لطف الله راشد

 

استعمار نوین و غفلت مردم

 

استفاده از احساسات مردم به ویژه جوانان درپیشبرد اهداف خاص از سوی برخی از حلقات وعمال آنها درافغانستان به یک امر عادی ومعمولی مبدل شده است این مورد که یکی از شیوه های استعمار نوین وتزریق آن به مغز های مردم است که  بیشترین اهداف خود را درکشورهای پر ماجرا وجنجال برانگیز جهان سوم مانند افغانستان دنبال میکند .

جوانان عمده ترین اهدف این نوع استعمار اند زیرااین نیروی عظیم  وبیکار  به ویژه درافغانستان درهرموقعیت وزمانی میتوانند مورد استفاده قرارگیرند.

 فقر اقتصادی ، فقرفرهنگی ، عدم آگاهی از اهداف ،سود جویی افراد درپی خواسته های آنان وسرانجام بی سوادی عمده ترین مواردی است که سبب میشود مردم به ویژه جوانان درپی هدفی ترغیب شوند، شورش به پا کنند ، بی تفاوت باشند و یاهم اصلا از انچه درمحیط و ماحول آنان میگذرد آگاه نشوند . جنگهای تنظیمی درسه دهه ی گذشته میان احزاب مسلمان وکشته شدن صدهاتن دراین نبردها که تنها برای فرونشاندن عقده های شخصی بکار گرفته میشد اما با فتواهای برخی به ظاهر علمای اسلامی به آن صبغه ی شرعی  داده میشد نمونه های تقریبا کلاسیک ازاین راهبرد است

امابکار گیری  این شیوه درسالهای اخیر رنگ دیگری به خود گرفته است . مردم به ویژه بعد از حضور نیروهای بین المللی با حساسیت های عمیقی نسبت به قضایا داخل اقدام شده و درمواردی واکنش نشان میدهند ، کشته میشوند ، ویا می کشند که این موارد یا حقیقت ندارد ویا هم درحد یک گفته است وجنبه ی عملی آن وجود ندارد .

ادعای یک کشیش مسیحی درپیوند به تصیم وی  به سوزاندن قران عظیم الشان درروزیازدهم سپتامبر و واکنشهای به ظاهر مردمی درپیوند به این موضوع نمونه ی تازه یی از استعمال مردم به شیوه ی استعمار نوین بود.

بدنبال اعلام این تصمیم کشیش مسیحی در رسانه ها، افغانستان شاهد تظاهرات گسترده ی مردمی درمناطق مختلف مانند  لوگر ،پروان ، کاپیسا ، لغمان ودیگر ولایتها بود . دراین تظاهرات  دهاتن زخمی وشماری هم کشته شدند. جالب این است که حتی بعد ا ز آن که کشیش یاد شده از تصمیم خود منصرف شد نیز تظاهرات خونینی درولایت لوگر صورت گرفت وسه تن از جوانان این ولایت دربرخورد با نیروهای امنیتی کشته شدند . اما نفس قضیه این است که درحرکت مشابهی که از سوی مخالفین مسلح صورت گرفته وعملی شده است هیچ واکنشی از هیچ نقطه ی افغانستان رخ نداد .

تخار درشمال کشورنزدیک به ده روز پیش  شاهد انفجار خونینی دریکی از مساجد بزرگ مرکز این ولایت بود . دراین انفجارضمن کشته شدن ملا امام مسجد وشماری از مردم بی گناه  دها جلد قران کریم با بی حرمتی تمام ازبین برده شد ، قسمتی از مسجد ویران شد ونماز گذاران سراسیمه عبادت خداوند بزرگ درآن روز مقدس مسلمانان را رها نموده از بیم جان فرار نمودند .این همه تنها و تنها به خاطرازبین بردن والی کندز که یک مقام دولتی وهدف مخالفین مسلح بود صورت گرفت .اما غم انگیز تر این است که هیچ عالم دینی ، هیچ جوان وهیچ مسلمانی این عمل راتقبیح نکرده و بر ضد آن لااقل واکنش زبانی ازخود نشان ندادند .

توهین به نمازگذاران  ، سوزاندن قران کریم وقتل نماز گذاران به شمول امام  از دیدگاه دین مقدس اسلام درنفس خود یک عمل نادرست و غیراسلامی  است پس  برای یک مومن مسلمان چه فرقی میکند که به مقدسات و کتاب دینی آنها ازسوی افرادی که خود را مسلمان معرفی میکنند  توهین وبی حرمتی صورت گیرد و یاازسوی  غیر مسلمانان؟

چنین عملکرد ها وخاموشی مردم درقبال آن به خوبی نشان میدهدکه مردم دربسیاری از آنچه تظاهرات مردمی وبی طرفانه درکشور صورت میگیرد کمتر یا هیچ نقش ندارندو آنانیکه هم نا آگاهانه درچنین اجتماعات ظاهر میشوند یا مورد استفاده افراد هدفمند قرار گرفته اند و یا هم کنجکاوی واحساسات آنها را واداشته تا دست به این کار بزنند.

ازسوی دیگر تشیکلات عریض وطویلی که در داخل نظام  افغانستان زیر نام شورای علما کشور وجود ددارد نیز با داشتن علمای ورزیده وجید درچنین موارد خاموشی اختیار نموده ولااقل با بیانی آنر تقبیح نکردند .موارد مشابهی پیش از این نیز درولایتهای دیگر کشور صورت گرفت است که با خاموشی استقبال شده است وبس این حرکت درحالی صورت میگیرد که مردم کشور که بیشترین آنها از نعمت سوادمحروم اند به آگاه سازی و روشن شدن ذهنیت های شان درقبال این دست توطئه ها نیاز دارند وچه بهتر که این حرکت ازطریق   تبلیغ علمای دینی آنهم ا زآدرس مساجد ،شورای علما ،وفتوا های شرع شریف درخصوص این دست موضوعات صورت گیرد.

کشتن علمای دینی درجنوب ، وشرق افغانستان ، قتل متنفذین قومی وروحانیون درطی هشت سال گذشته به یک امر معمولی مبدل گشته است .این حملات کمترو یا هم هیچگاهی با ندای مخالف علمای کشور مواجه نگردیدند وغم انگیز تراین که رویداد خونین درشمال افغانستان که سبب ازبین بردن اوراق قران کریم ،تخریب مسجد شریف وکشته وزخمی شدن نمازگزاران گردید نیز با هیچ واکنشی ازسوی علمای دین روبه رو نگردید.اما مقامات کشورهای امریکا  ، فرانسه با تقبیح این رویداد آنر عمل ضد انسانی درعبادتگاه مسلمین خواندند .

درحالیکه استعمار با شاخ وپنجه ی نیرومند تر از هر تجاوز گذشته درافغانستان فعالیت میکند و مردم دربی خبری بسر برده و به هراشاره یی برانگیخته میشوند وساده لوحانه خودرا به مرگ میسپارند  میباییست تا سطح آگاهی مردم دراین موارد بلند شود ، منبر مساجد ووعظ علما درسراسر کشور در روشن شدن اذهان عامه عمده ترین موردی برای حل این مشکل شناخته شده است اما با چنین وضعیتی که بیشتر علما یا دربی خبری و یا هم دربی تفاوتی بسر میبرند آیا میتوان به روشن شدن ذهنیت روستاییان ومردم بینوایی که بدون مبالغه برخی  از آنان تاهنوز هم فکر میکنند نظام شاهی درکشورحکمفرماست وبرای سلامتی و زنده بودن  شاه و شهزاده دعا میکنند امیدوار بود ؟

 

 

 


بالا
 
بازگشت