عبدالواحد سيدی

 

زنان بعد از اسلام

حقوق فردی و اجتماعی زنان بعد از اسلام

 

در افواه مردم است که گفته اند زن قبل از اسلام در شبه جزیره  عرب و در بین اعراب مقام و منزلی دون داشته است و هر گز بمقام زن اعتنایی صورت نمیگرفته است .

ولی وقتی به آثار و تاریخ عرب وجهان مراجعه شود بر عکس آن را مییابیم.

 

جمعی از پژوهندگان و  جامعه شناسان به این باور اند که زنان عرب در دوران قبل از اسلام ، مقام و منزلتی بهتری داشته اند. در میان قبایل عرب در عربستان شمالی ، زنان نه تنها در فعالیتهای مختلف زندگی شرکت می جستند ، بلکه گاه بمقام فرمانروایی و قدرت می رسیدند . کیتبه های یافت شده و الواح  آشوری مشعر بر این است که نام چندین ملکه ای که در شمال عربستان می زیسته اند در این الواح خوانده شده است .

علاوه بر این در تاریخ لشکر کشی های صدر اسلام در زمان حیات پیغامبر حضرت محمد (ص) به داستان زنی بنام ام قرفه به عنوان ملکه قیله بر میخوریم .[1]

 

در دوره خلافت حضرت ابوبکر خلیفه دوم اسلام  زنی سجاح نام دختر حارث  بن سوید  زنی که با اظهار کلمات مسجع دعوی نبوت کرده بود این زن از بنی یربوع شعبه ای از بنی تمیم  بود؛که کار سجاح در دعوی نبوت پیش نرفت و سر انجام  دعوت اسلام را پذیرفت و اسلام آورد و تا عصر معاویه بزیست.

 

یکی دیگر از زنان  بر جسته اسلام حضرت عایشه  همسر پیغامبر اسلام و دختر ابوبکر بود او با توانایی و نیروی شجاعت از تواناترین زنانی بود که بخاطر خونخواهی حضرت  عثمان که بدست گروهی از معاندان اسلام شهید شد جنگ جمل را براه انداخت که یکی از  وقایع بر جسته تاریخی است که از قدرت و بر جستگی زن ،در صدر اسلام حکایت میکند .گرچند اسلام زنان را بخانه نشینی ترغیب میکرد ولی هنوز در صدر اسلام هنوز زنان عرب همانند زمان قبل از اسلام نه تنها در کار های اجتماعی سهیم بودند ، بلکه در فعالیتهای رزمی و سیاسی کماکان سهم می گرفتند و شرکت می جستند.

 

جرجی زیدان نویسنده مسیحی (کتاب تاریخ تمدن اسلام و عرب) واهل مصر باوجودیکه  مانند سایر شرق شناسان اروپایی اعتقاد دارد که زن عرب قبل از اسلام (دوره جاهلیت) با عفت و شرف زندگی میکردو از حقوق و امتیازات و اختیارات بیشماری برخوردار بود. او نمونه های زیادی را از دلیری و خردمندی آن دوران در زنان عرب یاد میکند  و معتقد است که:« بعد از اینکه حرمسرا ها از جانب زور مندان ایجاد گردید و در آن تعدادی از زنان  را منحیث همخوابه ها محبوس و بخود اختصاص دادند و بر آنان سخت گرفتند » [2]  از این رهگذر مفاسد و انحرافات اخلاقی و جنسی گوناگون در بین دختران جوان به ظهور رسید .جرجی زیدان در جلد پنجم تاریخ خود بار دیگر از موقف اجتماعی زنان در قبل از اسلام یاد کرده و میگوید:« در آن دوره زنان مقام مهمی داشتند ، و عفت آنها سبب آزادی خواهی و استقلال طلبی آنان در بین عرب بود که همین انگیزه های اخلاقی مانند سایر عادات پسندیده آن دوران مانند شجاعت ، بزرگ منشی ، عفت و پاک دامنی راه خود را درصدر اسلام باز گذاشت که زندگی اعراب مشحون از همان عادات پسندیده قبل از اسلام  نیز میباشد که دین اسلام بالای آن بیشتر پا فشاری کرد.» [3]

زمانیکه بعد از فتح مکه  پیغمبر اسلامحضرت محمد(ص) ابو سفیان و زنش هنته یا هند را به دین اسلام تلقین فرمودند ، به هنته خاطر نشان ساختند که  زن مسلمان هزگزنباید زنا دهد. او (هنته) با تعجب پرسید : آیا زن حر و آزاد عرب هر گز زنا میدهد؟ این خود نشان میدهد که عفت و پاکدامنی تا کدام سرحد در بین  زنان عرب هم در دوره های جاهلیت و هم در دوره اسلام از اهمیت ویژه برخوردار بوده است.

 

جرجی زیدان معتقد بود که زنی که با استقلال و آزادی خو گرفته ، تحمل ننگ و عار نمیتواند .و بر عکس زنی که در اسیری و ذلت بسر میبرد به قید حجاب و پرده مقید گشته ، زود تر تن بخواری میدهد .کاری که برای آن زن آزاد مستقل ننگ مینماید ، زن بدبختی که در قید اسارت است آنرا عار نمیداند .

 

زن در عرب بویژه زن بدوی کمک دست مرد ، و شریک رنج و راحت او در سفر و حضر بود.

قسمیکه در تاریخ ها پرداخته اند زنده بگور کردن  دختران در میان تمام اعراب معمول نبود ، فقط افراد قبیله بنی تمیم بن مر به چنین عمل زشتی دست میزدند.. در هر حال خفه کردن دختران در بین عرب زیاد طول نکشید و منسوخ  گشت ، زیرا مخالف عاطفه و عقل انسانی بود، و بزودی مردی بنام صعصعة بن ناجیه برخاست ، و خود را فدای دختران کرد ، و آن عمل متروک شد. مردان در اسلام و حتی در دوره های جاهلیت غالباً اختیار ازدواج را به دختران وا میگذاردند وبی رضایت دختران به زنا شویی آنان رضایت نمیدادند که این  پدیده هنوز هم در بین پیروان اسلام از اولویت های خاصی برخوردار است که بدون رضایت دختران هرگز نکاحی نمیتواند در اسلام عقد گردد. زنان مسلمان همواره در جنگ ها دوشادوش مردان سهم میگرفتند در جنگ یرموک (نزدیک شام یا سوریه کنونی)حتی زنان مسلمان با چوب آمدند ، و با مردام رومی جنگ کردند.و در نتیجه سپاه بزرگ روم را در هم شکستند. در جنگ احد پرچم قریش برزمین افتاد و هیچ مردی جرئت نمی کرد آنرا بردارد تا آنکه زنی بنام  عمره دختر علقمه حارثیه ، قدم پیش نهاد و پرچم را از زمین بلند کرد ، و مردان را دور خود جمع کرد و به کارزار شتافت .. هند دختر عتبه و زن ابوسفیان  و مادر معاویه که ذکر آن گفته آمد در هنگام جنگ کاری کرد  که از مردان هم ساخته  نبود . هند عدۀ از زنان را با دایره و دنبک (آلات موسیقی)گرد اورد و پشت سر مردان قرار داده به آنها فرمود دایره بزنند و شعر بخوانند و مردان را برای پایداری در نبرد تشویق کنند.

 

عده ای از زنان عرب در حسن تدبیر و اداره امور شهرت یافتند ، از جمله خدیجه دختر خویلد  که زن خردمند و کار دان بود ، و مردان درستکار و پاکدامن را برای رسیدگی بکار های خود و انجام کار های بازرگانی اجیر میکرد و با آنان قرار داد می بست که چقدر از سود تجارت متعلق به آنان و چقدر از آن خود او باشد . او همینکه پیش از بعثت بزرگی و امانت داری حضرت محمد (ص) را شنید ، از آن حضرت خواست که عامل او باشد ، و چون آنحضرت  تجارت را بطور درست و مطلوب انجام دادند . خدیجة الکبری به آنحضرت پیشنهاد ازدواج داد و حضرت پذیرفت . وی نخستین زنی است که ایمان آورد و با آن بزرگوار در مشکلات یاری کرد. [4] 

دیگر از زنان نامی عایشه ام المومنین است که چنانیکه گفته امد در جنگ جمل بپا خاست ، و در دوران حیات بیشترین احادیث را از پیغامبر  (ص) روایت نمودو حتی در اکثر سفر های پر مخاطره پیغامبر اکرم (ص) را همراهی میکرد که در پاکیزگی و عفت  وی قرآن  در سوره نور شهادت داده است  . عایشه دختر طلحه صحابی پیغامبر (ص) و یکی دیگر از زنان برگزیده عرب بود که بر علاوه علم بسیار ، بسیار خوش  سیما بود ، وباوجود خوشرویی اش هر گز از مردان رو نمی گرفت ، زیرا خود را بالاتر از آن میدید که از بیم مردان پشت پرده رود.عایشه زندگی پر تجملی داشت .

 

 سکینه بنت  حسین اززنان ن نامدار عرب بود . او با مردان قریش با نهایت عفت مجالست و معاشرت می نمود و شاعران را بحضور می پذیرفت ، واز دانشمندان و ادیبان و شاعران سؤالاتی میکرد و به آنان  صله میداد .

دیگر از زنان نامی جهان اسماء دختر ابوبکر خلیفه اول است . همینکه پسرش عبدالله بن  زبیر در مکه  محاصره شد ، نزد مادر آمده گفت : می ترسم بنی امیه بر من دست یابند  و مرا بکشند و پس از کشتنم جسد مرا بدار بیاویزند. مادر شجاع او را بفدا کاری و پایداری تشویق کرد و گفت : جان فرزند ، وقتی که گوسفندی را سر بریدند ، کارش تمام میشود ، و از اینکه پوستش را بکنند و یا تکه تکه اش کنند ، دردش نمی آید ، تو هم اگر  در راه  عقیده ات  واقعاً آماده  کشته شدن هستی ، چه باک از آنکه پس از مرگ تنت را بدار آوریزند .[5]  


 

[1] - مقالاتی از  شرق شناسان شوروی ، ترجمه ترجمه ابوالفضل آزموده ،ص 158

[2] - تاریخ تمدن اسلام ،جرجی زیدان ج/اول ، ص49

[3] - همان  ج /پنجم ، 3، 70

[5] - همان ص، 68؛ ابوالقاسم پاینده ، زندگانی حضرت محمد (ص)، ص402 به بعد، تاریخ اجتماعی ایران ، مرتضی راوندی 612 به بعد

 


بالا
 
بازگشت