خوشه چين

 

«عیارآزاده»


شهید گلگون کفن خانجان «مقبل»

درس عیاری وآزادگی آموختاند

 

شادروان خانجان«مقبل»مردمیدان فرزند شجاع دلیروقهرمان،نویسندۀ باوجدان وپرتلاش،مقاله نویس وداستان نویس شرایط روزگار،افسرمدبر ومسؤلیت پذیردرسال 1312خورشیدی درقریۀ کمری ولسوالی بگرامی،چشم به جهان گشود، شادروان خانجان مقبل،درفرا گیری الفبای پارۀ بغدادی ودیگرمضامین دینی در مسجد قریه نسبت به هم قطاران خود پیشی گرفت،نمونۀ اخلاق وکرکترعالی نوجوانی را درقریه ازخودبجا گذاشت. درسال 1321 شامل مکتب ابتدائیۀ بگرامی وازآنجا طی سلسله مراتب تعلیم و تربیۀ عمومی نظامی را درحربی شوونزی تحت نظرمربیان باوجدان تحصیلات خودرادرحربی پوهنتون،طی وطریق وازپوهنزی پیاده فارغ بحیث افسردرخدمت نظام کمرهمت بست.

زنده یاد خانجان «مقبل» برای اثبات تعهد که هنگام اخذ شهادت نامه سوگند یاد کرده بود.دست بالای قرآن وشمشیر گذاشته وقسم یاد کرده بود که ازآزادی وطن،شرف و ناموس وطن،ازنظام سیاسی وطن،ازتمامیت ارضی کشوردفاع مینمایم.

قسم نشکستاند به عهد خود وفا کرد.درسال 1357یوم پنجشنبه هفت ثور در مقابل درورودی میدان هوایی کابل،ازامرکوتادچیان اطاعت نکرد.باریختاندن قطرات خون خود نوشت که خون میدهم وطن نمی دهم.جام شهادت نوشید.

خانجان شهید کلامش زیبا افتاد.تعهدش زیبا افتاد وفاداری زیبا به یاد گارماند وباعث افتخار،فرزندان،همدیاروهمقطاران خود گردید.

زنده یاد خانجان«مقبل»شخصیت چندین بعدی بود.علاوه براینکه ازجمله نظامیان مسلکی شجاع وبا نا موس وطن به حساب می آمد.نویسندۀ توانا وشاعرمعروف ومشهورکشورخود بود.

زنده یاد«مقبل»اعصاب آرام وچهره زیبا داشت.قلب گرم سرخ آتشین زیباداشت از سیمایش محبت وعشق به انسان فوران میکرد.ازآغازنوجوانی آرزویش همین بود که به حیث انسان مفید، مثمرثمرواقع شود.اوعشق به خانواده وفرزندان خودرا ازدامان والدین به ارث گرفته بود. پاهایش هیچ گاهی به سمت فساد در حرکت نمی افتاد.دستانش پاک بود.ازتاریکی حراس نداشت با دید روشنی که داشت به سوی تاریکیها میرفت تاحقایق راازتاریکی دریافت نماید. هروقتی دست حاجات به دعا بالا می کرد.اول دعای خیربه مادرمیکرد وبعد ذکری ازپدرمینمود. بابه وبی بی پیر واستاذ وبرای جمله مؤمن مسلمان ازخدای بی نیازخیروعافیت طلب مینمود. انسان با عاطفه ومهربان بود.احساس گرم پرتپ وتپ وتلاش قلبی خودرا بارشته های دماغ تافت میداد،آن تافته هارا با انگشت های پاک خودبافت میداد.این بافت برای او،حرف،کلمه وجملات میداد.بعد جملات را ذریعۀ قلم،درصفحۀ کاغد وکتاب روایات میداد.

گفته بودیم انسانی بود که محبت توزیع میکرد.ببینیم توزیع وتوضح محبت اورا به مادر.

شعرازجانباز«مقبل»:

مادریا شمع محفل
بنـــازم قـــلب پاکـــــت مادرمــــــن

بگـــردم دورخاکــــت مـــادرمــــــــن
سیاه شـــد روزگارمـــن سیـــاه شد

خدا یا مـــادرم ازمــــن جـــــدا شــد
فلــک با من چـــرا این ناروا کــــرد

که یکـــدم مادرم ازمـــــن جـــدا کرد
نـــبودم لحظــــــۀ جان کــــندن تـــو

نـــبود دستــــم به دورگردن تـــــــــو
خدا یــــا روزگارمــــن سیـــــاه شــــد
که یکــــدم مادرم از مــــن جدا شــــد

این را میگویندکه انفجاربعدازسکوت.

انرژی وموج خروشان استعداد،شادروان خانجان«مقبل»سکون وسکوت سطحی روی بحربیکران معنی ومفهوم انسان وانسانیت را زیبایی می بخشید.درمیان این بحر بیکران عشق به انسان،عشق به زیبایی قهرمانان زیبایی دیگری را پرورش میدادوبه معرفی میگرفت،چنان که احمد ظاهرقهرمان قرنهارا به حیث قهرمان آوازخوان زیبا معرفی کرد.

شادروان مقبل جانباز،انسان هیجانی وانفجاری نبود.اوانسان به ظاهرآرام، در باطن انسان خیلی ها بزرگ بود که درمحدودۀ زمانی ومکانی گنجایش نداشت دارای روح سیلان وروان،سرگردان درجستجوی،رازورمز،عشق ومحبت به انسان،آزادی و زیبایی بود. اوایجاد گر،هیجانات، وانفجارات،احساسات عشق به انسان،عشق به زیبایی،عشق به انجام رسالت انسانی بود. گویا که اویک معلم بوده باشد. مطالب انتقادی خودرا ازطریق نوشته ها طوری تنظیم می نمود که به روان جامعه اسیبی نرسد.خواننده گان با یسته به درک ناخود آگاه خود مبدل نمایند.طورمثال درانتخاب عنوان مقاله چنان مهارت به خرج میداد که ((جمله قطور))گویای کامل محتوی یک کتاب باشد.

مثلا ً:ازخیرخانه تابه سال دانه منتشرۀ نشریۀ شوخک،خود بیان میدارد که خیر خانه محلۀ بود وباش انسانها است ودولت مسؤلیت داردومکلف است تدابیر لازم را درامرصحت وسلامت وبهبودی مردم کشورخود مدنظر داشته باشد. انتخاب نام های مستعار((کمریوال، عنقا، (م.ل.)سنگتراش،همجوار،آموزگار وهمسایه درمطبوعات کابل به نشرمی سپارد)).هنگام مقاله نویسی بیان گرآن است که گفته شود.شادروان،خانجان مقبل،خوش اخلاق،انسان آزاد اندیش،فرد نظامی وطن پرست،غریب نواز،معلم خوب،رفیق باوفاوسیاست شناس باتقوی بود.

آوازخوانان معروف ومشهورکشورازمنبع جوشان وفوران طبع شاعری اش هرکسی مطابق ذوق،وعلاقه مندی خودش شعری را انتخاب،تصنیف وآهنگ میساختند.

جنگ وحشت می آفریند.

یگانه چیزیکه عدالت را نمی پذیرد ورحم ندارد جنگ است.

اهداف اقتصادی،درکشورها،درمناطق، ازطریقی با وسایلی((تشکلهای سیاسی ،عقیدتی وسازمانی)) برای پیشروی خود وسیله های جنگ را((چندین بعدی)) تدارک دیدند.

دیدارتصادف،حادثه،حادثه جرقۀ بود که بوقوع پیوست،جرقۀ ازقبل تدارک دیده شده،جرقه مبدل به شعله وشعله درکشورمان زبانه کشید وعالم گیرشد.

جنگ بهترین ها را ازبین می برد وبه خاک یک سان میسازد.

بنیادهای فرهنگی وکلتوری،علمی،اجتماعی،سیاسی،امنیتی، دفاعی، اقتصادی.

حاصل 34سال جنگ پیوسته ودوام دار((دولت فاسد نا کارآمد))حاکم برسرنوشت ملیونها انسان محروم ازجهان علم ومعرفت.

همیش جنگ هایکه درعقب آن سیاست گذاران کشورهای قدرت مند ریمونت را به اختیار دارند وجنگها را رهبری می کنند.چه((چپ)) وچه که ((راست))بوده مهره های نشانی شده را مورد آماج واهداف حملات خود قرار داده اند.تاکه توانسته باشند به ساده گی به اهداف خود نایل آیند.

پس بدین منظور گفته میتوانیم که شادروان خانجان مقبل اولین شخصیت بانا موس وبا وجدان،آگاه،خبیر،شاعرونویسندۀ توانای کشورمان بود که وحشت جنگ امپریالیزم وسیوسیالیزم دولتی برسراوسایه انداخت وقربانی گرفت.فامیل محترم اطفال صغیرش را روی گلیم غم نشاند.اما شش فرزند((پسر ودختر)) باروحیۀ شاد احترام به انسان وآزادی ازخود بجا گذاشت.ازجمله میتوان ((رحمت الله مقبل)) که عصابردار پدردردست،پل پای پدررا تعقیب نمود.بیرق برشانه،ازچمن سبز شهامت ودلاوری،عیاری وجوانمری، پدرنامرادش،احترام به اهل معارف وتعلیم دیده را به حساب ادای دین پدرعرضه میدارد. اما وحشت وهیولای جنگ درداخل کشوربرایش موقع نداد،که نهالی را درباغ معرفت اخلاقی وانسانی پدربنشاند. با تأسف که به مانندهزاران انسان دا نشمند قلم بدست،نظامیان باشرف،انجنیران وتکنیشن ها ومتخصصن رشته های مختلف، معلمان دلسوزواستادان توانا مجبوربه ترک وطن گردیده((درکشورشاهی هالند)) زنده گی مینماید.بدین وسیله نام نیک وافتخار جاودانی پدرش را برایش تبریک گفته.

روح خان جان «مقبل» شهید، را شاد میخواهم. زنده گی را برای بازمانده گانش آباد می خواهم.

بااحترام

عبدالشکور«خوشه چین»

 

 


بالا
 
بازگشت