رحمت اله روان

 

جامعه جهانی درحالت سردرګمی وبی تصمیمی به سرمی برد

 

 

برکناری مک کریستال نشان داد که جامعه جهانی در جنگ افغانستان در حالت سردرگمی و بی تصمیمی به سر می برد ونوعی دوگانه اندیشی دربارۀ این جنگ و دورنمای آن درمیان مقام های ارشد سیاسی و نظامی جامعه جهانی بالخصوص امریکا وانګلیس وجود دارد . هرکدام ازاین مقاما ت تعریف مشخص و منحصر به فردی ازاین جنگ دارند . مایک مولن لوی درستیز قوای مسلح امریکا از یک عینک خاص به این ماجرا نگاه میکند ، رابرت گیتس وزیر دفاع از عینک وزاویۀ دیگراین جنگ رازیر نظر دارد ، ریچارد هالبروک ، جیم جونز، جنرال ایکن بری سفیرامریکا درکابل و جوباید ن معاون اوباما دربارۀ شکل و محتوای این جنگ که کم کم به باتلاق پول ،حیثیت ونظامیان امریکا تبدیل می شود ارزیابی ها وتحلیل خاص خود را دارند. رهبران جهان مربوط به ګروه هشت طی نشست اخری شان در کانا دا فیصله بعمل اورد که درپنج سال اینده تمام قوای خارجی افغانستان را باید ترک نما ید، ضمن تقضا جدی، از حامد کرزی ریس جمهور افغانستان خواستند که با تنظیم برنامه ای، واضح سازد که چگونه مسوولیت امنیت کشور را در پنج سال آینده به دوش گرفته و با فساد اداری مبارزه می كند.
این پیام از سوی رهبران گروه هشت نشانگر ترسیم یک جدول زمانی برای خروج نیروهای خارجی از افغانستان است. این بیانیه در حمایت از دیوید کامرون، صدراعظم بریتانیا، نیز است که گفته بود، امیدوار است که سربازان انگلیسی در پنج سال آینده از افغانستان خارج شوند.
پیام گروه هشت، آتش جنجال ها و مباحثات را تیزتر می کند، چنان که عده ای بر این باورند که افغانستان هنوز از مرحله ثبات به دور است. وزیردفاع انګلیس، گفت که خروج از افغانستان، تا زماني که وزرای کابینه انگلیس از این که افغانستان دوباره به پناهگاه مطمین تروریست ها تبدیل نمی شود، اطمینان حاصل نکرده اند، صورت نمی پذیرد.
یکی از بهترین کارشناسان بریتانیایی می گوید که افغانستان در آستانه سناریوی وحشتناک جنگ داخلی قرار داشته و افغان ها به صورت روزافزون به این که نیروهای بین المللی جنگ در افغانستان را می بازند، اعتقاد پیدا می كنند،مقامات انګلیسی نیز درمورد جنګ افغانستان در تفاهم مشترک قرارنه دارد ګفتارهای ضد نقیض علیه یک دیګرابراز مینما یئد
وزیر امور خارجه انگلیس از اعلام اخیر صدراعظم این کشور مبنی بر اینکه نیروهای انگلیس تا انتخابات آینده از افغانستان به خانه باز می‌گردند، حمایت کرد،ویلیام هیګ درحالی درمورد افغانستان سخن می ګفت که دولت مربوط به حزب کارګر به داشتن نګرش سردر ګم در قبال افغانستان متهم شده بود.

با این حال لیام فاکس وزیر دفاع انگلیس 24 ساعت قبل از این اظهارنظر وزیر خارجه در مورد خروج زودهنگام نیروها از افغانستان رد نمود هشدار داده است که ما به افغانها در ایجاد توانایی های در عملیات نظامی وکنترول اوضاع امنیتی متعهد یم،وی دولت انګلیس را درمورد جنګ افغانستان به داشتن یک نګرش سر در ګم متهم کرد همچنان وی ګفته است که این مهم است که دولت انګلیس به یک صدا در مورد افغانستان سخن بګوید.

مايکل سمپل، مامور سابق اتحادیه اروپا در افغانستان، به روزنامه آبزرور گفت که وضعیت حل ناشده امنیتی، افغانستان را وارد یک هرج و مرج داخلی دیگر می كند. سپمل اضافه کرد که برکناری جنرال مک کریستال، اعتماد مردم افغان به قوای ایتلاف را خدشه دار می سازد.
به گفته او: «تصورات زیادی در افغانستان وجود دارد که ناتو در برابرشان (طالبان) کاری کرده نمی تواند. اکنون بسیاری از افغان ها فكر مي كنند که عملیات ناتو با شکست مواجه خواهد شد. آن ها به چیزی که ناتو توقع دارد، باور ندارند، و حکومت افغان نيز حمایت قوی خود را ابراز نمی دارد. آن ها توقع یک جنگ داخلی را دارند و برای آن روز خود را آماده می سازند
اشتیاق بی نهایت آشکار دیوید کامرون برای خروج کامل از افغانستان، برای سیاست گذاران در واشنگتن و کابل مایه تعجب شده است. چرا که فکر می کنند چنین اظهاراتی به مردم افغانستان خاطر نشان می سازد که سربازان بریتانیایی خود را برای خروج آماده می سازند. مایکل سمپل می گوید که شواهد در افغانستان نشان دهنده جنگ دیگري در این کشور است
نشريه اوينينگ ، چاپ لندن، در مقاله اي به قلم خانم "جاميما خان" از دولت بريتانيا به خاطر اصرار بر تداوم حضور سربازان انگليسي در افغانستان، به شدت انتقاد كرده است
نويسنده اين مقاله حضور نظاميان انگليسي و غربي را در اين كشور موجب تقويت هر چه بيشتر طالبان و القائده و نيز مشروعيت عمليات تروريستي آنان دانسته و به دولت بريتانيا توصيه كرده است كه "هزینه کردن انسانها و پول در جنگی که در آن پیروز نمی شویم را متوقف کنید

عدم هماهنگي موثر میان نیروهای کشورهای عضو ناتو و آیساف، چالش دیگری است. بسیاری از کشورهایی که در افغانستان قوای نظامی دارند، هر کدام سیاست ها و منافع متفاوت، مناطق کنترول جداگانه و روابط علنی و مخفی خودشان را با فساد سالاران و قومندانان محلی دارند. همین مساله تا کنون باعث شده است که با وجود ایجاد قومندانی عالی مشترک که قرار است جنرال دیوید پترویوس آن را به عهده بگیرد، هیچ گاهی انسجام واقعی و هماهنگی کارآمد عملیاتی میان این قوا وجود نداشته است. مخصوصا اکنون که شرایط سخت تر می شود، اختلافات بیشتری سر باز خواهند کرد. چون تقسیم شکست و عدم موفقیت همیشه با عصبانیت های بیشتری همراه است تا تقسیم پیروزی. جنرال پتریوس آخرین امکان غرب در میدان جنګ افغانستان است. همه رهبران غرب اکنون به او چشم و امید دوخته اند که شاید او بتواند غرب را در افغانستان نجات دهد. اما این گفته ی جنرال پتریوس که «همه چیز و همیشه مشکل است» نشان می دهد که او از این دشواری آگاه است. البته اخیرا ادبیات سیاسی در غرب در مورد افغانستان کاملا تغییر کرده است. هیچ رهبر غربی از کلمه «پیروزی» در مورد افغانستان استفاده نمی کند و در جلسات و کانفرانس های خبری مربوط به افغانستان، جمله «مشکل تر از آن چه که تصور شده بود» بر سر زبان همه رهبران غربی افتاده است

هنری کسینجر وزیر خارجه قبلی امریکا از یک دید ګاه خاص مربوط به خودش  در مورد جنګ افغانستان میګوید: من از استراتژی باراک اوباما در خصوص افزایش نیرو در افغانستان حمایت کردم. از اهداف او در این کشور هم همچنان حمایت می کنم.مشکل ما اکنون اینجاست که آیا ما به دنبال تحقق اهدافی هستیم که با واقعیت های افغانستان تطابق ندارد. نخستین انتظاری که از افغانستان داریم این است امریکایی ها بتوانند در بازده زمانی تعیین شده تا تابستان آینده مسئولیت های امنیتی را به افغان ها تحویل دهند و به کشور خود بازگردند. در همین یک مورد باید اعتراف کنیم که نه این ضرب الاجل زمانی تعیین شده و نه این وعده هیچ کدام با واقعیت تطابق ندارد. افغانستان هرگز و هرگز با حضور نیروهای خارجی به ارامش نرسیده است . همزمان مشکلات اقلیمی و بحث استقلال طلبی افغان ها مانع از رسیدن به دولتی مرکزی و مقتدر می شود 
باراک اوباما و تیم سیاست خارجی اش ادعا می کنند که تعیین ضرب الاجل زمانی در حقیقت ترفندی است برای وادار کردن حامد کرزای به افزایش تلاش ها برای تشکیل دولت مرکزی مقتدر. اما انچه که حائز اهمیت است نیت های کرزای نیست بلکه ساختار پیچیده سیاسی و جغرافیایی افغانستان است . افغانستان را سالهاست که روابط فردی سیاستمداران اداره می کند . حتی اگر خود را شریک و متحد افغانستان هم بدانیم درخواست از این کشور برای بر هم ریختن اصول سیاسی و اجتماعی که ریشه در فرهنگ ان دارد در بازده زمانی چند ماهه نه تنها از کرزای که از هر دولتی بر نمی آید . در این شرایط باید از فروافتادن در گردابی که ما را با اعتراض های عمومی روبه رو می کند ، خودداری کنیم. در عراق و ویتنام هم به ناگهان همه چیز تغییر کرد و همگان خواهان خروج نیروهای بیگانه از کشور شدند

افغانستان یک کشور است و نه یک استان یا ایالت . دولت افغانستان در کابل تشکیل می شود و نه در سایر مناطق دورافتاده افغانستان . افغانستان مملو از مناطقی ست که با قاعده و قانون های قبیله ای اداره می شوند . استراتژی مبارزه با شبه نظامیان ایالات متحده هرچقدر هم از کارایی بالایی برخوردار باشد، نمی تواند با این حقیقت ساختاری در افغانستان مبارزه کند . تمامی این حقایق جاری در افغانستان کار را برای امریکایی ها سخت کرده است. ما باید فضایی را در افغانستان ایجاد کنیم که مقام هایی خارج از دایره افراط گرایان افغان به آن راه پیدا کنند. اما همزمان اگر خود را در مسیر تشکیل این ساختار قرار دهیم ، خود را در پروسه ای طولانی گرفتار کرده ایم. این حرکت می تواند حتی دیگر گروه های افغان به استثنا طالبان را نیز رویاروی ما قرار می دهد . ساده ترین راه ها این است که یا کرزای را مقصر این شکست ها بدانیم و یا به راحتی از این نبرد عقب نشینی کنیم

ایالات متحده به یک استراتژی نیاز دارد و نه به راهی برای فرار . منفعت ما در خودداری از به قدرت رسیدن افراطیون در افغانستان است . طالبان با پیروزی بر اتحاد جماهیر شوروی به خود اثبات کرد که می تواند بر غرب و ایالات متحده نیز پیروز شود . عقب نشینی از افغانستان می تواند دولت هایی را که اقلیت مسلمان را در خود جا داده اند ، به درسر بیندازد . در هند همگان این خروج را به ناتوانی ایالات متحده در برقراری امنیت در خاورمیانه تعبیر می کنند. در پاکستان این خروج می تواند به قدرت گیری مجدد طالبان منتهی شود . در تمام دنیا این عقب نشینی به ناتوانی اوباما در نیل به اهداف دراز مدت کشورش تعبیر خواهد شد

استراتژی ما در افغانستان باید در چهار مسیر تعریف شود . تلاش های نظامی باید بر مبنای دولت های استانی مطابق با فرهنگ افغان ها باشد و نه بر پایه رویای رسیدن به دولتی مقتدر و مرکزی با الگو برداری از غرب. حقیقت این است که زمان مورد نیاز برای اصطلاحات سیاسی از مدت زمان در نظر گرفته شده برای فعالیت های نظامی سبقت گرفته است . ما به قالب سیاسی برای این روزهای افغانستان نیاز داریم. باید از زمان بندی های مصنوعی پرهیز کنیم. منافع ما در افغانستان با منافع کشورهای همسایه گره خورده است. در اینچنین شرایطی باید به نوعی از دیپلماسی منطقه ای رو اوریم. کشورهای همسایه افغانستان بیش از ایالات متحده از ظهور مجدد تروریست ها متضرر می شوند . چین ، روسیه، هند ، پاکستان و دیگر کشورهای کوچک همسایه نمی توانند افغانستان فروافتاده در آغوش تروریست را تحمل کنند . هر بار که دولتی خارجی به دنبال اعمال نغوذ یکحانبه بر افغانستان بوده است ، این کشور تبدیل به دغدغه ای بین المللی شده است. این قبیل حضورها سایرین را به سهم خواهی از قدرت وا می دارد . حرکتی که به تنهائی می تواند تمامی پیش بینی ها را به زیر سوال ببرد . با به کار بردن دیپلماسی است که می توانیم به فعالیت های نظامی در افغانستان هم مشروعیت بخشیم . در تبیین استراتژی برای افغانستان باید به یاد بیاوریم که در تمامی مراحل با مشکلاتی روبه رو خواهیم شد . بیش از همه چیز باید به یاد داشته باشیم که افغان هایی را که قربانی شدند از یاد نبریم.

بطور کلی مخالفین دولت قوی تر شدند ، تروریزم و ناامنی چند برابر بیشتر گسترش یافت شورشیان دریک جغرافیای وسیع تر افغانستان حضور دایم وغبر دایم پیدا کردند ، دامنۀ نبرد ها از جنوب نا آرام به مناطق آرام شمالی کشیده شد ، فقر و بیکاری افزایش یافت ، نارضایتی های عمومی به اوج خود رسید ، بیش از یکصد وبیست ولسوالی افغانستان به محل حضور و قدرت نمایی طالبان تبدیل گردید ، مافیای قدرت ، مافیای زمین ، مافیای نفت و گاز ملت فقیر و مالباختۀ افغانستان را به روز سیاه نشانیدند . این همه دستاورد های منفی وسردرګومی وبی تصمیمی درجریان ۹سال حضور قوای ایتلاف درافغانستان میباشد که نصیب مردم وکشورجنگزدۀ ما گردید است  وافغانستان را بطرف بحران برده است

 

پای

رحمت اله روان

 

 


بالا
 
بازگشت