خوشه چين

 

جنگ

 

وضعیت قصه های ازجنگ  دارد

 قصه ازجنگهای رنگارنــگ دارد

علم گفت:من جنگ دارم با مزخرفات،بارمسئولیت را بدوش آگاهان گذاشته ام اطلاعات را سریع وسریع ترساخته ام،نسل نوین راازچنگ مزخرفات نجات میدهم بناً من علم هستم وحقیقت با قاعده،درسرخطم تغیر،تحول،پیشرفت، ارتقا نوشته شده است. رنگ سرخ دارم((پیام آورصلح))نامم«انقلاب»است.انقلاب،علمی،صنعتی، فنی، اجتماعی است.برای تعلیم وتربیت وآموزش اصول واساسات وپرنسیپها می آفرینم. مراحل را به تاریخ میسپارم نامش را میگذارم کهنه،کهنۀ که قابل استفاده نیست ،اگرمادی باشد ویا معنوی،آتش سوزانم درخود، خود سوزنده ام آفتاب سوزان را به معرفی گرفته ام که  آفتاب درخود میسوزد،ازنتیجۀ سوزش خود روشنایی می بخشد به زمین وسائرستارگان.نسل نوین افغان من علم به شما میگویم که روزنۀ هستم به شما وشما باید خطی را که فرا راه شما اساس میگذارم. 

 این چنین است که همین اکنون تمامی((گلیم های ماتم)) قرن ها را که درکشورما هموارشده است جمع نمایید.شمارا درجادۀ سیروسیاحت انترنت وکمپیوترتنظیم مینمایم.آنطرف این سفر شما به دست آوردهای علمی دیگری برمی خورید.آنگاه خود به خود اعتراف مینمایید که

کس نخارد پشت من

جزناخن انگشت من

خواهید گفت درمیان اختلاف حضرات محترم((علی وعمر))&((شیعه وسونی))درزمان قریب به 1400 سال مصروف بوده ایم وبعدش اختلافات وافتراقات دیگری که بامذهب عجین ساخته شده است.ملت ها را به سوی قهقرایی سوق داده ایم. برخلاف اروپا توانست با  تغیرموضع واعلان ((رنسانس))مسیرارتقایی را دنبال کند و ازامکانات علمی وفنی((دانشمندان)) شرق استفادۀ اعظمی نماید.

همۀ تان چپ وراست بگویید که افسوس به حال ما درطول تاریخ برای اولین مرتبه ابراهیم خلیل الله قیام علیه بتهارا اعلان نمود.دیگر برای بت پرستی جای باقی نمانده  است که برویم بالای هرمرده گریه کنیم ازهرمردۀ خود بت بسازیم. وجان ملیونها انسان زنده دیگر را بگیریم.

دیده بودم که مورچه را با مورچه به جنگ انداخته بودند، دیده بودم که بودنه را با بودنه درجنگ انداخته بودند. دیده بودم که خروس را با خروس درجنگ انداخته بودند.دیده بودم که قچ را با قچ درجنگ انداخته بودند. دیده بودم که گاورا با گاو در جنگ انداخته بودند. دیده بودم که سگ را با سگ درجنگ انداخته بودند.دیده بودم که شتر را با شتردرجنگ انداخته بودند.

طبعـًا که این جنگها بردوباخت را به همراه داشت. می بینیم که انسانهارا با انسانها با سلاح های تولید خو دشان چگونه باهم درجنگ میاندازند.یعنی که ماشین جنگی باید همیش فعال باشد

مگرخرجنگی یک نوع «سگنال» زنگ خطراست.

سگنال سیاست خطرناکتر وویران کننده نسبت به سگنالهای دیگرمیباشد.

کودتای داوودخان درسال 1352 علیه پسرکا کا یش یک سگنال سیاسی بود.مخالفت بلاک های شرق وغرب را پیرامون افغانستان  منطقه وجهان ازعمق به سطح کشانید.

قیام ها وحرکت های مسلحانه علیه((جمهوری))داودخان واخیراً چرخش داودخان ازشرق به غرب سگنال سیاسی بود که میر اکبرخیبررا به کام مرگ کشانید وسبب شد که نظام داودخان به اساس یورش نا فرجام دولت وقت علیه رهبری حزب دموکراتیک سقوت نماید.

کودتای ثور1357 یک سگنال سیاسی خطرناک بود برای ایجاد ماجرا های بعدی

فراریکعده ازسفرای افغا نستان ازکشورهای مختلف وتجمع آنها دریک مرکز،نوع ازسگنال سیاسی بود.

راه را برا ی تعرض اتحاد شوروی سابق درافغا نستان آماده ساخت.

پری استرویکه یک سگنال سیاسی خطرناک بود.هوا را گرم  ساخت که یخهای جنبش کمونستی بین المللی را به آبهای سیال مبدل  گردانید چنان آبهای سیالی که کشورها را یکی پی دیگری به ویرانه مبدل میسازد.

مصالحۀ ملی وتغیر نام حزب ازدموکراتیک«خلق»به حزب«وطن»ازمواضع حاکمیت یک سگنال سیاسی بود که کلاه حزب دموکراتیک خلق رابدست شمال داد.خودش هم به مانند چادرماه رخ رو به هوا شد.

قابل توجه:احزاب ازمواضع اپوزیسیون بربنیاد اساسات وقانون مندی تکامل برای خود شکل ومضمون انتخاب مینمایند.    سقوت حاکمیت چپ همه امید واریهارا به باد فنا داد. امید واریهای که مردم بلا کشیده افغانستان میخواستند درفضای صلح باهمی زنده گی نمایند. هم ازجانب حاکمیت  وقت درعذاب بودند وهم ازطرف مجاهدینفمجاهدین که جبراً ازشان جزیه می گرفتند.

هشت ثور:برخلاف توقع مردم که باید جنگ با آمدن مجاهدین برسرحاکمیت جای خودرا به صلح تحویل میداد((جنگهای کابل واطراف آن)) فاجعه آفرید.علاوه برفاجعه دستها به ناموس ومال مردم درازشد سگنالی بود خطرناک ترازسگنالهای سیاسی قبلی.چنان خطرناک که فضا ومحیط را برای پرورش ورشد طالب&القاعده که آب ازمنبع امپریالیزم مینوشد آماده گردانید. طالب والقاعده جادۀ ورودی امریکا به سرزمین ما واقع گردانید که در پیشا پیش آن شاشجاع دوم را به سرنوشت ملت حاکم گردانید.کنون همان اژدهای خسپیده درزمین به همرای پلنگ مهاجم کشورمارا به خاکستر یک سان ساخته داست. خلاصه ازبطن چنان سگنالها سگنالهای دیگر درحال زایش است که سیاست گذاران کشورمان را به عمق درعمق خطرات متوجه میگرداند.

سیاست گذاران افغانستان بافهم ازواژه های انا لیزوسگنال که درپایین خوانده میشود حکم می نمایند این چنین: تنها عکس العمل درمقابل سگنال کارحیوانات بی شعوراست.انسانهای باشعورسگنال هارا درحافظه ثبت مینمایند وبعد زیرفوکس قرارداده علاوه برعکس العمل  به تحلیل و تجزیه ازسگنال می پردازند.

 زمانیکه سگنال را میشنوند.آهنگ سگنال را میدانند.منبع سگنال را تشخیص مینمایند میخواهند که بفهمند این سگنال ریشه درکجا دارد،یعنی که حل مشکلات بعد ازریشه یابی سگنالها امکان پذیراست.طرح های هوشمندانه وزیرکانۀ کلی وهمه جانبه وسازنده میتواند مارا به راه درست سمت وسو ببخشد.

مردان میدان جنگ دیروز! دیگرآن انسان های ایدیال درحال جنگ باقی نمانده اند.آیدیال که فراترازضرورتهای های مادی  ومعنوی به خاطر تهداب گذاری جامعۀ فارغ ازبهره کشی انسان توسط انسان  تعدادی را«به ظاهر»به سوی یک هدف عالی انسانی تنظیم کرده بود.   

حاجی اسمعیل زمین پف درزیرغوری پلوچیزدیگری را«بجای گوشت»برای مهمانان خودپخته آورده بود.یکی ازدعوت شده ها درین مهمانی گفت! ای خدا کله اش را خوبرایم دادی ازدربارتوخوچیزی کم نمیشد.اگرهمین گوشت زیرپلورا هم برایم میدادی.

 بدبختانه که کنون آن درودیواربا همه استحکاماتش ازهم فروریخته است،اعضای بی اعتقاد ومتزلزل شامل درآن تشکیلات به گونۀ شاگردان مکتب هنگام زنگ رخصتی مکتب ازمکتب غال مغال کنان بیرون آمده اند. دیگرآن مقدسات زمینی وجود ندارد که به اطاعت بت مقدس به سجده روند ونطاق بیچاره از ذکرنام والقاب طولانی زهره کفک شود.هریکی موقف مقدس خودرا ازدست داده است.

تو که حالاهیچ شدی،لالایت ازگذشته هابد ینسوهیچ بود

 لویه جرگۀ عنعنوی((فریب ملت)) به اعتقاد دشمنان سعادت انسان وخوشبختی مردم بی دفاع کشورکه خواهان آن اند. یکی ازهمان  مقدسات زمینی است که همیشه بت تراشیده است وتوده های بیدفاع را مجبوربه اطاعت ازان کرده است.

سرماندن به همچویک سناریوی ازقبل تنظیم یافته سلاح برندۀ است که بدست نسل ازتبهکاران تاریخی کشورگذاشته میشود. اگریگان تا باقیمانده است ویاهمان راه قدیمی را دنبال مینمایند تنها برای مسخره ساختن شخص خودش وتیم کاری خودشان قدم های نا سنجیده را برمیدارند.

کنون کشورما رااژدهای خوابیده با پلنگ مهاجم درجنگ رویاروی باهم به ویرانه مبدل کرده است.

قبل براینکه راجع به جنگ صحبت شود ضرورپنداشته میشود که معنی حقیقی «سکنال،ری اکسی، انا لیز» فهمیده شود.

سگنال= بسامد: تکرار تردد،وفور،دراصطلاح فزیک،حرکت ورفت برگشت متوالی« فرکانس»

ری اکسی:به معنی عکس العمل درمقابل نوع ازعمل ویا واکنش درمقابل کنش.شامل تمامی موجودات زیروح((نباتات وحیوانات)) میشود.عکس العمل درمقابل صدا،سردی،گرمی،خوردن،نوشیدن وانواع غرایض،وطرح درمقابل سگنال است، سگنال دروجودجنس حیه می آید وعکس العمل تولید گردیده وبعد فروکش نموده و میرود.

انالیز:به معنی تجزیه وتحلیل، موضوع فوق العاده است که به حیوانات افزارساز((انسان)) ارتبات میگیرد.

جنگ،جنگ مغروراست. متکبروازخود راضی،چهرۀ خشن دارد.چشمان خون آلود،قلب سیا وچنگال کثیف دارد. طرح جرگۀ عنعنوی لویه جرگه نوع ازهمان جنگهای مرموزپنهانی است که به ابتکاراجانب طی سه قرن ملت ما را بلعیده است. جنگ یعنی سقوت ازمرحلۀ انسانیت درسطح حیوانیت،جنگ برای معرفی هویت خود اداره می آفریند. قوانین جنگ را طرح و پیاده مینماید،تابع هیچ اصول ومقررات اخلاقی ومدنی نمیباشد.حاکمیت یا نظام سیاسی((ارگان ثلاثه))موجودافغانستان تولدیافته است ازبطن جنگ سرد،به سوی برخورد رویاروی دنیای ((انترنت)) مهاجم درمقابل روان((قرون اوستایی))ازحالت دفاعی درحال تعرض دارد که اخذ موقع نماید. دنیای مهاجم، یعنی امپریالیزم بی رحم طبق قانون ((تنازع البقا)) برای ادامۀ حیات وتکامل خودبه ناچار،قیر،گریس مبلایل بخورد، گازتنفس کند ونفت را بنوشد.مرحله به مرحله نوراکهنه سازد نوکرجدید استخدام وتربیت نماید.درمسیرسیلان وکشش به سوی نفت شناورآنچه که مانع واقع میشود(( انسان آگاه، ثروتهای منقول وغیر منقول))همه را باید تخریب وازمیان بردارد.

میشود که جواب بگویید وطن یعنی چه؟! جواب تان این چنین خواهد بود که بگویید یعنی خاک،یعنی دین،یعنی تاریخ،یعنی دارای هویت درداشتن کشورآزاد ومستقل.وجواب خواهید داد که یک متردورترازمرزخانۀ مشترک ملت،تودیگربی هویت هستی یعنی که بیگانه میباشی، دیگرتودرهرجایی که موقعییت داری ارزش نداری. درصورتی که انسان هویت خودرا ازدست بدهد ارزش خودرا از دست بدهد آدمیت وانسانیت زیر سوالیه قرارمی گیرد.آیا گفته میتوانید که به حیث انسان باقی میمانید؟. چقدردرین باره عقلت کارمینماید؟.آیاتومیدانی که به خوردن غذا نیازمند میباشی؟،میدانی که چگونه غذا درمعده ات حل میشود؟. میدانی که تا چه زمان دیگر منحیث یک موجود بی شعورنفس می کشی؟.

حتماً توباید دردعوای وطن پرستی نابود شوی تا که جانب مقابل شما یعنی حریف بین المللی به مقصد برسد.ضد وطن پرستان به آرزوهای حیوانی شان برسند.چنانکه این انسانهای وحشی صفت به طرف وطن پرستان به تکۀ گوشت نظاره کرده هزاران نفر دیگررا نابود نمایند.

تاکه احمق به حماقت ادامه دهد.

 بلی! احمق ها را درپشت پرده نگه میدارند برای دیگران وظیفه میدهند که ازخود آگاهی ملی پرهیزکن، تنها درطیر ملی گرایی پمپ کن آنقدرپمپ کن  که عرق ازسروروی تان فوران نمایدتا که از احمق پشت پردۀ بازیگران دفاع شود.

این کار همیش درکشورمان به ظاهرتحت عنوان دفاع ازدین مقدس اسلام  صورت گرفته است. درین راه وطن گفته شده است،آزادی گفته شده است،حال آنکه شعاردهندگان به دست خود خودرا ازهمه چیزمحروم ساخته است.دادن ازوطن زده شده است،آزادی گفته شده است. اما بی خبرازانکه درپیش پای دشمن چه گلی کاشته اند وملت چه خاری را درو می کند.خرهای وطن درزیربارمرمی وتوپ همیشه فریاد کشیده اند که ما خلق شده ایم برای اینکه  که گندم را به آسیاب انتقال دهیم.

آدمیت زیرسوال برده میشود چه شد خاک چه شد وطن، چه شد آن دینی که میخواستی پیاده بسازی.آیندۀ را که اصلاً نامفهوم است چند خریدی؟

بگویید جنابان عالی دوروپیش دسترخوان باندمافیای مواد مخدر.بگویید که این آیندۀ نامفهوم را چند خریدی؟ وشما کسانی که با سرنوشت ملیونها انسان افغان معامله کردید. قصرها ویلا ها را برای خود بنا نهادید. برای حمایۀ خود اجانب را درکشورمان دعوت دادید.کشوریکه ملتش ومردمش به هیچ وجه آمادۀ خوردن لقمۀ بی ننگی نیست. بدانید که همین اکنون کشورمتعرض ظالم خدا نا ترس دشمن بشریت روی زمین رو به فراراست برای شما دیگر چارۀ وجود ندارد به جزاعتراف به  گناه وعذرخواستن ازملت است. ملت غرور وسر بلند افغا نستان به همت ویاری عیاران وطن پرست با وجدان این حامیان عزت وشرف مردم افغا نستان راه خویش را انتخاب نموده است وازمسئولین امور دروقت وزمانش محاسبه می طبلد.

ایمیل آدرس:

AS_khoshachin@hotmail.com

 

 

 


بالا
 
بازگشت