مسعود فارانی 

 

امسال چرا در روز عاشورا چنین شد؟

در پشت این حادثه ازکجا که ایران نباشد؟

خدایا!

اگر باطل را نمی توان ساقط کرد می توان رسوا ساخت اگر حق را نمی توان استقرار بخشید می توان اثبات کرد طرح کرد و به زمان شناساند و زنده نگه داشت. علی شریعتی

 

تنوع ادیان ومذاهب با تنوع اقوام در افغانستان هیچ وقت مانع وحدت ملی درین کشور نبوده ونیست، بل برعکس موجودیت این تنوع خود پیش  زمینۀ بوده تا در برابر دشمنان وطن، افغانها برادرـ وار کنار هم باشند. مثال زندۀ این همزیستی برادرانۀ اقوام در افغانستان وجود حماسه های است که در طول تاریخ باربار آفریده شده و دشمنان را از حریم کشور رانده اند. با این چنین خصیصۀ نیک،  چه شد که در روز دردناک مقدس عاشورا حادثۀ خونین  دیگری بر درد های مردم افزوده گشت وپیروان هردومذهب رابیشتردر ماتم نشاند؟

قبل از پاسخ به این پرسش به دید آقای داؤد ناجی تحلیل گرسیاسی وگزارشگر بی بی سی توجه کنید که می نویسد :

" اکثریت افغانها سنی مذهب اند اما، تمامی سنی های افغانستان احترام عمیق و جدی به پیشوای مذهبی شیعیان، علی بن ابی طالب دارند.

مرقدی که در مزار شریف در شمال افغانستان به امام اول شیعیان و خلیفه چهارم اهل سنت، علی منسوب است، زیارتگاه عام و خاص است و همه کسانی که بصورت داوطلبانه و حتی رایگان در حرم این زیارتگاه کار می کنند سنی هستند.

سنی های افغانستان روز عاشورا را نیز گرامی می دارند، آنها در این روز نذر می کنند و به "به زیارت اهل قبور می روند".

از این رو کشتن ،صرفا به دلایل مذهبی، در افغانستان از سوی مردم این کشور حمایت نمی شود. حتی طالبان با آنکه علیه شماری از گروه های قومی آشکارا اعمال تبعیض می کردند، اما همواره از اینکه پنداشته شود طالبان تبعیض مذهبی روا می دارند، ابا داشتند.

رویکرد مردم نسبت به پیشوایان مذهبی، در افغانستان چیزی است که این کشور را از کشورهای همسایه اش از جمله پاکستان متمایز می سازد. در پاکستان گروه هایی هستند که به کشتن فرقه های مذهبی دیگر افتخار می کنند و رسما مسولیت قتل هایی با انگیزه های مذهبی را عهده می گیرند.

در ایران نیز روا داشتن تبعیض مذهبی، امر پنهانی نیست و از سوی بخشی از جامعه و همچنین حاکمیت حمایت می شود. درحالی که مقامهای عمدتا سنی مذهب افغانستان حتی شخص رئیس جمهوری، روز عاشورا به تکایا می روند و با شیعه ها در برگزاری مراسم مذهبی شان شریک شده اند.

در سالهای اخیر اما یک چیز تغییر کرده است و آن نحوه برگزاری مراسم محرم است، عزاداری عاشورا بطور سنتی در تکیه خانه ها و مساجد برگزار می شد اما در سالهای اخیر، عزاداران کاروانهای هیات عزا داری تشکیل می دهند و از یک محل به محل دیگر می روند.

مناطقی از شهر را سیه پوش می کنند، با پارچه های نسبتا لوکس که بصورت خاص و با شعارهای ویژه تزئین شده اند.

در نخستین روزهای محرم که من در کابل بودم، با سه چهار تن از جوانانی که در غرب کابل، سردری را سیاه پوش می کردند، پرسیدم این پارچه های ویژه از کجا می اید و چه کس یا کسانی آنرا در اختیار شما قرار می دهد.

آنها پاسخی برای این سوال نداشتند، فقط گفتند پارچه زیاد است، رایگان است، آدمهای خیرخواه و مومن هستند که این پارچه ها را می خرند.

اگر واقعا منابع تامین عزادارای های میلیونی و راه اندازی کاروانهای عظیم در سطح شهر، آدمهای خیر و مومن باشند، می شود حادثه امروز را اتفاق نام گذاشت و از کنار آن گذشت.

اما اگر تغییر مراسم عاشورای سنتی به عاشورای سیاسی، طرحی باشد که از کله چند مومن خیر افغانی بیرون نیامده باشد، باید نگران بود، نگران جرقه ای که اگر تبدیل به آتش شود تر و خشک زیادی را باهم خواهد سوخت."

(تکیه روی کلمات از من است.م.ف.)

بلی با دقت به نظر آقای داؤد ناجی در پی شناختن این بازی سیاسی شطرنج،  در منطقه باشیم تا بتوانیم به حقایق نزدیکتر شویم.

اول تغییر مراسم عاشورای سنتی به عاشورای سیاسی در چنین اوضاع حساس چرا بمیان آمد؟ ضرورت آن چه بود؟ در حالیکه در سابق با احترام خاص از هردوجانب تشیع  وتسنن   "عزاداری عاشورا بطور سنتی در تکیه خانه ها و مساجد برگزار می [گردید] اما در سالهای اخیر، عزاداران کاروانهای هیات عزا داری تشکیل می دهند و از یک محل به محل دیگر می روند." واین یکنوع نمایش قدرت است که از جای مغرض اعمال میشود تا وحدت مذاهب واقوام را در افغانستان بی توازن ساخته ضربه بزند.

همانطوریکه به همگان روشن است پاکستان با گاوزوری میخواهد اعمال نفوذ کند ولی ایران بسیار محیلانه وریاکارانه آهسته آهسته میخواهد شیرازه قوی وحدت ملی افغانستان را صدمه بزند. که اعمال  پاکستان وایران از آغاز جنک تا کنون در کشور اظهر من الشمس است.

شور بختانه (در ین مدت تقریبا ً چهار دهه) شطرنج بازان بازی های سیاسی، چنان محیلانه میخواهند کاری کنند که هم لعل بدست آید وهم بظاهریار نرنجد.

اکنون خواست های جامعۀ جهانی وامریکا را باشرکایش یکطرف میگذاریم و فقط مختصرا ً به دوکشورهمسایه، پاکستان وایران میپردازیم.

پاکستان با رشد نیروهای شیطانی در قلمرو خودش و تکیه بر "سازمان همکاریهای شانگهای" میخواهد ثابت کند تا در برابر خواسته ها ونفوذ پاکستان در منطقه  نباید کسی سهل انگاری وبی توجهی نماید .زیرا این کشور اکنون مخربترین وقویترین اسلحه جهان را در دست دارد که تمام جهان از داشتن چنین اسلحه عاجز است .این اسلحه خطرناک، جوانان تربیه شدۀ انتحاری،  تولید فابریکات مدارس اسلامی پاکستان میباشند. البته این مدارس اگر قبلا ً از جانب انگلستان وامریکا طرح ریزی وتقویه  میشد هم اکنون از طرف ایران ، القاعده وشرکایش پشتیبانی وتقویه  میشود ( بظاهردلیل موجودیت جامعه جهانی در منطقه ) . چرا ؟ بخاطریکه ثبات در افغانستان سبب تجزیه وسقوط دولتین ایران وپاکستان میگردد ازینرو ثبات افغانستان به صلاح دوکشور یاد شده به هیج وجه نیست .ازینجاست که منافع پاکستان وایران از یک گریبان سر بیرون میکنند.

 

 برمیگریم به حادثۀ اسفناک روز مقدس عاشورا

از آنجائیکه افغانستان به اشارۀ چشم امریکا وشرکایش در کنفرانس اول بـُن تا حدی وسیع به جنایتکاران وجنگ سالاران قومی سپرده شد دولتی بمیان آمد متشکل از جهادی های رنگارنگ معامله گربسود امریکا به اضافۀ  چند عنصری برای دیکور این نمایش.

این معاملۀ  امریکا نشان داد که از یک جانب مزدورانش (قاتلین وجنایتکاران جنگی افغانستان) را دوباره اختیار دار مقرر نموده واز جانب دیگر سرنوشت مردم را بدست جنایتکاران جنگی بسپارد و به این وسیله بتواند ملت و وحدت ملی افغانستان  را در گروگان داشته باشد تا هیچکس مانع آزادی عمل امریکا وشرکایش در افغانستان شده نتواند. با این ترفند، امریکا قادر میشود مردم را وادار نماید تا از جنگسالارانیکه باعث بربادی شان شده اند، ناچار اطاعت کنند. با این گردنگذاری جبری مردم در برابرجنایتکاران جنگی،  امریکا توانست ایجاد نفاق بین جنگسالاران رابه نفع خود سامان دهد تا جنایتکاران و جنگ سالاران نتوانند مؤفق به اتحاد شوند و ازترس دشمنی جنگسالاران رقیب،  باید در اطاعت از اوامر امریکا قرار داشته باشند.  بطور واضح  شاهد هستیم که هرگاه یکی از جنایتکاران نازدانۀ جنگی نخواست سر اطاعت به دولت مرکزی داشته باشد،  امریکا با شرکایش اورا مستقلانه منحیث یک دولت استقبال مینمود تا این نازپروردگان، آزرده خاطر نشوند وهمین وضع به نفع مدیریت امریکا و شرکایش در منطقه بود. بطورمثال  تورن اسماعیل سلطان مستقل و مطلق العنان هرات، گل آقا شیرزی سلطان مطلق العنان قندهار وبعدا ً ننگرهار وهم اکنون عطامحمد نورسلطان مطلق العنان بلخ، عبدالرب سیاف سلطان مستقل خارج ازچوکات قانون دولت، عبدالله عبدالله دولت مستقل غیر رسمی در چوکات افغانستان و...و.... این ترفند باعث شد که افغانستان دولتِ داشته باشد فاقد اراده، اداره وصلاحیت که نه اردو ونه وزارت داخله ونه امنیت ملی که از دولت مرکزی اطاعت کنند. این سه نهاد ضروری وحتمی امنیتی با قوۀ قضایی از  اراده و ادارۀ دولت خارج بوده واست. همچنان وزارت دفاع تبدیل به موسسه ای شده تا در خدمت لشکرجنگی جنایتگاران و جنگسالاران باشد. این موسسه( وزارت دفاع) مجبور است آموزش نظامی وتمویل معاش البسه به نفع جنگ سالاران رابعهده بگیرد. با توظیف وزارت دفاع منحیث یک مؤسسه، به چنین  خدمتگزاری؛  جنگسالاران وجنایتکاران جنگی توانستند مصارف لشکر شان را از جیب خودمتوقف واز بودجۀ بیت المال (جیب مردم) تمویل نمایند. (وزارت دفاع دولت ملانصرالدینی)  

با ایجاد چنین اوضاع در چوکاتِ به اصطلاح دولتِ افغانستان، امریکا نمی خواهد که جنگ سالاران وجنایتکاران،  یکدست باشند.  زمینۀ تفرقۀ مادی جنگسالاران با روپوش تفرقۀ قومی سبب شد تا  ظاهراً تضاد قومی وحشتناک درچنین اوضاع شکننده (به زیان افغانستان و به نفع امریکا) درمیان سربلند نماید. با استفاده ازین تضاد بیشتر جنگسالاران ولشکر وابسته به آنها که البته از لحاظ کیفی صبغۀ خاص قومی دارند، باعث میشود که به امریکا منحیث حامی، سمپتی نشان داده وابستگی شانرا به امریکا که مدیریت کامل را درافغانستان دارد، داشته باشند.

حالا که منافع جنایتکاران جنگی در امرحمایت امریکا  نهفته است پس حمایت همسایگان مثل پاکستان وایران واضحا ً کمرنگ می شود. این وضعیت وانگیزه باعث میگردد که  پاکستان بوسیلۀ گاوزوری بیشتر برای غرب بچه ترسانی کند تا منافع خودرا در افغانستان حفظ نماید، که درین راه، (قلدری) پاکستان بسیار مؤفق است.

 ایران ، ایران میبیند ، حمایت امریکا  از تشیع سیاسی افغانستان ، باعث میشود که این نیرو را کلا ً از دست بدهد، پس باید به تفرقۀ مذهبی متوسل شود تا به این وسیله بتواند پیروان و سران تشیع سیاسی را باترساندن از بخش عظیم تسنن افغانستان  دوباره به چنگ آورد وآرزوی تجزیه افغانستان را با داشتن بخش تشیع آن عملی نماید. با وجود اینکه روز بروز اعمال جنایی ایران در برابر افغانها وبخصوص تشیع افغانستان در تزاید است1. درین بازی حساس شطرنج سیاسی، ایران با حادثۀ خونین عاشورا، ضربه را چنان ماهرانه وارد میکند که هیچ کس متوجه حیله ونیرنگ پنهانی وی نمیشود. از جانب دیگر ایران با این عمل میخواهد تشیع سیاسی رمیده از دولت مزور آخوندی ایران را دوباره به ایران رجعت بدهد تا دوباره محتاج بحمایت ایران گردند. 

با ارزیابی از جزئیات این حادثۀ خونین درخواهیم یافت که جریان میتواند بیشتر به نفع کی باشد؟ هرگاه این عمل به نفع پاکستان ازریابی شود مفاد پاکستان درتناسب با مفاد ایران بسیارکمتر است.

ایرانی ها در ماجرای افشار و در غرب کابل در دهه نود میلادی نیز به هر دو طرف جنگ سلاح میرساندند.کمی تعمق نشان میدهد که دو طرف جبهه جنگ آن زمان چگونه به ایران وابستگی های خود را داشتند.اما دهه نود میلادی با تمام توطئه های خونبار پاکستان و ایران صرف و صرف بر اثر بیداری مردم شیعه و سنی به جنگ مذهبی تبدیل نگشت، هر چند که تنظیم های وابسته به هر دو کشور یاد شده با رژیم های شیطانی، نیز کارگزار این  سیاست ها بودند.

در آغاز ایران به تغییردادن مراسم عاشورای سنتی به عاشورای سیاسی یک چال شطرنج را پیش کش نمود که خوشبختانه اکثرت تسنن افغانستان با خبرگی وبخصوص احترام به برادران تشیع افغانستان (ناشی از احترام متقابل تاریخی بین آنها) این توطئه را با بردباری وسکوت آگاهانه تحمل نمودند ودم برنیاوردند تا تضاد بین تسنن وتشیع که ایران آرزویش را داشت ، اوج نگیرد. ازینرواین نیرنگ خام ایران تا جایی کارایی خودرا ازدست داده بود.  هم اکنون که ایران با دست خالی روبه ناکامی است وتسنن  افغانستان  خوشبختانه شدت عمل نشان ندادند، ایران نیرنگ دیگری را به آزمایش گذاشت که اینباربرعکس، میخواهد احساسات تشیع را در برابر تسنن تحریک نماید، تا به این وسیله ارتباط انسانی وبرادرانه پیروان این دو مذهب را در افغانستان جریحه دار ساخته هر دورا به میدان جنگ بمصاف بکشاند.اینست عمق تراژیدی حادثۀ خونین روزمبارک عاشورا.

منظور ایران از ایجاد چنین حوادث خونبار و تکان دهنده این است که از میان تشیع افغانستان برای خود لشکر مقتدا صدری مثل عراق و حزب الله مثل لبنان درست کند که خاک  افغان های شیعه و سنی  را با خون شان سرخ گرداند،تا این بار با گشودن جبهه دیگر برای دفاع از رژیم ولایت فقیه در افغانستان،با همه لاف و گزاف  دو باره مجبور به نوشیدن زهر نگردند.

 اما اینکه  لشکر جنگوی پاکستان مسؤلیت حادثه را به عهده گرفته است، خود  روشن است که چرا لشکر جنگوی دست به چنین عمل بزند که صد درصد به نفع ایران باشد. تضمین مسؤلیت پذیری حادثه خونین عاشورا از طرف لشکر جنگوی پاکستان پرده از زدوبند های پنهان دیگر پشت پرده برمیدارد به این معنی که ایران خواسته باکانال های استخباراتی آدرس عامل اصلی این حادثه را به آدرس عامل جعلی عوض کند تا مردم به اصل نیرنگ پی نبرند و پروژه اش برهم نخورد.

درین میان سوال خلق میشود که دربین اینقدر دسته های ترورستی فراوان پاکستانی چرا لشکر جنگوی به رهبری علی شیرخدا رهبر این گروه، مسوؤلیت را بعهده میگیرد2 ودیگران ابا میورزند؟ این نشانه، تبانی غیر ملموس ایران ولشکر جنگوی را تضمین میکند. نمونۀ این چنین تبانی ها، یکی هم وابستگی های گلبدین در گذشته بود که  غرض منافع خود گاهی با عوض کردن رنگِ دستار با ایران میساخت وایران وی را در آغوش می کشید وگاهی هم با پاکستان و پاکستان اورا در آغوش میگرفت.

اینکه لشکر جنگوی پاکستان (در بدل پذیرش صرف مسؤلیت بی زحمت) صاحب ملیون ها دالر میشود واز جانب دیگر مفت ومجانی نمایش قدرت میکند، هیچ جای تعجب ندارد ؛ زیرا این معامله گران جنگی همه در برابر پول نه خدا را میشناسند نه مردم را، نه انسانیت را و نه تضاد سلیقوی وایدیولوژیکی وتکتیکی را. زیرا مقصد اصلی تمام آنها انبار سرمایه و قدرت است وبس.

اینکه گماشتگان ایران در دولت افغانستان تلاش دارند تا حادثه را مطلق بگردن پاکستان اندازند بیشتر از بیش قابل مکث است.

پاکستان چه در پشت این حادثه باشد یا نباشد،آنقدر جنایت در افغانستان مرتکب شده که لکه هایش با آب های اقیانوس ها هم شسته نمی شود. اما ایران ، همانطور که در بالا اشاره کردم، در مخاطرۀ موجود می کوشد از تشیع سیاسی افغانستان مثل لشکر مقتدا صدر و غیره در عراق و حزب الله در لبنان را بسازد، تا همیشه کمر بسته در خدمت منافع ایران (همانطورکه هزاران جوان شیعه ما را در جنگ ایران و عراق بر روی زمین های پر از ماین بعنوان پیشمرگان فرستادند) جبهه و لشکری آماده داشته باشد که با ریختن خون شیعه و سنی  افغان ها، منافع خود (ایران) را تأمین نماید.

ولی تاریخ ثابت کرده است که شلاق استبداد و استعمار رنگارنگ در افغانستان پشت تمام مردم اعم از مذاهب و اقوام را زخمی نموده است.اما وحدت این مردم چنان خارائین بوده واست که نه استبداد داخلی و نه استعمار خارجی هیچکدام نتوانسته اند، در آن خراشی ایجاد کنند.حادثۀ کنونی با تمام دردناک بودن آن یک بارقۀ امید را نیز با خود همراه داشت و آن بیداری و تکیه بر وحدت از طرف  بخش های مذهبی بود، که جنایتکاران پشت پرده این حادثه را تلخکام نمود.

یقین دارم که جامعۀ سنی و شیعه افغانستان با درایت وخبرگی ایکه از خود نشان دادند، هیچکدام بدام توطئه های پیش پا گسترده شده نمی افتند و بر وحدت تأریخی خود همچنان پابرجا با قی می مانند.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

1:  این تزاید مربوط به خصلت ذاتی رژیم ولایت فقیه میباشد که نه تنها علیه بیگانگان بلکه علیه مردم شریف ایران نیز اعمال میشود.

 

2:  شعیب حسن، خبرنگار بی بی سی، در مکان مخفی در بلوچستان پاکستان با علی شیر خدا، رهبر لشکر جنگوی افغانستان دیدار کرده است.

او[علی شیر خدا] به خبرنگار بی بی سی گفت که این گروه رسما انفجار کابل را تأیید نکرده، اما انکار نمی کند که یکی از اعضایش این انفجار را ترتیب داده است. این گفته بسیار قابل مکث است تکیه بر کلمات ازمن است .م .ف

http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/2011/12/111209_l10_afghan_lashkar_jhangvi_iv.shtml

 

 

 ۱۵/۱۲/۲۹۱۱

 

 


بالا
 
بازگشت