خوشه چين

 

 

درجستجوی روشنی

آشتی ملی درافغانستان فرض عین است.

درافغانستان پیروزمندان همیشه علیه شکست خورده ها با ادبیات فاتحانه خودرا برتردانسته وبه تحقیروتوهین جانب مقابل پرداخته اند.

زخم تبرمیرودوزخم زبان نه

بالاخره انتظارآن روزرا میکشیم که عقل رهنمای عمل ما واقع گردد.

هفتۀ قبل مقالۀ را تحت عنوان «خودآگاهی ملی» بمثابۀ انقلاب فکری به نشر سپرده بودم، این بار درجستجوی روشنی میان تاریکی شب ازان نام می بریم وبه تفصیل درباره اش سخن میگوییم.

 روشنی که دیگرازتاریکی ها نباید ترسید.

آنرا صاحب قلم برای تان روشن میسازد.با این سوچ:مینویسد که بهترین لباس لوکس مردانه وزنانه را لباس ازمودافتیده وناکارآمد((لیلامی)) کشور های صنعتی جهان تشکیل می داد.درافغانستان هرکس مطابق به توانش ازان خرید می نمود.بازهم خانۀ لیلامی فروشان آباد که هنرلیلامی فروشی را به مانند هیروئین درتمام شهرهای افغانستان رواج دادند.دولت مداران وقت فارغ بال بودند ازعواقب بعدی تا دربارۀ رشد وانکشاف فابریکه های نساجی وکشت پنبه وفابریکه های چرم گری بحیث مواد خام وبوت دوزی آن توجه دقیق نمایند.یعنی دولتهای نا کارآمدآن وقت بنیان گذارچنان یک وضع در جامعه بودند.

علم خردوزی درجهان((خود آگاهی ملی)) به منزلۀ شعاع آفتابی است که دربسترخواب آلود جامعه تابیده،چنانچه گیاهای بهاریبه بوی بهاراززیرخاک سر بیرون می آورند. تا علم برداران جهان آزادی به ملاحظه و مشاهدۀ مجموع فعالیت های ملی وبین المللی«کثیرالجوانب»،خوددرتکاپوشده درحرکت بافتند.

چنانچه که«خوشه چین»باحفظ احترام برای شخصیت های قابل اعتبار وصاحب نظردرتوضح وبیان سیاستها ومبارزۀ خودمستقل است.

دراروپا همه ساله خصوصاً کشورهای دارای امکانات معشیت زنده گی بهتر سال یک مراتبه خانه تکانی مینمایند.

حتی درخصوص کتاب خانه ها ومتود درسی تعلیمی وتربیتی برای نسلها ی موجود وآینده کشورشان.

آن اصطلاحات ادبی،علمی،سیاسی،اقتصادی وهنری که دیگر برای آینده کارآمد نیست ازفهرست کتابها برای مطالعه درکتاب خانه ها ومواد درسی وتعلیمی درمکاتب ومؤسسات عالی بیرون کشیده میشوند.

احزاب سیاسی درکشورهای اروپایی زیرسایۀ قانون اساسی بحیث لوکو موتیف انکشاف جامعه پذیرفته شده است. تمامی احزاب باحفظ اندیشه وایدیولوژی((منافع ملی))را درسرلوحۀ فعالیت های سیاسی خود قرارداده وازان بمثابۀ مردمک چشم حراست مینمایند. این احزاب سیاسی میباشند که بعد ازگذشت چهارسال درمیدان مبارزات سیاسی دریک رقابت مشروع برای مردم خودمسایل پیشرفت وانکشاف بعدی کشورشان را طبق پلان وبرنامۀ کاری وعده میدهند.

زبان درازدارند ودست کوتاه، مجرم را قانون تحت پی گرد قرارمیدهد.با ارایۀ اسناد انتقاد مینمایند وراه حل را هم بیان میدارند.  

اگرگاهی وقت خطای سیاسی دراجرای امورازجانب شخص صدراعظم ویا وزیرصورت می گیرد مردانه استعفای خودرا تقدیم میدارند.

به این معنی که درامانت ملت خیانت جایزنیست.

اما درافغانستان اگرشخصیتهای اولی ویا دومی را صاحب نمیگفتی گردن زده میشدی.

ترکی صاحب،امین صاحب،کارمل صاحب«کارمل عزیز».  اما درسیستم سیاسی موجود اگرگفته شود که درپیشانی«رهبر» خال خدایی است حکم کفرعلیهش صادرمیگردد.

محمدعرفان عرفان نسل جوان برخاسته ازشرایط پیچیده ومغلق بین المللی پژوهش گر ومحقق مطلبی را ذیلاً به آگاهی هوطنان گذاشته است.

محمدعارف عرفان   
رازهای نا گفتهء تو طئه سقوط نظام دمو کرا تیک ودرس های زهر آلود تاریخ در افغا نستان منتشرۀ سایت مزین آریایی.

درتبلیغ سوسیالیزم«دولتی»بی حدواندازه مبالغه شده بود

همان ضرب المثل قدیمی است که میگویند.یاگردمکتب باشی ویا گردلشکر

مراحل مکتب هنوزتکمیل نگردیده بود که لشکرناقضین مارکسیزم ولیننیزم راه انحرافی را برای تجربه درصحنه حاضرساختند.

اگردرآنوقت توجه به این تعریف می گردیدکه:جهان بینی علمی عبارت است از فلسفه،اقصاد سیاسی،سوسیالیزم علمی که هرسه بعد یک مثلث منظرۀ میباشند برای شکل گیری جهان انسانیت.

درین صورت است که خشت ازکوره برآمده را خشت پخته میگویند.خطی که تئوری عمومی وتئوری انطباقی کشیده بود.اگرازان مراعات می گردید.همه آنانیکه امروز درآفت درماجراهای صادراتی گیرآمده بودند وفعلاً میسوزند. ازبستر کانون علم ومعرفت وفرهنگ عالی انسانی سربالا می کردند.

مگرامپریالیزم آنچه را که خصلت درنده خویی اش که کنون روزتاروز برجسته میشود را کمترمعرفی کرده بودند.

این همه سرگین،لدوپشقل وغیره که امپریالیزم همراه کاه بی دانه درمیان  چقری با آب لگد کوب،مخلوط ومرکب کرده بود.یکی را بالای دیگر بنام کوت تپی یاد مینمایند. این همان کوت تپی است که دراواخرخزان درشرایط زمستان درتنورافغا نستان برای پخت نان،گروه ازشیطان کارگرفته میشود.

مگرامروزه روزپدراز فرزند ناخلف شکایت گرشده است.بدین معنی همه به دنبال علل وعوامل افراطیت سرگردان اند.

اگردیروز افراطیت راست دوای بد بود برای افراطیت چپ مگر امروز دوای بداست برای نیو گلوبالیزم.

این همبستگی بین المللی سوسیالیزم بود که ازمنتهی صداقت ووفاداری شخصیت های دست یک سیاست گذاران استفادۀ ناجایز کردند.  دقت نمایید که ازین تکه های پاک دست ناخورده به قدواندام خود بریدند.  بریدند مگرخیلی خراب وزشت بریدند.

گناه هان خودرا یکا یک پنهان کرده علیه خود ما غریدند.

مقاله دقیقاً قابل خواندن است ودرسی است برای آموزش((ارایۀ فلم مستند)) به منظوربه قدرت رسیدن داکترنجیب.نه برای آن است یکی رابرأت داد دیگری را سرزنش نمود.بلکه آموزش عالی است که بگوییم منافع کشورها ایجاب مینماید دولت مردان آن کشورها درمقطع معین طبق پالیسی خود شان دوستان مؤقتی انتخاب مینمایند.

درجهان بده بازی«غورسی» هربده بازی که به قدرت رسید متوجه گوسالۀ خود میشود.نسل موجود ونسلهای آینده را درکاراست که درجهان سیاست باید میرباشند نه گوساله.

ازان نهالهای معروف قدبلند که درهوای گرم گل مؤقت کرده بودند گلهای شان را حوادث هوای سرد پرپرکرد،میوه نچیده ایم سالهاست که درنقش خارتفکر وخاربغل آزارمان میدهد.این شب مانده های سیاست را که به مواد زهری تبدیل شده اند. ازسرراه سیاست های سازنده گی به دوراندازید. 

اثبات قضایا گیلاس پرازآب میخواهد نه نیمی ازگیلاس اتموسفیری که((جنگ سرد&تروریزم))ملت مارا قربانی گرفته است به آنطرف تف انداخت.            نه به سوی هموطن مان.

ایجاب مینمایدکه درفلمهای مستندفلم مستندهجوم ارتش سرخ((انترناسیو نالیزم))درپیشا پیش آن صادر کردن هیأت رهبری((سه نفرازطریق هوا )) متباقی  میان تانگ ازطریق زمینی وکشتن((حفیظ الله امین)) بدست روسها ودفن کردن آن را عقب قصردارلامان را به نمایش گذاشت.   حادثۀ که جهان را شوکه کرد.  واقعاً یک طرف درددل داشتند خوشیها را جشن گرفتند وطرف دیگربه ماتم غم زانوزدند.طرف سوم((ملت))این حرکت را اشغال نام گذاشتند.هم به حیث سندمکمل این مقاله نگارش می یافت ورنه حفیظ الله امین مهرۀ کلیدی وتصمیم گیرندۀ خوب وبه موقع((هفت ثور1357)) تأمین کنندۀ منافع اقتصادی وسیاسی درتغیرات منطقوی وبین المللی به نفع اتحادشوروی سابق واقع شده بود.

بعد ازان این اتحادشوروی سابق بودکه شش جدی را بخصوص مرحلۀ نوین وتکاملی انقلاب ثورنامیدند.

بازهم سری میزنیم دربازارلیلامی،قصاب کارد دربغل،بلوردرکمردارد.زمانیکه دم کاردش را چربی میگیرد،کارد قدرت بُرندگی اش ضعیف میشود،با بلور دست داشته اش دردوطرف دم کارد مالش میدهد چربی دورشده کارد به برش خود ادامه میدهد زمانیکه کارد را زنگ میزند ازبرنده گی دایمی می افتد  میرودازبازار، کارد دیگری می خرد.

یعنی که قصاب، قصاب است وکارد میخرد.

قصاب کشورمهاجم،کاردعنصرخریده شده وملت گوشت آویزان درچنگک قصاب.

جنگلبانان، درمناطق گرمسیربته های هرزه را ازدوروپیش درختان خویشاوه می کنند.تا درموقع هوای گرم درنگیرند اگردرگرفتند جنگل را درمیدهند.

 تاروپود مردم افغا نستان را اعتقاد به خدا،ایمان به پیغبروقرآن کلام خدا تشکیل میدهد.هرآن خطابۀ که درهمین چوکات میشود درعقول وقلوبشان ره می یابد اما گاه گاهی اززبان علمای کرام شنیده میشودکه ابلیس این شیطان  لعین برای فریب دادن آدم بخصوص(( امت محمد)) ازهیچ نوع فریب کاری ودغل بازی دریغ نکرده ونمی کند.

ابلیس این شیطان لعین درکشورما این کشورعقب نگه داشته شده ازمیتود کهنۀ که توانست درکشورما((روحانیت)) پایگاه حمایتی سلطنتهای مطلقه نوکران انگلیس ایجاد وتقویت نماید.ودرشرایط معاصر((اسلام سیاسی)) سیاست ازمود افتادۀ مخرب به منافع ملی به حیث وسیلۀ حربه  ازش به نفع سرمایۀ جهانی استفادۀ اعظمی ببرد.

حاکمیت موجود اظهرا لمنش شمس است.

درنقش بیل وکلنگ زنبیل وغیره باطله دانیهای شاروالیها  عملکرد مخربا نۀ جهان سرمایه بکارگرفته میشود.این وسایل شاروالی((یونیکال)) فعلاً آنقدر کثیف شده اند که بمجرد گذرکردن ازکنارش اثرات بوی کثافت دروجود رهگذر احساس میشود.

درجنگ بین المللی بین شیطان وآدم، آدمیت وانسانیت((عیاران)) به یاری خدای بی نیاز «حقیقت»به نفع انسانیت چهرۀ آفتابی خودرا ازمیان جهالت وبربریت بیرون می کشد.

شاید پرسیده شود که عنوان درجستجوی روشنی تا به اینجا چه برایم گفت؟

میگوید که نهنگ آورده شده دردریا((روشن فکرباوجدان)) سراسیمه ووار خطا به امیدن رسیدن دربحرراه گم شده است.                                                              به سوابق خود مراجعه مینماید

طفل ازاتحاد عمل زوجین به دنیا می آید. مرده ولو پیرباشد وجوان،زن باشد ویا مرد را جمع ازخویشاوندان واقوام به سرعت لازم میت را به خاک می سپارند.باریختاندن قطرات اشک غم ها را ازدل بیرون کرده با اوخدا حافظی مینماید.

تومیدانی واعمالت.

حزب«غوره»ناپخته به زوربالای مردم قبولانده شد.معده«توده ها» سرخ را راند.سبزراشاند.                                                                     نپذیرفتندش استفراح توده هاشد.مُـرد دفنش کردند به تاریخ سپرده شد.

 خانۀ ما ویران شده تودۀ خــــاکستان است

 ویـران گراصلی،دشمن ما پاکستان است

  اتحاد را نیرومی باید، تاویرانه آباد گردد

زین منظورطرح وپلان جبهه درمیــان است

دانسته شده ایم که هریک چیــــده اند ازدرختان 

سیبهای سرخ وسبزرا هــــردوغلامـــان است

 سرخ رادیده بودم پپشه دردست حمله برنتشه

سبزه نگـــاران درانتظارحوروغلــــمان است

دوزخـــیـــان پکــــه میــزنند آتش جنــگ را

آتشکده آنطـــرف کوه های سلیمـــان است

ریزیم آب را بالای آن،خوشه بگفت جملۀ را

 عیاران با ناموس، رفقــای با وجدان است

اندیشۀ انقلابی را به مانند تخم گندم درزمین مستعد به نشونمو وتکامل می پاشیم،ازان حراست مینماییم ذریعۀ خاک به مانند لحاف پوش میدهیم تا این پرنده های بیگانه ومهاجر، یکه یکه این دانه ها را به بهانۀ((سرخ وسبز)) به منقارخود نه چینند ونبرند.

هرکسی که ازبیرون آمده((آورده شده)) دررأس قوت نشسته است دشمنی را با ملت خود رسماً اعلان نموده است.

اخیراً،ته چغلی،زانوگک،بادریزک،سیاه دانه،بادقاق،حاصل ازدست آوردهای سی،آی،ای،وآی،اس،آی رانام می بریم.   

 برای  بیرون رفت ازبحران مرد میخواهیم،انسان باهوش وبا درد میخواهیم، برای ساختن جمع، فردفردمیخواهیم.


تـادرطلـب گوهـرکانـی، کانـی
تـادرهـوس لقــمه نانـی، نانـی
ایـن نکتـه رمـزاگربدانـی، دانـی
هر چیز که درجستن آنـی، آنـی

                     «مولانا»

 

 


بالا
 
بازگشت