جنگ جنس ها

 

 

 

 

در سال گذشته پلیس ایالات متحده آمریکا بیشتر از یک میلیون خشونت مردان علیه زنان را گزارش داده و کی می داند که چه تعداد دیگری به پلیس مراجعه نکرده اند.

بر اساس آمار مقامات دولتی،  حدود چهار  میلیون خشونت در سال گزارش شده که بیشتر از چهار هزار آن به حدی جدی بوده که سبب مرگ زنان شده است.

در سال 1387  سازمان حمایت حقوق بشر افغانستان   1651  مورد خشونت علیه زنان را گزارش داده است.

این مقایسه هر انسان کنجکاو را وادار به تفکر می کند.

می بینیم که افغانستان در مقایسه با قدرتمند ترین کشور اقتصادی جهان، صادر کننده دموکراسی و سرتاج تمدن صنعت ( به تعبیر خودشان )، آمار خشونت علیه زنان در  کشور ما به مراتب (60 بار کمتر)کمتر مشاهده می شود.

جامعه اروپا علی رغم پیشرفت های مادی اش، قادر به جلوگیری از  خشونت علیه زنان نیست و بالعکس رو به افزایش می باشد.

به عنوان نمونه در انگلستان تقریبا در هر دقیقه، یک زن در اثر خشونت خانوادگی،  با خطر مواجه است.

طبق آخرین گزارش اتحادیه اروپا ، از هر شش زن یک زن مورد خشونت قرار  می گیرد.

تعداد خود کشی در  بعضی از کشورهای جهان  :

جاپان 30000 نفر

آمریکا 29000 هزار نفر

استرالیا 3300  نفر

کانادا    3600 نفر

تاجیکستان 140 نفر

انگلیستان 4000   نفر

سوریه 136 نفر

  پس چرا؟ ... علیه مردم  و دولت ما، سیستم رسانه یی غرب با افراط گرایی عجیبی دست به تلیغات سوء می زنند. که  کشور ما با یک جنگ سرد مواجه است . لذا ما با شعور خود درک می کنیم که خشونت  و فاجعه در کجاست ؟

 

  جای بسی تاسف است که عده ای از هم وطنان ما که خود را روشنفقکر تصور می کنند،  با عدم آگاهی، تحت تاثیر تبلیغات و نیرنگ اجنبی ها قرار گرفته و غیر مسئولانه و بدون آگاهی علیه عنعنات و فرهنگ خود عمل می کنند.( خودکش بیگانه پرور )

 

  گستردگی فقر و ناامنی از یکسو، و تبلیغات رسانه های غربی با  عوام فریبی و بدون توجه به فرهنگ و عنعنات ما  از سویی دیگر باعث تحریک احساسات بعضی از  خواهران  معصوم  رنجدیده و برادران می شوند ، تا سر حدی که آنان مجبور به خود سوزی می شوند و از سال 2001 آمار خود سوزی زنان رشد بی سابقه ای پیدا می کند.

   بر اساس گزارش سازمان حقوق بشر  افغانستان، در سال 2009  خود سوزی زنان  109  مورد گزارش شده است. و  در مقایسه با انگلستان که در هر هفته دو زن به علت اعمال خشونت از  طرف شوهران شان به قتل می رسند، و همچنین از هر یک میلیون نفر 70 تن خود کشی به ثبت گردیده است.

تاریخ نشان می دهد که افغانستان در طول مراحل مختلف شاهد فتنه انگیزی، تفرقه انگیزی و عوام فریبی اجنبی  بوده است :

-          تفرقه سیاسی و مذهبی

-          تفرقه ملی و سمتی

-          و امروز هم  تفرقه جنس ها ( زن و شوهر )

 

مقوله تفرقه بیانداز و حکومت کن

طبیعتا خانواده بنیاد جامعه را تشکیل می دهد که تعرض به نظام خانواده ( تفرقه جنسی ) محسوب می شود.

تفرقه جنسی : این پدیده برای کشور ما خطرناک ترین، بی رحمانه ترین، ناانسانی ترین، بی شرمانه ترین و مخرب ترین تفرقه است که می توان آن را فاجعه بشری خواند . منشاء و طراح این تفرقه فیمینیزم است.

  فیمینیست ها در اصل ضد خانواده ، ضد مذهب و عنعنات اند که در ظاهر غم خوری ها، جانب داری ها و دلسوزی های شعاری شان دفاع از حقوق زنان است ولی در ماهیت مسئولیت های سنگین، اضافی و غیر قابل تحمل را به عهده جنس لطیف و با کرامت قرار می دهند. با حرمت ترین حرفه طبیعی زنان، یعنی مادری و خانه داری را زیر سوال می برند این است یکی از زشت ترین چهره فیمینیست ها نشان داده می شود!

   در حالیکه در جامعه ما، مادر از حرمت فوق العاده برخوردار است.

فیمینیست ها نیروی محرک اساسی جامعه ( مرد ) را در جدال فامیلی و جنسی مصروف و افسرده ساخته، که باعث طلاق و جدایی های گسترده می گردد.

    بر اساس گزارش کمیسیون حقوق بشر افغانستان 14  مورد در سال 2005  و 158  مورد طلاق در سال 2006  گزارش شده است که این رقم یازده برابر افزایش را نشان می دهد. این است نمونه آغاز دستاوردهای فیمینیزم در وطن عزیز ما !

فیمینیزم زهری  شیرین یست  که ظاهری فریبنده و  ماهیت تبباه کننده دارد.

  زمان آن رسیده که ما دیگر فریب شعارهای تهی فیمینیست ها را نخوریم . تجربه ونتیجۀ اعمال فیمینیست ها به قیام رسیده ،که ما در آمریکا واروپاآنرا مورد مطالعه قرارمی دهیم .

فامیل رکن اساسی جامعه است، که در آن نظام، نظم و سلسله مراتبی موجود است که هر گاه این نظام بر هم بخورد، برای جامعه بدبختی به بار می آورد : بی احترامی، فردگرایی( خودسری)، ناامیدی، بی وفایی و بی بقائی.

در زندگی زناشویی، اگر وظیفه زن را به مرد محول کنیم و وظیفه مرد را به زن، عملی ست نادرست و غیر ممکن ، که تجربه کشورهای غربی بر این اصل مهر صحت می گذارد.  ولی تقسیم وظایف و صلاحیت های مشخصی وهمکاری ضمنی در تفاهم میان زن و شوهر روحیه اعتماد و صمیمیت و توانمندی به زندگی می بخشد. لازم وملزوم بودن وفرق هردو جنس درخسلت وماهیت ،ازاسرار خلقت بشراست .

 ولی این به معنی نیست که نقش سمگیری ضمنی زنان را در عصر معاصر درامور اجتماعی نادیده گرفت . بلکه نقش وشرکت زنان در امور اجتماعی ،اقتصادی وسیاسی امریست طبعی ،نه اجباری ونه تحریکی . تشبث ومداخله مداخله در فامیل ، تعادل وتعامل رابرهم میزند.  که چنین حرکت لجام گسیخته ، نتا یج فاجعه انگیز اجتماعی را در قبال داشته و به پروسۀ تلافی نا پذیر می انجامد .    

  روند رشد حقیقی پروسۀ سهم گیری زنان در اموراجتماعی صرف وابسته به رشد موازی اقتصادی وصنعتی کشور میباشد. بخصوص در حالیکه بیشتر از سه ملیون مرد (نیرویی اساسی جامعه ونفقه دهندۀ فامیل ) بیکار ، که از بیکاری به امراض وجرایم سمت داده شده اند . 

طبق  گزارش های موجود، در آمریکا، در  سال 1920 از هر هفت ازدواج یکی به جدایی ختم شده و همچنین در سال 1950 این نسبت پنج برابر افزایش یافته است و بالاخره در سال 1980 از هر دو ازدواج یکی به طلاق منجر شده است.

همچنان گزارش ها در مورد اروپا ، 40 درصد ازدواج ها در سال منجر به طلاق می گردد و تاسف انگیزتر از این 58 درصد اطفال در  کشورهای اروپایی بدون عقد به دنیا می آیند. ( در قانون انگلستان مقاربت جنسی اطفال صرف قبل  از سن 10 سالگی جرم محسوب می شود ).

ایده های فیمینیستی از مرزهای آمریکا و اروپا گذشته و جهانی گشته و در سال 1979 با فیصله کنوانسیون " سیدا " سازمان ملل متحد به تمام کشورهای جهان به تطبیق این ایده به مثابه دستورالعمل تحمیل گشت .

" سیدا " وسیله فشار بر برخی دولت هاست که در پرتو سیاست های خاص استراتژیک بین المللی عمل می نماید.

ایالات متحده آمریکا مانند سایر کشورها کنوانسیون سیدا را امضاء  نمود، اما به مثابه اصل قانون در پارلمان خویش تصویب نکرده و عملا از اجرای آن خود داری نموده است.

امروز کشور ما گریبانگیر بالاترین رقم بیکاری می باشد که باعث افزایش فقر، انواع بیماری، جرایم، انحرافات اخلاقی، فحشا، خشونت، ناامنی و بالاخره مهاجرت منجر گردیده است.

به گفته پروفیسور علی احمد جلالی در مورد عملکرد سال های اخیر " در تمام دنیا عرضه مطابق نیاز صورت می گیرد ولی در افغانستان بالعکس ".

فرهنگ ما سرمایه معنوی کشور ماست که درک عمیق آن منطق سالم، تجربه زندگی و قلب پاک می خواهد.

پدران و نیاکان ما با عرف و عادات پسندیده شان که غنای فرهنگی ماست و در تاریخ پنج هزار ساله کشور ما، از پخته گی و آزمون تاریخی با ادیان مختلف، تمدن ها و مهاجرت ها تکمیل گردید،  و به مثابه بهترین اصل از آن حراست نموده که به خاطر منافع ملی با ایثار و پایمردی هستی خویش را قربانی نموده اند.

الحمدالله فرهنگ پر محتوای مردم افغانستان از آزمون های به در آمده، که با خصوصیات جغرافیایی، تاریخی، اقتصادی و مذهبی ما تبارز نموده، و دستاوردهای آن در مقایسه به آمار و گراف ها از لحاظ روانشناسی  و هم حلف وفاداری زوجین علی رغم فقر اقتصادی و جنگ نه تنها در مقیاسی خوب کشورها بوده بلکه در بعضی موارد، در مقایسه های بهتری قرار دارد.

متاسفانه کشور عزیز ما در تهاجم سیل اسایی زن ستیزی غربی، به شکلی ماهرانه، و با هزینه های بزرگ به وسیله فیلم ها و سریال ها، و در یک کلام به وسیله رسانه های گروهی زیر نام کمک های بشر دوستانه به زنان در تخریب و بر بادی اصلیت ما قرار دارند.

در این پروسه ننگین، فیمینیست های اجیر آگاهانه وبعضی افراد خونگرم غولانده شده، ناآگاهانه بدون منطق شرکت می نمایند.

ضرب المثل : " اله که بینی ته پیشک برد "  ما نباید با عجله پشت پیشک بدویم !

این اندیشه هرگاه با احساس وطن دوستی شما تطابقت دارد  لطفا به 5  هموطن خود ایمیل کنید.

 

                                                                           تشکر از توجوٌ واحساس پاک تان !       

 

      " صدیقی "

http://www.unifem.org/afghanistan/media/pubs/08/factsheet_DR.html

http://www.vesti.ru/videos?vid=261148

http://ru.wikipedia.org/wiki/CEDAW

http://lossofsoul.com/DEATH/suicide/statistic.htm

“The Human Sexes” (part 6 – “Gender Wars” ), Desmond Morris, BBC

 

 


بالا
 
بازگشت