خوشه چين

 

بازارسیاه

 

این مقاله را تا به آخربخوانید که مطالب خوب آموزنده دارد.

هموطنان عزیز وشریفم به شما عرض میدارم که کنفرانس بن ازهمان آوان تهداب گذاریش مشروعیت نداشت. هرگونه ساختمان بالای تهداب به روش غلط پیش برده میشود. اگر چنان نمیبود جامعۀ جهانی درطی ده سالی که گذشت حد اقل دست آوردی باخود می داشت نه اینکه نداشت قوای ناتو تحت فرماندهی ایا لات متحدۀ امریکا باعث کشتار هزاران طفل وپیروجوان وزن مرد کشورما گردیده اند.                                                              کنفرانس بن درغیاب مردم صورت گرفت«غلط»،قانون اساسی بی پایه خلاف ارادۀ برحق مردم بوده ودرشرایط موجود تطبیقش غیرعملی قابل تغیروتعدیل است .  

 بناًهرگونه اعتراض وانتقادرا بالای نظام موجودکه به حق گفته میتوانیم نظام دست نشانده است به خودمحفوظ میداریم.

نجيب محمود استاد روابط بين الملل در دانشگاه کابل مي‌گويد حضور درازمدت امريکا در افغانستان از طريق ايجاد پايگاه‌هاي دايمي، براي امنيت بين المللي و توانمندي نيروهاي افغان در جلوگيري از بي‌ثباتي‌هاي داخلي کمک خواهد کرد: «با حفظ استقلال افغانستان، با حق خود اراديت در سياست داخلي و خارجي کشور و کمک براي امنيت بين المللي، ايجاد همچو پايگاه‌ها مي‌تواند مفيد باشد».

نظر استاذ محمود درساحۀ اکادمیک سند روی کاغذ است که هیچ گاه درافغانستان قوت اجرائیوی ندارد.بیش ازین چیز دیگری بوده نمیتواند باشد وقابل رد نیست.اما گرفتن سرانگشت افگار((به بهانۀ تروریزم)) بازورا ازشانه قطعه مینماید. در لحظات مرگ وزندگی وسرنوشت ساز کشور به ناچاربه این ادبیات کوچه بازاری رجوع مینماییم که به قناعت بعضیها (( کوردلان وخائنان ملی)) پرداخته شود.

فاعل پول داربه دنبال مفعول بی پول میگردد.فاعل پول دارمیخواهد که دربحر بیکران سفری داشته باشد وازین سفر سیراب شود.ازمفعول بی پول تقاضا مینماید که ازکشتی دست نا خورده ات میخواهم استفاده نمایم. فاعل بی پول پاره شدن کشتی فراشوتی را نادیده گرفته به دنبال منافع شخصی دل به دریا میزند. برای سوارکاراجازه میدهد که به سواری کشتی به حرکت خود ادامه دهد.بعد ازاین سفر طولانی برای صاحب کشتی صرف کشتی پاره چیز دیگری باقی نمی ماند.

وضع سیاسی ونظامی افغانستان چنان ازیک مغلقیت وپیچیدگی برخوردار است که کمترسیاست شناسان کشورمان به آن تماس میگیرند که بگویند این صحنه صحنۀ تیا تراست. شادی باز توان این را پیدا کرده است که ازشادی((بوزینه های سیاسی)) چگونه بهره میگیرد ، شادی چطورهکت حرکت انسان را میکند((خنده،گریه))میتواند به سواری اسپ پیشتاز هنرنمایی کند.میلۀ آهنی بدست،بزها ی دارای شاخ فولادین راهمراه باگرگان دارای دندانهای برنجی پهلو به پهلو درصف اول تیاتربرای تماشا چیان به نمایش میگذارند. دریافت این همه هنرپیشه ها کاری است دشوار،مگربهترین طریق بدست آوردن آن این بوده است هرکسی راه با زارسیا ه را از طریق دروازۀ سیا آموخت میتواندکه به حیث هنرپیشۀ تیاترخودرا ثبت تاریخ نماید.مگرآنکه ازعواقب بعدی مرگ درروی تخته اطلاعات کافی دردست داشته باشد.اما جاداردکه دانشمندان واهل سیاست خصوصاً کسانیکه درک میکنند بگویند که کشورما بیش ازین میدان رقابت های منطقوی وفرا منطقوی ((فاجعه آفرینی))نبایدباشد.*  

خوشه چین بگفت:

حقیقت وگل سرخ یاران هم سفراند

ریشۀ یک خانواده قلب وجگـــرانــد

میان اینهابینی صفا ها ازمایع ورنگش

وجدان و صداقت  نقش این جوهر اند

بدینحساب ای هموطنان عزیزوشریفم! تحت شعاع معانی شعر فوق میخواهم که خوشیها همه بابوسه هایش از شما استقبال شایان نماید،بهارباگلهایش وسال نو با امیدهایش برای هریک تان احساس نزدیکی را به درک نا خود آگاه تان مبدل سازد وهریک تان آن تعریف که سعدی شیرازی دروصف انسان گفته است خودرا یافته بتوانید.

ازسعدی بیاموزیم

بنی آدم اعضای یکدیگر اند

که درآفرینش زیک گوهر اند

چوعضوی به درد آورد روزگار

دیگرعضو هارا نمانـــد قـــرار

تو کز محنت دیگران بیغمــــی

نشاید که نامت نهند آدمـــی

انسانهارا ازیک ریشه معرفی نموده،نقطه گذاریهارا که بعداً خط کشی شود به حساب رنگ ومحل وسمت ومذهب نگذاشته است که بگوید انسان سیاه ، انسان سفید، انسان سرخ وانسان زرد.انسان مسلمان((شیعه وسونی)) وانسان سائر ادیان. اگرازتفسیر این دوخط نتیجه گیری نماییم.گفته میتوانیم بیان سعدی شیرازی چون شعاع آفتاب برتارک تمامی احزاب وسازمانهای سیاسی، رادیکال ومیانه ویا چپ وراست سایه افگنده است جای برای معرفت مقام انسان راازشان گرفته است تا که ثابت بسازند ازدید آنهاهمه چیزدرخدمت انسان.

بلی! سعدی علیه رحمة اولاد بنی آدم برای انسان معرفتی داده است. ولی ابلیس نسبت به کدورتی که علیه اولاد بنی آدم داشته. نقشه های فرعی ایجاد کرده است. تا ابد الا بد درین ماجرا بسوزند وروزخوشیی نبینند.

  نقشه کشیهای فرعی دریک سرزمین واحد ومشترک.طورمثال نقشه کشی که ابلیس این چوچۀ شیطان درطول تاریخ درسرزمین ما به حساب واحد جغرافیایی ،زبان، چهره،مذهب وقیافه درین اواخر بنام احزاب، ایجاد نموده دررأس این نقشه کشیها ها افراد واشخاصی را ازمیان ساحۀ مهندسی شده را خریده اند انتخاب نموده اند. ازینجا بازارسیا ناشی میشود که سیاه دربازارسیا بیاید، افرادرا به نماینده گی یک حزب سیاسی به ظاهر مترقی،به نماینده گی حزب محلی،قوم گرایی، مذهبی، لسانی وسمتی وغیره به مفت بخرد.برای تطبیق اهداف درازمدت ازسنتهای پذیرفتۀ خودجامعه استفاده ببرند.

اقوام را دشمن همدیگر معرفی کردند پشتون وتاجک را دشمن بندوبغل وسائرملیتها، دررأ س احزاب ومذاهب ((چپ وراست ومیانه)) نمایندگان اینها اخذ موقع کرده اند.بسته به میخی ودرساختارسیاسی وتقسیم نعمات کفووسیال همدیگر ولگد کوب درشکم ملت.

 حالت فوق العاده وحساس وخطرناک، اما به همت عیاران ووطن دوستان قابل علاج

میدویدند، میدویدند ومی دویدند

زنبورعسل به گوش گل پسپس کنان میگفت که هزارمرتبه رحمت خدا برمورچه های نازنین وباوجدان وبا شرف این وطن پرستان حقیقی که به جزازکاروزحمت هیچ اندیشۀ را به خود راه نمی دهند.درجائیکه امکان کار برای شان است کار مینمایند ذخیره میکنند وتخم می گذارند. زما نیکه شرایط آب وهوا برای شان مساعد نبود بال می کشند پرواز می نمایند درمحل دیگری جای دیگری برای خود تدارک می یابند.  

گروه ازچرچرکان به سرقراولی ازمگسان، قانغوذ ک ها ، زنبوران، ازین خانواده فراوان را دیدم که میدویدند، میدویدند،می دویدند گویا که بار دیگر دریک جلسه بزرگ شرکت می کنند که صاحب لنگی پهلوی شوند، مقدار جیب خرچی اگر بتوانند بدست بیاورند برای یک چند سال تمام شکم خودرا سیرنمایند. در بدل این همه نعمت ها ی ناچیز ناموس وطن را ازشان می خرند.

 خدا را شکر که عسل را ازهمنشینی با گل محروم نساخته است. حد اقل میتوانیم ازحاصل این همنشینیها برای آدمیان عسل تولید نماییم. خوب شد که خداوند عالمیان درجملۀ چرچرکان،قانغوزک،زنبور،مگس خلق مان نکرده بود.هرجا که مواد فاضلۀ شیاطین تجمع کند مگسان، قانغوذکان وزنبوران وانواع حشرۀ دیگر، آنرا غنیمت شمرده،برای دوام حاکمیت این نوکر دشمن  بشریت دست بالا می کنند بازهم خدارا شکرکه ازجمع اینها نبودیم.

لویه جرگه چون خیمۀ پولی تخنیک! یعنی بازی با سرنوشت ملت،لویه جرگه یعنی بازهم تکراراحمق سازی ملت، لویه جرگه یعنی ابقای نظام ((سنگ آسمانی به فرق ملت)) زیرخیمۀ پولی تخنیک برای ملت افغان به جز ازویرانگری، دولت فاسد، هدیۀ مرگ چیز دیگر نه بخشید که بار دیگر به سراغ لویه جرگۀ دوم سرگردان هستیم فورمولیکه همیش معادلات سیاسی کشورما را به نفع بیگانه((دشمن بشریت))چرخانده است.

 ازدید عیاران طرح تکرارهمچو اشتباه را وظیفۀ جاهل ترین شخصیتها وظیفۀ خائنترین افراد ملی به حساب آورد. سوء تعبیرنشودکه لویه جرگه جایگاه خراب است. نه خیر لویه جرگه را میتوانیم درنقش تکۀ ابریشمین معرفی کردتکۀ ابریشمین نظیف است وپاک. برخلاف لویه جرگه های که(( خیمۀ زیر پولی تخنیک)) به معامله کشانیده شد. باید که دستمال دست عروس و داماد قرن 21 این سازندگان نسل نوین درافغانستان سربلند واقع شوند.نه وسیلۀ این بازیگران منافع بیگانگان.

بدیل همچو جلسات جنجال آفرین را میتوان به حیث جلسۀ((نخبگان ودانشمندان وطن پرست وانسان دوست)) ویا لویه جرگۀ ((نخبگان ودانشمندان وطن پرست وانسان دوست))به حساب آورد وازان استقبال شایسته نمود.

نخبگان ودانشمندان وطن پرست وانسان دوست را درجهان انسانیت نمیشود که به باغ گل انسانیت تشبه نکنیم درباغ بوی خوش گلهای درختان  به دماغت میرسد،درباغ صدای خوش بلبلان به گوشت میرسد، در باغ منظره های زیبا با رنگهای مختلف تورا گروگان می گیرد.ازباغ میوه های لذیذ به دامن می چینی، درباغ انسانیت گویا که پیغمبران ازآدم وهوا وزردشت گرفته تابه حضرت محمد ((ص)) نشسته اند هریکی برای امتان خود، امرو نهی صادرمینمایند که خوب فکر کنید، خوب بگویید، خوب عمل کنید، ازشیطنت ورضالت دست بردارباشید،دروغ نگویید، صادق وامانت کارباشید هزاران مطالب خوب ونیکوی دیگر برای انسان*اما جادارد که دانشمندان واهل سیاست خصوصاً کسانیکه درک میکنند بگویند که کشورما بیش ازین میدان رقابت های منطقوی وفرا منطقوی ((فاجعه آفرینی))نباید قرارداشته باشد.

 دانشمندان ونخبگان توصیف میدارند که افغانستان متعلق به زیاده ازسی ملیون انسان آواره ساخته شدۀ شرایط جنگ سرد وتداومش جنگهای بین ا لتنظیمی،لشکرکشی آی اِس آی پاکستان درپیشا پیش این لشکرکشی طالبان وبعد هجوم هوائی وبحری  امریکایی ها است. سرمایه به دنبال طعمۀ خود است، طعمۀ خودرا درمرگ، پیروجوان وطفل سیاسروسفید می یابد.ازین خاطراست که برای مرگ هزاران طفل افغان توجه ندارد حتی معذرت هم نمی خواهد. دانشمندان بازهم  میگویند که دولت موجود MadeinUSA.هرلویه جرگۀ که تحت نظر هرمها جمی  صورت پذیرفته است، بیان خواستهای مردم افغا نستان نبوده بلکه خواست بیگانه به کرسی نشسته است.لویه جرگه یعنی بازهم خرسوارانیکه به مانند لویه جرگۀ زیرخیمۀ پولی تخنیک اززیراین همه ریشها عبورمیکند. وتعریف میدارند پایگاه درسرزمین کی؟ برای کی؟برای چی؟ معنی مؤقت ودائمی را تعریف میدارند. اگر درین کشورآمدی اطاق کرائی میگیری برای چه میگیری؟ یعنی که درخانۀ من آمدۀ با دیگران بجنگی، درمنطقه توچین اتومی وسوپر پاور اقتصادی حریف داری، درمنطقه تو روس وارث اتحاد شوروی با سلاح های بازدارندۀ با لستیکی حریف داری،چین وروس هیچ گاهی برای عقب نشینی امریکا ازمنطقه هوشدارنمیدهند. بلکه میخواهند که امریکا وشرکای اقتصادی اش را درمنطقه  وجهان مصروف نگه دارند وبه گونۀ کهنه درد ازمیان بردارند.درمنطقه توهند با نیروی رشد یابندۀ اقتصادی درمقابل خود داری، درمنطقه توهمین اکنون ایران دارای نیروی اتمی واندیشۀ که در تارو پود مردم منطقه تنیده شده است داری بناً داشتن پایگاه دایمی با قبول ملیاردها دالر برای افغا نستان قابل قبول نبوده، جفای بیش نیست درمقابل مردم افغا نستان فاجعۀ است که برملت بیچارۀ افغا نستان آفریده میشود.به طول عمر جنگ در افغانستان دعای خیرمینمایند.

پیرمردن حق است اما رخنۀ مــــرگ باز میشــــود

پایگاه دائمی امریکا درافغا نستان درهمسایگی چین وپایگاه دائمی فدراتیف روسیه درتاجکستان خود بیانگر احیای جنگ سرد وسرمایه گذاری برای مدرن سازی سلاح های کشتارجمعی است خواهی ونخواهی ازکشورما علیه کشور دیگری استفاده صورت می گیرد. بناً آتش مقابل ده چندان بر سرملت ما می ریزد. اگربهانه بر این باشد که بعد ازخروج نیروهای امریکا  و اروپا از افغا نستان اوضاع کما کان به حالش باقی میماند. با حفظ این مطلب که روسیه وچین وکشورهای همسایه دست به الا شه ننشسته اند آمادگی برای غافل گیرساختن حریف گرفته اند.  

 ازدید عیاران التارنا تیف جنگ برای صلح((جبهۀ متحد فرا گیرملی& ژیره یی زما واگ یی دملا)) درافغانستان بیان میدارد که درویرانی کشورمان از 1352 بدینسو((جنگ سرد)) تمامی قاره ها کشورها ی منطقه اتحاد شوروی سابق امریکا واروپا دخیل بوده اند. بناً منطق ایجاب مینماید که گفته شود که افغا نستان به اردوی قوی نیاز ندارد که به کشور دیگری حمله نماید بلکه افغا نستان صرف برای پولیس نیازمند است که  امنیت داخلی خودرا تأمین نماید افغانستان ویران شده باید که توسط  ناتو،امریکا ، شانکهای وسازمان ایکوتحت نظر ملل متحد بازسازی گردد.

پیشنهادی وجود دارد همان گونه که بی طرف بوده وبی طرف باقی بماند وشامل هیچ یک ازبلاک های نظامی نباید باشد.

 


بالا
 
بازگشت