علی قاسمی

 

عوامل قتل عام هزاره ها در پاکستان

 

ملت هزاره  ساکنین اصلی بلکه بومی ترین شهروندان  افغانستان کنونی میباشند .

صد و بیست سال و اندی  پیش  بعد از یک قتل عام  توسط  جابر ترین حکمران وقت  افغانستان  عبدالرحمن ، شماری از هزاره ها به خاطر زنده ماندن  از سرزمین آبای شان فرار و بعد از مهاجرت  طولانی همراه با تحمل خطرات  وارد سرزمین هند بریتانیائی شدند.

هزاره ها  در شهر مرزی کویته که  مرکز ایالت بلوچستان کنونی  میباشد ساکن شدند .

در شهر کویته  در ان وقت  ملیت های پشتون ، بلوچ ، هندو  و پنجابی سکونت داشتند  و هزاره ها نیز درمیان این ملیت ها به زنده گی خود ادامه دادند .

با گذشت زمان  این جمعیت محدود مورد توجه  حاکمیت  بریتانیا قرار گرفت و  پس از کسب استقلال سیاسی  کشوری بنام پاکستان  به تمام شهروندان  پاکستانی  تابعیت این کشور داده  شد  که هزاره ها از ساکنین اصلی شهر کویته  بحساب آمدند .

از آغاز  دهه هشتاد  تا اوایل دوهزار میلادی  مرحله بعدی و ادامه دار  مهاجرت عمومی  و بالاخص هزاره ها از افغانستان آغاز شد که در این مرحله نیز  شماری زیادی از هزاره ها  وارد شهر کویته شدند .

هزاره ها از نگاه  استعداد فکری  دارای صلاحیت عالی هستند و  در هر میدان  زنده گی  یعنی  تحصیل علم ، تجارت و غیره  با گذشت زمان  در میان شهروندان  شهر کویته  جایگاه خوبی را  بدست آوردند .

در حالیکه  هزاره ها  نسبت  به  نفوس   یک صدو هفتاد ملیونی پاکستان  چیزی نیست ولی چهره های سیاسی و ملی خوبی  همیشه  از این قوم  در  تعیین سرنوشت  سیاسی پاکستان  و بالخصوص بلوچستان سهیم بوده اند .

بعد از دهه نود میلادی  هزاره ها ی شهر کویته  به علت افزایش  نفوس و محدود بودن ساحهء رهایش   مجبوراً  در سمت غرب شهر  کویته  زمین های زراعتی  قبایل بلوچ را خریداری و  به آبادی ان  پرداختند که  به زود ترین وقت  شهرک زیبا و با صفای را  بنام هزاره تاون  در نواحی  بروری  و کرانی  تاسیس و  رشد  دادند .

 

قسمت  غربی و جنوبی شهر کویته  بیشتر  زمین های موروثی بلوچ  ها میباشد  و بلوچ ها در کل یک ملیت مفت خوار و بیشتر انان نسبت به دیگر اقوام ساکن در پاکستان تنبل میباشند .

بلوچ ها تا وسط  دهه نود میلادی  بیشتر تابع  سرداران و  نواب های شان بودند  که این سردار ها و نواب ها در حد خدائی  بالای  رعیت خود تسلط داشتند .

حکم سردار بر بلوچ  بالا ترین حکم بود .  بیشتر بلوچ ها  قبایل نشین و در ریگستان های  تفتیده و داغ  مناطق غربی و جنوبی ایالت بلوچستان پراکنده میباشند .

بلوچ های  که در مرز مشترک  پاکستان با ایران سکونت دارند بیشتر به  کار قاچاق بری  اشتغال دارند .  و بادیه نشین های جنوبی انان  بیشتر شغل  رمه چرانی  و یا دهقانی برای  سرداران را دارند  که هر سردار بلوچ  مالک  هزاران  خانه رعیت میباشند .

درمیدان سیاست  و تحصیل  همیش  سردار زاده گان و نواب زاده گان  جای شان محفوظ است . بلوچ ها در پاکستان  در ایالت های  بلوچستان ، سند و قسمت غربی ایالت پنجاب  اقامت دارند .

پس از نیمه دوم  دهه نود میلادی  عربستان سعودی و کشور های شیخ نشین عرب از فقر اقتصادی  بلوچ ها سود برده و چنانچه که از سالها با رهبران و سرداران بلوچ  مناسبات  تنکاتنگ  دوستی  در زمینه  هم خوانی و خوشگذرانی را داشتند و سرداران بلوچ  امد و فت  شیخ های عرب را  سود بزرگی برایشان میپنداشتند .  اما شیخ نشین های عرب  با نفوذ  در میان  بلوچ های بدوی و صحرا نشین  که  فقط به نام مسلمان بودند و از اسلام اگاهی نداشتند ، انان را  به مذهب وهابیت جلب و با تعیین ملاهای  عرب نواز  ذهنیت انان را گرویده  عقیده  تازه ساخته وهابیت  ساخت.

درمیان  نسل جوان بلوچ  همانند دیگر مناطق پاکستان  تبلیغ علیه  مذهب شیعه اغاز گردید و این تبلیغ تا اوایل دهه دوهزار ثمره خوبی را به اربابان شان بخشید .

همچنین  از دهه نود میلادی شماری از جوانان نیم تحصیل کرده بلوچ در دانشگاه های  شهر های بلوچستان و سند  جذب احزاب ملی گرای بلوچ شده و  با شعار های  خلاف حاکمیت پاکستان و داعی استقلال سیاسی بلوچستان آهسته آهسته دست به تربیت نیرو و  اغازعملیات های نظامی  زدند .

گرچی  ابتدای تا امنی های بلوچستان شرقی که بیشتر  قبایل بلوچ مری دران جاها سکونت دارند از دهه هفتاد میلادی  شکل گرفته بود  که توسط ذوالفقار علی بوتو نخست وزیر وقت پاکستان این شورش ها سرکوب گردید .

 

هزاه ها با گذراندن یک زنده گی آرام  در بلوچستان  گامهای  متین و پرتحرکی را  برا ی رشد  اقتصادی و فرهنگی جامه شان برداشتند  تا حدی که این رشد گرچی  در مقابل  رشد جوامع مترقی بشر ناچیز و محدود بود اما در چشمان نابیناه  حسودان ، نهایت  غیر قابل تحمل به نظر میرسید.  لذا  بلوچ ها با دو انگیزه  و از دو موضع  از اواخر دهه نود میلادی و شروع دوهزار  به قتل عام هزاره ها در بلوچستان پرداختند .

 

وهابیت :

 

وهابی های بلوچ  که از خود نه سواد دارند و نه دانش فکری و عقیدتی بلکه هرچه دارند  همان گفته های تزریق شده  ملا های عرب نواز شان است که  با شعارهای "  شیعه کافر است و با کشتن شیعه  بهشت بر مسلمان واجب میشود " آنان دست به  قتل هام هزاره ها نه به عنوان هزاره بلکه به عنوان پیروان مکتب تشیع میزنند  که این  قتل عام ها بیشتر به شکل دسته جمعی و توسط  افرادی  انجام میشود که خود نیز به خاطر رسیدن به آرمان یعنی همان بهشت ملا های عرب ، جان میبازند  و همیش به شکل  حملات انتحاری بر مساجد و دسته های عزاداری  حمله میکنند .

البته که دراین امر  بیشتر رهبری این دسته  جوانان بلوچ را در ابتدا  سازمان نظامی سپاه صحابه شاخه ریاض بسرا به عهده داشت و بعد ها  بلوچ های همچون   داود بادینی ، سیف الله کرد  و غیره  بر عهده گرفتند .

وهابی ها بیشتر  انگیزه عقیدتی دارند و کشتن هزاره را به عنوان یک شیعه  جزء از اعتقادات  فکری شان میدانند.

ریشه وهابیت در پاکستان از عصر حاکمیت جنرال ضیا الحق  هسته گذاری شد و در اواخر دهه هشتاد میلادی  فعالیت های ترورستی شان علیه مخالفین عقیدتی شان آغاز گردید .  اما در بلوچستان  ده سال بعد از دیگر نواحی  پاکستان  این هسته گذاری برای اعراب  نتیجه بخشید .

 

احزاب ملی گرای بلوچ :

 

ملی گرا های بلوچ  در نخست بعد از سرکوبی  مری ها  توسط حکومت  ذوالفقار علی بوتو ، به رهبری  خیر بخش مری و عطالله منگل  شکل گرفت  اما در عصر حاکمیت جنرال ضیا  به علت نظامی بودن حکومت  فعالیت گسترده زیر زمینی داشتند  که بیشتر اعضا و رهبران ان را نسل جوان از سرداران بلوچ  همچون  اختر منگل ، ثنا الله زهری ، داکتر عبدالحی بلوچ ، و غیره تشکیل میدادند .

و رهبری  حقیقی در دست  سرداران پیر همچون  نواب اکبر بکتی ، خیر بخش مری ، عطا الله منگل و غیره بود

اما بعد از کشته شدن ضیا الحق و لغو حکومت نظامی  این احزاب رشد قابل ملاحظه نمود .

در نیمه دوم دهه نود میلادی  بعد از اینکه دولت پاکستان طرح  بندرگاه بین المللی  آزاد ( فری پورت )  را در گوادر  بلوچستان  برنامه ریزی نمود .  شیخ نشین های عرب  دست به کار شده و با کمک های مالی احزاب ملی گرای بلوچ آنان را وادار ساخت که  برخلاف برنامه ریزی حکومت مرکزی اقداماتی انجام دهند تا برنامه  مرز آزاد بین المللی گوادر  در مقابل دوبی امارت متحده  ناکام ثابت شود  و با همین برنامه ریزی  اعراب توانست  مانع فعالیت دولت پاکستان در این زمینه  گردد .

رهبران ملی گرای بلوچ  در ضمن مبارزات شان علیه  حکومت های  پاکستان ، شدیدا مخالف  حضور و سکونت دیگر اقوام در بلوچستان هستند .  این احزاب  در سال های اخیر بیشتر توسط کشور های  هند و افغانستان  در مبارزات شان علیه  دولت مرکزی  پاکستان  به خاطر آزادی خواهی شان  مورد توجه  قرار میگیرند.

ملی گرا های بلوچ در ابتدا دست به ترور  ساکنین غیر بلوچستان میزدند که بیشتر  پنجابی ها را هدف قرار میداد  اما با گذشت زمان  در سه سال اخیر این احزاب  با رشد قابل ملاحظه  سیاسی  و اقتصادی هزاره ها  در کویته  حسد نموده و  در حالیکه از قبل انان را مهاجر خطاب میکردند  دست به قتل عام چهره های سیاسی  و ملی و در اواخر حتی  مردم غریب این  قوم نیز میزنند .

ملی گراهای بلوچ  با شعار اینکه"  بلوچ از بلوچستان  است و بلوچستان از بلوچ "  درحال حاضر اقدام به ترور و قتل عام  اقلیت  های همچون  هزاره و پنجابی  در این  ایالت میزنند .

از آغاز دو هزار  نشریات بلوچستان  انتقاداتی را  علیه روش جابجائی  هزاره ها در کویته به چاپ میرساند  که  ملی گراهای بلوچ بر این باور بودند که  هزاره ها از دوسمت شرقی و غربی  شهر کویته را در محاصره خود گرفته اند و از هردو سمت  پشت به کوه هستند  که درآینده  از نگاه  موقعیت ، شهر کویته را به خطر می اندازند .

همچنین  رشد اقتصادی  و نفوذ هزاره ها در بازار تجارتی  کویته  که بعد از پشتون ها جایگاه  مهمی را دارند  ملی گراهای متعصب بلوچ را  به حسادات وادار کرده است .

 

هزاره ها بعد ازآغاز دهه  دوهزار میلادی  با جابجا شدن نسل جوان شان به کشور های اروپايی و آستر لیا  عواید  اقتصادی خوبی  را نصیب شده و بیشتر به فکر خرید زمین و ساختن  مارکیت ها و خانه های مجلل در مناطق  خیابان علمدار و هزاره تاون  شده  اند .

بعد از حوادث  خونین  و عملیات های  انتحاری سال 2004  بالای هزاره ها  و شهید وزخمی شدن صد ها تن  دراین حوادث ،  شماری از بلوچ های مری که در  خیابان علمدار و مری آباد  سکونت داشتند  از ترس هزاره ها ، خانه ها و املاک  خود را فروخته و  با خیل  بلوچ ها در مناطق دیگر شهر پیوستند .

در آغاز شماری از هزاره ها از این عمل  خوشنود شدند و شماری از سرمایه داران  هزاره  املاک  بلوچ ها را با پول های گزاف  و چند برابر خریداری و بعد از ساخت و ساز تعمیرات مجلل با سود چند برابر  بالای  هزاره های که از خارج پول  برایشان میرسید فروختند  اما در حقیقت  خروج بلوچ ها از میان هزاره ها زنگ خطری بود برای  آن  ها در کویته .

بلوچ های که در ناحیه مری آباد رهایش داشتند  تمام چهره های سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی هزاره ها را بخوبی میشناختند و معلومات  کاملی در مورد وضعیت داخلی و اجتماعی هزاره ها داشتند  که  رفتن آنها از میان هزاره ها در حقیقت زیان بزرگی  برای هزاره ها ثابت شد و همچنین ممکن بیشتر جوانان  آنها در میان  احزاب  ملی گرا و  تند روان مذهبی وهابی  جابجا شده باشند .  چون  مدرسه بزرگ امدادیه که در مری آباد  فعالیت داشت و یکی از مراکز بزرگ تربیه طالبان وهابی مسلک بود که در سال دوهزار و چهار میلادی توسط جوانان هزاره تاراج و به آتش کشیده شد . 

این مدرسه  به پشتوانه مالی اعراب و برای حمایت از طالبان افغانستان در اوایل دو هزار میلادی فعالیت میکرد .

اکنون این مدرسه با  امکانات بیشتر  و ساختمان مجلل تر در منطقه  بای پاس غربی  نزدیک  هزار گنجی در جنوب  غرب شهر کویته  ساخته شده است .

 

تروریست های  ملی گرای بلوچ ها  بیشتر اشخاص  سیاسی و ملی هزاره ها را  هدف قرار میدهند و خود با پشتیبانی  دولت کنونی بلوچستان  از صحنه فرار میکنند  چون آنها  از روی عقیده  هزاره ها را  هدف قرار نمیدهند بلکه آنها بیشتر عقده ئی هستند .

دولت کنونی بلوچستان  که بی ثابقه ترین دولت  یک جانبه و کاملا بلوچی است  از این عمل ملی گرا ها پشتیبانی کامل میکند و گاهی هم  اقدام به دستگیری عاملین این جنایات نمیکند.

در گذشته ها  حکومت ایالتی  مساویانه اداره میگردید  که  بیشتر اوقات  گورنر این ایالت  پشتون ویا گاهی هزاره و پنجابی بوده اما  وزیر اعلی اغلب بلوچ  انتخاب میگردید  ولی در حال حاضر  تمام مقامات سیاسی و اجرائی در دست بلوچ ها است  و  خانواده رئیسانی که در راس قوای اجرائی ایالتی قرار دارد  از متعصب ترین  بلوچ های ملی گرا به شمار می آیند .

بنأ  عوامل  بالا  دست به  دست هم داده و مصیبت بزرگی  سر راه ملت هزاره در کویته  شده است  که تنها در سال 2009 میلادی  ده ها تن از شخصیت های ملی سیاسی و فرهنگی این قوم قربانی  اهداف شوم تروریست ها  شده اند   که در هفته سوم ماه مارچ  بیش از ده تن از مردم غریب این قوم  به شهادت رسیده و یا زخمی شدند

لذا نجات از این مصیبت بزرگ  نیاز مند  یک فکر عمیق و همبستگی وسیع میان هزاره ها  در پاکستان و افغانستان  میباشد .

یکی از کلید های حل این معضلهء دولت افغانستان است  ، گرچی در حال حاضر هزاره ها  در دولت افغانستان هم جایگاه قابل ملاحظه سیاسی ندارند  والی از طریق حکومت افغانستان  ممکن است بر سران و رهبران احزاب ملی گرای بلوچ   که توسط دولت های افغانستان و هند  کمک میشوند فشار آورده و انها را  متقاعد ساخت تا  از کشتار هزاره ها در کویته  جلوگیری نمایند .

راه دیگر  اینکه  هزاره ها در  سرتاسر جهان  هم آهنگ  دست به اعتراض های مکرر بزنند و این  موضوع را از طریق  رسانه های مطبوعاتی جهان  به عنوان یک قتل عام سازمان دهی شده  با پشتیبانی دولت متعصب کنونی ایالت بلوچستان  مطرح نمایند . همچنین قلم به دستان هزاره  از هر گوشه جهان  با حد توان شان این موضوع را باز تاب جهانی بدهند .

در غیر آن جلو گیری از این عمل  نا ممکن  بوده و دشمن  هر روز  با گلوله ها  گلهای از گلستان نو رس  ما را  خواهد چید .  

درود بر روح مقدس شهدای ملت هزاره

به امید  همبستگی ملی هزاره ها در سرتاسر جهان

 

                                                 

      علی قاسمی       

یونگبی سویدن

             حمل  1389 

 

 


بالا
 
بازگشت