نسبت برفباری های شدید، بسته بود.

         با خود اندیشیدم که باید از راه فاریاب، به هرات بروم.اما در باد غیس هم جنگ میان قوای طرفین، از سر گرفته شده بود.با این حال،راه سالنگ را انتخاب کردم وبتاریخ 26 حوت 1375 به پلخمری رفتم.به شهر پلخمری که رسیدم، در بندر کابل مردم از هر گروه وطایفه که بیش از سیصد نفر میشدند، بشمول زنان وکودکان در ان جا جمع شده بودند ودر باره چگونگی رفتن شان به کابل،فکر میکردند.آنها مدت بیست روز بود که در پلخمری امده بودند ومنتظر بودند که راه سالنگ ها باز شود. اکثر این مسافران، شب ها را در خا نه های دوستان خود و یا در سرک ها وپسکوچه های شهر، روز میکردند.

       در همین شب ها، رادیو طالبان اعلان کرد که چون شاهراه سالنگ به منطقهء نظامی تبدیل شده است،کسی حق عبور ومرور از انرا ندارد.پیش از ان، مردم کاپیسا و پروان هم از محلات مسکونی شان به زور، کوچ داده شده بودند.ومحله ها، از سکنه، خالی شده بود.لذا مجبور شدم دوباره به مزار شریف بر گردم و راه دیگری برای رفتن به هرات را جستجو نما یم.زیرا اگر به زودی به هرات نمی رفتم، اموال تجارتی مرا  که در انجا انتقال داده بودند، به غارت میرفت.به قنسولگری ترکمنستان رفتم که از طریق ان کشور به هرات بروم کار مندان قنسلگری ترکمنستان گفتند: عجب است که در داخل کشور خود تان از طریق سفارت ما  ویزه گرفته  سفر میکنید لذا برایم ویزه ندادند به قنسلگری پاکستان رفتم وبه واسطه ء یکی از دوستانم،ویزای پاکستان را گرفتم وبتاریخ اول حمل 1376  با هواپیما به پشاور سفر کردم.و سپس از طریق تور خم و جلا ل آباد، به کا بل امدم.راه کا بل جلا ل آباد،

کاملن خراب شده بود.در مسیر راه، اصلن پلی وجود نداشت.همه در اثر جنگها، تخریب شده بود.شهر کابل هم از آدم خالی بود جمع و جو.ش و رفت امد ها اصلن به چشم نمی رسید.فردای ان روز، به تکت فروشی ار یا نا رفتم

دروازه های تکت فروشی و دفتر اریا نا هم بسته بودند.خواستم تیلفو نی به هرات تماس بگیرم، اما در وازه های دفاتر مخابرات هم بسته بودند وشیشه ها وکلکین ها شکسته بودند.کابل که یک روزی مرکز ارتباط جها نی بود ، حالا به ویرانه ای مبدل گشته بود.در ایستگاه مو تر های هرات_ قند هار که اکنون در جاده ء میوند قرار داشت، رفتم موتر ها مستقیمن از کابل به هرات سفر نمیکردند. اول باید قندهار می رفتیم و سپس از قندهار به هرات به همین سبب، تکت موتر قندهار را گرفتم.یک شب، در غزنی ماندم و دو شب دیگر در مسیر همین راه پس از سه شبانه روز سفر، به قندهار رسید یم.زیرا که سرک ها خراب بودند از جمله سرک میان قند هار و غزنی، به کلی تخریب شده بود.فردای آن از قند هار به هرات رفتم.در هرات، در یک سرای که یک دوست من اتاق داشت اتاق گرفتم.وبعد، عازم بندر توغندی شدم.پس از انکه اموال خود را بارگیری نمودم دوباره به هرات برگشتم. و مدت چهار روز دیگر در هرات، باقی ماندم.در همای سرایی که اتاق داشتم، یک اتاق را مسجد ساخته بودند.و یکنفر طالب، امام همان مسجد بود.هنگام نماز های پنجگانه، گروپ های گزمه طالب ، در کوچه ها و سرای ها، گشت وگزار میکردند.وکسانی را که به نماز خواندن نمی رفتند، مجازات مینمودند.

       یک روز صبح، در سرای ما ، گروپ گزمهء طالب ها امد وهشت نفر را که یک زن پیر و مریض هم شامل

آنها بود، کشان کشان آوردند وبر سر یک پای، ایستاده کردند.وبعد برای نماز گزاران در بارهء فواید نماز صحبت کردند.در مناطق زیر تصرف طالبان، از این اتفاقات زیاد رخ میداد.و گاهی هم چنین میشد که یک نماز را سه بار هم بالای مردم ادا میکردند.همچنان، در مناطق زیر کنترول طالبان، شنیدن رادیو وتلویزیون ونواختن موسیقی قد غن بود.یک شب که در دلارام مربوط ولایت فراه توقف کوتاه داشتیم، با چشمان خود دیدم که یک نفر مسا فر را

به سختی لت وکوب میکردند ومیگفتند تو، ادم سیاسی استی که اخبار ( بی بی سی ) را میشنوی!!

     در شهر هرات، ودر کوچه های عمومی ، دروازه ها ساخته شده بود که پلیس طالب،هرشب دروازه ها را قفل میزد و کلید آنرا با خود میبرد.صبح که میشد، دروازه ها به وسیله ء پلیس طالب باز مشدند.وبه مردم میگفتند که علت قفل زدن دروازه های شهر و کوچه ها، دلیل امنیتی دارد.حال آنکه دروازه های شهر را از ترس شورش و حرکت های ضد دولتی مردم ، می بستند.در مناطق زیر کنترول طا لبان، مردم عادی، روز های جمعه، چشم های خود را سرمه میکردند ودندان های خود را مسواک می نمودند.به باشنده گان شهر امر شده بود که در جیب های شان سرمه ومسواک داشته باشند.خطبه های نماز جمعه وعیدین، بنام ملا محمد عمر خوانده میشد.و در شهر ها حمام زنانه، سینما وتیاتر مسدود بود.مکاتب دختران اصلن فعال نبود وزنان، در اداره های دولتی وموسسات کار نمی کردند.انعده از مردم ولایات شمالی افغانستان که در هرات گیر مانده بودند،اجازهء خروج ازسرحد را نداشتند وبرای انها گفته شده بود که از قندهار، ویزه ئ خروجی بگیرند.این کار را بخاطری میکردند که طالبان، با مردم شمال، مشکل قومی ونظامی داشتند.

     یک روز، با ده نفر از تاجران شمال، نزد مولوی عبدالرزاق والی هرات رفتیم والی ما را به دفتر خود پذیرفت وبه سخنان وپیشنهاد های ما، گوش داد.وظاهرا از آنچه که در باره ئ ما اتفاق افتاده بود، خود را نگران نشانداد وگفت که از این ماجرا ها، بی اطلاع است.و ضمن، اینکه وعده سپرد که به مشکلا ت ما، رسیده گی مینما ید. به کوتاه بودن ریش برخی از تاجران، شدیدا انتقاد کرد.اما در باره ئ حل مشکلا ت تاجران، ترتیب اثری نداد.در منا طق زیر نفوذ طالبان،خشخاش وکوکنار به فراوانی کشت میشد.در مسیر راه هلمند،قندهار فراه،نیمروز زابل پکتیا وخوست، کشت کوکنار بیشتر صورت میگرفت.به نسبت خرابی راه ها و ویرانی پل ها وترس از مین گذاری، طی شش روز از هرات به غزنی رسیدیم.امنیت در مسیر راهها و جاده ها، بشدت و بطور آهنین تا مین بود.و تاجران

 می توانستند اموال تجا رتی خود را بیخطر از یک شهر به شهر د یگر، انتقال بدهند.من هم اموال خود را تخلیه نموده به صوب خوست بارگیری نمودیم.وپس از دوشب ودو روز،به خوست وسرحد پاکستان(میرانشاه) رسیدیم.

در انجا محصول گمرکی به کلدار صورت میگرفت.ودر شهر های خوست، پکتیا ومیرانشاه،جنس به کلدار، تبادله میشد.وپول افغانی، چلند نداشت.محصول گمرک خوست، نسبت به قندهار وکابل، پانزده مرتبه بالا بود.در خوست ومیرانشاه، معلوم نبود که کدام واسطه نقلیه مربوط به افغانستان است وکدام به پاکستان.اشخاص و وسایط، چک

وکنترول نمیشد.پاسپورت و ویزه، پرسان نمیشد؛ اموال تجارتی، مستقیمن توسط ماشین های دوطرف، وارد افغا نستان وپاکستان میشدند.وسایط نقلیه اجازه داشتند که هم به افغانستان و هم به پاکستان ، بدون پرسش وکنترول اسناد، عبور ومرور نمایند.در مناطق پاکستان، جاییکه اموال تجارتی تخلیه و بارگیری میشد، افغان ها بودند. در پاکستان،نود در صد افغان ها ویزه و پاسپورت ندارند در سلما نی خانه ها ی تحت نظارت طا لبان، با خط درشت نوشته شده است :« از اصلاح سر وریش، معذرت خواسته میشود!!»

      احمد موفق زیدان، خبر نگار روز نامه ی ( الحیات) در ماه میزان سال 1376 ، به کابل سفر کرده ومدت ده روز در افغانستان بود.او، چشمدید های خود را در باره ی زنده گی مردم کابل، در این روز نامه چنین نوشت: « .مردم کابل، روز های دشواری را پشت سر میگذرانند.اکنون که زمستان سرد کابل نزدیک شده می رود، مردم انتظار روز های بد تر از این را دارند.اکثر اهالی شهرف برق ندارند، بیکاری وکمبود پول، مواد خوراکی ودیگر مایحتاج زنده گی ، انها را به مرگ تهدید میکند.چند روز پیش، کمشنر عا لی اتحادیهء اروپا در امور حقوق بشر در کابل، توقیف شد.وبقیه کارمندان و ژور نالستان ، لت و کوب شدند.حسن نیت مجامع یاری رسا نی بین المللی  نسبت به افغانستان، کم شده واکنو هیچ موسسه ای حاضر نیست به مردم افغانستان، کمک نماید.مردم، از بودن امنیت در کابل، احساس رضاییت مینمایند.اما از بیکاری ، فقر، ومحدودیت های بیحد وحصر مذهبی، رنج میبرند.

       من، با یک مامور عالیرتبه ی وزارت امور خارجه طالبان همراه بودم.که یک لاری مواد خو راکی آمد. اما معلوم نبود که این مواد برای کیها توزیع شد.حتا ماموران موسسات خیریه وسفارت خانه ها،مواد جیره میگرفتند وروزانه، چهار قرص نان به آنها، داده میشد.من در راه و در شهر کابل،با اهالی تماس گرفتم.ومصاحبه ها انجام دادم.وضع اقتصادی شهر وندان، روز تا روز، خراب شده می رود.مردم، از بیکاری ، شکایت دارند.با کار مندان موسسات خیریه هم که صحبت کردم که تقریبن ده هزار خانواده ی کابل را یاری می رسا نید ند.اما اکنون از این یاری رسانی ها، خبری نیست....»

       در نومبر سال 1997 م یک تیم ژور نالیستان آلمانی ، از کابل و ولایات مختلف افغانستان، دیدن کرده، چشم دید های خود را در روز نامه های آلمانی ، به نشر رسانیدند.در یک گزارش این خبر نگاران آمده است:« ....افغا نستان، از جمله کشور های عقب مانده ی جهان است.که در آن، 18 سال است که جنگ، ادامه دارد.ما، در ابتداء به شهر جلال آباد آمدیم.این ولایت، از یکسال به اینطرف، تحت نظارت طا لبان، قرار دارد.طا لبان، یعنی دانشجو یان مدرسه های اسلامی میباشند.آنها میخواهند در افغانستان، یک دولتی تمامن بر پایه ی اصول اسلامی مطابق تعبیر خود شان ، بمیان آورند.آنها، زنان را از حق کار و دختران را ، از حق تعلیم و تربیه ، محروم ساخته اند.و زنان را صرف در صورت موجودیت یک عضو خانواده ی شان، حق بیرون برآمدن از خانه های شان را دارند. ، زنان ،عموما برقع میپوشند وسرا پای خود را، می پوشانند.

         این عمل، برای زنانیکه در دهات زنده گی میکنند، یک عنعنه ء سنتی چند صد ساله میباشد.اما برای زنان شهری، یک عمل غیر قابل قبول، بشمار می رود.از سه،دو حصه ی خاک افغانستان، در اختیار طالبان قرار دارد. تنها شمال افغانستان،در تصرف آنها نیست.که در آن، جنرال دوستم، حاکمیت دارد........در جلال اباد که اکنون ما قرار داریم، از با امنیت ترین شهر های افغا نستان میباشد.وقتی ما، در این جا آمد یم، تصور نمی کردیم که حتا اجازه ء گرفتن یک عکس هم به ما، داده شود.برداشتن عکس از انسان یا حیوان، در مناطق تحت کنترول طالبان بطور قطع ممنوع است.ولی پس از چهار ساعت مذاکره با طالبان،اجازه ء عکس برداری بما داده شد.چنین بنظر می رسد که  محدودیت ها برای زنان در این ولا یت، نسبت به د یگر شهر ها، کمتر است.در شهر و کوچه های جلال اباد صرفا مرد ها به چشم میخورند.واشیاء مورد ضرورت را تنها کسا نی خریداری کرده می توانند که کار میکنند.وعواید خوب دارند.

     با تسلط یافتن طالبان در افغانستان، دوران غلامی زنان،اغاز یافته است.زنان در دهات وقریه ها، با تصوراتی که طالبان دارند،زنده گی کرده اند وهمیشه در تنهایی وتحت حاکمیت مردان وشوهران خود بوده اند.در دیدار یک هفته ای ما در جلال آباد، سه طا لب همیشه همراه ما بودند.در یک محله، در حدود چهار صد کودک، در زیر یک درخت بزرگ،خواندن ونوشتن می آموختند.این کودکان خوشبختی بودند که فرصت درس خواندن را بدست اورده بودند.زیرا شصت درصد پسران و86 درصد دختران،در سال 1990 از نعمت خواندن ونوشتن،محروم شده بودند.

     از سرمعلم مکتب پرسیده شد که چرا مکتب، تعمیر ودروازه ندارد؟ او گفت:ده سال پیش،روس ها آمده مکتب را ویران کردند.مردم محل، فقیر اند وتوانایی آباد کردن دوبارهء ان را ندارند.ریاست تعلیم و تربیه برای ما مواد درسی می فرستد.اما نیازمندی ما را براورده نمی تواند.وما،از کتابهای درسی قدیم استفاده میکنیم» یک سازمان کمک رسانی بنام (آستریا) در شهر خوگیانی، یک مکتب اعمار کرده است.ما، اولین بار دختران را مشاهده کردیم که در این مکتب، درس میخواندند.اما دختران پس از ختم صنف چهارم، مکتب را ترک میگویند.

          در خوگیانی،از یک بیمارستان منطقه دیدن کردیم.که بیست بستر داشت.سرطبیب بیمارستان ( داکتر نسیم صالح) گفت که از دهات وکوهستانات دور افتاده اکثر بیماران توبرکلوز( سل) اورده میشوند.که شامل زنان وکود کان هم میباشند.وفیصدی فیات کودکان البته زیاد است.در بیمارستان، فقط زنان، اجازهء معا ینه وتداوی زنان را دارند.این تنها کسانی اند که از کار، منع نشده اند.داکتر صالح گفت که برای این دکتران نیز مقرراتی وضع شده تا حجاب اسلامی را رعایت نمایند.عکس برداری از انها صورت نگیرد، و با مردان، در تماس نبا شند.اما در کابل، وضع چنین نیست.در بیمارستان های کابل،زنان از کار،منع شده اند.و مشاغل شانرا نیز از دست داده اند.در کابل زنان برقع می پوشند.و از اشتراک در کار های اجتماعی محروم ساخته شده اند.بگفتهء ساز مان صحی جهان، بغیر از یک بیمارستان، درهای بیمارستان های دیگر بسته شده اند.وبیمارستان ها، از پذیرش بیماران زن، خود داری مینما یند.ولو که حیات ان ها در خطر هم با شد.قیمت مواد خوراکی، در کابل، به آسمان صعود کرده و نود درصد از شهروندان کابل، توان پرداخت اجناس مورد ضرورت خود را ندارند.کا بل که مرکز قدرت، در گذشته و یک شهر لیبرال پنداشته میشد، در طول سالهای جنگ، بکلی ویران شده است.اکنون طا لبان میخواهند به پندار خود شان انرا به یک شهر نمونه ی اسلامی، مبدل سازند....»

      در گزارش خبر نگاران آلمانی افزوده شده است: «  سپس، روانهء مزار شریف که مرکز فرما ندهی جنرال دوستم است، گردیدیم.درماه می سال 1997 م طالبان برای چند روز در این منطقه،حکمروایی کردند.اما به زودی از انجا رانده شدند.در مزار شریف، زنان به پوشیدن برقع، مجبور ساخته نمیشوند.بلکه ان ها خود از ترس سر بازان وافراد مسلح ، روی های خود را میپوشا نند.سر با زان دوستم، عموما به بی احترامی به حرمت و عزت زنان، شهرت یافته اند.دانشگاه مزار پس از ختم جنگها، دوباره باز گردیده است. از جمله 1600 دانشجو صرفن 300 نفر به درس حاضر میشوند.در دانشگاه مزار، 35 درصد دانشجو یان را دختران تشکیل داده است.در شهر مزار،زنان از کار منع نشده اند.یک داکتر در بیمارستان گفت که در حا لت عادی، ما آزادی هر گو نه فعا لیت را داریم اما در وقت جمگ، ترجیح میدهیم که در خانه های خود بمانیم واز بیرون رفتن، پرهیز کنیم».در بیمارستان ها مشکل پوشیدن برقع یا حجاب وجود ندارد.افغا نستان، یک کشور خیلی ها فقیر است.و بدون کمک های کمیته های بین المللی صلیب سرخ، دروازه های این بیمارستان ها، بسته خواهدند شد.

            در بیمارستان حربی شهر مزار شریف، 1350 زخمی حربی وجود داشت.که نود درصد انها، شهروندان مزار اند.که توسط زندان بانان جنرال دوستم،پاسداری میشوند.هزاران نفر دیگر در زندان افتاده اند که سرنوشت آنها تا هنوز معلوم نیست.واکثرا به جرم همکاری با طالبان، زندانی شده اند.اما زندانیان، چیز دیگری میگفتند. ما، با انها مصاحبه کرد یم.یکی از انها گفت که برای ادای نماز به مسجد میرفتم که مرا باز داشت کردند.چند ماه است که سرنوشتم، معلوم نیست.یکی دیگر از زندانیان که از چشم نابینا واز گوش، کر بود، فرزندش گفت چنین شخصی چطور میتواند در صف طالبان، جنگیده باشد؟...»  «1»

    ( رایا باکر ) که یک تحلیلگر سیاسی و دیپلومات امریکایی است،ومدت هفت سال،خطابه نویس رییس جمهور رونالد ریگن بود، در اواخر سال 1997 م به اسیای میا نه سفر کرد.او، از این سفر خود و ملا قات با رهبران جمهوری های اسیای میانه ، نقطه نظر های خود در مورد قضایای افغانستان را در مصاحبه ای چنین گفت:

...« صلح، تنها وقتی اعاده شده میتواند که مردم افغانستان، پای خود را بر زمین کوفته وتصمیم بگیرند که یک حکومتی خواهند داشت.برای تامین این مقصد،حکومت ورهبران باید دموکرات باشند.و حکومتی بالاثر انتخابات بوجود آید.نه اینکه حکمروایان با زور، در کابل، حکومت کنند.در خلال مذاکرام در اسیای مرکزی، با اتحاد شمال  یعنی با جنرال دوستم، کریم خلیلی ودیگران که در این جنگ دوامدار،اشتراک دارند.در این انتخابات، باید نظارت بین المللی موجود باشد.تارهبری افغانستان،تعیین گردد.این انتخابات،در ولایات هم صورت گیرد.تا مردمان قسمت های مختلف افغانستان، رهبران محلی و ولایتی خود را انتخاب وتعیین نمایند..

     طالبان که میخواهند یک دولت اسلامی طرف قبول خود را بر قرار نمایند، یک سیاست خود خواهانه ای است که میخواهند به خواست و ارا ده ی مردم، اهمیت ندهند.ودین خود را، بر مردم، تحمیل نمایند.واین کار را، توسط زور وسلاحی که ازخارجی ها بدست اورده اند،بر مردم بقبولانند.مردم باید در انتخابات،به کاندید هایی رای بدهند  که یک حکومت مردمی را تشکیل بدهند.مردم، این حق وآزادی را دارند وباید داشته باشند.تا انجا که من میدانم، تنها گروهی که به انتخابات آزاد موافقت ندارد،ومردم را به تصمیم گیری اجازه نمیدهد،گروه طالبان است.»(2

(1 ) رادیو صدای امریکا، 17 نوامبر 1997

( 2 ) رادیو صدای امریکا ، 19 دسامبر 1997 .

 

 

 


بالا
 
بازگشت