الحاج عبدالواحد سیدی

 

افغانستان در دام جهانی شدن

 

 

بحران سیاسی تجارت

 

همه میدانند که افغانستان با داشتن راه های صعب العبور  با داشتن گذر گاههای به ارتفاع  چند هزار متر در بین فلات ایران ، کشور های  آسیای میانه و سند و بلوچستان قراردارد که از هیچ طرف  با دریا ارتباط ندارد و مانند ازبکستان ، تاجکستان ، نیپال و سایر کشور ها  با خشکه محاط میباشد که این موضوع در تاریخ یکصد ساله کشور در  طلیعۀ قرن بیستم که پاه کشایی کشور به ضرورت محصولات و کالا های خارجی در جامعه ضروری شناخته بود، مشکلات زیادی را به نسبت نبود راه های مستقل با جهان آزاد بار آورده  که هنوز هم این معضله به قدرت خود باقی است .

در گذشته از نقطه نظر عنعنوی همیشه تجارت و واردات و صادرات کالا ها  از طریق  کشور های آسیای میانه (پاردریا) و هند صورت میگرفت که معمولاً این کالا ها توسط قطار های طویل اشتر والاغ و قاطر صورت میگرفت . وقتی صنایع موتوری در ترابری کالا ها مروج شد افغانستان نیز خواست تا در عرصه های نظامی و تجارتی از این پدیده جدید قرن یعنی ترابری با  توسط موتر را استفاده نماید که به این حساب دولت قرار داد  تورید لاریهای سبک تن را با ایالات متحده امریکا عقد و این موتر ها از طریق  کراچی باید وارد خاک افغانستان میشد که از اثر موجودیت پاکستان نو ظهور مدتهای زیادی این لاریها در حبس دولت نوپای پاکستان که چند سال نیز از عمر آن نمی گذشت  متوقف ماند. با  قوت گیری مناسبات تجاری دولت پادشاهی افغانستان این مشکلات را که بصورت مستمر و فزاینده موجود بود با ارتباطات گشترده  با اتحاد  شوروی در حالت ثبات قرار داد و با نزدیکی افغانستان با کشور های مختلف  بنادر تور غندی  حیرتان ، شیرخان بندر و اسلام قلعه یکی بعد دیگری کشوده گردید و از مرز های ایران  از نواحی غوریان و کلاته  و فراه و چابهار نیز با خوست و سرحدات شرقی تورید کالا ها بقسم  قاچاق که دامنه آن تا هنوز قطع نشده است ادامه  داشت.

 ولی گاه گاهی هم مشلات عمده ای را بار می آورد مخصوصاً که مناسبات افغانستان و پاکستان روی موضوع پشتونستان که حالا منحصر بخط دیورند میباشد میش و گرگ میشد مخصوصاً در  سالهای  1333/1953 تا سالهای 1338/1958 مناسبات با همسایه  نو ایجاد که از بدنه هند برتانوی جداشده بود وبنام یک یونت و بعداً بنام پاکستان مسمّی شد به اندازه ای  خراب شده بود که مردم  حتی  به اقلام مهم تجارتی از قبیل چای و منسوجات و تیل خاک دسترسی نداشتند. دولت وقت علی رغم مشکلات موجود در کشور پلانهای پنجساله را به همکاری کشور های دوست از جمله ایالات متحده امریکا ، شوروی و المان و غیره را پیاده نمود که در ظرف تطبیق چندین پلان پنجساله  دانشگاه کابل ، لیسه  های حبیبیه و استقلال ، تعمیر وزارت مالیه ، معارف ،  و پلان ، بانک پشتنی ،اسفالت سرکهای شهر کابل ، سرک شیرخان بندر کابل  سرک شبرغان مزار شریف  پلخمری ، بزرگراه و تونل سالنگ ، اسفالت  سرک  قندهار ،  توسط ایالات متحده امریکا و کانکریت ریزی بزرگراه  قندهار هرات و تور غندی ، اعما ر پروژه بزرگ وادی هیرمند و مزروع ساختن صدها هزار هکتار زمین در مربوطات ولایت هلمند ، بند داله ،کجکی، بند های برق پلخمری ، فابریکات برق حرارتی و کود  کیمایاوی مزار شریف، حفر بند کوکچه و شهرروان و آبیاری زمینهای امام صاحب  ودشت ارچی و اسکان صد ها هزار فامیل در  زمین های نو آباد، حفر نهر گوهرگان در پلخمری اعمار بند های برق نغلو و  ماهیپر و درونته به علاوه بند سروبی، اعمار فابریکات سمنت جبل السراج و پلخمری  اعمار پروژه انکشافی وادی ننگر هار ، ایجاد  مزارع بزرگ  میکانیزه هده و غازی آباد ، ایجاد و پروسس  و تولید  هزاران  تن سیتروس و زیتون از این  مزارع ، ایجاد فابریکه  خانه سازی و ساختمانهای کمپلکسی مکروریانها در کابل ، ساختمانهای ذخیره گاه  های بزگ مواد نفتی در حیرتان و شیرخان بندر ، ساختماهای بندر حیرتان ، تور غندی و  شیرخان با گمرکات ساختمان وزارت مالیه  ساختمانهای سیلوی مرکزی با فابریکات نانپزی کابل ، سیلوی پلخمری ، قندهار ، هرات با صد ها  پروژه عام المنفعه که افغانستان را بسوی فلاح و رستگاریهای  اقتصادی و اجتماعی می برد از بنیاد های بود که دولت وقت بخاطر رویا رویی و مقابله با روز های سخت و دشوار از قبیل حملات خارجی و جنگ  ایجاد کرده بود که ذخیره گاه های بزرگ  نفت و  حبوبات و اکثر این ساختمانها تا ختم دوره کار دکتور نجیب الله فعال  بود.

ولی حالا در تمام مملکت دولت حتی برابر به  یکهزار تن تیل  ذخیره گاه  احتیاطی ندارد . از فابریکات نان پزی خبری نیست و در سیلو ها  حتی یک هزار تن مواد غذایی برای ذخیره احتیاطی در سراسر کشور وجود ندارد . حالا فکر کنید که دولت  از چندین سال به اینطرف با جنگ داخلی  سر دچار است و این در حالیست که مواد ستراتیژیک که باید در ذخیره گاه های دولت موجود می بود وجود ندارد . هر زمستان هزاران  طفل و کهنسالان از اثر سرمای شدید و عدم دسترسی بمواد محروقاتی می میرندباغها  از اثر قطع اشجار به بیابانها تبدیل میشود و فضای شهر ها با گاز های مسموم کننده از احتراق ناقص مواد فاضله به جهنم تبدیل شده است . در چندین سال  قبل دهاقین کشور صرفاً از طریق فروش مواد مخدر  تغذیه میکردند . همین اکنون اگر  حبوبات از قزاقستان  وسایر کشور ها  نیاید   خواهید دید که چه جهنمی در این  کشور برپا خواهد شد .وقتی بمناطق قندز و بغلان وارد شوید در فصل سال از کشت شالی خبری نیست واگر هم است  دهاقین بخاطر  رفع ضرورت خود چند کردی را می کارند.

 من دوسال قبل در رسانه های بین المللی  که برای افغانستان نشرات دارند در زمینه  استفاده از سیلو ها و ترمیم مجدد آن مقالاتی  بنشر رسانده  خاطر نشان ساخته بودم که بدون موجودیت ذخایر  استراتیژیک نمیتواند یک کشورمحاط به خشکه و آغشته در اغتشاش و شورش زنده بماند آنهم کشوری که در هر چند سال یکبار بطور مسلسل خشک سالی های که بهیچ دهقانی رحم نمیکند را پشت سر گذاشته اند و تجربه کرده اند . آیا فهمیده میتوانید در یک  کشور زراعتی که ستون فقرات آنرا  زراعت  تشکیل میدهد و اضافه تر از  هشتاد فیصد مردم کشاورز هستند سالانه چه مقدار مواد غذایی از قبیل آرد و گندم و برنج ، کچالو ، پیاز و باقلا و غیره وارد میگردد و به چه مقدار اسعار از این کشور بیرون می شود . اگر روزی  میانه ما با کشور ازبکستان  و قزاقستان قطع شود و اگر این قطع روابط حتی برای یک مدت محدود  هم باشد فهمیده  میشود که چه بلایی بر سر این کشور در حال اغتشاش  ونا آرامی می آید ؛ برق قطع میشود ، مواد نفتی ته می کشد ، انبار های تمام مردماز غله خالی میشود و ما در آن روز فاجعه ای دردناکتر از  جنگ را  تجربه خواهیم کرد.

پس ضرورت است که دولت مخصوصآ در چوکات خود موسسات و شرکتهای خدماتی را جهت رقابت سالم با این بازار لجام گسیخته که در کنترول هیچ نیرویی نیست ایجاد نماید  تا این شرکت های دولتی مانند شرکت هوایی آریانا،افسوتر ،تصدی های پنبه  و روغن نباتی ، تصدی دولتی تخم های اصلاح شده زراعتی . شرکت کود کیمیاوی وخدمات کشاورزی، بانک انکشاف کشاوزری ، بانک انکشاف صادرات  ، واردات ، ترانسپورتهای شهری ، ولایتی و کشوری  و شرکتهای برق رسانی ، گاز رسانی ، استخراج معادن نفتی و جامد کشور و شرکت های حبوبات وذخیره های احتیاطی احتیاجات عامه و شرکت های قوی تورید مواد نفتی و شکر را ایجاد نماید تا از یکطرف تعداد مشاغل  زیاد گردد و از جانب دیگر دولت  با قدرت و کار آیی لازم در عرصه کشور موجودیت بالقوه خود را ثابت نگه دارد. چنانچه در اکثر کشور  های جهان  اعم از سرمایه داری و غیر سرمایه داری و سیستم های مختلط و مضاعف این خدمات را دولت بمردم کشور خود عرضه میدارد و از طریق  ساختمانسازیها و شرکت های بالقوه دولت میتواند از رهگذر اقتصادی کشور را به جایگاه رفیع رسانده و بازار را مطابق بخواست جامعه دولت و مردم  همیشه با خودش سمت و سو دهد.   

در مباحث آینده واردات و صادرات تیل و مواد غذایی و اجناس مصرفی را عرضه خواهیم داشت.

 

 

+++++++++++++++++++++++++++++++

بخش سوم

 

بحران بازار

 

در بحث گذشته در مورد  واردات و صادرات افغانستان حرفهای داشتیم . اکنون میخواهم نظر بموقعیت جیوفزیکی این دو پدیده اقتصادی را باز تاب دهم:

جغرافیای فزیکی  و بحران:

فبلاً گفته شد افغانستان با موقعیت جغرافیایی ای که دارد آهسته آهسته به پل عبور و تلاقی تمدن ها مبدل میگردد و در بین ممالک آسیای میانه از نگاه ژئوفیزیکی اهمیت بسزای تجارتی ، ترانزیتی و  سرمایه ای را دارا  بوده که موقعیت افغانستان توام با اعتماد جهان در برابر حکومت منتخب افغانستان و شرایط مساعدتر سرمایه گذاری در جلب و جذب سرمایه گذاری داخلی و خارجی ارزشمند  میباشد.

گر چند راپور های رسمی دولتی  که از  طریق رسانه های حکومتی انتشار می یابد این  نکته را می رساند که: « وضعیت امنیتی کشور که در سابق حالت نامطلوب به خود گرفته بود رو به بهبود بوده و نظام امنیتی و پلیسی کشور روز به روز حالت با ثبات تری را اختیار نموده است . .[1]

 امابا وجود آن  قسمیکه دیده میشود همین اکنون افغانستان را بحران رها نکرده و هر روز از یک بحران به بحران تازه تری کشانده می شود و در مجموع فعل و انفعالات شورشیان با تساند و همکاری  کشور های همسایه افغانستان از قبیل پاکستان و ایران بیک پل دایمی عبور بحران بداخل مرز ها شناخته  شده است از همین سبب است که این کشور بیک بحران دامنه دار که شروع و ختم آن  خارج از فهم و تصور است گرفتار می باشد . علی رغم مشکلات سیاسی ایکه در داخل کشور وجود دارد بازار توانسته است با توانمندی نسبی خود  کالا ها  را در هر نوع شرایط در اطراف و اکناف  کشور بوجه بهتر  توزیع نماید، هر چند که مقدار این توزیع نا موزون و روی پله های بلند  تقاضا و بلند رفتن  نرخ اجناس مخصوصاً اجناس و کالاهای  مصرفی از قبیل مواد اولیه و نفت مشکلات عظیمی را به روند زندگی عامه ایجاد کرده است از جانب دیگر کار گذاری ماین  های کنار جاده  و حملات پیشمرگانه که از طرف عناصر ضد  دولت   هرگاه گاه در اطراف و اکناف و حتی در بین شهر های مزدهم انفجار داده میشود جان صد ها نفر غیر نظامی را  می گیرد و هم مشکلات بزرگ امنیتی را به رفاه عامه ایجاد کرده و خدمات شهری را در اکثر عرصه ها مشکل و حتی ناممکن ساخته است چنانچه همین اکنون در شهر مزار شریف که  اضافه تر از بیست و پنج هزار خود روی شخصی و بیشتر  از  هزاران  عراده  خود رو تاکسی به علاوه  خود رو های دولتی که تعداد آن کم نیست نسبت نبود پار کینگ وبیم حملات انفجاری ، اجازه توقف موتر هایشان را حتی برای  یک لحظه کوتاه هم  داده نمیشود که اگر  این خود رو ها در جاده های داخل بازار حتی سرکهای فرعی آن توقف نماید یا برداشته می شود و یا هم  پنچر میگردد که این کار بخدمات  حمل و نقل شهری که در نوعیت خود از کیفیت نامرغوب و پایان  برخوردار است آسیب فراوان وارد نموده است که میشود این موضوع را گوشه ای از بحران شهروندی نامید که به شهر وندان مشکلات زیادی را  رونما میسازد. در حالیکه این احتیاط بخاطر اجتناب از نا آرامی از طریق  انفجارات تروریستی و پیشگیری آن کار مؤثری است که جلو  خطرات احتمالی و حتمی را می گیرد اما باید راه اساسی بیرون رفت از این معضله دستیاب گردد.

 و  اما بحران  واردات و صادرات کشور جنبه  سیاسی بخود گرفته  نظر به آمار و ارقامیکه  منابع خبری اعلام میدارند  بیش از دو هزار و پنجصد کامیون از تانکر های مواد  نفتی همین اکنون در بنادر  ایران که با غرب  افغانستان هم سرحد میباشد متوقف مانده است و لی همین بازار  موجوده افغانستان که مواد نفتی را از بندر حیرتان از شمال به غزنی قلات و قندهار و هلمند میرساند  کار بس  بزرگی را در امر انتقال  کالا ها  در یک موقعیت نهایت بحرانی که انجام آن حتی هر گز از عهده دولتها پوره نمیباشد انجام میدهند . زیرا دولت افغانستان علی رغم توجه جدی دپلوماتیک و اعزام  هیئت های بلند پایه  به کشور ایران قادر نشد که این تانکر های تیل را از  توقفگاه های ایران در داخل مرز  کشور در حرکت آورد و سرنخ این موضوع بستگی به بحران بین المللی منطقوی دارد که ایران میخواهد با فشار آوردن به اموال و کالا های بازرگانی افغانستان حجم  فشار بالای خود را کاهش دهد چرا که  همین اکنون  امریکا ایران  را در معرض محاصره اقتصادی  قرار داده است لذا ایران که زور آن به امریکا نمی رسد  ضعیف ترین حلقه زنجیر را که نهایت آسیب پذیر و شکننده میباشد یعنی اموال ترانزیتی  کشور ما را مسدود میسازد که این کار خلاف  عرف و حقوق بین المللی میباشد. نظر به گزارشاتی که  وقتاً فوقتاً از طریق رسانه ها  نشر می شود  حتی ایران  پا از این فراتر گذاشته  به شورشیان افغان اسلحه و مهمات نیز فراهم میسازد دو آنها را در  اردگاههای مخصوص زیر پرورش نظامی قرار میدهد که  نا آرامی های غرب افغانستان  مشکلاتیکه بعضاً بولایت دور افتاده و با وسعت نیمروز رخ میدهد از همین دست میباشد . نه امریکا و نه کشور های غربی توانایی این را ندارند که در این زمستان سرد  این کشور را از رهگذر  تهیه مواد نفتی کمک نمایند لذا  مواد نفتی ایکه از یک بندر به کشور  داخل می شود با  طی جاده های نا مرغوب  و کوهستانی هندوکش وطی بیشتر از یکهزار کیلو متر فاصله و رسیدن آن بمناطق جنوب غربی کشور فاجعه بلند رفتن قیمت ها  وکرایه ترانسپورتی در تمام کشور  را بار آورده است . در حال حاضر کرایه  اموال به دوچند سال  گذشته رسیده است که همه این عوامل باعث بلند رفتن قیم  در بزار ها شده و مستهلکین را به فشار های فزاینده که خود بحران دیگری را در روند زندگی افراد ایجاد میکند دچار میسازد که مع الوصف سیر حرکت بازار  در همچو  شرایط در شاهرگهای تجارت و خرید و فروش قطع نمیشود و این خود نشان میدهد  علی رغم اظهارات  ذوات دولتی و  اطاق های تجارت و صنایع که وارد و عرضه کنندگان  مواد نفتی را به اتهام داخل بودن شان  در حلقه مافیای تیل میدانند عاری از حقیقت و کذب محض میباشد چه همین سوداگران بازار و تورید کنندگان  کالا ها هستند که با قدرتمندی شایان علی رغم کار شکنی از سوی مقامات رسمی  در داخل کشور و حتی مشکلاتی که در خارج وجود دارد نوید این را میدهد که این  توریدکنندگان  ار توانایی و مهارت  خاصی برخوردار هستند که در بسا موارد حتی اینها نیمی از سرمایه خود را که در راه با کامیونهای شان یکجا  حریق میگردد از دست میدهند.

امروز باوجود پروپاگند هایی که از سوی حلقات رسانه ای بلند میگردد و این تورید کنندگان را صبغه مافیایی میدهند اما باوجود آن در تمام پمپ استیشن  های کشور  هر گز مردم یا موتر داران بخاطر   اخذ  تیل به صف استاد نمیشوند و این خود دلیل  قدرت بازار در کشور میباشد که نباید دست کم گرفته شود.

در بحث های آینده روی  آمار و ارقام اقلام وارداتی و صادراتی  وهمچنان واحد  های سرمایه گذاریها و امکاناتی که از طرق اطاقهای تجارت  در اختیار  سوداگران قرار میگیرد این  منحث را دنبال خواهیم کرد.

 


 

[1] - واردات و صادرات دور نمای گذشته .

 

+++++++++++++++++++++++++++++

بخش دوم

 

افغانستان و جهانی شدن

اقتصاد افغانستان در رویا رویی با جهانی شدن

 

آیا اقتصاد افغانستان یک اقتصاد مصرفی است؟

افغانستان از مدت سی و اند سال به اینطرف  بار سنگین خاتمه جنگ سرد را در حالی بدوش کشیده است که از  ده سال  به اینطرف   هجوم ناگهانی نظامی آمریکا و بعداً هم سی و نه کشور آروپایی را  به بهانه مبارزه علیه تروریزم این جنگ پر بها را تحمل کرده است که در این مدت اضرار جبران ناپذیری بر  پیکر  آرامش ، فرهنگ ، اقتصاد ، سکوت و سکون افغانستان  وارد آمده است . علی رغم  جنگ های وحشت ناک و  مو خیز در زمان  اشغال نظامی کشور توسط شورویها و جنگ های آزادیبخش که در نتیجه سقوط دولت دکتور نجیب الله و تسخیر افغانستان از طرف دسته جات مجاهدین با دست باز  پاکستانی ها و شروع جنگ های  داخلی و بعد از ویرانی کلی  نقش بازی طالبان در حیات سیاسی کشور که از هر محلۀ افغانستان با خون  این نقشوش نوشته شده است صفحه ایست خونین  در تاریخ  کشور که منجر به ویرانگری بی سابقه در کشور گردید .

ولی مردم این کشور علی رغم جنگها و  نا بسامانی های پیهم و پیوست بهم  زندگی عادی خویش را در راه دوام و بقای کشور با خونسردی پیمودند. چه در روز های جنگ و چه بعد از آن هرگز  بازار های کشور به فقدان مواد غذایی و مواد ضروری مواجهه نشد و این خود میرساند که  سودا گران و بازرگانان افغانستان هم در داخل  کشور و هم در خارج از آن به تجارت و نقل و انتقالات  اموال  وکالا ها از بیرون کشورباوجود مخاطرات و خسارات هنگفت پرداخته اند  که این پروسه تا بحال ادامه دارد .

تاجر افغانستان نظر به اندازه دارایی و کسه های مالی شان خود شان را در بازار های تجارتی جهان از جمله چین ، دوبی ، ایران و پاکستان ، جاپان ، کوریا ، اوزبکستان ، ماسکو ، قزاقستان و هند داخل و روابط  تنگاتنگ  خرید  و تورید کالا  ها را به کشور فراهم ساخته اند .گرچند این کالا ها در بعضی موارد مرغوبیت پایین دارد اما ارزانی این کالا ها  نقص مرغوبیت پایان  را می پوشاند. تجارت و تبادله کالاها مخصوصاً  با کشور های همسایه بیشتر به سود   همسایگان و هم افغانستان بوده است . سالانه مقادیر زیادی از محصولات زراعتی از قبیل   سیب ، انگور انار ، میوجات خشک از قبیل کشمش بادام ، چار مغز، پسته و شیرین بویه ، هنگ، زیره ، اسپرزه ، خاکشیر و اخیراً زعفران و سایر نباتات طبی و مفروشات و چوب چارتراش (بقسم غیر قانونی قاچاق میشود) به کشور های همسایه و از جمله کالا های صادراتی به هند نیز  صادر میگردد وعلاوه بر آن یک مقدار زیاد  پوست گاوی و گوسفندی وبزی ، پوست قره قل ، سمور و سنجاب تکه های کرک و برک  و  پشم نیز در طی سالیان اخیر صادر گردیده است  بر عکس آن  مواد  نفتی ، پارچه و منسوجات ، البسه ، حبوبات میوجات سیتروس ادویه جات ، مواد ساختمانی و بهزاران قلم دیگر، وارد شده است .

باید تذکر داد که خارج از ساحه و برنامه های امنیتی که معمولاً توسط  خارجیان راه انداخته میشود حکومت افغانستان قادر شده است تا در سهم گیری به مسایل کلیدی در نشست های بین المللی که در رشد کشور و استقرار صلح و امنیت تأثیر  و وابستگی بزرگی دارد اشتراک نماید که ما بعضی از آنها را منباب مثال تذکر میدهیم که از آن جمله :

سهم گیری افغانستان در جلسه وزرای اقتصاد کشور های فدراتیف روسیه  میباشد

(وزیر اقتصاد کشور توجه این کشور  را در  سهم گیری منطقوی  در امر استقرار و ثبات و اطمنان کشور ضروری  دانسته و از  فداراتیف روسیه  میخواهد تا در انکشاف و باز سازی افغانستان که برای ثبات منطقوی بی تأثیر نمیباشد در ساحات ترمیم و باز سازی پروژه های آبیاری،کشاورزی،  انرژی برق تفحسات نفت و گاز و صنایع ترانسپورت توجه خاص  نموده و با حضور شان  در انکشاف  این  کشور ، روند انکشاف اقتصادی و استقرار ثبات را تسریع بخشند.)

این امر یک قدم دیگر در  برنامه های انکشافی افغانستان یا جهانی شدن بوده و آغاز یک دعوت جدید از کشور   روسیه میباشد که بعد از  ختم جنگ سرد و گیر افتادن افغانستان در بستر  فعل و انفعالات کشور  های غربی مخصوصاً امریکا قدم جدیدی است که واقعاً اگر این اقدام از طرف کشور های غربی به ضد اقدام مواجه نشود  کشور های فدراتیف  روسیه  مخصوصاً همسایه های شمالی افغانستان میتوانند در امر انکشاف اقتصادی و ثبات سیاسی کشور  مثمر ثمر واقع گردند و ساختار های که در نظام  شوروی سابق  بصورت متروک و بدون استفاده و یا هم بحال مخروبه  چون سیلو ها فابریکات نان پزی ،  فابریکه خانه سازی ، تاسیسات  انرجی آبی، فابریکات کود کیمیاوی وبرق  حرارتی مزار شریف در ولایت بلخ ،کارخانجات جنگلک، سروی نا تکمیل معدنیات افغانستان و استخراج معادن نفت کشور با ایجاد پالایشگاههای  مدرن از طرف  روسیه ، اعمار مجدد اردوی افغانستان و تربیت  پرسونل اردو از طریق  بورسهای تحصیلی و احیای دوباره میدانهای  نظامی شیندند، بگرام، دهدادی بلخ و ایجاد سیستم های  مدافعه هوایی و تکمیل تجهیزات آن (اگر غربی ها اجازه بدهند) ساختمان مجدد اردوی پیاده نظام افغانستان ، ساختمان قوای هوایی، در امراستقرار صلح در منطقه و باز سازی و ثبات اقتصادی وایجاد شغل های جدید در کشور خواهد شد.)

در این نشست وزیر اقتصاد افغانستان به صراحت به این نکات اشاره کرده میگوید:« افغانستان در  روند بازسازی وانکشاف اقتصادی خود ضرورت به همکاری های منطقه یی کشور ها وبه ویژه فدراتیف روسیه دارد.

من به نمایندگی از افغانستان از کشور روسیه می خواهم تا در ترمیم وباز سازی پروژه های آّبیاری، انرژی برق، تفحصات نفت وگاز وصنایع ترانسپورت توجه خاص مبذول نموده وبدین ترتیب با حضور فعال شان در منطقه،  روند انکشاف اقتصادی واستقرار ثبات را تسریع بخشند.

این گونه همکاری ها می تواند هم در سطح کمک های دولتی وهم با سهمگیری سکتور خصوصی در پروژه های مختلف توسعه یابد.  زیرا ما از کیفیت کار وقیمت مناسب کمپنی های روسی آگاه  هستم، بخصوص پروژه های که در زمان اتحاد شوروی در کشور ما اعمار گردیده وحال نیاز به باز سازی دارند.  بنابرآن دولت افغانستان، به روابط تجارتی و اقتصادی با کشور فدراسیون روسیه اهمیت خاص قایل می باشد. چنانچه یک ماه پیش ما درهمین شهر زیبای مسکو مرکز تجارتی افغانها یا(بزنس سنتر) را افتتاح نمودیم ومعتتقدیم که این مرکز سبب خواهد شد تا روابط تجارتی واقتصادی ما با دولت وملت روسیه وبخش (سکتور خصوصی) توسعۀ قابل ملاحظه یابد..» [1]

این نزدیکی  نمایانگر روابط خوب و همکاریهای بین المللی کشور های  روسیه و همسایگان  شمالی افغانستان در امر  صدور انرجی برق  به کابل و شهر های شمال  از اوزبکستان و  تاجکستان میباشد. همین اکنون تمام  احتیاجات مواد نفی افغانستان از  طریق بنادر  شیرخان ، تور غندی و  حیرتان بصورت بلا انقطاع مرفوع میگردد و امکان آن میرود تا این کشور ها در امر تمدید پایپ لین گاز ترکمنستان به پاکستان که از افغانستان میگذرد ،بیشتر از هر کشوری مؤثر باشند. این در حالی  است که افغانستان برای صدور میوجات تازه خود( انگور، انار ، خربوزه و غیره اقلام تجارتی) که نگهداری آن در بین لاریهاتوقف داده شده از جانب پاکستان در بنادر  هم مرز با پاکستان که اغلباً به پاکستان و یا هند صادر میگردد توقف داده شده و از این حیث خسارات هنگفت و مشکلات عظیم ترانسپورتی  وبارچالانی را بار آورده و باعث فاسد شدن میوه های که بهند و پاکستان انتقال میگردد میشود.

روابط تجارتی محکمی بین  شمال کشور و کشور های ازبکستان و قزاقستان در مورد  خریداری تیل و  حبوبات بصورت مستمر وجود دارد که طی سالهای  اخیر که افغانستان به خشک سالیهای پی هم مواجه میباشد کمک مناسبی در استقرار قیم حبوبات (گندم)نموده است . شواهد نشان میدهد که مقدار هنگفتی از  آرد توریدی توسط بازرگانان افغانستان به پاکستان نیز صادر میگردد که کمک مهمی برای کشور پاکستان که یک بهار  پر از آب خیزی و سیل ویرانگر را پشت سر گذاشته است میباشد.

واردات و صادرات افغانستان در عرصه جهانی:

همانند افغانستان در جهان کمترکشوری  وجود دارد که گذشته آنها از تحولات جهانی متاثر بوده و وضعیت کنونی شان با چالش های زیادی که از مرز ها گذشته است مواجه باشد . با توجه به امر خطیر کشور ما که در بین گردابی از نا امنی ، فساد و کار شکنی قوتهای خارجی  و داخلی حتی مطبو عات و رسانه ها که با پخش  افواهات و بزرگ جلوه دادن رویدا هادر امر استقرار صلح مشکلات ایجاد کرده اند ،ضرورت است تا با در نظر داشت نیازمندی شدید به تساند و همکاری صادقانه قوتهای بین المللی و شهر وندان مخصوصاً کسانیکه در مراتب عالی  دولتی  قرار دارند  ، ملت برای آینده بهتر چشم بر راه میباشد .  

قسمیکه کار شناسان نظامی و سیاسی اذعان میدارند   قوتهای که برای ریشه کن کردن تروریزم در افغانستان از سال 2001 وارد شده اند صادقانه در امر قلع و قم  ترورستها و شورشیان همت نمی کنند این در حالیست  که امریکا توانسته بود از طریق هوا و از خلیج فارس  دولت مقتدر طالبان  را در  ظرف چند هفته  بکلی نابود گردانیده از کشور بیرون راندند در حالیکه حالا  جنگ با تروزیزم با گذشت هر روز به جنگ های چریکی که مردم عامه در آن ذیدخل میباشند تبدیل شده و اگر جلو گیری نشود به یک جنگ کاذب میهنی تبدیل  خواهد شد که در اطراف این موضوع که نهایت پیچیده و مرموز است نمی پیچیم و آنرا به مفسرین سیاسی و نظامی محول می کنیم.

افغانستان با موقعیت جغرافیایی که دارد آهسته آهسته به پل عبور و تلاقی تمدن ها مبدل میگردد و در بین ممالک آسیای میانه از نگاه ژئوفیزیکی اهمیت بسزای تجارتی ، ترانزیتی و  سرمایه ای را دارا  است. موقعیت افغانستان توام با اعتماد جهان در برابر حکومت منتخب افغانستان و شرایط مساعدتر سرمایه گذاری در جلب و جذب سرمایه گذاری داخلی و خارجی ارزشمند  میباشد[2] .که ما در مبحث آینده به وضعیت اقتصادی ، از قبیل وردات و صادرات کالا ،موقعیت های جیو فزیکی و ساختار های  طبعی آن با  عاید سرانه و  سهم گیری کشور در اتحادیه  ها و سازمانهای جهانی  که جزء عمده برنامه  جهانی شدن اقتصاد و سیاست افغانستان می باشد خواهیم پرداخت.

 

 


[1] -متن سخنرانی وزیر اقتصاد افغانستان در نشست وزارای اقتصاد  کشور های فدراتیف روسیه  ، پاکستانو تاجکستان در شهر ماسکو، انتشار یافته توسط سایت دولتی  وزارت اقتصاد افغانستان، 2010

[2] -اداره انکشاف سرمایه داری ، منبع اخذ گوگل.

 

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

 

افغانستان  کشوری  که از بدو تأسیس تا بحال دارای ساختار های نظام قبیلوی و ملوک الطوایفی قدرتمند بوده و اکثراً بازتابهای آن بالای حکومات مرکزی اثر کاری داشته است . از آنجائیکه افغانستان در چهار راه تمدنهای اسلامی و ماقبل آن قرار داشته است محل تجمع عشایر و اقوام گوناگونی میباشد که بمرور زمان این قبایل  که از آسای مرکزی و  چین ،به شمول تاتار هااوزبیک ها و مغولها و همچنان اقوامیکه از شمال هند مهاجرت و یا تهاجم انجام داده اند در این منطقه  مسکون و این عشایر بمرور زمان شکل اقوام   بومی را بخود گرفته و با سایر اقوامی که در افغانستان بسر میببرده اند  عجین گردیده اند که روی همرفته  از سه صد سال به اینطرف یک سلسله تضاد ها و سیالی یا همچشمی ها در بین شان گاه کاه بجنگ های مدهش و تباهکن تبدیل گردیده است که مثال های زنده آن نا آرامی های  ماورای آمو  ،حملات  ترکها به  بلخ و تخارستان ، حملات ایرانی ها به  هرات ،حملات مستمر و دوامدار اقوام پشتون در  دو طرف سرحد میباشد که از زمان سلطه غوریها ، غزنوی ها و ترکمان های ایلک خانی و ترکان دیلمی و غز ها و سلجوقیان ادامه داشته است.

از مدت یکصد سال یا بیشتر به اینطرف  این منطقه توسط شاهان محمد زایی پس از آزادی افغانستان از انگیس با نهایت احتیاط با آرامی نسبی که معمولاً با رمز و راز قبیله های حاکم گره خورده است اداره میشد . این خانواده توانستند که  این کشور را حتی از همسایه های  شمالی آن که حدود دو هزار کیلو متر با آن هم سرحد میباشند و همسایه  شرقی آن باوجود علایقی که در دو طرف خط دیورند قرار داشت دور نگهدارند به قسمیکه  اولی را با رِب و ترس و دومی را با رشوه از همسایگان بهم نزدیک جدا نگاه داشته بودند. جنگ عمومی دوم نقطه آغاز چرخش سیاست های کشور بطرف  سهم گیری دپلوماتیک افغانستان در عرصه جهانی بوده و روابط نزدیک دپلوماتیک با دول اسیایی و اروپایی و امریکا بر قرار گردید . ولی در کشور عده ای میخواستند طلسم این خانواده محافظه کار را در هم شکستانده و خود را به همسایگان شان برای نزدیکی جهانی شدن نزدیک سازند که تا سرحد کودتا و انقلاب سوسیالستی پیش رفتند ولی بعوض تغیرات در عرصه زندگی و شکستاندن طلسم عشایری بعد از نا آرامی ها و جنگ های مدهش این کشور باز هم بوسیله جنگ های داخلی بطرف بی ثباتی ناشی از کشش های عشیره وی کشانیده شد که همسایگان نیز برای چرخیدن این آسیاب در این جوی آب  آماده ساختند. در گیر و دار این جنگ های داخلی که قریب بود پاکستان همسایه شرقی افغانستان را توسط طالبان ببلعد ولی امریکا به همیاری جامعه جهانی موازنه قدرت را در افغانستان به نفع یک گروه میانه رو  و اعتدالی که از غرب با خود آورده بودند بعد از نشست بن در کشورمستقر و متمرکز ساخت . دیری نگذشت که افغانستان در عمق ستراتیژیهای قدرت  های غربی گرفتار آمد و عساکر خارجی  بعد از بیرون شدن قوای اشغالگر شوروی  و طالبان، دو باره این کشور را در معرض پاشنه های چکمه عساکر فرنگی قرار دادند . چون  کشور های حاضر در افغانستان ظاهراً به اساس دکتورین نشست بن در این کشور جا بجا شده بودند  ما عملاً قوای جهانی را که در تمام شئون زندگی مادی ، سیاسی و نظامی کشور مسلط هستند، تجربه کردیم . نتیجه این تجربه بمیان آمدن یک دیموکراسی تحت قیادت به اصطلاح بازار آزاد به سردمداری  ایالات متحده امریکا نتیجه این شد که یک حکومت ضعیف و معتدل را در افغانستان نقش گشایی کنند که این حکومت باوجود  تمرکز قوای خارجی  یا محافظین صلح  توانایی آنرا نیافت که استقرار خودش را در کشور ثابت ساخته وخود را به بلوغ برساند. با پا درمیانی عناصر نا مطمئن هم کشور و هم سرمایه داری بسوی یک انارشی نامریی زادة  بازار آزاد وجهانی شدن که هر گز آجازه نمیداد  در افغانستان یک حکومت قوی و استاده بپا های خود تشکیل شود در تحرک بود . از این رو قبل از آنکه این کشور از مضایای مفیده دیموکراسی در بستر جهانی شدن بر خوردار گردد در گیر  قاچاق مواد مخدر ، اعتیاد بیش از حد که  توسط همسایه غربی  عمداً ره گشایی میشد و قاچاق اسلحه و جان گرفتن دو باره  عناصری بنام طالبان و ناراضیانی که در مقابل سیاست های حکومت قد راست کرده بودند با دزدان و رهزنان دست یکی کردند و یک بار دیگراین کشور را در عمق جنگهای داخلی و نا آرامی  گرفتار گردانید . علی رغم انتخابات ریاست جمهموری در دو دوره که با تقلباتی نیز همراه بود، دستهای از غرب کوشیدند تا توسط  وسایل اطلاع رسانی قوی و سریعی که در دست رس دارند یک موج جدیدی از مخاصمات را علیه ریاست جمهوری افغانستان و اعضای ارشد آن از طریق ویکی لیکس و سایر بنگاه های نشراتی  اعتبار این دولت را هم در بین مردم افغانستان و هم در بین کشور های جهان در معرض چالش قرار دهند که به این ترتیب به  دولت و اعتدال دیموکراسی در افغانستان سخت ترین ضربه را وارد کردند.

قبل بر این آرزو میرفت که افغانستان در تحت قیادت حکومات جهانی که زمینه ساز و مؤید پیشرفت و استقرار صلح محسوب میشد به نقطه عطف دیموکراسی و ثبات سیاسی و اقتصادی برسد اما بر عکس آن شد .

زیرا در اين دوران به غايت خطير تاريخي-  دورانی که در آن، بزرگترين قدرت نظامي تاريخ  یعنی امریکابا زرادخانه‌اي از بمب‌هاي اتمي، هيدوژني، بيولوژيک و شيميايي که توانايي نابودي جامعه بشري و تمدن چندين هزار ساله‌اش را دارد و به بهانه "مبارزه با تروريسم" عليه کل بشريت  مخصوصاً کشور های اسلامی اعلام جنگ کرده و ماشين جنگي‌اش را با قساوتي کم نظير عليه ملت های دنیا مخصوصاً عراق و افغانستان بطور مستقیم و چندين کشور ديگربه صورت غیر مستقیم به کار انداخته و« چندين کشور ديگر از جمله روسيه و چين و ايران را تهديد به حمله "پيشگيرانه" اتمي کرده است-» [1] و در اين دوران که حتي بسياري از نظريه‌پردازان خود نظام به اين نتيجه قطعي رسيده‌اند که دست زدن به کشتارهاي جمعي با کاربرد پيشرفته‌ترين تکنولوژي جنگي و سلاح‌هاي نابودگر و يا به گرسنگي و تشنگي کشاندن ميليون‌ها انسان و بازداشت‌هاي جمعي گوانتانامو و بگرام و قتل عام و قوم‌کشي با تبانی حکومت های حاکم، نه تنها راه مبارزه با تروريسم نيست بلکه اين اعمال، خود، تروريسم دولتي را نظیر پاکستان که در پی خود صد ها معایب اقتصادی و اخلاقی را بار می آورد در مقياسي کم نظيری حالات کشور ما را به بی ثباتی کشانیده  است که واکنش متقابل آن تروريسم فردي و انتحاري در مقياس وسيع‌تری در کشور های زیر این  چتر رواج می یابد، چگونه است که دولت آمريکا  باز هم دست به چنين جناياتي عليه بشريت ميزند و باعث  برانگيختن خشم و کينه صدها ميليون انسان در سراسر جهان میگردد. و همچنان در افغانستان باعث این گردیده است که راه ها در افغانستان مصئونیت خود را از دست داده و در بین  شهر ها با وجود پادگانهای نیرو مند قوای حافظ صلح و نیرو های تا دندان مسلح اردو باز هم نا امنی و بد امنی بیداد کند ، شخصیت ها ربوده و بقتل برسند ، مکاتب و ساختمانهای عامه به آتش کشیده شوند و حتی انفجارات تروریستی در صف نماز گذاران در مساجد نظیر گندهار و تخار و غیره نیز آتش و خون بهمراه بیاورد. آمار های که  گاه گاهی از سوی اداره امنیتی ملل متحد در اختیار رسانه ها قرار میگیرد حاکی از کشتار روز افزون نظامیان و غیر نظامیان میباشد  بقسمیکه اکنون نا آرامی ها از جنوب و غرب بطرف شمال رسیده است و دولت های که در افغانستان بیشترین قوا را دارند دارای یک ستراتیژی شفاف و روشن نمیباشند و بعوض اینکه تروریستان را از بین برده باشند  مردمان  ملکی را آماج قرار میدهند و بعدش هم از این عمل خود معذرت می خواهند که نمیدانم این عذر خواهیها چه بدرد کسانیکه جانهای  شان را از دست داده اند میخورد. و این مهاجمین گاهی هم عربده سر میدهند که افغانستان را  رها میکنند و زمانی هم از موجودیت بیست و چند ساله شان نظیر انگلیسی  ها مردم را می آگاهانند .  مسلم این است که حکومت جهانی در افغانستان بخاطر استقرار صلح و امنیت با وجود صرف ملیارد ها دلار که افغانستان هر گز نظیر آنرا ندیده بود  ناکام مانده است قسمیکه بیست و اند سال قبل تلاش ها بخاطر سوسیالیست سازی افغانستان بناکامی منجر شد همین اکنون فعل و انفعالات ، سر بریدن ها ، بدار آویختن ها مشابهت عظیمی با  دوره کاری  ببرک کار مل و دکتور نجیب الله در رژیم کمونستی دارد و پولیس افغانستان را در راه احیای قدرت کلونولیزم دولتی تربیت میدهند . در زمان کمونیستها نیز  کسی که در دولت افغانستان کار میکرد مستحق کشته شدن بود و امروز هم کسانیکه بدولت کار میکنند نزد قوای ضد حکومتی و شورشیان از خدا بیخبر همان موقف را دارند و به بهانه جاسوس اجنبییان  میخواهند همه  را سبو تاژ  کنند و از میان بردارند . در حالیکه تیوریسن های غربی  قبل بر این نوید یک حکومت بدون مرز جهانی یا جهانی شدن را زمزمه میکردند  که فاقد سرحدات بین الکشوری باشد.  . البته این هدف در اروپا در حالی بر آورده شد که سرحدات اروپا با کشور های اروپایی از این مضایا برخوردار شدند و یک نوع  دیموکراسی بدون سرحد  مشابه به  گفته های مارکس را ترسیم کردند ولی این اروپا با جهان بیرون از آن قویاً توسط یک نیروی محافظ حفظ میگردد تا اقوام غیر اروپایی نتوانند در آن  نفوذ کنند و لی در سایر قاره ها حرکتی که منجر به کامیاب شدن این هدف باشد وجود ندارد زیرا نظامیگران  کشور های بزرگ نظیر امریکا چنین نیتی را در سر نمی پرورانند و آنها بر عکس آرزوی این را دارند تا مناطق  تحت استیلای شان را با ترس و وحشت از  اراده ملی تهی ساخته و از  منابع دست نخورده آن به آرامی استفاده نمایند.

قبل بر این،در نزد تیوریسن های سیاسی و اقتصادی  این باور موجود بود که کشور های  زیاد توسعه یافته کشور های توسعه نیافته نظیر افغانستان، انگولا ، اتوپیا، و غیره را یاری میرسانند تا از زیر سلطه نظام قبایلی بدر ساخته و آنها را بجایی برسانند که مردم آن قادر گردند به خوشی و رفاه زندگی نمایند ولی بر عکس در افغانستان دیدیم که نخست اينكه درگير چالشها و درگيريهاي داخلي است، درگيري بين افراد قبيله براي مديريت قبيله  بر تر بالای قبيله پایان دست  است ولی  در مجموع به طور خلاصه مي توان گفت این قبيله ورزیها  با امكانات محدود، توانايي هاي فرسوده، جمعيت فراوان و مديريت غرق در درگيري و فسادبا همديگر و با داشتن حکومت غیر متمرکز و قوی زندگی را به جهل و ناتوانی وجنگ میگذرانند که حتی کار خانه  های قانون سازی  جهان شمول نیز نتوانست  دیموکراسی را در سطح ملی تاسیس و حمایت نماید  واکثراً دیده میشود که این قانون ها توسط  قانون ورزانی که خود شان در ساختن این قوانین نقش داشته اند از ارزش تهی میگردد. و هزاران دستگاه دیمو کراسی  در نواحی مختلف کشور به فعالیت مشغول اند و در کانتونهای شهری و ولایتی  هزاران نفر بفعالیت در کابل ننگر هار  غزنی ، قندهار ، هرات بادغیس و غور و بامیان و بلخ و بغلان و تخارستان و کندر و پروان و غیره  کاندیدها  برای  رسیدن بقدرت فعالیت میکنند و بوسیله ماشینهای انتخاباتی  بناگهان بطور معجزه آسایی  بصورت نمایندگان  ملت در می آیند . و بطور اخص میتوان گفت که صدها از این دم و دستگاه در کشور مشغول هستند تا هر روز نظام جدیدی را در قانون مندی یرای تولید و توجیع قوانین و آئین نامه ها و مقررات  و فرامین  مشغول اند.

در این سالها به دها  حکام و مقامات سیاسی  بظاهر مستقل نظیر کمیسیونهای مستقل انتخابات و شکایات انتخاباتی در کشورمستقر گردیدند به نحوی که بطور مداوم فعالیتهای ماشین انتخاباتی را کنترول و آماده نمایند ولی در باطن فهمیده نمیشود که کنترول این نظامات واقعاً در دست چه کسانی میباشد ؟

و اما در مورد  رسانه های  همگانی که تعداد شان  در کشور روز افزون است تحول تکاندهنده ای در شرف تکوین است و آن عبارت از دست اندازی های رسانه هاثی غیر توده ای  خارجی میباشد که بصورت برق آسا تمام شئون زندگی را در کشور اعم از شخصیت های سیاسی و ملی  مامورین بلند پایه دولتی بشمول رئیس جمهوری را از نحوه فعالیت و سخن پراگنی های خود نظیر ویکی لکس متأثر ساخته و در سایر بعد های ملی و بین المللی نیز تحولی را ایجاد کرده اند که امکان به زیر کشیدن این قدرت  ها را نا ممکن نساخته است . این نیرو های  فعالیتهای همگانی حتی  توانسته اند خارج از محدوده افغانستان اوضاع کشور های نزدیک به بحران  افغانستان را نیز بطور محسوس شکننده و بی ثبات گرداند . مثلاً با افشای  صحبتهای شاه  عربستان با مقامات بلند پایه  امریکایی مبنی بر تشویق این شاه  امریکا را بخاطر  حمله به ایران مناسبات  سیاسی اکثر کشور های آسیایی شرق میانه را به مخاطره برابر ساخته است که معمولاً این افواهات از طریق سازمانهای غیر توده ای  عنوان گردیده است.

همچنان در ظرف دهه اخیر تعداد زیادی از رسانه  های توده ای اهم از تصویری ، رادیویی ، و چاپی با تعداد  و تیراژ بلند تری پا به عرصه  ظهور گزاریدند که در روشن کردن ذهنیت های عامه و اقشار شهر نشین و ده نشین تأثیرات بسزا داشته است. علی رغم اینکه پاکستان کوشیده است از طریق  فعالیتهای طالبانی  این کشور را یک بار دیگر دستخوش هرج و مرج گرداند و استیلای سیاسی خویش را در این منطقه پر آشوب ازدیاد بخشد ا ما علی رغم آن مردم  توانسته اند از اثر افکار باز قضایاا را دنیال کرده و فریب آنها را  نخورند که تاثیرات عمیق این رسانه ها  در روشن شدن اذهان را به نمایش میگذارد.

گر چند  در این عرصه مجلاتی که خوانندگان زیاد داشته باشد به ظهور نرسیده است اما در مقابل تیراژ و تعداد روز نامه  ها از سال  2001 به اینطرف افزایش یافته است.

همچنان تعداد رادیو های محلی که با امواج اف ام کار میکند و هزینه ای نیز نمی بردارد در روشن ساختن ذهنیت  های عامه در  افغانستان مؤثر بوده است هر چند این رادیو ها بمنظور  های خاصی و دارای برنامه  های معین میباشد که مصارف آن از طرف تمویل کنندگان آن تأمین میگردد و اهداف آنها را نیز به  نشر می رساند  اما با آنهم در  جهل زدایی تدثیر مثبت و نیکوی داشته  است  به این معنی که شنونده میتواند از میان انبوه  فرستنده های رادیویی که دارای امواج کوتاه میباشند  از میان برنامه های بیشتری را جهت شنیدن به انتخاب  گیرند. یا به عباره دیگر توده پیام رسانان  بین فرستنده های بیشتری  توزیع شده اند.

گوناگونی برنامه های  ارائه شده  نیز  بوضوح افزایش یافته است ، زیرا فرستنده های گوناگون  بجای اینکه به توده های پیام گیران  که پیش از این  تفکیک پذیر  و محدود و یکپارچه و دولتی بودند توجه داشته باشند این فرستنده های متنوع  پیامهای شان را  بتمام مردم یکسان عرضه میدارند . همچنان برای  گروه خاصی که جوانان نیز در آن شامل میباشند پیامهای خاص که مورد علاقه شان است  پخش میگردد و همچنان است در مورد بانوان . همچنان در بعضی از موارد  ضبط صوتهای ارزان  نیز در بین مردم اشاعه یافته است که مردم در آن نوار خاص خود شان را می شنوند. قسمیکه دیده میشود در افغانستان بعد از سالهای 2001 به اینطرف چشم انداز صوتی  نیز همزمان با چشم انداز مطبوعاتی توده ای وتصویری به طرف انبوهی  روان میباشد در حالیکه قضیه در کشور های پیش رفته نظیر امریکا و اروپا بر عکس میباشد. ولی قسمیکه مشاهده میگردد قدرتمند ترین  و انبوهی ترین  رسانه ها تلویزیون  بوده  که علی رغم کمبود و یا نبودن شبکه های الکتریکی مردم با روشن کرده جنراتور های شخصی خواسته اند تا از برنامه های تلویزیونی  با استفاده از  تابه انتن بهره مند شوند. در حالیکه این قضیه  نیز در کشور  های انکشاف یافته  بر عکس میباشد که ضرر بزرگی بر پیکر  شرکتهای  تجارتی که اعلانات شان را از آن طریق نشر میکردند  بوده است.

قسمیکه دیده میشود در اکثر شهر های افغانستان نظیر  بلخ ، کابل هرات  و غیره تلویزیونهای سیم  دار با داشتن چینل های متناوب و مختلف  دارای بیننده زیاد میباشد که این امر باعث میشود از یکطرف مردم بتوانند بمشاهده  تمام تلویزیونها دست رسی داشته باشند و از جانبی  تعداد پر بینندگی تلویزیونهای محلی را که دارای برنامه های  کوچک و ضعیف میباشد کاهش دهد اما تعداد  تلویزیونی سیمدار آنقدر  نیست که بتواند تأثیر زیادی به پیامرسانی های محلی داشته باشد. همچنان خدمات اطلاعاتی نیز با سرعت در این تلویزیونها اجرا میگردد.

با باز شدن برنامه های جهانی در افغانستان تجارت جهانی است  که از مشهور ترین و پر قدرت ترین  این نیرو های جدید میباشد  هر چند این  سرمایه گزاریهای مضاعف یا بین المللی بطور واضح قابل  رؤیت نمیباشد اما در عمل در جامعه تجاری مقادری هنگفتی از پولهای بزرگ چرخ اقتصاد این کشور را میگرداند که از خارج سرمایه گذاری شده است نظیر ترکها ژاپونیها  و غیره. برای اینکه به وسعت این عملیات و شناخت آن پی بریم میتوانیم انواع  کالاهای تجارتی و پیداوار  شرقی و غربی را  همزمان در دور  ترین بازار های روستایی افغانستان به وفور بیابیم که نشاندهنده یک  عملیات وسیع نقل و انتقال و فروش و تورید این کالا ها میباشد که از توان  سرمایه داران داخلی بدور است و گفته میشود که روزانه بیش از سه صد ملیون دلار در معاملات پولی و تجاری در افغانستان بگردش می  افتد که اگر این ادعا درست باشد نمیتوان افغانستان را از جمله کشور های نا دار  بحساب آورد . با اینهمه   دیده  میشود که تعداد بانکها ، شرکتهای صادراتی و وارداتی ، سرمایه گذاریها در عرصه تکنالوژی استخراج معادن  و چرخ های صنایع اکثراً از پشتیبانی کشور های خارجی مخصوصاً امریکا ، جاپان  و کشور های اروپایی میباشد . که توام با بر نامه جهانی شدن تجارت در افغانستان  پیش میرود.

واقعیت این است که حدود چهل  کشور  صنعتی جهان یا از طریق کمک  های بدون عوض و یا از طریق سرمایه گزاریهای  بازار در افغانستان سهم دارند  که این امر باعث بلند رفتن رشد اقتصاد کشور میباد . هر چند اقتصاد افغانستان یک اقتصاد مصرفی عنوان میگردد اما با آنهم فعل وانفعالات  بزرگی در جریان است که در بحث های آینده بآن خواهیم پرداخت.

 


 

[1]چهره جدید سرمایه داری،سردبیر مجله ماهانه  ریوو، اپریل  2002

 

 


بالا
 
بازگشت