رحمت اله روان

 

اختلافات میان سران امریکایی وانګلیسی باعث بحران در افغانستان میګردد

 

 

پس از 11 سپتامبر 2001 نیروهای ائتلاف بین‌المللی مبارزه با تروریزم به رهبری امریکا با تصویب شورای امنیت سازمان ملل متحد وارد افغانستان شدند . متاسفانه یکی از مشکلات عمده مبارزه علیه تروریزم در جریان ۸ سال گذشته در افغانستان، اختلاف نظر در مورد نحوه مبارزه میان کشورهای مختلف بوده است. در حالی که به نظر نمی رسد این اختلاف نظرها کاهش یافته باشند، زیرا یک تعداد کشورهای اروپای خصوصا کشورهای هالند و کانادا عملا تصمیم گرفته اند که نیروهای شان را تا یک سال دیگر از افغانستان بیرون بکشند، افشای اختلاف نظر در میان مقام های امریکایی وانګلیسی باعث خواهد شد تا روحیه شمار زیادی از متحدان این دوکشور در افغانستان آسیب ببیند و زنجیره تصمیم برای خروج سربازان شمار بیشتری از کشورها از افغانستان طولانی تر گردد. در عین حال این مساله باعث می گردد تا در آستانه بحث مصالحه و مذاکره با مخالفین، روحیه مخالفین و افراط گرایان تقویت شود که در آن صورت یا از مذاکره خودداری خواهند کرد و یا بر سر میز مذاکره با خواست های کلان حاضر خواهند شد، که در هر دو صورت از این عمل مخالفین دولت نفع خواهند برد و مردم افغانستان ضرر خواهند دید ، در سال‌های اول این مأموریت، نیروهای آیساف (کمک‌ و همکاری) مأموریت جدا‌گانه‌ا‌ی برای تأمین امنیت کابل داشتند، در نهایت این مأموریت نیز به نیروهای ناتو سپرده شد و بیش از 40 کشور تحت رهبری امریکا به مأموریت‌شان دوام دادند از همان ابتدای حضور نیروهای بین‌المللی در افغانستان، برخی شرکای این مأموریت نسبت به نیات امریکا خوشبین نبودند. جنگ در افغانستان بیش‌تر در راستای خواسته‌های امریکا و تأمین منافع این کشور در منطقه تحلیل می‌شد. این تحلیل گاهی، تنش‌هایی را نیز فی‌مابین امریکا و دیگران به وجود آورده برخی کشورها از جمله ایتالیا پنج سال قبل در ارتباط به این موضوع اعلام کرد که مایل است نیروهای خود را از افغانستان خارج نماید. ولی حضور کج‌دار آنان علی‌رغم ملاحظات‌شان تاکنون دوام پیدا کرده است   

در این میان اختلافات فی‌مابین امریکا و انگلیس جدی‌تر از دیگران بود و گاه گاهی رسانه‌ی می‌شد و در برخی مقاطع زمانی هم جدی‌تر از آن. چنان‌چه اختلافات یاد شده موجب گردید دو تبعه بریتانیا، مایکل‌سمپل و ماروین، که در نماینده‌گی‌های اتحادیه اروپا و سازمان ملل‌‌متحد مشغول فعالیت بودند، به اتهام تحویل پول به طالبان در موسی قلعه از افغانستان اخراج شده گرچه به ظاهر این تصمیم مربوط به دولت افغانستان بود ولی در واقع ریشه در اختلافات امریکا و انگلیس داشت

بریتانیا خواستار حل مشکل افغانستان از طریق مشارکت طالبان در قدرت بود و در این راستا مذاکراتی را نیز با طالبان انجام داده با مشارکت پاکستان در روند مذاکرات می‌خواست این پروسه برجسته‌تر شود. ولی امریکا خواستار دوام جنگ بود، پافشاری امریکا بر این موضع شرکای جنگ را نسبت به اهداف او مظنون، ساخته بود

بریتانیا که پس از امریکا بیش‌ترین نیرو را در افغانستان دارد و با استفاده از وضعیت جنگی افغانستان می‌خواست جایگاه رهبری خویش در سطح اروپا را تثبیت کند، برای دفاع از منافع اتحادیه اروپا همواره تنش‌ها و مشاجراتی را با امریکا داشته ولی به صورت سنتی دائما فیصله نهایی به نفع و خواسته امریکا صورت گرفته است. تحکم امریکایی‌ها در تصمیم‌گیری‌های مشترک به حدی می‌رسید که بار، بار نماینده‌گی ملل متحد را نیز وادار به انتقاد نموده است

با مرور زمان و رشد روز افزون طالبان و با موازات آن ناامنی‌ها، اختلافات امریکا و انگلیس نیز شدت بیش‌تری گرفته و از سطح جلسات کاری فراتر رفته هر روز انعکاس بیش‌تری در رسانه‌ها می‌یابد. با به قدرت رسیدن محافظه‌کاران احتمالا اختلافات نسبت به گذشته بیش‌تر خواهد شد

نقطه اوج تبارز اختلافات در رسانه‌ها، در روزهای اخیر مرخصی‌ طولانی فرستاده خاص انگلیس برای افغانستان است که ریشه در اختلافات دو هم‌پیمان قدرت‌مند غربی دارد

رسانه‌های غربی علی‌رغم این‌که به شدت از سیاست دولت‌های‌شان جانب‌داری می‌کنند و به ندرت نکات ضعف را انعکاس می‌دهند، این رخداد را به صورت هماهنگ پوشش دادند. روزنامه گاردین ضمن گزارشی می‌نویسند: طی ماه‌های اخیر، میان کوپرکولین و مقام‌های رهبری ناتو و امریکا در افغانستان اختلاف نظر جدی وجود داشته است. کوپرکولین متقاعد شده که راهکار نظامی، راه حل مبارزه با شورش شبه نظامیان نیست و گفت‌وگو با رهبران طالبان باید در اولویت باشد

اختلاف نظر امریکا و انگلیس از گذشته تاکنون وجود داشته است و یکی از عوامل مهم ناکامی ناتو در جنگ نیز همین اختلافات به حساب می‌آید ولی در اواخر کنش‌ها و واکنش‌های جدی را به همراه داشته است، اگر وضعیت به همین منوال ادامه پیدا کند در نهایت به تقویت عوامل ناکامی‌های ناتو در جنگ افغانستان خواهد انجامید وافغانستان را شامل بحران جدی مینما ید

اظهارات اخیر جنرال استانلی مک کریستال،قومندان عمومی قوای ناتو و ایتلاف در افغانستان در مورد کارل آیکن بیری، سفیر آن کشور، جو بایدن، معاون رییس‌جمهوری امریکا و نیز ریچارد هالبروک، نماینده خاص امریکا برای افغانستان و پاکستان نشانگر اختلاف‌نظرهای عمیق در سطح رهبری دولت امریکا و نهادهای آن در ارتباط به مساله افغانستان است که باالاخره به استعفای شان از مقام شان تمام شد
خیلی ها شاید هنوز هم به این تصور باشند که حرفهایی را که از قول جنرال مک کریستال در مجله رولینگ استون نقل شده، در یک مصاحبه گفته شده است
اما نه، خبرنگار مجله رولینگ استون، اجازه یافته که حدود یک ماه در مقر قوماندانی جنرال مک کریستال بماند، این خبرنگار در طول یکماه بارها با جنرال مک کریستال و مشاوران او در موارد مختلف حرف زده و اظهارات آنها را یادداشت کرده و در نهایت همه آنها را یکجا منتشر کرده است
قبل از این نیز مواردی از اختلاف نظر بین جنرال مک کریستال و دیگر مقامات امریکایی دیده شده بود از جمله نامه ای که کارل ایکنبری به واشنگتن نوشت و در آن توضیح داد که افزایش نیروهای نظامی در افغانستان راه مناسب برای حل این مساله نیست.
شماری از کارشناسان با اشاره به سابقه این ماجرا معتقدند که اظهارات اخیر جنرال مک کریستال که از آن عذر خواهی نیز کرده بود، قبل از اینکه دلیل برکناری او باشد، بهانه ای برای این امر بود
عده ای نیز معتقدند که بسیاری از اظهارات جنرال مک کریستال در نشریه رولینگ استون خلاف توقع نبوده است و او به احتمال زیاد به عنوان یک قوماندان اردوی ملی در صحنه جنگ اختلافاتی با برخی از مسئولان غیر نظامی جنگی که کیلومترها تا صحنه جنگ فاصله دارند، داشته است و این اختلافات را در موارد مختلف بیان کرده و خبرنگار رولینگ استون نیز این سخنان را یادداشت و در نهایت همه آنها را یکجا منتشر کرده است

استعفا جنرال مک کریستال در روند امنیتی افغانستان نیز تاثیر گذار است و بسیاری از آگاهان مسائل سیاسی معتقدند که با وجود ارتکاب اشتباه بزرگ از سوی مک کریستال، زمان برای اخراج او از افغانستان مناسب به نظر نمی آید. زیرا عملیات مارجه، آن گونه که پیش بینی می شد، موفقیت آمیز به پایان نرسیده است وقوای نظامی امریکا و افغانستان در حال برنامه ریزی و آمادگی جهت آغاز عملیات قندهار هستند. لذا بهتر آن خواهد بود که مک کریستال در پست خویش باقی می ماند
درست است که جنرال دیوید پترویوس هم یک فرمانده لایق آمریکایی است اما از آنجا که مک کریستال خود استراتژی جنگ افغانستان را تدوین کرده است، کسی بهتر از او نیز موفقیت و یا ناکامی این استراتژی را به دوش گرفته نمی تواند به همین دلیل نصب یک فرد جدید نیاز به زمان و شناخت بیشتر از وضعیت جنگ و افغانستان دارد
اکنون پس از انتصاب جنرال پترائوس به عنوان قومندان نظامیان ناتو در افغانستان این سوال را مطرح کرد که آیا وی همانطور که بر سرطان پروستات خود غلبه کرد خواهد توانست در افغانستان نیز موفق شود. وی که به عنوان قهرمان جنگ عراق تلقی می شود ، پیروزی دیگری در مبارزه با سرطان پروستات داشته است که سال گذشته پس از دو ماه پرتو درمانی موفق به انجام آن شد

شاید به همین دلیل هم بود که رئیس جمهور افغانستان به عنوان تنها حامی مک کریستال، حمایت کامل خود را از وی ابراز داشت و او را بهترین قومندان نیروهای امریکایی در 9 سال گذاشته عنوان کرد.
محترم کرزی معتقد است که این جنرال ارشد امریکایی طراح استراتژی جدید نظامی امریکا در افغانستان است که بر کاهش تلفات غیرنظامیان پافشاری جدی و عملی داشته است و کاهش حملات هوایی، از موثر ترین برنامه هایی بود که در یک سال گذشته از سوی مک کریستال با هدف کاهش تلفات غیر نظامیان به اجرا گذاشته شد
هرچند پیش از این نیز شایعاتی در مورد اختلاف نظر میان سیاستمداران و فرماندهان نظامی امریکایی در مورد نحوه مبارزه با تروریزم در افغانستان وجود داشت، این اولین باری است که اظهارات یک قومندان ارشد نظامی آن کشور تاحدی پرده از سطح این اختلاف نظرها بر می دارد.
در این شکی نیست که جنرال استانلی مک کریستال، یکی از نادر قومندانان نظامی خارجی در افغانستان بود که تلاش داشت در کنار اقدامات نظامی از تلاش های گسترده ملکی نیز برای کاهش تهدید و خطر تروریزم استفاده کند. او شدیدا برای کاهش تلفات ملکی در جریان عملیات نظامی نیروهای خارجی در افغانستان تلاش می کرد. چنانچه براساس گزارش ها در سال جاری میزان تلفات ملکی در جریان عملیات نظامی نیروهای ناتو 45 درصد کاهش داشته است. این در حالی است که در زمان قومندانی اسلاف مک کریستال رقم تلفات ملکی در جریان عملیات نظامی نیروهای ناتو روز تا روز بلند می رفت و کسی هم به اعتراض‌های مردم و دولت افغانستان برای کاهش و جلوگیری از آن اقدام عملی انجام نمی داد. در حالی که مک کریستال به این امر توجه جدی داشت و در جلوگیری از آن کوشش می کرد ،ومردم افغانستان از در جهت کاهش در تلفات ملکی از فعالیت ها مک کریستال در افغانستان ابراز خوشی میکرد
مک کریستال دارای یک گروه متنوع از مشاوران بود که در عرصه های مختلف تخصص و تجربه داشتند. او از طریق این مشاوران تلاش می کرد که در کنار بررسی عوامل خارجی تروریزم و شورشگری در افغانستان به زمینه های فرهنگی، روانی و تاریخی این پدیده در داخل نیز توجه کند. مک کریستال از روابط خوبی با مقام های حکومت افغانستان نیز برخوردار بود. به گفته رییس‌جمهور افغانستان او یگانه جنرال نظامی خارجی بود که در پی وقوع هرحادثه ای به دیدار وی می رفت و جزییات حادثه را توضیح می داد، یا به اصطلاح دیگر به رییس جمهور افغانستان «واقعیت ها» را می گفت
در این شکی نیست که اختلاف نظر در سطح مقام های رهبری دولت امریکا که بخش عمده ای از بار جنگ افغانستان به دوش آن کشور است، می تواند در روند مبارزه با تروریزم در افغانستان مشکلات متعددی ایجاد کند. در عین حال این اختلاف نظرها می تواند باعث کندی روند این مبارزه نیز شود. از سوی دیگر بروز این اختلاف نظرها باعث می گردد که توجه افکار عامه به آن جلب شده و از مساله اصلی که همانا مبارزه علیه ترور و افراط گرایی که در راس آن القاعده قرار دارد، منحرف گردد
از زمانی که نیویارک تایمز، نامه های رسمی سفیر امریکا در کابل را به نشر رساند و مخالفت جنرال ایکن بیری با افزایش سربازان بر اساس استراتژی مک کریستال را فاش ساخت، باراک اوباما در طی یک سال گذشته قادر به حل اختلافات داخلی خود نشده است. کار این اختلافات به جايی رسیده است که اعضای تیم به نظرات یک دیگر بي اعتنایی کرده و به نقل از مجله رولینگ استون، جنرال مک کریستال با اکراه ایمیل های ریچارد هالبروک را می خواند.
البته اخراج جنرالان ارشد از اردوی امریکا بی سابقه نیست. در تاریخ معاصر امریکا، در سال 1949 دریاسالار لویس دنفلد، قومندان عملیات نیروهای دریایی، در زمان حکومت هری ترومن، به خاطر شکایت او از کمبود شدید بودجه برای نیروهای دریایی، از کار برکنار شد.
در سال 1951، جنرال دوگلاس مک ارتور، زمانی که دولت چین به حمایت از کوریای شمالی وارد جنگ دو کوریا شد، به حکومت هری ترومن پیشنهاد جنگ علیه چین را داد. ولی، حکومت ترومن این کار را به مثابه یک جنگ جهانی دیگر قلمداد کرد. زمانی که جنرال مک ارتور از این سیاست ترومن انتقاد كرد، از سوی رییس جمهور امریکا اخراج شد.
در سال 1990، جنرال مایکل دوگان، قومندان قوای هوایی امریکا، از سوی وزیر دفاع وقت برکنار شد. زیرا، او گفته بود که عراق و شخص صدام حسین در معرض بمباران بی وقفه طیاره های امریکایی قرار خواهند گرفت.

اختلاف در مورد شیوه‌های جنگ با تروریزم زمانی روشن شد که بارک اوباما، استراتژی جنگی مک کریستال را نپذیرفت؛ در حالی که مک کریستال شیوه‌های کلاسیک و حملات زمینی را در این استراتژی مورد تاکید قرار داده بود. ممکن طرح مک کریستال، طرح خروج اوباما از افغانستان را نیز به مشکل مواجه می‌کرد. ولی، تنش و اختلاف تنها در مورد «شیوه‌های مبارزه با تروریزم»، نیست؛ بلکه علایق پیدا و پنهان دیگری نیز می‌توانند دخیل باشند که بر تمام سیاست‌گذاری‌ها و تصمیم‌گیری‌ها می‌توانند تاثیر بگذارند. مانند اختلافات میان ګروپ بارک اوباما وجمهوری خواهان-اختلافات بر سر چګونګی جنګ وتروریزم وحملات نظامی-حمایت مک کریستال ازسیاست داخلی وخارجی حکومت فعلی افغانستان،برخلاف نظر جوبایدن،هالبورک وسفیر امریکا در کابل وغیره.:
اکنون تنش‌ها در واشنگتن چه پیامدی را به دنبال دارد؟ مسلما دامنه‌ی این تنش‌ها پیچیده بوده و از کابل تا واشنگتن گسترده است. طبیعی است زمانی كه اختلاف نظرها شدید شد، افراد نظامی مثل مک کریستال در موقعیتي قرار می‌گیرند که نسبت به سیاسیون و تصمیم‌گيرندگان اصلی، انتقاد مي كنند و سیاسی شوند. آقای کرزی نیز اختلافات اش را با مقام هاي امریکایی به صورت کامل رفع نکرده است. از سوی دیگر، برخورد امریکا و سایر اعضای ناتو با طالبان نیز متفاوت و مشکوک است. اعضای ناتو در بسیاری موارد امنیت را از طالبان می‌خرند و هیچ گونه انگیزه‌ای برای جنگ ندارند. حتا پولند و کانادا قصد خروج از افغانستان را دارند. بنابراین، نتیجه قطعی این تنش‌ها و اختلافات، ایجاد شکاف‌های بیشتر در داخل افغانستان، تجدید قوای طالبان، تشدید شدن چند دستگی منطقه‌ای و تفوق پاکستان خواهد بود. چون اظهارات مک کریستال به این معناست که کاخ سفید در مبارزه با تروریزم جدی نیست و اوباما نیز بر خلاف تصور، یک شخص غیرجدی است. اما، آنچه در این میان آسیب می‌خورد دولت و مردم افغانستان است که اکنون نیز در دام سیاست‌های غلط سران جامعه جهانی و عدم جدیت و ناهماهنگی غرب، گرفتار آمده اند. سخنان مک کریستال و آشکار شدن اختلافات شدید در واشنگتن و حمایت‌های جدی کرزی از وی، بر آشفتگی وضعیت افزوده و نشانی است از چندسویه بودن اختلافات و تنش‌ها. اما این یک هشدار تکان‌دهنده برای افغانستان است. اگر این اختلافات حل نشود و وضعیت به زودی به حالت عادی برنگردد، خود منجر به تحولات بدشگون فراوانی در آینده خواهد شد.
اخراج جنرال مک‌کریستال از افغانستان به باور بسیاری از کارشناسان اشتباهی مرگبار است. جیمز کاراوانو، پژوهشگر امور دفاعی و امنیت ملی امریکا، برکنار کردن جنرال مک‌کریستال قومندان نیروهای چند ملیتی در کشور را در شرایط کنونی، اشتباهی بزرگ توصیف کرد

به گزارش شبکه تلویزیونی الجزیره، کاراوانو در پاسخ به این سوال که آیا دولت امریکا جنرال مک‌کریستال را به علت انتقاداتش از مسئولان امریکایی برکنار خواهد کرد یا خیر گفت: «به نظر من برکناری جنرال مک‌کریستال، اشتباهی بزرگ و آشکار خواهد بود. می‌دانم که ملاحظات و اظهارات مک‌کریستال در مصاحبه مطبوعاتی‌اش نامناسب بوده و قومندان نظامی نباید به این شکل زشت سخن بگویند؛ ولی مک‌کریستال قومندان نظامی خوب و محترمی است و برای کاخ سفید مناسب نیست که در شرایط کنونی وی را از قومندانی نیروهای خارجی در افغانستان برکنار کند؛ به ویژه این‌که مک کریستال عذرخواهی کرده است

کاراوانو افزود: «تغییر دادن قومندان نیروهای چند ملیتی در افغانستان اوضاع در کشور را دشوارتر خواهد کرد. زمان کنونی برای افغانستان بسیار حساس است؛ زیرا شمار نیروهای ناتو در کشور افزایش یافته و دولت حامد کرزی در حال اجرای اصلاحاتی است و بر شمار حملات گروه طالبان در فصل تابستان افزوده شده است. در چنین شرایطی برکناری جنرال مک‌کریستال اقدام درستی نیست، برکناری وی درست مثل این است که روزولت، رییس‌جمهور امریکا در همان روز پیاده شدن نیروهای امریکایی در نورماندی، تصمیم بگیرد؛ جنرال آیزنهاور را برکنار و دیگری را جایگزین وی کند. تغییر قومندانی در شرایط کنونی اقدامی بسیار خطرناک خواهد بود».

کاراوانو با اشاره به این‌که خیلی‌ها معتقدند عملیات در افغانستان، علیه طالبان ماموریت دشواری است و امکان شکست آن وجود دارد و بهتر است آمریکا نیروهایش را از افغانستان خارج کند، گفت: «این یک روی سکه است. روی دیگر سکه این است که اگر امریکا و ناتو مردم افغانستان را به حال خود رها کنند؛ چه وضعی در انتظار آنان خواهد بود؟ به نظر من چنین اقدامی پی‌آمدهای فجیعی خواهد داشت. مخالفین بار دیگر برای سیطره بر افغانستان تلاش خواهد کرد و امکان کشتار جمعی در کشور وجود خواهد داشت. به رغم همه دشواری‌های ماموریت نیروهای چند ملیتی در افغانستان، من معتقدم خروج این نیروها پی‌آمدهایی بسیار خطرناک‌تر به همراه خواهد داشت. به نفع امنیت ملی امریکا است که نیروهای این کشور در افغانستان باقی بمانند تا افغان‌ها بتوانند امنیت خود را تامین کنند.

نوټ: در ترتیب متن فوق از معلومات ها ی موثق سایر منابع خبری با اعتبار داخلی وخارجی استفاده بعمل امده است.

پای

رحمت اله روان

 

 


بالا
 
بازگشت