خوشه چين

 

اتحادوهمدلی

  منظرۀ فعلی افغانستان حاصل ازعمل کردهای حاکمیت موجود درقالب اندیشه های انسانی نمی گنجد.بدین لحاظ قابل پذیرش هیچ دین هیچ آئین ومذهب نبوده ونیست.

اتحادوهمدلی دربرابرهمچویک دشمن زهری این((خط دیورند))به تمامی مشکلات که مردم مارا قربانی گرفته است خاتمه بخشیده وجامعۀ جهانی ازشر این هیولای قرن نجات می یابد وبه انگلیس که بنیان گذاراین لکۀ ننگ تاریخ است لقب دشمن بشریت کشورهای منطقه((هند،چین،ایران،افغانستان)) و((آسیای میانه)) داده میشود.

آن خط زهری که دمش ازسطح مرتفع پامیرشروع ودهن دندان زهری اش درکویتۀ بلوچستان خاتمه یافته است.فعلاً درچنگ چهارانسان متعهد متفق باو جدان جسور ودلاورگیرافتیده،ازحرکت بازمانده وقدرت درنده خویی اش را کاملاً ازدست داده است.

او نا کرده کـــار تورا به این کـــارها چه کـــار

 که گفته اندنشنیدۀ

خروس جنگی غذای خوش مزۀ روبا ه مکار

 

تابه کی غفلت؟

   باقی مانده را میخوردگاهی درین مرغانچه گاهی ازان غار

بلی! مطلبی را که تا به اینجا نوشته آمده ایم،خیلی ها ساده به نظر می آید ولی دراصل دارای عمق وپهنا است.

ازین عمق وپهنا می یابیم. دارد که ادامۀ وضع جنگی درکشورما قهرمانان دیگری را درحلقوم خود فروببرد ونسل های بعدی هریکی برای گرامی داشت ویاد ازقهرمان مورد نظر خودش(( شهدای کربلا)) یک روزی را اختصاص دهند. یعنی 366 روزشش ساعت  درسال صرف عزا داری شود وبس.برای فکر کردن،ایجاد گری وخلاقیت وکاروتولید فرصتی باقی نماید.

انسانها هستند که تفکر مینمایند.ایجاد گراند وخلاق سرانجام خودشان میمیرند وفنا میشوند،مگرفرآورده های علمی، فنی وهنری شان  اساس  میشود.برای نوع آوریهای بهتر درمسیر لایتناهی .

اجتماعات برای زنده گی بهترخود ایدیوۀوژی می آفرینند. انقلاب می کنند.اجتماع انقلابی فنا میشود. مگرانقلاب اجتماعی به حرکت لایتناهی خویش ادمه میدهد.

بلی !نوشتۀ بالا بیان آگاهی بلند بالا وچراغ همیشه فروزانی است که دیگر خاموش نا شدنی است.این آگاهی بلند بالا بیان ظهورایدیولوژی های جدیدی  است که جا گزین آیدیولوژی کهن میگردد.اگرغلط نیاموخته باشم جایگزین ایدیولوژی جدید بجای ایدیولوژی کهن.عبارت میباشد: ازاشتراکات، رسم ورواجهاوعقاید مذهبی مردم سرزمین واحدکه ریشه درمناسبات دیرینۀ داشته وازان سخت رعایت گردیده است.قصه ها وشکایتهای شفاهی،سرپلوان زمین، باغ،مزارع،پشت ماشین،محیط مکتب ومدرسه ومحیط اکادمیک ازوضع، نوع ازحرکت انقلاب شفاهی است  

  اگرغلط نیاموخته باشم: بازهم مینویسم که(((قصه ها وشکایتهای شفاهی، سرپلوان زمین، باغ،مزارع،پشت ماشین،محیط مکتب ومدرسه ومحیط اکاد میک ازوضع، نوع ازحرکت انقلاب شفاهی است)) این انقلاب شفاهی،آنچه را که کهنه و مردود شماریده،بدیلش را ازمجموع افرادناراض ازوضع موجود پیش روی خودقرارمیدهد.تاهمه مشترکاً پیرا مون آن به ارایۀ نظریات وایدیه های جدید بپردازند.

بلی!اگرانقلاب درکاراست باید که ایدیولوژی جدید را آفرید.  

ایدیولوژی که دولت به سراقتدارفاقد آن است ونمیتواندبه خواسته های مردم پاسخ منطقی ارایه بدارد به ناچار دست به سلاح وشمشیر برده کسی را سر می برد کسی  را حقوق  وآزادی های فردی وانسانی اش را فلج میسازد.

ضرورت یک حرکت انقلابی درمسیرمی افتد،راه انقلاب فکری درپیش میگیرد، تا ایدیولوژِ جدید بیافریند.خواست عمومی زمینه را برای ارضاء یک حرکت انقلابی، این نخبگان((ارمانگرا)) اند که درساختار تشکیلاتی((جبهه)) به سمت حرکت رشد یابنده،جایگاه خودرا می یابند.بعد این نخبگان اند که جامعه را هم آهنگ به سوی یک انقلاب اجتماعی رهنمون میسازند.

  بلی! تعریف انقالاب را درکتابها خوانده بودیم وازانواع انقلابات،انقلاب فکری، انقلاب علمی، انقلاب صنعتی، انقلاب فرهنگی، انقلاب هنری، انقلاب دهقانی، انقلاب کارگری..........آگاهی حاصل کردیم،وهم آموخته بودیم که هرانقلاب ازخود ایدیولوژی دارد.وازآموخته های خود به تحلیل میگیریم که ایدئولوژی هرانقلاب درچگونگی،بینشها وچوکات بند یها طبق شرایط خاص زمانی حال وآینده،درپیروزی وشکست آن انقلاب نقش تعیین کننده دارد.

اگر گفته ویا تعریف شود چگونگی پیروزی انقلاب«حکومت جایگزین» نقش رهبری انقلاب وعوامل دیگری که بعد از انقلاب بوجود می آید.   بیانگرایدیولوژی همان انقلاب است.

هرقدریکه ایدیولوژی انقلاب به ارمان وآرزوهای جامعه موافق باشد پیروزی اش حتمی بوده وموفقیتش فراوان است. 

بلی! ما کودتا هارا وانقلابات چپ وراست را تجربه کردیم همۀ این انقلابات،با تعریفات که دربالا تذکریافت هم خوانی نداشت.تداومش تا به امروز کا ررا تا بدانجا میکشاند که مردم بربنیاد ایدیولوژی میهنی((آزادی خواهی)) انقلاب جدیدی به راه اندازند.

انقلابی که ازارمانهای مشترک مردم برخاسته باشد.

تدارکات برای وقوع یک انقلاب: مایه می گیرد ازانارشیزم،انارشیزمی  که ازبطن حاکمیت روبه زوال جوانه میزند.بدین اساس گفته میتوانیم انار شیزم خود ش آغازاست برای یک انقلاب.یعنی جامعه به طور خود جوش قا مردم عمل نماید ودرجامعه پیاده کند.

درینجا ارمان مردم :                                                        

عبارت میباشد ازحاکمیت قانون که ازارادۀ بالفعل وبالقوۀ مردم برخاسته باشد.                                                                      

دندانهای شیرخوره توسط دندانهای اصلی کنارزده میشوند.

منی دژمی ایلچی دی

وقوع انقلاب اجتماعی عبورازمراحل ذیل آتش  میگیرد.

درمرحلۀ اول:

1- ضعف حاکمیت ونظام درمهارساختن به اصطلاح دشمنان افغانستان.

2- عدم احساس مصئونیت مردم تحت سایۀ حاکمیت.

3-عمیق شدن تفاوتهای اجتماعی((طبقاتی))دربین مردم.

4-عدم رعایت ازقانون توسط ارباب با صلاحیت.

5- انتقادهای صریح وعریان وانتقادهای مستقیم ازدولت تا سرحد شورشها ،اظهارات عمومی نا رضایتی درمصاحبه ها ومناظره های تلویزیونی ونشرات درون مرزی وبیرون مرزی.

6- دامن زدن به افتراقات بین اقوام ومذاهب ازجانب سیاست گزاران دیروز وامروزشامل درداخل وبیرون نظام موجود.

7- ترورشخصیتهای قابل رشد درمیدان منازعه ومبارزۀ ملی وبین المللی وزمینه سازی آن ذریعۀ ستون پنجم.

هفت شمارۀ فوق بیان سطح نا رضایتی جامعه است.

 درمرحلۀ دوم:

تنفرعام مردم نسبت به حاکمیت راه را برای پیدایش ایدیولوژی جدید هموارمیسازد.

انارشیزم درجامعه ووجود فساد دردستگاه دولتی موازی به همکاری جهل وخرافات وسرکوب دادخواهانۀ  عام مردم ازجانب حاکمیت شدت تنفررا دربین مردم افزایش میدهد.

          داشتن هژمونی((جبهه)) به مثابۀ یک رهبر.

عنصری است که عقب فرمان نشسته ازخودجسارت دلاوری،شهامت،مردانگی نشان داده،صداقت ووفاداری، وجدان وشرافت جوهر درون مایۀ((جبهه)) است که چهاراطراف راروشنایی می بخشد.  

ازین جا است که بازهم به همان تعریف بنیادین مراجعه میشود:

مضمون«ایدیولوژی» است که شکل میسازد.

درجریان عمل انقلابی که ازجانب جبهه صورت میگیرد.یک ایدیولوژی نقش برازنده را بازی نمی کند. بلکه درمجموع اندیشه ها درکنارهم بدور ایدیولوژی عام که ازجانب ملت پذیرفتنی باشد فعال میباشند. تجارب انقلابات نه چندان دور،راست وچپ خود نشان دادکه عدم رعایت ازتعادل وتعامل با گروههای دیگرشامل درپروسه انقلابات را به ناکامی تا به سطح فاجعه کشانید.  

  رهبری این انقلاب جبهۀ همیش شکل دورانی بدست شورای انقلابی جبهه بوده ازان حراست وحمایت مینماید.

نتیجه گیری بازهم آدرس میدهد به

بیانیۀ خوشه چین

درجلسۀ مشترک کمیسیون  تفاهم ووحدت احزاب وسازمانها ی سیاسی وشخصیتهای مستقل برای تدویرمجمع عالی درهوتل آرزو.

سلام به همه هموطنان عزیزحاضر درمجلس!

دوستان حرفهای بسیارخوبی دربارۀ وطن گفتند.

   وطن دراشغا ل بیگانگان است.سرتاسرآن خون آلود میباشد.بدون توقــــف فجایع خونین درآن ادامه دارد.اختلافات قومی،زبانی ومذهبی شدید روبـــــــــه افزایش است. دولت وحامیان خارجی اش این اختلافات را به سود دوام حاکمیت وحضوردائمی خود میدانند.

   دولت دست نشانده تقلب کار،نامشروع بوده پایۀ مردمی ندارد.ارکان با لایی دولت ونهادهای اداری همه فاسد ووابسته به خارج هستند وتعداد ازآنهـــــا در تولید وترافیک مواد مخدرشریک ویاهمکاراند.اکثرمردم بیکاراند فقرکشنـــــده بی داد میکند، دریک سخن زنده گی مردم بسیارفقیرانه وغیرانسانی است.امنیت وجود ندارد.دولت ظرفیت فکری وتوانایی اصلاح بهبود او ضاع را کاملاً ندارد.قانون اساسی موجود برای قدرت مندان وسیلۀ استفادۀ خوب وبرای مردم ابزارفشاروسرکوب است.رئیس جمهوردرقانون مرکزقدرت قبول شده هرآنچه که دلش خواست اجرا می کند ونخواست ولواگرقانون حکم کند اجرا نمیکند.      صلاحیت پارلمان درقانون محدود است.دیده شد که رئیس جمهوربه تصمیم پارلمان دربارۀ صلب اعتماد ویاعدم ابرازرای اعتماد وزراهیچ ارزش قایل نشد. ادعای دموکراسی لاف بیش نیست جدایی قوای سه گانۀ دولت درقانون اسا ســــی درنظـر گرفته نشده است.رئیس جمهوررئیس حکومت است. دربرابرش دستگاه قضایی وپارلمان استقلال عمل قانونی ندارد.بنابرین رئیس جمهور ودولت برای مردم ووطن عامل بد بختی بوده نظام آن دیکتاتوری است وبرای خارجیها چنین دولت ضعیف وناکاره ابزاراستفادۀ خوب میباشد.روشنفکران که دعوای رسالت انقلابی،عدالت اجتماعی،برابری حقوق اقوام وانسان را داشتند اکثراً ازکشورخارج شده اند واقلاً درکشورمی باشند. باتأسف بیشتردرصدگروه سیاسی متشکل ازهم جدا برضد یک دیگررقابت دارند.ازبدنۀ آنها افراد واشخاص با دولت همکاری فعال دارند.درتلاش اند که راه همکاری های کلان را با دولت ازخارج بازکنند.برای روشن فکرانی که دیروزارتجاع وامپریبالیزم میگفتند وازانقـــــــلاب وخوشبختی مردم لاف می زدند چنین موضع گیریهای سازش کارانه خجالت آوراست.همین دیروزشاهد بودیم که برخی اشخاص در ریاست جمهوری خودرا کاندید کردند با لاف های بسیارکلان ناکام ماندند وهم چنان دیدیم که تعدادی ازان رفقا درپارلمان خودرا کاندید نمودند. کسانی کامیاب وتعدادی هم ناکام ماندند. این روشها همه سازشکارانه وآرایشگرانه است وبس.اگرقبول داریم که کشورما اشغال شده است هرگونه همسوئی وهمکاری با رژیم درحقیقت قبول مشروعیت رژیم فاسد وبی کفایت است وبرپروسۀ اشغال  پردۀ نهان کشیدن است.چنین طرزکاروظیفه ومکلفیت روشن فکران متعهد درخوشبختی انسان نیست.

 راه علاج –

 راه علاج این است که روشن فکران اختلافات گذشته ووابستگیهای گروهی را کناربگذارند.ازتعصبا ت وجاه طلبی وهمکاری بادولت صادقانه صرف نظرکنند. درپروگرام یگانه درچهارچوب جبهۀ متحد ملی فراگیرمتحد شوند.شعار اصلی پایان اشغال بدست آوردن استقلال وآزادی وطن،وحدت ملی، برادری وبرابری انسان،دموکراسی درنظام پارلمانی واقعاً منتخب مردم بر اساس قانون اساسی که از ارادۀ مردم بوجود آمده باشد بخواهند. درغیرآن این چنین گردهم آئیها وگروه بازیها،جنگ وجدل زبان هیچ دردی را دوا نمی کند ومفادآن به دولت مرتجع واشغال گران حامی آن میرسد.مردم وطن جفا میکشند وقربانی میدهند وما روشن فکران تماشا بین خواهیم بود.

 

 

 


بالا
 
بازگشت