عبدالله تاشقین

 

                        یک  مقالۀ  تاریخی

  دردفاع از حقوق تورکی زبانان افغانستان

 

باتشکیل دولتی به نام افغانستان، درنتیجۀ اعمال سیاست مبتنی بر تبعیض وستم ازجانب قبائل تازه به دوران رسیده، امواج مخالفت و اعتراض دربرابرآنان بلند شد. اقوام وملیتهای ساکن درمناطق مختلف کشوربخصوص صفحات شمال به این رویداد تحمیلی تن در ندادند و با برافرشتن علم مبارزه، مقاومت دیرپا و سرسخت نشان دادند. این مقاومت زمانی به اوج خود رسید که دکتاتور خون آشام امیرعبد رحمان حملات سرکوبگرانۀ خودرا برضد ملیتهای ناراضی – هزاره ها، اوزبیکها، ترکمنها و تاجیکها آغازکرد و آن را به شیوه ای وحشیانه و بیرحمانه دوام داد وبرخلاف تمام موازین حقوقی، دینی و اخلاقی، خلق مسلمان هزاره را قتل عام کرد، مردان، زنان و کودکان شانرا برخلاف اصول شریعت اسلام به بردگی کشانید وبازار برده فروشی را گشود. درولایات شمال بخصوص بلخ و فاریاب مقاومت شکل مسلحانه گرفت و مردم سلحشور تا آخرین سرحد امکان ازپایداری باز نه ایستادند و حماسه آفریدند. چنانچه اهالی فاریاب دژ مستحکم مقاومت – بالاحصار فاریاب راکه بعدا توسط یکی از دژخیمان قبیله باخاک یکسان ساخته شد، تا ششماه استوار نگهداشتند و پایمردی قهرمانانه از خود نشان دادند که ثبت اوراق تاریخ است.

سرانجام پس ازآن که قدرت حاکم پایه های خودرا مستحکم ساخت و مقاومتهای ملی طی سالهای طولانی سرکوب گردید، تبعیض و ستم ملی که اساس سیاست دولت نوبنیاد را تشکیل میداد، به نحوخشن و ظالمانه درسراسر کشور بخصوص ولایات شمال ادامه یافت. درنتیجۀ اعمال این سیاست، ملیتهای تحت ستم بویژه خلقهای تورکی زبان حقوق فرهنگی خودرا کاملا ازدست دادند، طوریکه طی مدت بیش از دوصد سال جلو رشد و تکامل زبان مادری آنان گرفته شد، ازخواندن، نوشتن  وتحصیل بزبان مادری محروم ساخته شدند. درمطبوعات کشورحتا برای نشر یک شعر ویا یک مقاله هم بزبان تورکی اجازه داده نشد و این فرهنگ ستیزی، یکی ازغیرانسانیترین اشکال تبعیض و ستم ملی و به معنی استئصال فرهنگی بود.                                                                                   اما روشنفکران اوزبیک وترکمن دربرابر این تبعیض بیدادگرانه آرام نه نشستند. از شادروان پروفیسورغلام محمد میمنگی ودانشمند مبارزمحمد کریم نزیهی(جلوه) گرفته     تا مرحومان ابوالخیر خیری، نظرمحمد نوا، طاهر بدخشی ودیگران هریک به شیوۀ   خاص خود با فعالیتهای سیاسی، انشاد شعر، نوشتن مقالات، تالیف کتب، تبلیغ وترویج زبان وتاسیس کورسهای  سواد آموزی بزبان مادری خدماتی انجام دادند وجوانانرا در  جهت مبارزه بخاطر احقاق حقوق ملی بسیج کردند.

اولین نتیجۀ عملی این مبارزات طولانی فرهنگی نشر دو قطعه شعر بزبان اوزبیکی درشماره های سوم و چهارم هفته نامۀ "خلق" (حمل سال 1345)  باعنوانهای" ینگی ییل" (سال نو) و" ینگیلیک نینگ ایلچیسی" (قاصد زندگی نوین) ازعبدالحکیم شرعی جوزجانی ویکقطعه شعر بزبان تورکمنی در همین جریده بود که دراثرتشبث جوزجانی وشادروان محمد طاهر بدخشی صورت گرفت.  درتاریخ طولانی مطبوعات افغانستان این اولین بار بود که چند قطعه شعر تورکی مجال نشر می یافت.                                             اولین دفاع سیاسی ازحقوق فرهنگی تورکی زبانان افغانستان نیز توسط محترم شرعی جوزجانی به عمل آمد. او، که درآن زمان عضو کمیتۀ مرکزی حزب بود، طی مقاله ای ارزشمند تحت عنوان " فرهنگ ملی خلقهای اوزبیک و تورکمن، بخش جدایی نا پذیر فرهنگ ملی ماست " در هفته نامۀ "پرچم" (شمارۀ هفتم، پنجشنبه 5 ثور، سال 1347)، ماهیت سیاست ضد ملی وضد انسانی دولت را افشا نمود و آنرا به شدت  مورد انتقاد قرارداده نوشت: " طی دهها سالی که از استقلال افغانستان می گذرد، نه تنها کوچکترین توجهی به احیای فرهنگ این خلقها صورت نگرفته و به وجود آن اعتراف نشده، بلکه برعکس مرتجعینی هم وجود داشتند که موجودیت فرهنگ آنانرا غیر قابل تحمل تلقی نموده اند وحتا بی شرمانه به امحای مظاهر وبقایای آن  اقدام کرده اند. تاکنون نیز هستند کوته نظران تنک مایه ای که این دو خلق نجیب ووطنپرست را فاقد تاریخ وفرهنگ میدانند ودر تحت تاثیر جهان بینی پوسیده و اندیشه های گمراه کنندۀ خویش معتقداند که باید بقایای اینگونه فرهنگها ازبین برده شود ؟!"     

درمطبوعات کشور، این مقاله اولین اعتراض علنی شدید ومحکوم کنندۀ سیاست مبتنی بر تبعیض وستم ملی طبقات حاکم دربرابراقوام تورکی زبان افغانستان بود که توسط یکی از روشنفکران مترقی شان دربرابر دولت مستبد وقت صورت گرفت و مورد استقبال گرم تمام تورکی تباران وروشنفکران جامعه واقع شد.

بخش دوم این مقاله زیرعنوان "نگاهی به زبان وادبیات خلقهای اوزبیک وترکمن" درشمارۀ نهم، 16 ثور سال 1347 جریدۀ مذکور و بخش سوم پیرامون فولکلور وادبیات شفاهی تورکی تباران درشمارۀ بعدی همین جریده اقبال نشریافت که متاسفانه فعلا آنرا   در دسترس ندارم.

ماقسمتهای اول ودوم این مقاله راکه درتاریخ مبارزات تورکی تباران کشور درراه احیای حقوق ملی وفرهنگی شان اهمیت تاریخی خاص خودرا دارد، بااقتباس ازشماره های ذکرشدۀ هفته نامۀ مذکوربه خوانندگان محترم تقدیم می نماییم.

درین جا لازم میدانم ضمن قدردانی ازخدمات صادقانۀ استاد محترم پروفیسور شرعی جوزجانی درجهت احیا وانکشاف زبان وادبیات تورکی تباران افغانستان، برخی خدمات شانرا درین زمینه یادآوری نمایم:

استاد جوزجانی درسال 1978 هنگامی که درراس وزارت عدلیه قرارداشت،  به دستور رهبری دولت، متن" فرمان چهارم حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان " درمورد اعطای حقوق فرهنگی به ملیت های برادر کشورراتسوید وبرای تصویب تقدیم داشت. برطبق احکام این فرمان نخستین نشریۀ های موقت درزبانهای اوزبیکی و تورکمنی رابه نامهای " یولدوز " و " کورش" تاسیس ونشرات آنرا رهبری کرد. هفته نامۀ " یولدوز" که به مدیریت ژورنالیست وشاعرمحمد امین اوچقون به زبان اوزبیکی  نشر می شد، از لحاظ متن و میکپ، زیر نظر مستقیم استاد قرارداشت. هرچند نشریه درسالهای بعد از مرکز به مزار شریف تبعید شد، اما به همت و پشتکار روشنفکران ملت دوست به حیات خود ادامه داد و بانشر یک تعداد آثارکلاسیک ادبیات تورکی اوزبیکی، مقالات واشعار قلم بدستان، به مثابۀ یک مکتب و نقطۀ عطف درتاریخ انکشاف فرهنگی تورکی زبانان خدمت کرد. درسالهای بعد مدیریت مسئول آنرا مدت 5 سال آیخان بیانی، سپس عبدالله روئین بر   عهده داشتند.         همچنان افتخارتاسیس دپارتمنتهای زبانهای اوزبیکی و تورکمنی در وزارت تعلیم وتربیه و اکادمی علوم افغانستان، پیشنهاد وسازماندهی سمپوزیوم بین المللی تجلیل از پنجصدو پنجاهمین سالگرد شاعر بزرگ اوزبیک امیرعلیشیر نوایی  وتشکیل گروه هنری "ظفر" به رهبری رسام و موسیقیدان محمد شفیع عظیمی واشتراک خوانندگان ونوازندگان جوان که درترویج وپیشرفت موسیقی ملی اوزبیکی نقش سازنده داشت، نیز به استاد جوزجانی تعلق میگیرد.    علاوه براینها تالیف ونشریکتعداد کتب علمی وادبی ومقالات زیاد تحقیقی درزبان اوزبیکی از دست آوردهای استاد میباشد. درذیل متن آن مقالۀ تاریخی تقدیم میشود.

                                   

 

      عبدالحکیم شرعی جوزجانی

 

 

  فرهنگ خلقهای اوزبیک و ترکمن

  بخش جدایی ناپذیرکلتور ملی ماست

 

قسمت دوم

 نگاهی به زبان و ادبیات خلقهای

   اوزبیک وتورکمن

 

   با پخش و انتشار السنۀ تورکی قدیم در قرن های 5- 6 میلادی، زبانهای اوزبیکی و تورکمنی نیز به تشکل آغازکرد. آثار مربوط به این دوره ، دربعضی ازمنابع چون سنگ نوشته ها، کتب وآثار علمی محفوظ مانده و به ما رسیده است. یکی ازین منابع مهم آبده- های "اورخون" میباشد. ریشه های این دوزبان را میتوان در سنگنوشته های ینیسیی"اورخون" که درسال 732 میلادی به رسم الخط خاص  تورکی( اورخونی) به زبان تورکی قدیم نوشته شده مشاهده کرد، چناچه غنای لغوی و اشکال گرامری موجود درین یادگارهای تاریخی تاکنون هم درزبانهای اوزبیکی وتورکمنی وسایر زبانهای تورکی موجوداست.

   منبع مهم دیگر "دیوان لغات الترک" اثردانشمند بزرگ زبانشناس محمود کاشغری است که درسال 461 هجری به زبان عربی نوشته شده و حاوی نمونه های گوناگون و مهم سرودها، اشعارحماسی وضرب المثلهای مربوط به زمانه های خیلی قدیم میباشد. این کتاب که از افتخارات مشترک تمام خلقهای تورکی زبان، ازجمله خلقهای اوزبیک و تورکمن به شمار میرود، ابتدائی ترین سرودهارا که درابتدائی ترین جوامع بشری به صورت دوبیتی ها سروده شده نیزمتضمن است.

   ازآثار مهم دیگر کهن میتوان داستان منظوم "قوتادغو بیلیک" (دانش رسیدن به سعادت) تالیف یوسف خاص حاجب (463 هجری)، کتاب "عتبة الحقائق" (آستانۀ حقا یق) تالیف احمد یوگنکی (اواخر قرن 12 یا 13 میلادی)، کتاب "ربغوزی" تالیف ناصرالین بن برهان الدین ربغوزی (قرن 12 و 13) را میتوان دراینجا قید کرد. زبان اوزبیکی که ازگروپ زبانهای " چگل" منشعب گردیده بود، روزگاری به نام " زبان تورکی" یاد میگردید، اما بعدا درقرن پانزدهم میلادی ویا بعدازآن نام "زبان چغتایی" ( که همان زبان ادبی اوزبیکی قدیم میباشد) برآن اطلاق گردید و نام زبان اوزبیکی بعداز قرن 17 میلادی در کنار این نام به کار برده شد وبه مرورزمان متداول گردید.

   ازآثار و شعرای مهم کلاسیک زبان اوزبیکی قدیم و زبان تورکمنی میتوان از "محبت نامه"، "لطافت نامه" و"یوسف وزلیخا"، سکاکی و "دیوان" او، لطفی هروی و"دیوان و گل ونوروز" او، عیلشیر نوایی و آثار بزرگ فنا ناپذیر او، سلطان حسین میرزا بایقرا و  " دیوان" او، ظهیرالدین محمد بابر و"بابرنامه، دیوان" و دیگر آثار نفیس او، مخدوم قلی فراغی و "دیوان اشعار" او نام برد.

   قرنهای 14 و 17 مرحله ای است که طی آن فرهنگ تورکی زبانان، ازجمله زبان وادبیات خلق اوزبیک شاهد پیشرفت وشگوفایی میگردد، ادبیات بدیعی درتکامل این زبان

نقش مهمی ایفا میکند و آن را به درجۀ یک زبان زندۀ ادبی و علمی ارتقا میدهد.

   شاعر و متفکر بزرگ اوزبیک امیر علیشیر نوایی (1441 – 1501م) که یکی از شخصیت های بزرگ ادبی، علمی و سیاسی افغانستان و جهان میباشد، نام وآثار وی درردیف نام وآثار شاعران، دانشمندان و نویسندگان بزرگی چون هومر، دانته، شکسپیر، سعدی، حافظ، ابن سینا، بالزاک، پوشکین و دیگرپیشگامان دانش وادبیات جهان جاودان خواهد بود. او به صفت یک انساندوست بزرگ، دانشمندی کبیر، سیاستمداری ورزیده و هنرمندی چیره دست، رهبری نهضت علمی، ادبی و هنری قرن 15 خراسان را در هرات به دوش میگیرد وپایه های ادبیات کلاسیک زبان تورکی (اوزبیکی) را استحکام می بخشد و چون استادی توانا ودانشمندی انسیکلو پیدیست ( دائرة المعارفی، قاموسی ) این زبان را به عالیترین مراحل تکامل میرساند. او با بیشتر از 34 اثرعلمی، ادبی و تاریخی خود چنان که خود میگوید "حصارشکست ناپذیری برای این زبان بنا می نهد که برای همیشه از دستبرد زمان و حوادث روزگار درامان خواهد بود ". عشق و محبت آتشین و صمیمانۀ او به خلق و علاقۀ شدید او به تعمیم و انکشاف دانش وفرهنگ به وی حیثیت منادی و پیشاهنگ اندیشه های مترقی وبشردوستانۀ عصر وی را می بخشد.

(دانشمند مشهور انگلیس ادوارد براون درجلد سوم کتاب معروف خود "تاریخ ادبی ایران" که توسط علی اصغر حکمت به نام "ازسعدی تاجامی" به زبان فارسی ترجمه، تحشیه و چاپ شده، دربارۀ نوایی چنین اظهار نظر میکند: " هم به اعتبار نویسندگی وهم ازحیث حمایه ازاهل فضل و کمال اهمیت وعظمت میرعلیشیر نوایی آنقدر روشن وآشکار است که بدون مبالغه میتوان او را ماسیناس زمان خودش دانست".

   بر اساس معلوماتی که مترجم کتاب داده، ماسیناس گلینیوس یکی ازشخصیت های بزرگ روم قدیم، حامی شعر و ادب ودوست هراس شاعر بزرگ لاطین بود. اودرسال 78 قبل از میلاد متولد و 8سال قبل از میلاد درگذشته است). مطالب داخل دو قوس توسط نویسنده به اصل مقاله افزوده شد.

   عیشیر نوایی فساد وانحطاط محیط فیودالی عصر خودرا شجاعانه افشاکرد و آرمانهای خلق را هنرمندانه انعکاس داد و برضد بیداد وستمگری، جنگ و ستیز وعدول از انصاف وعدالت، چه درنظر وچه درعمل مبارزات دلیرانه به عمل آورد وحتی درین راه (دراثر دسائس دشمنان ومخالفان خود) تکالیف طاقت فرسای تبعید وانواع تهدید و تخویف رانیز متحمل شد. او درمقالت چهارم "حیرة الابرار" خود عیاشی وباده نوشی ارباب قدرت عصر خودرا خشمگینانه به باد انتقاد میگیرد وباکلماتی تند و آتشین پردۀ سالوس وریا از چهرۀ آنان برمیدارد:

 

  " قصر که بزم اندا مهیا قیلیب

  زینت فردوس معلی قیلیب

  پرده لری رشته سی ایل جانیدین    

 لعلی و شنگرفی اولوس قانیدین 

  خشتینی مسجد بوزوبان کیلتوروب

تاشینی ایل مرقدیدین ییتکوزوب"

 

  ترجمه:

( کاخی را که محفل عیش ونوش درآن برپا میشود ، چنان آراسته وپیراسته اند که رشک فردوس برین شده است. دیوارهای آن باخون خلق رنگ آمیز ی شده وپرده های آن را ازرشتۀ جان توده ها بافته اند. خشتهای این قصررا ازدیوار مساجد کنده و سنگ های آنرا از تربت مردمان آورده اند).

   نوایی با آثار بزرگ خود زبان وادبیات تورکی اوزبیکی را از نظر شکل و مضمون آنقدرغنا بخشید که قرنها برای تورکی زبانان بخصوص خلق اوزبیک حیثیت سرچشمۀ فیاض لایزال را خواهدداشت. معیار علاقه واحترام این خلق نسبت به نوایی و آثار او این بس که تاکنون هم پسران ودختران اوزبیک در گوشه وکنار کشور باخواندن دیوان های وی در مدارس محلی سواد میکشند.

   نوایی درعین زمان بنیانگذار دبستان ادبی بزرگی است که با خصوصیات عالی خود مورد احترام و تقلید عدۀ زیادی از شعرای بعدازوی قرارگرفته است....بدینسان نوایی حیثیت استاد وپیشوای ادبی بزرگی را دارد که صدها شاگرد دردبستان ادبی خویش پرورده وتا کنون هم ( سال تحریر مقاله ) که 526 سال ازتاریخ تولد وی میگذرد، درقلب وروح ملیونها انسان جادارد و آثارش روز تا روز اهمیت جهانشمول کسب میکند وتوجه عمیق شرقشناسان و دانشمندان جهان را به خود جلب مینماید.

   تعداد شاعرانی که بعدازنوایی، لطفی وبابرخلقهای اوزبیک وتورکمن در آغوش خود پرورده اند، زیاد میباشد.ازآن جمله است مخدوم قلی فراغی شاعر نام آور تورکمن که مجال بحث در پیرامون آنها میسر نیست و مادرشمارۀ آینده راجع به "ادبیات روائی" که بخش مهمی را درتاریخ ادبیات اوزبیک وتورکمن اشغال مینماید، بحث خواهیم کرد.

 

 

 

+++++++++++++++++++++++++++++

 

    " انتقال از مرحلۀ عقبماندۀ فیودالی به یک مرحلۀ جدید اجتماعی مترقی مستلزم تربیت وتعلیم مترقی و عصری تمام  خلقهای مملکت میباشد. طبقات حاکمۀ ارتجاعی فیودالی و عوامل استعماری و امپریالیستی پیوسته کوشیده اندتا در برابر توسعه وترقی فرهنگ پسندیدۀ ملی خلقهای کشور و انتشار کلتورمترقی و علمی جهان درداخل مملکت موانع بزرگی ایجاد کنند تا باین وسیله از تکامل اجتماعی و اقتصادی مردم به نفع خود جلوگیری به عمل آورند.

   بادرک این مسئله که فرهنگ و کلتورجدید افغانستان ملی، خلقی و دموکراتیک خواهد بود درراه تطبیق پروگرام... زیر بمقصد تجدید حیات فرهنگی...کشور و تکامل آن جد و   جهد میشود :

1-   تعمیم و اجرای تعلیمات اجباری همگانی و مجانی ابتدائی به زبان مادری فرزندان کشوردرسرتاسرمملکت بعد ازسن هفت سالگی (پسر و دختر) بدون تبعیض......"

مرام دموکراتیک خلق. چهارم: امور کلتوری

    خلقهای زحمتکش ووطنپرست اوزبیک و تورکمن افغانستان محبوب که درکرانه های رود خروشان آمو، دردامنه های البرز و تیربند تورکستان، جلگه های وسیع بلخ گزین و جوزجان ودشتهای سوزان گسترده شده از فاریاب تا تخاروبدخشان وسایر مناطق کشور حیات بسرمیبرند، دوشادوش سایر خلقهای برادر و نجیب افغانستان اعم ازپشتون، تاجیک، هزاره، بلوچ و...به کارهای تولیدی مصروفند. خلقهای اوزبیک وتورکمن در طول تاریخ سیاسی افغانستان، بادیگرخلقهای دلیر این کشوردریک صف از استقلال و حاکمیت ملی وتمامیت ارضی افغانستان، به حیث ناموس ملی خویش، دلیرانه دفاع کرده و  چون پاسبانان صلح و امنیت دریک وطن واحدپرافتخار افغانستان حیات بسربرده اند و میبرند. این دوخلق زحمتکش ووطنپرست در تحت شرایط غالبا نامساعد آن سوی هندوکش، باصرف نیروی بشری خویش با وسائل وابزار تولیدی قرون وسطایی به تولید  نعمتهای مادی اشتغال دارند و یک قسمت مهم محصولات وطن عزیز ازقبیل پنبه، پشم،  قالین، پوست قره قول، اقسام میوه وانواع حبوبات را که اقلام مهم صادراتی کشور مارا تشکیل میدهد، تولید مینمایند ودرتقویۀ بودجه وتمویل پلانهای انکشافی دولت سهم قابل  ملاحظه ای میگیرند.

   خلقهای اوزبیک و تورکمن درعین حالی که سنگینی "پاشنۀ آهنین" طبقات حاکمه،  بیگ وخان و ارباب(کله خوران) و فیودالان محلی را روی سینۀ خود احساس می نمایند، سالهاست که ازناحیۀ ستم ملی و احساس محرومیت ازفرهنگ وکلتور خویش که  توسط محافل حاکمۀ ارتجاعی افغانستان اعمال میشود نیز رنج عظیم میبرند. درطی دهها سالی که   از استقلال افغانستان می گذرد، نه تنها کوچکترین توجهی به احیای فرهنگ ملی این خلقها صورت نگرفته و به وجود آن اعتراف نشده، بلکه برعکس مرتجعینی هم وجودداشته اند که موجودیت فرهنگ آنان را غیر قابل تحمل تلقی نموده اند وحتا بیشرمانه به امحای مظاهر و بقایای آن اقدام کرده اند.  تاکنون نیز هستند کوته نظران تنک مایه ای که این دو  خلق نجیب ووطنپرست را فاقد تاریخ و فرهنگ میدانند و درتحت تاثیر جهان بینی پوسیده و اندیشه های گمره کنندۀ خویش معتقداند که باید بقایای اینگونه فرهنگها ازبین برده شود.

   دراثر اعمال این سیاست شوم ضد مصالح واتحاد ملی، به مرور زمان فرزندان این خلقها از   گنجینه های جاویدان فرهنگ خویش که ریشه های آ ن درقلب تاریخ افغانستان دویده است ومحصول استعدادهای خلاق نیاکان ایشان میباشد، محروم مانده اند وتا حدود زیادی ازآن بیگانه شده اند.

   چه وضعی رقتبارتر ازین میتواند باشد که اکنون اکثریت روشنفکران اوزبیک و تورکمن نمیتوانند به زبان مادری خویش بخوانند و بنویسند وامکانات تحصیل به زبان مادری خویش را داشته باشند؟!  هرقدرکه زمان بیشتر براین وضع نامطلوب و غیر دموکراتیک میگذرد، همانقدر زبان وفرهنگ آنان دشتخوش تغییر وتحریف میگردد وسنن پرافتخار فرهنگی ایشان به دست فراموشی سپرده می شود و لطمۀ بزرگی برغنا وگنجینه های فرهنگهای متنوع ملی افغانستان وارد می آید.

   علت این همه بیدادگریها وستم ملی چیست؟ وجود ستم ملی درافغانستان ناشی از تسلط روابط کهنۀ فیودالی، سیاست ارتجاعی محافل حاکمۀ سیاسی و بقایای شوم سیاست استعماری انگلیس میباشد که تا کنون هم این نظرات ضد ملی وضد دموکراتیک دردماغ   طرفداران این سیاست ارتجاعی به قوت خود باقی مانده و هدف آن برهمزدن اتحاد ملی وهمبستگی واقعی خلقهای سراسر افغانستان در یک وطن واحد میباشد.

   تامین واقعی همبستگی نیرومند ملی همانطورکه همرزم ارجمند ما"پنجشیری"  طی مقالۀ منتشره درشمارۀ سوم جریدۀ "پرچم" توضیح کرده اند، تنهادر صورتی امکان پذیر است که فرهنگ های تمام خلقهای افغانستان به حیث اجزای غیر قابل انفکاک فرهنگ ملی افغانستان شناخته شود ودرراه رشدو انکشاف جنبه های مثبت و مترقی آنها توجه جدی مبذول گردد وبه خاطر نشر و معرفی آنها توسط جرائد، رادیو ودیگر وسائل نشراتی  اقدامات مؤثر صورت بگیرد.

 براساس مشی دموکراتیک خلق،  بعدازین سعی به عمل خواهد آمد تا در پیرامون کلتور خلق های اوزبیک و تورکمن افغانستان معلوماتی به هموطنان گرامی تقدیم گردد وعملا درراه شگفتگی فرهنگ های افغانستان گامهای مؤثر و جدی برداشته شود.

   "هریک از خلق ها، دارای تاریخ، فرهنگ، هنر وادبیات خود است وهرخلق صرف نظر از خوردی یا بزرگی آن در ساختمان فرهنگ جهانی حصه میگیرد. بنابراین تاریخ هریک ازفرهنگ هایی که به نام خلق های مختلف یاد میگردد، درعین زمان جزً لاینفک فرهنگ عمومی جهان نیز میباشد".   خلقهای اوزبیک وتورکمن افغانستان نیز مدنیتی کهن و فرهنگی غنی دارند و در تعمیم وانکشاف علم وفن، هنر و ادبیات کشور و جهان، به  نوبۀ خود سهم گرفته، دانشمندانی بزرگ، شاعران و نویسند گان عالی مقامی چون علیشیر نوایی، میرزا اولوغ بیک، ملک الکلام لطفی هروی، بابر، اتایی بلخی، سکاکی، مشرب، مخدوم قلی، یوسف خاص حاجب، نادره، مقیمی، سیدقلی جوزجانی، نیازی بلخی و دهها تن دیگر در آغوش خود پرورده وبا دیگر خلق های وطن روابط مادی ومعنوی نزدیک وخلل ناپذیر داشته اند.

   فرهنگ این دو خلق نیز زبان، ادبیات، عنعنات، رسم و رواجها، انواع علوم وفنون، مسائل اخلاقی و فلسفی وانواع جهان بینی هایی راکه این خلق درطول حیات تاریخی خویش داشته اند و بالآخره تمام مظاهر مادی و معنوی مدنیتی را که اساس گذاشته اند دربر میگیرد. ما درآینده دراطراف زبان وادبیات ودیگر گوشه های تمدن و فرهنگ  این دوخلق معلوماتی به هموطنان عزیز تقدیم خواهیم کرد.

 

 

 


بالا
 
بازگشت