علی قاسمی

 

افشار زخم خون چکانی در تاریخ  ملت ما

 

فاجعه افشار یک فاجعه ملی برای مردم ما است  و این فاجعه از یاد ما و از یاد مردم ما نمیرود و نباید برود .

                         استاد مزاری

 

تاریخ هر ملتی  پر از حوادث ، فاجعه ها و فراز و نشیب های گوناگون میباشد.  تاریخ مردم ما نیز یکی از پر فاجعه ترین تاریخ های ملت های جهان به شمار میرود که شاید تاریخ ملت های  انگشت شماری در جهان  به اندازه  تاریخ ملت ما دارای  فرار و نشیب ها و پر فاجعه باشند .

بیست و دوم حوت سال هفتاد و یک  خورشیدی یکی از فاجعه های سنگین در تاریخ  مردم ما است .  گرچند از نگاه  کمیت شاید فاجعه های بزرگتراز آن در برهه های  مختلف ا ز تاریخ  بوقوع پیوسته باشد اما فاجعه افشار را اگر از چندین پهلو بررسی کرد  به نتیجه خواهیم رسید که  واقعأ یک فاجعه  عظیم  به شمار میرود .

مردم ما  آن روزها را  خوب  بیاد دارند ، در شامگاه بیست و یکم دلو 1371 ابر سیاه ظلمت بر فضای غرب کابل  و دامنه کوه های افشار سایه افکنده بود ، غروب کابل  با ابر های سرخ رنگ  چهره خونین به خود گرفته بود و چنان میماند که گویا  اسمان به فکر بلعیدن  شماری از مخلوقات خداوند است .

غرش تانک ها و صدای شلیک گلوله های گوناگون از دامنه کافر کوه  ، نواحی چهار راهی قمبر در مسیر قرغه ، اطراف هوتل بین المللی انتر کانتیننتل ، نه تنها سکوت و ارامش شهر را به هم زده بود بلکه فضای خونین غرب کابل را وحشت زده  و ترسناک ساخته بود . قله کافر کوه  به مرکز فرماندهی نیروهای یزید وقت تبدیل شده بود  و کافر کوه همکیشانش را در خود جای داده بود .

سردمداران حکومت  یزید زمان  به رهبری یکی از استادان  دانشگاه شرعیات و پروفیسر دانشگاه جامع الازهر مصر ، به فرماندهی  وزیر دفاع دولت باصطلاح اسلامی  وقت  ، رئیس امنیت ، و شماری زیادی از فرماندهان  گروه های مختلف  که همگی خود را مفتخر به مجاهدت در راه خدا میدانستند ، گرد هم جمع شده  و برای  سرکوب نمودن محله  ظاهرا کوچکی  به نام افشارو قتل عام  یک مشت مردم بی دفاع  طراحی میکردند .

وزیر دفاع رژیم  به جنرالانش دستور حمله ، نسل کشی ، تاراج ، غارت ، چپاول و تجاوز شهروندان  کشورش را  داده واجازه شرعی این  حمله  را از  دو تن از پروفیسران و استادان  که هرکدام خودرا  فتوا دهنده  احکام شرعی در فقه مذهب تسنن میدانستند ویکی بر مقام ریاست دولت باصطلاح اسلامی لمیده بود   و همچنین یکتن آیت الله که خود را  در لبه مقام اجتهاد فقه تشیع   فکر میکرد، بدست آورده  بود که خون مال و ناموس شهروندان  محله  افشار را مباح اعلام داشته بودند .

بیش از دو شبانه روز  اتش باری ،  حمله نیروهای  تابه دندان مسلح ، تاراج ، آتش سوزی و تجاوز بر نوامیس اهالی منطقه افشار ادامه داشت ،  اسیران  توسط  نیرو های باصطلاح فاتح  دولت اسلامی وقت  یا یزیدیان زمان   به اسارت خانه ها  رفتند ، شماری در کانتینر های دسته جمعی محکوم به مرگ شدند و شماری  خوراک سگ های درنده  سپاه  نسل کش  یزید زمان گشتند .  تا مدت ها سرمای زمستان  شاهد  جوی های یخ بسته خون در افشاربود و هر وجب از خاک افشار مقتل  ساکنین بی دفاع  این محله بودند که توسط لشکر یزید زمان  در پیش چشم مادران ، فرزندان و اعضای خانواده شان  حسین وار به قربان گاه کشانده شده و به شهادت رسیده بودند.

فاجعه خونین افشار با تمام جنایات ضد بشری اش  پس از دفن شهدای مظلوم این دیار پایان یافت و تاریخ  هر لحظه و هرگوشه از این جنایات را درج صفحات خود نمود . هر خانه و هر وجب از خاک افشار شاهد جنایت های بس هولناکی است که شاید تاریخ بشریت کمتر نظیرش را دیده و انسان ها شنیده باشند .

هزاران انسان بی گناه  و غیر نظامی  به جرم  هزاره بودن در افشار  قتل عام شدند ، دارایی و هستی شان به تاراج رفت ، خانواده های شهدا و مردم  افشار تاکنون هر ساله  در هر گوشه یی از زمین که هستند  آن روز را  به نام شهدای شان گرامی میدارند و بیست و دوم دلو را  عاشورای دیگری میپندارند و افشار خونین  را  کربلای دیگر.

 

بر رسی  فاجعه افشار از زاویه های مختلف :

افشار محله کوچکی است که  در قسمتی از بخش شمال غربی شهر کابل  موقعیت دارد . افشار قدیمی  دارای چند قلعه قدیمی  و در جوار ان زیارت گاه علامه شهید سید اسمعیل بلخی (رح)قرار داشت که در نخست  در حدود چند صد خانوار دراین محله زنده گی میکردند  اما  در عصر حکومت های سردار محمد داود و رژیم های حزب دموکراتیک خلق  محله افشار توسط شماری از کارمندان و کاریگران هزاره که در ادارات  و موسسات دولتی  انجام وظیفه میکردند  توسعه یافته و به محله بزرگی تبدیل شده بود که شاید در سالهای سقوط حکومت داکتر نجیب در حدود پنج هزار خانوار دراین محل زنده گی میکردند .

در زمان جنگ های خونین تنظیمی در شهر کابل ، دانشگاه علوم اجتماعی  که در شرق افشار موقعیت داشت  مرکز سیاسی حزب وحدت اسلامی  بود  و کوه های افشار که نقاط مشرفی بر غرب مرکز و شمال کابل دارد  نیز در تصرف نیروهای همین حزب بود .

شماری از جوانان افشار همانند جوانان دیکر ملیت ها ، در ان برهه جنجالی و تنظیمی  همکاری با حزب وحدت اسلامی را داشتند .  دولت باصطلاح اسلامی وقت  برای سرکوبی و تصرف مرکزیت  حزب وحدت  در علوم اجتماعی ،  نابودی  محله افشار را که به نظر انها پشتوانه  لوژستیکی و اعاشه یی  نیروهای حزب وحدت شمرده میشد  لازم دانسته و از سه جانب  حملات زمینی و شلیک موشک ها و توپ ها را آغاز نمودند.

حمله کننده گان بر افشار تمامأ نیروهای  نظامی  تحت امر حکومت وقت بود و از رییس دولت  تا کابینه  دولت همگی به نحوی در قتل عام  اهالی افشار رضایت داشتند .

در افشار تنها نیروهای مسلح و نظامی  سرکوب و کشته نشد بلکه  نسل کشی اغاز شد و زن و مرد ، پیرو جوان که به دست  نیروهای مهاجم  میرسیدند  کشته و یا اسیر میگردیدند .

در افشار نه تنها جنگ صورت گرفت بلکه افشار تاراج ، چور و چپاول گردید و محله مسکونی بعد از همه جنابت به خرابه تبدیل شد و شماری از خانه های آن ها به آتش کشیده شد .

 قتل عام افشارکاملا  جنبه قومی و نژادی گرفت و حاکمیت وقت  نیروهای تاجک و پشتون را بنام سرکوب هزاره ها  و نیروهای سنی مذهب را  به نام جنگ با شیعه ها برای قتل عام  مردم افشار سوق داد  . از جانب دیگر شماری از دست پرورده گان مردم  ما  که  سالها به نام مذهب و پیشوایان مذهبی ، مردم ما  خد مت شان را میکردند و از چشم های شان عزیز تر میشمردند ، ضلعی از مثلث شوم  را تشکیل داده  وبه خاطر کسب مقام ،  منصب  و پول  به طور مستقیم  در این قتل عام سهم گرفتند که در حقیقت این افراد مایه ننگ  تشیع و سادات  حقیقی بوده  و در جمله  نفرین شده گان  درگاه  اهلبیت پیامبر (ص) به شمار خواهند رفت .  

در جنایت های دیگربشری در درازای تاریخ  بیشتر عاملین فاجعه ها  به جزای اعمال شان رسیده اند که یا دست به خود کشی زدند ویا توسط  ازگانهای حقوق بشری و جوامع بین المللی  محکوم به محاکمه شده اند ، اما برعکس  عاملین  ، طراحات ، فتوا دهنده گان و مجریان  فاجعه افشارهمگی خود یکدیگر را معافیت داده  و نه تنها از دارایی های تاراج شده  مردم  سرمایه های هنگفتی اندوخته اند بلکه به عالی ترین مقام های دولتی تکیه زده اند و به  قاتلین القاب ننگین  قهرمان ملی و اعزاز های مارشالی و جنرالی   را  اهدا نموده اند .

مهم تراز همه این که همان اشخاص امروز بازهم زیر چتر مذهب همچون قاضی شری ، هادی و پیشوای شماری از مردم  چشم و گوش بسته ما گشته  و با بی شرمی تمام  با روش های جدید  در تلاش اند تا با خنجر های صیقل داده  شان  مردم ما را از گردن سر ببرند .  

این هادی  و پیشوای خود ساخته مذهبی  در بزرگترین  جنایت های  دور حاضرعلیه مردم ما، از حمله نیروهای تابه دندان مسلح کوچی  بر بهسود ، ناهور و دای کندی  تا قتل عام مردم  در راه ها توسط  باند های ترورستی طالبان ، عبا بر سر کشیده  و با سکوتش مهر تائید بر قتل عام  و تاراج هزاره ها  میزند  اما  برای جلوگیری از یک تظاهرات  که حق مسلم مردم در یک کشور دموکراسی است ، مردم ما را به جان هم انداخته و فتوای  کفریت  و حکم تاراج و نابودی ساختمان و مسئولین لیسه معرفت را که  مرکز تعلیم و تربیه مشتی از فرزندان هزاره است ، صادر میکند . هدف این اشخاص  نابودی هزاره  است ، برای او قاتل هزاره  برادر است ، اگر در افشار این قتل عام  توسط  احمد شاه مسعود ،  قسیم فهیم ، عبد الرب سیاف ، حاجی شیر علم ، سید حسین انوری  یا سید هادی صورت میگیرد ، یا در مزار شریف ، یکاولنگ و بامیان توسط ملا عمر ، ملا برادر و ملا نیازی صورت میگیرد،  یا در بهسود  توسط حاجی نعیم کوچی  و ملا تره کی صورت میگیرد  یا در کابل  با انداختن تفرقه توسط شخص  خودش صورت بگیرد ، فرقی نمیکند هدف یکی است که باید هزاره کشته شود.  او با افتخار خود را عموی  کرزی خان خطاب میکند  در حالیکه کرزی  افتخار برادری  با ملا عمر  را  دارد  و ملا عمر قاتل هزاران  انسان هزاره و شیعه در دوره زمامداری  سیاهش بر افغانستان است .

بنأ فاجعه افشار یکی از خونین ترین  فجایع تاریخی مردم ما است که تا ابد این زخم  خون چکان تازه خواهد ماند و یاد شهدای افشار فراموش نسل های ما نخواهد شد ،  اگر قاتلین ، طراحان و عاملین فاجعه خونین افشار  مجازات نشده اند  باکی نیست . اگر برای انها به پاس این جنایت شان  اعزاز های ملی داده شده است  مهم نیست ، یاد بود از این  روز و از این فاجعه خونین  به طور کسترده وظیفه هر فرزند با شعور مردم ما است  که  با زنده  نگهداشتن یاد افشار و شهدای این خطه خونین ،  ذهن و روح قاتلین را  آرام نگذارند و نفرین همیشگی را نثار شان نمایند .

فهرست  شماری از طراحان ، دستور دهندهگان  و مجریان  فاجعه خونین افشار  با اعزاز های جدید .

پروفیسور برهان الدین ربانی  رئیس دولت وقت  ، بزرگترین تاجر و نماینده پارلمان امروز

پروفیسور عبدالرب رسول سیاف  رهبر اتحاد اسلامی  وقت ، مدعی ریاست پارلمان و عضو پالمان امروز یکی از ملیاردران کشور .

احمد شاه مسعود  وزیر دفاع وقت ،  ملقب به قهرمان  ملی ، شهید  و خانواده اش بزرگترین خانواده ثروت مند کشور فقیر افغانستان .

ملا قسیم فهیم  رئیس امنیت وقت ،  معاون رئیس جمهور ، مارشال و بزرگترین ثروت مند در کشور فقیر افغانستان .

بسم الله محمدی  فرمانده گروپ ترورستی  وقت ،  ستر جنرال ، لوی درستیز و وزیر داخله  امروز .

صالح ریگستانی  رئیس اوپراسیون نظامی وقت ، نماینده پارلمان  امروز .

احمد شاه احمد زی  وزیر داخله و صدر اعظم وقت ، بزرگترین سرمایه های امروز

حاجی شیر علم بیسواد  فرمانده عمومی فرقه وقت ، والی و بزرگترین غاصب زمین های دولتی و مردمی امروز .

ملا عزت ، قوماندان دیروز ،  یکی از سرمایه داران  امروز .

تاج محمد مجاهد  قوماندان دیروز ، والی ، نماینده پارلمان  و شخصیت  عالی مقام امروز .

یونس قانونی  طراح نظامی دیروز ، وزیر ، نامزد ریاست جمهوری و رئیس پارلمان امروز .

سید حسین انوری  فرمانده  تروریست ها وقت ، وزیر ، والی و نماینده پارلمان امروز .

داکتر عبدالله عبدالله  فرمانده وسخنگوی دیروز ، وزیر خارجه و نامزد ریاست جمهوری امروز .

شماری زیادی  از طراحان و مجریان فاجعه افشار یا به درک واصل شده اند ویا  در گوشه یی لمیده و انتظار مرگ را میکشند  اما بیشتر انها به ثروت های هنگفتی دست یافته اند که ثروت انها از چور و چپاول و تاراج سرمایه مردم افغانستان  بدست انها آمده است .

درود بر روان پاک شهدای گلگون کفن افشار و تمام شهدای مظلوم مردم ما .

ننگ و نفرین بر طراحان ، عاملین ، و مجریان  فاجعه خونین افشار .

 

 

 


بالا
 
بازگشت