دکتورامان الله زیوری

 

دکتورامان الله زیوری
مستشاروزیرمختارسابق افغانستان درویانا وبرلین

 

بهای ازادی

 

روزنامۀ نیویارک تایمزدریک شمارۀ هفتۀ گذشتۀ خود مقالۀ با سرخط "آزادی به چه قیمت؟" در بارۀ خانم رکسانا صابری، روزنامه نگارامریکائی-ایرانی که سال گذشته صدروزدرزندان مخوف وبدنام ایوین درایران زندانی بود، به نگارش گرفته که تخلیص و ترجمۀ آن درزیرارائه میگردد.

 خانم صابری کتاب جالب وخواندنی ای نوشته که درآن راجع به فروپاشی باورهای اخلاقی اش تحت بازپرسی های زندانبانان ونجات بعدی اش دراثرراستگوئی، سخن گفته است.

خانم صابری می نویسد: "یک کارمندسازمان جاسوسی امریکا ( سیا) که در سال1980 درروم کار میکرد ،همسایۀ من بودومرااکثرأ باماشین خود به اداره ام میرساند. وی باری به من گفت که  برای هرکس بهائی وجود دارد. من به این جملۀ کوچک وی با تعجب فکر میکردم. زیرا به عقیدۀ من شاید برای بسیاری انسان ها بهائی وجود داشته باشدامانه برای هرکس".

خانم صابری که ازپدرومادرایرانی-جاپانی بدنیاآمده و هم زمانی به آخرین دورانتخابات ملکۀ زیبائی امریکا رسیده بود، مصروف نوشتن کتاب دیگری بود که ازطرف جاسوسان ایرانی به زندان ایوین کشانیده شد. وی درحالی که به جرم جاسوسی در سلول زندان بصورت تنها نگه داری می شد ، بزودی با پیشنهاد بی پردۀ بازپرس خویش روبروگردید.

" ممکن است بتوانیم به یک نوع معامله توافق کنیم"

"معامله؟"

"بلی معامله: اولأ شما اعتراف کنید که مصروف جمع آوری معلومات جاسوسی برای (سیا) بودید"

"ولی من این کاررانمیکردم"

وی درادامه گفت: "ثانیأ ما ازکمک انسان های مثل شما استفاده میکنیم"

من که ازطنین این سوالات راضی نبودم گفتم: "مقصد اصلی شما چیست؟"

وی درجواب گفت: "شما خوب میدانید! به ما کمک کنید"

"یک مقدار معلومات مفید برای ما جمع آوری نمائید"

صابری درزیر این فشار، آنطوری که درکتاب خود بنام "بین دو جهان" یاد آور شده، ازهم فرو می پاشد (این چنین حالت از طرف زندانیان بی شماردرایران تأئید میگردد) . وی در می یابد که "وقارو یکپارچگی اش را یکباره از تنش بیرون کشیدند". وی احساس میکند که همه کس، حتاخداوی راتنهاگذاشته است.

بزودی موافقه میکند که یک "اعتراف" تصویری انجام داده و دران تشریح نماید که چطوراز طرف کسی بنام "آقای D " استخدام شده، چطور ازوی برای جاسوسی علیه ایران پول گرفته، چطورتحقیقات وی برای نوشتن کتاب صرف بهانۀ بوده است تا ازایرانی ها همه پرسی نماید. وی به "آقای D"میگوید ،حاضر است برای ایران جاسوسی نماید.

دربرابر این دروغ ها به وی وعده داده میشودکه بزودی اززندان رها گردد. امااین رهائی دفعتأ میسر نمی باشد.

صابری ، بعد ازاعتراف ، به کمک و دل پری هم زندانیان خود از خود می پرسد که آزادی در زیر چنین شراط چه قیمتی خواهد داشت. وی درسفرخیالی دورازدنیای خارج زندان به سوی دنیای مطلقیت درونی ، به این معامله گری عمیقأ فکر میکند. درین تفکرخدا ، دیگر نه آن ذات غیر عادل وبیوفا در برابر تقدیر و سرنوشت او، بلکه همردیف حقیقت برایش جلوه میکند.

این خداجوئی وحقیقت گرائی صابری درقسمتی ازکتاب وی بازتاب گردیده است. وی می نویسد" زمانی که دریافتم که اصل حقیقت رادربدل ترس ازانسان وترس از مرگ از دست داده ام ،اشک به رخسارم پاشیدن گرفت. بلی ، من میخواستم زنده بمانم ولی چه زندگی؟ آیا این زندگی ارزش زنده ماندن داشت؟...... بالأخره دانستم که باید حقیقت رااظهار کنم – حتا اگربه قیمت آزادی و قیمت جانم تمام شود.

بنابرین صابری بخود می آید و به دادستان میگوید که اعترافات اوهمه دروغ بوده است و به این ترتیب با مفکورۀ که ممکن است سال ها درزندان باقی بماند ، آشتی پذیر میگردد.

اما در اثر فشارهای شدیدبین المللی حکم هشت سال زندان صابری لغو گردیده و رها می شود – این درست چند ماه پیش ازانتخابات پرسروصدای ایران است که منجر به دستگیری های دسته جمعی ، محاکمات ، بسا همچو اعترافات ناحق وچندین اعدام گردید.

لحظۀ جالب وافشاگر این داستان وقتی است که شکنجه گر صابری ، یک بازپرس جوان ایرانی ، به وی میگوید که از اول تا به آخر میدانست که اعترافات وی همه دروغ بوده است.

درینجاست که ما به اصل بیراهۀ پرپیچ وخم یک دولت ستمگرپی میبریم. دراول باید همه دروغ گوئی ها – دربارۀ جاسوسی ، دربارۀ "انقلاب مخملین" که بخاطر تهدید ایران ازطرف خارجی ها براه انداخته شده ، دربارۀ جاسوسان (سیا) – ایجاد گردیده وبکاربرده شود ، تاازجمهوری اسلامی ، که اصلأ نام آن به یک دروغ تبدیل شده است ، دفاع صورت گیرد.

بلی ، بسیاری ازانسان ها بها ئی دارند.آنهاخطرحقیقت گوئی درسرزمین دروغ گوئی هارانمی پذیرند. ترس بروجدان شان غالب میگردد. ولی زمانی قوت خداجوئی وحقیقت یابی ، آنطوری که برای صابری تجلی کرد ، عرض وجود میکند. سرکشی طبیعت بشردربرابرفریبکاری  ودروغ غلبه حاصل میکند.

طوری که  Hannah Arendt اذعان میدارد: " دهشت وتروررا بسا مردم از ترس قبول خواهند کرد ولی هستند کسانی که با آن همنوا نبوده و دربرابر آن ایستادگی خواهند کرد" واین خودبرای تأمین یک زندگی با شرافت درروی این سیاره ما کافی و بسنده است.

به همین خاطر فکر میکنم که ممکن است دردهۀ آینده یک تغییربنیادی درایران صورت بگیرد.

 


بالا
 
بازگشت