جنرال سید عبدالقدوس سید

 

 

برگهای : از متن جلد دوم " جنگ های کابل " اثری منتشر ناشده

 

 

 

 

نویسنده : جنرال سید عبدالقدوس سید

1 ـ موزیم ها گنجی که مجاهدین نصیب شدند

2 ـ سرنوشت شگفت انگیز گنجینه های طلا تپه

 

 

 جنگ هاي تابستان که درماه اسد سال۱۳۷۱ بشکل بغرنج و اسرار آميزي در  جنوب کابل و دارالامان شعله ور گرديده بود، مدت ۲۱ روز بدون وقفه تداوم  حاصل کرد، در کنار خونباري وويرانگري هرگاه سرقت موزيم ها (۱) در آنجا  را در نظر بگيريم، اين جنگ ها بعنوان اندوهبار ترين و غم انگيز ترين برهه  جنگ هاي کابل رقم مي خورد.

 در بارهء سرقت و غارت در موزيم ها ( موزيم ملي و موزيم اردو ) بوسيله گروههاي مجاهدين شامل در جنگ هاي کابل، اينجا و آنجا با قلم پر اشک سخن رفته است، اما اين قلم با بضاعت اندکش بر آنست که تاريخ تا هنوز پاسخ هاي روشن و نهائي را به اين سرقت هاي المناک  که شاهرگ تاريخ را قطع کرده ، نداده است.

در اين جستار که پل پای جهنمي جنگ ها در کابل دنبال ميشود، مجال رد يابي، نعل به نعل سارقان موزيم ها که در واقع وظيفهء( يک دولت مشروع و مردمي است ) بنابر دوري ازمبحث اصلي ميسرنيست. اما با حرمت و ارجگذاري فروتنانه به زحمات نویسندگان و مترجمان که دست به قلم برده، در فجایع جنگ ها و از آنجمله در سوگ یغماي موزيم ها اشک ریخته اند، تلاش میکند با يک جستار شتابنده اين سرقت ها، که پشت تاريخ را شکسته است، در برابر دیده گان نسلها قرار داده و مرز های عبرت اندوزی تاریخی را از آن برجسته نمايد.

اسکان قوتهاي مجاهدين در دارالامان انگيزهء سرقت موزيم ها :

بعد از آنکه برنامه صلح سازمان ملل متحد در يک اقدام کودتائي توسط ائتلاف گوناگون با اشغال مزار شريف درآخر ماه حوت ۱۳۷۰خورشیدی به شکست مواجه گرديد، و بعد از آنکه قوت هاي مليشه ئي مربوط رشيد دوستم از بلخ و مجاهدين ( شوراي نظار ) تحت فرماندهي احمد شاه مسعود، از جبل السراج جهت تکميل کودتا بتاريخ ۲۶ حمل ۱۳۷۱خورشیدی بکابل آورده شدند، چنين وضعي ديگر گروهاي مجاهدين، بويژه حزب اسلامی گلب الدين حکمتيار( تسنن افراطي )، وحزب وحدت اسلامي"  تشيع هزاره  "، اتحاد اسلامي " تسنن وهابي " و حرکت اسلامي " تشيع " را که بشدت رقيب هم بودند، در اشغال بخش هاي از شهر تحریص و بر انگيخت. با اين حال شهر کابل پارچه، پارچه به قلمروي فرمانروائي گروهاي باهم دشمن جهادي و مليشه ئي مبدل گرديد.

    تسلط بر مناطق شهر از جمله در دارالامان، تنها به معني حضور پر قدرت، پایگاه و جبهه آرائي در ميان تأسيسات دولتي و خانه هاي مردم نبود، بلکه بنابر هنجار ها و فتاوي مغلق " جهاد افغاني " گروه ها در قلمرو حاکمیت خود، مال و دارائي هاي ملي و حتي شخصي را بعنوان «ثمرهء جهاد» حق حلال و مشروع خود تصور نموده، آشکارا یا پنهاني در بست یا ضمني سرقت و تاراج می نمودند.

    در آن برهه آنگونه که بسیاری ازشهریان کابل شاهدش بودند، مبدل گردیدن دارالامان به مواضع جنگی، مجاهدين احمد شاه مسعود، و شيخ آصف محسني و افراد جنرال مومن در ميان آگاهان نظامی بحث های متفاوتی بر انگيخته بود، شماري جابجائي قوت ها را در دارالامان جهت محافظت، موزيم ها، کاخ ها. قرارگاه های مملو از ثروت های نظامی، وراکت های سکاد، اقدامی بجا و الزامي تلقی می نمودند، اما شماري ديگر که در اولين ساعات ورود گروها بکابل شاهد چور و چپاول دارائی هاي ملی وشخصی بوسیله گروهای مجاهدین و ملیشه ها بودند.

    اسکان و اقامت جنگجویان جهادي را در دارالامان یک عمل غیر عقلانی، عظمت طلبی عنوان نموده می گفتند؛ اگرمسئله حفاظت موزیم ها، کاخ ها و تأسیسات مدنظر می بود (۲) بجای مبدل نمودن محدودهء موزیم ها و قصرها به پایگاه و مواضع جنگ، بایستی جنگجويان جهادي به مسافه «   ۵ تا ۱۰ » کیلو متري جنوب تر از دارالامان، جابجا گردیده. با حریفان خود به تصفیه حساب بپردازند، می بایستی ساحه دارالامان موزیم ها و قصر ها، چهلستون، منطقهء غیر نظامی اعلان گردیده، حفاظت آن به موسسات بین المللی ( یونسکو) سپرده می شد، ازینرو آگاهان با همين دلائل آیندهء واژگون کننده ئی را برای دارالامان و ارثیه هاي تاريخي آن، پیش بيني مي نمودند.

سرقت موزیم ها دشنه بر قلب تاريخ :

هرگاه واقعیت هاي جنگ در ساحه دارالامان در کنار هم قرار داده شود اسناد و شواهد انکار ناپذيري مبرهن می کند، فرماندهان جناح های که در دوران جنگ ها در دارالامان مستقر بودند، در سرقت آثار و گنجینه های تاریخي موزيم ها ( موزيم ملی و موزيم اردو ) ویرانی کاخ هاي باشکوه دارالامان و چهلستون و غارت ثروت های ملی و دفاعی در آنجا بگونه ئی متناوب و زنجیره ئی، مستقیمأ دست داشتند .

مرحله نخست سرقت موزیم ها :

ساحه دارالامان ( موزیم ها و قصر ها ) از ماه ثور سال ۱۳۷۱ تا ماه ثور سال ۱۳۷۲ خورشیدی ) مطابق ( اپریل ۱۹۹۲  تا اپریل ۱۹۹۳ میلادی ) تحت تسلط مجاهدین ( شورای نظار، جمعیت اسلامی، تحت فرماندهی، احمد شاه مسعود، و حرکت اسلامی که در حبالهء " جمعیت اسلامی " در آمده بود، تحت فرماندهی سید حسین انوری و قطعهء مربوط جنرال مومن، افسر شورشی، لوای حیرتان قرار داشت.

    طی مدت متذکره علی الرغم خشن تر گردیدن جناح های متخاصم، جنگ ها میان هر دو محور اصلی ( احمد شاه مسعود و گلب الدین حکمتیار ) با  برخورداری از تنوع و پیچیده گی های زیادی که با پیشروی و عقب نشینی های وقفوی به شیوه و تاکتیک های چریکی توام بود، دارالامان تحت فشار چندگانه، آتش های اسلحه ثقیل از یکسو سیل شتابان آتش های حزب اسلامی از جنوب، و ضربات ثقیل حزب وحدت اسلامی از شمال غرب قرار گرفته بود، طی این مدت :

نخست : هیچیک از جناح ها از پوتانسیل نظامی کافی که منجر به اشغال مناطق و قرار گاه های  همدیگر بویژه اشغال یا نفوذ بر ساحه دارالامان بوسیله جناح های رقیب ( حزب اسلامی، حزب وحدت ) گردد اتفاق نیفتاده است . اما شاهدان صحنه ها (۳) اظهار می نمایند که عمدتأ در جریان شب ها درساحهء موزیم ملی و اطراف قصر یک نوع اقدامات تیاتر گونه جنگی که حمله و هجوم طرف مقابل در اطراف موزیم را به نمایش در می آورد، به صحنه می آمد، موج آتش های شب تاب، بهر سو شلیک می گردید، اما از آتش یا حملهء پیاده نظام، جناح های مخالف خبر نمی بود، تلاطم فیرها و آتش ها سبب میگردید که همه افراد و اشخاص در آن ساحه، آنهائیکه از برنامه های مهندسی شده بخاطر سرقت آثار موزیم ها در اثنای شب ها اطلاعی نداشتند، به عمق سنگر ها و محلات محفوظ ، تهکاوی ها، پناه برده پنهان گردند.

سپس : باتوجه به چور و چپاول گسترده دارائی های ملی و شخصی که با ورود مجاهدین و ملیشه های شمال در اوائل ماه ثور سال ۱۳۷۱ بکابل آغاز و تداوم یافته بود، دیگر پنهان نبود که موزیم ها با گنجینه های بی همتا و گرانبهای آن که در میدان جنگ قرار گرفته اند، اماج حملات دزدان جهادی و ملیشه ئی قرار میگیرد، اما هیچگونه اقدامات مسئولانه و عملی از سوی حکومت، " ربانی" که قدرت مدار اصلی آن، احمد شاه مسعود ووزیر اطلاعات و فرهنگ آن ، شخصی بنام صدیق چکری (۴) بود صورت نگرفته و یا مساعی سازمانهای بین المللی از جمله، یونسکو که منجر به حفاظت آثار موزیم ها، از سرقت و غارت گردد جلب نگردیده است.

    همچنان هیچگونه اجرأت مقتضی بخاطر حفاظت و سلامت کاخ های تاریخی دارالامان، چهلستون انجام داده نشده است علی الوصف مبرهن میشود که طی یکسال حضور قوای حکومت برهان الدین ربانی و ائتلاف آن در دارالامان، تحت رهبری فرمانده احمد شاه مسعود، بهترین و گرانبها ترین آثار و گنجینه های تاریخی و فرهنگی موزیم ها درسرقت های مهندسی شده بوسیلهء فرماندهان جنگ (۵) به سرقت برده شده است .

    همچنان طی همین مدت آثار و داشته های تاریخی و فرهنگی ( موزیم اردو ) که در ساحه ء شمالی قصر تاج بیک، دارالامان موقعیت داشت، بوسیله مجاهدین حرکت اسلامی، تحت رهبری شیخ آصف محسنی و فرمانده سید حسین انوری که آن ساحه را تحت کنترول داشتند(۶) به یغما برده شده است

مرحله دوم سرقت موزیم ملی :

حزب وحدت اسلامی تحت رهبری عبدالعلی مزاری، کریم خلیلی بعد از آنکه راکتها و گلوله های آتشین اش را برای فتح ؟ دارالامان و درهم کوبیدن مجاهدین مربوط ( مسعود و ربانی)، به پرواز در آورد، وطی جنگ های خونین و مخرب و با به شکست و فرار مواجه نمودن قوای " مسعود" دارالامان را بتاریخ ۱۴ / ۲/ ۱۳۷۲ خورشیدی  در حالی به تصرف درآورد که قصر دارالامان در اثر جنگ های مجاهدین گروهی ( مسعود، حکمتیار، مزاری ) شدیدآ خساره بر داشته بود تحت اشغال مجاهدین حزب اسلامی حکمتیار که از ساحهء جنوب به تهاجم پرداخته بودند در آمده بود ، به تصرف در آورد، از آن به بعد آثار و گنجینه های بجا مانده از دستبرد فرماندهان مسعود و ربانی، از سوی حزب وحدت، تحت رهبری عبدالعلی مزاری و کریم خلیلی، فرماندهان آن (۷) بسرقت برده شد.

مرحله سوم، انهدام و نابودی موزیم ملی :

تاریخ دهه هفتاد خورشیدی در افغانستان بار اول با ورود تنظیم های مجاهدین و آغاز جنگ های کابل، بگونه غم انگیز، و بار دوم بعد از آنکه طالب ها کابل را به تصرف در آوردند، بشکل مسخرهء آن تکرار گردید. طالب ها بعد از بر پائی امارت اسلامی ویژهء خود شان، به موزیم ملی یورش برده، مجسمه های بودائی (خدایان باستان، پیکره های مظهر زیبائی، هیکل های ستبر شماری با طبعیت عریان و بدن نماهای سفت شده) که با بی زبانی تاریخ را بازگو میکردند، بجرم مخالفت با اسلام، باتیر و تبر، توحش و تحجر نابود نمودند . (۸)

    جنگ های عظمت طلبی و ثروت طلبی در کابل به کشتار وویرانی، شهر، تأسیسات اقتصادی اجتماعی، فرهنگی چور و چپاول محدود نماند، بلکه سر زمین تاریخ و فرهنگ را نیز ویران کرد . موزیم ها در ساحه دارالامان( موزيم ملي و موزيم اردو ) خانه های تاریخی ملت که سیمای مردم و تاریخ در آئینه آن دیده می شد و گوشه های از تاریخ چند هزار ساله را بدوش گرفته شتابان بجلو، می کشاند،ایجاد آن محصول کار نجیبانه و شریفانهء چندین نسل بود، در سرقت های گسترده و سازمان یافته بوسیله گروه های مجاهدین شامل در جنگ های کابل بسرقت برده شده و نابود گردید.

    سرقت موزیم ها ویرانی قصر های دارالامان، چهلستون، چپاول ثروت های ملی، دارائی های شخصی فاجعه ایست استثنائی منحصر به شماری از گروهای مجاهدین شرکت داشته در جنگ های کابل، هیچ دزدی، غارتگری، راهزنی را در طول تاریخ نمیتوان بآن مقایسه کرد . جنگ های کابل جنایتی است پر از خیانت، سر شار از موقعیت های بحرانی که سیما و سجایای واقعی، جهادیسم و جنگ سلاریسم که در شبکه تنیده از ریا و دروغ پنهان نگهداشته میشود، به نمایش در می آورد.

    از آنچه به اختصار بیان شد هویدا میشود که سرقت موزیم ها در دارالامان، کار افراد عادی مجاهدین و آنهائیکه به جبر و اکراه با طرفند های زبانی، قومی و مذهبی به جبهات جنگ شهروندی در کابل سوق گردیده اند نیست. حقایق مانند راه اندازی جنگ های مصنوعی تیاتر گونه، که زمینهء سرقت ها را در موزیم مهیا می کرد، ثروتمند گردیدن فرماندهان جنک ها که تقریبأ صد فیصد آنها قبل از جنگ ها نه خود و نه از ارث خانواده از تمول بر خوردار بودند، اما از گرداب جنگ ها با ثروت های سرشار بدر آمدند، انتقال مصئون هوائی و زمینی آثار موزیم ها جهت فروش، بخارج کشور، سوختاندن دفاتر قید و ثبت البوم ها و کتلاک های آثار بعد ازدزدی، بر مصداق قولی پروین اعتصامی  :

« دزد جاهل گر یکی ابریق برد              دزد عارف دفتر تحقیق برد »

این ها حقایق اند که سرقت موزیم ها را بوسیلهء فرماندهان ارشد مجاهدین که در دارالامان اقامت داشتند، اثبات می کنند.

سرقت ۳۲ ملیارد دالری :

با نگاه به درجه اهمیت تاریخی، فرهنگی و ارزش معنوی آثار و گنجینه های موزیم ها هر انسانی میتواند ادعا کند که به چنین سرمایه های تاریخی نمیتوان بهای را رقم زد، و آنرا به پول های مروج تبادله کرد. اما بخاطر معرفی حجم سنگین این سرقت ها، پیشگیری از فراموشی، آشنا ساختن نسل های امروزی و فردا به گستردگی این اندوهبار ترین و غم انگیز ترین سرقت ها آماری منتشر شده است .

    نظر به گزارش جیمزستیل (۹) آمار شعبه اموزش و آگاهی فرهنگ یونسکو، مربوط سازمان ملل متحد، ارزش پولی آثار باستانی سرقت شدهء افغانستان به « سی و دو ملیارد » دالر امریکا بالغ می گردد .

بدین سان مبرهن میشود که جنگ های هدایت شده در ساحهء دارالامان برای فرماندهان و سران جهادی و ملیشه ای گنج بود . و اما برای ملت افغانستان سرقت آثار و گنجینه های موزیم ها تخریب کاخ های مجلل دارالامان، چهلستون، غارت دارائی ملی و شخصی یک فاجعهء المناک تاریخی وویرانه های بجا مانده از آن بعنوان ملموس ترین و عریان ترین اسناد جرم و جنایت کاری است.

    بسیاری ها عقیده دارند که سرقت موزیم ها قبل از آنکه از شرایط جنگ و جنگجویان برخاسته باشد از پی آمد های منحوس جهاد افغانی است، که سران جهاد، چور و چپاول را بعنوان ثمرهء مشروع، جهاد؟ جایز شمرده و فتوا داده اند .

    شکست طالبان در سال ۱۳۸۰خ " ۲۰۰۱میلادی " رویکار آمدن حکومت موقتی به رهبری ( حامد کرزی ) تحت الحمایه ناتو، بجای اتکا به الترناتیف دموکراتیک طرفدار اصلاحات، دموکراسی، و ارزش های انسانی که جامعه را از جنگ و چنگال جهادیسم رشد یابنده و تروریسم متشکلهء آن برهاند، از دو جناح جنگ های داخلی با ساختار های فکری مشابه و با عمللکرد های بشدت خونبار وویرانگر، که بقتل عام و تخطی های صریح حقوق بشر، سرقت و چپاول ثروت های ملی متهم اند، بیک جناح جنگ ها یعنی به شماری از گروهای مجاهدین و ملیشه ها اتکا صورت گرفت.

    چنین راهبردی غیر عقلانی، فاقد چشم انداز های استراتژیک ، در آغوش کشیدن، تقدیس و تشجیع از یک جناح بنیاد گرائی ( مجاهدین ) و سرکوب نظامی، و حواله بار حقارت ها به جناح دیگر بنیاد گرائی ( طالب ها ) بی توجه به بافت های پیچیدهء قومی، مذهبی و جیوپولیتیک منطقه و نقش بی کفایتی و فساد بر انگیز حکومت تحت الحمایه و اشتباهات مرگبار ناتو در بمباردمان شهروندان ملکی، انگیزه های انتقام جوئی با شعایر مذهبی در آمیخت وشعله های جهاد اگبر؟ طالب ها و یاران القاعده، از خاکستر جهاد قبل با انگیزه های نسبتأ جدیدی شهادت طلبی و تکفیر گرائی، علیه ناتو و حکومت کابل که رقیبان اصلی طالب ها در رئوس هرم قدرت آن جا دارند زبانه کشید و اینک در تداوم جنگهای تبهکارانه که بار اصلی آنرا شهروندان مستمند افغان بدوش  می کشند، حکومت کابل به پناهگاه جنایت کاران جنگی و متهمان به تخطی های حقوق بشری سارقان ثروتهای ملی، از جمله سارقان موزیم ها مبدل گردیده، از یکسو گامی برای عدالت خواهی و بازیابی آثار موزیم ها برداشته نشده و از سوی دیگر یک نوع اغماض و سکوت را در شیوه کار و عملکرد سازمانهای طویل و عریض، حقوق بشری داخلی و خارجی، در معرفی و به دادگاه کشانیدن متهمان معلوم الحال به جنایات بشری، منجمله سارقان موزیم ها، ویرانگران کاخ های دارالامان و چهلستون مستولی گردانده است.

موزیم منهوب و شواهد شهود :

در سال ۱۳۸۳ خورشیدی " ۲۰۰۴ میلادی" در یک بعد از ظهر تابستانی که آفتاب مغرب شعله می کشید و مهء ارغوانی رنگی به آسمان رها میگرد، به دیدار ویرانه های قصر دارالامان و عمارت موزیم ملی که در حال مرمت بود رفته بودم. قصر دارالامان و عمارت موزیم ویرانی المناکی را با شجاعت تحمل نموده، تصویرغمباری را به تماشا می گذاشتند . عمارت های اطراف جاده و حواشی موزیم با تنه های سوخته و پیکرهای داغان شده و به زانو افتاده سیمای جنگ و جنایت را مبرهن میکرد .

    در مدخل موزیم در  دیوار های مشرف بجادهء عمومی که نقش داغان شده ئی رگبار گلوله ها و راکت ها تحت مرمت قرار گرفته بود، با یکی از کارمندان حرفوی موزیم ملاقی شدم، چهرهء او آشنا بود، در گذشته ها در دهه شصت حینیکه در قرار گاه وزارت دفاع و کاخ دارالامان، اشتغال داشتم، بارها او را چه در بازدید های انفرادی و یا جمعی با مدعیون سیمینارهای فرهنگی اردو، از موزیم دیده بودم، در اولین نگاه ها پرسید چگونه؟ شد، بعد ازگذشت سالها یاد این مخروبه ها کردید؟. بااشاره بسوی ویرانه های قصر و عمارت موزیم منهوب گفتم، روزگاری این عمارت ها مانند نگینی در تاج شهر با شگوهمندی می درخشید، آخر من تنها دوست دوران دبدبه وطنطنه این ها نبودم، بلکه بحیث دوست روز گار تباه شده و اندوهبار او آمده ام در سوک موزیم منهوب، بر زخم های دلشگاف و برج و باروی فرو ریخته و درهم شکسته کاخ ها اشک بریزم .

    با حرمت به او گفتم، در جهان از تاریخ مراقبت میشود، میراث هر جنگی حفظ میشود تا برای  نسل های بعدی، تاریخ را بازگو نماید، آیا ؟ بهتر نمی بود یک بخش دیوار داغان شده ای موزیم با رگبار گلوله ها و زخم های دهن کشودهء آن بحال اصلی اش ( بدون مرمت ) بجا گذاشته میشد تا معرف زنده جنگ و جنایت و سر گذشت موزیم می بود. زاویه نگاهش را بسوی دیوارهای داغان شده چرخاند، خشم مبهمی گرداب دار در وجودش جوشید و گفت که من خود در دل حوادث جنگ ها در کابل زیسته ام، هرگز از چنکال خاطره های اندوهبار جنگ رهائی ندارم، گذشته ها را نمیشود فراموش گرد، دم به دم یادم می آید، قطره اشکی به گونهء گندمی اش فرو غلطید و شیاری نمناکی بجا گذاشت و گفت، باوجودیکه جنگ سرطان منهوس بنیادگرائی هنوز از تداوم برخوردار است، ما در مرحله دیگری از زمان قرار داریم، بعد از سقوط طالب ها بوسیله امریکا در سال ۲۰۰۱میلادی، شماری از فرماندهان جنگ های کابل که نقش اصلی را در ویرانی قصر ها و آبادی های دارالامان و سرقت موزیم ها را بدوش داشتند در رده های بالائی هرم قدرت جا گرفتند، حال از یکسو یغما گران وویرانگران با قرار گرفتن زیرسایبان دولتی با فرار به جلو میخواهند، آثار جرم فردای باز رسی را از میان بر دارند و از سوی دیگر با تلاشها و تبلیغات عوامفریبانه تقدیس جهادیسم و جنگ سلاریسم برای پوشاندن وبه فراموشی سپردن سرقت ها در موزیم ملی، به ترمیم کالبد ظاهری موزیم منهوب پرداخته اند.

    در پاسخ سوالم که سارقان آثار موزیم کدام اشخاص و کدام گروها بودند ؟ در حالیکه آوازش بیشتر شبه گریه ئی خفه ئی بود که از روح رنج کشیده و نا امیدی بر میخواست، گفت : جواب معلوم است، گروهائیکه طی جنگ ها در دارالامان مسلط بودند، آنها سارقان اصلی گنجینه های موزیم اند. از جنگ های کابل سالها میگذرد، اما من نتوانسته ام آنرا از ذهنم بیرون کنم کابوس وار به آن مواجه هستم .

    با تشدید جنگها در تابستان سال ۱۳۷۱، شبح موحش جنگ در همه جای شهر به گردش در آمده بود، دارالامان به مرکز جنگهای گروهی مجاهدین تبدیل شده بود، آمدن به محل کار " موزیم " و عبور از پاتک های شهر تقسیم شده زیر پاشنهء جناح های خون آشام جنگ و اصابت راکتها و انفلاق ها کار ساده نبود . در ماه سنبله ۱۳۷۱خورشیدی در وقفه یک آتش بس بعد از بازرسی چندین پوسته، بالاخره موفق گردیدم به محل کار خود " موزیم" در دارالامان برسم، تمام ساحهء دارالامان، اطراف قصر و موزیم با جابجائی جنگ افزار ها بیک میدان جنگ تبدیل شده بود، نقش چلیپائی زنجیر های تانک در جاده های داغان شده، پوچک های خالی، جای دل شگاف راکت ها و مرمی های ثقیل در پیکر سیاه شده عمارت ها ، در همه جا دیده می شد، عمارت موزیم زیر رگبار گلوله ها تصویری غمباری را به تماشا می گذاشت، دارالامان بویژه محیط پیرامون قصرها و موزیم ملی قبل از جنگ های مجاهدین با مناظر دل انگیز و چشم نوازی زیبائی روح پروری را به تماشا می گذاشت و جان را شاد می کرد، اما با شروع جنگ ها بدون ترحم به تباهی وویرانی کشیده شد.

    ساحه دارالامان و عمارت موزیم تا ماه ثور سال ۱۳۷۲خورشیدی تحت کنترول مجاهدین شورای نظار) و جمعیت تحت رهبری فرمانده احمدشاه مسعود و عمارت های اطراف قصر، تحت کنترول افراد مربوط جنرال مومن و مجاهدین (حرکت اسلامی ) تحت فرماندهی سید حسین انوری قرار داشت .

    عمارت موزیم را یک گروه مسلح تحت کنترول داشت، مجاهد جوانی با ریش مشکی و گیسوان بلند که با هیچ تمهیدی زیر پکول طبقی اش نمی خوابید با چمپر چرکین پلنگی که چشمانش از فرط خستگی و بی خوابی و گرمای روز به زحمت باز و بسته می شد، و تعداد مجاهد دیگر که صدای حرف زدن شان از عقب دیوار بگوش می رسید مراقبت می شد، او از دخول من به محوطهء موزیم با وجود ارائه کارت هویت ماموریتم ممانعت بعمل آورد، در آن لحظه حینیکه از چند متری به دروازهء دخولی عمارت موزیم که همیشه مقفل و ممهور می بود نگاه کردم، علائم خراشیدگی و بی موازنگی در آن بمشاهده می رسید. با عجز به محافظ مسلح گفتم؛ برادر، اجازه بده تا دروازه و کلکین های عمارت موزیم را یکبار از نزدیک نگاه کنم، در پاسخ مثل اینکه حرف زشتی گفته باشم، گفت اجازه نیست، وقتی باالتماس دوباره خواهش کردم با پرتاب شرارهء پرنفرت نگاهش بسویم گفت ! گپه نمی دانی . ما در غم چه هستیم تو در غم چه هستی، پیش از آنکه با رگبار گلوله ها یا اصابت راکت که ممکن است هر لحظه فرود آید نقش زمین شوی راهت را بگیر و از اینجا دور شو. فردای آن با ارایه گزارشی به وزارت اطلاعات و فرهنگ دل خوش نموده بودم که تدبیر های حفاظتی اتخاذ خواهد شد و موزیم مصئون خواهد ماند. اما مسئولین ارشد وزیر اطلاعات ( صدیق چکری ) که وظیفهء عمده اش را هدایت تبلیغات جنگ و جهاد به نفع گروه خودش ( جمعیت اسلامی ) تشکیل داده بود، اقدامی برای نجات موزیم انجام نداد، در نتیجه در سرقت های هدایت شده آثار گنجینه های تاریخی موزیم بوسیلهء جناح های که در دارالامان مستقر بودند به یغما برده شد .).

مجلهء آئینه افغانستان در بارهء یغماگری آثار تاریخی افغانستان نگاشته است (۱۰) :

    (حدود یکماه بعد از سقوط کابل بدست طالبان و فرار ربانی از کابل، احمد شاه مسعود وزیر دفاع، دگر جنرال محمد یونس قانونی معاون وزیر دفاع از مرکز قوماندانی خود در پنجشیر اعلان کردند که تعداد هفت هزار جلد کتاب های قلمی قدیم را از موزیم و آرشیف ملی گرفته اند. برای حفاظت  با خود به پنجشیر آورده اند« این خبر در جریدهء امید در همانوقت نیز نشر شده است » وقتی قوماندان احمد شاه مسعود از پنجشیر به کنار دریای آمو قریه ئی خواجه بهاوالدین در ولایت تخار انتقال یافت بار دیگر از آن منبع پخش شد که کتاب ها و آثار موزیم را برای حفاظت به کولاب ( شهری در تاجکستان ) ارسال کرده اند، اما پیرامون رجعت و بازگشت اثار تا بحال خبری نشر نشده است .)

محمد اعظم سیستانی، نویسنده و محقق آورده است (۱۱) :

    « با ورود مجاهدین بکابل در ۸ ثور سال ۱۳۷۱ خ( ۲۸ اپریل ۱۹۹۲ م ) چور وچپاول دارائی های عامه از جمله موزیم کابل آغاز یافت، هریک از گروپ های مجاهدین : (حزب وحدت  -عبدالعلی مزاری) ،(جمعیت اسلامی - برهان الدین ربانی )، ( شورای نظار - احمد شاه مسعود)، ( حزب اسلامی - گلبدین حکمتیار)، (جنبش ملی - عبدالرشید دوستم) و غیره بالنوبه آنچه که دردست شان آمد به یغما بردند، آنرا در بازار های پاکستان به قیمت ناچیز بفروش رسانیدند . شورای نظار ( مسعود ) در هنگام فرار از کابل در ۱۹۹۶ ( ۱۳۷۵) بسیاری از آثار ارزشمند را..... با خود به پنجشیر بردند، و به مرور زمان توسط افراد با نفوذ شورای نظار به خارج انتقال دادند و بفروش رسانیدند .

جناب سیستانی از قول یک دکتور طب که فعلأ در کانادا مهاجر است نگاشته است(۱۲) :

    « در عهد حکومت ربانی در شفاخانهء جمهوریت( کابل) مشغول طبابت بودم، تفنگ داران شورای نظار ( مربوط مسعود ) شبانه مرا برای ترجمانی فروش آثار فرهنگی غارت شده ازموزیم ملی می بردند. و پیش از عرضهء اشیای غارت شده، مامورین ریاست باستان شناسی را به زور تفنگ حاضرمی کردند، تا قیمت اثارغارت شده را برای شان بگوید، آنها درحالیکه از ترس می لرزیدند، نرخ و قیمت آثار دزدیده شده را با تأثر و رنگ پریده می گفتند، و سپس آثار در معرض دید و بیع برای قاچاقچیان اثار عتیقه گذاشته می شد.

.... دها اثر عاج بگرام که در ماه اپریل ۱۹۹۴ میلادی در اسلام آباد دیده شده بود، قیمت آن به ۲۰میلیون پوند بریتانوی می رسید زمانیکه این عاج ها از پاکستان کشیده شد قیمت آن چهل میلیون پوند بالا برده شد ..... تعداد ۳۴ مجسمه که قیمت آنها به میلیون ها کلدار تخمین زده می شد، ۱۶ شمشیر عصر مغولی، شمشیر احمد شاه ابدالی، و تفنگچه وزیر اکبر خان و غیره ۲۳ میلیون دالر قیمت داشت در یک دوکان واقع یکی از زیر زمینی های کوچی بازار پشاور غرض فروش به نمایش گذاشته شده بود .» فارایسترن ایکونومیک ریویو نگاشته است (۱۳) . (گروهی از روزنامه نگاران رسانه های بین المللی در سال ۱۹۹۵ میلادی از موزیم کابل بازدید نمودند، و متوجه گردیدند که دروازه ها از جاکشیده شده، روک الماری ها تخلیه و جعبه های قبلأ مملو از آثار تاریخی شکسته در روی اطاق ها پراگنده شده بودند که قبلأ به تعداد چهل هزار سکه های سابقه را که یکی از قدیمی ترین و بزرگترین کلیکسیون در نوع خود در جهان بود. براساس ادعای باستان شناسان تاختم سال ۱۹۹۵ میلادی در حدود ۹۰ فیصد آثار تاریخی وفرهنگی موزیم ملی غارت گردید. )

خانم نانسی دوپری (۱۴) در مقالهء خود آورده است :

(موزیم کابل طی سال های ۹۲ – ۱۹۹۶ میلادی بصورت همه جانبه چپاول گردیده آرشیف ملی (۱۵) طی سالهای جنگ تنظیم ها صدمات متحمل شده بخشی از اثار آن از ویترین ها چپاول گردید، قصر چهلستون مربوط سال ۱۸۸۸میلادی در اثرجنگ های میان تنظیمی به تل خاک تبدیل شده است .)

    « با ورود نیروهای مجاهدین به شهر کابل و با گسترش جنگ از ساختمان موزیم ملی بعنوان سنگر استفاده شد. در این دوره بیش از ۷۰ فیصد اثار ارزشمند این گنجینه نابود و یا مورد غارت قرار گرفت. پس ازسقوط مجاهدین و آمدن طالبان آثار باقیمانده توسط طالبان که هر نوع مجسمه را کفر آمیز می دانستند از بین بردند» (۱۶).

    نگارش این سطور تنها گنجی کلانی برای گریستن در سوگ موزیم های سرقت شده، کاخ ها و آبادیهای سوخته در کابل و دارالامان نیست، بلکه یادی است از یک واقعیت غم انگیز و نشاندادن خاطره بجای فراموشی و عبرت اندوزی و تاکید به درستی این درس تاریخ که سیستم جنایت، آدم کشی، ویرانگری و سرقت های تاریخی را نمیتوان پنهان و در اسارت نگهداشت . مردم افغانستان سرقت موزیم ها و آثار تاریخی را خیانت به ملت می دانند و خشمگینانه بآن اعتراض مینمایند.

بهر اندازه که مطالبات دادخواهی ملت پیرامون ( دوسیه موزیم)، افزایش یابد بهمان اندازه باز یابی اثار تاریخی سرقت شدهء موزیم ها سهل تر خواهد شد ./

در شماره آینده میخوانید :

 ـ  سر نوشت شگفت انگيز گنجينه هاي طلا تپه

پی نویسها :

- - - - - -

 ۱ ) ـ اثار و داشته های موزیم ملی مشتمل بر دو بخش بود :

الف – اثار قبل از ظهور اسلام، در این کلیکسیون( اثار سنگی متعلق به ماقبل التاریخ تا ( سابقهء چهل هزار سال ) مجسمه های گوناگون سنگی وفلزی بودائی، انواع مسکوکات وزیورات مختلف دوره های تاریخی ( که تعداد مسکوکات آن از چهل تا شصت هزار سکه ) می رسید – عاج های هندی، وسایل و لوازم عتیقه مورد استفاده انسانها و غیره شامل بود .

ب – کلکسیون دوره اسلامی، عمدتأ آثار وزیرین را شامل بود، قرآن دست نویس خلیفه سوم، حضرت عثمان، ایاتی از قرآن به خط امام حسین، قرآن به خط کوفی که ( در سال ۱۳۴۴ خورشیدی از شهر غلغله بدست آمده بود )، اثار خطی علما و شعرای معروف « هفت اورنگ جامی، هفت پیکر نظامی، هشت بهشت ولیلی و مجنون امیر خسرو دهلوی – بوستان سعدی به خط میرعماد خطاط معروف دوره تیموری، دیوان میرزا عبدالقادر بیدل که از طرف امیر بخارا به امیر حبیب الله اهدا شده بود، دیوان خطی حضرت حافظ به خط میرمحمد محسن که برای سلطان حسین بایقرا نگاشته شده بود و غیره .

موزیم اردو: در شمال قصر تاج بیک دارالامان در یک عمارت اهدائی عبدالمجید خان زابلی در" ۲۸ اسد سال ۱۳۶۵ خ ( روز استقلال و روز تأسیس اردوی افغانستان) بگونه باشکوهی ایجاد و افتتاح گردیده بود. در این موزیم انواع اثار و اسلحه ناریه و جاریه از دوره های مختلف تاریخ مانند ( نیزه ها، سپرها، شمشیرها، کرچ ها، کلاه و تن پوش های زرهی و چرمی، انواع تفنگ و تفنگچه های چقماقی پلیته ئی، دهن پر و انواع اسناد تاریخی فرهنگی، نظامی، تابلو ها، نقاشی ها، فوتو های تاریخی و نمونه های اسلحه و تخنیک محاربوی دو صد ساله اخیرجمع آوری گردیده بود.

۲ ) در جنگ دوم جهانی بعد از حمله هیتلر بر" اتحاد شوروی" شهر لینینگراد پطرز بورک امروزی مورد محاصره و شدید ترین بمباردمان هوائی و زمینی قرار گرفت. درآنجا بر علاوه کاخ های مجللی تزاری یک عمارت " کلیسا " که در نوع خود کم نظیر و بسیار زیبا و با احجار قیمتی چون لاجورد و غیره تزئین یافته است وجود دارد. ستالین هدایت میدهد که عمارت کلیسا ولو بهر قیمتی باید از صدمات بمباردمان هوائی و زمینی دشمن در امان بماند. بالاخره عمارت کلیسا، در جریان ۹۰۰ روز محاصره معروف لیننگراد صدمه ندید اما جنگجویان جهادی هم موزیم ها را دزدیدند، و هم عمارت ها و کاخ ها را ویران نمودند .

(  ۳ ) – یک رانندهء موتر لوژستیکی که نخواست اسمش افشاء گردد، در آن روزهای جنگ، شب ها در عمارت شمال موزیم ملی ( تعمیر ریاست اداری وزارت دفاع ) سپری میکرد، به نگارنده حکایت کرد .

( ۴ )- محمد صدیق چکری یکی از وزرای اطلاعات و فرهنگ،دورهء حکومت ربانی در زمان جنگ کابل بود، او برعلاوهء که به سوء استفاده از رسانه های دولتی در تبلیغات بسیجی جنگی به نفع گروه خودش ( جمعیت اسلامی ) در جریان جنگ های کابل متهم است – وظیفتأ هیچ اقدامی را که بجلوگیری ازسرقت موزیم ها و تخریب قصرهای دارالامان و چهلستون منجر گردد انجام نداد، چکری به راه اندازی جشن کتاب سوزی در پوهنتون کابل در جریان جنگ ها – اختلاص چند ملیارد افغانی از جمع مبلغ هنگفت که ( ربانی و مسعود ) توسط او به تحریک طالبان، فرستاده بودند و بعد ها که  بحیث وزیر حج و اوقاف ( حکومت حامد کرزی ) اشغال داشت به اختلاص پول حجاج افغانی متهم گردیده، دوسیه او در څارنوالی تحت بررسی قرار داده شده و سرمایه های او ( قرار اظهار معاون لوی څارنوالی بتاریخ ۲۶جوزای سال ۱۳۸۹ خورشیدی با تلویزیون طلوع ) در بانک های دوبی و انگلستان منجمد قرار داده شد .

( ۵ )- شماری از معروفترین فرماندهان ( شورای نظار، جمعیت اسلامی ) که سوق و ادارهء جنگ های گروهی را در کابل منجمله در دارالامان که طی آن آثار تاریخی موزیم ملی بسرقت برده شد، بعهده داشتند، عبارت بودند از :

احمد شاه مسعود فرمانده عمومی، ملا قسیم فهیم رئیس استخبارات ومعاون، محمد یونس قانونی معاون، بسم الله محمدی فرمانده قطعه هجومی، گل حیدر فرمانده جنوب، صالح ریگستانی رئیس اوپراسیون، بابه جان ... ، وقوماندان پناه، امان الله گذر- بابه جلندر – انور دنگر -، ملا عزت، باز محمد احمدی، محمد اسحاق، داکتر عبدالرحمن، عبدالله عبدالله و غیره ( رسول سیاف، شیرعلم، زلمی طوفان ) از متحدین مسعود ربانی در جنگ های دارالامان بودند.

۶ )- فرماندهان حرکت اسلامی تحت رهبری شیخ آصف محسنی که با اسکان در ساحه دارالامان ( موزیم اردو ) تحت کنترول آنها قرار داشت و غارت گردید عبارت بودند از : سید حسین انوری، ............

۷ )-  فرماندهان حزب وحدت اسلامی تحت رهبری عبدالعلی مزاری، دارالامان ( ساحه موزیم) را بتاریخ۱۴/۲ / ۱۳۷۲ متصرف و آثار بجا مانده از سرقت مرحلهء اول از موزیم ملی بسرقت برده شد، عبارت بودند از : ( ابوذر غزنوی قوماندان فرقه ۵۹۷، جان محمد ترکمنی، ابراهیمی بهسودی، سید علی علوی ) که بدست طالبان کشته شدند ، محمداکبری، کریم خلیلی، شفیع دیوانه، علی اکبر قاسمی قوماندان فرقه ۵۹۵ – حاجی امین فرمانده فرقه ۵۹۶ – قوماندان نبی مشهور به گاو، انجنیر لطیف – سدیزدان شناس هاشمی و دیگران.

۸ )- شورای ( شش نفره ) طالبان که مسئول فاجعه بار ترین وقایع از جمله نابودی موزیم ملی اند و کابل را اداره میکردند : اعضای آن ( ملا محمد ربانی سر پرست شورا ، ملا محمد غوث وزیر خارجه، ملا امیر جان متقی وزیر اطلاعات، ملا سید غیاث الدین آغا – ملا فاضل محمد و ملا عبدالرزاق ) بود .

۹ )- گزارش جیمزاستیل ( تاراج دامنه دار و دزدان دلیر ) ترجمه داکتر صبور الله سیاسنگ ( سایت انترنیتی کابل ناتهـ - به سر دبیری آقای" اشیرداس" )

۱۰ )- مجله آئینه افغانستان شماره مسلسل ۱۰۲ صفحه ۱۴۹

۱۱ ) مقالات محقق و نویسنده کاندید اکادميسين محمد اعظم سیستانی ( سرنوشت آن هفت هزار  نسخهء خطی موزیم کابل و ارشیف ملی چه شد ) و ( گنجینه های فرهنگی چور و چپاول موزیم ملی توسط اتحاد شمال  تا فروش اثار ) سایت انترنیتی افغان جرمن اول / می / ۲۰۰۶ میلادی

 (۱۲) در جریان پژوهش و تحقیق بر مسئله ای  سرقت موزیم ها به هویت آن دکتور طب که از سوی جناب محمد اعظم سیستانی محقق و نویسنده نام آور تلویحأ معرفی گردیده بود آشنا گردیدم . این طبیب حازق، شاعر ونویسندهء فیاض جناب صبور الله سیاسنگ است . در صحبت تیلفونی مسئله ای را که اجبارأ به صحنهء فروش آثار تاریخی موزیم ها بحیث ترجمان  برده می شدند تأئید فرموده مژده دادند که اسناد معتبر و فراوانی بدست دارند که آنها را طی اثری ویژه  ای بنام (دوسیه موزیم ) در آینده ها ارائه خواهند داد .

( ۱۳)-  فارایسترن ایکونومیک ریویو، ۲۳سپتمبر ۱۹۹۵ میلادی

۱۴ )- خانم ناسی دو پری مقالهء ( اختصاصی بمناسبت پنجمین سالگرد فاجعه فراموش نا شدنی پیکره های بودا در بامیان شماره ۱۸ و ۱۹ مجله آسمائی، )،همچنان ، ناسی دوپری در جای دیگر گفته است ( در آغاز دههء نود حضور و نفوذ قدرت مرکزی از میان رفت، چپاولگران اثر های باستانی فرصت طلائی را برای غارت و چپاول بدست آوردند . تنها در " میرزکه " بمقدار چهارونیم تن سکه به اضافه دو صد سامان آرایش طلا و نقره متعلق به دورهء پیش از تاریخ که در سال ۱۹۴۷ میلادی بصورت تصادفی گشف و نگهداری شده بودند غارت گردید. ( مقاله صدیق رهپو طرزی – تمدن سند و هلمند آغاز گر تمدن ما، سایت انترنیتی آریایی مارچ ۲۰۱۰ میلادی  .

۱۵ )- آرشیف ملی در سال ۱۳۶۲ خورشیدی بنام نگارستان ملی مسمی گردید تا سال ۱۳۷۰ دارای ۸۳۰ اثر بود، ( ۲۰۰) اثر آن در جریان جنگ ها بغارت برده شد ( ۲۱۰) اثرآن بوسیله طالب ها ازبین برده شدند ( سایت کابل زمین – آژانس خبری پژواک در مصاحبه با آقای سید عبدالقادر رئیس نگارستان ملی )

۱۶ )- مقاله بصیر احمد حسین زاده ( موزیم ملی و نود سال پر فرار و نشیب ) مورخ ۶جوزای سال ۱۳۸۷ خ – سایت های ادیب و روشنایی، به سر دبیری سراج الدین ادیب .


توجه :   کلیپ گزارشی از باز گشایی موزیم کابل و جنگها را از اینجا تما شا کنید

 گزارش ودیویی موزیم کابل که  در حالت زار قرار دارد.

موزیم کابل که تا سال نود و دوی میلادی صدهزار اثر تاریخی ارزشمند را در خود جا داده بود بوسیله تنظیم های جهادی غارت گردید و حال به گفته رئیس موزیم بیش از هفتاد فیصد آثار آن غارت گردیده است. گفته میشود که از جمله تفنگچه شاه امان اله خان، قهرمان ملی افغانستان بوسیله گلبدین به پسر دیکتاتور نظامی پاکستان ضیاالحق هدیه داده شد و سایر آثار در بازار های جهان به فروش رسیدند.

 برای تماشای این ویدیو کلیپ اینجا را کلیک کنید 


موزیم کابل که در سال 1922 تاسیس شده ، زمانی یکی از بزرگترین مجموعه های آثار باستانی جهان بشمار میرفت/ این کلیپ را از گزارش لیلماه حبیب عظیمی  تما شا کنید


Exhibit of Treasures from Afghanistan - نمایشگاه گنجینه های از افغانستان را با یک کلیک از اینجا تماشا کنید


 

 


بالا
 
بازگشت