احمد سعیدی

 

آقاي كرزي مخالف ديويد پطروس موافق

امريكايي ها مي كوشند سرنوشت كشور ما ر ا به مليشه ها بسپارند عجيب ابتكار كه نه منطقي است و نه اصولي از طريق رسانه ها شنيدم كه جناب كرزي با مليشه سازي مخالفت دارد و جنرال ديويد پطروس موافقت  تصویری ازوضعیت سیاسی ونظامی افغانستان در اواخر دهه شصت وپیروزی ملیشه واربکی نمائی از وضعیت آشفتۀ ودرهم شکستۀ افغانستان در اوائل دهه هفتاد به يادم آمد  حال که سراسیمگی وآشفتگی سیاسی امريكايي ها  را واداشته تا آزموده را بیاز مایند لازم دانستم نظر خودرا درین زمینه اظهار نمايم .

اول:آیا تشکیل اربکی ویا ملیشه یک ضرورت جدی است ؟و آیا گزینه های بهتر ومفید تر ازان مورد بر رسی قرار گرفته است یا خیر؟ تقاضای تشکیل ملیشه از طرف جنرال امريكايي شاهدیست بر ضعف حاکمیت و انتخابیست انحرافی،این انتخاب راه را بسوی تضعیف نیرو های امنیتی وتقویت حاکمیت های قومی در کشور باز میکند . به همان تناسبیکه مردم محلی ودور افتاده از نیروهای خارجی نفرت دارند از ملیشه واربکی نیز متنفر اند. گر چه در یک زمان حکومت های افغانستان بخاطر بقای خود از ملیشه استفاده کرده اند وخاطرات تلخ عملیات ملیشه در روح وروان هر هموطن ما با قیست وتا هنوزمردم عادی قساوت ،سنگدلی وبیرحمی ملیشه را فرا موش نکرده اند که بار دیگر زمزمه های إحیائی این پدیدۀ شوم گوش ها را می خراشد.شاید دولت های گذشته از وجود ملیشه ویا اربکی بهره برده باشند واما ملت طعم تلخ این نهال را چشیده ونمیخواهد دوباره کشور به غولان فرا قانونی سپرده شود.

ملیشه ویا اربکی نه صلح میخواهد ونه هم طرفدار صلح است: تجربه نشان داده است که ملیشه از متن نا آرامی ها  وقانون شکنی هابوجود آمده جنگ خون ریزی وخانه جنگی علت اصلی حیات این این معلول نا میمون است بناء.صلح، آرامش وختم جنگ به مفهوم ختم حیات  ملیشه واربکیست. هیچ کس بخاطر نزدیک شدن به پایان عمر خود مبارزه نخواهد کرد واین انتظار از مليشه هم آرزوي  بد فرجام خواهد بود..ملیشه  ها بار بار  نشان داده اند در صورت توقف ویا تنقیص امتیاز  بخاطر بقای خود یا به دشمن تسلیم میشوند ویا دست به کودتا می زنند ودر ولایات ومناطق دور دست ادارات محلی را به کنترول خود درآورده زمینه آشوب وهرج ومرج را مساعد میسازند. ملیشه خودرا ضامن ادامه حیات دولت ومالک مردم بی دفاع میداند وبا گذشت هروروز وعملیات بی رحمانه حس تمامیت خواهی در وجود آن رشد میکند، علاوه ازامتیازاتیکه از دولت میگیرد، خانه هارا تلاشی ،هستی  وزیورات خانم ها را به غارت می برد،واز طریق اختطاف وگروگان گیری بازار تجارت جنگی را رونق می بخشد.گرچه طراحان ومؤسسان مليشه به این باور اند که مليشه نیروی خارج از دولت نبوده همیشه زیر اداره وتحت کنترول قرار دارد.در ارتباط به این حدس خوشبینانه باید عرض کرد که این طرز فکر گمراه کننده باعث فریب خود آقاي جنرال پطروس  میشود. در حاليكه كنترول نيروهاي داخلي و خارجي كه در چوكات قانون مطرح اند اداره شان مشكلات گوناگون دارد  پس نیروها ی خود سر وفرا قانونی وفرا تشکیلاتی را که دور از دائره حاکمیت قرار دارند چگونه اداره میکند؟ با آنچه گفته آمد دانسته میشود که ملیشه پدیده مطلوب نبوده وآرامش وامنیت را مخالف فلسفۀ وجودی خود میداند همان است که آشوب را گسترش میدهد تا عمرش را طولانی وامتیازاتش دایمی بسازد.وخوب است که به برخی خاصیت های ملیشه بیشتر اشاره کنیم.

خصلت های ملیشه ویا اربکی: ملیشه خاصیت زالو را دارد از خون مردم تغذیه میکند اگر مکیدن خون قطع شود ملیشه هم می خشکد و بفنا می رود. از لحاظ وضع الجیشی در مناطق شکل میگیرند که حاکمیت دولت به خطر مواجه است طوریکه ایشان در مناطق اشوب زده خلاء حاکمیت وقدرت را پر میکنند وتنها از  آمر خود که ارباب، ملا ویا سر مایه دار است اطاعت میکنند وبا نیروهای دولتی روابط دوستانه دارد چون از ایشان امتیاز میگیرند نه اینکه اطاعت میکنند.  بناء این نیروها قسما از اداره دولت خارج و به بهانه حالت اضطرار تمام نورم های قانونی ، اخلاقی واداری را زیر پا گذاشته تابع ذوق وسلیقه خود میباشند، یعنی ملیشه ها نیرو های فرا قانونی اند که دولت به ایشان نیاز دارد.ملیشه معاش واجوره نمیخواهد ادعای قیمت خون خودرا دارد وادعا میکند سر وکارش با دشمن است وهر لحظه مرگ به سراغش می آید لذا هر چه امتیاز بوی داده شود بزعم خودش باز هم کم است، به هر تناسبیکه خشونت وجنگ زیاد باشد تشکیل این گروه گسترده تر وامتیازات شان بیشتر میگردد همان است که این نیرو ها در متن کشمکش ها وخون ریزی ها رشد میکنند  وتا میتوانند آتش جنگ و خشونت را شعله ور تر میسازند. چون جنگ است که ایشان را بوجود آورده وهمین جنگ دلیل تخصیص امتیاز به ایشان محسوب میشود.

ملیشه سازی شبیه یک مرض ساری!: با مطالعه وشناخت که ازخاصیت اجتماعی وهنجار های اخلاقی مردم  فقیر افغانستان دارم برخی از ایشان در جلب منفعت بسیار حریص وموشکاف اند، بناء یقین دارم اگر امريكايي ها  در یکی از ولایات هسته های ملیشه را ایجاد کند ومطابق تشکیل امیازات نقدی لوژستیکی واکمالاتی را بدسترس شان قرار دهد سائرین با آز مندی تمام زمینه های تشکیل چنین هسته را مساعد میسازند تا امتیاز بگیرند. .مردم افغانستان نسبتا فقیر و غالبا در فکر جلب منفعت اند هر پدیده که عاید داشته باشد با آنکه مبدأ ومسیر منکر وشنیع هم داشته باشد باز هم به سراغ آن میروند مثل اینکه کشت کوکنار از جنوب تا دور ترین نقاط شمال کشور سرایت کرد وتشکیل گروپ های گروگان گیر در مراکز. نمونه دیگر است .وحال وقتی مردم ولایات دیگر اطلاع حاصل کنند که در یکی از ولایات بخاطر مبارزه با مخالفین دولت ملیشه ساخته شده دارائی تشکیل امتیاز ووسائل وتجهیزات اند هم معاش دارند وهم غنیمت میگیرند ،دیگر روحیه وطن دوستی وفدا کاری از بین رفته همه تلاش می ورزند تا تنها از طریق اخذ امتیاز با دولت همکار باشند.

بهانه تشکیل ملیشه در هرولایت وجود دارد:ولایات دایکندی و غور از ولایات نسبتا آرام کشور اند واما در همسایگی با ولایات نا آرام فراه، هلمند وارزگان قرار دارند چون می بینند در ولایات دیگر مردم تشکیلات ملیشه ساخته اند که هم تسلط وقدرت را تمثیل میکنند وهم اقتصاد جنگی ضریب بالای دارند وهر فرد محیط دارائی معاش بلند است ایشان هم به زمینه های ملیشه سازی روی میاورند واگر دولت بخواست شان لبیک نگوید باز مسئله نا رضائیتی وگرایش به مخالفین مطرح میشود.این مسئله ساده است به جزئیات آن اشاره نمیکنم چون درین مسائل تجربه کافی وجود دارد وبه همین تر تیب هرات در همسایگی فراه وایران وتا شمال امتداد پیدا میکند مردم بجای همکاری با پولیس کوشش میکنند خود شان با قدرت وارد صحنه شوند ونقش دولت را ضعیف سازند،تا دولت مجبور به تنازل وقبول خواست شان شود.

آضرار مليشه سازی: در حالیکه پروسه دی دی آر ودایاگ در برخی ولایات کشور به مؤفقیت در حال اجراست مسلح سازی عدۀ دیگر مردم را عقده مند میسازد.مردم مطمئن نیستند که مليشه تا دندان مسلح یکجا با یک تغییر ناگهانی همراه با طالبان با لای ولایات بدون ملیشه واربکی مارش نکنند این تشویش ها تا سر حد اختلال وحدت ملی وجود دارد.اینکه با تشکیل اربکی وملیشه نهاد های دولتی وارگانهای امنیتی ضعیف میشود حقیقتی است انکار نا پذیر وخوش بینی درین زمینه اشتباه زیانبار وغیر قابل جبران خواهد بود جهت بيرون رفت از وضعيت موجود

 

من به آقاي كرزي پيشنهادات دارم  پیشنهاد اول انتخابی شدن مسئولین محلی: اول باید یاد آور شوم که توهین برخی متنفذین قومی بنام تفنگ سالار و جنگ سالار  وخارج ساختن شان از بین مردم حمایت مردم را از دولت کم ساخته است به نظر من بهتر است بجای ملیشه سازی ادارات محلی انتخابی ومردمی باشند این شیوه در امر ثبات واستقرار امنیت کمک بیشتر خواهد کرد در صورت انتخابی بودن مردم در پهلوی نیرو های امنیتی از والی منتخب واداره محلی که خود تأئید کرده اند حمایت مکینند یعنی هم حامیان والی طرفدار دولت اند وهم نیروهای امنیتی.در شرائط فعلی نیروها امنیتی تنها اند..افراد متنفذ وبا صلاحیت بنام جنگ سالار از منطقه بیرون کشیده شدند وحال جای شان به نیروهای بمراتب بد تر بنام ملیشه واربکی سپرده میشود.بناء معقول تر این است تا  امريكا بجای مصارف زیاد بخاطر تشکیل ملیشه  زمینه انتخاب مسئول مورد تأئید وحمایت مردم را در ولایات مساعد سازد تا مردم بخاطر دفاع از انتخاب خود شان با نیرو های امنیتی کمک کنند حال مردم هیچ انگیزۀ بخاطر دفاع از حکومت ندارند. در شرائط فعلی افراد با إعتبار متهم به جنگ سالار مؤثر تر از ملیشه  وتکنو کرات بی پایه واختلاس گر است.

پیشنهاد دوم انگیزه دهی :ملت بخاطر دفاع از نظام انگیزه ندارد.عوامل متعدد بیرونی ودرونی مردم را از دولت متنفر ساخته، اگر سخنگویان واستراتیجست های رئیس صاحب  جمهور انتقاد ها را توجیح وتأویل کنند زبان مطبوعات جهان را کس گرفته نمیتواند.این مطلب را بخاطر اضافه کردم که سخنگویان رئیس جمهور انتقادات مردم را بسیار سطحی میگیرند وآنرا جزء از خاصیت سیاستمداران افغان می پندارند.باید پرسید، مطبوعات بیرون مرزی ونمایندگان ملل متحد که دولت فعلی را ضعیف وملوث به رشوت وفساد وهمکار با قاچاقچیان  معرفی میکنند متأثر از کدام خاصیت است؟.به هر حال دولتمردان باید حقایق را جدی بگیرند ودرپی تلافی وجبران فرصت های از دست رفته بر آیند: یکی ازین فرصت ها انگیزه دهی بجای ملیشه سازیست:فعلا مردم بخاطر دفاع از دولت انگیزه ندارد اكثريت والی ها که از محیط نیستند وپایه مردمی ندارند در ولایات دست بین تیم پی آر تی میباشند مردم ازینگونه والی ها بی صلاحیت ومحتاج به خارجی های چشم سبز  نفرت دارند . یکی از عوامل عمده طالب سازی ومخالفت مردم عملیات خودسر نیرو های إئتلاف و تلاشی خانه ها وگشت وگذار شان با یونیفورم در مراکز تجمع مردم است که باید قطع شود .به استثنائی عده محدود در شهر های کلان سائر مردم از دیدار خارجی ها بیزار اند . واز حضور شان در اجتماعات ومساجد نفرت دارند اما دولت به این امر توجه ندارد.پدیده طالب ساز دیگر مطبوعات تصویری کشور است که بنام دمو کراسی وآزادی بیان مواد قانون اساسی را نقض و با پخش تصاویر نیمه به رهنه خارجی حساسیت هارا بر می انگیزند واستدلال طالبان را مبنی بر بی دین بودن دولت تقویت می بخشد،تنظیم وپخش کلپ های افتضاح آمیز موسیقی دانان اماتور شوقی وشهرت طلب کشور که در خارج وداخل تنظیم میشود و با رقص ومعاشرت مرد وزن همراست ماهیت دولت را به نظر عام مردم کفر آمیز ساخته که باید اصلاح شود. اینها همه دلیل عمده  بر پروسه طالب سازیست وعلاوتا تخطی از قانون اساسی  است که بند اولش بنام اسلام رقم خورده.دولت همیشه به ساختن قانون اساسی افتخار میکند در حالیکه مادۀ اولش را عملی نمیسازد.کدام ماده این قانون در کشور عملی شده؟

پیشنهادسوم اصلاح اخلاقی وتطبیق قانون: دولت بجای ملیشه سازی به برخی قوانین، سنن وعرف کشور إعتنا نماید .با مجر مین چون متجاوزین جنسی آن هم با دختران خورد سال و سارقین دسته جمعی مسلح,اختلاسگران داخل اداره به شدت بر خورد کند.روزانه اخباریکه از تلویزیونها پخش میشود نظیر این وحشت در هیچ گوشه دنیا وجود ندارد.تجاوز های مکرر جنسی بالای اطفال، اختطاف دختران وباز آوردن شان به مطبوعات که به شراب خوردن وفحشاء در ملاء عام اعتراف کنند اینها دمو کراسی نیست بلکه اشاعه فساد وزمینه ساز طالب ومخالفین دولت است.هیج کس نمیخواهد  در کشور چون افغانستان با دولت همکاری کند که اخبار روز مره اش را تجاوز جنسی، قتل مردم بیگناه ملکی، اختلاس ملیاردها دالر ، حمایت جانیان حرفوی واختلاف ارکان سه گانه دولت تشکیل دهد. آخر یک روز از محا کمه اختلاس گران، بدار آویختن دزدان متجاوزین وقاچاق چیان وهم آهنگی ارکان دولت هم خبر پخش کنید .دولت باید جلو اینقدر ظلم وفسادرا بگیرد والا هیچ دلیل برای دفاع از آن وجود ندارد.شاید مردم خود شان به کمک خارجی  ها كه پشت و روي سياست شان معلوم نيست  طالب را بخاطر بر داشتن فسادبیاورند ودران وقت پشیمانی سود ندارد.

 

 


بالا
 
بازگشت