سنجرغفاری

 

بیان وشنیدن واقعیت تلخ است

بدون شک نیاز عمده واساسی  اجتماع انسانی رابیان واقعیت های موجوده  و پذیرش ان به وسیله  همه انسانها  تکمیل  مینماید.  حراس از شنیدن و بیان واقعیت  ها باعث ایجاد انارشیزم و بی باوری ها گردیده   قانون  زیست  انسانی و حقوق  مدنی افراد  در  جامعه را تحت تآ ثیرات افکار و عملکرد های ناگوار قرار میدهد. روی این اصل  روابط انسان با محیط و ماحول اش به وسیله قانون  تنظیم گردیده  بیان واقعیت و پذیرش نکات  ارزشمند حیات  انسان با تکامل  شیوه ها  وارزش های  انسانی در  چوکات قوانین  مطرح و عملی میگردد. ارزش انسانی و شیوه های عدم  مراجعه و تطبیق قانون  مدنی در یک اجتماع انسانی زمانی کم رنگ میگردد که بیان و پذیرش واقعیت ها از طرف افراد جامعه  کتمان گردیده فضای بی باوری و خلای  اعتماد میان  افراد جامعه و قانون بوجود آورده شود و خواست ها و اهداف شخصی ، صنفی  و گروه ئی به وسیله افراد  زورمند وو ابسته به قوت و قدرت  دیگری قانون را به  میل  اهداف  خویش   تطبیق و  عملی نماید  .        که به اصطلا ح  وطنی  این  اجراات را قانون جنگل  مینامند . مگر ضرورت دیده میشود تا نباید اجازه داد که روی سرنوشت انسانهای  مجبور و آواره در محیط  و خانواده قانون و حاکمیت  قانون  افرادی را حاکم بر سرنوشت خویش ساخت که  ازحقوق  تثبیت شده و حق ثابت و قانونی  ما بالای خودما قانون جنگل را تطبیق نمایند .                            بتاریخ  18 جون  تحت عنوان  اتحادیه ها   تعهد   سپرده بودند  مطلبی را بر اساس حکم قانون  و آزادی بیان و  مطبوعات  در فدراتیف  روسیه  که بیان واقعیت ها و درد دل صد ها هموطن مهاجر  و در گرئ  مصیبت های تحمیلی   دیار غربت و بی وطنی  بود نظر به خواهش شان به رشته تحریر در آورده وبه سایت وزین مصالحه ملی و نوید روز برای نشر سپردم . پس از نشر و مطالعه  این مطلب جالب و تکان دهنده به شمول نماینده های مردم در پارلمان افغانستان و روسیه فدراتیف ، صد هاتن از هموطنان با احساس ما از داخل روسیه فدراتیف ، ولایات ، شهر و حومه مسکو تیلفونی با من در تماس شده و تمجید نمودند که واقعآ درد بزرگ و پرابلم عینی مارا انعکاس  داده  امید وار هستند تا این صدای مردم  به گوش مسو لین امور رسیده باشد که رسید . برعلاوه  دوستان و افغانان به دفتر کاری نزد من آمدند و خیلی ها این حرکت را ستودند و قابل تحریر دانستند .  مسچ های نیز به آدرس ایمل من از وکیل پارلمان گرفته الی نویسنده و متعلم ومحصل ،  کسبه کار و روحانی ، تجارومحاجرین همه تقدیر نمودند و آرزوی  اتحاد و همکاری همگانی را خواستار شدند. دوروز بعد ساعت  پیشین  به صدای محترم یکتن از اعضای اتحادیه سراسری ثبت سیم کارت تیلفون با تاریخ ان  میباشد . بعداز دشنام ، توهین و تعقیر و نسبت دادن من به این وان طرف بدون مراعات ادب و طرز انجام کلمات و صحبت جواب قلم را به دشنام و تهدید الی سرحد مرگ و پایان انداختن از منزل سیزده هم برایم داد.  بسیار جای تآسف است که توان شنیدن و مطالعه  چندسطرنبشته را انهم اگر دروغ باشد به گفته جناب عالی نداریم و لاف از خدمت و مبارزه و روشنگرائی میزنیم . خودرا رفیق انقلابی هم تعریف نموده خواست تا ازاین طریق  صدای من را که قبلا میخواستند تا صدای دوتن   نویسنده  افغان را  خاموش  می  نمایند و   تهدید  نموده   بودند   همچون   عادت همیشگی  شان  صدای واقعیت دیگری را خفه نمایند . به  گفته مردمی ما هم ... هم ...و هم جنگ خیبری   نمایند . مگر من  خاموش  نمیشوم . گفته بودم که آفتاب بادو انگشت پنهان شده نمیتواند . این حقیقت را دیدم . تیلفون صد ها هموطن ما ،  پشتی بانی  وکلای خانه مردم در دوکشور ، ارسال پیام ها و تیلفون  های  آزاد  دوستان و قلم  بدستان چون جناب  محترم سعیدی ، و یکعده از خبرنگاران  آزاد و  نماینده گان  سازمانهای  دفاع از حقوق  بشر در  روسیه و افغانستان  ادارات حقوقی  ونهاد های اجتماعی و دفاع از حقوق  بشر برایم  بزرگترین  نیرو وقوت مقابله را بخشیده است تا متحدانه به  مبارزه تا سرحد  سپردن   حق به    حقدار با  همدیگر   بتوانیم  به مشکلات  غلبه    حاصل  نموده  برای  افرادی   که   خودرا  در    ناتوانی دیگران  توانمند  محاسبه   نموده و  مینمایند   درس  خوب باشیم  که مادر  خانه دیگران  مهمان ناخوانده هستیم . نباید از قوانین حقوقی شان  برای تفرقه و نابودی همدیگر استفاده های نامشروع نموده از مسکو افغانستان بسازیم . باید از  امکانات   دوستان خویش برای ایجاد دوستی محبت و خدمت  باهمدیگر استفاده  برد ،   نه  برای  نابودی  و کتمان حقایق علیه هموطن بیچاره و ناتوان خود  که لسان و قوانین  دولتی را  نمیداند و  اشنائی و  رسیدن به ان  برایش  دشوار است  . 

روی این اصل خواستم برای  جناب عالی که من را تهدید  به مرگ  و خاموشی و کتمان حقایق نموده است بگویم که ای برادر جان  اگر وجودم  تکه تکه شود . بدان که هر تکه وجودم بیان واقعیت را مینماید .  خودم قربانی اسناد شده ام  دیگر حاجت به بیان  دها و صد ها هموطن دیگر نیست . مشت نمونه خروار انشآ الله  واقعیت جایش را گرفتنی است . امروز با مسولیت میگویم که خدابا ماست حق با ماست و قانون باماست . مراجع مسول امنیتی اگاهی دارند . پس از تاریخ نشر مطلب من 18 جون هر حادثه یی که بالایم  خدای نا خواسته  پیش آید اتحادیه سراسری  مسول و جوابده میباشد.   

سنجر غفاری مسکو 

 


بالا
 
بازگشت